زشتترین چهرههای استبداد نفتی/دینی
پاچه خاری، مداحی و مبالغهگویی
از ملزومات دوران گذار تغییر فرهنگ استبدادی به فرهنگ شهروندی و دمکراتیک است. شهروندان در این دوره باید عناصر و مولفههای فرهنگ استبدادی مثل مداحی و ستایش قدرتمندان، تحقیر تابعان و هویتهای تخت و تودهوار را بشناسند.
زشتترین محصولات استبداد نفتی عقب ماندگی و توسعه نایافتگی کشور در کنار چند جزیرهی رفاه در تهران (برای گزارش خبرنگاران خارجی)، سرکوب روزمره در کوچه و خیابان با خرج کردن در آمد نفت، نظام رانتی و امتیازی، فلاکت و فقر و بدبختی اکثریت جامعه در کنار ثروتهای افسانهای قشر حاکم، و عدم امکان اصلاح جامعه از طرق عادی و کم هزینه نیست بلکه حقارت و رفتار رمهوار با مردم و تحقیر خود برای رسیدن به برخی از منابع عمومی و دولتی است. به نمونههای زیر نگاه کنید تا زشتی حقارت انسانها را که از حاق نظام استبدادی نفتی بیرون میزند درک کنید:
پاچهخاری
یکی از قهرمانان تیمهای ملی کشور که باید نمونه و مثال کرامت و آزادگی و شجاعت باشد برای کسب صله از رهبر کشور چنین میگوید: «نیت داشتم که مدال طلایم را به حضرت آقا تقدیم کنم که متأسفانه نگذاشتند طلا بگیرم و نقرهام را به ایشان تقدیم کردم. خیلی نذر داشتم تا بتوانم دل حضرت زینب را شاد کنم. نیت کرده بودم که به کمک حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب بتوانم با چادر روی سکو بروم. بعد از ۲۰ دقیقه موفق شدم؛ یعنی خدا کمک کرد با چادر روی سکو بروم. مسابقات جهانی پنج ماه بعد در کره جنوبی بود. در این مدت هیچ کس از من حمایت نکرد و فقط دلم به لطف مقام معظم رهبری خوش بود و حمایتشان... از طرف دفتر ایشان مورد تقدیر و حمایت قرار گرفتم. خود آقا هم یک نامه مرقوم کرده بودند. ایشان خيلي نسبت به بانوان لطف دارند. دست حضرت آقا را میبوسم. حاضرم عمرم را فدای رهبرم کنم. آنقدر رهبرم را دوست دارم که حاضرم جانم را فدایشان کنم. واقعاً هم در این مدت فقط ایشان بودند که مرا حمایت کردند. من هم به خاطر اینکه به هر طریقی بتوانم جواب زحمتهایشان را بدهم یا بار دیگر بتوانم حداقل دلشان را شاد کنم، همه توانم را گذاشتم. هنوزم که هنوز است دوست دارم مدال المپیک را به ایشان تقدیم کنم." (سمیه حیدری، مشرق ۷ اسفند ۱۳۹۲)
برخی از ورزشکاران روسی نیز در المپیک سوچی به مداحی پوتین پرداختند اما انعکاس سخنان آنها در رسانههای انگلیسی زبان به زشتی سخنان فوق نبود. استبداد نفتی پوتین بسیار شبیه به استبداد نفتی خامنهای است اما حکومت پوتین به لحاظ همسایگی با اروپا پاچهخاری کمتری را به نمایش میگذارد.
جامعهی تودهوار
بردن بچههای یک مدرسه یا حتی دبستانیها به دیدن فیلم کارگردان محبوب علی خامنهای که با درآمدهای نفتی کشور فیلم میسازد از نمونههای بارز تحقیر جمعی است. بنا به گزارش ایسنا دانشآموزان مدرسهی امیرکبیر به دیدن فیلم معراجیهای مسعود ده نمکی برده شدهاند (۱۲ اسفند ۱۳۹۲). فیلمهای قبلی ده نمکی نیز با همین ترفندها (ظاهرا و اسما) پرفروش شده بودند. اکثر بچهها از فرار از کلاس خوشحال میشوند همان طور که اکثر کارمندان از فرار از کار و رفتن به استقبال مقامات در استانها خوشحال میشوند اما این کار علیه کرامت آنان و نقض حقوق عمومی است.
دراز کردن کاسهی گدایی اهل فرهنگ در زمانهی عسر
با کاهش درآمدهای نفتی و کوچکتر شدن جویبار رانتها و امتیازات حکومتی یا منابع دولتی به سوی بخش فرهنگ شاهد جنب و جوشهایی از سوی آنها بودیم. دو نمونه از اینها عبارت بودند از دیدار بخشی از هنرمندان با حسن روحانی در تالار رودکی و دیگری نامهی حدود ۲۰۰ برنامهساز تلویزیونی به رهبر جمهوری اسلامی، مجلس و دولت. نامهی دوم در درخواست پشتیبانی مالی روشنتر و در مداحی رهبر جمهوری اسلامی صریحتر است: «متأسفانه سالهاست جبهه دیگری نیز در داخل باز شده و این رسانه سرنوشتساز کشور و نخبگان و هنرمندان مرتبط را با بدهیهای سنگین تا مرز تکرار و تعطیلی پیش برده؛ عدم استقلال و ثبات بودجه در عظیمترین دستگاه فرهنگی کشور؛ برنامهریزی را برای ما ناممکن ساخته در حالیکه رقبای بیگانه مدام تقویت و بر ثبات خود مصممتر شدهاند.» آنها به وفور از عبارات مورد علاقهی خامنهای مثل فرهنگ و تمدن نوین اسلامی، افسران و امیران نبردهای فرهنگی و جنگ نرم استفاده کردهاند. (فارس ۲۱ دی ۱۳۹۲)
خواستهی این گروه استقلال بودجهی رادیو و تلویزیون دولتی از سایر قواست که این یعنی وابسته شدن کامل این دستگاه به بیت رهبر. البته بعید است اینها سهمی از بودجهی عمومی را نخواهند بلکه سهمی را میخواهند که خود بگویند و دولت و مجلس را از فرایند تصویب بودجه حذف کنند درست شبیه سهمی که دستگاههای تحت نظر رهبری از بودجه میخواهند و همیشه میگیرند.
در دیدار روحانی با بخشی ازهنرمندان بیشتر روحانی سخن گفته است اما هنرمندانی که در آن جلسه حضور داشتهاند برای رضای خدا و خلق این کار را نکردهاند و اصولا کار برای رضای خدا و خلق دیگر نه مد نظر رانت گیران ایرانی است و نه یک ارزش در جمهوری اسلامی. همه به دنبال پول هستند. حتی مشکلاتی مثل سانسور یا ممیزی نیز با شل شدن کیسهی حکومت و دولت کاملا به حاشیه می رود (مگر برای کسانی به تعداد انگشتان یک دست).
مبالغه گویی
دستگاه تبلیغاتی رهبر کشور برای درست کردن ویترین خود و پوشاندن کارنامهی پر از شکست وی در ادارهی کشور مدام قطعاتی را از کسانی که تحت تاثیر قدرت به مبالغه گویی در مورد خامنهای میپردازند منتشر میکند. یک نمونهی اخیر از این قطعات مربوط است به خاطرهی اسفندیار قره باغی از حضور وی در یک دیدار جمعی با خامنهای. قره باغی که موسیقیدان کلاسیک معرفی شده میگوید: «چنین صحبتی، نشان از جامعیت ایشان دارد... بنده دیدم این مرد بزرگ من را از کجا دیدهاند... عاشقانه و به دور از هرگونه تزویری به ایشان علاقه دارم. چراکه نه بنده نان ایشان را میدهم و نه در این مدت مزاحمتی برای ایشان داشتم... به بیانات مقام معظم رهبری هم به طور ویژهای توجه میکنم. ایشان به بنده توصیههای جالبی درباره موسیقی فرمودند.» (تسنیم ۶ فروردین ۱۳۹۳)
اطاعت هنری و ادبی
یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس (مرتضی حسینی) در مصاحبهای در برابر این سوال که «در جبهه انقلاب اسلامی در شعر، چند نفر را میشناسید»، میگوید: «خیلی علاقه به این وادی ندارم اما آنهایی که مقام معظم رهبری تایید میکنند را دوست دارم و آنهایی که مقام معظم رهبری مورد تایید قرار میدهند را ما نیز تایید میکنیم.» (فارس، ۲۴ مهر ۱۳۹۱) تنها در یک نظام استبدادی است که افراد باورمند به نظام همه چیز خود از جمله عقل و احساس و طبع خود را به راس هرم قدرت واگذار میکنند.
مداحی
وزیر نیرو پس از دیدار خامنهای از شرکت مپنا نامهای خطاب به وی منتشر کرد. او در این نامه میگوید: «خدای متعال را شکرگزاریم که روزهای آغازین "سال اقتصاد، فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی" را با دیدار شورانگیز صنعتگران برق با مقتدایشان در سنگر کار و جهاد رقم زد. حضور پربرکت معظمله در روز کارگر در جمع تعدادی از تلاشگران صنعت برق و در یکی از شرکتهای موفق این صنعت، نور پرفروغی در قلوب همه کارکنان خدوم صنعت آب و برق کشور روشن ساخت... این قدردانی، تجدید بیعت مجددی است که سربازان شما در عرصه صنعت آب و برق با مولا و مقتدای خود بستهاند.» (الف ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳) هیچ وزیر یا مقامی در جمهوری اسلامی بدون مداحی رهبر نمیتواند بقای خود در کاست حکومتی را تضمین کند. هنگامی که میخواهند فردی را برای مقامی تایید کنند به پروندهی مداحیها یا سخنان انتقاد آمیز وی مراجعه میکنند
No comments:
Post a Comment