Sunday, August 1, 2010

پرسش و پاسخ حجت الاسلام محسن کدیور

پرسش و پاسخ حجت الاسلام محسن کدیور

سرنیزه کُند سپاه

جنازه نظام را سرپا نگه داشته







احساس خطر ناشی از بیداری ملت باعث شد تا آقای خامنه ای سپاه را بر کل کشور مسلط سازد و حکومت نظامی برقرار کند. تعداد قابل توجهی از وزرا، نمایندگان مجلس، استانداران و حتی یکی از معاونان قوه قضائیه، سپاهی هستند. مقامات بالای نیروی انتظامی یعنی از رده سرهنگ به بالا همگی پاسدار هستند. فرماندهان بسیاری از نیروهای ارتش نیز پاسدار هستند. این به معنای بی اعتمادی به همگان است. انتخاب سردار ذوالقدر به عنوان معاون قوه قضائیه از اتفاقات بسیار نادر در تاریخ ایران است که یک پاسدار و نظامی وارد قوه قضاییه شود. سپاه، امروز مانند آن غولی است که از شیشه خارج شده و معلوم نیست چگونه می توان آن را به درون شیشه بازگرداند. بسیاری از پاسداران اعتراض دارند که این نیرو را باید برای روز مبادا و برای مقابله با حمله خارجی و مشکلاتی که در آینده خواهیم داشت حفظ کرد. این عده می گویند با این شیوه، سپاه اعتبار خود را از دست داده است. بسیاری از بازجویی ها در جریانات اخیر توسط واحد اطلاعات سپاه انجام شد که ریزش های جدی در داخل سپاه به دنبال داشت. گفته می شود که بسیاری از جوان هایی که دستگیر شدند، فرزندان فرماندهان سپاه بودند. برخی از جنایات و فجایع زندانها از سوی پدرانی افشا شده است که در سپاه شاغلند و فرزندانشان در زندانها گرفتار شده بودند و می دیدند که چه به سرشان آورده شد. من فکر می کنم آینده آبستن حوادثی خواهد بود. ضعف با قلدری بر طرف نمی شود. اقدام غیر قانونی اخیر مجلس و شورای نگهبان در تعویق انتخابات شوراها گویای ضعف و ترس مفرط نظام استبدادی ازبرگزاری انتخابات در شرایط کنونی است. حاکمیت به خوبی می داند که مردم در هر نوع انتخابات عرض اندام می کنند.











حجت الاسلام "محسن کدیور" در یک جلسه سخنرانی و سپس پرسش و پاسخ در دانشگاه "دوک" در امریکا شرکت کرد تا درباره نامه اش خطاب به رئیس مجلس خبرگان رهبری، برای استیضاح علی خامنه ای توضیح بیشتری بدهد. او دراین باره مطالب مشروحی بیان کرد، اما در بخش پرسش و پاسخ ها اشاره به نکات مهم دیگری کرد که ما آن نکات را از آن سخنرانی مشروح استخراج کرده ایم.



کدیور گفت:



لباس شخصی ها حاصل پنهانکاری ها وعدم نظارت برعملکرد رهبر است. آنها بخشی از نیروهای مسلح ایران هستند و فرمانده کل قوا مسئول رفتار و عملکرد آنان است.

جمهوری اسلامی طی حیات سی و دوساله خود هرگز تا این حد ضعیف نبوده است. وی اقدام غیر قانونی اخیر مجلس و شورای نگهبان در تعویق انتخابات شوراها را گویای ضعف و ترس مفرط نظام از برگزاری انتخابات در شرایط کنونی و نشانی از پویایی جنبش سبز دانست. نظام، در واقع متلاشی است و الان این جنازه را با زور سر نیزه سرپا نگه داشته اند.



قطعا تعداد نیروهای مخلص در سپاه تقلیل پیدا کرده است اما نمی توانم بگویم که کاملا از این نیروها خالی شده باشد. البته سپاه با شناسایی نیروهای مخلص، محملی برای بازنشستگی و یا کنار گذاشته شدن آنان پیدا کرده و می کند تا آنها را از صحنه دور نگاه دارد. نتیجه ی این اقدامات نیز هرچه بیشتر سیاسی شدن سپاه بوده است به طوری که امروز سپاه پاسداران وارد سیاسی ترین دوران حیات خود شده است. قبلا سپاه هرگز به این شکل وارد عرصه های سیاسی و اقتصادی نشده بود. این تغییرات تماما در دوره آقای خامنه ای و بخصوص در زمان فرماندهی سردار جعفری اتفاق افتاده است.



احساس خطر ناشی از بیداری ملت باعث شد تا آقای خامنه ای سپاه را بر کل کشور مسلط سازد و به عبارتی حکومت نظامی برقرار کند. از آنجا که اصل 79 قانون اساسی اجازه برقراری حکومت نظامی را نمی دهد، آقای خامنه ای تصمیم گرفت تا برای کنترل کشور به دست نظامیان به کادر سازی از طریق سپاه پاسداران اقدام کند. ایشان نیروهای مورد نظر خود را از طریق سپاه وارد دستگاه اجرایی کرد. علی لاریجانی از سپاه پاسداران به ریاست صدا و سیما رسید و بعد رئیس مجلس شورای اسلامی شد و بنا بود که رئیس جمهور شود، ولی آقای خامنه ای مهره ی بهتری برای اجرای منویات خود پیدا کرد. سردار ضرغامی از سپاه به ریاست صدا و سیما رسید و در صف ریاست جمهوری است.



