Tuesday, June 2, 2009

در انتقاد از وضع موجود و نحوه عملکرد جناح های سیاسی کشور: گردش قدرت در انحصار 200 نفر


در سال‌ 1357 ملت‌ ايران‌ با اتحاد و همبستگي‌ خود در مقام‌ زدودن‌ غبارها و زنگارهاي‌ حاكم‌ و پاك‌ نمودن‌ آميزه‌هاي‌ فكري‌ بيگانگان‌ و در سوداي‌ دستيابي‌ به‌ جامعه‌اي‌ سالم‌ عليه‌ نظامي‌ بپاخاست‌ كه‌ در قاموس‌ انقلاب‌ از آن‌ بعنوان‌ طاغوت‌ ياد مي‌شد. به‌ اين‌ اعتبار ملت‌ به‌ حكومت‌ و حاكماني‌ دل‌ بست‌ كه‌ قادر به‌ محو هرگونه‌ استبداد، خودكامگي‌، انحصارطلبي‌، فسادستيزي‌، رفع‌ تبعيضات‌ ناروا، پي‌ ريزي‌ اقتصادي‌ صحيح‌ و عادلانه‌ و ايجاد رفاه‌ و رفع‌ فقر براي‌ مردم‌ بوده‌ و توان‌ برقراري‌ امكانات‌ عادلانه‌ براي‌ همه‌ و تساوي‌ عموم‌ دربرابر قانون‌ را دارا باشند تا از اين‌ طريق‌ زمينه‌ لازم‌ براي‌ رشد و پرورش‌ انسانهايي‌ با ارزش‌ والا و لايق‌ جانشيني‌ خدا در روي‌ زمين‌ فراهم‌ شود.

در اين‌ راستا گرايش‌ غالب‌، در گفتار سياسي‌ آنروز معطوف‌ به‌ توجيه‌ قدرت‌ و سروري‌ كوخ‌ نشينان‌ بر كاخ‌نشينان‌ و بهروزي‌ مستضعفان‌ بود. نويد چنين‌ حكومتي‌ همراه‌ با رمز و رازي‌ كه‌ در آن‌ روزها در كلام‌ رهبر و بنيانگذار نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ وجود داشت‌ موجب‌ گرديد كه‌ به‌ شهادت‌ اصل‌ اول‌ قانون‌ اساسي‌ (2/98) درصد از كليه‌ كسانيكه‌ حق‌ رأي‌ داشتند، فارغ‌ از هرگونه‌ پوشش‌ و لباس‌، گرايش‌ و ذائقه‌ سياسي‌ و تعلقات‌ قومي‌ و مذهبي‌ به‌ مختصات‌ نظامي‌ بشرح‌ مندرج‌ در قانون‌ اساسي‌ رأي‌ دهند.

لازمه‌ دستيابي‌ به‌ نظامي‌ كه‌ ملت‌ ايران‌ در تمنّاي‌ دستيابي‌ به‌ آن‌ به‌ پاي‌ صندوقهاي‌ رأي‌ رفتند اين‌ بود كه‌ سيرت‌ و صورت‌ حكومت‌ و حاكمان‌ توأماً تغيير يابد. بديهي‌ است‌ كه‌ تغيير عنوان‌ نظام‌ شاهنشاهي‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و جايگزين‌ شدن‌ مجموعه‌اي‌ از شخصيتها و دولتمردان‌ جديد كه‌ پوشيدن‌ پيراهن‌ آستين‌ بلند، داشتن‌ ته‌ريش‌، استفاده‌ از انگشتري‌ عقيق‌ از مشخصه‌هاي‌ ظاهري‌ اغلب‌ آنان‌ محسوب‌ مي‌شد، بجاي‌ شخصيتهايي‌ كه‌ غالباً از كراوات‌ و پاپيون‌ و از لباسهاي‌ شيك‌ استفاده‌ مي‌كردند، نمي‌توانست‌ بعنوان‌ تغيير در صورت‌ حكومت‌ و حاكمان‌ وجه‌ امتياز دو حكومت‌ و دولتمردانش‌ باشد.

بر اين‌ اساس‌ لازم‌ بود كه‌ در سيرت‌ حكومت‌ و حاكمان‌ نيز تحولي‌ اساسي‌، متناسب‌ با خاستگاه‌ انقلاب‌ پديد آيد در غير اينصورت‌ به‌ قول‌ مولانا:

نام‌ خدا نبردن‌ از آن‌ به‌ كه‌ زير لب‌ بهر فريب‌ خلق‌ بگويي‌ خدا، خدا

لاجرم‌ انتظار مردم‌ بر اين‌ بود كه‌ در كنار رهبران‌ صديق‌ آنروز كه‌ نوعاً در سيرت‌ و صورت‌ متفاوت‌ با اسلاف‌ خود، رهبري‌ انقلاب‌ را عهده‌دار شده‌ بودند، شخصيتهايي‌ پرورش‌ يابند كه‌ بسان‌ قديسان‌ صدر اسلام‌ به‌ پاكي‌ و درستكاري‌ عمل‌ كرده‌ و از هرگونه‌ لغزشي‌ درامان‌ بمانند تا درصورت‌ عهده‌دار شدن‌ مسؤوليتي‌ حركت‌ انقلاب‌ را از مسير آرمانهايش‌ منحرف‌ نسازند.

اكنون‌ در بيست‌ و هفتمين‌ سالگرد تولد اين‌ نظام‌ علي‌رغم‌ وجود دستاوردهاي‌ درخشان‌ و قابل‌ دفاع‌ در كارنامه‌ دولتمردان‌، با نقاط‌ ضعف‌ و واقعيتهاي‌ تلخي‌ هم‌ بشرح‌ زير مواجه‌ هستيم‌ كه‌ حاكي‌ از ناكامي‌ ما در پرورش‌ مديران‌ و درنتيجه‌ انحراف‌ از آرمانهاي‌ انقلاب‌ است‌.

ـ نزديك‌ به‌ 5 ميليون‌ ايراني‌ كه‌ غالباً كارآفرين‌ بوده‌ و داراي‌ نبوغ‌ و استعدادهاي‌ بالا هستند، ترك‌ وطن‌ كرده‌ و در ديار غربت‌ بسر مي‌بـرنـد.

ـ بيش‌ از 11 ميليون‌ نفر از جمعيت‌ كشور با مشكل‌ اعتياد خود، خانواده‌ و اطرافيانشان‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ مي‌كنند. بطوريكه‌ 60 درصد از فضاي‌ زندانهاي‌ كشور به‌ معتادان‌ مواد مخدر اختصاص‌ پيدا كرده‌ است‌. به‌ بيان‌ ديگر امروز بخشي‌ از جوانان‌ ما كه‌ همتايان‌ آنان‌ روزگاري‌ سر به‌ سجاده‌ خون‌ و شهادت‌ مي‌نهادند، امروزه‌ قبله‌ آمال‌ خود را در عالم‌ هپروت‌ و در انس‌ با دود و دم‌ مواد افيوني‌ جستجو مي‌كننـد.

ـ گفته‌ مي‌شود گروه‌ اندكي‌ از دختران‌ اين‌ مرز و بوم‌ شرف‌ و حيثيت‌ خود را در آنسوي‌ آبهاي‌ خليج‌ فارس‌ به‌ ثمن‌بخس‌ مي‌فروشند.

ـ با وجود اينكه‌ كشور ما داراي‌ بيش‌ از 130 ميليارد بشكه‌ نفت‌ و گاز است‌، ميزان‌ بيكاري‌ بيش‌ از 5/4 ميليون‌ نفر برآورد شده‌ است‌ و دركمال‌ تأسف‌ 10 ميليون‌ نفر از جمعيت‌ كشور زير خط‌ فقر بسر مي‌برند. در چنين‌ شرايطي‌ برخلاف‌ مانيفست‌ انقلاب‌ از يكسو خاصه‌ خرجيها و گشاده‌بازيهاي‌ اقتصادي‌ و از سوي‌ ديگر فساد در دستگاههاي‌ مختلف‌ همچون‌ موريانه‌ ريشه‌هاي‌ نظام‌ را از درون‌ مي‌خورد.

ـ 4 ميليارد تومان‌ در مجتمع‌ محمودآباد براي‌ اجلاس‌ اوپك‌ هزينه‌ مي‌شود، اما محل‌ اجلاس‌ به‌ اصفهان‌ منتقل‌ مي‌گردد.

ـ درطول‌ برنامه‌ سوم‌ دراثر سوء مديريت‌، فقط‌ در احداث‌ پالايشگاه‌ پارسيان‌ حدود 24 ميليارد تومان‌ ضرر به‌ خزانه‌ عمومي‌ تحميل‌ مي‌شود.

ـ دخانيات‌ نزديك‌ به‌ 7 ميليارد تومان‌ صرف‌ خريد ساختمان‌ جديد خود در خيابان‌ وزراء مي‌كند.

ـ وزارت‌ امور خارجه‌ 20 ميليون‌ دلار به‌ احداث‌ ساختمان‌ شيشه‌اي‌ كنسولگري‌ خود در فرانكفورت‌ اختصاص‌ مي‌دهد.

ـ وزارت‌ نفت‌ از محل‌ صادرات‌ نفت‌ طي‌ سالهاي‌ 81 و 82، (18) ميليارد تومان‌ خاصه‌خرجي‌ كرده‌ و صرف‌ هزينه‌هاي‌ جاري‌ خود مي‌كنـد.

ـ چندصد ميليارد تومان‌ از آرد يارانه‌اي‌ روستاييان‌ مورد سوءاستفاده‌ واقع‌ مي‌شود.

ـ در طول‌ برنامه‌ سوم‌ معادل‌ 20 هزار ميليارد تومان‌ در دستگاههاي‌ دولتي‌ تخلف‌ از قوانين‌ صورت‌ مي‌گيرد.

صرفنظر از اتلاف‌ منابع‌ و حيف‌ و ميل‌ اموال‌ عمومي‌ كه‌ بعنوان‌ مشت‌ نمونه‌ خروار ذكر شد، دنياطلبي‌، بوروكراسي‌ مفرط‌، حاكم‌شدن‌ روحيه‌ ريا و تملق‌، شخصيت‌زدگي‌، بحران‌ هويت‌ و بي‌تفاوتي‌ مردم‌ از ديگر آسيبهايي‌ است‌ كه‌ ملت‌ ما را رنج‌ مي‌دهد. اينهمه‌ مشروعيت‌ و حقانيت‌ نظام‌ سياسي‌ را تحت‌ الشعاع‌ خود قرار داده‌ است‌.

از منظر سياست‌ خارجي‌ كشوري‌ كه‌ از قديمي‌ترين‌ كانونهاي‌ تمدني‌ دوران‌ باستان‌ در آسيا محسوب‌ مي‌شد و (330) سال‌ قبل‌ از ميلاد نخستين‌ امپراتوري‌ بزرگ‌ در جهان‌ را پايه‌گذاري‌ كرده‌ بود، اكنون‌ بدلايل‌ مختلف‌ بعنوان‌ كشوري‌ حامي‌ تروريست‌ و ناقض‌ حقوق‌ بشر معرفي‌ مي‌گردد. دولتهاي‌ ريز و درشت‌ براي‌ ما خط‌ و نشان‌ مي‌كشند و چنگ‌ و دندان‌ نشان‌ مي‌دهند. يكروز مالكيت‌ جزاير سه‌گانه‌ را مخدوش‌ اعلام‌ مي‌نمايند، روز ديگر چاههاي‌ آرش‌ دستاويزي‌ براي‌ اختلاف‌افكني‌ قرار مي‌گيرد. اگر روزگاري‌ بمنظور تشويق‌ جهت‌ پيوستن‌ به‌ N.P.T چهار نيروگاه‌ اتمي‌ مشابه‌ نيروگاه‌ بوشهر، دريافت‌ تكنولوژي‌ هسته‌اي‌ و ايجاد خاورميانه‌ عاري‌ از سلاح‌ هسته‌اي‌ را به‌ ما پيشنهاد مي‌كردند، امروز مسؤولان‌ ما عضويت‌ در N.P.T را دائمي‌ مي‌كنند. به‌ معاهداتي‌ نظير C.T.B.T ، C.W.C ، پروتكل‌ الحاقي‌ (2+93) مي‌پيوندند و نه‌ تنها امتيازي‌ نمي‌گيرند، بلكه‌ سياستي‌ را اتخاذ مي‌كنند كه‌ همواره‌ در مرحله‌ امنيت‌ درجا بزنيم‌.

من‌ اين‌ وضعيت‌ و روند را ناشي‌ از تفكر و عملكرد مستقيم‌ و يا غيرمستقيم‌ كلكسيوني‌ از شخصيتهايي‌ مي‌دانم‌ كه‌ تعداد آنان‌ كمتر از (200) نفر مي‌باشد. اما از ابتداي‌ انقلاب‌ تاكنون‌ قدرت‌ را در انحصار خود گرفته‌ و اجازه‌ اينكه‌ در ميان‌ نخبگان‌ جامعه‌ به‌ گردش‌ درآيد را نمي‌دهند. اشخاص‌ مزبور خود را سنگ‌ محك‌ حق‌ و ناحق‌ دانسته‌ و به‌ اين‌ اعتبار جامعه‌ را از منظر خود به‌ دو بخش‌ سياه‌ و سفيد و بد و خوب‌ تقسيم‌ مي‌كنند و به‌ فراخور دوري‌ و نزديكي‌ اشخاص‌ به‌ خود به‌ آنها امتياز مي‌دهند. مرزبنديهاي‌ سياسي‌ مبتني‌ بر تخيلات‌ آنها صورت‌ مي‌گيرد، بدون‌ اينكه‌ از مبناي‌ منطقي‌ برخوردار باشد. مفاهيمي‌ همچون‌ چپ‌ و راست‌، اصلاح‌طلبي‌ و محافظه‌ كاري‌ و اصولگرايي‌ با معيارهاي‌ آنان‌ تعريف‌ و تعيين‌ مصاديق‌ آن‌ قائم‌ به‌ اراده‌ آنهاست‌.

كسانيكه‌ زير علم‌ اينان‌ سينه‌ بزنند، مجوز ورود به‌ متن‌ را مي‌يابند، درغيراينصورت‌ هميشه‌ بايد در حاشيه‌ بمانند. منافع‌ ملي‌ از دريچه‌ منافع‌ جناحي‌ اشخاص‌ موصوف‌ تعريف‌ و تفسير مي‌شود. گروه‌ ياد شده‌ در درون‌ خود براي‌ كسب‌ قدرت‌ بيشتر همواره‌ به‌ يك‌ رقابت‌ تخريبي‌ اشتغال‌ دارند و راهبرد اين‌ رقابت‌ براي‌ يكي‌ هياهوست‌ و براي‌ ديگري‌ اختناق‌.

اينان‌ براي‌ تداوم‌ سلطه‌ خود و عناصرشان‌ همواره‌ از ابزار توجيه‌ بهره‌ مي‌گيرند. كافي‌ است‌ زير سقفي‌ كه‌ اينان‌ ساخته‌اند قرارگيريد‌ تا علي‌رغم‌ هرگونه‌ خطايي‌ از برچسب‌ اصولگرايي‌ برخوردار شويد‌ و يا اگر زير علم‌ گروه‌ ديگري‌ از آنها سينه‌ بزنيد‌، هرچند اشتباهات‌ فاحشي‌ را مرتكب‌ شويد‌ از برچسب‌ اصلاح‌طلبي‌ بهره‌مند خواهيد‌ شد. اما چنانچه‌ كسي‌ فريب‌ اين‌ بازيهاي‌ سياسي‌ را نخورد، اگر اصولگراترين‌ يا اصلاح‌طلب‌ترين‌ فرد هم‌ باشد، خارج‌ از دايره‌ اصولگرايي‌ و اصلاح‌طلبي‌ قرار خواهد گرفت‌.

اين‌ جماعت‌ صاحب‌ تريبونهاي‌ رسمي‌ كشور هستند و بخش‌ قابل‌ توجهي‌ از رسانه‌ها را دراختيار دارند. عطسه‌ فرد دلخواه‌ خود را تيتر اول‌ رسانه‌هايشان‌ مي‌كنند و او را از فرش‌ به‌ عرش‌ مي‌برند و برعكس‌ قادرند مواضع‌ بازيگران‌ سياسي‌ را وارونه‌ جلوه‌ داده‌ و غيرخوديها را از عرش‌ به‌ فرش‌ بياورند. اين‌ است‌ كه‌ كبوتران‌ تشنه‌ قدرت‌ كه‌ همواره‌ در آسمان‌ قدرت‌ بدنبال‌ شكار قدرت‌ در پروازند با رسيدن‌ هريك‌ از اينان‌ به‌ قدرت‌ چرخي‌ زده‌ و بر بام‌ آنان‌ مي‌نشينند.

من‌ معتقدم‌ كه‌ اوضاع‌ فعلي‌ نتيجه‌ عملكرد مستقيم‌ كبوتراني‌ است‌ كه‌ صرفاً شيفته‌ قدرتند، نه‌ تشنه‌ خدمت‌ و به‌ اعتبار نزديكي‌ به‌ اينان‌ به‌ قدرت‌ رسيده‌اند.

لذا اگر كميته‌ مبارزه‌ با فساد شكل‌ مي‌گيرد، بي‌حاصل‌ است‌. اگر مقام‌ رهبري‌ سالي‌ را سال‌ امام‌ علي‌، سال‌ پاسخگويي‌ يا سال‌ همبستگي‌ اعلام‌ مي‌نمايد، نتيجه‌ آن‌ معكوس‌ است‌ و تا زمانيكه‌ اينان‌ در متن‌ قرار دارند و منابع‌ قدرت‌ دراختيار آنان‌ است‌، 70 ميليون‌ ايراني‌ حاشيه‌نشين‌ نمي‌توانند هرگز به‌ تحولي‌ جدي‌ در روند حاكم‌ دل‌ بندند!

No comments:

Post a Comment