Tuesday, February 16, 2010
جزئیات بازداشت و شکنجه علی کروبی
آنلاين، شيرين کريمي : دو روز پس از انتشار نامه همسر مهدی کروبی درباره شکنجه فرزندش، دادستان تهران منکر بازداشت علی کروبی، فرزند مهدی کروبی شد و اعلام کرد "او بایدبازداشت خود را اثبات کند".
این در حالیست که نفیسه پناهی، همسرعلی کروبی، جزئیات دیگری از بازداشت و شکنجه همسرش را اعلام کرده است. به گفته او فرمانده یگان ویژه، علی کروبی را پشت یک وانت انداخته و در طول مسیر، با کلماتی رکیک اعلام کرده که فرزند کروبی در اختیار اوست.
اما دادستان تهران دیروز در گفتگو با خبرگزاری ایلنا از فرزند مهدی کروبی خواست برای اثبات ادعای خود، دلایل و محل نگهداری اش در زمان بازداشت را اعلام کند.
عباس جعفری دولت آبادی ادعا کرده علی کروبی روز ۲۲ بهمن بازداشت نشده است و باید برای اثبات ادعای خود سند بیاورد.
او با بیان اینکه "هیچ حکمی در مورد بازداشت علی کروبی صادر نشده" گفته است که خبر بازداشت علی کروبی را عصر روز ۲۲ بهمن از طریق رسانهها شنیده و پس از پی گیریهای قضایی مشخص شده که وی از سوی هیچ ارگانی بازداشت نشده است.
جعفری دولت آبادی همچنین افزوده است که: "در پیگیریهای به عمل آمده از سوی دادستانی، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات اعلام کرده اند که علی کروبی را بازداشت نکرده اند".
این درحالیست که براساس اعلام نفیسه پناهی، علی کروبی علاوه بر تهدید به تجاوز، رکیکترین دشنامها را در چند ساعت بازداشت خود شنیده و با دست ترکخورده، سرشکافته، بدن متورم و شلوار خونین به خانه بازگشته است.
جزئیات بازداشت
نفیسه پناهی، همسر علی کروبی با بیان اینکه همسرش به اتفاق مهدی کروبی به راهپیمایی 22 بهمن رفته بود به دویچه وله گفته است: "یکباره عده زیادی به حاجآقا با گاز فلفل حمله میکنند. فیلماش هم هست. آنقدر اسپری زده بودند که دیگر چیزی در قوطیها نمانده بوده. موقعیت طوری میشود که چشمها به شدت میسوخته و دید همه هم خیلی کم میشود. در نتیجه همدیگر را گم میکنند و از هم دور میافتند. محافظان هم بیشتر دور حاج آقا را گرفته بودند و یکی از همراهان میبیند که یگان ویژه علی را گرفته و دارد میبرد. او بود که فورا خبر داد. شاید اگر او را ندیده بودند، اصلا متوجه نمیشدیم که علی دستگیر شده است."
خانم پناهی که بعد از شنیدن خبر بازداشت همسرش به زندان اوین مراجمعه کرده بود افزوده است: "آنجا به من گفتند که همه دستگیریهای امروز را به اوین منتقل کردهاند. راستش خیالم راحت شد، چون میدانیم که اوین قانونمندتر از بازداشتگاههای دیگر است. شب که آمد و شرح ماجرا را داد، آن موقع فهمیدیم کجا بوده است."
به گفته وی "پس از تمام شدن بازجوییها گفته بودند برو خدا را شکر کن که گفتند آزادت کنیم، وگرنه اگر امشب اینجا مانده بودی، تو را میکشتیم. تا لحظه آخر چشمهایش را بسته بودند و بعد در را باز کرده و او را در خیابان انداختهاند. در خیابان بلافاصله یک ماشین جلوی پایش میایستد و او را به نزدیکی خانه میرساند".
