متن کامل مصاحبه پالیزدار
سایت خزعلی هک شد
تا مردم این مصاحبه را نخوانند!
روز 28 اردیبهشت دادگاه تجدید نظر آخرین لایحه وکیل پالیزدار ( هادی ارمغان) را پذیرفت، اما همان روز خبر از صدور رای قطعی دادگاه تجدید نظر دادند!! مستشاردادگاه خیلی تند صحبت کرده بود تا جایی که حال وکیل بد شده و برایش آب می آورند، او که مدافعات متقن خود را ناشنیده می دید، از من خواست تا ترتیب مصاحبه ای را برایش بدهم تا آخرین دفاعش را در محضر ملت انجام دهد، دیدم مصاحبه با رسانه های خارجی که کفر ابلیس است و فقط از ما بهتران مجازند مصاحبه کنند، مصاحبه با نشریات اصلاح طلب هم می تواند محکومیت را تشدید کند، پس با یک روزنامه اصولگرا تماس گرفتم، استقبال کردند، هم زمان من نیزمصاحبه را ضبط کردم، البته خبرنگار سیاست روز متن را برای اصلاح ایمیل کرد و نهایتاً با تاخیر زیاد مجوز چاپ گرفت، روزنامه ناچار شد بخشهایی را ... بگذارد ! حق دارد، ما هر چه می کشیم از این سه نقطه است .....
و اما متن مصاحبه پالیزدار:
سیاست روز: سخنرانیهای بحث برانگیز شما در دانشگاههای مختلف کشور موجب شد تا عباس پالیزدار گمنام به صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی تبدیل شود. در آن هنگام خبرنگاران مختلف از جمله خود من برای یافتن پاسخ این سوال که پالیزدار کیست با اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس مانند فاطمه آجرلو نماینده کرج و یا حسن کامران نماینده اصفهان که ریاست کمیته را بر عهده داشت تماس گرفتند.
اما پاسخهای این نمایندگان با ادعاهای شما متناقض بود. به عنوان مثال خانم آجرلو به من گفتند که شما چند روز فقط به عنوان مشاور با کمیته همکاری داشتید و یا آقای کامران اساساً آشنایی و همکاری با شما را منکر شد.
اطلاعیه مرکز پژوهشهای مجلس را نیز حتما به خاطر دارید که در آن احمد توکلی رسما هرگونه همکاری با شما را تکذیب کرد.
سوال نخستم این است که چه زمانی و به چه صورتی و جهت انجام چه کاری با مجلس شورای اسلامی همکاری داشتید و اساس معرف شما به مجلس کدام نماینده بود؟
عباس پالیزدار: به دلیل اینکه مجلس را خانه ملت میدانم همواره تلاش کردم که با مجلس و نمایندگان همکاری داشته باشم و این همکاری از مجلس چهارم آغاز شد. اوج این همکاریها به مجلس هفتم بر میگردد که با توجه به جو حاکم بر خانه ملت، اشتیاق بیشتری برای همکاری با افراد و تیپهای فکری مثل من وجود داشت.
در مجلس هفتم ابتدا برای تحقیق در مورد مشکلات صنعت کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و دکتر حمیدرضا کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم که در نهایت منجر به معرفی من به مرکز پژوهشها برای شناسایی گلوگاههای صنعت کشور شد. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را در این مرکز آغاز کردم که اسناد آن موجود است.
سیاست روز: همکاری شما با کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه چه زمانی و با معرفی کدام نماینده آغاز شد؟
عباس پالیزدار: در سال 83 که بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی از سوی مجلس هفتم جدی گرفته شد به دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم فاطمه آجرلو، حمیدرضا کاتوزیان، زاکانی، محمد دهقان، حسن کامران و خیلی از نمایندگان محترم مجلس که خود را در این امر جدی نشان میدادند، جلساتی برگزار کردیم وبرخی از آنها خواستند که راههای دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم.
با توجه به تجربه کاری که داشتم، میدانستم که سرنخهایی از مفاسد اقتصادی در میان پروندههای قوه قضاییه وجود دارد و با جستجو در میان پروندههای موجود در دستگاه قضایی، میتوان به اطلاعات خوبی در این زمینه دست یافت. لذا پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضاییه را به این نمایندگان ارائه دادم.
اگرچه میدانستم طی عمر جمهوری اسلامی کسی تحقیق و تفحص از قوه قضاییه را مطرح نکرده است، اما نمایندگان مجلس هفتم که تازه وارد خانه ملت شده بودند، اشتیاقی زیادی برای این کار از خود نشان دادند.
اگر بدبینانه به ماجرا نگاه کنیم باید بگوییم که به دلیل تازه وارد بودن برخی از نمایندگان مجلس هفتم ، آنها هنوز گافی نداده و یا اگر داده بودند این گافها در اختیار قوه قضاییه نبود و به همین دلیل با شهامت بیشتری انجام این طرح را پیگیری میکردند و یا اینکه حداقل اینگونه نشان میدادند که به دنبال مبارزه با فساد اقتصادی هستند.
به هر حال تدوین طرح تحقیق و تفحص از قوه قضاییه آغاز شد و در تدوین این طرح به نمایندگان کمک کردم تا اینکه با رای بالایی در صحن علنی به تصویب رسید.
پس از تصویب این طرح مجددا نمایندگانی مانند خانم آجرلو و آقایان دهقان و کامران از من دعوت کرده و خودشان اعلام کردند که هیچ کس حاضر نیست دبیری این مجموعه را برعهده بگیرد. لذا پیشنهاد کردند که من این کار را قبول کنم. ابتدا به دلیل اینکه تخصص من اقتصاد است و از مسائل حقوقی اطلاع چندانی ندارم امتناع کردم. لذا در همان جلسه اعلام کردم که من از کسی ترس و واهمهای ندارم ولی برای این کار مناسب نیستم که اعضای هیات تحقیق و تفحص تاکید کردند اگر یک نفر با شهامت هدایت این مجموعه را برعهده گیرد، ما حقوقدانهایی را به عنوان مشاور به تو معرفی میکنیم تا در کنارت باشند.
