Monday, August 3, 2009

توطئه ها در بیت رهبری

توطئه ها در بیت رهبری
فجایع در بازداشتگاه 66
هاشمی بعد از محاکمه خنده دار ابطحی با خامنه ای از طریق شخص ثالثی تماس گرفته و گفته: "جلوی احمدی نژاد را بگیرید. می خواهد همه چیز را نابود کند"

خامنه ای روحیه خود را بکلی از دست داده و مجتبی که همه امور را در دست گرفته، از قول پزشکان به او که برای تحمل درد- سرطان- "مرفین" مصرف می کند تلقین کرده که بزودی خواهد مرد. ارتباط او با خارج از بیت را مجتبی در دست گرفته و یک گروه مرکب از احمد جنتی، فرمانده سپاه، فیروز آبادی، فرمانده بسیج، احمد خاتمی، حسین شریعتمداری، احمدی نژاد و محمد یزدی به کمک مجتبی، رهبر را دوره کرده اند و مرتب به او گزارش هائی می دهند که او براساس آنها موضع گیری می کند. ارتباط رفسنجانی را با وی بکلی قطع کرده اند. حتی تلفن هاشمی را به بهانه کسالت رهبر به او وصل نمی کنند.

بازجویان سپاه و چند بازجوی اطلاعات، زیر نظر مجتبی خامنه ای، حسین شریعتمداری و احمدی نژاد تمام فشار را گذاشته اند روی بهزاد نبوی، تاج زاده و حجاریان و سعید مرتضوی نقش پادوی آنها را دارد. به رهبر گفته اند که ابطحی به قصد قتل رهبر قرار بوده وقت ملاقات بگیرد و نبات مسموم سوغاتی حضرت معصومه برای ایشان بیآورد و کار را تمام کند. از ابطحی این اعتراف را هم گرفته اند. برای درهم شکستن چهره های شاخص زندانی از هیچ عملی پرهیز نکرده اند. برای نمونه: بهزاد نبود را ...!

خاتمی قبل از انتخابات، از نقشه ها (کودتا) مطلع شده و همه را در دیدار با خامنه ای به او گفته بود و اکنون تمام ترس تیم کودتا که در بالا نامشان برده شد اینست که او بگوید به رهبر چه گفته بود و چه اطلاعاتی از قبل داشته است. شریعتمداری در همه جلسات به عنوان نماینده رهبری حاضر می شود. قضیه نامه 50 تن از خبرگان توسط شریعتمداری نوشته شد و بیشتر برای تسلی دل آقای خامنه ای بود.






خیلی کوتاه و مختصر:

بعد از دستگیری اصلاح طلبان، احمدی نژاد به محسنی اژه ای می گوید که به هر قیمتی آنها را وادار کند به چیزی کمتر از براندازی و ترور رهبری اعتراف نکنند. محسنی هم این را با معاونانش در میان می گذارد، اما معاونان که قبلاً هم گزارشی تهیه کرده و پروژه براندازی را خیالی گزارش کرده بودند، با این کار مخالفت می کنند.

بالاخره محسنی به احمدی نژاد می گوید که بچه های وزارت مخصوصاً حاج حبیب الله و خزائی زیر بار نمی روند. احمدی نژاد هم دستور به برکناری آنها را می دهد. محسنی اژه ای هم از جایی دیگر (نمی دانم کجا و چطور) تحت فشار بوده و نمی توانسته این دو نفر (حاج حبیب الله معاونت ضدجاسوسی و خزائی معاونت ویژه) را برکنار کند.

بعد از این ماجرا، اژه ای به احمدی نژاد می گوید: راهکار شما چیست؟ هرچه می گویی تا عمل کنم. اما نمی توانم آنها را برکنار کنم. احمدی نژاد می گوید: من نمی خواهم کار به جایی برسد که بچه های اطلاعات سپاه کار بازجویی ها را انجام دهند. کاری به بقیه نداشته باشید. فقط روی اصلاح طلب ها، مخصوصاً بهزاد نبوی، تاج زاده و حجاریان کار کنید. این کار باید در وزارت اطلاعات انجام بشود. درست هم نیست. زیرا ما وزارت اطلاعات داریم. بعد اضافه می کند: آقای شریعتمداری (کیهان) با آقای عامری و آزاده (از بازجویان عاملان قتلهای زنجیره ای) صحبت کرده و آنها حاضر شده اند کار را انجام بدهند.

بچه های وزارت اطلاعات همین که این مسئله را می فهمند، در یک جلسه سخت به محسنی می توپند و تهدید می کنند که اگر این اتفاق بیفتد همه چیز را افشا می کنند. اما پای مجتبی خامنه ای که وسط می آید، بچه های وزارت اطلاعات هم وحشت می کنند و صدایشان در نمی آید. در واقع تهدیدشان را پس می گیرند. حتی نزدیک بوده که حاج حبیب الله را دستگیر کنند و در تلویزیون هم اعلام بکنند که با کودتاچی های مخملی هماهنگ بوده، اما این کار را نمی کنند و یک جوری برکنارش می کنند. الان هم حاج جبیب الله کاملاً زیر نظر عامری است. در ماجرای بازجویی از زن سعید امامی این حاج حبیب الله بدجوری با عامری به هم زده بود. عامری هم که دوباره قدرت گرفته، می خواهد به هر وسیله انتقام بگیرد.