تعداد قابل توجهی از وزرا، نمایندگان مجلس، استانداران و حتی یکی از معاونان قوه قضائیه سپاهی هستند و در مجموع می توان گفت که کادر اصلی کشور از طریق سپاه تامین می شود. مقامات بالای نیروی انتظامی یعنی از رده سرهنگ به بالا همگی پاسدار هستند. فرماندهان بسیاری از نیروهای ارتش نیز پاسدار هستند. این به معنای بی اعتمادی به همگان است. سپاه حتی در قوه قضائیه نیز نفوذ کرده است. انتخاب سردار ذوالقدر به عنوان معاون قوه قضائیه از اتفاقات بسیار نادر در تاریخ ایران است که یک پاسدار و نظامی وارد قوه قضاییه شود. سپاه، امروز مانند آن غولی است که از شیشه خارج شده و معلوم نیست چگونه می توان آن را به درون شیشه بازگرداند. بسیاری از پاسداران اعتراض دارند که این نیرو را باید برای روز مبادا و برای مقابله با حمله خارجی و مشکلاتی که در آینده خواهیم داشت حفظ کرد . این عده می گویند به این شیوه، سپاه اعتبار خود را از دست داده است. بسیاری از بازجویی ها در جریانات اخیر توسط واحد اطلاعات سپاه انجام شد که ریزش های جدی در داخل سپاه به دنبال داشته است. به علت نبودن اطلاعات دقیق از داخل سپاه نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد اما گفته می شود که بسیاری از جوانهایی که دستگیر شدند، فرزندان فرماندهان سپاه بودند. برخی از جنایات و فجایع زندانها از سوی پدرانی افشا شده است که در سپاه شاغلند و فرزندانشان در زندانها گرفتار شده بودند و می دیدند که چه به سرشان آورده شده. من فکر می کنم آینده آبستن حوادثی خواهد بود. هر چند به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات نمی توانیم پیش بینی کنیم ولی این نکته را با قاطعیت می توان گفت که بحران مشروعیت در میان نیروهای مخلص سپاه به ریزش شدید دراین نیرو انجامیده است.



اگر کسی جنبش اعتراضی مردم در سال گذشته را صرفا در تظاهرات خیابانی ببیند، تحلیل غلطی خواهد بود. اما اگر آن را از زاویه آگاهی بخشی به توده های مردم، بالا رفتن شجاعت عمومی و ریزش و متزلزل شدن مشروعیت نظام و آغاز فروپاشی استبداد دینی ارزیابی کنیم، می توان گفت که موفق عمل کرده است. اینکه ما می بینیم افراد داخل کشور هنوز دارند انتقاد می کنند وحاکمیت جرات نمی کند دست به ترکیبشان بزند. این احکام زندانهای طولانی و مجازات های شداد و غلاظ که صادر شده نشان دهنده زنده بودن جنبش است.

جنبش اعتراضی ملت ایران زنده است، زیرا عیسی سحرخیز، احمد قابل، محمد نوری زاد و مصطفی تاجزاده همچون شیر می غرند. جنبش زنده است زیرا زندانیان سرفرازی همچون احمد زیدآبادی، محسن میردامادی، عبدالله مومنی، مجید توکلی، منصور اسانلو و .... در برابر فشار طاقت فرسای بازجوها سرخم نیاورده اند. جنبش زنده است، زیرا هنوز موسوی و کروبی و خاتمی اعتراض می کنند. جنبش زنده است، زیرا رسانه های حکومتی مساله ای جز تخریب و تحریف جنبش ندارند، جنبش زنده است زیرا سپاه و بسیج و نیروی انتظامی دائما در آماده باشند.



الان کار مملکت قفل شده است. این تعطیلی های متعدد همه نتیجه استیصال دولت و سالها شیوه غلط کشورداری است. فکر می کنم در طول حیات سی و دو ساله جمهوری اسلامی هیچ وقت نظام به این حد ضعیف و ناتوان نبوده است. ضعف هم با قلدری بر طرف نمی شود. اقدام غیر قانونی اخیر مجلس و شورای نگهبان در تعویق انتخابات شوراها گویای ضعف و ترس مفرط نظام استبدادی ازبرگزاری انتخابات در شرایط کنونی است. حاکمیت به خوبی می داند که مردم در هر نوع انتخابات عرض اندام می کنند و این به ضرر حکومت تمام خواهد شد. این دست و آن دست می کند تا یک راه برون رفتی پیدا کند و این مساله اصلی است.



بحث فساد اقتصادی نیز نشانه ی دیگر ضعف نظام است. آقای رحیمی معاون اول احمدی نژاد نمونه ی زنده فساد دولتی است. رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، نادران، مطهری و دیگران دائم تذکر می دهند اما نمی توانند دست به ترکیبش بزنند چون تمام بودجه انتخاب آقای احمدی نژاد را آقای رحیمی از همین حسابهایی که زیر سوال است تامین کرده است. اگر سر این حساب باز شود کل انتخابات ریاست جمهوری 1388 زیر سوال می رود. نظام، متلاشی است و الان این جنازه را با زور سر نیزه سرپا نگه داشته اند. لذا من معتقدم اگر ما بتوانیم با همین ویژگی و شدت و شتابی که تاکنون داشتیم ادامه دهیم، در دراز مدت پیروزی با مردم است.



ما در کشوری زندگی می کنیم که به دیگ پر از آب روی آتش می ماند. سر دیگ را که برداری آب داغ جوش آورده بیرون می ریزد.

No comments:

Post a Comment