یادداشت 13 مرداد رفسنجانی
شیرازه وحدت و اتحاد
از هر سو، گسیخته شده است
هاشمی رفسنجانی بمناسبت سالروز انقلاب مشروطه یادداشتی در سایت خود منتشر کرده که بخش هائی از آن را می خوانید:
مشروطه با همه فراز و فرودها و همه دستاوردهای مثبت و منفی، در یک کلام، پایان تصمیم سازی یک فرد در مورد سرنوشت جامعه و آغاز تصمیم گیری نمایندگان مردم در جایی به عنوان مجلس شواری ملی در مورد سرنوشت همان جامعه است.
مشروطه اگرچه در پایان خویش دیکتاتوری از نوع رضاخانی را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خویش، بذر مردمسالاری را در ذهن و زبان اقشار مختلف ایران افشاند.
مشروطه اگرچه در دوره کودکی خویش شیخ فضلالله نوری را بالای دار دید، اما در طرف دیگری ستارخان و باقرخان را با شیخ محمد خیابانی و آیتالله مدرس پیوند داد.
مشروطه اگرچه مجلس را به توپ بست، اما با تأسیس مجلس، توصیه مغفول مانده «وامرهم شورا بینهم» قرآن را پس از هزار و سیصد سال به میدان آورد.
صدور فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد اگرچه پس از شکست، باعث ناامیدی مردم در حرکتهای اجتماعی بود، اما سرانجام تبدیل به انقلابی شد که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رقم خورد.
حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزههای فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگههای آن را امروزه در برنامه پیچید ه روحانیت ستیزی و کانونگریزی و مردم فریبی میبینیم. برنامهای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاحطلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود.
آنان که همه توطئهها، حتی جنگ ۸ ساله و اخیراً تحریک افکار عمومی جهان را علیه ایران به کار بردهاند، با سیاست مکارانه به جنگ انقلاب آمدهاند و با فریب گروهی که شاید در ابتدا حسننیت هم داشتهاند، تلاش میکنند مردم را از روحانیت جدا کنند و خیرخواهان و حتی در میان روحانیون نیز چنان اختلافی بیندازند که متأسفانه این روزها شاهد آنیم.
مگر فراموش کردهایم که برای به دست آوردن اوضاع از دست رفته در زمان ملی کردن صنعت نفت، چگونه بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلاف انداخته بودند؟
طراحان آن نقشههای شوم که شواهد بسیاری از خون دلخوردنهای آیتالله بهبهانی، آیتالله مدرس، آیتالله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به کار شدهاند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقهای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضیها، برنامه روحانیتستیزی خویش را کامل کنند.
شیرازه وحدت و اتحاد
از هر سو، گسیخته شده است
هاشمی رفسنجانی بمناسبت سالروز انقلاب مشروطه یادداشتی در سایت خود منتشر کرده که بخش هائی از آن را می خوانید:
مشروطه با همه فراز و فرودها و همه دستاوردهای مثبت و منفی، در یک کلام، پایان تصمیم سازی یک فرد در مورد سرنوشت جامعه و آغاز تصمیم گیری نمایندگان مردم در جایی به عنوان مجلس شواری ملی در مورد سرنوشت همان جامعه است.
مشروطه اگرچه در پایان خویش دیکتاتوری از نوع رضاخانی را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خویش، بذر مردمسالاری را در ذهن و زبان اقشار مختلف ایران افشاند.
مشروطه اگرچه در دوره کودکی خویش شیخ فضلالله نوری را بالای دار دید، اما در طرف دیگری ستارخان و باقرخان را با شیخ محمد خیابانی و آیتالله مدرس پیوند داد.
مشروطه اگرچه مجلس را به توپ بست، اما با تأسیس مجلس، توصیه مغفول مانده «وامرهم شورا بینهم» قرآن را پس از هزار و سیصد سال به میدان آورد.
صدور فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد اگرچه پس از شکست، باعث ناامیدی مردم در حرکتهای اجتماعی بود، اما سرانجام تبدیل به انقلابی شد که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رقم خورد.
حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزههای فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگههای آن را امروزه در برنامه پیچید ه روحانیت ستیزی و کانونگریزی و مردم فریبی میبینیم. برنامهای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاحطلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود.
آنان که همه توطئهها، حتی جنگ ۸ ساله و اخیراً تحریک افکار عمومی جهان را علیه ایران به کار بردهاند، با سیاست مکارانه به جنگ انقلاب آمدهاند و با فریب گروهی که شاید در ابتدا حسننیت هم داشتهاند، تلاش میکنند مردم را از روحانیت جدا کنند و خیرخواهان و حتی در میان روحانیون نیز چنان اختلافی بیندازند که متأسفانه این روزها شاهد آنیم.
مگر فراموش کردهایم که برای به دست آوردن اوضاع از دست رفته در زمان ملی کردن صنعت نفت، چگونه بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلاف انداخته بودند؟
طراحان آن نقشههای شوم که شواهد بسیاری از خون دلخوردنهای آیتالله بهبهانی، آیتالله مدرس، آیتالله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به کار شدهاند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقهای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضیها، برنامه روحانیتستیزی خویش را کامل کنند.
No comments:
Post a Comment