Thursday, June 15, 2017

به یاد آر/ ترکش‌های گلوله باقیمانده در سر علیرضا صبوری، جان او را گرفت علیرضا صبوری جوان ۲۲ ساله‌ای است که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ همانند هزاران جوان دیگر به خیابان رفت تا اعتراضش را نسبت به نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری ابراز کند، در میدان آزادی، روبه روی پایگاه بسیج گردان ۱۱۷ عاشورا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. عده‌ای از معترضین پیکر نیمه جان وی را به بیمارستان انتقال دادند و پزشکان شبانه او را مورد عمل جراحی قرار دادند ولی متاسفانه علیرضا به کما رفت و پس از گذشت حدود ۱ ماه علیرضا از مرگ بازگشته و به هوش آمد. به صلاحدید تیم پزشکی اعضای خانواده ناچار به انتقال علیرضا به خانه شدند و قرار بر آن شد که باقی خدمات درمانی در خانه به او ارائه گردد، با کمک‌های بی دریغ مدد کار و اعضای خانواده علیرضا پس از چندی توانست مقداری از قوای از دست رفته‌اش را باز یابد ولی همچنان با مشکلات عمده‌ای از قبیل سردردهای شدید و مداوم و ضعیف بودن قدرت تکلم روبه‌رو بود. پس از چند ماه پزشکان برای بار دوم سعی کردند گلوله را از سر علیرضا خارج کنند اما با توجه به اینکه تیر در نقطه حساسی از بافت مغز قرار داشت، تلاش مجدد پزشکان باز بی نتیجه بود و علیرغم انجام دومین جراحی باز گلوله در مغز علیرضا به جای ماند. پس از آن که علیرضا سلامت نسبی خود را بازیافت به کمک خانواده به ترکیه رفت و در آنجا کلیه مدارک پزشکی خود را در اختیار سازمان ملل قرار داد. بعد از چند ماه درخواست او مورد قبول واقع شد و علیرضا با امید به کسب سلامتی و آینده‌ای سبز و آزاد رهسپار آمریکا شد و در بوستون ساکن شد اما در کمال تاسف پزشکان آمریکائی نیز قادر به خارج کردن گلوله نبودند و در نهایت روح خسته علیرضا پس از ۸ ماه سکونت در بوستون به علت عوارض ناشی از وجود قسمت‌هایی از گلوله در بافت مغز در ۲۶ آبان ۱۳۹۰ از جسم زخمی‌اش پر گشود . پیکر علیرضا پس از طی مراحل بسیار به آلمان منتقل و در تاریخ ۳۰ دی ماه سال ۹۰ در گورستان ویلمرزدورف شهر برلین به خاک سپرده شد.





به یاد آر/ ترکش‌های گلوله باقیمانده در سر علیرضا صبوری، جان او را گرفت
علیرضا صبوری جوان ۲۲ ساله‌ای است که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ همانند هزاران جوان دیگر به خیابان رفت تا اعتراضش را نسبت به نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری ابراز کند، در میدان آزادی، روبه روی پایگاه بسیج گردان ۱۱۷ عاشورا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. عده‌ای از معترضین پیکر نیمه جان وی را به بیمارستان انتقال دادند و پزشکان شبانه او را مورد عمل جراحی قرار دادند ولی متاسفانه علیرضا به کما رفت و پس از گذشت حدود ۱ ماه علیرضا از مرگ بازگشته و به هوش آمد.
 به صلاحدید تیم پزشکی اعضای خانواده ناچار به انتقال علیرضا به خانه شدند و قرار بر آن شد که باقی خدمات درمانی در خانه به او ارائه گردد، با کمک‌های بی دریغ مدد کار و اعضای خانواده علیرضا پس از چندی توانست مقداری از قوای از دست رفته‌اش را باز یابد ولی همچنان با مشکلات عمده‌ای از قبیل سردردهای شدید و مداوم و ضعیف بودن قدرت تکلم روبه‌رو بود. پس از چند ماه پزشکان برای بار دوم سعی کردند گلوله را از سر علیرضا خارج کنند اما با توجه به اینکه تیر در نقطه حساسی از بافت مغز قرار داشت، تلاش مجدد پزشکان باز بی نتیجه بود و علیرغم انجام دومین جراحی باز گلوله در مغز علیرضا به جای ماند.
 پس از آن که علیرضا سلامت نسبی خود را بازیافت به کمک خانواده به ترکیه رفت و در آنجا کلیه مدارک پزشکی خود را در اختیار سازمان ملل قرار داد. بعد از چند ماه درخواست او مورد قبول واقع شد و علیرضا با امید به کسب سلامتی و آینده‌ای سبز و آزاد رهسپار آمریکا شد و در بوستون ساکن شد اما در کمال تاسف پزشکان آمریکائی نیز قادر به خارج کردن گلوله نبودند و در نهایت روح خسته علیرضا پس از ۸ ماه سکونت در بوستون به علت عوارض ناشی از وجود قسمت‌هایی از گلوله در بافت مغز در ۲۶ آبان ۱۳۹۰ از جسم زخمی‌اش پر گشود . پیکر علیرضا پس از طی مراحل بسیار به آلمان منتقل و در تاریخ ۳۰ دی ماه سال ۹۰ در گورستان ویلمرزدورف شهر برلین به خاک سپرده شد.

No comments:

Post a Comment