جاه طلب بزرگ
دیگران را متهم به جاه طلبی کرد!
علی خامنه ای، روز پنجشنبه (عیدغدیر) برای عدهای که بعنوان بسیجیان اردوی فدائیان ولایت در محلی بنام "دهکده ولایت" جمعشان کرده بودند سخنرانی کرد. پریشان گوئی عصبی او در این سخنرانی، عملا نشان داد که او طی یکسال و نیم گذشته، با هر دست و پائی که میزند، بیشتر در گردابی فرو میرود که در آن افتاده است. او که در 30 سال گذشته و بویژه در دوران رهبری اش نشان داده که بیش از هر فرد و مقامی تشنه قدرت است و برای ارضای جاه طلبی خویش حتی دست به کودتا و کشتار، زندان و شکنجه دولتمردان 30 ساله جمهوری اسلامی و چهرههای شاخص انقلابی و مذهبی زد، دراین سخنرانی بدون آن که از کسی نام ببرد، رهبران جنبش سبز را متهم به جاه طلبی و نداشتن بینش و بصیرت کرد. بینشی و بصیرتی که خود تصور میکند تابلوی تمام نمای آنست! او، درحالیکه سپاه و شورای نگهبان و قوه قضائیه، ارتش و بسیج و امام جمعهها، دولت و مجلس و حتی برگماری وزرای کلیدی کابینه و تمام ارگانهای امنیتی و مرکز فرماندهی موشکی را در دستهای خود قبضه کرده، دیگران را متهم به جاه طلبی کرد! یا مردم را کم شعور تصور کرده و یا نمی داند چه میگوید، که البته آن تصوری که در ذهن خود از مردم دارد، در باره خود وی بیشتر صادق است.
او برای تجمع 110 هزار نفری اردوی فدائیان ولایت، سخنرانی کرده است. یعنی برای ارتش ویژه دفاع از قدرت و جاه طلبی او، که البته اگر ترس و وحشت از آینده نزدیک این قدرت نبود، نیازی به سپاه 110 هزار نفری فدائیان ولایت نبود. چیزی شبیه گارد جاودان شاه و گارد یکصد هزار نفره صدام حسین. کدام عقل سلیمی برای 110 هزار فدائی سازمان یافته خود سخنرانی کند و آنوقت دیگران را متهم به جاه طلبی کند؟
علی خامنه ای، روز پنجشنبه (عیدغدیر) برای عدهای که بعنوان بسیجیان اردوی فدائیان ولایت در محلی بنام "دهکده ولایت" جمعشان کرده بودند سخنرانی کرد. پریشان گوئی عصبی او در این سخنرانی، عملا نشان داد که او طی یکسال و نیم گذشته، با هر دست و پائی که میزند، بیشتر در گردابی فرو میرود که در آن افتاده است. او که در 30 سال گذشته و بویژه در دوران رهبری اش نشان داده که بیش از هر فرد و مقامی تشنه قدرت است و برای ارضای جاه طلبی خویش حتی دست به کودتا و کشتار، زندان و شکنجه دولتمردان 30 ساله جمهوری اسلامی و چهرههای شاخص انقلابی و مذهبی زد، دراین سخنرانی بدون آن که از کسی نام ببرد، رهبران جنبش سبز را متهم به جاه طلبی و نداشتن بینش و بصیرت کرد. بینشی و بصیرتی که خود تصور میکند تابلوی تمام نمای آنست! او، درحالیکه سپاه و شورای نگهبان و قوه قضائیه، ارتش و بسیج و امام جمعهها، دولت و مجلس و حتی برگماری وزرای کلیدی کابینه و تمام ارگانهای امنیتی و مرکز فرماندهی موشکی را در دستهای خود قبضه کرده، دیگران را متهم به جاه طلبی کرد! یا مردم را کم شعور تصور کرده و یا نمی داند چه میگوید، که البته آن تصوری که در ذهن خود از مردم دارد، در باره خود وی بیشتر صادق است.
او برای تجمع 110 هزار نفری اردوی فدائیان ولایت، سخنرانی کرده است. یعنی برای ارتش ویژه دفاع از قدرت او، که البته اگر ترس و وحشت از آینده نزدیک این قدرت نبود، نیازی به سپاه 110 هزار نفری فدائیان ولایت نبود. چیزی شبیه گارد جاودان شاه و گارد یکصد هزار نفره صدام حسین. کدام عقل سلیمی برای 110 هزار فدائی سازمان یافته خود سخنرانی کند و آنوقت دیگران را متهم به جاه طلبی کند؟
آقای خامنهای گفت که اسلام میخواهد حقایق احكام الهی در جامعه تحقق پیدا كند و این جز با ایجاد قدرت الهی امكان پذیر نیست.
کارنامه آلوده به جنایت و فقر و فحشاء، تبعیض و ترور و قتل و اعدام، ستیز مذهبی و غارت و چپاول حکومتی طی دو دههای که او رهبری جمهوری اسلامی را قبضه کرده در برابر دیدگان مردم است. بیش از دو دهه ایشان احکام الهی را پیاده کرده و حاصل آن همان فاجعه ایست که از صبح تا شب مردم در برابر چشمانشان است.