لازم است این را هم متذکر شود که چندماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدی نژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور آماده شد. در حقیقت من گول آن فضاسازیها را خوردم و مسئولیت این کار را با تقاضای خانم آجرلو و دکتر دهقان پذیرفتم.
البته در جلسه دیگری به خانم آجرلو گفتم، در کارهای قبلی که با معرفی شما با مجلس و مرکز پژوهشها همکاری داشتم، زمانی که مشکلی در کار پیش میآمد، پشت ما را خالی میکردید. مثلا در طرح شناسایی گلوگاههای صنعت کشور که با دکتر توکلی اختلاف پیدا کردم، هیچ حمایتی از من نکردید و حتی پول اجرای آن طرح را نیز شخصا هزینه کردم.
به خانم آجرلو گفتم آنجا پول هزینه کردیم، اما اینجا بحث جان مطرح است و باید حمایت کامل از این کار شود. آجرلو قرآن از کیفش درآورد و با گریه روی قرآن زد و گفت به خاک برادر شهیدم- سردار حاج احمد آجرلو- من و دیگر نمایندگان حامی تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بوده و تا آخر پشت تو هستیم و باید این کار ارزشی که خواسته شهداست انجام شود.
سیاست روز: در آن دوره شایعهای مطرح شد مبنی بر اینکه شما با خانم فاطمه آجرلو نماینده کرج نسبت فامیلی دارید؟ این شایعات صحت دارد؟
عباس پالیزدار: به هیچ عنوان نسبتی با خانم آجرلو ندارم. البته خانواده آجرلو را از زمان جنگ میشناسم و در آنجا خیلی از بچههای جبهه که با شهید حاج احمد آجرلو فرمانده سپاه کرج ارتباط داشتند، شیفته اخلاق این شهید بودند. حاج احمد فرمانده من هم بود. برادر دیگری هم داشت که او نیز به فیض شهادت نائل گشت. ضمن اینکه خانم آجرلو یک برادر جانباز دیگر هم دارند به نام حاج عباس که در دوران دفاع مقدس در جبهه با ایشان آشنا بودم و البته بعد از جنگ ارتباطم با حاج عباس آجرلو کم شد.
به هر حال خانم آجرلو به روح حاج احمد قسم خورد که ما را تنها نمیگذارد. من نیز از آنجایی که تحقیق و تفحص از قوه قضاییه برای شناخت مفسدان اقتصادی را یک کار ارزشی و تلاش برای تحقق آرمان شهدا میدانستم این کار را قبول کردم.
پس از آنکه به من حکم دادند به اتفاق خانم آجرلو و محمد دهقان که هم اکنون عضو هیئت رئیسه مجلس نیز هستند، دست روی قرآن گذاشتیم که تا آخر راه را ادامه دهیم و هم قسم شدیم اگر یک روز جلوی ارائه گزارش تحقیق و تفحص گرفته شود، ما مطالب را منتشر کنیم.
حتی خانم آجرلو ادعا میکرد اگر نگذارند حرفمان را بزنیم، نتایج کار را در نطق پیش از دستور و یا مصاحبه منتشر خواهد کرد.
سیاست روز: حکم شما تحت چه عنوانی صادر شد؟
عباس پالیزدار: عنوان حکم من دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از قوه قضاییه مستقر در سازمان بازرسی کل کشور است. شخصی به نام آقای بهجوییان نیز دبیر هیئت تحقیق و تفحص بود که در مجلس و در دفتر آقای کامران مستقر بود.
در جلسات مختلفی که برای طراحی شیوه اجرای کار داشتیم، مقرر شد که در ابتدا به گونهای ظاهرسازی کنیم که مثلا هدف ما تحقیق در مورد هزینههای مالی قوه قضاییه است. چرا که میدانستیم اگر بفهمند ما به دنبال جمع آوری اسناد و مدارک مفسدان اقتصادی هستیم، مانع تراشی خواهند کرد.
این نکته را هم یاد آور شوم که قوه قضاییه در ابتدا همکاری نمیکرد و با این استناد که دستگاه قضایی زیر نظر رهبری است و بر اساس اصل تفکیک قوا، مجلس نمیتواند از این نهاد تحقیق کنند.
بنابراین تعدادی از نمایندگان دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتند و در همان جلسه ایشان به صورت کتبی موافقتشان را با انجام این کار به رئیس وقت قوه قضاییه اعلام فرمودند.
پس از آن من و همکارانم در سازمان بازرسی کل کشور مستقر شدیم و در ابتدا همکاری خوبی با ما داشته و امکانات لازم از سوی آقای نیازی رئیس وقت سازمان بازرسی در اختیارمان قرار گرفت.
همانطور که گفتم ابتدا به گونهای نشان میدادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضاییه هستیم. لذا در جلسات اول مثلا از مسئولان سازمان بازرسی کل کشور سوال میکردیم که چقدر بودجه گرفتهاید و چه طور این پول را هزینه کردهاید.و یا اینکه چرا فلان کارمند شما رشته تحصیلی اش ارتباطی با سمتش ندارد. همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه شکسته شود.
یک روز به اتفاق خانم آجرلو و دکتر دهقان با آقای اکبر اسلامی معاون وقت اقتصادی سازمان بازرسی جلسه داشتیم و آرام آرام سوالات اصلی را مطرح کرده و پرسیدم که چرا برخی از این پروندهها راکد مانده و به آنها رسیدگی نمی شود.
