Sunday, December 20, 2009
کاريکاتور : پاسخ کروبی به لاریجانی
مهدی کروبی در نامه ای به مردم ایران به سخنان چند روز اخیر آملی لاریجانی پرداخت. متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
سخنی با مردم در باب افاضات رئیس قوه قضائیه
بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف و آزاده ایران
اینجانب پس از انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری اخیر نامه ای خطاب به ریاست قوه قضائیه آیت الله صادق لاریجانی نوشتم و برخی نکات و انتقادات را مصلحانه با ایشان در میان گذاشتم، باشد که اصلاحی صورتی بگیرد. متاسفانه اما آن نامه در بایگانی ماند و نه تنها هیچ تاثیری در روند حاکم بر کشور و عملکرد دستگاه قضایی نگذاشت که امروز می بینم آقای لاریجانی قضاوت را رها کرده و در کار سیاست شده و به جای رسیدگی به امور قضایی نطق های سیاسی ایراد می کند. اینچنین بود که تصمیم گرفتم با شما مردم شریف ایران سخن بگویم و نکاتی را در خصوص گفته های سیاسی رئیس قوه قضائیه بیان کنم؛ باشد که آقای لاریجانی گمان نکند که با این شاخ و شانه کشیدن ها مهدی کروبی به کنجی می خزد و از میدان به در می رود.
آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضا در ایران که باید سنجیده و مبتنی بر عدالت سخن بگوید بی توجه به جایگاه خود و بی محابا در بیاناتی جدید سخنانی بدیع بر زبان آورده و زبان به گفتار سیاسی گشوده و از پرونده سنگین سران فتنه سخن گفته و گویی که مهدی کروبی و میر حسین موسوی سران فتنه هستند، آنها را با منافقین اول انقلاب مقایسه کرده و سخنانی بی ارزش و لغو از این دست بر زبان آورده است. الله اکبر! که بر من بسیار سنگین امد مقامی قضایی سخنانی تا این حد سیاسی و بی پایه حقوقی بر زبان آورد و آبرو از دستگاه قضا در ایران ببرد. دستگاهی که جایگاهش نه همسطح با قوه مقننه و قوه مجریه که بسی بالاتر از آنهاست آنچنانکه تاسیس عدالتخانه اصلی مهم در تاریخ مبارزات سیاسی در ایران از عصر مشروطه بوده است و با وقوع انقلاب اسلامی نیز قانون نویسان اول بنا بر اهمیت این قوه مقرر کردند شورای عالی قضایی با ترکیبی پنج نفره شکل بگیرد که از آن میان نیز تنها دو نفر با انتخاب حضرت امام تعیین می شدند و انتخاب سه نفر دیگر بر عهده شورای قضات بود. امام نیز با توجه خاصی که به اهمیت این قوه داشتند چهره ای همچون آیت الله بهشتی را در راس این قوه قرار دادند که نسبت به دیگر روحانیون از جایگاهی ویژه برخوردار بود و همچنین مقاماتی را برای دستگاه قضایی معرفی کردند که چهره هایی ممتاز بودند آنچنانکه اکنون دو نفر از آنها مرجع تقلید به شمار می آیند.
اما دیروز کجا و امروز کجا؟ تاسف باید خورد که جایگاه و کیفیت دستگاه قضا در این مملکت به جای آنکه به مرور زمان سیری صعودی بیابد، سیری نزولی پیدا کرده تا بدانجا که امروز در راس این قوه فردی قرار گرفته است که صرفنظر از سواد علمی، نه سابقه ای اجرایی و قضایی در ایشان سراغ می توان گرفت و نه سابقه ای انقلابی. عجیب هم نیست. چه آنکه زمانی که امثال این حقیر در زندان بودند جناب آیت الله لاریجانی در دامان مادر مکرمه شان به شیر خوردن مشغول بودند و به هنگام انقلاب و خون دادن نیز ایشان سرشان در درس و کتاب دبیرستان بود. ما البته مخالف جوانگرایی نیستیم اما دستگاه قضا حساستر از آن است که گرفتار بی تجربگی شود. و البته ای کاش که سکان دستگاه قضایی در دستان همان کسانی بود که هم اکنون از پشت صحنه هدایت دستگاه قضا را برعهده دارند؛ چه آنکه آنها اگر خودشان به جای هدایت پنهانی، بر صندلی ریاست قوه قضا تکیه زده بودند، با سابقه ای که در امور قضایی دارند هیچگاه چنین سخنانی بر زبان نمی آوردند که آقای لاریجانی بر زبان می آورد.
