Sunday, June 28, 2009

فعاليت مراجع تقليد پس از کودتای انتخاباتی از محکوميت کشتار تا جلسات محرمانه


شماری از مراجع تقلید قم به تدریج مواضع خود را در خصوص کودتای انتخاباتی و سرکوب گسترده مردم معترض ابراز می کنند. در تازه ترين موارد آقایان صافی گلپایگانی و آيت الله شبیری زنجانی، در دیداری محرمانه آخرین تحولات کشور را بررسي كردند و آيت الله موسوی اردبيلي اعلام کرد که "نبايد با استفاده از قوه قهريه اعتراضات مردم را ساكت كنيم."

به گزارش خبرگزاری ها موسوی اردبیلی که در ملاقات برخی از اعضاي شورای نگهبان با وی، ضمن اشاره به این که مسئولین انتخابات در برابر مردم مسئول می‌باشند، گفت: "اتفاقاتی که در این انتخابات رخ داد متأسفانه موجب تضعیف نظام شد در حالی که به راحتی امکان آن وجود داشت که قضایا حل شده و در یک مسیر منطقی قرار گیرد."

وی همچنین تاکید کرد که "باید اشکالاتی را که معترضین به انتخابات وارد می‎کنند از آنها بشنوید و بخواهید که آنها را کتباً و همراه با استدلال‌های منطقی ارائه دهند.باید اجازه دهید که مردم حرف خود را بیان نمایند. هر اشکالی که وارد بود باید آن را قبول کرد و هر اشکالی که وارد نبود باید پاسخ آن به نحو مستدل و منطقی بیان شود."

اين مرجع تقلید که در دهه نخست پس از انقلاب رياست دیوان عالی کشور را بر عهده داشت همچنين ضمن ابراز ناراحتی از خشونت‌های رخ داده و تاکيد براينکه پاسخ‌ها باید به گونه‎ای باشد که مردم را قانع سازد نه این که بدون تفاهم و با قوه قهریه بخواهیم اعتراض را ساکت نماییم، تاکید کرد "شورای نگهبان باید به نحوی جواب این اعتراضات را بدهد که در معرض اتهام قرار نگیرد."

موسوي اردبيلي همچنين به شورای نگهبان توصيه کرد تا "مطالب خود را با مردم در میان بگذارید و اجازه دهید مردم در مورد آن قضاوت نمایند. از معترضین بخواهید که مطالب خود را مکتوب نمایند و آن را با مردم در میان بگذارند و شما نیز پاسخ آنها را در برابر افکار عمومی بیان نمایید. از این که مردم از این مطالب مطلع شوند نهراسید. چنانچه مطلب حقی گفته شد آن را بپذیرید و اگر مطلب باطلی عنوان شد پاسخ آن را به نحو منطقی بیان نمایید."

آیت الله موسوی اردبیلی در عین حال با اشاره به اينکه "این اعتراضات را از سطح خیابان‌ها به مجاری طبیعی آن بازگرداند و امنیت را در جامعه تأمین کرد"، گفت "راه جلوگیری از کشانده شدن اعتراضات به خیابانها این است که مجرایی جهت بیان اعتراضات معترضین قرار داده شود. باید اجازه داد که مطالب از طریق صدا و سیما یا اجتماعات قانونی مطرح شود و پاسخ آنها نیز از طریق وسائط ارتباط جمعی به سمع و نظر مردم رسانده شود."

همين گزارش حاکي است که در روزهاي اخير تلاش‌هاي گسترده‌اي از سوي مراجع عظام تقليد براي حل مشكلات پيش‌آمده پس از انتخابات صورت گرفته و مراجع تقلید به صورت گسترده و كم‌سابقه اي به رايزني و مذاکره در خصوص بحران پس از کودتای انتخاباتی پرداخته اند.

آيت الله یوسف صانعي پيشتر ضمن ابراز همدردي با خانواده هاي قربانيان فجايع اخير و آرزوي سلامت و بهبودي براي مجروحان به خصوص دانشجويان دانشگاه تهران، شيراز، اصفهان وساير شهرها، اعتراض مردم و دانشجويان را "درجهت احقاق حق" ارزيابي کرده و اعلام کرد که معترضان "خواهان رفع شبهه از انتخابات و آراي خود که حق آنان است، مي باشند."

آيت الله صانعی همچنين تأسف و تأثر شديد و انزجار خود را از عاملين سرکوب و خشونت عليه مردم معترض اعلام کرد.



حاکيت با تصرف آراء مردم مشروع نيست

آيت الله منتظري نيز در پيامي پيرامون نتايج انتخابات و حوادث پس از آن مشارکت گسترده مردم و جوانان در انتخابات را فرصت بزرگی برای برقراري رابطه حاکميت با قشر جوانان دانست و افزود "متأسفانه از این بهترین فرصت بدترین استفاده شد."

آيت الله منتظری به صراحت اعلام کرد که نتايج اعلام شده انتخابات را "هیچ عقل سلیمى آن را نمى پذیرد و بر اساس شواهد موثق تغییرات‏ ‏عمده اى در آراى مردم داده شده است."

وی همچنين اعلام کرد که "حاكمیتى كه بر اساس تصرف‏ ‏در آراء باشد هیچ نحو مشروعیت دینى و سیاسى ندارد."

آيت الله منتظري در بخشي از پيام خود به همه مسئولان و دست اندركاران و همچنین به مأمورین نظامى و‏ ‏انتظامى توصیه کرد که" دین خود را حفظ و آن را به دنیاى دیگران نفروشند و‏ ‏توجه كنند كه عبارت "المأمور معذور" در پیشگاه خداوند متعال به هیچ وجه‏ ‏پذیرفته نیست."

وی خطاب به مقامات و ماموران نظامی و انتظامی گفت که "جوانان معترض را فرزندان خود دانسته و از برخوردهاى‏ ‏خشن و غیر انسانى دست برداشته و با عبرت از سرنوشت گذشتگان، بدانند‏ ‏كه دیر یا زود عاملین ظلم به مردم از كیفر و عقوبت دنیوى و اخروى مصون‏ ‏نخواهند بود."

آيت الله منتظری در عين حال تاکيد کرد که "در این زمان نمى توان با سانسور و قطع و محدود نمودن‏ ‏امكانات ارتباطى حقایق را از دید مردم پنهان نمود."



جلسات غير علنی، توصيه های علنی

مواضع انتقادی برخي از مراجع تقليد که پيشتر در شمار نزديکان به جناح حاکم به شمار مي امدند نيز در روزهاي اخير به وضوح نمايان شده است.

عصر روز شنبه خبرگزاری ايلنا گزارش داد که آيت الله صافی گلپایگانی و آيت الله شبیری زنجانی، در دیداری محرمانه آخرین تحولات کشور را بررسي كرده اند، اما از جزئيات اين ديدار خبري در دست نيست.

آيت الله لطف الله صافی گلپايگانی که خود زمانی دبير شورای نگهبان را بر عهده داشت چند روز پیش در ديدار با برخی از اعضاي شورای نگهبان که برای ديدار با مراجع به قم رفته اند تاکيد کرد که "از حوادثي كه بعد از انتخابات پيش آمده است بسيار متاثر و متاسف هستم و اميدوارم كه به بهترين وجه مشكلات برطرف گردد."

وي همچنين با تاکيد براينکه "من مطالب مهمي را دارم كه الان نمي‌توانم بيان نمايم" جلسه ای محرمانه با اعضاي شوراي نگهبان برگزار کرد که جزئيات آن منشر نشده است. او در بخش علنی اين ملاقات تاکيد کرد که "ما بايد از همان ابتداي كاري مي‌كرديم كه جلوي اين مطالب گرفته مي‌شد؛ مواضع و سخنراني‌ها و اظهارنظرها را تعديل مي‌كرديم و به هر حال الان بايد با صفا و صميميت و رأفت و مهرباني مطلب را خاتمه دهيم.همه بايد با احترام به قانون و عرف جامعه دست به دست هم داده و به بهترين وجه ممكن رفع مشكل كنيم و عقلاي قوم و بزرگان كشور و انقلاب بايد در اين مقطع حساس، با درايت كامل اين نزاع‌ها و خصومت‌ها را رفع نمايند."