در اینجا بود که خواسته و یا ناخواسته مسئولان سازمان بازرسی روند تحقیق و تفحص را به سمتی که ما میخواستیم هدایت کردند. در پاسخ سوال ما آقای اسلامی گفت زمانی که مثلا با موردی مثل معدن... مواجه شده و تخلفات را کشف میکنیم. یک کار کارشناسی طولانی برای کشف این تخلفات انجام میدهیم و پس از طی کردن مراحل مختلف و صرف انرژی زیاد گزارش خود را با تایید رئیس سازمان بازرسی کل کشور به مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی و یا نهادهای ذیربط دیگر ارسال میکنیم، در آنجا بدون توجه به تلاشها و زحمات فوقالعاده نیروهای ما، ناگهان میگویند ای بابا این پرونده مربوط به فلان وزیر و فلان وکیل و یا فلان عالم ربانی است و نمیتوانیم با اینها برخورد کنیم. لذا پرونده به گاو صندوقها رفته و خاک میخورد و بعد از 5 سال نیز می گویند که این پرونده دچار مرور زمان شده و قابلیت رسیدگی ندارد.
آقای اسلامی در آن جلسه تاکید کرد در چنین شرایطی دیگر قضات و نیروهای سازمان بازرسی یا انگیزه خود را از دست میدهند و یا انگیزه آنها به سمت معامله با متخلفان میچرخد. نیروهای ما وقتی میبییند بعد از کلی تلاش یک عده دیگری با متخلفان پرونده وارد معامله میشوند، پیش خود میگویند چرا ما خودمان را زحمت بدهیم و دیگران معامله کنند. پس از اول ما با آنها وارد معامله میشویم.
در همان جلسه ما از آقای اسلامی خواستیم که تعدادی از این پروندهها را به گروه تحقیق و تفحص ارائه دهد. در این پروندهها به یک موردی برخوردیم که در آن از پدر زن آقای رئیسی معاون اول قوه قضاییه نام برده شده بود.
یک روز ایشان با من تماس گرفتند و خواستند که جلسهای با هم داشته باشیم. به اتفاق خانم آجرلو با ایشان صحبت کردیم که آقای رئیسی گفت: شخصی که در این پرونده از وی نام برده شده، اصلا پدرزن ایشان نیست. از وی مدرک خواستیم که ارائه این مدارک به جلسه بعدی موکول شد که تنها به دیدار ایشان رفتم. آقای رئیسی شناسنامه همسر و پدر همسرشان را ارائه داد و متوجه شدم شخصی که در پرونده از او اسم برده شده، مجتبی علم الهدی است، درحالی که نام پدر زن آقای رئیسی احمد علم الهدی است و بی جهت در پرونده جلوی اسم مجتبی علم الهدی نوشته شده پدر همسر آقای رئیسی.
پس از اینکه متوجه شدم در گزارش پرونده اشتباهی صورت گرفته علیرغم اینکه وظیفهای نداشتم برای اصلاح این اشتباه تلاش کردم که خوشبختانه موفق هم شدیم و گزارش آن پرونده اصلاح شد.
همین کار باعث شد که ارتباط من با آقای رئیسی بیشتر و عمیقتر شده و در دستیابی به حقایق اسناد و مدارک مفاسد اقتصادی کمک بسیاری از ایشان گرفتیم. در همان روزها آقای رئیسی کد 600 پرونده در سازمان بازرسی کل کشور را به من داد که در هر کدام از آنها ردی ازیک دانه درشت وجود داشت.
همچنین در طول کار با شخصی به نام آقای دکتر صادقی که قبلا قائم مقام آقای رئیسی در دبیر خانه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بود آشنا شده و ایشان هم کلاسه 123 پرونده را به من داد که پس از استعلام و دریافت پروندهها متوجه شدیم که مربوط به دانه درشت های اقتصادی است.
پس از دریافت این پروندهها از مجلس خواستم مشاوران حقوقی که قول داده بودند را برای بررسی این پروندهها معرفی کنند. اما هر کسی که میآمد، با دیدن نام افراد از همکاری با گروه سرباز می زد. تعداد زیادی از حقوقدان ها برای این کار معرفی شدند که هیچ کدام حاضر به همکاری نشدند.
روزی خانم آجرلو به اتفاق همسر آقای رامین (معاون فعلی وزیر ارشاد) و خواهر آقای دکتر احمدینژاد یعنی خانم پروین احمدینژاد به دفتر ما مستقر در سازمان بازرسی کل کشور آمدند و آقای پیمان عطار از وکلای دادگستری که پسرعمه همسرآقای رامین - خانم صفاوردی - بود را به ما معرفی کردند.
گروه دیگری از حقوقدانها نیز با معرفی خانم آجرلو و آقای دهقان به عنوان مشاور حقوقی به تیم ما پیوستند و کار را شروع کردیم. لازم به ذکر است که تمام افراد گروه به صورت رسمی به امور اداری مجلس معرفی شدیم و پس از تایید حراست با ما قرارداد منعقد کرده و حتی حقوق هم گرفتیم.
عباس پالیزدار: دقیقا. اما هنوز پروندهها را به طور کامل بررسی نکرده بودیم که مسئولان قوه قضاییه از طریق آقای نیازی متوجه منظور ما شد و فهمیدند که شکل کار ما از بررسی بودجه دستگاه قضایی به جمع آوری پروندههای مفاسد اقتصادی رسیده است.
از همان موقع مانع تراشیها شروع شد و به ما اعلام کردند که دوره تحقیق و تفحص تمام شده و به همین دلیل باید دفتر کارمان در سازمان بازرسی را تخلیه کنیم. ابتدا حاضر به ترک سازمان بازرسی نبودیم اما اینقدر مانع تراشی کردند که مجبور به ترک آنجا و انتقال پروندهها به مجلس شدیم.
اصل پروندهها در اختیار ما نبود، بلکه از روی آنها کپی کرده بودیم. در ثانی با توافق مجلس و سازمان بازرسی این کار انجام شد. یک روز من، آقایان کامران و دهقان و خانم آجرلو با آقای نیازی و معاون ایشان جلسهای داشتیم و برای این کار توافق کردیم.
البته میدانستم انتقال پرونده از سازمان بازرسی مشکلات خاص خود را دارد و زمانی که ما این پرونده ها را بیرون بیاوریم هر اتفاقی ممکن است برای این پروندهها بیافتد. به همین دلیل برای اجرای این توافق تعلل می کردم و پرونده ها را خارج نمی کردم. تا اینکه آقای دهقان با من تماس گرفت و گفت اگر بازهم برای ماندن در سازمان بازرسی کل کشور پافشاری کنی، دیگر همکاری نمیکنند و همین پروندهها را نیز از ما می گیرند. به همین دلیل نهایتا پرونده ها را با توافق مجلس و سازمان بازرسی به مجلس منتقل کردیم.
بر اساس این توافق پروندهها را به مجلس آوردیم اما به دلیل انکه مکان مناسبی در اختیار نداشتیم مجبور شدیم با هماهنگی رئیس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه دفتری خارج از مجلس تهیه و در آنجا کار را دنبال کردیم.
به هر حال کار را تا آنجا پیگیری کردیم که منجر به تهیه گزارش تحقیق و تفحص از قوه قضاییه شد و طبق روال گزارش به رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه ارجاع داده شد.
از آنجایی که نام تعدادی از مسئولان قوه قضاییه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آیت الله شاهرودی بودیم که پس از مدتی پاسخی از وی دریافت نکردیم. به همین دلیل خانم آجرلو از من خواست که مجددا از ارتباطم با آقای رئیسی استفاده کرده و وخواهش کنیم که یکبار دیگر گزارش مجلس را شخصا به آقای شاهرودی تحویل دهد. تا آن زمان تصور می کردیم گزارش به دست ایشان نرسیده است.
سیاست روز: این گزارش که تا آن زمان در صحن مجلس قرائت نشده بود؟
عباس پالیزدار: خیر تا اینجای کار گزارش قرائت نشده بود. به همین دلیل تصور می کردیم که گزارش ما شاید به دست آیت الله شاهرودی نرسیده باشد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم از طریق آقای رئیسی به ایشان اطلاع دهیم. اما بعد از مدتی آقای رئیسی از قول رئیس قوه قضاییه نقل کرد که آیت الله شاهرودی گفته است نامه ای که به امضای فاطمه آجرلو باشد را اصلا مطالعه نمی کنم. دلیل این موضوع هم بر می گردد به جلسه ای که برخی نمایندگان از جمله خانم آجرلو با آقای شاهرودی داشتند و مثل اینکه در آن جلسه خانم آجرلو اعتراضاتی به ایشان کرده بود.
درآن زمان خانم آجرلو خواست که گزارش را خودم امضا کنم که از این کار امتناع کرده و گفتم مگر من چه مسئولیتی در مجلس دارم که گزارش نهایی تحقیق و تفحص از یک قوه را امضا کنم؟ مجددا به آقای رئیسی خواهش کردیم و خواستیم که حداقل خود ایشان به عنوان معاون اول قوه قضاییه به مسائل مطرح شده در گزارش رسیدگی و پاسخ دهد که در کمال تعجب گفت من در قوه قضاییه کارهای نیستم. یک معاون تشریفاتی هستم و هیچ اقدامی دراین موارد نمی توانم بکنم.
در همان زمان آقای قائمینسب معاون سازمان بازرسی به من گفت که پالیزدار بیا و بی خیال شو و اینها را جایی منعکس نکن و گزارش نده. اینها خون شهدا را پایمال نکردند که تو اینقدر شلوغش میکنی. اتفاق مهمی نیافتاده. من اول تصور کردم ایشان شوخی میکند. جواب دادم پایمال کردن خون شهدا یعنی چی ؟
حتی یک روز آقای نیازی به من گفت که این گزارش مجلس چه سودی دارد. ما به عنوان سازمان بازرسی کل کشور بارها این خلافها را نوشتیم و گفتیم و گزارش هم دادیم، هیچ اتفاق نیافتاد. شما چه کار خاصی میخواهیم بکنید که ما نکرده باشیم؟
به اعضای کمیته تحقیق و تفحص مراجعه کرده و گفتم شما قول دادید و دست روی قرآن گذاشتید تا آخر راه باهم باشیم. حالا باید حمایت کرده و گزارش را از مجلس قرائت کنید.
اما آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره کردند و گفتند الان زمان مناسب برای این کار نیست و بیشتر نمایندگان به دنبالهای کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعا در مجلس قرائت می شود. فقط باید تلاش کنید تا نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رای بیاورند تا کار محکم تر جلو برود.
من بازهم گول خوردم و برای رای آوردن این نمایندگان تلاش کرده و حتی سخنرانیهایی در کرج به نفع خانم آجرلو، در اصفهان برای آقای کامران و در تبریز برای خانم شایق انجام دادم.
همان دوره آقای رضاخواه از تهران کاندیدا شده بود که در حمایت از ایشان هم من فعال بودم. یک روز آقای رضاخواه به من گفت که آقای احمدی نژاد از وی خواسته برای رقابت با آقای لاریجانی حوزه انتخابیه خود را به شهرستان قم تغییر دهد و تلاش کند که لاریجانی رای نیاورد. من در قم هم به این دلیل که آقای احمدی نژاد پشت این کار بود در حمایت از رضاخواه سخنرانی کردم.
بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرار شود. اینبار بهانه دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای اینکار آماده نیست.
گزارش اول 182 صفحه بود که خلاصهای از آن حدود 80 صفحه خدمت مقام معظم رهبری ارسال شد. در این گزارش حداقل نام 50 نفر از دانه درشت ها ذکر شده بود.
خانم آجرلو و آقایان کامران و دهقان و دیگر نمایندگان حاضر در کمیته تحقیق و تفحص مدعی بودند فضای کشور برای قرائت گزارش تحقیق از صحن علنی مناسب نیست و ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود. به همین دلیل از من خواستند که به شهرستان های مختلف رفته و در دانشگاهها در این رابطه سخنرانی کرده و برای قرائت گزارش فضاسازی کنم.
خانم آجرلو در این زمینه هماهنگیهای لازم را با دانشگاههای مختلف انجام داد و ظاهرا یکی از پسرهای آقای احمدی نژاد که ارتباط خوبی با دانشجویان دارد نیز در این زمینه فعال شده بود.
یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.
البته قرار بود که خود ایشان هم در مراسم حضور داشته باشد. حتی قرار شد من ابتدا به کرج رفته و به اتفاق ایشان به همدان برویم. وقتی رسیدم کرج خانم آجرلو گفت شما حرکت کنید و من خودم میآیم. حتی در طول راه چندبار با خانم آجرلو تماس گرفتم و گفت که در راه هستم و مثلا دو ساعت دیگر میرسم. اما یک دفعه تلفن ایشان از دسترس خارج شد. همان موقع دانشجویان گفتند خانم آجرلو به تو کلک زده و مثل همیشه نمیآید. به همین دلیل تنهایی در دانشگاه همدان سخنرانی کردم که اتفاقا فضای بسیار خوبی بود و بچههای پای کار انقلابی و سرزنده بودند.
بعد از سخنرانی در همدان با هماهنگی آقای کامران در دانشگاه اصفهان نیز سخنرانی کردم.
چند سخنرانی دیگر هم داشتم تا سخنرانی دانشگاه شیراز. در شیراز دیدم فضا تغییر کرده و یک نوع ترس در بین دانشجویان وجود دارد. میگفتند برخی نهادهای امنیتی به دانشجویان گفته اند که اگر پالیزدار تند صحبت کند با شما برخورد می کنیم.
چند وقت بعد مجددا دانشجویان دانشگاه همدان از من دعوت کردند که با توجه به فضای دانشگاه شیراز گفتم تنها نمی آیم و باید همراه من نمایندگان مجلس هم باشند.
دوباره تماس گرفتند و گفتند که خانم شایق و آجرلو هم می آیند. اما همان قصه قبلی تکرار شد. من رفتم کرج که به اتفاق خانم آجرلو به همدان بریم. کلی معطل شدم که ایشان نیامد. آجرلو یک ساعت بعد با شماره دیگری تماس گرفت و گفت تو برو من از مسیر دیگری دارم میروم همدان و در راه هستم. به همدان که رسیدم دانشجویان گفتند چند بار با خانم شایق و آجرلو تماس گرفتتند و آنها در راه هستند، اما مانند دفعه قبل هر چه صبر کردیم نیامدند و من مجبور شدم تنهایی سخنرانی کنم.
البته اول نمیخواستم سخنرانی کنم تا اینکه تعدادی از دانشجویان فرزند شهید جلوی من را گرفتند و گفتند پدران ما برای همین حرف ها شهید شدند، حالا شما از یک سخنرانی ساده هم خودداری می کنی؟ گفتم من ترس و واهمهای ندارم و مطالب را میگویم، اما چرا اینها خودشان را کنار می کشند؟
باید متذکر شوم که در تمام این مدت تصور میکردم کار ما با اطلاع مجلس و حتی شخص دکتر احمدی نژاد انجام می شود و هدف هم آماده کردن فضا برای قرائت گزارش تحقیق و تفحص و در نهایت مبارزه با فساد اقتصادی است.
اما بعد از سخنرانی دوم در همدان از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا میخواهیم با تو صحبت کنیم.
دو روز قبل از دستگیری، وزارت اطلاعات با من تماس گرفت.
اما قبل از تماس از وزارت اطلاعات یک اتفاقی افتاد که شاید در تحلیل شرایط و علت دستگیری من مهم باشد. ماجرا از این قرار بود که آقای محسن خزعلی یکی از پسرهای آیت الله خزعلی با من تماس گرفت و پرسید چرا علیه آیت الله خزعلی حرف زدهام؟ با تعجب این موضوع را رد کردم. چرا که در سخنرانیها از سلامت اقتصادی ایشان تعریف کرده بودم.
آقای محسن خزعلی گفت که حسین شریعتمداری از کیهان تماس گرفته و اینطور گفته است. همان شب با شریعتمداری و شایانفر تماس گرفتم که شایانفر بدون مقدمه گفت چرا همه مفسدان اقتصادی را معرفی نکردی؟ مثلا چرا از تخلفات آیت الله رضوانی و یا آیت الله موسوی اردبیلی یا بجنوردی حرفی نزدی؟
گفتم من از اینها سند نداشتم و اگر داشتم با کسی تعارف ندارم و می گفتم.
شایانفر گفت سندها را ما در اختیارت میگذاریم. گفتم شما خودتان روزنامه دارید چرا سندها را خودتان منتشر نمی کنید؟ جواب داد که شرایط پذیرش حرف های تو در جامعه خوب است. بعد پیشنهاد داد دیگر جایی سخنرانی نکنم و به جای آن بیا با کیهان مصاحبه کن. چون مصاحبه با کیهان در حقیقت تایید خودت میشود.
من گفتم حرفی ندارم ولی اگر بیام یکی از خلافهایی که میگم ماجرای دویست هکتار زمین کیهان است. که شایانفر گفت پس بعدا خبرت میکنیم.
پس از این اتفاق از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا می خواهیم با شما صحبت کنیم. جواب دادم چون رئیس جمهور در جریان ماجرا است بهتر است با ایشان صحبت کنید که گفتند ما با ایشان هماهنگ هستیم و فقط میخواهیم با تو صحبت کنیم.
بلافاصله با داووداحمدی نژاد تماس گرفتم و ماجرا را مطرح کردم. حاج داوود گفت مهم نیست برو و با آنها صحبت کن. من هم گفتم حالا که مهم نیست پس جلسه در دفتر شما باشد که قبول کرد. بنابراین جلسه اول در دفتر حاج داوود یعنی در دفتر بازرس ویژه رئیس جمهوری انجام شد.
جلسه دوم در وزارت اطلاعات برگزار شد که چند نفر از مسئولان این وزارتخانه هم حاضر بودند. به من گفتند که ما در مورد تو تحقیق کردیم و همه سوابقت را می دانیم. میدانیم نیت خیر داری اما راهی که در پیش گرفتی صحیح نیست و بالاخره میسوزی.
به خاطر سوابقت دلمان نیامد حقیقت را به تو نگوییم. حقیقت این است که ما 20 سال قبل از تو اینها رو میدانستیم. خیلیهای دیگر هم میدانستند. بنابراین چند توصیه بهت میکنیم که اگر انجام ندهی به ضرر خودت تمام میشود.
اولین توصیه این بود که دو هفته تلفنم رو خاموش کرده و به هیچ کس جواب ندهم. جایی هم سخنرانی و مصاحبه نکنم. به من گفتند بعد از دو هفته ما خودمان با تو تماس میگیریم و در این مدت مواردی را آماده میکنیم تا در یک مصاحبه یا سخنرانی مطرح کنی تا التهابها فروکش کند.
مطمئن شدم بچههای اطلاعات نظر خیر دارند و به دنبال همان هدف مقدسی هستند که من دنبالش بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم توصیه های آنها را عمل کنم و به همین دلیل تلفن همراهم را به یکی از دوستان سپردم.
اما فردای آن روز با من تماسی گرفته شد و دوستم تصور کرد از وزارت است و گوشی را به من داد که متوجه شدم آقای مرتضوی دادستان تهران است.
به من گفت چرا این حرف ها را زدی؟ اصلا کی هستی که اینطوری مملکت را به هم ریختی؟ گفتم برای اینکه بفهمید من کی هستم باید بیایید مجلس. چون به دلیل مسائلی که علیه شما در گزارش است باید بیایید مجلس و پاسخگو باشید که دیدم آقای مرتضوی گفت اشکالی نداره هماهنگ کنید من به مجلس میآیم.
خوشحال شدم بالاخره بعد از مدتها میتوانیم یک مسئول در قوه قضاییه را به مجلس آورده و سوالاتمان را مطرح کنیم. با نمایندگان عضو کمیته تماس گرفتم تا هماهنگی این کار را انجام دهم. اما هیچ کس حاضر به انجام این کار نشد. حتی تلفن من رو هم جواب نمیدادند. با آجرلو تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرف ها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم یعنی چی؟ مگه قرارمان همین نبود؟ به دهقان هم زنگ زدم. تا گوشی رو برداشت گفت پالیزدار مثل اینکه دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما نبودی که نمیگفتی 13 سال زندان صدام بودم و از کسی ترس و واهمه ندارم. حالا چرا جا زدید؟
بالاخره مرتضوی زنگ زد و گفت چی شد هماهنگی کردی؟ گفتم نه هنوز. گفت حالا که شما جا ندارید بیایید دفتر من.
مرتضوی خواست مدارکم را هم ببرم چون نمایندگان اعلام کردهاند که اصلا کارهای نیستی. همان موقع فهمیدم بین مجلس و قوه قضاییه هماهنگیهایی شده است. به هر حال غسل شهادت کردم رفتم دفتر دادستان وقت تهران.
بعد از چند ساعت معطلی بالاخره رفتم اتاق آقای مرتضوی. اول خوب برخورد کرد. گفت مدارکت کجاست. چند ساعتی صحبت کردیم که یواش یواش دو نفر وارد اتاق شدند و دو نفر دیگر هم آمدند و در را بستند.
یک دفعه لحن صحبت مرتضوی عوض شد. داد زد تو کی هستی اینطوری حرف می زنی؟ خیال کردی هر کسی حکم داشت می تونه هر کاری خواست بکنه؟ فعلا برو زندان تا تکلیفت روشن بشه. من را منتقل کردند زندان اوین.
این رو بگم چند روز قبل از بازداشت با کسی که دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس خبرگان از قوه قضاییه بود صحبت کردم که میگفت دو ماهی بازداشت بوده است. اما من تصور کردم حالا که مجلس و رییس جمهوری پشت ماجرا هستند، دستگیری من چند روز بیشتر طول نمی کشد.
افرادی که در این ماجرا به عنوان باند پالیزدار دستگیر شدند، 4 نفر از همکاران ما در کمیته بودند و چند نفر هم از اقوامم. مثل برادرم، همسرم، برادر همسرم و باجناقم. راننده من و خیلی های دیگر نیز دستگیر شدند که هدف فشار آوردن به من بود.
اقوام و همکاران من هیچ دخالتی در سخنرانیها و مطالبی که مطرح کردم نداشتند. بسیاری از آنها هم تبرئه شدند. فقط این دستگیریها باعث شد که برادر خودم و برادر همسرم و همچنین باجناقم از کار اخراج شوند و دو خانواده از هم پاشیده شود.
در مجموع 15 ماه که از این مدت 8 ماه و 17 روز انفرادی بودم. ضمن اینکه اکثر دوران حضورم در بند عمومی را در زندان رجایی شهر و در بند مجرمین در انتظار حکم - که برخی اعدامی بودند و بعضی ایدزی - زندان رجایی شهر، بودم.
در این زندان بود که میخواستند در خواب با چاقو مرا بزنند و این موارد ضبط و با تایید مسئولان زندان در پرونده ثبت هم شده است.
در دوران زندان یک بار به دلیل تشدید عوارض شیمیایی باقی مانده از دوران دفاع مقدس در بدنم و دو بار هم به دلیل حمله قبلی به بیمارستان منتقل شدم.
قاضی ویژه پرونده موکلم آقای سیامک مدیرخراسانی بودند که برای بسیاری از اتهامات مطرح در کیفرخواست حکم برائت صادر و تنها در چند مورد موکلم را مجرم تشخیص دادند.
ایشان از بابت افشای اسناد سری و محرمانه دولتی 3 سال زندان، از بابت افشای اسناد سری و محرمانه به قصد اخلال در نظم و امنیت عمومی به 4 سال حبس، نشر اکاذیب علیه شکات خصوصی که عبارت بودند از آقایان آیت الله امامی کاشانی، آیت الله ناصر واعظ طبسی، آیت الله محمد یزدی و حمید یزدی، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، حجت الاسلام والمسلمین احمد علمالهدی و معاونت بازرسی سپاه پاسداران 6 ماه حبس، استفاده از مدرک تحصیلی فاقد ارزشیابی از سوی وزارت علوم و دریافت حقوق بر اساس این مدرک 1 سال زندان، افترا به مسئولان نظام 6 ماه و بالاخره خیانت در امانت که مربوط به بازنگردادن دو پرونده به سازمان بازرسی کل کشور یک سال زندان برای موکلم صادر شده است.
در اعتراض به این حکم در دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی سیدمحمود تولیت برای هر کدام از موارد فوق مستندات دفاعی کاملی تهیه و در تاریخ 28 اردیبهشت تقدیم دادگاه شده است.
مهمترین اتهام موکلم آقای عباس پالیزدار افشای اسناد محرمانه است که در مجموع برای این اتهام 7 سال زندان در دادگاه بدوی صادر شده است.
اما ما در لایحه دفاعی با استناد به مواد مختلف قانونی اعلام کردهایم که موکلم هیچ سند محرمانه و یا سری را افشا نکرده است.
برای تشریح این موضوع باید به چند اصل کلی اشاره کنم. نخست اینکه قانونگذار تاکید کرده است که گزارشات سازمان بازرسی کل کشور محرمانه است و انتشار آن از ناحیه بازرس به غیر ممنوع و جرم است.
اما قوانین دیگری هم داریم که تاکید دارد اگر موضوع محرمانهای در دادگستری مورد بررسی قرار گیرد، دیگر وصف محرمانه و سری ندارد.
با استناد به این قانون و توجه به این نکته که عباس پالیزدار در سخنرانیها به پروندههایی اشاره داشته که از سوی سازمان بازرسی به نهادهای ذیربط ارائه و به ویژه دادگستری ارائه و در دادگستری به آنها رسیدگی شده است، بنابراین دیگر این پروندهها، اگر در ابتدا هم محرمانه و سری بوده دیگر محرمانه نیست.
از سوی دیگر در تمام پرونده موکلم که چندین جلد است، حتی یک برگ سند محرمانه که آقای پالیزدار آن را افشا کرده باشد، وجود ندارد. اساساً در پرونده موکل من هیچ مستنداتی وجود ندارد، با سئوال بازجو شروع و به گزارش بازجو ختم می شود!
با توجه به اینکه کیفر افشای اسناد محرمانه حداکثر 3 سال و افشای اسناد سری حداکثر 10 سال زندان است، ما قاضی دادگاه یعنی آقای سیامک مدیرخراسانی خواستیم از سازمان بازرسی استعلام کرده تا بدانیم پروندههایی که در اختیار موکلم بوده دارای چه طبقهبندی است.
سازمان بازرسی در پاسخ به این استعلام که در پرونده ثبت شده، تاکید کرده است که هیچ یک از پروندههای فوق سری نبود. یعنی یا فاقد محرمانه بوده و یا حداکثر محرمانه بوده است که کیفر افشای این اسناد بر فرض آنکه محرمانه هم باشد بین شش ماه تا سه سال زندان است. و با توجه به نداشتن سابقه کیفری باید حداقل مجازات تعیین شود.
همچنین قانون دیگری داریم که در آن تاکید شده است، تنها نخستین شخصی که یک موضوع محرمانه را افشا کند، مجرم است. در زمان بررسی پرونده قاضی ویژه تاکید داشت که آقای پالیزدار نخستین نفری است که این موارد را به صورت علنی مطرح کرده است. اما موکل من مدعی است که پیش از این مطالب فوق بارها بیان و تمام آنها در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شده است.
مثالهای فراونی نیز در این زمینه وجود دارد که به صورت مستند و در قالب لایحه دفاعی به دادگاه تجدید نظر ارائه کردهایم.
به عنوان نمونه در کتاب تلقی فاشیستی از دین و حکومت که 15 بار با مجوز وزارت ارشاد چاپ شده است به تعدادی از مواردی که موکلم در سخنرانیها بیان کرده، اشاره شده است. مانند مطلبی در خصوص بنگاه اقتصادی فاطمیه و یا اینکه در سال 83 سایت پیام نگار مطبی درباره بنیاد اقتصادی کوثر منتشر کرده است.