آقای لاریجانی افاضه کرده اند که «کار شما کار منافقین اول انقلاب است همین کار را اول انقلاب انجام می دادند و دانشجویان را به خیابان ها می کشاندند». پسندیده تر آن بود که آقای لاریجانی به سراغ برادران بزرگترشان و داماد مکرمه شان آیت الله سید مصطفی محقق داماد می رفتند و از آنها سابقه و عملکرد منافقین را جویا می شدند تا سخنانی نگویند که مضحکه عام و خاص گردد. من اما بر خود می بینم که در مقام یک انقلابی شناسنامه دار، برای ایشان توضیح دهم که منافقین که بودند و ریشه آنها به لحاظ تاریخی در کجا بود تا دیگر بار شاهد سخنانی چنین بی پایه نباشیم.
و اما درس تاریخ: بچه مسلمان های انقلابی که از دل گروههایی اسلامی همچون موتلفه، نهضت آزادی، حزب ملل اسلامی و گروه ابوذر و روحانیون سیاسی بیرون آمده بودند گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق را سامان دادند که این گروه نیز پس از مدتی به علت التقاط فکری و تلفیق اسلام و مارکسیسم دچار اختلاف گردید و بدینسان سه جریان از این سازمان منتج شدند. گروهی مارکسیست شدند، گروهی به کل از این سازمان جدا شدند و بعد از انقلاب نیز در خدمت نظام درآمدند و گروهی نیز همچنان التقاطی باقی ماندند و پس از انقلاب به دلیل رویارویی با مردم و جنگ مسلحانه و جمع آوری سلاح و تشکیل خانه تیمی و ترور بسیاری از مسئولین ، منافق نامیده شدند. آری پس از انقلاب در یکسو امام بود و یارانش و دولت و موج خروشان مردم و در سوی دیگر مسعود رجوی و موسی خیابانی و زرکش و یعقوبی و اعضای سازمان. حال تصویر سازی ناشیانه آقای صادق لاریجانی را ببینید که کروبی و موسوی و هاشمی و خاتمی و محمدعلی دستغیب و بیت حضرت امام و برخی مراجع تقلید را در جایگاه رجوی و خیابانی می نشاند و احمدی نژاد و مشایی و فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری و رحیمیان و رسایی و جمعی سردار سپاه در مجلس را در جایگاه حضرت امام و یاران شهیدش همچون بهشتی و مطهری و محمد منتظری و رجایی و باهنر و بسیاری دیگر از نمایندگان و وزرا و شهدای محراب. جابجایی در تاریخ را ببینید و هنر آقای صادق لاریجانی را؟ چه کسی را با چه کسی مقایسه می کنیم؟ چه کسی را در جایگاه امام حسین و یارانش میگذاریم و چه کسی را در جایگاه یزید و سپاهیانش؟ چه کسی را در جایگاه منافقین قرار می دهیم و چه کسی را در جایگاه امام خمینی؟ آیا مضحکه آمیز نیست که دفتر نشر آثار امام را در جایگاه منافقین تصویر سازی کنیم و احمدی نژاد و یارانش که بعضا امام را از نزدیک نیز ندیده اند در جایگاه امام و یارانش؟ ما نیز البته مخالفان خود را با خوارج و منافقین و یزیدیان مقایسه نمی کنیم و به آنها چنین نسبت هایی نمی دهیم. و صرفا معتقدیم که جنگ قدرت است و آقایان چون از رای مردم کم آورده اند متوسل به زور و ارعاب و تهدید شده اند. نه کسی منافق است و نه کسی یزیدی، مسئله بر سر سلامت یک انتخابات است و رعایت قانون و خواندن رای مردم چنان که هست، نه چنانکه باید و مبتنی بر دستور! آقای صادق لاریجانی اما ما را سران فتنه می خواند لابد به این دلیل که رعایت قانون را مطالبه می کنیم و از ضرورت اجرای همه اصول قانون اساسی از جمله اصول ۹ و ۳۲ و ۳۸ و ۲۷ و۹۹ که بر حقوق سیاسی و آزادی های مدنی تاکید دارد، سخن می گوییم. امید دارم که برادران آقای لاریجانی به ایشان یادآوری کنند که چگونه وقتی فردی توسط منافقین به شهادت می رسید موج خروشان مردم در مقابل منافقین به حرکت درمی آمد و در مجلس ختم او شرکت می کرد ، تا آقای لاریجانی دیروز را با امروز که با شرکت کنندگان در مراسم سالگرد شهید بهشتی، چنان برخوردی خشن و بی سابقه می شود، مقایسه نکند.