آطت الله صافی گلپايگانی همچنين گفت که "بايد اين قضايا به شكلي منطقي و مستدل طوري حل شود كه تمام بحث‌ها و نزاع‌ها در اين باره تمام گردد و اصرار به اين نكته كه به طرف مقابل بگوييم تو مقصري كار صحيحي نيست."

آيت الله مکارم شيرازي نيز با صدور بیانیه‌ای درباره حوادث اخیر كشور تاكید كرد تا مشكلات از طریق منطق و عقل و توجه به آینده كشور و نظام برطرف شود. این مرجع تقلید افزود: "اضافه بر این قطعا باید كاری كرد كه در آینده آتشی در زیر خاكستر باقی نماند، نامهربانی و بدبینی‌ها به حسن ظن و رقابت‌ها به رفاقت و همكاری همه گروه‌ها تبدیل گردد."

وی همچنين طرفين را به خويشتن داری دعوت کرد اما تاکيد کرد که "انتظار دارم تا با آرام‌تر شدن اوضاع راهكارهایی را كه برای رسیدن به یك آشتی ملی به نظر می‌رسد مطرح كرده و از همه صاحب‌نظران برای حل آن كمك بخواهیم."

حبیب الله پیمان در مصاحبه با روز: قهر مردم با سرکوب فراموش نمی شود



دکتر حبیب الله پیمان، از چهره های سرشناس فعالین ملی ـ مذهبی در مصاحبه با روزخواستاررفتن انتخابات به مرحله دوم شده است. وی با تاکید بر اینکه "مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که با این شیوه های خشن با مردم برخورد کند" می گوید: "این بار یک ملت است که وجدانش داوری منفی کرده است و قهری دارد که قابل اغماض نیست. این قهر با یک سرکوب فراموش نمی شود."

این مصاحبه در پی می آید.



عاجل ترین تلاش این لحظه باید متوجه چه هدفی باشد؟

در وهله اول باید مسئولین نظام جمهوری اسلامی را متوجه کرد که مصلحت نه فقط کشور و مردم، بلکه مصلحت خود نظام نیز در این شیوه خشن برخورد با مردم و خواسته های آنان نیست و همچنان که اکثریت اقشار بالای نخبگان فکری، سیاسی و حتی مراجع سرشناس مذهبی پیشنهاد کرده اند، باید دست از خشونت بردارند و راه آشتی پیش بگیرند و به اعتراضات مردم به شکل جدی رسیدگی کنند. اینک نشانه های نارضایتی، نه در سطح اجتماعی و عمومی بلکه در بدنه نظام نیز مشاهده می شود و این نشانه آن است که دارد اجماعی نسبت به برخورد قهر آمیز با مردم و عدم توجه به اعتراضات آنها شکل می گیرد. به عبارت دیگر در اینجا حاکمیت، یعنی آن بخش از حاکمیت که همچنان مصر به بی اعتنایی به خواست مردم و ادامه خشونت است، منزوی است و به نظر من هر روز بیشتر در انزوا قرار می گیرد.



بنا براین برخورد سیاسی با نیرویی که در انزوا هم قرار دارد باید آسان تر از پیش باشد یعنی باید بتوان حداقل تعاملی به سود تحقق خواست های مردم انجام داد.

بله! کوشش هایی دارد صورت می گیرد. مثلاً وقتی ما اظهارات مراجعی را می شنویم و می خوانیم که تا کنون از حاکمیت دفاع کرده و هنوز هم می کنند، و می بینیم که لحن صحبتشان تغییر کرده و به هیچ وجه بر وضعیت موجود صححه نمی گذارند، این بیانگر آن است که مراجعاتی صورت می گیردو برای بیان حقیقت کوشش هایی می شود اما فضای رعب و اختناقی که جناح اقتدارگرا ایجاد کرده و دائماً تهدید به خشونت بیشتر هم می کند، جلوی پیشرفت این تلاش را گرفته است. از طرف دیگر سناریوی نخ نما شده این جناح از حاکمیت مطرح است که همواره سعی کرده همه اعتراضات را به عامل خارجی نسبت بدهد و این خود بخود جلوی پیشرفت مسئله را می گیرد. حتا آنهایی که ناآگاه اند می توانند تحت تأثیر قراربگیرند و باور کنند که چنین است و عده ای دیگر هم نگران بشوند که مبادا مورد اتهام قرار بگیرند. زیرا اینها تا جایی پیش رفته اند که دارند خونهایی را هم که در خیابان ها ریخته شده، به پای خود مردم یا آقای میرحسین موسوی می گذارند.



پس با این وضعیتی که وجود دارد ایا اساساً امکان هیچ اقدام سیاسی واحد و متمرکزی از جانب نیروهای معترض جامعه در جهت رفع این خشونت و احقاق حق مردم وجود دارد؟ مثلاً یک تصمیم سیاسی مشترک برای متمرکز کردن همه اعتراضات به نوعی که حاکمیت مجبور به توجه و پاسخ مثبت به آن باشد؟

من فکر می کنم امروز زمینه اش بر پایه پیشنهاد های آشتی که از جانب نیروهای معین عنوان می شود، وجود دارد. این اهمیت دارد که مراجعی نظیر صافی گلپایگانی، جوادی آملی و حتی رئیس مجلس صحبت از آشتی ملی می کنند چه رسد به برخی اعضای شورای خبرگان رهبری! حالا اگر از شخصیت هایی نظیر آیت الله منتظری، آیت الله صانعی و بخشی از نمایندگان مجلس و نه حتا نمایندگان اقلیت، بلکه نمایندگان اصولگرا بگذریم. این صداهای پراکنده اکنون دارد وسعت می گیرد. برای اینکه اینها به یک نیرو و تصمیم مشترکی که تأثیر بگذارد تبدیل بشود، قطعاً باید کسانی دراین میان که می توانند با همه این نیروها در تماس و تعامل قرار بگیرند، ابتکار عمل را به دست بگیرند و این خواست مشترک را تبدیل به یک نظر و پیشنهاد معینی بکنند که بتواند منجر به یک تصمیم جمعی و یک خواست منظم مشترک شود.



چنین پیشنهاد معینی را اگر شما بخواهید تنظیم بکنید چه خواهد بود؟

من فکر می کنم چنین پیشنهادی باید در چند بند بیاید. در درجه اول، اعمال همه نوع خشونت قطع شود و دستگیر شدگان آزاد بشوند.در درجه دوم یک نهاد بی طریف در مقام حکمیت تشکیل بشود با پیشنهاد همه طرف ها؛ یعنی دولت، شورای نگهبان، نامزدهای سه گانه و شخصیت هایی که به هر حال در این میان هستند و این هیات مأمور شود که به تخلفات مورد اعتراض رسیدگی کند و سپس بر اساس وسعتی که این تخلفات دارند، قراری صادر کند که بر اساس آن انتخابات بتواند مورد تجدید نظر قرار بگیرد؛به هر حال مسلم است که یک مجمع و نهاد دیگری باید در این میان مورد توافق قرار بگیرد و حکمیت کند.



ولی این پرسش پیش می آید که چگونه باید حکمیت چنین مجمع و نهادی را به مسئولین قبولاند و دیگر اینکه اگر صحبت از حکمیت و تعامل باشد ـ که اینها همه خواست های معترضین است ـ چگونه می توان با خواست های حاکمیت که بر درستی انتخابات پای می فشارد تعامل کرد؟

البته طرح چنین خواست دقیقی و نظر مشخصی باید پس از مشورت وشکل گیری یک خرد جمعی حاصل شود ولی چیزی که به ذهن می آید و شاید بشود به عنوان طرحی میانه ارائه کرد این است که اگر نمی خواهند کل انتخابات را باطل اعلام کنند، می توانند با رسیدگی به بخش عمده ای از اعتراضات نامزدها، بخشی از تفاوت آرا را در حدی بپذیرند که انتخابات به مرحله دوم برود. یعنی نه ابطال کامل باشد و نه تأیید نتایج اعلام شده. یعنی آقای احمدی نژاد به عنوان یک رقیب باقی بماند و در دور دوم نتیجه آرا رئیس جمهور را تعیین کند. این می تواند راه حل میانه و بر اساس تعاملی از جانب معترضین باشد.