روزنامه دولتی ایران نیز در تاریخ 29 آذر 85 مقالهای منتشر و به مواردی چون سلطان شکر، فرودگاه پیام، بانک پارسیان و گمرک مهرآباد تهران اشاره میکند.
از این دست مستندها که نشان میدهد گفتههای آقای عباس پالیزدار بیش از این بارها در رسانههای داخلی و خارجی مانند خبرگزاری فارس و خبرگزاری ایسنا و همچنین رسانههای خارجی مانند بی بی سی اعلان شده است.
در نتیجه با استناد به ماده قانونی که میگوید اگر یک موضوع محرمانه پیش از این اعلان شده، یعنی از سوی فرد و یا افراد دیگری علنی شده باشد، دیگر محرمانه نیست، نمیتوان آقای عباس پالیزدار را متهم به افشای اسناد محرمانه کرد.
در مورد شکایت شاکیان خصوصی که موکلم به 6 ماه حبس محکوم شده است باید بگویم که از اکثر شاکیان از جمله آقایان ناطق نوری ، حمید یزدی وامامی کاشانی از شکایت صرفه نظر کردهاند.
در مورد خیانت در امانت و عدم بازگردادن پروندههای سازمان بازرسی واقعیت ماجرا این است که دو پرونده در زمان بازگردادن پرونده ها از مجلس به سازمان بازگردانده نمیشود. به موکلم شفاها از سوی سازمان بازرسی این موضوع اطلاع داده که آقای پالیزدار در همان روز برای برای بازگردادن پروندهها اقدام میکند که فعل دستگیری ایشان محقق میشود. ضمن اینکه دو پرونده فوق بلافاصله پس از دستگیری توسط همکاران ایشان به آقای مرتضوی دادستان وقت تهران تحویل داده میشود.
تمام این موارد در لایحه دفاعی تقدیمی به دادگاه تجدید نظر با مستندات و شرح کافی بیان شده و امیدوارم پس از مطالعه این لایحه از سوی قاضی محترم ایشان مطمئن شوند که مطالب مطرح شده از سوی آقای پالیزدار محرمانه نبوده و پیش از این بارها و به دفعات اعلان شده است.
همچنین اگر این مطالب دروغ باشد که امیدوارم همه آنها دروغ باشد، تنها باید موکلم به دلیل نشر اکاذیب به شش ماه حبس محکوم شود که ایشان تاکنون 15 ماه حبس را تحمل کردهاند.
متاسفانه در این مدت دیدم که اینها فقط شعار مبارزه با مفسدان اقتصاد را سر میدهند و هیچ شعوری پشت این شعارها نیست.
در این مدت خیلی چیزها به من ثابت شد. مثلا حرفهایی علیه آقای هاشمی و خانواده ایشان مطرح کردم که هیچ سند و مدرکی در اینباره نداشتم. اساسا هیچ پرونده علیه هاشمی در دادگاههای ما مطرح نیست.
آقای هاشمی از من شکایت نکرده بود و من تنها برای حلالیت طلبیدن پیش ایشان رفتم. در همان بدو ورود، مرا در آغوش گرفت و پیش از اینکه از ایشان حلالیت بخواهم گفتند برای زندان رفتن شما متاسفم و وقتی از ایشان حلالیت طلبیدم گفتند: من به این چیزها عادت کرده ام. این حرف آقای هاشمی نشان دهنده روح بلند ایشان است. این در حالی است که اگر یک نفر حق داشت علیه من به دلیل نشر اکاذیب اعلام جرم کند کسی نبود جز هاشمی رفسنجانی.
همچنین حرفهایی علیه آقای ناطق نوری در مورد پرونده بنیاد نهجالبلاغه و گرفتن خودروهایی از ایران خودرو گفته بودم.
وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که ایشان تنها یک دوره عضو هیئت امنای بنیاد بوده و هیچ مسئولیت اجرایی هم در بنیاد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشینها نداشته است. یا مطلبی دیگری در مورد آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات یک نفر که هرگز ثابت نشده است گفته بودم که بیان این حرفها پشیمان هستم.
در مورد آقای احمد علم الهدی حرفی نزده بودم. حرف من در مورد مجتبی علم الهدی بود که متاسفانه دستگاه قضایی بدون اینکه متوجه این موضوع شود، شکایت آقای احمد علم الهدی را به جای مجتبی علم الهدی در پرونده قرار داده است.
در اینباره موارد بسیار دیگری هم هست. به عنوان مثال هیچ حرفی در مورد سقوط هواپیمای وزیر راه و یا هواپیمای شهید کاظمی نگفتهام. اما روزنامه ها به نقل از من نوشتند و سپاه هم بر اساس این اخبارهای کذب شکایت کرده است.
به هر حال برای برخی رسانهها متاسف هستم که عمدا و یا سهوا مطالبی را به دیگران منتسب و افراد را اینگونه دچار مشکل می کنند.
البته یک اشکال دیگر هم در این میان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص فضایی را فراهم میکردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفتگو شود، خیلی از ابهامات برطرف میشد. مثل مورد آقای ناطق نوری که اگر پیش از سخنرانیها با ایشان گفتگو میکردم، مسائل برای من روشن میشد.
مانند پرونده خاک سرخ جزیره هرمز که به دروغ به آیت الله خزعلی آن را منتسب کرده بودند. آیت الله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندین ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتیجه این شد که متوجه شدیم ایشان هیچ رابطهای با این پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است.
(متن ضبط شده از روی سایت دکتر خزعلی را می توانید از اینجا ببینید. این مطلب قبل از هک شدن و یا قفل شدن سایت خزعلی ضبط کرده ایم. و برای محکم کاری متن را هم مستقل در بالا آوردیم تا اگر این صفحه سایت خزعلی نیز هک شد، متن را در اختیار داشته باشید.)
No comments:
Post a Comment