همسر علی کروبی احتمال داده که این ماشین نیز از خودشان باشد و در ادامه گفته است: "اول کار پولها و موبایلاش را گرفته بودند، ولی موقع آزادی تنها پولش را پس داده بودند. من هم اتفاقا برای همین جلوی در ایستادم، به هوای اینکه حساب کنم. وقتی آمد، تنها کسی که احتمال میداد علی کتک خورده باشد، من بودم. دیگران میگفتند امکان ندارد علی را اذیت کنند. او را که دیدم، متوجه شدم خیلی حالاش بد است. دیدم دستش بسته است. گفتم اذیتات کردند؟ گفت: خیلی خیلی…"
به گفته وی، "علی کروبی وقتی به منزل رسید، شلوارش خونی بود. سرش شکافته بود. دستاش طوری آسیب دیده بود که خودشان چیزی داده بودند برای بستناش. با باتوم زدهاند دستش ترک خورده است."
خانم پناهی افزوده است: "بالای راناش خیلی زخمی و کبود است. بالای زانویش هم همینطور. وقتی او را گرفتهاند، چشمها و دستهایش را بسته بودند. از روی یک جوی آب ردش کردهاند که افتاده توی آن و آنها هم شروع کردهاند به خندیدن. الان زخمهایش خیلی دردناک هستند. بدناش متورم است و جای ضرب دیدگیها تازه دارد سیاه میشود."
وی توضیح میدهد: "آنها وقتی علی را گرفتهاند، اصلا نمیدانستند که او کیست. فقط چون دیدهاند اطراف حاجآقاست، روی لباساش علامت گذاشته بودند. یکی دو تا از دوستانش هم میفهمند و میگویند مراقب باش. به لباسهای ما که کنار حاجآقا هستیم، دارند علامت میزنند. یگان ویژه وقتی اینها را میگیرد، به مسجدی میبرد که مقر لباس شخصیها بوده است. آنجا حدود ۴۰ نفر دستگیر شده بودند که شروع میکنند به پرسیدن اسامیشان. وقتی میگوید علی کروبی، میپرسند نسبت داری با آقای کروبی، میگوید پسرش هستم. اینجا بقیه را رها کرده و تنها به او بند میکنند. به قدری او را همان موقع کتک میزنند که حالش خیلی بد میشود. طوری که حتی یکی از لباس شخصیها برایش آب قند درست میکند. بعد هم یگان ویژه میآید و دستگیرشدگان را تحویل میگیرد و سوار یک اتوبوس میکند. اینجا یکی از فرماندهان یگان ویژه وارد اتوبوس میشود و میگوید، شنیدم پسر کروبی داخل شماست. کجاست؟ تا علی بلند میشود، میآید دست او را میپیچاند و روی زمین میاندازد و به شیشه اتوبوس میکوبد و فحش میدهد. این فرمانده علی را موقع پیاده شدن از اتوبوس، از دیگران جدا میکند."
به گفته همسر علی کروبی "این مامور خیلی با او بد رفتاری کرده و حرفهای زشت زده، اما فحشهای رکیک را لباسشخصیهای مسجد گفتهاند. چیزهایی گفتهاند که نمیشود بیان کرد."
خانم پناهی با بیان اینکه "از خیابان، شروع به فیلمبرداری از بازداشت شدگان کرده اند"، افزوده است: "در مسجد چشمهایش باز بوده و وقتی میفهمند کیست، چند نفری شروع میکنند به فیلمبرداری از او و مدام از او میخواهند که خود را معرفی کند. وقتی هم که آن فرمانده پلیس علی را از دیگران در اتوبوس جدا میکند، او را به وانتی میاندازد؛ از آن وانتها که پشتشان سقف و کنارهی توری دارد و مثل قفس است. علی را در اینجا میاندازند و در به اصطلاح قفس را قفل میکنند و به شکلی تحقیرآمیز شروع میکنند به فیلم گرفتن از او."
به گفته وی، "فرمانده پلیس هم در طول مسیر، مدام اعلام میکرده که من پسر کروبی را گرفتهام. پسر کروبی در وانت است. البته اینها را به صورت خیلی زشتی بیان میکرده است و در مقر یگان ویژه هم شروع میکنند به فیلمبرداری از علی. مدام میگفتهاند سرت را بالا بگیر تا چهرهات کامل معلوم شود. حتی خود فیلمبردار هم مرتب به او فحشهای زشت میداده و با مشت توی صورت او میکوبیده که صورتات را بیار بالا."
