اینست آن نظامی که جنتی می گوید
و آن کشتی که رهبر ناخدای آنست!علیه موسوی
کودتا کردند
تا 3 هزار میلیارد
تومان به جیب بزنند
و آن کشتی که رهبر ناخدای آنست!علیه موسوی
کودتا کردند
تا 3 هزار میلیارد
تومان به جیب بزنند
ماجرای اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی، امروز بر سر زبان مردم گرسنه و بیداد کشیده کشور ماست، چنانکه ابعاد آن به روزنامهها و مطبوعات هم کشیده شده است. شواهد نشان میدهد که فتیله این ماجرا بزودی پایین کشیده خواه شد. بدلایل مختلف. دلیل اولش آن است که این اختلاس در دولتی روی داده که آقای خامنهای آن را بهترین دولت ایران از مشروطیت به این سو نامیده است. طبعا کشف چنین اختلاسی در دید مردم به درستی ارزیابیهای حکیمانه رهبر فرزانه لطمه میزند. ولی دلیل دیگر و بزرگتری هم برای سرپوش گذاشتن بر این اختلاس یا تبدیل کردن آن به این یا آن نام وجود دارد و آن هم این است که آنچه از آن به عنوان "اختلاس" نام میبردند در واقع مکانیسم و سازوکار این سیستم اقتصادی است که اکنون در جمهوری اسلامی حاکم شده است و در عین حال بازتاب مشکلات و مقاومت مردم دربرابر آن است. جمهوری اسلامی سالهاست که در حال گذار از یک اقتصاد سرمایهداری دولتی زیر نظارت نسبی مردم، به سرمایهداری خصوصی فاقد هر گونه نظارتی است. ماجرای این اختلاس و ابعاد و کشف آن را باید درون این گذار دید.
اگر اقتصاد ما یک اقتصاد دولتی و زیر نظارت ملی بود، چنین اتفاقی در این ابعاد در آن هرگز روی نمیداد. حداکثر اختلاس گذشته در کشور ما ماجرای 124 میلیارد تومانی است که آن هم اختلاس به معنای از بین رفتن پول نبود. بلکه بهره برداری از سود پول بود و اصل پول بر سر جایش باقی بود.
اگر اقتصاد ما یک اقتصادی سرمایهداری خصوصی کامل بود هم این اتفاق به معنای "اختلاس" نبود زیرا یک سرمایهدار 3000 میلیارد تومان پول را در جیبش گذاشته و سود کرده و به کسی هم ربطی نداشت. همان روندی که آقای خامنهای با تغییر اصل 44 قانون اساسی میخواهد ایران را بدانسو ببرد. یعنی اگر نظام اقتصادی مورد نظر آقای خامنهای حاکم شود ما بزودی کشوری خواهیم شد که کل نظام بانکی آن متعلق به چند سرمایهدار خصوصی نظامی و غیرنظامی خواهد بود که حق خود میدانند صدها میلیارد تومان پول را از سیستم بانکی و غیربانکی در جیب خود بگذارند و آن را سود شخصی خود میدانند که دولت و ملت حق دخالت در آن را ندارند.
آنچه باعث شده اختلاس 3000 میلیارد تومانی بر پرده بیفتد آن است که این اختلاس در میانه راهی که کشور را دارند بدانجا میکشانند روی داده است. یعنی جامعه ما هنوز سود 3000 میلیارد تومانی را در کنار مردمی که نان برای خوردن ندارند و کلیه اشان را برای زندگی میفروشند نمیپذیرد، خصوصی سازیها و تقسیم ثروت ملی میان سرمایهداران نظامی و دولتی و خصوصی هنوز به اتمام نرسیده است، نفت کشور هنوز در دست دولت یعنی در زیر نظارت ملت است، نهادهای نظارتی ملی هنوز به کلی فلج و نابود نشده اند، جنبش سبز در سراسر کشور و در تمام دستگاه دولتی دارای چشم و گوش است و گم شدن چنین ارقامی از چشم آن پنهان نمیماند و بالاخره دولتی یک دست وجود ندارد و یک جناح نگران بهره برداری از این پولها برای تبلیغات انتخاباتی رقیب است.
آنچه در ماجرای اختلاس 3000 میلیارد تومانی افشا شده تنها گوشهای از آن ویرانی اقتصادی است که از شروع کشاندن نظامیان به عرصه اقتصاد و خصوصی سازی و سرمایهدار پرستی و نابود کردن اصل 44 و از سر راه برداشتن نهادهای نظارتی و غیرپاسخگو کردن دولت و فرمایشی کردن مجلس آغاز شده است. هرچه در این راه پیشتر رویم از این سودها و اختلاسها و گم شدنها و دزدیها بیشتر، ارقام آن بالاتر و امکان پیشگیری، افشا و مقابله با آن ناممکنتر خواهد شد. آن روی سکه این راه اقتصادی و سیاسی گرانی و تورم، قبضهای آب و برق دهها برابر، بیمارانی که بدلیل نداشتن پول در جادهها رها میشوند، کلیه فروشی، تن فروشی، نابودی همه ارزشهای اخلاقی و ویرانی و اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن است.
آن مخالفتی که با انتخاب میرحسین موسوی در حد کودتا علیه وی و جنبش سبز شد برای آن نبود که میاندیشیدند که موسوی با این یا آن فرد مخالف است، بلکه وی را و جنبش سبز را مخالف این "راه" میدیدند. مدام میگفتند: "موسوی طرفدار اقتصاد دولتی است" منظورشان چه بود؟ منظور این بود که موسوی با این راه اقتصادی که کشور را به آن کشانده اند مخالف است. پس باید همه اختلاس گرها و میلیاردرشدهها و کلان سرمایه دارهای خصوصی و دولتی و نظامی علیه او متحد شوند. کودتا علیه نتیجه انتخابات در اینجا، در این ترس، ساخته شد. هزینه اوباش و چماقدارها و بسیج صدها هزار تن در سراسر کشور را همینها از همین پولها پرداختند. و این همان نظامی است که رهبر و امام جمعه های برگزیده اش – از جمله احمد جنتی در نماز جمعه هفته گذشت- گفت که موسوی و کروبی در برابر آن ایستادند و این ایستادگی در برابر خدا و پیامبر و امام زمان و رهبری بود!
امروز هم باید به عمق ماجرای اختلاس 3000 میلیارد تومانی رفت. بحث نه بر سر این یا آن فرد، سخن بر سر نظام و سازوکاری اقتصادی و سیاسی است که اجازه میدهد – به بهای فقر و فلاکت و سرگشتگی عمومی - دهها و صدها و هزاران میلیارد تومان از ثروت ملی بنام حق شرعی یا سود سرمایه یا اختلاس به جیب عدهای معدود ریخته شود. جنبش سبز نه در مخالفت با این یا آن فرد بلکه در زیر سوال بردن این نظام است که در سراسر جامعه و محروم ترینها و باانگیزهترین بخشهای جامعه ریشه میدواند.
اگر اقتصاد ما یک اقتصاد دولتی و زیر نظارت ملی بود، چنین اتفاقی در این ابعاد در آن هرگز روی نمیداد. حداکثر اختلاس گذشته در کشور ما ماجرای 124 میلیارد تومانی است که آن هم اختلاس به معنای از بین رفتن پول نبود. بلکه بهره برداری از سود پول بود و اصل پول بر سر جایش باقی بود.
اگر اقتصاد ما یک اقتصادی سرمایهداری خصوصی کامل بود هم این اتفاق به معنای "اختلاس" نبود زیرا یک سرمایهدار 3000 میلیارد تومان پول را در جیبش گذاشته و سود کرده و به کسی هم ربطی نداشت. همان روندی که آقای خامنهای با تغییر اصل 44 قانون اساسی میخواهد ایران را بدانسو ببرد. یعنی اگر نظام اقتصادی مورد نظر آقای خامنهای حاکم شود ما بزودی کشوری خواهیم شد که کل نظام بانکی آن متعلق به چند سرمایهدار خصوصی نظامی و غیرنظامی خواهد بود که حق خود میدانند صدها میلیارد تومان پول را از سیستم بانکی و غیربانکی در جیب خود بگذارند و آن را سود شخصی خود میدانند که دولت و ملت حق دخالت در آن را ندارند.
آنچه باعث شده اختلاس 3000 میلیارد تومانی بر پرده بیفتد آن است که این اختلاس در میانه راهی که کشور را دارند بدانجا میکشانند روی داده است. یعنی جامعه ما هنوز سود 3000 میلیارد تومانی را در کنار مردمی که نان برای خوردن ندارند و کلیه اشان را برای زندگی میفروشند نمیپذیرد، خصوصی سازیها و تقسیم ثروت ملی میان سرمایهداران نظامی و دولتی و خصوصی هنوز به اتمام نرسیده است، نفت کشور هنوز در دست دولت یعنی در زیر نظارت ملت است، نهادهای نظارتی ملی هنوز به کلی فلج و نابود نشده اند، جنبش سبز در سراسر کشور و در تمام دستگاه دولتی دارای چشم و گوش است و گم شدن چنین ارقامی از چشم آن پنهان نمیماند و بالاخره دولتی یک دست وجود ندارد و یک جناح نگران بهره برداری از این پولها برای تبلیغات انتخاباتی رقیب است.
آنچه در ماجرای اختلاس 3000 میلیارد تومانی افشا شده تنها گوشهای از آن ویرانی اقتصادی است که از شروع کشاندن نظامیان به عرصه اقتصاد و خصوصی سازی و سرمایهدار پرستی و نابود کردن اصل 44 و از سر راه برداشتن نهادهای نظارتی و غیرپاسخگو کردن دولت و فرمایشی کردن مجلس آغاز شده است. هرچه در این راه پیشتر رویم از این سودها و اختلاسها و گم شدنها و دزدیها بیشتر، ارقام آن بالاتر و امکان پیشگیری، افشا و مقابله با آن ناممکنتر خواهد شد. آن روی سکه این راه اقتصادی و سیاسی گرانی و تورم، قبضهای آب و برق دهها برابر، بیمارانی که بدلیل نداشتن پول در جادهها رها میشوند، کلیه فروشی، تن فروشی، نابودی همه ارزشهای اخلاقی و ویرانی و اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن است.
آن مخالفتی که با انتخاب میرحسین موسوی در حد کودتا علیه وی و جنبش سبز شد برای آن نبود که میاندیشیدند که موسوی با این یا آن فرد مخالف است، بلکه وی را و جنبش سبز را مخالف این "راه" میدیدند. مدام میگفتند: "موسوی طرفدار اقتصاد دولتی است" منظورشان چه بود؟ منظور این بود که موسوی با این راه اقتصادی که کشور را به آن کشانده اند مخالف است. پس باید همه اختلاس گرها و میلیاردرشدهها و کلان سرمایه دارهای خصوصی و دولتی و نظامی علیه او متحد شوند. کودتا علیه نتیجه انتخابات در اینجا، در این ترس، ساخته شد. هزینه اوباش و چماقدارها و بسیج صدها هزار تن در سراسر کشور را همینها از همین پولها پرداختند. و این همان نظامی است که رهبر و امام جمعه های برگزیده اش – از جمله احمد جنتی در نماز جمعه هفته گذشت- گفت که موسوی و کروبی در برابر آن ایستادند و این ایستادگی در برابر خدا و پیامبر و امام زمان و رهبری بود!
امروز هم باید به عمق ماجرای اختلاس 3000 میلیارد تومانی رفت. بحث نه بر سر این یا آن فرد، سخن بر سر نظام و سازوکاری اقتصادی و سیاسی است که اجازه میدهد – به بهای فقر و فلاکت و سرگشتگی عمومی - دهها و صدها و هزاران میلیارد تومان از ثروت ملی بنام حق شرعی یا سود سرمایه یا اختلاس به جیب عدهای معدود ریخته شود. جنبش سبز نه در مخالفت با این یا آن فرد بلکه در زیر سوال بردن این نظام است که در سراسر جامعه و محروم ترینها و باانگیزهترین بخشهای جامعه ریشه میدواند.
راه توده 333 28 شهریور ماه 1390
No comments:
Post a Comment