خامنهای در همین سخنرانی، زمزمه اعلام جانشین خود را نیز با این جمله آغاز کرد "در پایان عمر مبارك پیغمبر اكرم به دستور الهی به الهام الهی نفر بعد خود را معین كرد."
وقتی حافظ اسد، میتواند پسرش بشار اسد را جای خودش در سوریه بگذارد و برود، حیدرعلی اف نیز میتواند در آذربایجان چنین کند، کیم ایل سونگ در کره شمالی نیز میتواند پسرش را جای خود بگذارد و آماده رفتن بشود، حسنی مبارک میخواهد پسرش را جانشین خودش کند و برود و... چرا خامنهای چنین هوسی نداشته باشد و دُردانه کودتاچی اش را جانشین خود معرفی نکند و برود؟
لااقل، آنهای دیگری که دربالا نام بردیم، به حکم الهی پسرانشان را جانشین خود نکردند، که ایشان میخواهد چنین کند!
آقای خامنهای نان بسیجیها را بارها دراین سخنرانی به تنور چسباند. این همه تاکید او بر بسیج بدو دلیل بود:
1- درجریان کودتای 22 خرداد، بزرگترین ضربه به اعتبار مردمی سپاه و بویژه بسیج وارد آمده و مردم اکنون بسیج را مشتی جنایتکار میشناسند. همه آنچه اندوخته دوران جنگ با عراق بود برباد رفت. بویژه که فرماندهان و سرداران بسیجی و سپاهی دوران جنگ که آقای خامنهای آنها را تصفیه کرده، در جنبش سبز و در برابر کودتای 22 خرداد صف بستهاند.
2- آقای خامنهای بر این واقعیت اشراف پیدا کرده که نه تنها اعتبار او در میان مردم پایان یافته، بلکه مشروعیت مذهبی او نیز بشدت زیر علامت سئوال رفته است. سه نوبت سفر اخیر او به قم و بازگشت با دستهای خالی، نشان دهنده همین سقوط دو گانه – اعتبار و مشروعیت- است. به این دلیل، او تصور میکند آنچه برایش باقی مانده، همین بسیجی است که به ضرب پول و مغز شوئی مذهبی فعلا 110 هزار نفرشان را برای ایشان جمع کرده اند، که میزان فدائی بودن آنها نیز در اولین حادثه بزرگ و چرخش اوضاع بر ایشان و اطرافیانش آشکار خواهد شد.
خامنهای گفت: "امروز بسیج در كشور ما یك حقیقت عظیم و غیرقابل انكار و بینظیری است. درست است كه تبلیغات دشمنان و به تبع آنها منادیان طرفدار آنها در داخل كشور بسیج را سعی میكنند كوچك كنند، تحقیر كنند یا اهانتی به بسیج بكنند؛ اما بسیج یك مجموعه منتظم سازمانیافته دارای هدف است."
این همان جمله ایست که تعبیر بالا از دل آن استخراج میشود. البته او اعتراف کرد که بسیج تحقیر شده و مردم به آن اهانت میکنند و... که این نشد مگر به دلیل وظائف کودتائی و سرکوبگرانهای که بر عهده اش گذاشته شد.
خامنهای گفت: "در فتنه سال گذشته بعضیها واقعیات جلوی چشم را نتوانستند ببینند، نتوانستند تشخیص دهند، در فتنه طراحی شده پیچیده سال ٨٨ حقایقی جلوی چشم مردم بود، یك عدهای نگذاشتند این حقایق را ببینند، بفهمند، ندیدند، نفهمیدند. وقتی در یك كشور فتنهگرانی پیدا میشوند كه برای جاهطلبی خودشان، برای دستیافتن به قدرت، برای رسیدن به اهدافی كه به صورت آرزو در وجود خودشان متراكم و انباشته كردند حاضر میشوند به مصلحت یك كشور و حقانیت یك راه پشت كنند و لگد بزنند."
معنای واقعی این جمله آنست که من کودتا کردم زیرا خوب میبینم، خوب میفهمم .... و جاه طلبی از همینجا آغاز میشود. به ایشان میگویند اگر ریگی در پوتین ندارید، چرا یک هیات بی طرف را برای رسیدگی به کودتا و تقلب انتخابات 22 خرداد تشکیل نمی دهید؟ و ایشان میگوید شما نمیفهمید!
علی خامنهای در پایان همین سخنرانی گفت: باید بسیجیان خود را برای درگیریها و چالشهای آینده آماده كنند.
ایشان اگر از ترس جنبش مردم خواب شبانه نداشت و از فروپاشی برج و باروی قدرت و جاه طلبیاش نگران نبود، وعده چالشهای آینده را نمی داد و فدائیان ولایت را برای سرکوب مردم معترض به حاکمیت خود وی تشکیل نمی داد.
معنای ارودوی ولایت، تجمع در دهکده ولایت و پریشان گوئی خامنهای جز اینست؟
No comments:
Post a Comment