Wednesday, April 9, 2014

پیش از اولین مراسم تنفیذ فهمیده بودند قبای ریاست جمهوری برای احمدی نژاد بزرگ است! حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی عضو جامعه روحانیت مبارز است. تشکلی که یک دورانی ناطق نوری رهبری آن را برعهده داشت و اکنون آیت الله مهدوی کنی اسما دبیرکل آنست. وی در گفت‌وگو با "نامه‌نیوز" به نکاتی اشاره کرده است که جنبه خبری دارد و ما از این گفتگو همین جنبه ها را استخراج کرده و منتشر می کنیم: « آقای احمدی‌نژاد را برای اولین بار در شهرداری ملاقات و چند جلسه با ایشان صحبت کردم و متوجه شدم که سبک ایشان خاص است و آنقدر که نشان می‌دهد، عمیق نیست. مطالبی که می‌شنوند بلافاصله جواب می‌دهند و گاهی به صحبت‌ها خوب گوش نمی‌دهند و تا سخن شروع می‌شود، ایشان به فکر جواب دادن هستند. ضمن استماع سخن منتقد، ایشان جواب درست می‌کنند. پس از آنکه آقای احمدی‌نژاد رأی آوردند و رئیس‌جمهور شدند، چند ملاقات قبل از تنفیذ با ایشان صورت گرفت. در این جلسات رفتارهای خاص در گفتار ایشان برای من بسیار عجیب بود؛ ولی باید می‌پذیرفتم که ایشان رئیس‌جمهور هستند؛ بنابراین درصدد برآمدم تا به ایشان کمک کنم. ولی معتقدم بودم که بعضی از اصولگرایان در شیوه حمایت از ایشان اشتباه کردند و در تمام این مدت به اصول‌گرایان می‌گفتم که اشتباه کردیم. آقایان جرأت و شهامت گفتن نداشتند. بسیاری از مردم صحبت‌ها را متوجه می‌شدند ولی جرأت یا شهامت اظهارنظر نداشتند. بنابراین وقتی با آنها محرمانه صحبت می‌کردم، متوجه نظر آنها می‌شدم. این خود یک بیماری بود که که در مسئولان اوج گرفته بود. در جلسات عین این عبارت گفته می‌شد که «الان چاره‌ای جز این نداریم»، هر چند اشتباه می‌کردند. ما نتوانستیم فصای قبل از انتخابات 88 را درست ببینیم و برنامه ‌ریزی غلطی کردیم. در دوران انتخابات 88 تا توانستم از افراد خواستم کاندیدا شوند ولی کسی نمی‌آمد چون زمینه آنقدر نامساعد بود که نمی‌شد کاری انجام داد. گاهی بر اثر حرکات افراد نظام لطمه می‌خورد. به نظرم ادبیات نادرستی در مناظره‌ها بود. حوادث سال 88 را از شروع تبلیغات انتخابات پیش‌بینی کردم و معتقد بودم اگر رفتارهای بعد از انتخابات کنترل می‌شد و با تواضع با مخالفان صبحت می‌شد این اتفاقات نمی‌افتاد. ایشان از کلمه «خس و خاشاک» استفاده کرد و بعد توجیهاتی شد و گفت «من به تعدادی از افراد گفتم». من اولین کسی بودم که به آقای موسوی نامه دادم و در آن هشت ماده آوردم و گفتم که آنها را رعایت کنید ولی ایشان رعایت نکردند. من به ایشان گفتم که اعتراض در ذات جمهوری اسلامی عیبی ندارد ولی شیوه آن بسیار حائز اهمیت است و به ایشان گفتم نتیجه را بپذیر. اگر آقای موسوی در آن تاریخ به نامه من عمل می‌کرد، به نفعش بود. با آقای کروبی هم ملاقات کردم و نظراتم را گفتم و مطرح کردم که شما انقلابی هستید و خواستم شیوه اعتراض خود را تغییر دهد. این روش مناسب نیست و حضور در خیابان‌ها به نفع هیچ‌کس نخواهد بود و اصل نظام آسیب خواهد دید. ایشان هم دلایلی مطرح کرد. گفتند که اگر مردم از خیابان جمع شوند دیگر کسی حرف آنها را نمی‌شنود و معتقد بود که فضا بسیار بسته خواهد شد. ای کاش این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. برای ما که انقلاب کردیم و زندان رفتیم و شکنجه دیدیم فضایی بسیار غمناک بود

پیش از اولین مراسم تنفیذ فهمیده بودند
قبای ریاست جمهوری
برای احمدی نژاد بزرگ است! 
 
 
 
 
حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی عضو جامعه روحانیت مبارز است. تشکلی که یک دورانی ناطق نوری رهبری آن را برعهده داشت و اکنون آیت الله مهدوی کنی اسما دبیرکل آنست. وی در گفت‌وگو با "نامه‌نیوز" به نکاتی اشاره کرده است که جنبه خبری دارد و ما از این گفتگو همین جنبه ها را استخراج کرده و منتشر می کنیم:
« آقای احمدی‌نژاد را برای اولین بار در شهرداری ملاقات و چند جلسه با ایشان صحبت کردم و متوجه شدم که سبک ایشان خاص است و آنقدر که نشان می‌دهد، عمیق نیست. مطالبی که می‌شنوند بلافاصله جواب می‌دهند و گاهی به صحبت‌ها خوب گوش نمی‌دهند و تا سخن شروع می‌شود، ایشان به فکر جواب دادن هستند. ضمن استماع سخن منتقد، ایشان جواب درست می‌کنند.
پس از آنکه آقای احمدی‌نژاد رأی آوردند و رئیس‌جمهور شدند، چند ملاقات قبل از تنفیذ با ایشان صورت گرفت. در این جلسات رفتارهای خاص در گفتار ایشان برای من بسیار عجیب بود؛ ولی باید می‌پذیرفتم که ایشان رئیس‌جمهور هستند؛ بنابراین درصدد برآمدم تا به ایشان کمک کنم. ولی معتقدم بودم که بعضی از اصولگرایان در شیوه حمایت از ایشان اشتباه کردند و در تمام این مدت به اصول‌گرایان می‌گفتم که اشتباه کردیم. آقایان جرأت و شهامت گفتن نداشتند. بسیاری از مردم صحبت‌ها را متوجه می‌شدند ولی جرأت یا شهامت اظهارنظر نداشتند. بنابراین وقتی با آنها محرمانه صحبت می‌کردم، متوجه نظر آنها می‌شدم. این خود یک بیماری بود که که در مسئولان اوج گرفته بود. در جلسات عین این عبارت گفته می‌شد که «الان چاره‌ای جز این نداریم»، هر چند اشتباه می‌کردند.
ما نتوانستیم فصای قبل از انتخابات 88 را درست ببینیم و برنامه ‌ریزی غلطی کردیم. در دوران انتخابات 88 تا توانستم از افراد خواستم کاندیدا شوند ولی کسی نمی‌آمد چون زمینه آنقدر نامساعد بود که نمی‌شد کاری انجام داد. گاهی بر اثر حرکات افراد نظام لطمه می‌خورد. به نظرم ادبیات نادرستی در مناظره‌ها بود. حوادث سال 88 را از شروع تبلیغات انتخابات پیش‌بینی کردم و معتقد بودم اگر رفتارهای بعد از انتخابات کنترل می‌شد و با تواضع با مخالفان صبحت می‌شد این اتفاقات نمی‌افتاد. ایشان از کلمه «خس و خاشاک» استفاده کرد و بعد توجیهاتی شد و گفت «من به تعدادی از افراد گفتم».
من اولین کسی بودم که به آقای موسوی نامه دادم و در آن هشت ماده آوردم و گفتم که آنها را رعایت کنید ولی ایشان رعایت نکردند. من به ایشان گفتم که اعتراض در ذات جمهوری اسلامی عیبی ندارد ولی شیوه آن بسیار حائز اهمیت است و به ایشان گفتم نتیجه را بپذیر. اگر آقای موسوی در آن تاریخ به نامه من عمل می‌کرد، به نفعش بود. با آقای کروبی هم ملاقات کردم و نظراتم را گفتم و مطرح کردم که شما انقلابی هستید و خواستم شیوه اعتراض خود را تغییر دهد. این روش مناسب نیست و حضور در خیابان‌ها به نفع هیچ‌کس نخواهد بود و اصل نظام آسیب خواهد دید. ایشان هم دلایلی مطرح کرد. گفتند که اگر مردم از خیابان جمع شوند دیگر کسی حرف آنها را نمی‌شنود و معتقد بود که فضا بسیار بسته خواهد شد. ای کاش این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. برای ما که انقلاب کردیم و زندان رفتیم و شکنجه دیدیم فضایی بسیار غمناک بود

No comments:

Post a Comment