همسر علی کروبی گفته است که "همراه یکی از دستگیرشدگان یک قمه بوده و به او گفتهاند بگو این قمه مال من است. او هم گفته چرا بگویم. من قمهام کجا بود؟"
وی با بیان اینکه "بدترین حرفها را به من و مادر و پدرش زدهاند و شب اول حالش خیلی بد بود" در خصوص واکنش اطرافیان نسبت به این قضیه گفته است: "هیچکس باور نمیکرد که با علی اینطور رفتار کنند. همه وقتی شنیدند که علی دستگیر شده، به من دلداری میدادند که با او کاری ندارند. وقتی از من شنیدند که ماجرا چیست، کسی باور نمیکرد. تا وقتی عکسها منتشر نشد، بازهم کسی باور نمیکرد."
همسر علی کروبی که خواهر سه شهید است، با بیان اینکه مادرش نیز در حال نوشتن نامه ای در این زمنیه است تصریح کرده: "ما نگران بچههای مردم و خانوادههایی هستیم که کسی آنها را نمیشناسد و جایی ندارند که عنوان کنند چه بلایی سرشان آمده است. قصد ما از این نامهها و روشنگریها، این است که دیگران آسیب نبینند و این اتفاقات تکرار نشوند."
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 11:52:39 توسط روزشمار
عجبا كه كار ها به جايي رسيده كه ديگر خودي و يا ناخودي ديگر فرقي نميكند, هر كس كه تشخيص داده شود, بر سر راه تشنگان قدرت امپراتوري اسلامي قرار ميگيرند , بايد شكنجه داد , تجاوز كرد و يا احيانا به قتل رساند! و اين سرانجام نتايج گوسفندوارانه دنباله روي كردن است كه سي و يك سال پيش آغاز شد و هنوز ادامه دارد... يا بايد جمهوري اسلامي را دفن كرد و يا رضايت به اعمال آنان شد, راه سوم فقط فريب خود است!!
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 10:47:53 توسط سارا٣٣ساله
خانم كروبي شما الان با مردم همدردي ميكنيد چون بلاها و شكنجه هايي را ميبينيد كه بر نزديكانتان وارد شده ٠ا ما مردم ايران سا ل است كه ميگويند بدون دليل رژيم ما را مي گيرد شكنجه ميكند تجاوز ميكند٠يعني ميخواهيد بگوييد اقاي مهدي كروبي در ان سي سال خبر نداشته؟ايشان رئيس مجلس و٠٠٠بوده.ايا حالاپشيمان شده ايد چون فهميده ايد كه اشتباه كرده ايد؟يااينكه جنگ اينكه كي سر قدرت باشه؟ اگر شرمنده ازگذشتتونيد ما مردم ايران به شرط اينكه ازمردم عذرخواهي كنيدمي پذيريم.اما بايد مردم را حمايت كنيد تمام زندانيها را.اعتصاب ها را رهبري كنيد نه فقط تظاهرات را٠باشد كه هم خدا و هم مردم خدا از شما راضي شوند٠ استقلال ازادي جمهوري ايراني.من دست همه شجاعان ازاديخواه را مي بوسم.سارا٣٣ساله
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 08:47:43 توسط درود
خانم یا آقای ملینا! سلام،حد اقل صد ها نفر جنایتکار،از جمله جنایتکاران اقتصادی در سی سال اخیر ملیارد ها جمع کردند.خون مردم ایران را می نوشند.بانکهای خارجی پر است از ملیارد هایشان. من و شما حتی نام خیلی از آنها را نمی دانیم.یک رقمش هجده و نیم ملیارد دلاری بود که دولت ترکیه برداشت و به حساب خود ریخت.حالا تو فکر کن چقدر از این جنایات روی داده که من و شما از آن بی خبریم. در بعضی از کشور ها با این پول ها حتی شهرک سازی شده است.و این در حالی است که در صد زیادی از مردم ما زیر خط فقر زندگی می کنند.در این میان لری شریف و یک لا قبا که انسانیت هنوز در وجودش نمرده بود از آنها جدا شد و به مردم پیوست،بیایید این عمل دلیرانه و انسانی را ارج بنهیم و این همه بر او و خانواده اش تاخت و تاز نکنیم، زیرا اشتباه ما را تاریخ ممکن است که نبخشد. خانواده آن خانم با دادن سه گلدسته خود به پیشگاه مردم ایران ثابت کرده که برای خود نیستند، و این در حالی است که بز دلان ضد مردمی که حتی نرفتند یک عکس یادگاری از جبهه بگیرند این روز ها از سوراخ ها در آمده رئیس و فرمانده شده اند.تضعیف جبهه مردم بیشک به سود دشمن است،هوشیار باش
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 08:07:53 توسط درود
درود بر همه کسانی که همراه مردم ایرانند. درود بر آن زن رنج دیده، و جاودان باد یاد همه کسانی که در راه آزادی و مرز و بوم ایران جان باختند. درود تاریخ بر برادران شهید شما که در راه میهن بزرگترین سرمایه خود یعنی جان را تقدیم کردند. اگر آنها و بسیاری دیگر از شهیدان دفاع از مرز و بوم امروز زنده بودند حتماً در برابر جنایتکاران قرار می گرفتند. آنهایی که از حمایت دولت بر خوردارند و به مردم حمله ور می شوند از بزدلانند؛ به عنوان نمونه: در خبر ها آمده بود که احمدی نژاد حتی یکبار هم به جبهه نرفته. تاریخ ایران در فردای آزادی دوباره نوشته خواهد شد.
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 04:54:32 توسط امیر
مگر خود دادستان بعد از دستگیری عده ای در جلسه دعای کمیل اعلام نکردند که هیچگونه حکمی از طرف دادستانی برای دستگیری این افراد صادر نشده بود باز هم چندین روز این افراد زندانی بودند ! دومان مگر چندین هزارنفر که تا کنون دستگیر کردند به حکم داد ستان بوده است که حکم پسر آقای کروبی آخرش باشد
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 03:57:29 توسط کیا Kiap78
این آقا مگر کیست که ایشان اگر فحش بشنود خیلی بد است ولی به فرزندان ملت ایران تجاوز میکنند و فریادشان به جایی که نمیرسد، خوب تظلم خواهی هم حرفی است، دعوی گوسفند ربائی را پیش گرگ بردن خنده دار است، و از همه مهمتر هیچ سخنی از سایرین نیست، مثل اینکه جوالشان را از سایرین جدا کرده باشند که خط نیفتد! حالا حاج آقا!!!!!! که از جنس محاربین که نیستند خوب!!! محارب ! واقعا عجب خدایی است که مثلا بنده دیروز در فکر قتلش بئدم اینها آمدند نگذارند! کار جنون ما به تماشا کشیده است بابا
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 03:35:36 توسط برده هرگز
هر بدن کبود شده ای نشان از نا مشروع بودن این رژیم کثیف است. ما با یک دولت اشغال گر طرف هستیم، هر نوع همکاری با این رژیم باید به حکم خیانت به ایران تلقی شود. در آینده اگر گروهی خواست قدرت را به انحصار خود در آورد باید بدن این جوانان را نشان داد و گفت سکولار ها، سلطنت طلب ها، حامیان گروهای چپ و یا مذهبی ها ،همه تحقیر و شکنجه شدند، همه کشته دادند. این جوانان نظامی میخواهند که عدالت و آزادی حکومت میکند و زیر سلطه هیچ کس نه خواهند رفت چه سکولار باشد، چه سلطنت طلب ،چه چپی یا مذهبی.
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 02:45:10 توسط melina
قصد همسر علی کروبی این است که دیگران آسیب نبینند و این اتفاقات تکرار نشوند." خدا لطف شما !!!!!را از سر ه ملت مبارزه ايران كم نكند . فكرشو بكن بدون شماها اين ٣٠ سال چى به سره مردم ميامد!!!!
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ برابر با شانزدهم فوريه ۲۰۱۰ ، 02:36:06 توسط اسلامی
دورود بر کروبی و خانواده محترمشان که با روشنگری و عدم سرپوش گذاشتن به جنایات بدنامان تاریخ ایران نور را بر سیاهی سوراخ دژخیمان تابیده اند
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment