Sunday, January 24, 2010

باند احمدی نژاد- مصباح

پس از 31 سال
باند احمدی نژاد- مصباح
در جلد رهبری مجاهدین خلق؟

محمد خاتمی و مهدی کروبی بطور جداگانه به دیدار خانواده دکتر علیرضا بهشتی رفتند. همه آنها که سالهای 58 تا 60 را بخاطر دارند می دانند که تمام حمله مجاهدین خلق متوجه آیت الله بهشتی بود. آنها مرگ بهشتی را می خواستند و سرانجام نیز با انفجار حزب جمهوری اسلامی به این آرزو رسیدند. در همان سالها، یکبار آیت الله بهشتی، پس از دیدار با آیت الله خمینی که آن زمان در قم مستقر بود، در مدرسه فیضه قم سخنرانی کرد. او که بعد از آیت الله طالقانی پرقدرت ترین روحانی ناطق در جمهوری اسلامی بود، دراین سخنرانی عمدتا علیه اتحاد شوروی وقت سخن گفت و به نوعی دلجوئی از ارتجاع خفته در قم.

پس از بازگشت به تهران، در جلسه هفتگی حزب جمهوری اسلامی دلیل این سخنرانی را از او سئوال کردند. آیت الله بهشتی گفت: شما از پشت صحنه خبر ندارید. نمی دانید آقایان روحانیون در قم چه فشاری به امام و ما می آورند. صد رحمت به مجاهدین!

مجاهدین کار خود را تمام کردند، اما میراثی باقی ماند بنام قانون اساسی و جمهوری که تمام کردن کار آنها به همان روحانیونی واگذار شد که آیت الله بهشتی از فشار آنها نالیده بود. روحانیونی نظیر شیخ محمد یزدی، احمد جنتی، احمد خاتمی، مصباح یزدی، حائری شیرازی و دیگرانی که روح الله حسینیان، آن زمان انگشت کوچک دست آنها بود و امثال احمدی نژاد پادوی فرامین و فتواهای آنها. آن انگشت کوچک ها و پادوها امروز مجریان دولتی و قضائی همان ارتجاع خفته در قم هستند که البته دیگر خفته نیست، بلکه بسیار هم بیدار است. چنان بیدار که آهسته آهسته علی خامنه ای را محاصره کرد و او را به درون قلعه خود بُرد و تبدیل به سخنگو و مجری فرامین خود کرد. بگذریم که او از همان سالهای اول جمهوری اسلامی نیز نشان داده بود که در پی "قدرت" حاضر به هر معامله ای هست و با همین حساب، جلوی میرحسین موسوی که برگزیده آیت الله خمینی بود ایستاد تا در همین قلعه برای خود جا باز کند. در آن دوران برای آن ایستادگی ها، امثال عسگراولادی پدرخوانده موتلفه اسلامی به وی "مرحبا" می گفتند و آیت الله گلپایگانی که هم وزن مذهبی آیت الله خمینی بود، در قم برایش چشمک می زدند.

آنها که امروز کار جمهوری اسلامی را می خواهند تمام کنند، در آن سالها مجاهدین خلق را آلت دست خود کردند و ابتدا بدست آنها حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیر را منفجر کردند، تا جاده را برای امروز خود هموار کنند و امروز رحم به خانواده آقای خمینی و خانواده آیت الله بهشتی ندارند. آنها می خواستند طناب به گردن آیت الله منتظری بیاندازند. (سخنان تلفنی شیخ محمد یزدی و احمدی جنتی که اولی برای رهبری یورش به بیت آیت الله منتظری به قم رفته بود و دومی در تهران گزارش حمله را می گرفت و رهنمود می داد. جنتی در همان تماس تلفنی گفته بود، بیخود این دست و آن دست کردید. حبس خانگی فایده ندارد. طناب می انداختید گردنش و از خانه بیرونش می آوردید و می بردید جائی که من هم خبر نداشته باشم.) اینها تاریخ جمهوری اسلامی و سرگذشت انقلابی است که به 31 سالگی رسیده است. و تازه بخش اندکی از آن!

بازگردیم به دیدار کروبی با خانواده آیت الله بهشتی. خانواده ای که در سال انقلاب در ایستگاه قلهک تهران و در یک خانه کوچک زندگی می کرد و معلوم نیست دکتر بهشتی که امروز در زندان کودتاست آن زمان چند ساله بود!

مهدی کروبی در این دیدار در پاسخ به این سوال همسر آیت الله بهشتی که آیا آیت اله بهشتی و خانواده ایشان در جمهوری اسلامی حرمتی دارند؟ گفت:

این خانواده برای این نظام هزینه ی سنگینی داده و فرزندان شهید بهشتی در مسیر عمل و دانش قرار گرفتند و هیچ مسئولیتی در این نظام مطالبه نکردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همگان شاهد ذکاوت و درایت آن مرحوم در روند تدوین قانون اساسی که اتفاقا این روزها بخش اعظم آن در عمل به فراموشی سپرده شده است، بودند. آیت اله بهشتی نزد امام جایگاهی ویژه داشت و اولین رئیس دستگاه قضائی کشور با حکم امام بود.

در شرائط عجیبی بسر می بریم و باید شاهد دستگیری یاران انقلاب، زندان رفته های قبل از انقلاب، رزمنده های دوران دفاع مقدس، فرزندان شهدای بزرگ این نظام و فرزندان غیور این سرزمین باشیم. در شرائطی قرار گرفته ایم که برای اولین بار بعد از انقلاب پل ارتباطی مان با سیستم برای حل مشکل زندانیان قطع می باشد و راه رایزنی در این باب بسته است.

No comments:

Post a Comment