آگاهی خامنه ای از شکنندگی اوضاع
جرس، نیلوفر زارع : قدم های پرشتابی که رهبر جمهوری اسلامی در مسیر مطلق گرایی سیاسی بر می دارد هر روز بیش از گذشته عوارض خود را بر بدنه نظام ایران آشکار می کند. منطق مطلق انگارانه حاکم بر گفتار آقای خامنه ای علاوه بر سلب مشروعیت رهبری وی در میان بسیاری از شهروندان ناراضی، منجر به رنجش بخش قابل توجهی از حامیان حکومت نیز شده است. او با سخن گفتن از موضع "دانای کل" همه کسانی که متفاوت از وی فکر می کنند را به بی بصیرتی، دشمنی با نظام، وابستگی به بیگانگان و خیانت متهم کرده و با برابر انگاری خود با نظام سیاسی، انواع بحران ها را بر حکومت تحمیل کرده است. وی در تازه ترین موضع گیری خود به حدی در این منطق مطلق گرایانه پیش رفته که انتقاد از نظام را مساوی خیانت قرار داده است. اظهاراتی از این دست در سخنرانی های اخیر وی نیز کمابیش به چشم می خورد اما به نظر می آید که گذشت زمان او را به طور روزافزونی در دام مطلق گرایی محصور کرده است.
فرمانده یک نبرد توهمی
در گفتار رهبر جمهوری اسلامی کلیدواژه های رایجی وجود دارد که می توان بر مبنای آن منطق سخنان وی را تحلیل کرد. محور اصلی منطق او مبتنی بر جنگ نیکی و پلیدی است. او خود را نماینده راستین جبهه حق معرفی می کند و هر کس را که کوچکترین انتقادی به وی یا نظام سیاسی تحت زعامتش داشته باشد در جبهه دشمن می بیند. از نگاه ناظران چنین منطقی به دلیل فاصله معنا دار از واقعیت در غالب اوقات ناگزیر از پناه بردن به توهمات است. برخی فرازها از سخنرانی های اخیر وی می تواند شاهدی بر این مدعا باشد. برای نمونه آقای خامنه ای در آخرین سخنرانی عمومی خود با انتقاد از کسانی که به زعم وی با "منفی بافی و ایجاد بدبینی و یأس و تفرقه"، حکومت را به "مسائل دلخواه بیگانگان" متهم می کنند خائن به کشور دانسته است. از آنجا که در حال حاضر امکان ابراز نظر آزادانه از منتقدان اصلاح طلب سلب شده،اشاره رهبر جمهوری اسلامی در این سخنان بیشتر به سمت محافظه کارانی است که از نحوه اداره کشور ناراضی هستند. این سخنان نشان می دهد که علی رغم تعلق خاطر و وفاداری محافظه کاران به ساخت کنونی نظام جمهوری اسلامی هرگونه انتفاد آنان نیز برچسب " بدبینی و یاس و تفرقه " می خورد و در نهایت هم تعبیر به خیانت می شود.
آقای خامنه ای مدتی پیش نیز در جریان سفر به شهر قم با حمله به رهبران جنبش و نام بردن از آنان به عنوان افراد بی بصیرت مدعی شد که این افراد در خدمت منافع دشمن در آمده اند. او سکوت برخی از چهره های نزدیک به حکومت در جریان تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته را ناشی از " عافیت طلبی، منافع شخصی، لجاجت و شهوات" آنان دانست و به این ترتیب عمق خشم و عصبانیت خود از این چهره ها را به نمایش گذاشت. به کار بردن تعابیری به این حد ناشایست درباره برخی از چهره های نزدیک به حاکمیت که احتمالا مصادیق آن افرادی مانند "حجه السلام ناطق نوری" و "آیت الله هاشمی رفسنجانی" بوده اند نشان از عدم بردباری رهبر ایران در قبال هر گونه نگاه ملامت آمیز دارد. این سخنان همچنین نشان می دهد که رهبر ایران نه تنها نسبت به انتقادهای علنی از وضع اداره کشور به شدت حساس است بلکه از سکوت اعتراضی برخی افراد نزدیک به حکومت نیز به شدت برآشفته می شود.آقای خامنه ای بر اساس همین منطق در یک سخنرانی دیگر که چهارم آبان ماه گذشته ابراز شد با قرار دادن خود در جایگاه حق مطلق به طور تلویحی مخالفان وضع موجود را منحرف خواند و مدعی شد که " باید با بصیرت، حق و باطل را تشخیص داد و نه با چهرهها و اشخاص."
انتقاد همان دشمنی است!
