Saturday, October 15, 2011

سفیر عربستان ترور نشد، اما دسته گل به آب داده شد خطر تحریم بالای سر بانک مرکزی جمهوری اسلامی آمریکا پس از خبر کشف توطئه ترور سفیر عربستان درآمریکا در پی تحریم بین المللی بانک مرکزی ایران است. معلوم نیست که فشار برعلیه ج.ا. در همین حد باقی مانده یا از ان فراتر خواهد رفت. حدود سه ماه پیش طرح تحریم بانک مرکزی ایران از طرف آمریکا مطرح شد ولی همه میدانستند که این اقدام بدون ارائه مدارک لازم برای نشان دادن عدول بانک مرکزی ایران از قوانین بین المللی بانکی امکان پذیر و موجه نخواهد بود. بنظر میرسد که اکنون این فرصت برای آمریکا فراهم شده است. در همین ارتباط مقاله اصلی پیک نت را که در شماره 23مرداد منتشر را، برای آگاهی از کم و کیف این اقدام و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران یکبار دیگر منتشر می کنیم. « 90 نفراز جمهوریخواهان و دمکرات های سنای آمریکا به رهبری "شومر" و "کرک" در نامه ای از اوباما خواستند که بانک مرکزی ایران را تحریم کند. آنان تهدید کردند که دولت آمریکا باید تا پایان سال جاری این اقدام را انجام دهد، زیرا در غیر اینصورت مجلس سنا خود این قانون را تصویب کرده و دولت در مقابل عمل انجام شده قرار خواهد گرفت. ظاهرا آمریکاعادت کرده پیش از حمله نظامی طرف مقابل را با تحریم و تحمیل انزوا به موش نیمه جان تبدیل کرده و در لحظه مناسب با یک ضربه سهمگین کاررا تمام کند. چنانکه با صدام کرد. تحریم بانک مرکزی ایران تائید گفته نماینده روسیه در ناتو است. نماینده روسیه گفته بود که ناتو آماده حمله به ایران می شود و سقوط بشار اسد به معنی قطع ارتباط تجهیزاتی ایران با حزب الله و حماس و رفع تهدید از اسرائیل است. در قوانین بین المللی بانک مرکزی هرکشوری مهمترین تنظیم گر و ارتباط دهنده روابط اقتصادی کشورها با جهان است. تحریم بانک مرکزی یک کشورعملا محروم کردن آن از نظام بین المللی است. در حال حاضرآمریکا می کوشد موانع قانونی این اقدام را برطرف کند. می خواهند ثابت کنند که تعریفی که از بانک مرکزی درقوانین بین المللی شده شامل بانک مرکزی ایران نمی شود. آمریکا بانک مرکزی ایران را موسسه ای مالی قلمداد میکند که مصوبات شورای امنیت درمورد تحریم ها را نادیده گرفته و بجای انجام وظایف معمول خود در خدمت تجهیز مالی سیاست های اتمی ایران است و با پولشویی به حماس و حزب الله کمک می کند. البته آمریکا برای رسیدن به این هدف راه درازی در پیش دارد. باید محاکم مختلف را طی کند و پرونده های قطوری فراهم شود. این جنبه حقوقی ماجراست. برطرف کردن موانع این طرح و زمین گیرکردن ج.ا در واقعیت، اصل مسئله است. نفت ایران و نیاز جهان به این کالا سبب مخالفت برخی کشورها با طرح امریکاست. اروپا فعلا دراین مورد با امریکا هماهنگ نیست. لندن و پاریس و برلین تا کنون نشان داده اند که بخاطر منافع استراتژیک خود حاضر به همراهی با آمریکا هستند، اما کشورهای دیگر اروپایی بخصوص اگر خود دچار مشکل افتصادی باشندـ بطورمثال ایتالیا و اسپانیا و یونان وپرتغال که حتی خرید یک سنت ارزانتر نفت و یا فروش کالایی به ایران برایشان اهمیت زیادی دارد ـ برای همسویی با این طرح خواهان امتیازات بیشتری خواهند شد. گلوی انها بیش از آن در دست آمریکاست که با تهدید و تطمیع راضی نشوند. اما جلب رضایت کشورهایی مثل چین و هند و روسیه و کره و اندونزی و ... قدری مشکل تر است. کسی باور نمی کند که چین بعنوان یکی از خریداران عمده نفت ایران و یا صادر کننده کالا به ایران،در بزنگاه تاریخی روابط و منافع بسیاربزرگتر خود با آمریکا را نادیده گرفته ودرکنار ایران بایستد. بانک مرکزی هر کشور، شاهرگ ارتباط مالی آن با جهان است. نهادی است که اعتبارمالی شرکت های دولتی و خصوصی کشور متبوعه را تضمین و اعتبار ارزی برای شرکت ها ایجاد میکند. تحریم بانک مرکزی هر کشوری عملا امکان دریافت و پرداخت ارزخارجی را برای آن کشور از میان برده و اقتصاد آن را فلج می سازد. کشوری مثل ایران که زندگی حکومت و مردمانش به نفت گره خرده است اگر نتواند ارزخارجی ناشی ازفروش نفت را دریافت کند، شیر بی یال و دمی بیش نخواهد بود. هم اکنون نیزدریافت پول نفت از چین و هند و کره دچار مشکل ناشی از تحریمهای بانکی شده و میلیاردها دلارایران در جیب دیگران است. با تحریم بانک مرکزی ایران شاید بیش از60% درامدهای نفتی در یک شب و به یکباره ازدست برود. حال باید بازگشت به داخل کشور و دید در روزهای اخیر کدام اظهار نظرهای نظامی و سیاسی، عملا درخدمت این تصمیم امریکا عمل می کند. یعنی مهم ترین کشورهای اروپائی را در کنار امریکا قرار میدهد. به سخنان سردار نقدی بازگردید، به سخنان سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد بزرگ ارتشسپاهداران باز گردید، حتی به سخنان روز گذشته علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس. همه آنها برای توجیه کودتای 22 خرداد و آن جنایاتی که مرتکب شدند و به زعم خودشان برای گرفتن گریبان انگلستان و تلویزیون بی بی سی که به گفته "آقا" باصطلاح فتنه 88 زیر سر آن بود، این روزها تحریک آمیز ترین تهدیدها را متوجه انگلستان کرده اند. بهانه این سخنان مقابله پلیس آن با تظاهرات به خشونت کشیده شده لندن و چند شهر دیگر است. واقعا آنچه که پلیس انگلستان کرد با جنایاتی که نیروی انتظامی و سپاه در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندانها مرتکب شدند و ادامه نیز دارد، یکسان است؟ آنچه در انگلستان روی داد محکوم است، همانگونه که در یونان و اسپانیا و جلوتر از آن، در فرانسه محکوم بود. اما رطب خورده که نمی تواند منع رطب کند! برخورد پلیس انگلستان در خیابان ها با مردم کجا و آنچه نیروی انتظامی و سپاه با مردم در خیابان ها کردند کجا؟ آن هم با مردمی که حتی شعار نمی دادند و قصدشان راهپیمائی تا میدان آزادی بود. تظاهرات سکوت در طلب رای! باز گردیم به مسئله تحریم بانک مرکزی ایران و زمزمه خرید نفت ایران نه با پول و ارز، بلکه در برابر اجناسی که می خواهند به ایران صادر کنند. کشوری که 70 میلیارد دلار واردات دارد، استقلال ادعائی اش که رهبر جمهوری اسلامی بی وقفه روی آن مانور می کند، اینجا آشکار می شود! روشهایی که تا کنون از طرف ج.ا برای مقابله با تحریم ها درپیش گرفته شده راه چاره ای جدی نبوده و نخواهد بود. دور زدن تحریم ها با ایجاد شرکت های تقلبی برای نقل و انتقال ارز با بن بست روبرو شده است. حتی ارزان فروشی نفت و تحریک طمع خریداران، در صورت تحریم بانک مرکزی، ارز خارجی نصیبش نخواهد کرد. روش دیگرکه تا کنون در پیش گرفته شده معامله پایاپای و تهاتری است. میتوان بخشی از نیازها و بخصوص مواد مصرفی را از چین گرفت. اما نیاز به تکنولوژی و بخصوص تسلیحات نظامی و تکنولوژی های مهمتر از این طریق میسر نیست. کل حجم مبادلات اقتصادی ایران با جهان حتی در حد یک درصد نیست که کشورهای دیگر برای دسترسی به آن پیه مجازات آمریکا را به تن بمالند. "یوان" چین تاکنون مسکنی بیش نبوده و در صورت تحریم بانک مرکزی اثری درتسکین و کاهش درد ایران نخواهد داشت. برای حل مشکل کمبود و حذف نفت ایران از بازار جهانی نیز، بالا بردن تولید عربستان و ظرفیت تولید عراق پیش بینی شده است. تحریم ها تاکنون نیز صدمات جدی به اقتصاد ایران وارد کرده است. امکان سرمایه گذاری در صنعت نفت موجود نیستکنولوژی فرسوده آن تولید را به زیر ظرفیت سوق داده است. بهمین دلیل است که ایران میدان استخراج نفت از منابع مشترک با قطر و آذربایجان را به حریفان واگذارکرده است.»



 سفیر عربستان ترور نشد، اما دسته گل به آب داده شدخطر تحریم بالای سر
بانک مرکزی جمهوری اسلامی
 
 
 
 
آمریکا پس از خبر کشف توطئه ترور سفیر عربستان درآمریکا در پی تحریم بین المللی بانک مرکزی ایران است. معلوم نیست که فشار برعلیه ج.ا. در همین حد باقی مانده یا از ان فراتر خواهد رفت. حدود سه ماه پیش طرح تحریم بانک مرکزی ایران از طرف آمریکا مطرح شد ولی همه میدانستند که این اقدام بدون ارائه مدارک لازم برای نشان دادن عدول بانک مرکزی ایران از قوانین بین المللی بانکی امکان پذیر و موجه نخواهد بود. بنظر میرسد که اکنون این فرصت برای آمریکا فراهم شده است. در همین ارتباط مقاله اصلی پیک نت را که در شماره 23مرداد منتشر را، برای آگاهی از کم و کیف این اقدام و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران یکبار دیگر منتشر می کنیم.

« 90 نفراز جمهوریخواهان و دمکرات های سنای آمریکا به رهبری "شومر" و "کرک" در نامه ای از اوباما خواستند که بانک مرکزی ایران را تحریم کند. آنان تهدید کردند که دولت آمریکا باید تا پایان سال جاری  این اقدام را انجام دهد، زیرا در غیر اینصورت مجلس سنا خود این قانون را تصویب کرده و دولت در مقابل عمل انجام شده قرار خواهد گرفت.
ظاهرا آمریکاعادت کرده پیش از حمله نظامی طرف مقابل را با تحریم و تحمیل انزوا به موش نیمه جان تبدیل کرده و در لحظه مناسب با یک ضربه سهمگین کاررا تمام کند. چنانکه با صدام کرد. تحریم بانک مرکزی ایران تائید گفته نماینده روسیه در ناتو است. نماینده روسیه گفته بود که ناتو آماده حمله به ایران می شود و سقوط بشار اسد به معنی قطع ارتباط تجهیزاتی ایران با حزب الله و حماس و رفع تهدید از اسرائیل است.
در قوانین بین المللی بانک مرکزی هرکشوری مهمترین تنظیم گر و ارتباط دهنده روابط اقتصادی کشورها با جهان است. تحریم بانک مرکزی یک کشورعملا محروم کردن آن از نظام بین المللی است. در حال حاضرآمریکا می کوشد موانع قانونی این اقدام را برطرف کند. می خواهند ثابت کنند که تعریفی که از بانک مرکزی درقوانین بین المللی شده شامل بانک مرکزی ایران نمی شود. آمریکا بانک مرکزی ایران را موسسه ای مالی قلمداد میکند که مصوبات شورای امنیت درمورد تحریم ها را نادیده گرفته و بجای انجام وظایف معمول خود در خدمت تجهیز مالی سیاست های اتمی ایران است و با پولشویی به حماس و حزب الله کمک می کند.
البته آمریکا برای رسیدن به این هدف راه درازی در پیش دارد. باید محاکم مختلف را طی کند و پرونده های قطوری فراهم شود. این جنبه حقوقی ماجراست. برطرف کردن موانع این طرح و زمین گیرکردن ج.ا در واقعیت، اصل مسئله است. نفت ایران و نیاز جهان به این کالا سبب مخالفت برخی کشورها با طرح امریکاست. اروپا فعلا دراین مورد با امریکا هماهنگ نیست. لندن و پاریس و برلین تا کنون نشان داده اند که بخاطر منافع استراتژیک خود حاضر به همراهی با آمریکا هستند، اما کشورهای دیگر اروپایی بخصوص اگر خود دچار مشکل افتصادی باشندـ بطورمثال ایتالیا و اسپانیا و یونان وپرتغال که حتی خرید یک سنت ارزانتر نفت و یا فروش کالایی به ایران برایشان اهمیت زیادی دارد ـ برای همسویی با این طرح خواهان امتیازات بیشتری خواهند شد. گلوی انها بیش از آن در دست آمریکاست که با تهدید و تطمیع راضی نشوند. اما جلب رضایت کشورهایی مثل چین و هند و روسیه و کره و اندونزی و ...  قدری مشکل تر است. کسی باور نمی کند که چین بعنوان یکی از خریداران عمده نفت ایران و یا صادر کننده کالا به ایران،در بزنگاه تاریخی روابط و منافع بسیاربزرگتر خود با آمریکا را نادیده گرفته ودرکنار ایران بایستد.
بانک مرکزی هر کشور، شاهرگ ارتباط مالی آن با جهان است. نهادی است که اعتبارمالی شرکت های دولتی و خصوصی کشور متبوعه را تضمین و اعتبار ارزی برای شرکت ها ایجاد میکند. تحریم بانک مرکزی هر کشوری عملا امکان دریافت و پرداخت ارزخارجی را برای آن کشور از میان برده و اقتصاد آن را فلج می سازد. کشوری مثل ایران که زندگی حکومت و مردمانش به نفت گره خرده است اگر نتواند ارزخارجی ناشی ازفروش نفت را دریافت کند، شیر بی یال و دمی بیش نخواهد بود. هم اکنون نیزدریافت پول نفت از چین و هند و کره دچار مشکل ناشی از تحریمهای بانکی شده و میلیاردها دلارایران در جیب دیگران است. با تحریم بانک مرکزی ایران شاید بیش از60% درامدهای نفتی در یک شب و به یکباره ازدست برود.
حال باید بازگشت به داخل کشور و دید در روزهای اخیر کدام اظهار نظرهای نظامی و سیاسی، عملا درخدمت این تصمیم امریکا عمل می کند. یعنی مهم ترین کشورهای اروپائی را در کنار امریکا قرار میدهد. به سخنان سردار نقدی بازگردید، به سخنان سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد بزرگ ارتشسپاهداران باز گردید، حتی به سخنان روز گذشته علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس. همه آنها برای توجیه کودتای 22 خرداد و آن جنایاتی که مرتکب شدند و به زعم خودشان برای گرفتن گریبان انگلستان و تلویزیون بی بی سی که به گفته "آقا" باصطلاح فتنه 88 زیر سر آن بود، این روزها تحریک آمیز ترین تهدیدها را متوجه انگلستان کرده اند.
بهانه این سخنان مقابله پلیس آن با تظاهرات به خشونت کشیده شده لندن و چند شهر دیگر است. واقعا آنچه که پلیس انگلستان کرد با جنایاتی که نیروی انتظامی و سپاه در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندانها مرتکب شدند و ادامه نیز دارد، یکسان است؟
آنچه در انگلستان روی داد محکوم است، همانگونه که در یونان و اسپانیا و جلوتر از آن، در فرانسه محکوم بود. اما رطب خورده که نمی تواند منع رطب کند! برخورد پلیس انگلستان در خیابان ها با مردم کجا و آنچه نیروی انتظامی و سپاه با مردم در خیابان ها کردند کجا؟ آن هم با مردمی که حتی شعار نمی دادند و قصدشان راهپیمائی تا میدان آزادی بود. تظاهرات سکوت در طلب رای!
باز گردیم به مسئله تحریم بانک مرکزی ایران و زمزمه خرید نفت ایران نه با پول و ارز، بلکه در برابر اجناسی که می خواهند به ایران صادر کنند. کشوری که 70 میلیارد دلار واردات دارد، استقلال ادعائی اش که رهبر جمهوری اسلامی بی وقفه روی آن مانور می کند، اینجا آشکار می شود!

روشهایی که تا کنون از طرف ج.ا برای مقابله با تحریم ها درپیش گرفته شده راه چاره ای جدی نبوده و نخواهد بود. دور زدن تحریم ها با ایجاد شرکت های تقلبی برای نقل و انتقال ارز با بن بست روبرو شده است. حتی ارزان فروشی نفت و تحریک طمع خریداران، در صورت تحریم بانک مرکزی، ارز خارجی نصیبش نخواهد کرد. روش دیگرکه تا کنون در پیش گرفته شده معامله پایاپای و تهاتری است. میتوان بخشی از نیازها و بخصوص مواد مصرفی را از چین گرفت. اما نیاز به تکنولوژی و بخصوص تسلیحات نظامی و تکنولوژی های مهمتر از این طریق میسر نیست. کل حجم مبادلات اقتصادی ایران با جهان حتی در حد یک درصد نیست که کشورهای دیگر برای دسترسی به آن پیه مجازات آمریکا را به تن بمالند. "یوان" چین تاکنون مسکنی بیش نبوده و در صورت تحریم بانک مرکزی اثری درتسکین و کاهش درد ایران نخواهد داشت. برای حل مشکل کمبود و حذف نفت ایران از بازار جهانی نیز، بالا بردن تولید عربستان و ظرفیت تولید عراق پیش بینی شده است.
تحریم ها تاکنون نیز صدمات جدی به اقتصاد ایران وارد کرده است. امکان سرمایه گذاری در صنعت نفت موجود نیستکنولوژی فرسوده آن تولید را به زیر ظرفیت سوق داده است. بهمین دلیل است که ایران میدان استخراج نفت از منابع مشترک با قطر و آذربایجان را به حریفان واگذارکرده است.»

No comments:

Post a Comment