Thursday, November 4, 2010

شلیک آقای خامنه ای

شلیک آقای خامنه ای




از توپخانه بی گلوله!









امروز 13 آبان است. روز تصرف سفارت امریکا توسط دانشجویان خط امام که با کودتای 22 خرداد باقی مانده این دانشجویان – یعنی آنها که در جبهه های جنگ به کشتن داده نشدند- بازداشت و زندانی شده اند. بویژه شاخص ترین چهره های این دانشجویان که رهبران جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اند.



از آن تصرف که به نقل از آیت الله خمینی قرار بود ظرف چند روز خاتمه یابد، اما دست های پشت صحنه آن را به درازا کشاندند تا تسویه حساب های سیاسی را سازمان بدهند، جامعه روحانیت مبارز و تقریبا تمام اعضای شورای انقلاب نه خبر داشتند و نه آن را تائید کردند. از جمله علی خامنه ای که دیروز به مناسبت سالروز 13 آبان برای دانش آموزان سخنرانی کرد. از جمله دلائل تشدید اختلاف در جامعه روحانیت مبارز که بعدها با تائید آیت الله خمینی منجر به انشعاب در این جامعه و شکل گیری مجمع روحانیون مبارز به رهبری شیخ مهدی کروبی، خاتمی، آیت الله خوئینی و شماری از روحانیون شاگرد و مقلد شاخص آیت الله خمینی شد، همین تسخیر سفارت امریکا بود.



آقای خامنه ای روزگذشته با این تصور که تعدادی نوجوان دانش آموز را جمع کرده و از چیزی سر در نمی آورند، طی سخنانی از تسخیر سفارت امریکا دفاع کرد اما بلافاصله گریز به کربلای 22 خرداد زد و درباره زخم عمیقی سخن گفت که شخص وی بعنوان فرمانده کل قوا و فرمانده و مسنول مستقیم کودتای 22 خرداد از جنبش دهها میلیونی اعتراض به تقلب و کودتای انتخاباتی خورده است.



آقای خامنه ای که تحت نظارت مستقیم فرزندش "مجتبی" بازجوئی از زندانیان کودتا انجام شده و گزارش های آن خدمت ایشان برده می شود، بعد از یکسال و نیم سرکوب و کشتار و شکنجه و اعدام و اعتراف گیری، روز گذشته، از آنجا که دستش خالی است و کسی ادعاهای سیمای جمهوری اسلامی و امام جمعه های منصوب او را باور نکرده، گفت: «فتنه سال گذشته فتنه بزرگی بود و سال ها بعد مشخص خواهد شد كه چه توطئه خطرناكی در پشت آن نهفته بود. در این میان، عوامل فتنه كه اكثر آنها ندانسته وارد این ماجرا شده بودند، بدون آنكه خود متوجه باشند، در جهت اهداف طراحان اصلی حركت می‌كردند.»



چقدر این استدلال شبیه استدلال جورج بوش برای حمله به عراق و اشغال این کشور به بهانه تولید سلاح های کشتار جمعی است. بوش نیز بعد از آن که معلوم شد هیچ سلاح غیر متعارفی در عراق وجود نداشته، مدعی شد که سالها بعد مردم جهان متوجه خواهند شد که رژیم صدام حسین چه خطر بزرگی برای بشریت بود!



اقای خامنه ای که زمزمه هائی درباره نتایج واقعی سفرش به قم و انتقادهای تند روحانیون غیر حکومتی از وی در دیدارهای غیر رسانه ای که با وی داشته اند وجود دارد، دراین سخنرانی نیم گام به عقب برداشت و رهبران جنبش سبز را سران فتنه و وابسته به انگلیس و اسرائیل و امریکا اعلام نکرد، بلکه گفت که آنها "بدون آنکه متوجه باشند، درجهت اهداف طراحان اصلی حرکت کردند." و لابد "آنها نیز سالها بعد متوجه توطئه خطرناک پشت حوادث 88" خواهند شد.



آقای خامنه ای در یک نیم گام عقب نشینی دیگر، میلیون ها مردم ایران را دیگر میکروب خطاب نکرد.



او تنها به قاضی می رود و یکطرفه سخن می گوید بی آن جسارت داشته باشد در یک گفتگوی مستقیم و تلویزیونی با نخست وزیر و رئیس جمهور و رئیس مجلس دوره های گذشته و رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع مصلحت نظام کنونی بنشیند و همراه با مردم بیننده تلویزیون استدلال های آنها را نیز برای چندمین باز از زبان خود آنها مستقیما بشنود و اجازه دهد مردم خود قضاوت کنند حقیقت از زبان چه کسی بیان می شود.



یکسال و نیم از کودتای 22 خرداد می گذرد. آقای خامنه ای مدعی کشف یک توطئه بزرگ و خطرناک است و تمام رسانه های تصویری و مکتوب وابسته به حاکمیت به همراه فرماندهان سپاه و مدیران و وزیران و اکثریت مجلسیان مثل طوطی سخنان او را چاپلوسانه تکرار می کنند.



در آنسو، یعنی در جبهه ضد کودتا نیز، رهبران جنبش اعتراضی معتقدند کودتای 22 خرداد یک فتنه عظیم علیه قانون اساسی و بقایای انقلاب 57 بود و عوامل نفوذی در بیت رهبری و نهادهای امنیتی در این فتنه نقش آفرین بودند. اینها می گویند دادگاهی واقعی را تشکیل بدهید و حداقل سرداری (مشفق) که خود می گوید در 22 خرداد کودتا شد را به دادگاه فرابخوانید. همه نامه نگاری ها و فریادهای اینسو برای چنین بررسی، دادگاه، تشکیل کمیته حقیقت یاب و... بی جواب مانده و خواستاران آن بازداشت و زندانی شده اند.



از آنسو، یعنی در جبهه ای که آقای خامنه ای آن را رهبری می کند، خود می گیرند، شکنجه می کنند، اعتراف می گیرند، پرونده تشکیل میدهند و احکام زندان های کودتائی صادر می کنند. البته زیر نظر یک ستاد سه نفره که این ستاد نیز زیر نظر آقای مجتبی است و گزارش آن را به آقای خامنه ای می دهد.



این قیچی دو تیغه، که یک تیغه آن کنُد است و تیغه دیگر آن به تیزی سرنیزه سپاه همچنان می برد و می دوزد اما قبائی که از زیر دست خیاط کودتا در می آید را مردم نمی پوشند.

No comments:

Post a Comment