آقای لاریجانی از سران فتنه سخن می گوید و آنها را با منافقین قیاس می گیرد. حال آنکه مگر می توان موج سه میلیونی معترضین در خیابانهای پایتخت که تنها شعارشان سکوت بود و صرفا به نتیجه انتخابات معترض و خواهان بازنگری بودند را منافق خواند؟ مگر می توان عملکرد چنین جنبش مدنی ای را که نسبتی با خشونت نداشت -اما از قضا بسیار خشونت دید- با عملکرد فرقه ای مقایسه کرد که کارش ترور و خون ریختن بود؟ عجبا که موج مردم را با اقلیتی منافق مقایسه می کنند و خودشان تجمع چند هزار نفری در حمایت از امام برگزار می کنند و اما مجوز تجمع به مخالفان نمی دهند تا در مقابل دوربین های رسانه ملی مشخص گردد که چه کسانی اقلیت هستند و چه کسانی اکثریت ؟ تجمع می گذارند و فرد بی شخصیت و ضعیف النفسی را می آورند و او برای مردم نطق می کند و حکم اعدام برای ما صادر می کند و بدینسان راه را برای ترور می گشایند و آنگاه منطق مسالمت جوی منتقدان خود را با منطق منافقین که فرقه ای اهل ترور بودند مقایسه می کنند. مردم را اقلیتی منافق می نامند اما برای مقابله با این اقلیت در روز ۱۶ آذر با اتوبوس، دانشجویانی ۱۵ ساله و ۶۰ ساله و جمعیتی سازمان دهی شده به دانشگاه می برند. الله اعلم !
ای کاش آیت الله لاریجانی به جای چنین سخنانی سخیف و سیاسی کمی به وضعیت قضا و عدالت در کشور می پرداخت و پرونده کهریزک را سامان می داد و مرگ مشکوک پزشک وظیفه را پیگیری می کرد که درباره مرگش از از همه نوع علتی از غذای مسموم تا خودکشی و مرگ طبیعی و سکته قلبی، سخن گفته شده است و مردم حیرانند. ای کاش به جای این سخنان ایشان تحقیق می کرد که در زندان های جمهوری اسلامی بازجوها از چه ادبیاتی در بازجویی های خود استفاده می کنند؛ ادبیاتی که تازه آزادشدگان از زندان، بازگو می کنند و من اما شرح مفصل آن را برای فرصتی دیگر می گذارم. طرح چنین دیدگاههایی از سوی رئیس قوه قضائیه تنها یک نتیجه در برخواهد داشت و آن نیز چنین است که اگر افراد صالحی در دستگاه قضایی و زندانها حضور داشته باشند و بخواهند شرح آنچه از بی قانونی دیده اند را به ایشان منتقل کنند، نیز دچار لکنت زبان خواهند شد و حقیقت را به حکم مصلحت از ایشان پنهان خواهند ساخت.
آقای لاریجانی در بخش دیگری از افاضات خود فرموده اند:«کسانی دختر فراری را فرزند شهید جلوه دادند و برایش مجلس ترحیم به پا کردند، همین سران فتنه بودند که پدر و مادر آن دختر را شهید اعلام کردند در حالی که اینگونه نبود….چیزهایی را به عنوان تجاوز در بازداشتگاهها مطرح کردند که کذب محض بود». جالب است که سعیده پورآقایی را در شیپور کرده اند و یک روز دادستان کل کشور ماجرای آن را بازگو می کند و یک روز رئیس قوه قضائیه و یک روز یک مقام دیگر و خلاصه این ماجرا را دست به دست می چرخانند. انگار که همه مستندات تجاوزها، سعیده پورآقایی بود و آن همه سندی که ما دادیم باد هوا بود و یک گوش آقایان در بود و یک گوش دیگرشان دروازه. و البته که ماجرای سعیده پورآقایی هم از آن ماجراها و صحنه سازی های مضحکی است که نمونه آن را در ماجرای قتل های زنجیره ای و ادعای بازداشت عده ای به اتهام طراحی انفجار حرم امام پیشتر دیده و تجربه کرده بودیم. خلافی می کنند و آن را می خواهند با خلافی دیگر پنهان کنند. شرح ماجرای سعیده پور آقایی داستانی