Friday, December 10, 2010

شرح شکنجه‌های سپاه پاسداران در شکواییه قربانیان



این سند توسط 3تن از متهمین پرونده به نامهای سعید ملک‌پور، شهروز وزیری و وحید اصغری به امضا رسیده است.

متن نامه بدین شرح است:

ارائه‌ی گزارش شکنجه وحشیانه من و بی‌اعتبار دانستن اعترافها و بازجوییها و تحقیقات پرونده ”شکواییه“

به قاضی محترم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی جناب آقای صلواتی

رو نوشت به دادسرای نظامی تهران

اینجانب که مدت بیش از ۲۲ماه است که به‌عنوان متهم در بازداشت موقت به‌سر می‌برم و این مدت بازداشت را که با شکنجه‌های جسمی و روحی و روانی ددمنشانه وحشتناک متعدد طویل‌المدت همراه بود و آثار عواقب بدی روی بنده داشت را با نوع موارد اتهامی تخصیص داده شد به بنده متناسب و همگون نمی‌دانم و خواستار توجه به موارد زیر هستم:

طی پرونده‌سازی و جرم‌سازی برای بنده پروژه بزرگنمایی اتهامات در جهت اغفال دادگاه و قاضی توسط بازجویان پرونده دنبال شد که موجب اظهار شخص بنده که خاطی نیستم گردید و حالات سالم روحی و روانی بنده را عمیقا تغییر داد (طبق گواهی پزشکی قانونی و روانپزشک بهداری اوین) بازجویان مسبب تغییر حالات و جابه‌جایی و شکستگی جمجمه سر، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونریزی بینی داخلی سطحی و خونریزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربه‌های مغزی ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربه‌های سنگین دست به‌سر و مغز و گوشها و صورت بی‌دفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربه‌های مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعتها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار می‌رفت و خودم در صحنه حاضر بودم که دیگران را آزار و اذیت می‌کردند. بازجویان و کارشناسان خودسر قوه قضاییه و سپاهیان پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبیه‌های بدون حکم قانونی و غیرشرعی، فحشهای رکیک و توهینهای ناموسی و جنسی به من و خانواده‌ام و حتی خانواده خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذبالله) و رهبر و غیره پشت سر هم می‌دادند.

در حالی که شخصیت و شعور و موقعیت اجتماعی من بالا و محترم است و اتهامات وارده را قبول ندارم زیرا بازجویان با جعل و تزویر در عنصر معنوی جرم و دست کاری در سايت علمی و اهداف من در راه‌اندازی و اداره سایتها توسط عناصر تلقین نیات و اهداف بدو وعده آزادی تبرئه و یا با زور و اجبار و اکراه و شکنجه باعث تحریف و دستبرد در نیات بنده شدند.

اگر مرا به پزشکی قانونی اعزام کنید، گواهی پزشکی قانونی را برای اثبات صدق گفتارم ارائه می‌نمایم و بازجویان و مسئولان شکنجه‌گر در دادگاه حاضر شوند {… } ابراز کنند خودشان که شکنجه‌ها را مرتکب نشدند اگر انکار کردند و خدا دروغگویان را دوست ندارد آنها ماهها شبانه مرا به‌طور غیرقانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجه‌گاه مخفی سپاه به اسم رمز ’شرکت’ که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل می‌کند با چشم‌بند و دست‌بند می‌بردند و به‌خاطر هدفشان که ایجاد انحراف و سوء‌استفاده {… } از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاه چال و وان حمام (همراه با دست‌بند و پا بند) و کیسه‌های هوا خفه کننده و ضدهوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند (دقیقا عین کیسه‌های مخصوص گوانتانامو و ابوغریب) و مرا شدیداً به چوب‌بسته و به‌حالات کاسه سر و به سمت پایین آویزان کردند با طناب و دست‌بند و شلاق و سیلی می‌زدند.

متناوباً تا غیرحقیقت و غیرواقع بود و خواست آنها بود را بنویسم و امضا کنم و در مقابل دوربین همکاران سانسورچی‌شان (صدا و سیما) اعترافهای بزرگ و دروغین بکنم (که به‌طور غیرقانونی در برنامه شوک برنامه ویژه سپاه شبکه یک و اخبار 3۰: 2۰ و سایت غیرقانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزیع شد بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نیستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر این‌که من مجرمم!).

آنها با نشان‌دادن چسب قطره‌ای بزرگ و تیزی و ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به‌زور هر چه می‌خواستند را تلقین می‌کردند و با وعده و اجبار از من اعتراف غیرواقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه‌ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. اثبات مستند وقایع ذکر شده توسط گواهی و اعلام شکایت خودم و امضا و اثر انگشت شاهدان و متهمین دیگر هم‌بندی که خود نیز توسط آزار و اذیت این تیم بازجویی و شکنجه قرار گرفتند، صورت می‌پذیرد. بنده توان ارائه مشروح گزارش وقایع شکنجه‌ی چند ساعته و چندین ماهه را دارم و بدین وسیله با اعلام گواهی عدم رعایت و اجرای قوانین اساسی، آ.د.ک.ب.ق حفظ حقوق شهروندی و آیین‌نامه‌ی سازمان زندانها (مواد آن مستندات موجود است) از قاضی تحقیق قاسم زاده بازپرس ویژه‌ی امنیت و بازپرس همکار و دستور دهنده‌ی شکنجه‌گران محمد محمدی موسوی و بازجویان شکنجه‌گر و سایر افراد و دخیل دیگر، شکایت و تظلم‌خواهی می‌کنم و تمامی اعترافها و اثر انگشت ذیل آنان را فاقد اعتبار و وجاهت قانونی می‌دانم و بر علیه افراد ذکر شده اعلام جرم می‌نمایم. نزد خدا و قانون خدا آنها دروغ واهی دشنام و اتهام {… } و زنا و دزدی و جاسوسی و غیره به بنده نسبت دادند. به اختیار خودشان که باید توسط مراجع صالحه پیگیری شده و مجازات گردند و چون در پرونده‌ی اینجانب دست برده شده است درخواست کارشناس رسمی دادگستری می‌کنم.

گواهی می‌شود که تمام جرایم موضوع قانون منع شکنجه مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۱ توسط بازجویان و مسئولان قضایی روی من و شاهدان نیز اتفاق افتاده است:

اینجانب سعید ملک‌پور فرزند حسین راجع به رفتار بازجوها، شکنجه، حبس‌های طویل‌المدت انفرادی بدون ملاقات و تلفن، گرفتن اعتراف و اقرار تحت فشار روحی و روانی و طبق دیکته‌ی بازجویان و هم‌چنین تهدید خود و خانواده، ضرب و شتم، فحاشی و توهین که از مورخ ۱۳مهرماه ۱۳۸۷ شروع و تا 19/11/88 ادامه داشته حاضر به ادای شهادت در دادگاه محترم می‌باشم.

با احترام سعید ملک‌پور 24/12/1388



بنده شهروز وزیری، فرزند مظاهر، در خصوص شکنجه‌ی روحی و روانی و جسمی و حبس طویل‌المدت انفرادی و توهین و فحش و ضرب‌وجرح توسط بازجویان سپاه و گرفتن اقرار زوری و دیکته‌شده و عدم تماس قانونی با خانواده و نداشتن وکیل از تاریخ 24/12/1387 تا 19/11/1388حاضر به‌شهادت در دادگاه محترم می‌باشم.

شهروز وزیری 16/12/1388

درباره‌ موارد اتهامی از قبیل راه‌اندازی سایتهای غیردینی و غیره نکته‌ی مهم این است که در راستای قوانین و مجاری جریان آزاد اطلاعات در محیط اینترنت بنده اقدام به اختصاص فضا و دامنه به فعالان حقوق‌بشری، زندانیان سیاسی و دانشجویان دستگیر شده که زیر شکنجه بودند از قبیل احمد باطبی، فعالان حقوق زنان و وبلاگ‌های نظیر زهرا.اچ.بی‌دات‌کام و پناهنده‌های اجتماعی و سیاسی مقیم خارج از ایران نمودم و سایت آنان را مدیریت و پشتیبانی فنی و مالی می‌نمودم که خلاف قوانین الهی که متضمن رعایت حقوق‌بشر و افراد است، نبوده است و هرآن‌چه را از نوشته و محتویات درون سایتهای ایشان بود با مسئولیت خود ایشان است نه بنده و ایراد جرم براندازی نرم و جنگ سایبری به بنده که یک اتهام سیاسی است موجب می‌شود تا من الزاماً با حضور هیأت منصفه محاکمه شوم. اگر قوانین بخواهد برای اولین بار در مورد من اجرا شود من خودم هیچ تولید و تهیه‌ای نداشتم از آن اوایل ورود به اینترنت تا به‌حال هیچ نوشته و مطلبی از خود ارائه نکردم و فقط حمایت کننده‌ی سایتهایی بودم که ضد نظام و ضد انقلاب و ضددین شناخته شده‌اند.

جزئیات اتهامات من چنین است:

مدیریت سایت احمد باطبی – ارتباط با گروهک‌های ضدانقلاب هم چون کومله و عامل فراری دادن احمد باطبی از مسببان ۱۸تیر ۷۸ در نتیجه‌ی این ارتباطات و شناخت، اخذ ماهیانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰دلار از کنسولگریهای آمریکا در راستای جنگ نرم علیه نظام مقدس ج.ا.ا، جاسوسی برای سی.آی.ای و منافقین و ارتباط مستقیم با منافقین، تبلیغ استخدام کارمند برای سازمان در سایتهای خود، ارتباط و همکاری و ساپورت مالی و خط‌دهی به سایتهای علیرضا نوری‌زاده و سلطنت‌طلبان دیگر، سایت گویا نیوز و شرکت آمریکایی و ضددین ایران گویا، ارائه پیشنهاد همکاری و ساپورتهای فنی و مالی و تبلیغی گروهها و سازمانها و نشریات حقوق‌بشری از قبیل سازمان دید‌بان حقوق‌بشر و نشریه لوموند فارسی و سایت تبلیغاتی علیه نظام mitras.org و غیره اداره‌ شرکتهای مختلف در آمریکا و بهره‌برداری از آنها در راستای جنگ نرم علیه نظام ج.ا.ا و… اینها در حالیست که دارند بنده را با قانون سمعی و بصری (قانون صدا و سیما و سینما!) در دادگاه انقلاب! و قاضی که تخصصش رسیدگی به جرایم رایانه‌ای نیست! محاکمه می‌کنند و پیشاپیش با پرونده‌سازیها و بزرگنماییهای خود طبق آیه‌ی ۳۳۰ سوره‌ی مائده درخواست اعدام نیز کرده‌اند در کیفر خواست!

بنده باید در دادگاه جرایم رایانه‌ای با قانون جرایم رایانه‌ای توسط قاضی جرایم رایانه‌ای و کارشناس فنی قوه‌ی قضاییه محاکمه شوم و این حق من است.

بنده اعترافهای زیر شکنجه و آزار خود را فاقد وجاهت قانونی و شرعی می‌دانم تماماً و قصد خود را در ایجاد و اداره‌ی سایتها در جهت مقاصد علمی اعلام می‌کنم. بنده به علت رشته‌ی تحصیلی‌ام ’مهندسی کامپیوتر’ و احاطه‌ام به اینترنت اقدام به واکاوی، پژوهش و روانشناسی و تجارت در محیط سایبر نموده‌ام چنانکه بازجویان و بازپرس پرونده به علت بی‌سوادی و کارنشناسی دست گذاشته‌اند روی اقدامات سخیفی چون معرفی من به قاضی بی‌اطلاع پرونده به‌عنوان گیرنده و دریافت کننده‌ی ایمیل‌های خبری از سایت رادیو آمریکا و بی.بی.سی فارسی و نیویورک تایمز و عضویت در سایت بالاترین و ایران پروکسی و تهیه‌ی خبر برای بی.بی.سی و گویا نیوز و بالاترین و ایرانیان دات کام و معرفی خوانندگان رپ هم چون خانم ’آتش’ برای اولین بار در رسانه‌هایی هم چون بی.بی.سی و برنامه‌ی بهزاد بلور و ترویج فرهنگ موسیقی رپ از این طریق، و اداره‌ی چندین سایت خبری ضدنظام و خبرگزاری آنلاین و جاسوسی از سپاه و نیروگاههای انرژی هسته‌ای از طریق دریافت اختصاصی خبر و عکس و فیلم به‌طور محرمانه از افراد متخصص، مرتبط و منافق و ارائه‌ی آن در سایت خبری خود و ترویج فرهنگ هالیوود و پشتیبانی از پروژه‌های سیا و موساد در هالیوود از طریق سایت خبری انگلیسی- سینمایی خود و راه‌اندازی و اداره مخفیانه‌ دهها پروکسی و فیلترشکن در جهت تسهیل افراد مقیم ایران برای دسترسی به سایتهای ضد انقلاب و رادیوهای آنلاین بیگانه و ضربه زدن به سپاه از طرق انتشار و عکسهای کشتار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال کشور ایران و تبلیغ علیه نظام اسلامی و انتشار متنهای ’آموزش برپایی تظاهرات بدون خشونت و راهپیماییهای آرام و نافرمانی مدنی’ در اینترنت و تبلیغ سایتهای افراد ضد انقلاب و ایران در سایتهای خود و در اخبار سایتهای خبری- تحلیلی خود و راه‌اندازی سایتهای لینکستان سیاسی- خبری ضدنظام و ضددین، حتی خریداری 2پیراهن و تی‌شرت با آرم سیمرغ و ایران و از سایت پسر مسعود بهنود ضد انقلاب فراری، آقای ’بینا بهنود’ که مقیم نیویورک است نیز همراه با موارد بالا برای من جرم تلقی شده است درحالی‌که جرم انگاری چنین مواردی خلاف قوانین نص صحیح قرآن کریم است.

تمام کارهایی که کرده‌ام و سبب ایراد اتهام از جانب قوه‌ی قضاییه شده است به من، در جهت دفاع از حقوق اولیه و اساسی بشر و علم بوده است و با خرافات و ارتجاع مبارزه کرده‌ام (۱۴۹ ال عمران) و مدافعان حقوق‌بشر از من و اعمالم و نیتم حمایت می‌کنند. وقتی حقیقت را می‌فهمند پس دستگاه عدالت ج. ا. ا پرونده‌ی مرا به سبب عقیده و طرز فکر و نوع فکر و نوع نگاهم سیاسی کرده‌اند و کارهایی روی من انجام داده‌اند که تماماً جزء موارد نادر نقض حقوق‌بشر است. یعنی حتی آنها از پاشیدن ادرار روی صورت بنده دریغ نکرده‌اند و اتهامات خود را به من نسبت دادند. چنین اتهاماتی که در اصل کوچک بودن هنگام بازجویی و دخالت کارشناسانه‌ سپاه به یکباره هزاران بار و به‌اندازه‌ ۹۹% کل جرمی که مرتکب شده‌ام بزرگنمایی و پرونده‌سازی شده‌اند برای دادگاه اسلامی! و اغراض سیاسی و شخصی و دستهای پنهان و آشکار و قوانین جاهلانه و ناقص و وجود کارشناسان در امر بررسی و بازجویی و کارشناسی پرونده و اعتراف‌گیریهای دروغین از من به ضرب و زور شکنجه و… باعث شده تا کار من بزرگ جلوه داده شود و دروغهای ساخته شده را واقعی جلوه داده و با تغییر در عنصر معنوی جرم به ریا، وارد پرونده‌ام کنند و کذبها را بی‌دانشی مسئولان قضایی و ضابطان قضایی که فرق کامپیوتر و اینترنت را نمی‌دانند (واقعاً نمی‌دانند) و تعریف لغوی آنها را نیز لااقل نمی‌دانند و نمی‌فهمند باعث خبط موضوع و درست درک نکردن آن شده است. مثلاًًًًًًًً در برگه‌های ابقاء و قرار و بازجویی از من و یا در قوانین ’سمعی و بصری’ مصوب مجلس شورای اسلامی و… حتی، چنین نوشته می‌شود که ایشان اقدام به راه‌اندازی و اداره سایتهای کامپیوتری! می‌کند و بر علیه نظام که این یعنی راه‌اندازی و اداره‌ی کافی‌نت نه سایتهای اینترنتی! زیرا سایت اینترنتی در همه جا معنی کافی‌نت را می‌دهد و با سایت اینترنتی در وب گاه فرق می‌کند! قابل ذکر است که اتهامات من در اروپا و آمریکا و کانادا و اقیانوسیه نه تنها جرم و اتهام شمرده نمی‌شود بلکه جایزه و پاداش هم برای اداره کنندگان چنین سایتهای اختصاص می‌یابد مانند جایزه‌های طراحی وب، وبلاگ‌نویسی، آزادی بیان، حقوق‌بشر و سلامت و پزشکی و روان پزشکی و غیره و اقدام من قانونی و شرعی بوده است طبق قوانین آن کشورها و قوانین بین‌المللی و سازمان ملل ‌متحد و قوانین الهی قرآن کریم. امیدوارم ریاست قوه‌ی قضاییه که نگرانی خود را نسبت به پرونده‌سازیهای کاذب هم‌چون دیگر روسای قوه‌ی قضاییه نشان داده‌اند و اظهار کرده‌اند: دادسراها نباید اجازه‌ی پرونده‌سازیهای خارج از دادسراها را به ضابطین قضایی بدهند. کار قضایی نیز رسیدگی به حق است.

بنابراین نباید وظایف خود را به دستگاههای دیگر محول کند، این‌که قاضی اختیار کارهای قضایی را در دست این نیروها قرار دهد و آنها نیز برگه‌ی سفیدی در اختیار داشته باشند و شروع به پرونده‌سازی کنند، خلاف قانون است. امروز استنطاق و بازجوییها به‌گونه‌ای است که برخی از مراجع اطلاعاتی و امنیتی افراد را دستگیر و آن را در بازداشتگاههای خصوصی خود مورد بازجویی قرار می‌دهند و آن‌گاه آن را به سازمان زندانها ربط می‌دهند. بازجویی کار قاضی است. اقراری که در حضور قاضی نباشد اقرار نیست و وجهه‌ی قانونی ندارد. کدام حقوقدان و متفکر اسلامی چنین بازجوییهایی که در برخی بازداشتگاههای خصوصی می‌شود را اقرار می‌داند؟! اقرار؛ مبانی خاص خود را دارد. اقرار فرد باید علیه خود باشد نه علیه دیگران بنده‌ این مطالب را تحت تاثیر حقوق‌بشری که برخی کشورها مدعی آن هستند نمی‌گویم. خود آنها بزرگترین ظلم و نقضهای حقوق‌بشری را مرتکب می‌شوند، ما داعیه‌دار علی هستیم و عدلی که او می‌گوید قاضی حق ندارد به یکی از دو طرف پرونده لبخند بزند و با طرف دیگر با اخم نگاه کند، علی اینها را ظلم شناخته است. باید اجازه داد که متهم از خود دفاع کند، قاضی نباید زود قضاوت کند و برآن مبنا مبادرت به صدور کیفر خواست کند، این خلاف قانون اساسی و اسلام است ’ (14/2/86 به‌نقل از خبرگزاریها)، (نقل از هاشمی شاهرودی، از هفته‌نامه ’شهروند امروز’ ویژه نوروز ۱۳۸۷)، رفع ظلم از من و بقیه کنند و صدای تظلم‌خواهی بشر را در بیدادگاههای ج. ا. ا بشنوند.

حق پایدار است و آخرت پاینده‌تر است، آیا به تفکر در نمی‌آیید؟ الآن هنوز که هنوز است هیچ وقت اجازه‌ی ملاقات با وکیل و بررسی پرونده را به من نمی‌دهند در حضور وکلایم آقای ذوالقدر و امین شرعی حتی در داخل صحن دادگاه اجازه‌ی حرف زدن و احوالپرسی نیز به من با وکیلم نمی‌دهند! این پرونده احتیاج به کارشناسی من از یک طرف و کارشناسان فنی قوه‌ی قضاییه (متخصصین در جرایم رایانه‌ای و فناوری اطلاعات) از یک طرف دیگر دارد و بدون کارشناسی و نبودن اجازه‌ی ملاقات با وکلایم این دادگاه و محاکمه فاقد وجاهت قانونی است و ظلم در حق متهم است. بارها آنان سایتهایی که متعلق به دیگران است به من به کذب نسبت داده‌اند درحالی‌که که بنده در تولید و تهیه‌ی آنها هیچ اختیار و دخالتی نداشته‌ام و در ویدئوهای زیر شکنجه وادارم کرده‌اند تا باطبی را جاسوس اسراییل بنامم و حسین درخشان را جاسوس وزارت اطلاعات ایران و سیا! به‌خاطر دریافت عکس‌های تمسخر رهبر و سران نظام و امامان شیعه در ایمیلم به اجبار و اتفاقی اتهامات توهین به امامان و توهین به رهبری و تشویش اذهان عمومی در بارجوییها به من بستند درحالی‌که دریافت آن ایمیلها به اختیار خودم نبوده است به‌خاطر آگهی‌های گوگل و استراتژیست گوگل بودن و دریافت پول از آن موسسه‌ی عظیم فناوری جستجو، اتهام تحصیل مال نامشروع به بنده زده‌اند! در حالی که چنین مواردی خنده‌دار است و آنها فعالیت غیرقانونی ندارند و موسسه‌ای تجاری‌اند. شدیداً اسرار دارند که من عضو منافقین هستم و در شاخه‌ی فرهنگی آنان فعالیت می‌کنم و اتهام بزرگم به کذب همین است! در حالی که هیچ ارتباطی با آنها نداشته‌ام و هیچ یک از آنها را ملاقات نکرده‌ام و شناختی ندارم از آنان! آیا این اغراض نیست؟!

به یک برادرم که شبانه او را مثل من از خانه‌اش ربوده و دزدیده بودند بدون نشان‌دادن حکم قضایی و غیره و به اوین منتقل کرده بودند، اتهام کذب تبلیغ علیه نظام زده‌اند در حالی که ایشان فعالیتی نداشته است و روحش هم خبردار نیست و از اینترنت و کامپیوتر هم چیزی نمی‌داند! برادر دیگرم نیز که در ترکیه به سازمان ملل پناهنده است و هیچ یار و یاوری ندارد و آواره‌اش کرده‌اند به اتهام اداره سایتهای ضددینی و ضدنظام و تبلیغ علیه نظام فشار آورده‌اند تا وبلاگش را تعطیل کند و تهدیدش کرده‌اند که او را به قتل می‌رسانند و اگر پایش به ایران برسد و یا دیپورتش کنند زیر شکنجه او را می‌کشند.

آنها را ترسانده‌اند شدیداً و گفته‌اند به آنها که تحت تعقیب سپاه هستند و تلفنهایشان در حال شنود است و حق فعالیت وبی ندارند. طبعاً برای فشار بر من به آنها نیز فشار آورده‌اند و می‌آورند غافل از این‌که من فقط در حال انجام رسالت خویش بودم و هستم در حق ابناء بشر و مرا از شما ترس و گریزی نیست تا زمانی که هر دو تسلیم حق شویم و یا داوری را به روز ’بازپرس’ (قیامت) واگذار کنیم.

جز این نیست که خداوند بهترین داور است. دادستان و قاضی صلواتی از شکنجه‌های سپاه و بازجویان باخبرند در اوین ولی نه تنها آنها را انکار می‌کنند بلکه مرا که می‌گویم ۶۰سال است که در اوین شکنجه می‌کنند و آدم می‌کشند و به زندانیان سیاسی آزار می‌رسانند را دیوانه می‌خوانند زیرا گوشهای‌شان به حقیقت باز نیست و این‌گونه خدا به دلها و گوشهای آنان مهر می‌زند.

بعد از دکتر احمد باطبی، عکاس، وکیل و اینک مدیر سایت او هم به زندان افتاده‌اند و مردمانی سعی در خراب کردن آنان در اذهان دارند که خود خرابی برای مملکت و بشریت به بار آورده‌اند و اهل اصلاح نیستند.

همه اینها در حالی است که من نفر و رتبه سوم مسابقات احکام در کشورم و قرآن کریم را به زبان انگلیسی در اینترنت و آمریکای شمالی چاپ و انتشار دادم و بازجوها برای این مورد هم پاپوش مضحکی دوختند به خیال خودشان و آن قرآن را قران سنی‌ها دانسته‌اند! در حالی که قرآن کریم یکی است و هیچ تغییری در آن قابل لحاظ نیست نه از طرف شیعیان (که تفسیرهای خود را در ترجمه قرآن وارد نموده‌اند) و چه از طرف سنیها و افراد دیگر (که قرآن باید بدون تفسیر به رأی باشد).

مطابق قوانین ذیل از کارشناسان و بازجویان و بازپرس و قاضی پرونده و سپاه (پدافند سایبری) اعلام شکایت و تظلم‌خواهی به‌عنوان شاکی ستم دیده می‌نمایم و از دادسرای محترم نظامی تهران و از دادسرای انتظامی قضات توقع رسیدگی به شکایت قانونی بنده و رفع ظلم و آثار ظلم می‌نمایم و در مقام احقاق حق خواستار توجه به مواد شمرده شده مستند و مستدل ذکر شده زیر هستم:

ماده‌های ۱۲۴، ۱۴۱، ۱۴۳، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۱، ۱۵۳، ۲۷۱، ۲۷۷، ۴۴۶، ۵۱۳، ۵۱۴، ۵۷۰، ۵۷۴، ۵۷۶، ۵۷۸، ۵۷۹، ۵۸۰، ۵۸۲، ۵۸۳، ۵۸۴، ۵۸۷، ۵۹۷، ۶۰۸، ۶۰۹، ۶۱۷، ۶۲۸، ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی.

ماده‌های ۲۰، ۲۳، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۱۶۹، ۱۷۳و ۲۰۲ قانون اساسی ج. ا. ا

ماده‌های (تبصره ماده ۵۹)، ۳۹، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۹۰، ۱۹۶، ۲۰۵ و ۲۱۰ قانون آئین دادرسی کیفری

و قانون حفظ حقوق متهمین، قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی، آئین‌نامه سازمان زندانها، میثاق‌های بین‌المللی و ملی و قانون منع شکنجه و قانون آئین دادرسی کیفری بین‌المللی به همراه ماده‌های ذکر شده فوق هیچ یک روی من انجام نگرفت و انجام نگرفت و رعایت نشد و هم‌چنان افراد خودسر سپاه و قوه قضاییه و دخالتهای بی‌جا و ظالمانه وزارت اطلاعات که بنده خود شاهد عینیش بوده‌ام و به تجربه در نقض حقوق‌بشر و متهمین پیوسته دخیلند و این غده‌های سرطانی هم‌چنان دارند به کار خویش تحت حمایتهای دولت و مجلس و قوه قضاییه ادامه می‌دهند و از هیچ چیز حتی خدا ابایی ندارند و من آنها را ارشاد کرده و به ترس از خدا فرا می‌خوانم و روزی را به یاد می‌آورم که طومار ظلم و تعدی بر چیده شود در آینده. پس آیا گوش شنوایی هست؟

من از روزی ترساندمتان که قوانین خدا که روی زمین گذاشته شده است به درستی و با عدالت کامل به‌طور تام و فرا گیر روی همه اجرا شود در زمین. پس منتظر چنین روزی باشید که من هم با شما از منتظران (اوامر الهی). نیاز به یادآوری است که با این وضع روحی و روانی و جسمی ‌بنده بعد از حبس‌های انفرادی طویل‌المدت و شکنجه‌های گوناگون، هنوز حتی یک روز هم مرخصی نداشته‌ام و تبدیل قرار صورت نگرفته است و هنوز از پایین تا بالا روی ادعاهای دروغین خود اصرار می‌ورزند.

وحید اصغری - 19اسفند ۸۸

No comments:

Post a Comment