Wednesday, November 11, 2009
جایزه هلمن همت برای 4 روزنامه نگار ایرانی
سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
دیروز اعلام شد
جایزه هلمن همت برای 4 روزنامه نگار ایرانی
سها دادفر
جایزه سال 2009 بنیاد هلمن- همت به چهار روزنامهنگار ایرانی اهدا شد.این 4 روزنامه نگار از ميان 37 نويسنده از 18 كشور جهان برگزیده شده اند. جایزه هلمن ـ همت زیر نظر سازمان بینالمللی دیدهبان حقوق بشر، به کسانی اهدا میشود که به واسطه بیان دیدگاههای انتقادی خود، از سوی حکومتهای کشورشان مورد اذیت و آزار قرار میگیرند. این جایزه امسال به "آسیه امینی"، "محمد صدیق کبودوند"، "یوسف عزیزی بنیطرف" و "آرش سیگارچی" به خاطر فعالیتهای آنها در زمینه حقوق بشر در ایران داده شد.
جایزه هلمن- همت که به همت دو نویسنده آمريكايي، "ليليان هلمن"، نمایشنامهنویس و "دشیل همت"، رماننویس راهاندازی شده برای قدردانی از روزنامهنگاراني است كه براي بيان ديدگاههاي انتقادی خود علیه حکومتها، مجازات میشوند و زندگی شخصی و حرفهایشان به انحای مختلف در تنگنا قرار میگیرد.
این جایزه از سال ۱۹۹۰ تاکنون، به بیش از ۶۰۰ نویسنده از ۹۱ کشور جهان اهدا شده است. جایزه هلمن ـ همت را پیش از این چند نویسنده ایرانی دیگر نیز دریافت کردهاند از جمله "تقی رحمانی"، "علی اشرف درویشیان"، "شهرام رفیعزاده" و "هوشنگ گلشیری".
یکی از چهار روزنامهنگاری که امسال این جایزه را دریافت کردهاند، "محمد صدیق کبودوند" است که در زندان بهسر می برد. این روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در سال 2005 سازمان حقوق بشر کردستان را راهاندازی کرد. وی با بهرهگیری از 200 گزارشگر در سراسر کردستان ایران، به بحرانهای این منطقه میپرداخت و آنها را در روزنامه "پیام مردم" منتشر میکردکه مدیر مسئول و دبیر آن بود.علاوه بر فعالیت روزنامهنگاری، در شرح فعالیتهای کبودوند نام سه کتاب نیز به چشم میخورد: "نیمه دیگر"، "برزخ دمکراسی" و "جنبش اجتماعی".
این نویسنده و روزنامهنگار، روز اول ماه ژوئیه سال 2007 دستگیر شد و شعبه 15 دادگاه انقلاب در ماه مه سال 2008 او را به دهسال زندان به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان، تبلیغ علیه نظام از طریق اشاعه اخبار، مخالفت با قوانین جزایی اسلام از طریق علنی کردن احکامی همچون سنگسار و اعدام و نیز حمایت از زندانیان سیاسی" محکوم کرد.
نسرین ستوده، وکیل مدافع محمدصدیق کبودوند، روز گذشته در گفت و گویی با رادیو "دویچهوله" درباره وضعیت جسمانی موکل خود گفت: "آقای کبودوند برای دومینبار در زندان دچار سکتهی قلبی شدهاند. علیرغم تمام پیگیریهایی که خود ایشان و خانوادهشان و وکلای پرونده در این موضوع داشتهاند، تا امروز وضعیت جسمیشان با بیاعتنایی کامل مواجه شده و حتی تا روزها پس از حملهی قلبی دوم، از ویزیت سادهی پزشک هم محروم بودند. من در اینجا اعلام میکنم که وضعیت جسمانی آقای کبودوند هم به دلیل حملههای متعدد قلبی و هم عفونت کلیه، ریه، کبد و همین طور ناراحتیهای گوارشی در مخاطره است."
وی همچنین گفته است: "به موجب قوانین و آییننامههای داخلی زندانها، همهی زندانیان و حتی قاچاقچیان مواد مخدر میتوانند از مرخصی زندان استفاده کنند. این چیزیست که آقای کبودوند در طول یکسال و نیم گذشته بهکلی از آن محروم بوده و همینطور حتا پس از وضعیت مخاطرهآمیز جسمی هم با مرخصی ایشان به طور کلی مخالفت شده است."