تکراری است که دوباره نمی خواهم شرح کامل آن را بازگو کنم. همین حد اما بگویم که این سند بر خلاف دیگر سندهایی که اینجانب به کمیته تحقیق ارائه کردم، سندی بود که صرفا به صورت شفاهی مطرح شد و قرار ما بر این بود که در جلسه بعدی اسناد مشخص آن ارائه شود؛ من اما از آنجایی که متوجه شدم این ماجرا بوی صحنه سازی و تله گذاری می دهد و خبر کشته شدن و نشان دادن جنازه نیز توسط یکی از اعضای نهاد ریاست جمهوری- که نمی خواهم نام او را ببرم- به خانواده پورآقایی منتقل شده است، به کنه ماجرا پی بردم و در جلسه بعدی کمیته، خود پیش از دیگران و در آغاز جلسه به سست بودن این ماجرا اشاره کردم. جالب آنکه خواهر سعیده پورآقایی نیز که در همان زمان پیگیر ماجرا شده بود اکنون در توصیف ان سناریوی ساختگی چنین ادعا کرده است:«به عمد اطلاعات غلط به مادر سعیده داده شده بود و ایشان با توجه به علایمی که روی جسد دیده بود تصور می کرد که دخترش کشته شده است…شماره ای هم به او داده و از او خواسته بودند که با آنها در تماس باشد و هروقت او با این شماره تماس می گرفته این آقایان که ظاهرا ماموران امنیتی بوده اند به او می گفته اند:سعیده را فراموش کن و زینب وار تحمل کن.. و زمانی که من داشتم تحقیقات ام را انجام می دادم، پیش از آنکه سعیده را به تلویزیون بیاورند از سوی وزارت اطلاعات مرا احضار کردند و به من گفتند که: باید موضع ات را مشخص کنی. چند روز دیگر سعیده پیدا می شود و این قضیه کاملا تمام می شود». خواهر سعیده که امروز از ترس جان خود – همچون ابراهیم شریفی و ابراهیم مهتری- از کشور خارج شده است اکنون توضیح می دهد که تحت چه شرایطی سعیده و مادرش را برای مصاحبه در تلویزیون آماده کردند و این ماجرا از ابتدا با چه دروغ ها و صحنه سازی هایی همراه بوده است. آری ماجرای سعیده پورآقایی را بهانه کرده اند تا آن همه پیراهن حیایی که دریده شد را در لوای آن پنهان کنند. غافل از آنکه مگر می شود پنهان کرد حقیقت را با انداختن پارچه و پوششی بر آن؟
مردم شریف ایران
آیت الله صادق لاریجانی بر این گمان است که جنبش مدنی و معترض امروز مردم ایران وابسته و قائم به شخص است و با حذف و کنار زدن مهدی کروبی یا میرحسین موسوی این حرکت می خوابد و سرکوب می شود. دیدیم که جمعی از خدمتگزاران این مملکت و انقلاب که سابقه وزارت و معاونت و نمایندگی مجلس در این کشور داشتند را نیز به همراه روزنامه نگاران و جمع زیادی از مردم با همین توهم، شبانه بازداشت کردند و به زندانها بردند و تحت فشار قرار دادند و دادگاه فرمایشی برگزار کردند و این جنبش اما نه تنها از حرکت بازنایستاد که بارورتر نیز شد. برای آنها گران است پذیرش این واقعیت که این جنبش، مبتنی بر حرکتی خودجوش است و بر اعتقاداتی راسخ شکل گرفته است. من نیز همیشه صرفا خدمتگزاری کوچک برای مردم بوده ام و خواهم بود و البته چنین سخنانی بی پایه و اساس، همچنانکه شما می دانید عزمم را در دفاع از حقوق مظلومان و کسانی که بر آنان ستم رفته است نه تنها سست ترنخواهد کرد که راسخ تر نیز خواهد کرد. صادق لاریجانی را ببین که گمان می کند با تهدید و ارعاب و سخن گفتن از پرونده در دستگاه قضایی، مهدی کروبی مرعوب می شود و از ترس زندان، تب می کند. خیر، مهدی کروبی بر سر پیمان خویش با مردم ایستاده است.
والسلام
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 09:00:35 توسط سيروس پرديس
كودتاچيان با ترور و ارعاب نميتوانند راى مردم را پايمال كنند . من و بسيارى به مهدى كروبي راي داديم و پاي راي خود ايستاده ايم
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 08:50:06 توسط alborz
كروبى عزيز من با اسلام و تمام محتوياتش مخالف هستم و درود بيكران به تو كه با شهامت ات رژيم اهريمنى را به زوال كشيدى و ملا نصرالدين را ضايع كردىكه خانوادگى اهريمن زاده هستنددرودبر تو ودرود بيكران بر پدر ومادرت٠
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 07:40:59 توسط محسن
خطاب به دوستانی که کمی لطفشان کم است! مردم ایران روشنتر از درصد قبول کنند و موسوی و کروبی و خاتمی هم هیچگاه چنین انتظاری را ندارند. تا زمانی که آنها در خط مردم هستند مردم هم از آنها حمایت می کنند . اگر تا به انتها در خط مردم بودند مردم هم با آنها هستند. زنده باد موسوی کروبی منتظری تا زمانی که با ما هستید. نه کراوات نه عمامه - نه ریش و هیچکدام نشانه برتری افراد نیست.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 07:33:52 توسط دیاکو ماد
انقلاب را شما کردین و چوبش را الان ما جوانان ایرانی میخوریم جناب فرید خان،لازم نیست که شما به ماها درس بدهید که چه کار باید بکنیم،ما فقط این را میدانیم که به هیچ قیمتی نمیخواهیم اشتباه پدرانمان را تکرار کنیم،ما حالا دیگه آنقدر از شماها عاقلتر شدهایم که با یک انقلاب احساسی دیگربار خاک بر سر نسلهای آیندهمان نکنیم.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 06:47:21 توسط فريد
فكر كنم پروسه خميني شماره ٢ دارد با كمك اتحاديه اروپا و عمو اوباما اجرا ميشود دقيقا همان اتفاقي كه سال ۵٧ افتاد در اين بازي قدرت جمهوري اسلامي من اصلا نه به كروبي كار دارم و نه كسي ديگر ولي خيلي جالبه كه تاريخ دوباره تكرار ميشه جوانان عزيز لطفا به روزنامه هاي سال ۵٧ رجوع كنيد همان عبارات و در ماه ديدن هاي كه در وصف خميني بكار برده ميشد دوباره تكرار ميشود عزيزان حكومت آينده ما شخصي نيست حزبي است فرقي نميكند رژيم آخوندي چند وقت حكومت خواهد كرد تنها احزاب با تشكيل يك دولت در پارلمان آزاد است كه دمكراسي نوزاد جان خواهد گرفت لطفا بت درست نكنيد مملكت ارث پدري كسي نيست. اگر اين روشنگريها اول انقلاب بود خميني و آخوند قدرت نميگرفت.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 06:17:39 توسط مهدی
من نسبت به عمامه دارها و آخوندها بدبین هستم ولی به این فرد باید با احترام نگاه کنم. من هر چه آخوند در دهمان بود محک زدم همه شان یا برای خمس و ذکات و یا برای دخترهای و بیوه های خوشکل می آمدند سوادشان هم کمتر از سیکل های ما بود و نظر همه اهالی به آخوند ها هم همین بود. اما ظاهرا نباید همه را با یک چوب راند. کروبی انقدر برایم عزیز شده است که شاید در انتخابات آینده او را انتخاب کنم حتی اگر عمامه اش را برندارد. ما درون را بنگریم و حال را.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 06:00:55 توسط اشکان بشرزاده
با تسلیت بمناسبت درگذشت مردی که قدرت را فدای آزاده گی کرد مردی که دربرابر استادش قد علم کرد که بناحفق خون فرزندان میهن را میریزی اما زرپرستان وزورپرستان جانشین او هم دشت خوبی در کشتن دارند وهم معنی آزاده بودن را نه میدانند ونه از کنارش گاهی گذشته ان اما مجیز گویان همواره مغظمش میخوانند که معظم در خلقت وجود ندارد الا خداوند مردی که ساده زیست ودینش را اجباری نکرد او خواهد مانند همانگونه که کروبی میماند ودرود بر شرف کروبی که باید بپذریم که اونیز بعد از مزه مزه کردن قدرت دانشته است که پشیزی نمیارزد اگر ملت بهایی به تو ندهند هرچند اندکی تورا به خدایی برسانند ودر کنارت بکشند وببرند وتو بیخبر باشی کروبی بحق جواب بچه شیر خوار قضای ایران را داده است بعنوان کسیکه در انقلاب وپیش از آن بوده ام لاریجانی نه بوده اند ونه کاری کرده اند اما رسیده اند وبا بیسوادی ونادانی خود مست از قدرتند وگاهی زیاده از حدشان حرف میزنند انگار فراموش کرده اند عراق بوده اند وملت چه کرده اند دوستانی که به کروبی حمله میکنند بدانند خطا میروند شیخ نگو که آماده زندانی لاریجانی ها وقاتلین وآمران باید به زندان بروند نه بیگناهان
