Monday, April 30, 2012

حکومت متلاشی شده گرچه به روی خود نمی آورند! آرامش و فضای عادی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانه‌های وابسته به حکومت سعی‌ می کنند آن را چهره اصلی حاکمیت متلاشی شده جمهوری اسلامی معرفی کنند، کوچکترین نشانه‌ای از آنچه در پشت این تلاش جریان دارد نیست. واقعی ترین تعبیر از حاکمیت کنونی، همان "حاکمیت متلاشی" است. هرگز و در هیچ کشور جهان، چنگ و دندانی که حکومت‌ها به مردم و احزاب و فعالان مطبوعاتی و سیاسی و صنفی نشان میدهند، نشانه ثبات و قدرت حاکمیت نبوده است و ایران و جمهوری اسلامی تافته جدا بافته‌ای نیست. همان است که دیگر کشورها و حکومت‌ها بوده و هستند و احکام عام جهانی شامل حال جمهوری اسلامی نیز‌ می شود. هر اندازه که حکومت بیشتر تلاش‌ می کند با سانسور و بستن فضای سیاسی چهره واقعی خود را پنهان کند، بیشتر آشکار‌ می شود که اوضاع حکومت در پشت صحنه خراب تر است. و این خرابی و آشفتگی و تلاشی ساختار حکومتی، بازتابی است از بحران سراسری و حالت انفجاری که در کشور حاکم است. بنابراین و بر خلاف چماق و تفنگ و زندانی که حکومت به مردم نشان میدهد، حکومت روز به روز ناتوان تر شده و قدرت مانور خود را در برابر واقعیات جامعه و نیازهای مردم که‌ می رود تا به انفجار خشم تبدیل شود از دست‌ می دهد و از سوی دیگر، مردم نیز روز به روز مصمم تر‌ می شوند که وضع کنونی را باید دگرگون کنند. همین که حکومت ناگهان در روزهای اخیر بار دیگر به یاد حجاب زنان در خیابان‌ها افتاده و‌ می خواهد دوباره به مردم دندان نشان بدهد، خود از هر تفسیر و اعترافی درباره وضع و موقعیت متزلزل حاکمیت گویاتر است. شرایط و موقعیت حاکمیت را در آن سخنان تاریخی آقای قدیانی، عضو رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دادگاه کودتای 22 خرداد باید جستجو کرد که هفته گذشته منتشر شد. آنجا که بانگ برداشت: « این دادگاه غیر قانونی است و مطمئن باشید روزی به همین جهت محاکمه خواهید شد. بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنه‌ای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیارد تومانی رخ داده است! آقای خامنه‌ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.» شرایط و موقعیت حاکمیت را در نامه دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران باید جستجو کرد که در نامه به حجت الاسلام حجتی کرمانی نوشت: «با این ظلم‌ها وستم‌ها، مقدمات سقوط نظام را فراهم‌ می کنند و حیف است. نکنید. نمی‌دانم احمدی‌نژاد كیست و یك رییس جمهور یهودی تبار چگونه می‌خواهد كار كند. برخلاف مسلمانان زرتشتی‌تبار، مسلمانان یهودی‌تبار كارنامه‌ی خوبی ندارند. وزارت اطلاعات كتابی دارد درباره‌ رجال سیاسی ایران، كه موسسه‌ی اطلاعات آن را چاپ كرده است. نقش سیاست‌مداران یهودی‌تبار ایران را در آن کتاب بخوانید . چه كسانی باید جام زهر را بدست مقام رهبری بدهند؟ شما و تمامی كسانی كه با شما همسو و همفكر هستند و با ایشان نزدیك، این وظیفه و تكلیف تاریخی را بر عهده دارند. اگر آقای خامنه‌ای در دقیقه‌ی 90 مسیر و نتیجه‌ بازی را به نفع ملت و نظام عوض نكنند، آینده بسیار وحشتناك خواهد بود و کشور و ملت آسیب فراوان خواهد دید.» بر این نظرات که با صراحت بیان شده، چه چیز‌ می توان افزود جز این که آنها با آگاهی از خشم مردم، خطرات خارجی ناشی از سیاست نظامی و جنگی حاکم، نفرت مردم از فرماندهان ارشد سپاه و نیروی انتظامی بعنوان دو بازوی کودتا و سرکوب مردم و در عین حال حامی غارتگران و خود نیز در جمع غارت کنندگان بانگ برداشته‌اند. مخاطبان آنها مردم نیستند، بلکه حاکمیت و هشدار به آن لایه‌هائی از حاکمیت است که واقعیت را انکار‌ نمی کند. واقعیت شرایط حاکمیت متلاشی شده و بحران عمومی و رو به تشدید حاکم بر جامعه. هیچ نرمش و بازی دیپلماسی در عرصه اتمی و مذاکرات سیاسی با قدرت‌های جهانی‌ نمی تواند این وضع را در مسیر بازگشت و مسیر عادی قرار بدهد، مگر تغییر مشی و سیاست در داخل کشور، تغییرات اساسی درحاکمیت و بازگرداندن نظامی‌ها به پادگان‌ها و گرفتن ابزار اقتصادی از دست آنها. در یک کلام، تغییر سیاست نظامی و آغاز سیاست آشتی ملی. آشتی با مردم و سپردن آینده کشور بدست مردم.‌ می توانند این بازگشت را به هر دلیل – از جمله ترس از سقوط و یا از دست دادن قدرت- نپذیرند، اما در برابر عدم پذیرش این وضع توسط مردم چه‌ می کنند؟ و حاصل این دو عدم پذیرش جز انفجار چه خواهد بود؟

حکومت متلاشی شده
گرچه به روی خود نمی آورند!

آرامش و فضای عادی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانه‌های وابسته به حکومت سعی می کنند آن را چهره اصلی حاکمیت متلاشی شده جمهوری اسلامی معرفی کنند، کوچکترین نشانه‌ای از آنچه در پشت این تلاش جریان دارد نیست. واقعی ترین تعبیر از حاکمیت کنونی، همان "حاکمیت متلاشی" است. هرگز و در هیچ کشور جهان، چنگ و دندانی که حکومت‌ها به مردم و احزاب و فعالان مطبوعاتی و سیاسی و صنفی نشان میدهند، نشانه ثبات و قدرت حاکمیت نبوده است و ایران و جمهوری اسلامی تافته جدا بافته‌ای نیست. همان است که دیگر کشورها و حکومت‌ها بوده و هستند و احکام عام جهانی شامل حال جمهوری اسلامی نیز می شود. هر اندازه که حکومت بیشتر تلاش می کند با سانسور و بستن فضای سیاسی چهره واقعی خود را پنهان کند، بیشتر آشکار می شود که اوضاع حکومت در پشت صحنه خراب تر است. و این خرابی و آشفتگی و تلاشی ساختار حکومتی، بازتابی است از بحران سراسری و حالت انفجاری که در کشور حاکم است. بنابراین و بر خلاف چماق و تفنگ و زندانی که حکومت به مردم نشان میدهد، حکومت روز به روز ناتوان تر شده و قدرت مانور خود را در برابر واقعیات جامعه و نیازهای مردم که می رود تا به انفجار خشم تبدیل شود از دست می دهد و از سوی دیگر، مردم نیز روز به روز مصمم تر می شوند که وضع کنونی را باید دگرگون کنند. همین که حکومت ناگهان در روزهای اخیر بار دیگر به یاد حجاب زنان در خیابان‌ها افتاده و می خواهد دوباره به مردم دندان نشان بدهد، خود از هر تفسیر و اعترافی درباره وضع و موقعیت متزلزل حاکمیت گویاتر است.
شرایط و موقعیت حاکمیت را در آن سخنان تاریخی آقای قدیانی، عضو رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دادگاه کودتای 22 خرداد باید جستجو کرد که هفته گذشته منتشر شد. آنجا که بانگ برداشت:
« این دادگاه غیر قانونی است و مطمئن باشید روزی به همین جهت محاکمه خواهید شد. بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنه‌ای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیارد تومانی رخ داده است! آقای خامنه‌ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.»
شرایط و موقعیت حاکمیت را در نامه دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران باید جستجو کرد که در نامه به حجت الاسلام حجتی کرمانی نوشت:
«با این ظلم‌ها وستم‌ها، مقدمات سقوط نظام را فراهم می کنند و حیف است. نکنید. نمی‌دانم احمدی‌نژاد كیست و یك رییس جمهور یهودی تبار چگونه می‌خواهد كار كند. برخلاف مسلمانان زرتشتی‌تبار، مسلمانان یهودی‌تبار كارنامه‌ی خوبی ندارند. وزارت اطلاعات كتابی دارد درباره‌ رجال سیاسی ایران، كه موسسه‌ی اطلاعات آن را چاپ كرده است. نقش سیاست‌مداران یهودی‌تبار ایران را در آن کتاب بخوانید . چه كسانی باید جام زهر را بدست مقام رهبری بدهند؟ شما و تمامی كسانی كه با شما همسو و همفكر هستند و با ایشان نزدیك، این وظیفه و تكلیف تاریخی را بر عهده دارند. اگر آقای خامنه‌ای در دقیقه‌ی 90 مسیر و نتیجه‌ بازی را به نفع ملت و نظام عوض نكنند، آینده بسیار وحشتناك خواهد بود و کشور و ملت آسیب فراوان خواهد دید.»
بر این نظرات که با صراحت بیان شده، چه چیز می توان افزود جز این که آنها با آگاهی از خشم مردم، خطرات خارجی ناشی از سیاست نظامی و جنگی حاکم، نفرت مردم از فرماندهان ارشد سپاه و نیروی انتظامی بعنوان دو بازوی کودتا و سرکوب مردم و در عین حال حامی غارتگران و خود نیز در جمع غارت کنندگان بانگ برداشته‌اند. مخاطبان آنها مردم نیستند، بلکه حاکمیت و هشدار به آن لایه‌هائی از حاکمیت است که واقعیت را انکار نمی کند. واقعیت شرایط حاکمیت متلاشی شده و بحران عمومی و رو به تشدید حاکم بر جامعه.
هیچ نرمش و بازی دیپلماسی در عرصه اتمی و مذاکرات سیاسی با قدرت‌های جهانی نمی تواند این وضع را در مسیر بازگشت و مسیر عادی قرار بدهد، مگر تغییر مشی و سیاست در داخل کشور، تغییرات اساسی درحاکمیت و بازگرداندن نظامی‌ها به پادگان‌ها و گرفتن ابزار اقتصادی از دست آنها. در یک کلام، تغییر سیاست نظامی و آغاز سیاست آشتی ملی. آشتی با مردم و سپردن آینده کشور بدست مردم. می توانند این بازگشت را به هر دلیل – از جمله ترس از سقوط و یا از دست دادن قدرت- نپذیرند، اما در برابر عدم پذیرش این وضع توسط مردم چه می کنند؟ و حاصل این دو عدم پذیرش جز انفجار چه خواهد بود؟
 

No comments:

Post a Comment