بالاخره پای اطلاعات سپاه به میان می آید. عامری و جواد آزاده هم یک روز طبق اطلاع و هماهنگی قبلی با مجتبی خامنه ای و با شریعتمداری می روند به اطلاعات سپاه و بازجویی شروع می شود. الان در بین بچه های وزارت اطلاعات کسی نیست که نفهمد چه بلایی سر اصلاح طلب ها آورده اند. به عنوان نمونه چندین بار بهزاد نبوی را ... کارهای بدتری روی هر کدام از آنها انجام داده اند که خیلی وحشتناک است. مجتبی خامنه ای، حسین شریعتمداری و احمدی نژاد هم در جریان همه این قضایا هستند. اگر دقت کرده باشید، تیترهای چند روز قبل کیهان که حمله به هاشمی، موسوی و خاتمی بود، شبیه اعترافات ابطحی است که خاتمی را خیانتکار معرفی می کند. کیهان هم به دفعات لفظ خائن را برای خاتمی و موسوی به کار برده است.

الان اینها با یک مشکل دیگر هم روبرو هستند و آن جلسه محرمانه خاتمی با خامنه ای – قبل از انتخابات- است. ظاهراً خاتمی فهمیده بوده که قرار است چه اتفاقاتی بیفتد و به رهبری گفته بوده. اینها الان می‌ترسند که خاتمی بیاید وسط و بگوید که در جلسه محرمانه با رهبری چه گذشته است. خاتمی خودش هم قبلاً عنوان کرده بود که نمی تواند بگوید در جلسه محرمانه با رهبری چه چیزی گذشته است.

خلاصه اینکه دارند خودشان را برای دستگیری خاتمی و موسوی آماده می کنند. اینها زده اند به سیم آخر و از سر دستپاچگی نمی فهمند دارند چه می کنند.

آقای هاشمی هم بعد از جلسه محاکمه خنده دار ابطحی با خامنه ای از طریق شخص ثالثی تماس گرفته و گفته جلوی احمدی نژاد را بگیرد که می خواهد همه چیز را نابود کند.

اوضاع بدتر از آن است که شما خیال می کنید. همه اش هم زیر سر مجتبی خامنه ای، احمدی نژاد، فرمانده سپاه، فرمانده بسیج و فرمانده ستاد مشترک است. شریعتمداری هم که در همه چیز فعال است. او در همه جلسات به عنوان نماینده رهبری حاضر می شود. نمی دانم رهبر این را می داند یا نه. ولی هر جا می رود، مرتب می گوید مقام معظم رهبری اینجور فرمودند. مجتبی مرتب با او در ارتباط است. خدا می داند که حرفهای رهبری را به او می رساند یا اینکه از خودش در می آورد. کسی به درستی نمی فهمد قضیه چیست.

در این وسط نقش خود خامنه ای معلوم نیست.او از یک طرف تحت فشار مجتبی است. مجتبی از نظر روحی مرتب به او القاء می کند که بیمار است و خودش دارد کارها را راست و ریس می کند. خامنه ای برای تحمل درد "مرفین" مصرف می کند و فشارهای مجتبی باعث شده که دکتر خامنه ای را رها نکند. خامنه ای هم باورش شده که بزودی می‌میرد و قدرت تحلیل مسایل را ندارد. از طرف دیگر هم تحت فشار نمایندگان علماست که بیشتر پیام رسان برخی علما و مخصوصاً رفسنجانی به ایشان هستند. علما و رفسنجانی مرتب اخطار می کنند و خطر را به ایشان گوشزد می کنند. اطرافیانش مثل حجازی، مجتبی و... مرتب جنتی و یزدی و سید احمد خاتمی را وادار می کنند چیزهایی ضد حرفهای علما و هاشمی به او بگویند و مثلاً از طرف خبرگان نامه درست کنند تا ایشان آرام بگیرد!

قضیه 50 تن از خبرگان که بیانیه دادند، در همین راستاست. این بیانیه که توسط شریعتمداری نوشته شده و تنها 7 نفر از جمله یزدی و آیت الله نمازی زیرش را امضا کرده اند، بیشتر برای تسلی دل آقای خامنه ای بوده نه برای مردم و مخالفان یا علما. حتی قضیه اعترافهای ابطحی و سایرین هم برای تسلی دل ایشان است نه مردم! خامنه ای بدجوری گیج است و نمی فهمد به حرف علما توجه کند یا به حرف اطرافیان. ولی در هر صورت حرف اطرافیانش زور بیشتری دارد و بیشتر مؤثر است. زیرا حتی الان رفسنجانی هم نمی تواند برود پیش خامنه ای یا اینکه با او تلفنی صحبت کند. آنها مرتب کسالت آقای خامنه ای را بهانه می کنند. علاوه بر این، او را بدجوری ترسانده اند. گفته اند که ابطحی قرار بوده با گرفتن وقت ملاقات از شما، در قالب نبات سوغاتی از حضرت معصومه، مسمومتان کند! او هم که اسیر توهم است، باورش شده. گویا ابطحی هم این را در اعترافاتش گفته اما ظاهراً صلاح ندیده اند که این را بگویند. شاید هم گذشاته باشند برای روز وقتش.

هر چه می کنند، برای این است که خامنه ای را راضی نگه دارند. خودشان می فهمند که نمی توانند مخالفان را راضی کنند. خامنه ای تا می‌اید روی حرفهای علما و رفسنجانی فکر کند، یک مرتبه جنتی یا یزدی یا احمد خاتمی سر می رسند و ذهنش را می برند به همان سمتی که خودشان می خواهند. بعد هم او حرفهای جنتی یا یزدی و احمد خاتمی را به خودشان بر می گرداند و دستورات شدید و غلیظ می دهد.

وضع شده شبیه دوران آخرین سلاطین صفوی.

No comments:

Post a Comment