حساسیت رهبر جمهوری اسلامی نسبت به انتقاد از شیوه اداره کشور تنها منحصر به انتقادهای سیاسی نیست. او در موضع حق پنداری، حتی انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت را نیز مساوی دشمنی با کلیت نظام قرار داده و منتقدان را به چوب بی بصیرتی و عدم درک شرایط رانده است. برای نمونه وی در یکی از سخنرانی های اخیر خود با ادعای این که دشمنان درصدد «مأیوس کننده و رو به بنبست جلوه دادن» وضعیت اقتصادى کشور هستند شخصیت های اصلاح طلب را در رده این دشمنان قرار داده و گفته:" : «برخى افراد ....قبل از برگزارى انتخابات، سخن از سالى سخت و تاریک از نظر اقتصادى براى مردم سر مىدادند، در حالى که همه دیدند، سال ۸۸ چنین سالى نبود." این ادعا در شرایطی مطرح می شود که بسیاری از چهره های نزدیک به حکومت نیز نسبت به وخامت اوضاع اقتصادی هشدار داده و به آن اذعان کرده اند. علاوه بر این، شاخص رشد اقتصادی نیز بنابرآمارهای جهانی در سال 88 چیزی در حدود نیم درصد برآورد شده و همین امر از بی بنیان بودن ادعای رهبر ایران حکایت دارد. تحلیل گران در بیان دلایل سقوط اقتصادی ایران نقش تحریم های بین المللی را نیز بسیار موثر ارزیابی می کنند و این در حالی است که رهبر ایران بدون هیچ شاخصی در سخنرانی های اخیر خود مدعی بی تاثیر بودن تحریم ها بر معیشت مردم شده است. او در آخرین سخنرانی خود با تاکید دوباره بر بی تاثیر بودن تحریم ها مدعی شده که " دشمنان جمهوری اسلامی با جنگ و تهدید نظامی به نتیجه نرسیده اند و اکنون هم نمی توانند با تحریم، ایران را به زانو دربیاورند." تحلیل گران می گویند که رهبر ایران با این سخنان در واقع دست دولت را برای ماجراجویی های بیشتر در عرصه بین المللی باز می گذارد و منتقدان سیاست خارجی را در تنگنای بیشتری برای ابراز نظر قرار می دهد. آقای خامنه ای در همین راستا با امداد رسانی به دولت، هشدارها درباره وخامت اوضاع اقتصادی را با لفظ شایعه سازی و نادیده گرفتن زحمات دولتمردان تعبیر کرده و گفته است که "این گونه اقدامات به هيچ وجه به صلاح كار و آينده كشور نيست." او همچنین با دخالت مستقیم در دعوای دولت و مجلس عملا مجلس را ناگزیر به سکوت کرده است. وی گرچه برای اظهارنظر در این باره سعی کرده به سخنان خود شالوده ای کدخدامنشانه بدهد اما برای ناظران مستقل آشکار است که او در این اختلاف جانب دولت را گرفته است. آقای خامنه ای در یکی از سخنرانی های اخیر خود اظهار داشته " اختلاف نظر دولت و مجلس در مسائل مختلف فاجعه نیست، بلکه تبدیل این اختلاف سلایق به شکاف های غیرقابل اصلاح و زخم های غیرقابل علاج، خطایی بزرگ است." از دید ناظران این سخنان به معنای آن است که نمایندگان مجلس اگر انتقادی هم به دولت دارند نباید به مسایل حیاتی وارد شوند و اختلافشان باید در حد اختلاف سلیقه باشد. محرز است که کشیدن خط قرمز هایی به این پررنگی برای نمایندگان عمدتا محتاط مجلس اسباب بی عملی بیش از پیش آنان خواهد بود و تلاش های حداقلی برای نظارت بر قوه مجریه را خنثی می کند
وضعیت شکننده
حق پنداری رهبر جمهوری اسلامی تاثیر بی واسطه ای بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران داشته است. تحلیل گران می گویند که او با کردار و گفتار خویش حکمرانی مستبدانه را در کامل ترین شکل خود بازتولید کرده است. او گرچه به عنوان یک رهبر دینی- سیاسی از الگوهای مذهبی برای پیشبرد اهداف سیاسی اش استفاده می کند و از همین رو شمایل یک دیکتاتور سنتی را دارد اما در عین حال با بهره گیری مداوم از تجهیزات مدرن در سرکوب مخالفان، به سیستم تحت کنترل خود حالتی دوگانه بخشیده است. رسانه های تحت کنترل، انتخابات مهندسی شده و قوه قهریه گوش به فرمان بخشی از توانمندی های مدرنی هستند که در خدمت رهبری ایران برای اعمال دیکتاتوری مذهبی و سیاسی قرار دارند. با این حال وضعیت کنونی به دلیل ایجاد شکاف های عمیق اجتماعی بسیار شکننده به نظر می رسد. رهبر ایران علی رغم تلاش بی وقفه برای ایجاد اتحاد در بدنه حکومت با ریزش های مداوم میان نیروهای حامی مواجه است و این در حالی است که جبهه مخالفان به شکل فزاینده ای قدرت می گیرد.
انزوای فزاینده
گسترش شبکه های اجتماعی مخالفان حکومت و تاکید آنها بر روش های مسالمت آمیز و کم هزینه جهت تغییر وضع موجود یکی از نشانه های شکنندگی اوضاع کنونی است.ناظران با استناد به همین عوامل معتقدند که ادامه وضع کنونی حلقه را بر آقای خامنه ای و حامیان وی تنگ تر خواهد کرد. این دیدگاهی است که "میرحسین موسوی" رهبر ارشد جنبش سبز نیز در بیانیه تازه خود بر آن انگشت گذاشته و بدون اشاره به نام آقای خامنه ای از رو به زوال بودن رویه حکمرانی وی سخن گفته است. در بیانیه او با اشاره ضدیت حکومت با نقد آمده است " مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم." او همچنین با پیش بینی ریزش های روز افزون در بدنه حکومت گفته است " مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند." از دید ناظران مصداق این سخنان هشدار آمیز میرحسین موسوی کسی جز رهبر جمهوری اسلامی نیست با این حال در اثر گذاری این هشدارها بر وی تردید فراوان وجود دارد به گونه ای که موسوی خود نیز تصریح کرده "نشانی از بصیرت برای بازگشت ( مستبدین) به سوی مردم دیده نمی شود." ناظران در تایید همین تحلیل می گویند که حق پنداری آقای خامنه ای که با تصور یک جایگاه قدسی توام شده تمام خصائص یک رهبر خودکامه را در او نهادینه کرده و شواهد همه حاکی از آن است که وی روز به روز در حلقه تنگ خودکامگی محصورتر می شود.
No comments:
Post a Comment