Monday, January 6, 2020

ز دیروزصبح پس از شنیدن خبر شهادت سردار یک موضوع در ذهنم، چپ وراست و بالا و پایین می شد. دلم گواهی یک استراتزی خاصی را می داد حس کردم پاسخ سوالم را از کتاب خواهم گرفت، امروز به باز خوانی کتاب "قلعه ی حیوانات" پرداختم: "خوکها...پی بردن دیگر حنایشان پیش حیوانات دیگر رنگ ندارد... فساد وتن پروری خوکها سایر حیوانات را شاکی کرده بود قلعه در حال فرو پاشی بود...... خطر اضمحلال در کمین خوکها بود..... حیوانات یاغی ونافرمان شده بودند..... ودیگر گوش به فرمان خوکها نبودند خوک بزرگ چاره ای اندیشید.... باید خوکها..مهره ی عزیز از دست بدهند حفظ نظام خوکها قربانی می خواست تا غم عدم حضور آن مهره.؛دوباره موجبات اتحاد مردم را فراهم نماید.... چاره ای اندیشیدند..... خوکچه...مورد مناسبی بود...مردم اورا دوست داشتند....زحمت کش وکاری بود.... زیرک ودانا...با حیوانات دیگر هم رابطه ی خوبی داشت... کلاغ مامور شد... جاسوس کلاغ زبانزد همه بود... او گرای خوکچه را به پلنگ داد.... پلنگ نادان...بی فکر بلاهت کرد... پلنگ خوکچه را یک لقمه ی چپ کرد... همه ی ی حیوانات ... غمگین شدند.. ...خوکچه مردمی بود وعزیز... حیوانات ساده دل در غمش رساها گفتند و گریه ها کردند...وعزاداریها نمودند..... بی خبر از. باعث وبانی اصلی مرگ خوکچه... پلنگ را نفرین می کردند. . البته در همین بی حسی ها...وجوگیری ها.... فساد وتن پروری خوکها کلافراموش می شد مردم در اتحادی نا باورانه.. غم مرگ 1500 کشته ی آبان ونابسامانی های اقتصادی...وفرهنگی وسیاسی وپدیده ی بیکاری..واختلاس ورشوه وارتشاء....کارتن خوابی وفساد ودزدی وتن فروشی وفرمایشی بودن مجلس وبی عرضگی دولت... ودیکتاتور. بودن نظام همه را با یک استراتژی. پوپولیسیتی فراموش کردند.... یک نفر برای همه..... راستی...روز اربعین سردار مظلوم برابر است با 22 بهمن!!!!! وچندی بعد هم انتخاباتی که توسط مردم تحریم شده بود.... شما خود بخوان حدیث مفصلی از این مجمل سلام من این متن رو خوندم و به نظرم دقیقا حال و روز مردم ماست.

از دیروزصبح پس از شنیدن خبر شهادت سردار
یک موضوع در ذهنم، چپ وراست و بالا و پایین می شد.
دلم گواهی یک استراتزی خاصی را می داد
حس کردم پاسخ سوالم را از کتاب خواهم گرفت، امروز به باز خوانی کتاب "قلعه ی حیوانات" پرداختم:
"خوکها...پی بردن دیگر حنایشان پیش حیوانات دیگر رنگ ندارد...
فساد وتن پروری خوکها سایر حیوانات را شاکی کرده بود
قلعه در حال فرو پاشی بود......
خطر اضمحلال در کمین خوکها بود.....
حیوانات یاغی ونافرمان شده بودند.....
ودیگر گوش به فرمان خوکها نبودند
خوک بزرگ چاره ای اندیشید....
باید خوکها..مهره ی عزیز از دست بدهند
حفظ نظام خوکها قربانی می خواست
تا غم عدم حضور آن مهره.؛دوباره
موجبات اتحاد مردم را فراهم نماید....
چاره ای اندیشیدند.....
خوکچه...مورد مناسبی بود...مردم اورا دوست داشتند....زحمت کش وکاری بود....
زیرک ودانا...با حیوانات دیگر هم رابطه ی خوبی داشت...
کلاغ مامور شد...
جاسوس کلاغ زبانزد همه بود...
او گرای خوکچه را به پلنگ داد....
پلنگ نادان...بی فکر بلاهت کرد...
پلنگ خوکچه را یک لقمه ی چپ کرد...
همه ی ی حیوانات ... غمگین شدند..
...خوکچه مردمی بود وعزیز...
حیوانات ساده دل در غمش رساها گفتند و
گریه ها کردند...وعزاداریها نمودند.....
بی خبر از. باعث وبانی اصلی مرگ خوکچه...
پلنگ را نفرین می کردند. .
البته در همین بی حسی ها...وجوگیری ها....
فساد وتن پروری خوکها کلافراموش می شد
مردم در اتحادی نا باورانه.. غم مرگ 1500 کشته ی آبان ونابسامانی های اقتصادی...وفرهنگی وسیاسی وپدیده ی بیکاری..واختلاس ورشوه وارتشاء....کارتن خوابی وفساد ودزدی وتن فروشی وفرمایشی بودن مجلس وبی عرضگی دولت... ودیکتاتور. بودن نظام همه را با یک استراتژی. پوپولیسیتی فراموش کردند....
یک نفر برای همه.....
راستی...روز اربعین سردار مظلوم برابر است با 22 بهمن!!!!!
وچندی بعد هم انتخاباتی که توسط مردم تحریم شده بود....
شما خود بخوان حدیث مفصلی از این مجمل
سلام من این متن رو خوندم و به نظرم دقیقا حال و روز مردم ماست.


No comments:

Post a Comment