Monday, June 7, 2010

شاه و ژنرال هایش و شاهپور بختیار به روایت یک کتاب خاطرات

خامنه ای به همانجا رسید
که شاه در پایان کار رسیده بود


نقل از کتاب "ارتش تاریکی": شاه 3 بار قانون اساسی را تغير داد و بالاخره گفت: من برای مملكت تصميم می گيرم نه ديگران. سياست ايران را من ديكته می كنم. شاه از آزادی بيان و آزادی مطبوعات نفرت داشت و معتقد بود بيش از هر كس و هر مقامی می داند و اطلاعات دارد، پس بهتراز هر شخص ديگری می تواند تصميم بگيرد. به توصيه تورج فرازمند، وزارت دربار و نخست وزيری بخشنامه ای صادر كردند كه از اين پس كسی حق ندارد شاه و ملكه را بنام های "شخص اول مملكت" و يا "بانوی اول" بنامد زيرا اگر شخص اول بناميم مفهوم اين عبارت اينست كه شخص دومی نيز بايد باشد، اما در ايران شخص دومی وجود ندارد و فقط يك شخص وجود دارد و آن هم "ذات اقدس همايونی، آريامهر" است. كسی نمی توانست از شاه انتقاد كند. هيچ مقامی حتی مجلس شورای ملی كه مرجع قانگذاری است نمی توانست بدون اجازه شاه قانونی را تصويب كند. هويدا هنگام آوردن قانونی به مجلس تاكيد می كرد كه اين قانون طبق دستور "ذات مقدس همايونی” تقديم می گردد. شاپور بختيار، آخرين نخست وزير نظام شاهنشاهی، 12 روز پس از سرنگونی رژيم شاه از مرزهای غرب كشور به عراق رفت و بدنبال او، اعضای كابينه اش نيز تقريبا دست نخورده از ايران خارج شدند. بغداد شد ستاد جنگی و سياسی و ماجراجوئی های بزرگ آغاز شد. ارتشبد آريانا نظامی با سواد و فرانسه دان ارتش شاه كه فكر می كرد قد كوتاه و سر طاس نشانه های ناپلئون در اوست، يك شب مست و شاهنامه خوان، به همراه سرهنگ بهارمست، سوار مجسمه شير "انقلاب سفيد" در بخشی از ميدان بهارستان شدند. نقش آفرينی های بهروز صوراسرافيل، آزاده شفيق، ايرج پزشگزاد، تورج فرازمند، ارتشبد آريانا، سرلشكر پاليزبان، منوچهر آريانا، ارتشبد اويسی و... با امكاناتی كه صدام حسين دراختيار آنها گذاشته بود.





بدنبال انتشار خبر تفسیری مربوط به آزادی یکی از سه قاتل شاهپور بختیار از زندان فرانسه و بازگشت او به ایران – اینجا-

از ما خواسته شده تا درباره نقش شاهپور بختیار در جنگ عراق با ایران که در خبرتفسیری خود به آن اشاره کرده ایم، اگر اطلاعاتی داریم منتشر کنیم. علاوه بر مصاحبه شاهپور بختیار با نشریه "پاری ماچ" فرانسه در آغاز جنگ در کردستان ایران، - اینجا-



مستندات یک کتاب را نیز برگرفته از پیک هفته منتشر می کنیم.

"ارتش تاريكی” نام كتابی است كه چندان قطورنيست، اما حاوی اطلاعات بسيار با ارزشی است. اين كتاب دو بخش دارد. بخش نخست آن مربوط به اطلاعات و آگاهی های درون دربار شاهنشاهی است و بخش دوم مربوط به سالهای استقرار فعاليت نظامی های از ايران گريخته در خاك عراق. نويسنده اين كتاب "ب. كيا" است، اما باحتمال بسيار نزديك به يقين اين يك نام مستعار است و يا نشانه هائی از نام اصلی نويسنده. گمان غالب اينست كه نويسنده هم با نظامی های شاه نزديك بوده و هم با دولتمردان دربار شاه. در يك ارتباطی نيز بايد سروكارش به زندان جمهوری اسلامی افتاده باشد. دراين زمينه نيز شايد بتوان حدس هائی در ارتباط با شبكه كودتای نوژه زد. كتاب در ايران منتشر شده و به همين دليل ملاحظاتی در آن موج می زند، اما به آسانی می توان اين ملاحظات را به دور افكند و به اصل مطالب مطرح شده در آن رسيد. ما سعی كرديم همين كار را بكنيم. اگر كسانی اطلاعاتی در باره نويسنده كتاب "ب. كيا" دارند دراختيار ما قرار دهند. در دو شماره 71 و 72 پیک هفته گزيده هائی از این كتاب را منتشر کرده ایم، که برای اطلاع آنها که می خواهند بدانند و نه آنها که عادت دارند نا دانسته سخن بگویند و یا قلم بر کاغذ بگذارند، در این شماره پیک نت آن را منتشر می کنیم. بویژه که در این کتاب اطلاعاتی وجود دارد که امروز و با تبدیل شدن بیت خامنه ای به دربار محمد رضا شاه خواندن آن بسیار مناسب است.



شماره 71

شماره 72

No comments:

Post a Comment