"آسیه امینی"، شاعر، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، دیگر برنده جایزه هلمن ـ همت و از همکاران "روز"طی چندسال اخیر در زمینه مبارزه علیه مجازات اعدام، بهویژه سنگسار و اعدام نوجوانان فعالیت کرده است. وی در اسفندماه سال ۱۳۸۵ در تجمع مسالمتآمیزی در مقابل دادگاه انقلاب بازداشت شد و به اتهام اخلال در نظم عمومي و اقدام عليه امنيت ملي مدتی را در بازداشت بهسر برد.
این نویسنده 36 ساله، در مورد تاثیر جایزههایی چون جایزه هلمن- همت در آگاهیبخشی به افکار عمومی، به روز گفت: "این جوایز از یک طرف نشاندهنده توجه بینالمللی به اعدام است که پدیدهای اجتماعی، حقوقی، سیاسی و فرهنگی در کشور ماست. چون من اعدام و سنگسار را معلولی از همه این موارد میدانم. ولی از طرفی امیدوارم جایزه واقعی را وقتی بگیریم که واژههای شومی مثل اعدام و قتل و سنگسار از ادبیات حقوقی و اجتماعی ما حذف شود. در حالی که در همین لحظه که من با شما صحبت میکنم قرار است تا چند ساعت دیگر احسان فتاحیان در سنندج اعدام شود، چه خوشحالیای میتواند برای من نوعی وجود داشته باشد؟ امروز درگیریام با خودم این بود که آیا دریافت چنین جایزهای می تواند جای خوشحالی هم داشته باشد، در حالی که دلارا و عاطفه و بهنود و راحله و محبوبه و جعفر و بسیاری دیگر قربانی نظام پرخشونت حقوقی ما شدهاند؟ اما باز به خودم میگویم که ما چارهای نداریم. این راه به گمانم باید از همین مسیر طی شود. با همه تلخیهای بی پایان و شادیهای گاهبهگاهش. البته در این میان آزاد شدگانی مثل لیلا، کبرا، حاجیه، حسین، مکرمه، مریم و... نیز هستند که امید های این راهند."
وی ادامه میدهد: "من به این نتیجه رسیدهام که ریشه هر تغییر مثبتی در جامعه در اراده عمومی و خواست مردم نهفته. در واقع این خواسته تغییر باید از پایین به بالا (از مردم به تصمیمگیران) صورت بگیرد. از سویی هم باور دارم که اگر قانون اعدام و سنگسار هم حذف شود اما در ذهن مردم این حس انتقام پر خشونت باقی باشد، باز هم کار تمام نشده. از این روست که شاید بیشترین تمرکز بسیاری از فعالیتهایی از این دست، بر اطلاعرسانی، افزایش آگاهی عمومی، آموزش عمومی از طریق به بحث کشیدن و چالش با ساختارهای قانونی، سیاسی و اجتماعی تاکید داشته است."
از آسیه امینی مجموعه شعری به نام "هی تو که رفتهای" منتشر شده است.
آرش سیگارچی، روزنامهنگار دیگری که در حال حاضر در آمریکا زندگی میکند، در سال ۱۳۸۳ به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به سه سال زندان محکوم شد، اما پس از یکسال به علت ابتلا به سرطان، آزاد شد.
این روزنامهنگار 31 ساله که برای دومینبار است که جایزه هلمن ـ همت را دریافت میکند، روز گذشته (10 نوامبر) در گفت و گویی با "صدای آمریکا" با اشاره به اینکه نخستینبار از دریافت این جایزه بسیار خوشحال شده بود چون هنوز گرفتار زندان و سرطان بود، توضیح داد: "امروز با گرفتن هر پیامی، احساس شرمندگی کردهام. واقعاً میگویم. چون در جایی کار میکنم که اینترنت سانسور نیست و آزادی وجود دارد. در یک سال اخیر، حدود 500 مطلب در وبلاگم نوشتهام اما در 5 سال وبلاگنویسی در ایران، فقط حدود 100 مطلب نوشتم که فکر میکنم تراز مناسبی باشد برای اینکه بفهمیم آنجا آزادی هست یا نه."
