Sunday, November 1, 2009

شهره آغداشلو، بازیگر آمریکایی ایرانی تبار برنده جایزه امی 2009 شد


در 20 سپتامبر 2009 شهره آغداشلو که متولد تهران است، نخستین بازیگر آمریکایی ایرانی تباری بود که جایزه امی را از آکادمی هنرها و علوم تلویزیونی دریافت کرد. او این جایزه را برای نقش مکمل خود در سریال کوتاه تلویزیونی "خانه صدام" که از شبکه HBO پخش شد، دریافت کرد. او شش سال پیش نیز به نخستین زن آمریکایی ایرانی تبار و همچنین نخستین زن اهل خاورمیانه ای بود که به خاطر نقش خود در فیلم "خانه شن و مه" نامزد دریافت جایزه اسکار شد.



آغداشلو فعالیت هنری خود را از اوایل دهه 1970 با حضور در کلاس های آموزش تئاتر در کشور خود ایران آغاز کرد. او در نمایشنامه های متعددی بازی کرد و برای ایفای نقش در فیلم "گزارش" مورد تحسین قرار گرفت. بازی او در فیلم سوته دلان در سال 1978 جایگاه او را به عنوان یکی از جوان ترین بازیگران نقش اول زن در سینمای ایران تثبیت کرد. او در جریان انقلاب سال 1979 از ایران گریخت و به انگلستان رفت و در آنجا به دریافت دانشنامه ای در رشته روابط بین المللی توفیق یافت. او به بازیگری ادامه داد و در سال 1987 تصمیم گرفت حرفۀ بازیگری را در ایالات متحده دنبال کند و بدین ترتیب در سال 1989 در اولین فیلم آمریکایی خود ایفای نقش کرد. او از آن زمان تا کنون در فیلم ها، نمایشنامه ها، و برنامه های تلویزیونی متعددی ایفای نقش کرده است. آخرین فیلم او فیلم آمریکایی- ایرانی "سنگسار ثریا" در سال 2008 بود. این فیلم بر مبنای کتاب فریدون صاحب جم درباره ماجرای واقعی سنگسار یک زن ایرانی در سال 1980 که طبق موازین شرع متهم به زنا شده بود تنظیم شده است.



آغداشلو در یک مصاحبه تلفنی درباره کسب جایزه امی، فعالیت های هنری خود، و آرزوهایش برای آینده با ما گفتگو کرد:



پرسش: جایزه امی تا چه اندازه اهمیت دارد؟



پاسخ: این جایزه بسیار مهم است. این جایزه ای ارزشمند است که همتایانم به من اعطا کرده اند. من به هیچ عنوان انتظار دریافت این جایزه را نداشتم و هنگامی که در حال رفتن به سمت جایگاه بودم، از خودم می پرسیدم که آیا نام خود را درست شنیده ام یا نه. دریافت این جایزه باورنکردنی بود.



پرسش: شما به عنوان نخستین بازیگر زن ایرانی که نامزد دریافت جایزه اسکار شده و برنده جایزه امی شده است، چه احساسی دارید؟



پاسخ: بسیار خوشحالم؛ افتخار می کنم. سرشار از شادی و خوشحالی هستم، نه تنها برای خودم. این دختر کوچک اهل خاورمیانه از ایران به آمریکا – که واقعاً سرزمین فرصت های طلایی است – آمد و توانست به آرزوی خود دست یابد. من بسیار افتخار می کنم، نه تنها به دلیل آنچه که خود به دست آورده ام، بلکه در عین حال به دلیل دستاوردهای تعداد بسیار زیادی از زنان ایرانی که در همۀ رشته ها جایگاه های مهمی دارند.



پرسش: شما کدام یک را ترجیح می دهید؛ بازی در فیلم های سینمایی، تلویزیون و یا تئاتر؟



پاسخ: من بازیگری را به خاطر خود ایفای نقش و بازی کردن دوست دارم، نه به دلیل واسطه و رسانه ای که در قالب آن بازی می کنم. گرچه از لحاظ تخصصی هر یک از این موارد نوعی متفاوت از هنر به شمار می روند. من عاشق بازیگری هستم، به همین دلیل برای من تفاوتی نمی کند که در سینما، تلویزیون و یا تئاتر بازی کنم. از لحاظ علایق شخصی چون من کار خود را به عنوان بازیگر تئاتر آغاز کردم، بازی در تئاتر را دوست دارم. احساس می کنم که صحنه تئاتر مکانی است که به آن تعلق دارم. سینما موجب پیشرفت هر بازیگری می شود و برای بازیگران یک جایگاه و موقعیت بزرگتر و بین المللی فراهم می آورد. من عاشق کار در تلویزیون هستم. همواره به دوستان بازیگرم می گویم "اگر می خواهید مردم شما را دوست داشته باشند، باید در سریال های تلویزیونی بازی کنید و خواهید دید که مردم چگونه شما را خواهند شناخت و دوستتان خواهند داشت." مردم با شما احساس صمیمیت و نزدیکی می کنند، زیرا شما در خانه های آنها حضور یافته و آنها را سرگرم کرده اید.



پرسش: شما در ایران فعالیت های هنری خود را با شرکت در کلاس های آموزش تئاتر آغاز کردید، که اغلب تئاتر تجربی و غیرحرفه ای به شمار می رفت. آیا آن دوران تاثیری در پیشرفت شما در حرفه بازیگری داشت؟



پاسخ: بله، در واقع همین طور است. من سی و پنج سال پیش در نمایشنامه های برتولت برشت، ساموئل بکت، و لوییجی پیراندلو بازی می کردم. ما حتی گاهی به طور فی البداهه برخی از این نمایشنامه ها را در یکدیگر ادغام می کردیم، مانند نمایشنامه ای با عنوان "امشب زیر نور ماه" به کارگردانی آشور بانیپال که به طور اختصاصی برای جشن هنر تخت جمشید تهیه شده بود و مورد تحسین و تمجیدهای زیادی از طرف مردم و منتقدین قرار گرفت. من با این تجربیات به انگلستان آمدم و دانش و تخصصی که در ایران آموخته بودم، مرا قادر به بازی بر روی صحنه های تئاتر بین المللی ساخت و سبب شد که فعالیت من به صحنه تئاتر خاورمیانه و یا ایران محدود نشود.



پرسش: کدام یک از نقش هایی را که تا کنون بازی کرده اید بیش از همه دوست دارید؟



پاسخ: من به شخصیت نادی که در فیلم خانه شن و مه نقش او را بازی می کنم، علاقه دارم. موضوع فیلمنامه این فیلم نزدیکی زیادی با احساسات درونی من و وطنم داشت. من در تمام طول زندگی خود زنانی مانند نادی را در ایران دیده ام. نادی برای من مانند خاله و یا مادربزرگم است.



پرسش: شما در مراسم اهدای جایزه امی یک دستبند سبز به نشانه همبستگی با جنبش سبز ایران بر دست داشتید. آیا شما خود را یک فعال سیاسی می دانید؟



پاسخ: من از زمانی که در سال 1979 ایران را ترک کردم، هرگز دست از مبارزه برای حقوق بشر برنداشته ام. این جنبش نتیجه آن چیزی است که طی سی سال گذشته در ایران اتفاق افتاده است. دستبند سبز من در حقیقت نمادی از همبستگی با وقایعی است که در ایران در حال رخ دادن است، بویژه با جوانانی که با نافرمانی مدنی و به پا خاستن خودجوش خود موجب حیرت جهانیان شدند. من مانند هزاران انسان دیگر در سرتاسر جهان عکس های وحشتناک ارسال شده از ایران را دیده ام. و تنها می خواستم تاکیدی بر این وقایع داشته باشم تا رسانه ها به آن توجه کنند.



پرسش: شما به عنوان مشهورترین بازیگر زن ایرانی آیا فکر می کنید که افراد مشهور و سایر مهاجرین ایرانی می توانند به پیشبرد آزادی های مدنی و دیدگاه های دموکراتیک کمک کنند؟



پاسخ: آنچه که چند ماه پیش رخ داد، تنها آغاز یک پایان بود. این جنبش که اکنون جنبه ای زیرزمینی و مخفیانه یافته است، بار دیگر به پا خواهد خاست. جنبش تا زمانی که آنها اختیار سرنوشت خود را در دست نگیرند، متوقف نخواهد شد – آنها به دلیل وجود حکومتی مذهبی و نظامی طی سی سال گذشته از این حق محروم بوده اند. هیچگونه دخالت مستقیمی نباید صورت گیرد، زیرا هرگونه دخالتی نه تنها موجب برخورد و واکنش شدید دولت می شود، بلکه مقامات ایران بلافاصله کشورهای غربی را مقصر این رویدادها اعلام خواهند کرد. از همین رو بهترین کار این است که خواسته ها و صدای مخالفان را به گوش جهانیان برسانیم، و بی عدالتی ها، شکنجه، و تجاوزهایی را که در ایران در حال رخ دادن است افشا کنیم. رسانه های آمریکا توجه زیادی به وقایعی که در ایران رخ می دهد، داشته اند.



پرسش: شما بارها از بهاییانی که در ایران زندانی هستند، دفاع کرده اید.



پاسخ: من واقعاً به اعتقادات بهاییان احترام می گذارم و به عنوان یک مسلمان از آنچه که برای آنها اتفاق می افتد، شرمسارم. 62 بهایی در سال 83 تنها به دلیل حضور در یک گردهمایی ساده دستگیر شدند. از آنها خواسته شد تا به صورت مکتوب از دین خود برگردند. 50 نفر از آنها برای آنکه به زندان نروند، یک نامه را امضا کردند که در آن گفته بودند مسلمان هستند. مابقی این بهاییان به اعدام محکوم شدند. در سال 1983 پرزیدنت ریگان از رهبران جهان خواست تا همراه با او از آیت الله خمینی بخواهند که این انسان های بیگناه را اعدام نکند. پاسخ آیت الله خمینی این بود: "ریگان از چه زمانی نگران رفاه و آسایش انسان ها شده است؟ چطور او هیچ چیزی درباره جنایات عراقی ها علیه ایرانیان نمی گوید؟" به همین علت دیگر تنها سخن گفتن کافی نیست، ما نیاز به عمل داریم. در عین حال هرگونه سخنی مبنی بر دخالت و مداخله موجب سرکوب و درهم شکستن این جنبش خواهد شد.



پرسش: آیا شما قصد دارید آخرین فیلم خود"سنگسار ثریا" را در مراسم اسکار شرکت دهید؟



پاسخ: ما این فیلم را نخستین بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش گذاشتیم و به مقام دوم دست یافتیم. این فیلم در جشنواره تورنتو همراه با فیلم "میلیونر زاغه نشین" به روی پرده آمد. نقدهای مثبتی در مورد آن نوشته شده است. بینندگان نیز با بهت و حیرت این فیلم را نگاه می کنند و باور نمی کنند که این کار – سنگسار – هنوز اتفاق می افتد و متعلق به دوران کهن ذکرشده در کتاب مقدس نیست.

No comments:

Post a Comment