Sunday, July 3, 2011

گفتند آزادی ها محدود به چارچوب ولایت مطلقه فقیه

ماموران دادستانی با حکم جلب به دفتر صدیقه وسمقی رفتند و این فعال اصلاح طلب به "روز" گفت که وکیلش برای پی گیری موضوع به دادستانی مراجعه خواهد کرد.




دفتر خانم وسمقی پیش از این محل کمیته پی گیری جانباختگان و بازداشت شدگان بود. کمیته ای که توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده بود اما با برخوردهای امنیتی و قضایی از ادامه کار بازماند؛ مسولان این کمیته یعنی دکترعلیرضا بهشتی و مرتضی الویری بازداشت شدند و مدارک و اسناد آن توسط ماموران امنیتی ضبط شد.



خانم وسمقی می گوید که دفترش از آن تاریخ فعالیتی نداشته و در ماههای اخیر یک انجمن خیریه که به کودکان بی سرپرست و بیمار خدمات ارائه میدهد در این دفتر مستقر و مشغول به کار بودند.



از مریم مجد، عکاس خبری نیز هیچ خبری نیست و همزمان محمد علی دادخواه، وکیل یوسف ندرخانی در مصاحبه با "روز" از نقض حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور خبر داد.



طی روزهای گذشته برخی وب سایت ها نوشته بودند که حکم اعدام این کشیش از سوی دیوان عالی کشور تایید شده اما آقای دادخواه به "روز" می گوید: دیوان عالی کشور حکم را تایید نکرده بلکه نقض کرده و منتهی گفته که باید آقای ندرخانی توبه کند.



وکیل یوسف ندرخانی می افزاید: اکنون پرونده منوط به توبه آقای ندرخانی است. اگر او توبه نکند پرونده اش مجددا به دادگاه اولیه در رشت فرتساده می شود تا از ابتدا مورد بررسی قرار گیرد.



یوسف ندرخانی، کشیش 32 ساله ای است که از دین اسلام به دین مسیحیت گرویده. او به جرم ارتداد محکوم به اعدام شده؛ جرمی که در قوانین جزایی ایران وجود ندارد و از این جهت آقای دادخواه می گوید: ارتداد در قوانین وجود ندارد و لذا نمی توان به این جرم موکلم را محکوم کرد مگر اینکه بگویند ازاساعه ادب به پیامبر توبه کند که در این جهت نیز باید بگویم موکل من اساعه ادبی به پیامبر نکرده است.



روز گذشته برخی گزارش ها از صدور حکم دادگاه آقای دادخواه نیز خبر میدادند؛ یکسال حبس تعزیری و محرومیت مادام العمر از حرفه وکالت. از این وکیل دادگستری در همین زمینه می پرسم و می گوید: هنوز به من هیج حکمی ابلاغ نشده و صبح به دادگاه خواهم رفت تا پی گیری کنم.



محمد علی دادخواه، از اعضای موسس کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل بسیاری از فعالان سیاسی، دانشجویی و مدنی است که تیر ماه 88 بازداشت و با وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده بود.







10 روز بی خبری از مریم مجد



از مریم مجد، عکاس خبرنگاری که قبل از سفر به آلمان برای عکاسی از مسابقات جام جهانی فوتبال زنان بازداشت شده، هیچ خبری در دست نیست.



آخرین تماس این عکاس خبری مربوط به ده روز پیش بوده و یک یاز نزدیکانش به "روز" می گوید: گفته بودند که امکان ملاقات با خانواده را فراهم خواهند کرد اما متاسفانه از ده روز پیش مریم تماس تلفنی هم نداشته و همین مساله به شدت خانواده و نزدیکان او را نگران کرده است.



او می افزاید: مریم فعلا وکیلی در این مرحله ندارد چون می گویند که در مرحله تحقیقات و بازجوییف وکیل نمی تواند در پرونده ورود کند از طرفی هنوز دقیقا نمیدانیم مریم کجا نگهداری می شود. پرونده او در شعبه 14 دادگاه انقلاب است و تنها به صورت کلی شنیده ایم که بازداشت شدگان این شعبه در 209 اوین هستند اما بیش از این چیزی نمیدانیم.



او با تاکید بر اینکه مریم یک عکاس خبری هست که همیشه فعالیت هایش شفاف و روشن بوده می گوید: مریم اصلا آدمی سیاسی نبود و هیچ وقت هم کاری به سیاست نداشت او به کار حرفه ای خودش مشغول بود و خود بازپرس پرونده اش هم می گوید که مساله خاصی نیست و به زودی آزاد می شود و...



او میگوید: دفعه آخری که مریم زنگ زده خیلی به هم ریخته بود گریه میکرد و از خانواده اش میخواسته که پی گیری کنند. خیلی خسته و دلتنگ بوده و امیدواریم هر چه سریع تر آزادش کنند.







هجوم به دفتر صدیقه وسمقی



روز دوشنبه دفتر صدیقه وسمقی در تهران از سوی ماموران دادستانی مورد تفتیش قرار گرفت و آنها وسایل شخصی خانم وسمقی را با خود بردند.



صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و فعال اصلاح طلب است که اکنون به عنوان استاد مهمان در یکی از دانشگاههای آلمان مشغول به تدریس است.



از او درباره علت تفتیش دفتر کارش می پرسم و همچنین حکم جلبی که ماموران برای جلب او در دست داشته اند. خانم وسمقی می گوید: کاش جواب سوالات شما پیش من بود اما متاسفانه این سوالات را باید از کسانی بپرسید که این کارها را می کنند که این هم شدنی نیست. این نتیجه وجود یک حاکمیت و یک حکومت غیر پاسخگو است.



این فعال اصلاح طلب می افزاید: خود من در بازجویی هایی که از من می شد مدام از آقایان می پرسیدم که دلیل این همه رفتار غیرقانونی شما چیست؟ چرا در زندان ها شکنجه میکند چرا سر زندانیان را در کاسه توالت می کنید؟ چرا با زنان رفتار زشتی میکنید و زنان ومردان را وادار میکنید علیه خود اعتراف کنند؟ چرا این همه انسان را در خیابان ها کشتید و..... در پاسخ فقط به من می گفتند که همه اینها دروغ و نسبت هایی است که معاندین و دشمنان به نظام نسبت میدهند. البته هم آنها خوب می دانستند و هم من که این پاسخ شان کاملا نادرست و غیر واقعی است.



به خانم وسمقی می گویم شما در آلمان مشغول به تدریس هستید و چرا یکباره به دفترتان رفته و قصد بازداشت شما را داشته اند؟ می گوید: هیچ خبر تازه ای ندارم حکم جلب را برده بودند و من از وکیلم خواسته ام به دادستانی اوین مراجعه کند و موضوع را پی گیری کند. حداقل بدانیم مساله چیست.



دفتر خانم وسمقی پیش تر، محل کمیته پی گیری امور آسیب دیدگان و بازداشت شدگان بعد از انتخابات بود که توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده بود. اسناد و مدارک این کمیته بعد از حمله ماموران امنیتی توقیف شد و مسولین آن به زندان رفتند. خانم وسمقی در این زمینه می گوید: دفتر مرا پلمپ نکردند اما دیگر آن کمیته نتوانست به فعالیت های انسانی خود ادامه دهد. بعد از آن جریان دیگر دفتر من هم هیچ فعالیتی نداشت تا این اواخر که یک موسسه خیریه در قسمتی از دفتر من مشغول فعالیت هستند و برای حمایت از کودکان بی سرپرست و بیمار فعالیت میکنند اما نمیدانم در این شرایط چرا به دفتر هجوم برده اند و با کسانی که هیچ ربطی به فعالیت های ما داشته اند برخورد کرده اند. من نبودم و نمیدانم آیا بازپرس با این ماموران بوده یا نه و چه نوع برخوردی کرده اند و اصلا حق ورود به دفتر شخصی مرا چون من حضور نداشتم نداشتند مگر در موردی بسیار خاص. به هر حال وکیل موضوع را پی گیری میکند.



از این شاعر و نویسنده درباره بازجویی هایی که داشته می پرسم و می گوید: درباره مواضع اعتراضی من به نتیجه انتخابات و اشعار من بود. اعتراض میکردند که چرا دفترت را در اختیار عوامل فتنه قرار دادی. منظورشان هم کمیته پی گیری آسیب دیدگان و بازداشت شدگان بود. من هم گفتم که این فتنه چیزی است که شما ساختید. اعتراض قانونی و مسالمت آمیز مردم به نتیجه انتخابات اسمش فتنه نیست. کسانی فتنه را به وجود آوردند که در انتخابات تقلب کردند و به اعتراض مسالمت آمیز مردم با خشونت جواب دادند. بعد هم تاکید داشتم که من یک شاعر و نویسنده هستم که هر وقت در کشورم اتفاقی می افتد که ببینم خلاف منطق و خلاف قانون و مخالف آزادی های مشروع ما است با قلم ام به این رفتارهای ناهنجار اعتراض میکنم و این حق من است و این آزادی باید وجو داشته باشد اما به من گفتند که آزادی های شما محدود به چارچوب ولایت مطلقه فقیه است. من هم گفتم که من معنای این جور آزادی را نمی فهمم و چنین تعریفی را قبول ندارم و ولایت مطلقه نمی تواند آزادی های انسانی و مشروع ما را محدود کند.

No comments:

Post a Comment