وی در ادامه سخنان خود از روزنامهنگاران محلی که در مناطق مختلف ایران فعالیت میکنند و صدایشان در تهران شنیده نمیشود یاد کرد و گفت: "در ایران تعدادی از همکاران من امروز شرایط سه سال پیش مرا دارند و تحت سانسور و فشار هستند. از جمله عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، بهمن احمدی امویی، محمد قوچانی، مسعود باستانی، فیاض زاهد، محسن آزموده، علی پیرحسینلو، سعید لیلاز، مهدی محمودیان، حسین نورانینژاد، رضا نوربخش، مسعود لواسانی، هنگامه شهیدی، احمد زیدآبادی، فریبا پژوه که این جایزه متعلق به آنهاست و نه من."
یوسف عزیزی بنیطرف، پژوهشگر و روزنامهنگار 58 ساله اهل سوسنگرد نیز که در حوزه مسائل قومی در خوزستان، فعالیت میکند، تاکنون حدود 20 کتاب درباره موضوعاتی چون عشایر و افسانههای مردم خوزستان نوشته و عضو افتخاری اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق و عضو رسمی کانون نویسندگان ایران است.
وی به علت انتقاد از سرکوب خونین تظاهرات مسالمتآمیز مردم عرب شهر اهواز در اردیبهشت سال 1384 به زندان افتاد و پس از گذراندن 65 روز در سلول انفرادی یکی از زندانهای اهواز، با وثیقه مالی آزاد شد. این نویسنده، یکسال بعد دوباره به دلیل انجام یک سخنرانی دستگیر و در پی آن با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی شد.
بنیطرف در زمستان سال 1386 به پنج سال زندان محکوم اما موفق شد در سال 1387 پیش از قطعی شدن حکم زندان از ایران خارج شود.
بنیطرف که به زبان عربی تسلط دارد، در برخی از نشریههای عربی مثل الزمان (چاپ لندن)، الشرق (قطر) و السفیر (لبنان) مقاله مینویسد.
این نویسنده پرکار، در معرفی ادب فارسی به جهان عرب و ادب و فرهنگ معاصر عربی به ایرانیان تلاش بسیار کرده است. وی در رسانههای عربزبان درباره سعدی، حافظ، مولوی، ناصرخسرو، نيما، جمالزاده و شاملو نوشته و تلاش کرده گنجينه ادبی فارسی را به عربزبانان معرفی کند. از جمله آثار او میتوانیم به "قبايل و عشاير عرب خوزستان"، "نسيم کارون"، "حته، شط و مرداب" و "چشمان شربت" اشاره کنیم.
گفتنی است کیهان امروز در ستون خبر ویژه خود تحت عنوان "به خاطر يك مشت دلار خونين"، در واکنش به اهدای این جایزه به روزنامه نگاران ایرانی نوشته است: "ستاد آمريكايي ديدبان حقوق بشر در ادامه ولخرجي هاي ساليان اخير به چند تن از عناصر ضدانقلاب جايزه مي دهد. به گزارش راديو فردا «محمدصديق- ك»، «آسيه- الف»، «يوسف- ب» و «آرش- س» جايزه اعطايي از سوي ديدبان حقوق بشر را به خاطر تلاش شجاعانه در زمينه آزادي بيان به رغم فشارهاي حكومتي دريافت مي كنند. افراد ياد شده با گروهك هاي تجزيهطلب در كردستان و خوزستان همكاري دارند و دو نفر از آنها در خارج از كشور بهسر ميبرند و با سايتهاي ضدانقلاب همكاري ميكنند.آمريكاييها طي دهه اخير بهطور مكرر از اين ولخرجيها انجام داده و چند نفر از گردانندگان نشريات زنجيرهاي را به صلههاي خود نواختهاند.به جان خريدن ننگ دريافت جايزه از محافل آمريكايي در حالي است كه رژيم مستكبر آمريكا از ركوردداران جنايت و نسل كشي و نقض سيستماتيك حقوق بشر در دنيا به شمار ميرود و طبيعيترين حقوق ملتهاي مختلف را با تدارك جنگ ها و كودتاهاي گوناگون سلب كرده است و اين همه جداي از شكنجه هاي وحشيانه و قرون وسطايي آزاديخواهان در زندان هاي ابوغريب و گوانتانامو است كه رسوايي آن عالمگير شده است."
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment