دروغهای آیتالله خمینی!
خمینی در گفتگو با خبرنگاران به تاریخ ۱۱ آبان ۵۷ در پاریس جمله معروفی دارد که به تیتر بسیاری از جراید آن زمان تبدیل میشود: «بشر در اظهار نظر خودش آزاد است».در ۵ آبان ۵۷ سرمست از هوای پاییزی حومه پاریس در سخنرانی خود به صراحت اعلام کرده بود: «اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.» خمینی در همان ۱۱ آبان در مصاحبه با پائزهسرا ایتالیایی میگوید: «مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند».در مصاحبه با روزنامه هلندی دی ولکرانت، به تاریخ ۷ نوامبر ۱۹۷۸ میگوید: «در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» خمینی در ۱۰ آبان مصاحبهای با خبرنگار روزنامه لاکروا انجام میدهد و میگوید: «یکی از بنیانهای اسلام آزادی است. بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.» خمینی اما دروغهای دیگری را هم به رسانههای جهانی تحویل میدهد به این نمونه که او در مصاحبه با راديو و تلويزيون اتريش، به تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۷، مدعی آن میشود نگاه کنید: «دولت اسلامی يک دولت دموکراتيک به معنای واقعی است و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الان هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم.» خمینی در پاریس به دفعات از نظام جمهوری و ارائه سیمایی مترقی از اسلام لب به سخن میگشاید به عنوان نمونه در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون آلمان، به تاریخ۱۶ دی۵۷ میگوید: «اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است.» و یا در مصاحبه با تلویزیون ایتالیا، در۲۳ دی همان سال مدعی میشود:«حکومت، جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق.» و یا در مصاحبه معروف خود با لوموند، در تاریخ۲۲ آبان چنین عنوان میکند که: «شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها.»
رویا پردازیهای روزنامهها و رسانههای بین المللی از قدیس نوظهور پاریس به همین جا ختم نمیشود و تلويزيون آلمانی زبان سوئيس از خمینی نقل قول میکند که: «رژيم ايران به يک نظام دمکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد.» خمینی در دوران حضورش در پاریس به روایت رسانههای بین المللی جلوهای از خود به تصویر میکشد که بیشتر شبیه گاندی در هند است به عنوان نمونه در مصاحبه با رويترز، به تاریخ ۱۴ آبان ۵۷ میگوید: «علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور ميباشند. اين حكومت در همه مراتب خود متكی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود.» و یا در گفتگو با مجله اُشترن، ۲۶ دی مدعیست: «من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت.» و این نمونه جالب که لوژورنال منطقه آلپ فرانسه در تاریخ ۷ آذر ۱۳۵۷ از او نقل میکند: «مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند وليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم ودر عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام میدهم.» با این حال همچنان زوایای جالب دیگری نیز از اختلاف بین آنچه حقیقت وجود خمینی است و آنچه رسانههای جهان از او در پاریس مخابره کردهاند وجود دارد. او در مصاحبهای جنجالی با رویترز، در۴ آبان۵۷ مدعیست: «حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد.» و یا همان روز در مصاحبه دیگری با راسلگر، میگوید: «حكومت اسلامی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هيچ سازمانی و حكومتی بهاندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی بهتمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور.» رهبری که روزنامه فيگارو در ۲۲ مهر ۵۷، از قول او نوشته بود:«ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست.» و یا خبرگزاری فرانسه به تاریخ۱۳ آبان ۵۷ این جمله را از او روی خط تلکس خود فرستاد که: «دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.» خمینی اظهار نظرهای قابل توجهی در پاریس در این زمینه میکند. او به اشپیگل در تاریخ۱۶ آبان ۵۷ میگوید:«اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.» و یا در مصاحبهای با القومی العربی ،فقط چند روز پس از آن میگوید: «تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.» خمینی که از سالها قبل نشان داده است با اسرائیل زاویه دارد در سخنرانی ۱ دی ۵۷ خود در نوفللوشاتو اینگونه ظاهر سازی میکند که: «از یهودیانی که به اسرائیل رفتهاند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.»
رویا پردازیهای روزنامهها و رسانههای بین المللی از قدیس نوظهور پاریس به همین جا ختم نمیشود و تلويزيون آلمانی زبان سوئيس از خمینی نقل قول میکند که: «رژيم ايران به يک نظام دمکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد.» خمینی در دوران حضورش در پاریس به روایت رسانههای بین المللی جلوهای از خود به تصویر میکشد که بیشتر شبیه گاندی در هند است به عنوان نمونه در مصاحبه با رويترز، به تاریخ ۱۴ آبان ۵۷ میگوید: «علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور ميباشند. اين حكومت در همه مراتب خود متكی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود.» و یا در گفتگو با مجله اُشترن، ۲۶ دی مدعیست: «من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت.» و این نمونه جالب که لوژورنال منطقه آلپ فرانسه در تاریخ ۷ آذر ۱۳۵۷ از او نقل میکند: «مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند وليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم ودر عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام میدهم.» با این حال همچنان زوایای جالب دیگری نیز از اختلاف بین آنچه حقیقت وجود خمینی است و آنچه رسانههای جهان از او در پاریس مخابره کردهاند وجود دارد. او در مصاحبهای جنجالی با رویترز، در۴ آبان۵۷ مدعیست: «حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد.» و یا همان روز در مصاحبه دیگری با راسلگر، میگوید: «حكومت اسلامی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هيچ سازمانی و حكومتی بهاندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی بهتمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور.» رهبری که روزنامه فيگارو در ۲۲ مهر ۵۷، از قول او نوشته بود:«ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست.» و یا خبرگزاری فرانسه به تاریخ۱۳ آبان ۵۷ این جمله را از او روی خط تلکس خود فرستاد که: «دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.» خمینی اظهار نظرهای قابل توجهی در پاریس در این زمینه میکند. او به اشپیگل در تاریخ۱۶ آبان ۵۷ میگوید:«اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.» و یا در مصاحبهای با القومی العربی ،فقط چند روز پس از آن میگوید: «تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.» خمینی که از سالها قبل نشان داده است با اسرائیل زاویه دارد در سخنرانی ۱ دی ۵۷ خود در نوفللوشاتو اینگونه ظاهر سازی میکند که: «از یهودیانی که به اسرائیل رفتهاند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.»
حال سوال اینجاست که رسانههای بین المللی از تبلیغ دیدگاههای خمینی که سراسر دروغ و ریاکاری بود چه هدفی را دنبال میکردند. شاید نتوان از همه کارنامه حکومت پهلوی دفاع کرد اما هر عقل سلیم و وجدان منصفی این نکته را به روشنی تایید میکند که وضع مردم ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به مراتب بهتر از این چیزی است که امروزه در ایران جریان دارد. همین تفاوت آشکار و مرور رخدادهاست که برای نسل امروز که شاهد حسرت هر روزه پدران و مادران خود از یادآوری دوران پیش از انقلاب است این سوال را مطرح میکند که چرا یک ملت باید تا ایناندازه بیتوجه به هشدار معدود روشنفکران آیندهنگر و در پس تبلیغات مسموم رسانههای خاص که از اعتماد عمومی جامعه جهانی به نوعی زشت سوء استفاده کردند خود را به منجلابی در افکنند که هنوز پس از سه دهه افق روشنی برای خلاصی از آن در دیدرس نیست. آیا به راستی انقلاب زمستان ۱۹۷۹ نتیجه بی مسئولیتی رسانهها درباره سرنوشت یک ملت نیست؟
منبع: خبرگزاری ایرانشهر
تنظیم، تخلیص، تیتر و تصویر: فیسبوک روز
تنظیم، تخلیص، تیتر و تصویر: فیسبوک روز
No comments:
Post a Comment