شب های شلاق
و تجاوز جنسی در کهریزک
زندان شورآباد را اختصاص داده بودند به معتادان. دو سال قبل یکی از سوله های آن را اختصاص دادند به اراذل و اوباش. بعد از انتخابات سردار رادان دستور داد از بین دستگیر شدگان عده ای را که زیباتر و به قول رادان سوسول تر بودند به کهریزک ببرند. 145 نفر را بردند در یک سوله 75 متری که پیش از این اراذل اوباش در آن زندانی بودند. پیش از آنکه آن ها را وارد سوله کنند، لخت کرده و بعد در را بسته بودند. 70 زندانی زیر اعدام را که از اراذل و اوباش بودند و ماه ها در سلول های انفرادی دچار فشار جنسی بودند را داخل این سوله انداختند تا به زندانیانی که دستشان از پشت بسته شده تجاوز کنند. "سعید صادقی" عکاس جبهه و جنگ که عکاس آقای خامنه ای هم بوده در بین زندانیان بود. او وقتی آزاد می شود خود را به دفتر رهبری می رساند و در ملاقاتی که در یک روز دوشنبه اتفاق می افتد با جمعی به دیدار آقای خامنه ای می رود و با گریه آنچه را بر او و دیگران رفته است را تعریف می کند. از خود او نقل شده که وقتی خامنه ای شنید، چند بار بر پیشانی خود زد و بعد جلسه را ترک کرد.(وقتی او اکنون این تجاوزات را انکار می کند و کروبی را بدلیل افشای این جنابات زیر فشار می گذارد، معنای آن بر پیشانی زدن ها روشن می شود!)
زندان شورآباد را اختصاص داده بودند به معتادان. دو سال قبل یکی از سوله های آن را اختصاص دادند به اراذل و اوباش. بعد از انتخابات سردار رادان دستور داد از بین دستگیر شدگان عده ای را که زیباتر و به قول رادان سوسول تر بودند به کهریزک ببرند. 145 نفر را بردند در یک سوله 75 متری که پیش از این اراذل اوباش در آن زندانی بودند. پیش از آنکه آن ها را وارد سوله کنند، لخت کرده و بعد در را بسته بودند.
145 زندانی ابتدا از شرم نمی دانستند چه کنند و بعد شروع به مشت کوبیدن به در و دیوار می کنند. درها باز می شود و با شلنگ آب و شلاق وارد می شوند و می افتند به جان آنها. عده ای آب می پاشیدند و عده ای آن ها را با شلاق می زدند و بعد یکی یکی آن ها را بیرون آورده و مجبورشان می کردند به خودشان فحش بدهند و فریاد بزنند که مادرشان، خواهرشان و همسرشان فاحشه اند. در مورد تمام آن ها این اتفاق می افتد و هرکس مقاومت می کرده شلاق می خورده. بعد آن ها را دو به دو روبروی هم قرار می دهند تا این فحش ها را به هم بدهند و بگویند: مادر، همسر، دختر و خواهر تو فاحشه است. با ذکر جزئیات رکیک. بعد دست آن ها را می بندند و به داخل سوله بر می گردانند.
بعد از آن 70 زندانی زیر اعدام را که از اراذل و اوباش بودند و ماه ها در سلول های انفرادی دچار فشار جنسی بودند را داخل این سوله می اندازند تا به زندانیانی که دستشان از پشت بسته شده تجاوز کنند.
در آن سوله، با روزهای گرم تا 40 درجه و شب های سرد که زندانی ها برای دستشویی هم حق بیرون رفتن نداشته اند و همان جا به توالت می رفته اند بوی عفونت بیداد می کرده است.
دست بر قضا "سعید صادقی" عکاس جبهه و جنگ که عکاس آقای خامنه ای هم بوده در بین زندانیان بوده است. فریادهای او که من با بیت رهبری رابطه دارم ناشنیده می ماند. و وقتی در یک بازدید شناخته می شود و از زندان آزاد می شود خود را به دفتر رهبری می رساند و در ملاقاتی که در یک روز دوشنبه اتفاق می افتد با جمعی به دیدار آقای خامنه ای می رود و با گریه آنچه را بر او و دیگران رفته است را تعریف می کند. از خود او نقل شده که وقتی خامنه ای شنید، چند بار بر پیشانی خود زد و بعد جلسه را ترک کرد.
وقتی به رادان و مرتضوی دستور می رسد که آقای خامنه ای دستور تعطیلی کهریزک را داده، آنها غر می زنند و می گویند: حالا که خرشان از پل گذشت، می گویند تعطیلش کن.
حتی 3 روز پس از آنکه خامنه ای دستور تعطیلی کهریزک را داد، آن زندان به همان شکل دایر بود. و وقتی زندانیان رو به مرگ را در بیمارستان بستری کردند از خانواده آن ها خواستند تعهد بدهند تا مبادا در بیرون چیزی بگویند.
غیر از کهریزک، در مراکز مختلف نیروی انتظامی و زندان های خصوصی بسیج هم بویژه به دختران تجاوز شده است.
تعداد دستگیر شدگان 4 هزار نفر قطعی است. اما 3هزار نفر دیگر هم بعد از بازداشت ها طی یکی دو روز اول آزاد شده اند که مشمول آن 4 هزار نفر نمی شود. از این 4 هزار نفر تنها 400 نفر دست وزارت اطلاعات بوده اند.
ابطحی به همسرش گفته: خاتمی راجع به من چه فکری می کند؟ بهش بگوئید من خیانت نکردم.
ابطحی از آمپولی که به او زده اند به همسرش خبر داده و همسر ابطحی این موضوع را لو داده است. بازجو دختر ابطحی را می برد که اگر می خواهی پدرت نجات پیدا کند، بگو مادرت تکذیب کند.
برای ابطحی پرونده جنسی درست کرده اند. برای عطریانفر پرونده ارتباط با مجاهدین خلق. چون خواهرش، همسر قدیری است و هر دو عضو مجاهدین خلق و سلام و علیک برادری با خواهرش کافی است که به یک پرونده امنیتی تبدیل شود.
سعید حجاریان 10 صفحه دفاعیه نوشته و داده به همسرش که 4 صفحه اش در تحلیل اصلاحات است. اما آن ها در دادگاه آن 4 صفحه را نخواندند. یک نسخه از این 4 صفحه نزد همسر حجاریان است.
به محسن امین زاده، بهزاد نبوی، عرب سرخی، میردامادی، رمضان زاده و تاج زاده سه ماه است تک شماره هایی دروغین از کیهان و اعتماد ملی را چاپ کرده و میدهند که در آن ها از زبان رهبران اصلاحات و یا زندانیان به دیگر زندانی ها اتهام زده شده و گناهان را به گردن هم انداخته اند. مثلا یک مطلبی را به نقل از خاتمی چاپ تقلبی کرده و دراختیار این زندانی ها گذاشته اند که در آن گفته است: ما جنایت کردیم و پشیمانیم. در مطلب دیگری تاج زاده علیه بهزاد نبوی حرف زده.
دانشگاه امام صادق که قرار بود دانشمند شیعی درست کند، بازجوی شیعی پرورش داده است. زندان ها پر شده است از این فارغ التحصیلان مسلح به ایدئولوژی اسلامی و علم شکنجه.
در کابل فیلم می ساختیم. یک نیمه شبی سفیر ایران در افغانستان سراسیمه به در خانه ما آمد. با این خبر که آقای خاتمی استعفاء داده است و وزیر امور خارجه وقت افغانستان (عبدالله عبدالله) به او خبر داده که آمریکا در صورت قطعی شدن استعفای خاتمی، قصد حمله به ایران را دارد. او از من می خواست که به دلیل دوستی با آقای خاتمی، صبح زود خودم را به ایران برسانم. از او پرسیدم چرا خودتان خبر نمی دهید؟ گفت آقای خاتمی رفته است و جواب تلکس های دولتی را هم نمی دهد. بعدها آقای خاتمی را خصوصی ملاقات کردم. آقای خاتمی گفت من بارها استعفاء داده ام، اما هروقت جدی شده، آمریکا نقشه حمله کشیده و من از ترس عاقبت کار مجبور شده ام استعفایم را پس بگیرم. آقای خاتمی گفت: ملت ایران و دموکراسی ایران بابت تهدید به حمله های آمریکا هزینه های زیادی را پرداخته است. وقتی ما را تهدید به حمله می کنند، مردم و دموکراسی ضرر می بینند. چون به رژیم مجوز سخت گیری و ارعاب و سرکوب می دهند.
No comments:
Post a Comment