و شما امیدوار هستید که چنین امری مورد قبول حاکمیت هم قرار بگیرد؟

اینجا دیگر حاکمیت است که باید تصمیم بگیرد. اگر بخواهد سرسختی کند در برابر این مصلحت اندیشی که اکثر خبرگان فکری و نظری جامعه و اهل حل و فصل در واقع به دنبال آن هستند، به نظر من باید خودش را آماده پرداختن یک هزینه سنگین، هم اجتماعی و هم اخلاقی بکند و در واقع یک جور مشروعیت زدائی را بپذیرد. اینبار نباید تصور شود که این حادثه مشابه حوادث قبلی است. در گذشته حاکمیت در مواردی گروه هایی از مخالفان را مکرراً حذف کرده است؛ الان هم ممکن است حذف مخالفان سازمان یافته مشکل نباشد ـ همینگونه که می بینیم بسیاری از فعالان شان بازداشت شده اند ـ اما این بار در عین حال مسئله یک ملت است که قضاوتی کرده و این قضاوت خیلی تعیین کننده است.



با این تأکیدات جا دارد از شما بپرسم به راستی وضعیت جاری چقدر ویژه است و چه جایگاهی در روند تحولات سیاسی در ایران دارد؟

بسیار ویژه است و به نظر من پس از انقلاب و در این سی ساله اخیر بی سابقه است. من امیدوارم که حاکمیت این ویژگی را درک کند و ببیند مسئله همان طور که اشاره کردم، این بار یک ملت است که وجدانش داوری منفی کرده است و قهری دارد که قابل اغماض نیست. این قهر با یک سرکوب فراموش نمی شود. این بار با تجربه های دیگری که حاکمیت دارد متفاوت است. آن زمانی که با سرکوب توانستند گروه های خاصی را حذف کنند، ملت از درگیری برکنار بود. یک زمانی مجاهدین بودند، یک وقتی حزب توده بود، وقتی گروه های دیگر بودند، زمانی خود ما بودیم ـ ملی مذهبی ها ـ همچنان که حالا مشارکت و امثالهم هستند، در هیچکدام از اینها ممکن است تمام ملت درگیر نباشند. اما نفس این انتخابات و اعتراضی که شده، بهیچوجه اختصاص به یک گروه خاص یا حزب معینی ندارد. رهبری اش نیز متعلق به احزاب و سازمان ها نیست. یک اعتراض ملی ِ خودجوش است. همه گروهها و قشر های اجتماعی بوده اند. جوانان، زنان، کارگران، دانشگاهیان، هنرمندان؛ همه اقشار جامعه شرکت و خودشان هم رهبری کرده اند. مشکل امروز دیگر با حذف این گروه و آن گروه حل نمی شود. بنا براین باید حاکمیت این را دریابد و اگر در نیابد آن وقت باید این را بداند که دیگر دوران جدیدی آغاز شده است. دورانی که یک ملت را فقط باید با قهر و خشونت اداره کند.



--------------------------------------------------------------------------------

ميليبند خواستار آزادی کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا شد


وزير خارجه بريتانيا خواستار آزادی کارمندان ايرانی سفارت اين کشور در تهران شد. نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا را بازداشت کرده اند.

به گزارش رویترز ديويد ميليبند در کنفرانس مطبوعاتی در کورفو يونان به خبرنگاران گفت: «ما می خواهيم که اين افراد بدون اينکه صدمه ای ببينند آزاد شوند.»

وی بازداشت کارمندان سفارت اين کشور را «آزار و اذيتی غير قابل قبول خواند.»
خبرگزاری نیمه رسمی فارس روز یکشنبه اعلام کرد که نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا در تهران را دستگير کرده اند.

این خبرگزاری با اعلام اين خبر افزود که «این هشت نفر به اتهام نقش آفرينی در اغتشاشات و آشوب های اخير بازداشت شده اند.»

اين در حالی است که گوردون براون، نخست بريتانيا روز سه شنبه اعلام کرد: «در واکنش به دستور جمهوری اسلامی برای خروج دو ديپلمات بريتانيايی از تهران، لندن دو ديپلمات ايرانی را اخراج کرده است.»

آقای بروان به قانونگذاران بريتانيايی گفت: «با تاسف بايد به اطلاع برسانم که ايران روز گذشته در اقدامی ناموجه و با طرح اتهام های بی اساس اقدام به اخراج دو ديپلمات بريتانيايی کرده است.»

وی افزود: «در پاسخ به اين اقدام، ما اوايل امروز به سفير ايران اطلاع داديم که دو ديپلمات ايرانی را از سفارت اين کشور در لندن اخراج کرده ايم.»

اخراج ديپلمات های بريتانيا و ايران از کشورهای يکديگر تازه ترين برخورد ميان تهران و لندن محسوب می شود که از هفته پيش به دليل اتهام های مقام های جمهوری اسلامی در باره دخالت بريتانيا در نا آرامی های ايران وارد مرحله پر تنشی شده است.

مقامات ايرانی بارها کشورهای غربی به خصوص آمريکا و بريتانيا را متهم کرده اند که در نا آرامی های ايران نقش داشته اند.

منوچهر متکی، وزير خارجه ايران نیز در اواخر خرداد ماه در سخنرانی برای ديپلمات‌های خارجی گفت که «بريتانيا بيش از دو سال است که عليه انتخابات رياست جمهوری در ايران توطئه چينی می‌کند.»

وی که در تهران سخن می‌گفت، افزود: «بريتانيا می‌خواست که هيچکس در رأی‌گيری شرکت نکند و اين خط مشی رسانه‌های بريتانيايی بود.»

ديويد ميلی‌بند، وزير امور خارجه بريتانيا، پيشتر ،گفته بود که سرکوب اعتراضات مردمی در ايران توسط دولت نهم «بيانگر خشونت يک حکومت نسبت به ملت خود» است.

اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری از حدود دو هفته پیش در ايران آغاز شده و نيروهای بسيجی و امنيتی به شدت با معترضان برخورد کرده اند. تا کنون کشته شدن حداقل ۱۷ نفر در اين درگيری ها تاييد شده است.

سی ان ان نيز گزارش داد که منابع تائيد نشده می گويند که شنبه گذشته ۱۵۰ نفر در تهران کشته شده اند.

بان جووی و اندی برای ایران خواندند


پس از انتشار کلیپ ترانه‌ای که جون بائز، خواننده صاحب نام و صاحب سبک آمریکایی، برای هم‌صدایی با مردم ایران اجرا کرده بود [بخوانید، ببینید و بشنوید]، اکنون کلیپی از ترانه مشترکی که بان جووی و اندی اجرا کرده‌اند، به سرعت در حال انتشار در شبکه‌های اینترنتی است.

این ترانه اجرایی جدید و دوزبانه (فارسی - انگلیسی) از ترانه مشهور «با من بایست» اثر بان جووی است که در آن بان جووی بخش‌هایی را به زبان فارسی برای مخاطبان ایرانی خود اجرا می‌کند. این ترانه به عنوان پیاده این دو خواننده برای «همبستگی جهانی با مردم ایران» انتشار یافته است.

بان جووی که در این کلیپ استودیویی، تراکتی با شعار «ما یکی هستیم» در دست دارد، در بخشی از این ترانه می‌خواند: «دست به دست، هم‌صدا/ تو و من، هموطن/ درد تو، درد من/ با من باش»

بان جووی، خواننده، بازیگر و ترانه‌سرای آمریکایی، متولد ۱۹۶۲ میلادی است که طرفداران زیادی به‌ویژه در میان جوانان ایرانی دارد. اندی یا آندرانیک مددیان هم خواننده ایرانی و ارمنی‌الاصل متولد ۱۹۵۱ میلادی است که محبوبیت زیادی میان هواداران موسیقی پاپ فارسی به ویژه در ایران و تاجیکستان دارد.

در اجرای این ترانه که در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۹، سوم تیرماه انتشار یافته، ریچی سامبورا، نوازنده صاحب نام گیتار، اندی و بان جووی را همراهی می‌کند.

مجاهدين انقلاب اسلامی برخورد با احزاب در ايران را محکوم کرد


سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی از تشکل های هوادار اصلاحات در ايران با انتشار بيانيه ای برخورد با «احزاب در ايران را محکوم کرده و مدعی افشای تکميل پروژه ای در کشور شده که آن را کودتا خوانده است.»

در بيانيه سازمان نامبرده، انتخابات اخير رياست جمهوری در ايران، «نقطه اوج تقابل نيروهای سياسی و اجتماعی مدافع جمهوری نظام با اقتدارگرايان خواهان استحاله جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی خوانده شده است.»
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در بيانيه خود با محکوم کردن اعمال فشارهای جسمی و روحی بر بازداشت شدگان بمنظور اعتراف گيری از آنها و بتوصيف اين بيانيه «نمايش شوهای مضحک و تکراری اعتراف و توبه» درباره آنچه «طرح سازمان يافته برخورد با احزاب و تشکل های سياسی» خوانده، هشدار داده است.

در همين حال جبهه مشارکت ايران اسلامی نيز با انتشار بيانيه‌ای هرگونه اعتراف تحت فشار از بازداشت شدگان را بی‌ارزش و غيرقابل استناد اعلام کرد.

در بيانيه جبهه مشارکت با اشاره به برخورد خشونت آميز با معترضان و بازداشت شمار زيادی از فعالان سياسی و مطبوعاتی آمده است:« ارائه تحليل های هذيان گونه و رسوا مبتنی بر اعترافات بازداشت شدگانی که معلوم نيست از چه کانالی، چگونه و بر اساس چه قانونی به رسانه های اقتدارگرا رسانده می شود، گذشته از اينکه در صحت وقوع چنين اعتراف هايی ترديد جدی وجود دارد و احتمالا هدف انفعال و انشقاق در بين نيروهای فعال در جامعه را دنبال می کند، تاييد کننده اين مطلب است که اراده جريان حاکم بر گرفتن ماهی های درشتی از آب گل آلود موجود است و به انحصار قدرت در دستان خود رضايت ندارد.»

جبهه مشارکت همچنين در بيانيه خود نسبت به پيامدهای «پروژه اعتراف گيری» هشدار داده و تصريح کرده است:« هرگونه اعترافی که در زندان، تحت فشار از بازداشت شدگان گرفته شود قانونی و قابل استناد نبوده و اين شيوه نخ نما تنها در اين وضعيت گره ای به گره های کور خودساخته اقتدارگرايان برای نظام خواهد افزود.»

در روزهای گذشته برخی از رسانه‌های حامی دولت ايران ادعا کرده‌ بودند، برخی از بازداشت شدگان به تلاش برای « برنامه ريزی برای اغتشاشات» اعتراف کرده‌اند.

روزنامه جوان که وابسته به سپاه پاسداران است، روز شنبه از «اعتراف‌های بسيار مهم عضو مرکزيت يکی از احزاب حامی ميرحسين پيرامون گذشته جريان آشوب طلب و برنامه ريزی برای اغتشاشات» خبر داده بود.

مقامات امنيتی ايران در دو هفته گذشته پس از آغاز اعتراضات گسترده در ايران به نتايج انتخابات رياست جمهوری، صدها نفر از فعالان سياسی ، خبرنگار و فعالان حقوق بشر را دستگير کرد ه اند.

احتمال غیر قانونی اعلام شدن سه تشکل اصلاح طلب در ایران؟


وزارت کشور ایران از احتمال بررسی مجوز فعالیت سه تشکل عمده اصلاح طلب خبر داده است.

محمود عباس زاده مشکینی، مدیر کل سیاسی وزارت کشور ایران به ایلنا، خبرگزاری کار ایران گفته است که اعلام نظر نهایی در مورد "فعالیت مجدد" احزابی مانند جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز منوط به اعلام کمیسیون ماده ۱۰ احزاب است.

احمدسلامتیان، تحلیلگر مسائل ایران در پاریس، در این باره به بخش فارسی بی بی سی گفت که این رفتار نشان دهنده تلاش برای غیر مجاز اعلام کردن احزاب قانونی کشور است

به گفته مدیر کل سیاسی وزارت کشور ایران بر اساس وظیفه ذاتی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، نظارت مستمر بر فعالیت احزاب از وظایف اصلی این کمیسیون است.

دادگاه یا کمیسیون ماده ۱۰احزاب؟

در روزهای اخیر برخی از سیاستمداران جناح نزدیک به دولت محمود احمدی نژاد، از جمله نماینده تبریز در مجلس در گفت و گو ها با خبرگزاری ها و سایت های خبری نزدیک به این طیف "حرکات و بیانیه های برخی احزاب از جمله مجمع روحانیون مبارز و جبهه مشارکت را تحریک آمیز و بحران آفرین خواندند و از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب خواسته اند که مجوز فعالیت این گونه احزاب لغو شود."

محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این باره به خبرگزاری ایلنا گفته است که بررسی مجدد مجوز احزاب، خلاف قانون است. به گفته آقای سلامتی، اگر حزب یا گروهی مرتکب خلاف شده باشد، باید در دادگاه صالحه و با حضور هیات منصفه محاکمه شود و کمیسیون ماده ۱۰ در این باره وظیفه ای ندارد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی و مجمع روحانیون مبارز و سه تشکل عمده اصلاح طلب در ایران هستند که در جریان رقابت های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، از نامزدی میر حسین موسوی حمایت می کردند.

در حال حاضر برخی از چهره های شاخص این تشکل ها از جمله محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت و بهزاد نبوی از اعضای کلیدی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در زندان به سر می برند.

این افراد به همراه گروهی از فعالان و سیاستمداران اصلاح طلب پس از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در آن محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات معرفی شد، بازداشت شدند.
از تشکل های روزهای انقلاب تا احزاب دوران اصلاحات

مجمع روحانیون مبارز یکی از قدیمی ترین این تشکل ها در فهرستی است که وزارت کشور از بررسی پرونده آن خبر داده است.

این مجمع، در سال ۱۳۶۶ و در آستانه انتخابات مجلس سوم و با تایید آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی تاسیس شد.
برخی از روحانیون چپ گرا از جمله مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینی‌ها که تا آن زمان عضو جامعه روحانیت مبارز بودند، پایه گذار این تشکیل سیاسی شدند. محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران نیز عضو مجمع روحانیون مبارز است.

اما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸ با به هم پیوستن ۷ گروه اسلام‌گرایی که پیشتر از مخالفان حکومت سلطنتی در ایران محسوب می شدند، تاسیس شد.

این گروه‌ها گرچه تا قبل از انقلاب اسلامی ارتباط تشکیلاتی چندانی با هم نداشتند اما وجود هدف مشترک همچون دشمنی با سازمان مجاهدین خلق یکی از مهمترین مسائل مشترک شان بود که حتی در نام این سازمان نیز تجلی پیدا کرد.

اما نوپا ترین تشکلی که وزارت کشور ایران از احتمال بررسی مجدد پرونده آن خبر داده است، جبهه مشارکت ایران اسلامی است.

جبهه مشارکت، یکی از اولین احزابی است که پس از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران تأسیس شد.

هسته اصلی جبهه مشارکت را دانشجویان پیرو خط امام تشکیل می دهند که در سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا در تهران را به تسخیر درآوردند.

محمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم و برادر رئیس جمهوری سابق ایران نخسیین دبیرکل مشارکت بود که یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر ایران بازداشت و سپس آزاد شد اما دبیر کل فعلی آن پس از یک بار آزادی، دوباره دستگیر شده و هم اکنون در زندان به سر می برد.

سعید حجاریان هم یکی دیگر از چهره های شاخص جبهه مشارکت است که هم اکنون در بازداشت به سر می برد. آقای حجاریان از موسسان وزارت اطلاعات ایران است و در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت ایران از او به عنوان "مشاور جمهوری" یاد می کرد.

بسیاری از چهره های شاخص سیاسی و اقتصادی ایران که هریک طی ۳۰ سال گذشته رئیس جمهوری، عضو هیات دولت، نماینده مجلس شورای اسلامی یا وزیر بوده اند، از جمله اعضای شورای مرکزی این سه تشکل اصلاح طلب هستند.

گزارشگر دائمی بی بی سی از ایران اخراج شد


بی بی سی می گوید مقام های ایران از جان لاین، گزارشگر دائمی این رسانه در تهران، خواسته اند ظرف مدت 24 ساعت این کشور را ترک کند.

بی بی سی با انتشار بیانیه ای گفته است که از تصمیم مقام های ایران متاسف است اما دفتر این موسسه رسانه ای علیرغم اخراج جان لاین از ایران توسط مقام های این کشور، همچنان در تهران باز خواهد بود.

دولت ایران به طور گسترده آنچه را مداخله قدرت های خارجی در امور داخلی اش می داند، محکوم کرده و در این میان بر بریتانیا و بی بی سی انگشت گذاشته است.

آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، پیشتر در سخنانی در نماز جمعه تهران (29 خرداد) بریتانیا را "خبیث" توصیف کرد.

بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و اعتراض به نتایج آن، محدودیت هایی برای رسانه های داخلی و خارجی ایجاد شده است.

رسانه های خارجی از جمله بی بی سی به ویژه با محدودیت های شدیدی روبرو بوده اند و به خبرنگاران این رسانه ها اجازه داده نمی شود که دفاتر کاری خود را ترک کنند. جان لاین برای رادیو، تلویزیون و بخش آنلاین انگلیسی زبان بی بی سی از ایران گزارش ارسال می کرد.

بی بی سی می گوید پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در تاریخ دوازده ژوئن، پخش برنامه های فارسی زبان بی بی سی با "اختلالاتی عمدی" از داخل ایران، مواجه شده است.

در واکنش با این اختلالات، بی بی سی شمار ماهواره هایی که برنامه های فارسی زبان این رسانه را برای مخاطبان در ایران، افغانستان و تاجیکستان پخش می کند، افزایش داده است.

کودتاچی ها در تنگنای بین المللی تهدید های کارساز "گوگل" و "بی. بی. سی"

از تهران خبر داده اند:

راه افتادن دوباره بی بی سی بدنبال تهدیدهایی بود که انگلیس کرده و گفته بود، اگر پارازیت و مقابله با تلویزیون بی بی سی ادامه پیدا کند، دولت انگلیس از مخابرات ایران به مجامع بین‌المللی شکایت خواهد کرد. پس این تهدید جدی، با قبول چند شرط جمهوری اسلامی، محدودیت ها از روی تلویزیون بی بی سی برداشته شد. بدنبال انگلیس، مدیر گوگل نیز وارد میدان شده و ایران را، بدلیل فیلترینگ و کارشکنی دولت در کار این شبکه تهدید به شکایت کرده است. این شکایت می تواند بسرعت به جریمه های سنگین برای ایران ختم شود و این جریمه ها از حساب های بانکی جمهوری اسلامی برداشته شود. جریمه هائی که میتواند سر به میلیارد بزند.

یادمان نرود یک رئیس جمهور زبان بسته با 24 میلیون رای داریم! احمدشیرزاد

دقت کرده اید که یکی دو هفته است صدای احمدی نژاد خاموش شده است؟ ظاهراً بعد از آن سخنرانی مشعشع 24 خرداد که مخالفان خود را خس و خاشاک نامید، برخی زعمای ممکلت به این نتیجه رسیدند که هر چه این آقا کمتر وسط میدان باشد به صلاح نزدیک تر است. این شد که خودشان آمدند وسط و ترجیح دادند در این برهه ی حساس، سرنوشت نظام را به دست ماجراجویی های کلامی احمدی نژاد ندهند.

تا وقتی این جناب پشت میکروفن می رفت و در مورد سقوط عنقریب نظام جهانی و شنیده شدن صدای فرو ریختن ستون های اقتصاد و سیاست دنیا سخن می گفت و تا وقتی هر بار یک اظهار نظر نسنجیده مثل موضوع هولوکاست و یا رفتار نامربوط کار دست کشور و مردم می داد، ظاهراً کسی پیدا نمی شد کلام مهار ناپذیر او را کنترل کند و یا لااقل از پخش و اشاعه ی آن جلوگیری کند. برعکس، صدا و سیما مأموریت می یافت قربان صدقه "لحن مردمی" و "شفاف گویی" ایشان در عرصه ی سیاست (بخوانید حرف زدن های بی در و پیکر) برود و مردم از همه جا بی خبر نیز تصور کنند که لحن کلام احمدی نژاد به زودی صحنه ی سیاست جهانی را دگرگون خواهد کرد و استکبار جهانی را به زانو در خواهد آورد! گویی خواست خدا بود که یک بار هم که شده صابون زبان بی ملاحظه و کلام دردسر ساز، سبک، بی تقوا و سرشار از تحقیر و تمسخر آقای رئیس جمهور فعلی به تن خود آقایان بخورد و دریابند که وقتی کسی بر گفتارش هیچ معیاری جز جلب نظر دسته ای خاص از مخاطبین اش حکمرفا نباشد چه مشکلاتی که نمی آفریند.

اما نکته دیگری که در همین ارتباط قابل توجه است آن است که آقای احمدی نژاد در شرایطی دچار سانسور نسبتاً کامل خبری می شود که کارگردانان انتخابات مدعی اند وی 63 درصد از آراء رأی دهندگان را تصاحب کرده است. چگونه می توان تصور کرد رئیس جمهور منتخبی در اوج محبوبیت خویش قرار داشته باشد و در انتخابات کم نظیری که 85 درصد مردم در آن شرکت داشته اند واقعاً 63 در از آراء آنها را به خود جلب کرده باشد، اما بلافاصله پس از موفقیت، قادر به مدیریت افکار عمومی نباشد و بزرگان قوم یا به صراحت از او بخواهند که فعلاً دهان نگشاید و یا به صدا و سیما دستور سانسور خبری و سکوت در مورد سخنان وی بدهند!

در هر کشور دمکراتیک دنیا اگر رئیس جمهور منتخبی توانسته باشد در یک انتخابات 85 درصدی 63 درصد آرا را کسب کرده باشد، یعنی حدود 54 درصد آراء خالص مردم را به دنبال خود داشته باشد، از آن چنان محبوبیتی برخوردار خواهد بود که هر شخصیت سیاسی در جهان حسرت آن را می خورد.

واقعیت این است که اساساً آقای احمدی نژاد در شرایط فعلی فاقد چنین سیمایی است.

در هفته های آخر مانده به انتخابات، آقای احمدی نژاد با استفاده از امکانات ویژه هواپیمای اختصاصی، روزی 2 یا 3 مرکز استان را سفر می کرد و تلاش داشت تا با برگزاری اجتماعات عظیم فضا را به دست گیرد. گزارش ها حاکی است که هر چند در این راه بسیج بی امان فرمانداران و بخشداران وزارت کشور و سایر مدیران برای گرد آوردن مستمعان از شهرهای دور و نزدیک همگام ایشان بود، اما اجتماعات برگزار شده از استقبال های معمولی که در دوران ریاست جمهوری از ایشان می شد ضعیف تر بود.

در اصفهان ما با وجود آن که آقای احمدی نژاد دو ماه قبل از انتخابات سفر رسمی به آنجا داشت، اما جمعه قبل از انتخابات (15/3/88) با توجه به اطلاعاتی که از ترکیب آرای اصفهان به دستشان رسیده بود وی مجدداً به این شهر سفر کرد تا اجتماع باشکوهی را در میدان نقش جهان این شهر ترتیب دهد. اما چند روز نگذشته بود که با سفر تاریخی آقای خاتمی در روز چهارشنبه 20/3/88 به این شهر اجتماعی به مراتب با شکوه تر در همان میدان و تمام خیابان های اطراف برگزار شد که به اعتراف پیر و جوان تعداد شرکت کنندگان آن حداقل سه برابر اجتماع قبلی بود. کسانی که با روان شناسی مردم شهرها سر و کار دارند می دانند که چنین رخدادی در یک انتخابات، تیر خلاص به طرف مقابل است. چنین وضعیتی در شیراز نیز تجربه شد و در بسیاری از شهرهای دیگر نیز کم و بیش برقرار بود. من خود در ایام انتخابات عمدتاً در شهرهای کوچک سخنرانی داشتم و به جرأت می توانم شهادت دهم در اغلب آن ها شور و نشاط حامیان موسوی به مراتب گسترده تر از شهرهای بزرگ بود و در آن سو ستادهای احمدی نژاد معمولاً سوت و کور بود و چند نفری از جهت انجام وظیفه، چراغ را روشن نگه داشته بودند.

اما شاید نقطه اوج داستان بر می گردد به برنامه های روز دوشنبه 18/3/88 در تهران بزرگ. در این روز جوانان حامی موسوی مانور بسیار عظیمی داشتند که طی آن کمربند سبزی از تجریش تا راه آهن در تمام طول 18 کیلومتری خیابان ولیعصر برقرار کردند. در این مانور عظیم آن چنان جمعیت جوانان سبزپوش گستردگی داشت که در بسیاری از نقاط سطح خیابان را پوشانده بود. در همان روز هواداران احمدی نژاد در مصلای تهران جمع شده بودند. تصور برنامه ریزان ستاد احمدی نژاد این بود که ابتدا افواج عظیم انسانی را در مصلا گرد آورند و سپس آن ها را در تمام شهر تهران به راه اندازند و به اصطلاح پایتخت را به تسخیر نفوذ و جلوه ی خویش درآورند. این اتفاق نیفتاد و جمعیت در آن حدی نبود که قادر به رویارویی با موج عظیم مقابل باشد. علاوه بر آن، بی رغبتی و بی انگیزگی آنان که شاهد شکست عنقریب خود بودند مزید بر علت شده بود. در آن اجتماع، احمدی نژاد سخنرانی نکرد و برنامه شکست خورد. آن شب تمام خیابان های تهران در تسخیر موج سبز بود و هواداران احمدی نژاد در کنار برخی از ستادها حرکتی به مراتب ضعیف تر و کم رونق تر داشتند. این وضعیت تا پایان زمان رسمی تبلیغات کم و بیش برقرار بود.

ذکر این جزئیات را از آن جهت جالب می دانم که امروز بزرگان نظام می گویند زورآزمایی های خیابانی باید برچیده شود. در تمام سال های دوران اصلاحات به دلیل شرایط خاص آن دوران، تحلیلی که اصلاح طلبان برای پرهیز از مقابله خیابانی داشتند، فقدان ساز و کار لازم برای کنترل جمعیت ها و امکان عمل گسترده گروه های فشار و عوامل خود سر و دلایل دیگری که این جا مجال بحث آن نیست، طرفداران اصلاحات هرگز به فکر برگزاری تجمع های وسیع خیابانی نبودند. بر عکس، طرف مقابل با هر رویداد کوچک و بزرگی هزاران نفر را به خیابان می آورد و با شعار های آتشین و انعکاس گسترده تلویزیونی سعی می کرد فضا را به دست گیرد. علاوه بر این، آن ها با ابزارهای رسانه ای و امکانات حکومتی، راهپیمایی های ملی نظیر راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس را نیز به نفع خود مصادره می کردند.

عجب است که اکنون بعد از یک دهه، ناگهان وقتی اصحاب جناح راست در این عرصه نیز کم آورده اند، به صحنه آمدن مردم در خیابان ها و بیان اعتراضات به شیوه قانونی و استفاده از حق مسلمی که اصل 27 قانون اساسی در برقراری تجمعات و راهپیمایی ها به آنان داده، تبدیل به امری مذموم و ناپسند شد که باید تعطیل شود؟! این در شرایطی است که بعد از اعلام نتایج دور از انتظار انتخابات که همراه با هجوم و تعطیلی ستادهای موسوی و کروبی بود، طرفداران احمدی نژاد آن چه در توان داشتند صرف کردند تا اجتماعات باشکوهی تشکیل دهند اما در این کار توفیق نداشتند. اجتماع کم رمقی که روز یکشنبه 24//3/88 از سوی طرفداران احمدی نژاد در میدان ولی عصر تهران برگزار شد هیچ شباهتی به جشن پیروزی کاندیدایی که مسیر اوج گیری محبوبیت خویش تا کسب 63 درصد آراء از 85 درصد مردم را طی کرده، نداشت و گافهای متعدد احمدی نژاد در این برنامه نیز هیچ شباهتی به اعتماد به نفس یک کاندیدای محبوب و پیروز نداشت بلکه به دهن کجی عنصر لجوجی می مانست که می خواست به طرف مقابلش حالی کند که دیدی هر چه ما خواستیم شد!

اگر هیچ دلیل دیگری بر مخدوش بودن نتیجه اعلام شده انتخابات 22 خرداد ماه ایران نتوان یافت، باز هم همین سکوت اجباری تحمیل شده به احمدی نژاد گواه است بر آن که واقعیت مسئله با ادعای برگزار کنندگان انتخابات متفاوت است.

اکنون نامزد به اصطلاح منتخبی که مدعی اند کم نظیر ترین رأی در تاریخ کشور را آورده به دلیل آن که هر بار دهان می گشاید کار را خراب تر می کند از صحنه حذف شده است و به جای او دیگران به صحنه آمده اند! یک شب حداد عادل را می آورند به تلویزیون، یک شب فالیباف را و شب دیگر ولایتی را تا به اصطلاح با سخنانی عاقلانه تر بحران را جمع کنند! و در کنار همه این ها به جای آن که محبوبیت دور از تصور 63 درصدی رئیس جمهور آرامش را بر جامعه حاکم کند، استقرار بی سابقه و کم نظیر نیروهای نظامی و شبه نظامی در خیابان ها عامل ایجاد آرامش، البته از نوعی دیگر، شده است.

ای کاش حسادت ها به کنار می رفت و آقایان می پذیرفتند که همه با هم ایران را اداره کنیم. امروز جا دارد مقایسه کنند میان محبوبیت واقعی رئیس جمهوری که یک بار 20 میلیون و بار دیگر 22 میلیون رأی واقعی آورد و با همه ی تهاجم ها و بحران آفرینی ها به یمن محبوبیت واقعی خویش 8 سال ایران را آرام نگه داشت با فردی که به هزار زحمت باید از خلال انتخاباتی با هزاران حرف و حدیث بیرون کشیده شود، اما5/24 میلیون رأی ادعایی اش قادر نیست در طلایی ترین روزهای اوج محبوبیت اش کشور را برای دو هفته آرام نگه دارد، به گونه ای که برای آرام ماندن کشور ناچار شوند به او بگویند فعلاً ساکت باش تا ما خودمان بحران را آرام کنیم!

احمدی نژاد به زور سرنیزه هم ماندنی نیست!

نمایندگان مجلس را برای تائید نظرات رهبر، نزد وی بردند. علی خامنه ای برای آنها سخنرانی کرد و گفت که با دولت مهربان باشید. دولتی که هنوز تکلیفش روشن نیست و رهبر در حالی از مراعات قانون درهمین سخنرانی سخن گفت که خود بر خلاف قانون، از دولتی حمایت کرد که هنوز در چنبره انتخابات و نتیجه اعلام شده آن گرفتار است. قرار است احمدی نژاد پا به مجلسی بگذارد که فضای آن اینچنین است که می بینید.

به اراده مردم گردن بگذارید حمایت 10 فیلسوف جهان از جنبش اعتراضی مردم ایران

نامه‌ سرگشاده شمار بزرگی از فیلسوفان معاصر و استادان دانشگاه های جهان در حمایت از تظاهرات‌ و اعتراضات مردم ایرانی:

آیت‌الله علی خامنه‌ای خواستار پایان یافتن تظاهرات قدرتمند و گسترده‌‌ای شد که در اعتراص به انتخابات صورت می‌گرفت. استدلال وی این بود که کوتاه آمدن در مقابل خواست مردم و فشارهای «غیرقانونی» نهایتاً‌ به «دیکتاتوری» منجر می‌شود و به تظاهرات‌کنندگان هشدار داد که ایشان مسئول خشونت‌های آتی خواهند بود، نه پلیس.

همه کسانی که به فعالیت های سیاسی علاقمند هستند با استدلال خامنه‌ای آشنایند، چرا که مقامات دولتی از فرانسه‌ی ۱۷۸۹ گرفته تا خود ایران ۱۹۷۹ با همین منطق به مخالفت با عظیم‌ترین جنبش‌های مردمی عصر جدید برخاسته‌اند.

نیازی به گفتن نیست که ایرانیان خود باید سمتگیری سیاسی کشورشان را تعیین کنند. با این حال،‌ ناظران خارجی که شهامت تظاهرات‌کنندگان ایرانی را در هفته‌ی گذشته ستایش می‌کنند حق دارند تاکید کنند که ادعای دولتی که می گوید نمایندگی مردم‌اش را دارد تنها در صورتی پذیرفتنی است که ابتدایی‌ترین پیش‌شرط‌های شکل‌گیری چنین اراده‌ای را محترم شمارد: ‌آزادی مردم برای گرد هم آمدن بی‌هیچ مانعی؛ امکان بدون مانع برای بحث و دسترسی به اطلاعات، و به بحث گذاشتن و ‌تصمیم گرفتن.

حمایت خارجی از «ترویج دموکراسی» در بسیاری از کشورهای جهان طی سال های متمادی باعث گسترش بدبینی موجهی نسبت به جنبش‌هایی مدنی‌ شده که ادعای مشروعیت مستقیم دموکراتیک دارند. با این حال، این اصل به خودی‌خود همواره روشن است: صرفاً مردم می‌توانند ارزش چنین ادعاهایی را تعیین کنند. ما امضاءکنندگان این نامه از دولت ایران می‌خواهیم کاری نکند که مانع از ابراز روشن خواست مردم شود.



این نامه توسط این فیلسوفان امضاء شده است:



پیتر هالورد (دانشگاه میدلسکس، انگلستان)

آلبرتو توسکانو (کالج گلداسمیتس، انگلستان)

ایوکویچ، رادا، کالج بین‌المللی فلسفه، پاریس،‌دانشگاه ژان مونه، سن‌اتین، فرانسه

باتلر، جودیت، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی

بالیبار، اتین، پاریس ده، دانشگاه نانتر و دانشگاه کالیفرنیا، ایروین

چامسکی، نوآم، دانشگاه ام آی تی، کمبریج، ماساچوست، آمریکا

دوتمان، الکساندر گارسیا، کالج گلداسمیتس، دانشگاه لندن، انگلیس

رانسیر، ژاک، استاد بازنشسته فلسفه‌ی دانشگاه پاریس،‌سن‌دنی

زوپانچیچ، الکنا، مؤسسه‌ی فلسفه، فرهنگستان علوم و هنرهای اسلوانی

ژیژک، سلاوی، دانشگاه لیوبلیانای اسلووانی و دانشگاه اروپایی



و امضای جمع زیادی از استادان سرشناس دانشگاه ها

تفسیر اکونومیست از اوضاع ایران جهان، اکنون ادعاهای قبل از انتخابات ج. اسلامی را مسخره می کند

هفته نامه اکونومیست در شماره 27 ژوئن خود درباره رویدادهای ایران نوشت:

اگرچه به نظر می رسد که در روزهای اخیر از شمار تظاهرکنندگان و دامنه مخالفت های خیابانی مردم ایران با حکومت ظاهرا کاسته شده، اما هنوز نمی توان مطمئن بود که حادثه ای دیگر خشم مردم را در آینده نزدیک بار دیگر شعله ور نکند و بازهم میلیونها نفر را به خیابان ها نکشاند و حتی باعث انتخاباتی دیگر نشود.

حکومت هنوز پیروز نشده و بحران هنوز خاتمه نیافته است، زیرا توازن قدرت کاملا بر ضد وضعیت موجود تغییر یافته است.

آنچه که اینک آشکار شده این است که بخش عظیمی از جمعیت این کشور دراین اعتراضات حضور داشته اند.

میلیون ها نفری که به موسوی رای دادند امید داشتند او بتواند اندک تحولی را بوجود آورد، او اکنون با شهامت از تسلیم در برابر فشارهای حکومت خودداری می کند.

حوادث اخیر ایران باعث شده مشروعیت جمهوری اسلامی چه در داخل و چه خارج ایران به شدت ضربه ببیند. ادعای حکومت که نور امید مسلمانان جهان، بویژه مستضعفان منطقه و جهان است، اکنون به تمسخر گرفته می شود. موقعیت رهبر جمهوری اسلامی بشدت لطمه دیده است، زیرا شخصی که قرار بود فراتر از درگیری های انتخاباتی قرار داشته باشد، به طور کامل خود را با سرکوب و تقلب همسو کرد.

مبارزه ای علنی در راس قدرت بروز کرده و نیروهای وفادار به آقای خامنه ای و رئیس جمهور جنگ طلب او آشکارا در برابر اصلاح طلبان و واقعگرایانی صف آرایی کرده اند که از حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی، دومین مرد قدرتمند جمهوری اسلامی برخورداراند. محمد خاتمی نیز از میرحسین موسوی حمایت کرده است.

به این ترتیب، حتی اگر نیروهای امنیتی بتوانند مخالفان را از سطح خیابان ها پراکنده سازند، جدال بر سر نظام حکومتی همچنان ادامه خواهد یافت و رژیم را، اگر واژگون نکند، تضعیف خواهد کرد.

رزیابی‌های محافل سیاسی داخلی و جهانی ایران با اولین جرقه منفجر می‌شود بانگ الله اکبر خشمگین تر از هر شب

عقربه ساعت شمار اخبار و رویدادهای ایران را معدود رسانه‌هائی که نیمه جان نفسی در داخل کشور می‌کشند، به سمت اوین و ماجرای بارها تکرار شده در جمهوری اسلامی، یعنی شکنجه و اعتراف گیری چرخش کرده است. محدودیت‌های پارازیتی روی تلویزیون بی بی سی در داخل کشور کم شده است. در عوض بی بی سی نیز فتیله اخبار و رویدادهای ایران را پائین کشیده است. دیگر از مصاحبه‌های پیاپی با کارشناسان و مفسران ایرانی خبری نیست! در تهران گفته می‌شود توافقی میان وزارت خارجه انگلیس و مقامات ایران برای پائین کشیدن این فتیله و برداشته شدن پارازیت از روی بی بی سی صورت گرفته است. چه کسی واسطه این معامله بوده؟ بر کسی معلوم نیست! مرگ مایکل جکسون موهبتی بود که حداقل برای چند روزی به داد کودتاچی‌ها رسید و در صدر خبرها قرار گرفت. البته به داد شبکه‌های فارسی زبان – از جمله بی بی سی- نیز برای فرار از صحنه رسید.

گردش اخبار دشوارتر از چند روز پیش شده است، اما مختل شدن بازهم بیشتر گردش اخبار به معنای توقف رویدادهای ایران نیست. انتشار تازه ترین بیانیه میرحسین موسوی که پاسخ کتبی وی به درخواست شورای نگهبان برای معرفی نماینده جهت حضور در هیات داوری جدیدی که تشکیل داده، آن پوشش خبری که باید می‌داشت، نیافت. همچنان که درباره فلج ماندن شورای نگهبان و بیم از اعلام تائید انتخابات و واکنش مراجع مذهبی ایران که مقامی بالاتر از فقهای شورای نگهبان دارند، بحث و تفسیری پخش نمی‌شود. صدای "الله اکبر" که همچنان، شب‌ها در ایران بلند است و شب گذشته بلندتر از هر شب دیگری بود، دیگر در لندن شنیده نمی‌شود! در چند ارتباط مستقیم تلفنی که شب گذشته با تهران داشتیم، گفتند روی بام خانه‌ها "غوغای الله اکبر است"! و جالب تر این که هرچه به سمت جنوب تهران می‌روید، صدای الله اکبر بلندتر است. در بسیاری از محلات جنوب تهران، مردم کشته داده‌‌اند و الله اکبر‌ها به همین دلیل خشمگین تر از هر شب دیگر است.

اما، این هنوز تمام اخبار ایران نیست. در پشت ظاهر آرامی که به ضرب چماق و گلوله بدست آمده، مردم منتظر یک فرصت برای انفجاراند. و این همان نکته ایست که هم در جبهه کودتاچی‌ها و هم جبهه ضد کودتا از آن آگاهی دارند. کودتاچی‌ها سعی می‌کنند با سرهم بندی کردن یک نمایش تلویزیونی و اعتراف گیری، وحشت را تثبیت و سراسری کنند، جبهه ضد کودتا در حاکمیت که ساعت به ساعت وسیع تر و گسترده تر می‌شود، نگران همین انفجار است و وضع کشور را نه تنها بحرانی، بلکه به سمت بحرانی تر شدن ارزیابی می‌کند. اخبار مربوط به دیدار و مذاکرات سیاسی پشت صحنه که در همین شماره پیک نت می‌خوانید و همچنین بازتاب تحولات تکاندهنده دو هفته گذشته ایران در مطبوعات مهم و کلیدی جهان مانند "اکونومیست" همین نگرانی را تائید می‌کند. این در شرایطی است که تنظیم دستور کار اجلاس 8 کشور بزرگ سرمایه‌‌داری جهان که کمتر از دو هفته دیگر تشکیل می‌شود عمدتا متمرکز بر اوضاع ایران و نوع مناسبات با حاکمیت و بویژه دولتی است که مشروعیت داخلی و خارجی ندارد. مجموعه اخبار این شماره پیک نت، این فضای خبری را در برابر شما قرار می‌دهد.

بدون موافقت موسوی هیچ راه حلی به نتیجه نمی رسد ناطق نوری سکان را بدست می گیرد؟ پیشنهاد تشکیل یک دولت موقت برای تدارک یک انتخابات دیگر

«کار تمام شدنی نیست. مسئله ای که الان هست بنظر من اینست که دیگر هیچ کاری در کشور بدون آنکه موسوی با آن موافق باشد و یا یک طرف آن باشد حل نمی شود. تمام تحرکات این روزها هم همین را نشان می دهد. راه حل های مختلفی مطرح شده است، اما هنوز بر سر هیچکدام از آنها تفاهم بدست نیآمده است. اقتصاد کشور فلج است و همه میدانند که آتش زیر خاکستر است. از جمله پیشنهادهائی که طرح شده اینست که مجمع تشخیص مصلحت پیشنهاد تشکیل یک دولت موقت با دستور کار برگزاری یک انتخابات دیگر را ظرف 6 ماه تا یکسال دیگر تهیه کرده و رهبر با آن موافقت کند. با این نظر، بسیار از اعضای موثر مجلس خبرگان و بویژه مراجع قم موافق اند. نظر مراجع در این مرحله بسیار مهم شده است، مدارج مذهبی بسیاری از آنها فراتر از اعضای شورای نگهبان است. برای تشکیل دولت موقت، چند گزینه نیز در نظر گرفته شده که مطرح ترین آنها ناطق نوری است، زیرا هم با ساختار وزارت کشور آشناست، هم یک دوره کامل رئیس مجلس بوده و هم مورد وثوق رهبر و جناح راست است. شاید در میان انواع راه حل هائی که در این روزها ارائه می شود، این منطقی ترین آنها باشد. تقریبا برای همه قطعی شده است که احمدی نژاد دیگر نمی تواند رئیس دولت باقی بماند. حضور او در راس قوه مجریه باعث ادامه خشم و نارضائی مردم است. درعرصه جهانی نیز او فاقد اعتبار است. حتی اطلاع داریم که به احمدی نژاد پیشنهاد استعفا، با اعلام ضرورت آرامش در کشور هم شده است. این راه حل، از سوی مراجع قم حمایت شده است.

الان یک توازن قوایی در کشور بوجود آمده که یک سر آن رهبر است و سر دیگرش موسوی. دیگر احمدی نژاد مطرح نیست. بنظر من در این توازن حتی موسوی دست بالا را دارد، حتی سکوتش هم بحران ساز شده است. هر تصمیم اگر توافق او را نداشته باشی عملی نیست. او حتی اگر هیچ کاری نکند و فقط با راه حل ها موافقت هم نکند همه چیز روی هوا می ماند.

مردم و حاکمیت چشم به موسوی دوخته اند هاشمی شاهرودی میانجی مذاکرات با موسوی

در یک خبر دیگر که "محمد کرمی راد" عضو دیگر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کرده، قرار است آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضاییه نقش میانجی و محور مذاکرات با میرحسین موسوی را برعهده گیرد.

برخی از اعضای کمیسیون با حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری نیز دیدار و گفتگو کرده اند. از نقش علی لاریجانی رئیس مجلس نیز در همین ارتباط سخن گفته شده است.
شاهرودی با اشاره به حوادث و درگیریهای پس از انتخابات گفته است: دخالت ها و کسانی که تبلیغات سوء رسانه ای انجام دادند باعث آسیب ها و صدماتی شد.

دستگیری کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران


به دنبال انتشار خبر دستگیری ۸ نفر از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران به اتهام نقش داشتن در نا آرامی های اخیر ایران ، دیوید میلیبند وزیر خارجه بریتانیا این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری این افراد شده است.

خبرگزاری فارس که خبر دستگیری کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران را منتشر کرده مدعی شده این هشت نفر در برپایی "آشوب های اخیر" نقش موثری داشته اند.

آقای میلیبند در بیانیه ای این اقدام مقام های ایران را "آزار و اذیت" و "ارعاب" نامیده و آن را غیر قابل قبول خوانده. وزیر خارجه بریتانیا گفته کشورش به طور رسمی نسبت به این اقدام اعتراض خواهد کرد.

پیشتر وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه ای کوتاه اعلام کرده بود در روزهای اخیر گزارش های ضد و نقیضی درباره دستگیری شماری از اتباع این کشور یا کسانی که به نوعی با این کشور در ارتباط بوده اند دریافت کرده که آنها را با مقام های ایرانی در میان می گذارد.

اخراج دیپلمات ها
به دنبال اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نا آرامی های ایجاد شده پس از آن ، ایران با طرح اتهام دخالت بریتانیا در این رویدادها ، دو دیپلمات بریتانیایی را از تهران اخراج کرده بود.

این اقدام واکنش بریتانیا را به دنبال داشت و دولت بریتانیا نیز در واکنش به این اقدام به سفارت ایران در لندن اطلاع داد که دو دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج می کند. گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا روز سه شنبه دوم تیر (۲۳ ژوئن) گفت که این اقدام پاسخی است به اخراج دو دیپلمات بریتانیایی از ایران.

آقای براون گفت از اینکه ایران کشورش را در چنین موقعیتی قرار داده بسیار متاسف است، اما بریتانیا همچنان علاقه مند است تا رابطه خوبی با این کشور داشته باشد و همچنان از حکومت ایران می خواهد تا به حقوق بشر و آزادی های دمراتیک مردم ایران احترام بگذارد.

تنش در روابط ایران و بریتانیا
به دنبال نا آرامی ها در شهرهای مختلف ایران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران در انتقاد از دولت های خارجی که به برخورد با معترضان انتقاد کرده بودند، دولت بریتانیا را "خبیث" خواند.

به دنبال این سخنان رهبر ایران ، برخی از تشکل های دانشجویی در اعتراض به " دخالت های بریتانیا در امور داخلی ایران" در برابر سفارت بریتانیا در تهران تجمع کردند.

صادق محصولی وزیر کشور ایران هم که وزارتخانه تحت اداره او با اتهام تقلب در آرا روبرو است گفت: " انگلیس، آمریکا و همچنین رژیم غاصب صهیونیستی (اسرائیل) از عوامل اصلی اغتشاشات اخیر تهران" هستند.

غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات ایران نیز اتهامات مشابهی را به گروه هایی از تظاهرکنندگان وارد کرد. آقای اژه ای گفت بسیاری از آنهایی که در ناآرامی های پس از انتخابات شرکت داشتند از "حمایت مالی" آمریکا، سازمان سیا و سازمان مجاهدین خلق برخوردارند. او نیز آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به عنوان کشورهایی که "نقشی عمده" در ناآرامی های اخیر ایران بازی می کنند، توصیف کرد.

دولتهای آمریکا و بریتانیا خشونت علیه تظاهرکنندگانی که به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراض دارند را محکوم کرده و اتهام دخالت در امور ایران را رد کرده اند.