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 05:16:49 توسط دیاکو ماد
کاری که کروبی با این جماعت کرد عمرا اگه اپوزسیون خارج از کشور جراتش را داشت!!!!دمت گرم پیرمرد،هر کی بودی یا هر چی بودی،الان پیش چشم ما جوانان ایرانی یک سنبلی و از خیلیها که ادعای مبارزه میکنند محبوب تری.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 04:48:47 توسط فريد
خدايش قيافه رئيس قوه قضائيه خيلي شبيه انقلابيون ۵٧ است اينجاش رو كروبي اشتباه ميكنه در ضمن هر كسي اين نامه رو كامل نخوانده آن را بخواند و نظر كروبي رو در مورد هزاران هزار كشته شدگان دهه شصت ببيند من اصلا به سياست و باند بازي كاري ندارم ولي اينها همشون جنايتكار هستند اينها اعدام شدگان دهه شصت را منافق ميدانند باورم نميشه كساني باشن دختر بچه هاي ١٣ ساله روزنامه فروش رو منافق بدانند و آنها را اعدام كنند ببينيد چقدر ناراحت است كه يك مشت جنايتكار دور و بر خميني رو منافق ناميدن مثل روز روشن است كه جنگ قدرت بينشان است مردم گول اين آخوندها رو نخوريد به اعتراضاتتان تا سرنگوني كامل رژيم ادامه دهيد تمام اعضاي جمهوري كثيف آخوندي اعدامي هستند.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 03:09:41 توسط mansoor
حكومت با حذف هر يك از مخالفين به سقوط با سرعت بيشترى نزديك مى شود٠ پيروزى خيلى نزديك است٠ اينجاست كه ميگن طرف با دست خودش چاهش كنده (منظورم خامنه و نوكراش) اين كامنت را براى حجت گذاشتم
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 02:25:40 توسط حجت
درگذشت آقای منتظری، رنج بیماری را فراموشم کرد و رنجی بزرگتر را جانشین آن نمود. او مردی بود که آزاده زیست و آزاده مرد. کتاب خاطراتش نمایش دهنده آنست که آن بزرگ مرد همواره طریقی را که درست میپنداشت تبلیغ کرد و مردانه جاه و مقام را فدای آزادگی نمود. آنها که وی را سازنده ولایت فقیه میدانند به کتابی بهمین عنوان نوشته خمینی راذل که مدتها قبل از سال 1357 چاپ شده بود مراجعه فرمایند. من هم عقیده آن راد مرد نبوده و نیستم اما آزادگی اورا میستایم. درود بروانش.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 02:00:07 توسط مهدی سابق ( خسرو )
آیت المفعول لاریجانی دامه کثافاةُ، نوکر حلقه بگوش رهبر فاسد ،عروسکی است مانند دیگر حرامیان رژیم فاسد اسلامی، که کنترل آنها در دستان خون آلود خامنه ای ام المفعولین است، در اسلام آمده است:" اگر محلی با یک عدد آجر غصبي و یا از اموال زور باشد نماز در آن باطل است، پس چگونه در بارگاه و رواقي كه از مال غارت و غصب ساخته شده مي توان نماز خواند؟مگر در حکم شرع مرقد خمینی فاسد با خانهي ساير مسلمين فرق دارد؟ و همچنين گنبد صحن طلاي حضرت معصومه را فتحعلي شاه ساخته و بارگاه مُذّهب(طلا كاري شده) على را در نجف نادرشاه از اموال غارتي كه در جنگها از جمله حمله به مناطق شمالي عراق به دست آورده ساخته است. آيا خدا و انبياء و اولياء از اين كاخها و بارگاها خشنود مي شود یا شياطين و سلاطين؟ آيا هر حکومتیكه بايد مملكت را آباد و ماليات ها را صرف ترقي و صنعت و فلاحت(كشاورزي و ايجاد محيط كار براي جوانان) مملكت نمايد حق دارد اين كارهاي لغو و بيهوده را انجام دهد؟آيا با وجود چنین لاشخورهائی تنپرور بیوجدان، میشود کشور را اداره کرد!؟ آیا رژیم سرتاپا منفور اسلامی،ما را عوام فرض کرده.
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 01:42:08 توسط Zede DIN
من الان که این خبر را برای شما میگویم، اشک در چشمانم روان است. ما یک مرد بزرگ و آزادیخواه را از دست دادیم. من به همه دنیا تسلیت عرض میکنم: *************************آیت الله العظمی حسينعلي منتظري شب گذشته در منزلش دار فاني را وداع گفت. آیت الله يوسف صانعي هم اكنون در منزل منتظري حضور يافته و درگذشت او را تسليت گفت******************گل به روانت ببارد. نابود باد دیکتاتور
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيستم دسامبر ۲۰۰۹ ، 00:51:37 توسط یک مطلع
امروز فرداست که این کروبی بیچاره را خودکشی بدهند...
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 23:30:35 توسط آرین
آفرین بر این شیرمردلر خون لر در رگهای کروبیست
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 22:57:48 توسط سعید
در دنیا رسم بر این است که رئیس قوه قضائیه از بین افرادی حقوقدان و با تجربه 20و30 ساله در امور قضایی انتخاب می کنند ،و لی در ایران از اول انقلاب تا کنون همیشه افراد روحانی در راس قوه قضائه ما بوده اند ،وهریک هم از دیگری بی سواد تر ،مثلان یزدی یک فرد بی سواد عقده ای آگاه نبودن به اپتدایی ترین الف بای حقوق و عدالت، از لحاظ شخصیتی فردی عصبانی و روانی ،یا شاهرودی یک فرد صد در صد عراقی و تا چند سال قبل حتی شناسنامه ایرانی هم نداشت چه رسد به سواد فارسی و تجربه قضایی یا همین حجت الاسلام لاری جانی که یک شبه آیت.ا. . شد آیا در رشته حقوق تحصیل کرده ؟ و یا اینکه چند سال تجربه قضاوت دارد ، وقتی در راس قوه قضائه فردی بی سواد وغیر حقوقدان می نشیند چطور میشود از چنین قوه ای انتظار اجرای عدالت داشت ، وقتی می بینیم رئیس قوه قضائیه به جای انجام وظیفه خود را به گودال سیاسی می اندازد و با تهمت زدن و تهدید می خواهد دستور گروهای افراطی جرا کند آیا می شود از چنین قوه قضا ئیه انتظار عدالت داشت ؟ وقتی کار به غیر متخصص و نا اهل وا گذار می کنند اوضاع چنین میشود که می بینیم
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 22:55:11 توسط سعيد از ايتاليا
اي زنده باد كروبي ! به نظرم يگانه آخوندي است كه حرف راست ميزند٠٠٠پاينده باد جنبش سبز مردم ايران
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 21:55:45 توسط نادر
درود بر این مرد بزرگوار (قابل توجه کسانی که هنوز از موسوی و کروبی انتقاد میکنند)
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 21:28:42 توسط babak
بابا تو ديگه كي هستي با اين سن و سال مثل شير مي جنگي زنده باد هر كس دلش براي ايران و ايراني مي تپد
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 20:32:01 توسط نادر
درود بر شما آقای کروبی، من هم با شما موافقم (جنبش مدنی و معترض امروز وابسته و قائم به موسوی و کروبی نيست) این جنبش خواهان آزادی تمام مذاهب و ملیت های ایرانیست. چون در کل باورهای مذهبی مسائل شخصی است و نه تحمیلی، و حکومت نباید با روش فاشیستی تائید و تاکیدش بر یک مذهب مشخص باشد و سایر ادیان را قدقن کند. یعنی ما خواهان حکومتی هستیم که از دین جدا باشد. نباید فراموش کرد که مذاهبها پیش نویس قوانینی هستند که بیش از هزار سال با خرد آن مردمان عقب افتاده بیان شده برای حل مشکلات آن روز. و با خواست و نحوه و روش زندگی مردمان روشن فکر امروز مطابقت ندارد، و شاید فقط دو درصد مردم دنیا باور های مذهبی مختلف و یا خرافاتی دارند و بقیه مردم دنیا از هر زبان و نژادی، آرمان خواه (بهترین خواه) هستند و بدنبال راه حل هائی برای مشکلات امروزند. ما انسان ها نمیتوانیم دشمنان هم باشیم مگر بیمار روانی باشیم، و طبیعتا عدالت را بهتر از بی عدالتی میدانیم. بنابر این من متوجه این ستمکاران وطنمان نمیشوم که چه لذتی از رنج ما ایرانیان میبرند؟ مگر نه این است که ما بدنیا آمده ایم که با کمک هم بهتر زندگی بکنیم؟ پس چرا تحمیل؟
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 20:31:32 توسط ولي
سركوب قيام سراسرى مردم ايران«آزار و اذيت، ارعاب، تعقيب، دستگيريهاى خودسرانه يا ناپديد شدن» تظاهركنندگان، از اقشار و گروههاى مختلف، «استفاده از خشونت و ارعاب توسط شبهنظاميان دولتى» كه «منجر به تعداد بيشمارى مرگ و جراحت شده است» ؛ «برگزارى محاکمههاى جمعى» «گرفتن اعترافها اجبارى از طريق شکنجه و تجاوز» .- «شکنجه و رفتارهاى بيرحمانه، ضدانسانى و تحقيرآميز شامل شلاق زدن و قطع اعضاى بدن» .«شمار فزاينده اعدامها از جمله اعدام در ملأعام و اعدام كودكان»،-«سنگسار»، «سرکوب وحشيانه زنان و ادامه تبعيض عليه زنان و دختران»، «تبعيض فزاينده و ديگر موارد نقض حقوقبشر عليه اقليتهاى مذهبى، قومى، زبانى و اقليتهاى ديگر» .- اكنون زمان آن است كه پرونده نقض وخيم حقوقبشر توسط ديكتاتورى آخوندها از جمله قتلعام سى هزار زندانى سياسى در سال 1367، به شوراى امنيت مللمتحد ارجاع شود و اين رژيم بهخصوص خامنهاى و احمدىنژاد به جرم جنايت عليه بشريت در محاكم بينالمللى محاكمه شوند.
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 20:23:27 توسط reza
حالي كرديم...كربي جان لطفا هرازگاهي يه نامه برامون بنويس...واقعا قلب نيرو ميگيرد از اين همه شجاعت و صراحت...
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 19:51:05 توسط فدات
ما جمهوری دمکرات عرفی ملی ایرانی میخواهیم که در آن نه اصلاح طلبان چه رسد به جناح حاکم فعلی به قدرت نمیرسند و همه هم میدانند پایان جنبش به آنجاست. ولی با این حال این کروبی از موسوی باحال تر است چون هم جرات بیشتر و حرفهای بهتر دارد و همیشه هم میگوید که رهبر جنبش خود مردم هستند. تازه موسوی ریاست جمهوری را برد و نه کروبی که راحت میتوانست خود را بفروشد. حتا رجوی هم این را فهمید و گفت. جان مادرتان ۴ تا حزب الهی و شاه الهی و حزب کمونیستی دلقکی تلویزیونهای لوس آنجلس پارازیت نندازند که این هم فلان و فلان است. مردم که خر نیستند، دارند در آن جا زندگی میکنند و از کروبی و موسوی استفاده میکنند. خود من انتخابات را مثل همیشه تحریم کردم گر چه گذرنامه ولایت فقیه هم ندارم ولی از اول میدانستم که کروبی از موسوی شجاع تر است. کروبی و خانواده وی زیر فشار و تهدید واقعی بزرگی هستند که زندگی را برای یک خانواده بسیار سخت میکند چون با تمام تجهیزات و تهدیدات یک رژیم جهنمی روبرو هستند. چرا که مرگ یک لحظه است. مردمی که ایران زندگی میکنند میفهمند. عشایر به خصوص لرها دلیر هستند. دمت گرم کروبی.
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 19:46:52 توسط foad
من مخالف جمهوری اسلامی هستم و طرفدار جمهوری صرفا ایرانی و از هر چه که بوی جمهوری اسلامی دارد نفرت دارم. ضمنا با عقاید آقای کروبی هم هیچگونه موافقتی ندارم. اما نباید به صف احساسات وجدان را زیر پا گذشت .هر چیز به جای خود . باید قبول کنیم چه در بین اصلاح طلبان و چه در بین مخالفین جمهوری اسلامی ( امثال خود بنده) که خیلی هم شعار های تند میدهند ، هیچکس، تکرار میکنم هیچکس تخم ندارد مثل کروبی دهان باز کند و جو رعب و وحشت رژیم را بشکند و هر چه از دهانش در میاید به سران رژیم بگوید. نقش کروبی در شکستن متعدد جو هه رعب و وحشت رژیم در اذهان مردم غیر قابل انکار است. البته ما میتوانیم هر چه میخواهیم بگوییم اما اگر در موقعیت وی بودیم و اینگونه صحبت میکردیم آنوقت میگفتم از کروبی خایه دار تر هستید.
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 19:16:33 توسط farideh
من میدانستم که مهدی کروبی جواب دندان شکنی به صادق لاریجانی پست که دینش را به دنیا فروخته میدهد. از خواندن نامه ش مثل همیشه لذت بردم. خدا حفظت کند کروبی که اینقدر انسان شریفی هستی.
نوشته شده در تاريخ بيست و هشتم آذر ۱۳۸۸ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 19:09:30 توسط Bita Bahari
آقای کروبی عزیز ، این آقای صادق لاریجانی انگار از صداقت فقط همان نام را یدک میکشد و بس . سخنان شما را همگان تایید میکنند، و شما که در کنار مردم هستید بدانید که بسیاری از مردم اکنون با تمامیت رژیم اسلامی مشکل دارند ودیگر صحبت از این فرد یا ان فرد نیست .امیدوارم اگر شما هم به نتیجه مشابه من رسیدید ، باز هم در کنار مردم بمانید و سعی درحفظ این رژیم نکنید .در این صورت در تاریخ معاصرمان جایی ویژه خواهید یافت .شاد و تندرست باشید
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment