پایان ترس از
دستگیری و مرگ در ایران
تفسیر آنچه که دیروز در تهران و چند شهر بزرگ و حتی چند شهرستان ایران روی داد، جز عنوان بالا نمی تواند باشد. این عنوان پیامی است آشکار، که سران حاکمیت، پشت هر دروغ و دغلی که در صدا و سیما پخش کنند و یا درنماز جمعه ها بگویند، خود نیز بدان واقف اند.
وقتی، یک ملت پس از قریب دوسال بمباران تبلیغاتی و زیر رگبار دروغ و تهمت های حکومتی، و آگاه از خطر کشته شدن در خیابان، دستگیری و شکنجه و تجاوز و اعدام چنین جسورانه به خیابان می آید که دیروز آمد، تفسیری جز این را بدست می دهد که "ترس مردم از حکومت ریخته" و دوران چنگ و دندان نشان دادن حکومت به امید خانه نشین شدن مردم پایان یافته؟
هر دست و پائی که حکومت برای عبور از بحران، بی آن که آن را پذیرفته و برای آن در پی چاره ای ملی و مردمی باشد بزند، جز تعمیق نفرت مردم و بستن آخرین راه های منتهی به راه حل نتیجه ای نخواهد داشت. حاکمیت جمهوری اسلامی در این مسیرمیرود، با سرعتی که همه نظام های استبدادی و مطلقه رفتند. یگانه خوش شانسی جمهوری اسلامی وجود و حضور طیف گسترده ای از طرفداران اصلاحات و تائید کنندگان خواست های سبز مردم در بدنه نظامی و غیر نظامی حاکمیت است. به تعبیری، آلترناتیو حاکمیت در درون و حاشیه خود حاکمیت است و این همان شانسی است که نه صدام حسین داشت و نه بن علی تونسی و نه قذافی در لیبی... حتی مصر نیز از این موهبت محروم است. بنابراین واقعیت است که با صراحت می توان مدعی شد که نابودی این شانس و این آلترناتیو یک توطئه است. توطئه ای که حاکمیت کودتائی و چهره های مشکوک آشکار و پنهان در دل این حاکمیت سرگرم اجرای آن هستند و از خودبزرگ بینی، وحشت زدگی و جاه طلبی علی خامنه ای و کسانی که او را می گردانند اما حکم انتصابی از خود او دارند، کمال بهره را می برند. از جنتی تا شریعتمداری، از نقدی تا تائب، از شیخ محمد یزدی تا شیخ محسن اژه ای و.
No comments:
Post a Comment