Friday, November 12, 2010

خودکشی در مسیر قطار تهران - مشهد

آفتاب: قطار 6 و 40 دقیقه پردیس تهران - مشهد با یک شهروند برخورد کرد که فرد مذکور در دم جان سپرد.


قطار6 و 40 دقیقه پردیس تهران - مشهد با فردی که ظاهرا قصد خودکشی داشته برخورد کرد و فرد مذکور در دم جان سپرد.

بنا بر این گزارش این حادثه در 5 کیلومتری شهر مشهد رخ داد فرد مذکور با انداختن خود بر روی ریل قطار هنگام نزدیک شدن قطار، به بوق‌های ممتد قطار توجه نکرده و با توجه به سریع‌السیر بودن قطار و نبود فاصله لازم برای ایست کامل قطار از هنگام ترمز کشیدن، فرد در دم جان سپرد.

این حادثه در ساعت 14 و 25 دقیقه امروز رخ داد.

برگزاری فارس:جریان فتنه در مسابقات رباتیک نفوذ پیدا کرد

خبرگزاری فارس در خبری که به نقل از مسئول تیم MHU روباتیک ایران منتشر کرده است نوشت: «در مسابقات امسال جشنواره روباتیک خوارزمی برگزارکنندگان این جشنواره با رویکرد سیاسی منتسب به جریان فتنه از حضور دو تیم مطرح و نامدار آماده رقابت در جشنواره مسابقات روباتیک ممانعت به عمل آوردند.»




وی درگفتگو با فارس این ادعا را مطرح کرد: «از مدت ها پیش یکی از داوران اصلی این دوره که از منتسبین به جریان فتنه بوده و عهده داری داوری تیم ها برای حضور در مسابقات روباتیک جشنواره خوارزی امسال را داشته با ایراد برخی از عقاید منتسب به جریان فتنه سعی در محروم سازی دو تیم MHU و امام جواد علیه السلام داشته است.»



یوسف پور می افزاید: «باعث تعجب است که در مصاحبه به عمل آمده توسط داوران این دوره از مسئولین دو تیم یاد شده، این مصاحبه کاملاً موفقیت آمیز بوده و حاضران به سؤالات مطروحه به صورت مشروح و تفصیلی و با پاسخ هایی کاملاً صحیح جواب داده اند و به هیچ باور علمی نمی توان این محرومیت از مسابقات را توجیه نمود.»



‫به گزارش کلمه، تقریبا تمام جریان دانشجویی و نخبگان کشوری و اساتید دانشگاهی از دید برخی جزیی از آنچه جریان فتنه نام می برند هستند.

ترك اعتراض آمیز افتتاحيه بازي هاي آسيايي گوانگجو از سوي مسئولان ورزشي ايران

فارس : مسئولان ايراني حاضر در افتتاحيه، اين مراسم را به نشانه اعتراض به استفاده از واژه مجعول ترك كردند.




به گزارش خبرنگار اعزامي فارس از گوانگجو، در پي نشان دادن نام خليج فارس به اسم خليج ع ر ب ي در مراسم افتتاحيه، تمامي مسئولان ورزشي ايران حاضر در ورزشگاه اين مراسم را به نشانه اعتراض ترك كردند.



اين درحاليست كه موسسات علمي و جغرافيايي دنيا اين خليج را به نام خليج فارس مي شناسند؛ اما گاهي برخي كشورها با خواندن اين خليج به نام مجعول ع ر ب ي، درصدد تحريف اين واقعيت تاريخي هستند.

پنج دختر اوکراینی با برهنه شدن در مراسم فرهنگی سفارت ایران در اوکراین به حکم سنگسار در ایران اعتراض کردند.







ملاقات خانواده دکتر ابراهیم یزدی با وی پس از چهل روز بی خبری

جرس: در پی چهل روز بی خبری از ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران، خانوادۀ این فعال ملی – مذهبی موفق شدند وی را روز پنجشنبه ٢۰ آبان ماه ٨٩ در زندان اوین ملاقات کنند.






به گزارش ندای آزادی، ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت که در حال حاضر کهنسالترین زندان سیاسی در ایران می باشد، اکنون در بند ٢۰٩ اوین نگهداری می شود.





ابراهیم یزدی نهم مهر ماه امسال در جریان اقامه نماز جمعی از فعالان ملی- مذهبی در اصفهان، به همراه جمعی دیگر از اعضای نهضت آزادی دستگیر شد، که اگرچه دیگر اعضای بازداشتی بعد از هفته ها آزاد شدند، اما یزدی ٧٧ ساله با وجود بیماری، به زندان اوین منتقل شد.



این دومین بازداشت دبیرکل نهضت آزادی پس از انتخابات ریاست جمهوری است. وی بعد از عاشورای سال گذشته نیز به زندان افتاد و بازجویان علی رغم کهولت سن و بیماریش به او اجازه درمان و بستری شدن در بیمارستان را ندادند.



����� �� �ی���ی �������ی �� �� ����ی���� ��� ����+ژ�

�ی���� ���ی �� ی�ی �� ������ی ��� ���ی�ی ������ �� �� ��ی� ��� �� ������ �� ��� �� �ی��� ����� �ϡ ��ی��� ��ϡ ���ی �ی� �� ������ �� �Ș� ���ی�ی��ی CNN� ���� ͘�� ����ی �� �ی��� �ی� �� �ی� �ی �� � �� �ی� ��یی� �ی ��.




��ی� ��� ����� �����ی: �ی���� ���ی �� ی�ی �� ������ی ��� ���ی�ی ������ �� �� ��ی� ��� �� ������ �� ��� �� �ی��� ����� �ϡ ��ی��� ��ϡ ���ی �ی� �� ������ �� �Ș� ���ی�ی��ی CNN� ���� ͘�� ����ی �� �ی��� �ی� �� �ی� �ی �� � �� �ی� ��یی� �ی ��.



��Ԑ�� �������� ������ �� ������ ��� � �ی� ����: �ی���� ���ی� ی���ی ���ی��یی � �� ���ی�� ��� ���ی �ی���ی �� ������ �ی �� �Ș� ���ی��یی CNN �� ���� �� ���� �� ��� ���ی �ی� �Ș� (��ی� ������)� ���ی �� �ی�� "�ی���ی �� �� �� �� ���� �ی ��ی� �ی� ���� ���� � �ی� ��� � ���� ����"� �ی���ی�: ����� �� � ���� �� �� �� ��ی ���� ��� ���� � ͘�� ����ی �� �ی��� �ی� �� �ی� �ی �� � �� �ی� ��یی� �ی ��. �ی� �� � �� ͘�� � �� ����� �ی� ���� ��� ����� ��ʻ.



���ی �� ���� �� �ی ������ ��� ��� ��� �� �ی��� (������ ���� �ی��� �� ���ی �ی���ی�: ��� � �ی� �� �ی� �� ������ ��� ��� ��. �� ��ی� �� ���� ��ѐ ��� ���ϡ ی�ی �ی� � �ی��ی �ی���. � �ی��� �� ������ ���� �� � ���� �ی� ��



زوم کردن دوربین رسانه ملی روی چهره زن برهنه

سایت لیلا اوتادی هک شد

تاریخ برخورد با هنرمندان را فراموش نمی کند

جعفر پناهی،فیلمساز سرشناس ایرانی روز یکشنبه در جلسه دادگاه خود حاضر شد و متن دفاعیه اش را قرائت کرد. پناهی که چندی پیش دستگیر و زندانی شد،در این دفاعیه با تاکید براینکه "در نطفه کشتن عقیده و عقیم کردن هنرمندان دلسوز جامعه تنها یک نتیجه می­ دهد و آن خشکاندن ریشه­ های اندیشه و بی­ ثمر کردن درخت خلاقیت و هنر است" گفته است: "به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حین فیلمبرداری فیلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه­ ی اهل فرهنگ و هنر و سینماگران کشور است. و قدرت­نمایی برای اینکه: هر که از ما نیست و مثل ما فکر نمی­ کند، محکوم است."




سازنده فیلم هایی چون دایره در ادامه این دفاعیه با ذکر این نکته که تاریخ هرچه را که فراموش کند، برخورد با هنرمندان را هرگز از حافظه­ ی خود پاک نمی­ کند خطاب به رئیس دادگاه گفته است: "شما هر رأیی که بدهید به من نمی دهید به سینمای مستقل ایران می‌دهید. سینمای ایران در این سی سال آبروی ایران و هنر این سرزمین بوده، شما به این آبرومندی رأی می‌دهید."



متن کامل دفاعیه جعفرپناهی، در زیرمی آید.







ریاست محترم دادگاه، اجازه می­خواهم لایحه­ ی دفاع از خود را در دو بخش تقدیم كنم:







بخش نخست: آن­چه می­گویند

در چند روز گذشته فیلم­های مورد علاقه­ ام را که قبلاً بارها دیده بودم، دوباره دیدم؛ البته امكان دسترسی به بسیاری از فیلم‌های ارزشمند تاریخ سینما را نداشتم، چرا که در شب دهم اسفند 88، وقتی به اتفاق آقای محمد رسول ­اف مشغول ساختن فیلمی از جنس سینمای اجتماعی و هنری بودیم، نیروهایی که خود را ماموران وزارت اطلاعات معرفی می­ کردند، بدون نشان دادن مجوز، ضمن دستگیری ما و دیگر همکاران­مان، آن فیلم­ ها را هم با خود بردند و هرگز پس ندادند. تنها حرفی که بعدها درباره­ ی آن فیلم ­ها شنیدم از بازپرس پرونده­ ام بود که گفت: این فیلم­ های مستهجن چیست که نگه داشته­ ای؟

من سینما را از همان فیلم­های ارزشمند سینما یاد گرفتم که بازپرس آن­ها را مستهجن می­نامید. باور کنید نمی­دانم چگونه می­ شود آن­ها را مستهجن نامید. همان­طور که نمی­توانم بفهمم آن­چه که اکنون به اتهام آن مرا محاکمه می­ کنید را چگونه می­ شود جرم نامید؟ آیا این مصداق بارز قصاص قبل از جنایت نیست؟ مرا به جرم ساختن فیلمی محاکمه می­کنید که موقع دستگیری در سر صحنه حتی سی درصد آن هم فیلمبرداری نشده بود. حتماً این مثال را شنیده­ اید که اگر "لا الله الا الله" را که شهادت به یگانگی خداوند می­دهد، فقط پنجاه درصداش را بگویی کفر محسوب می­شود. چگونه می­ شود تنها با استناد به سی درصد از فیلمی که هنوز تدوین و صداگذاری نشده و مراحل فنی آن به پایان نرسیده، كسي را متهم کرد. اجازه دهید بقیه­ ی این فیلم را بسازیم، تدوین و صداگذاری كنيم و مراحل فنی آن­را به پايان برسانیم، آن­گاه درباره‌اش قضاوت كنيد؛ فيلمي از سینمای اجتماعي ایران بر محور تلاش یک خانواده برای بازیابی امید و دوباره گرد آمدن کنار یکدیگر.

من نه از آن مستهجن بودن فیلم­ های تاریخ سینما سر در می­ آورم، نه از این اتهام. اگر چنین است شما نه تنها ما را، بلکه سینمای اجتماعی، انسانی و هنری ایران را محاکمه می­ کنید. سینمایی که در آن انسان خوب مطلق یا بد مطلق وجود ندارد. سینمایی که در خدمت زر و زور نیست. سینمایی که به طرف‌داری یا محکوم کردن کسی رأی نمی­دهد، بلکه تلاش می­ کند صادقانه تصویرگر واقعیت­ ها از نگاه فيلمساز باشد. سینمایی که از مشکلات حاد اجتماعی الهام می­ گیرد و در نهایت به انسان می‌رسد. این سینما، سینمای انسانی، دور از سطحی ­نگری و همراهی با سیاست یا منابع قدرت است.

در اتهامات ما گفته شده ما می­ خواستیم با این فیلم، شیوه­ های اغتشاش و اعتراض را ترویج كنیم. در طول همه­ ی سال­ های فیلم­سازی­ ام بارها گفته­ ام و اکنون هم می­ گویم: من فیلمساز اجتماعی­ ام، نه فیلمساز سیاسی. دغدغه­ های اجتماعی دارم، به همین دلیل فیلم­ هایم اجتماعی است تا سیاسی. چرا که سینمای سیاسی را فاقد ارزش هنری می­ دانم. سینمای سیاسی یعنی سینمای حزبی و شعاري. سینمای حزبی به تماشاگر حكم مي‌كند که چه باید کرد یا چه نباید کرد. اما در سینمای اجتماعی هرگز برای تماشاگر نسخه پیچیده نمی­ شود. این نوع برخورد توهین به شعور تماشاگر است و دور از اصول سینمای اجتماعی است كه به آن اعتقاد دارم. من سینمای اجتماعی را برگزیده­ ام و این­ گونه فیلم­ هایم را ساخته­ ام. حتی روزی که از دانشکده فارغ­ التحصیل می­ شدم، همچون پزشکان که قسم­ نامه­ ی بقراط را می­ خوانند، به پاسداری از این نوع سینما قسم خورده‌ام؛ که هنوز بر آن پای‌بندم. این پای‌بندی تا کنون دردسرهایی را هم همراه داشته، و منجر به توقیف فیلم‌های فیلمسازانی همچون من شده است. اما هرگز در سینمای ایران سابقه نداشته فیلمسازی را به جرم ساختن فیلم دستگیر و روانه زندان کنند. یا خانواده‌اش را زماني که در زندان بوده با هجوم بر خانه و کاشانه‌اش مورد تهدید و ارعاب قرار دهند. این بدعتی است در تایخ سینمای ایران، که همواره از آن سخن خواهند گفت.

مرا متهم به حضور در اجتماعات کرده‌اند. در سینمای اجتماعی، فیلمسار ناظر است. ناظر بر وقایع اجتماعی­ اش. پس با این نگرش، من باید بر اتفاقاتی که بر کشورم می­ گذشت، ناظر می­ بودم. هر چند فیلمساز با دوربین­ اش نظاره می­ کند، اما اجازه­ ی استفاده از دوربین را به هیچ فیلمساز ایرانی ندادند. هنرمند می­ بیند تا شاید روزی روزگاری برای به­ وجود آوردن اثر هنری الهام بگیرد. من ناظر بودم و این حق من بود که ببینم. هیچ­کس اجازه ندارد هنرمند را وادار به ندیدن کند. چرا باید این حق را از هنرمند سلب کرد و او را به جرمی واهی محاکمه کرد.

گفته شده که ما فیلم بدون مجوز می­ ساختیم. قبل از هر چیز باید بگویم هیج قانونی نیست که مجلس تصویب و به وزارت ارشاد در این باره ابلاغ کرده باشد. تنها آيین‌نامه‌های داخلی وجود دارد که با تعویض معاونت‌هاي سینمائی، دست‌خوش تغییر می‌شوند.

گفته شده ما به بازیگرهای فیلم، فیلمنامه نداده­ ایم. اصولاً سینما را در شکل کلی به دو دسته تقسیم می­ کنند. سینمای تجاری و سینمای هنری. سینمای تجاری با بازیگران حرفه­ ای شناخته­ شده شکل می­ گیرد. آن­ها کار خود را بلدند و با خواندن فیلمنامه و راهنمایی کارگردان از پس اجرای نقش برمی­آیند. اما در سینمای هنری، بخصوص سینمای اجتماعی هرچند در بعضی از آنها بازیگران حرفه‌ای حضور دارند، اما اکثرا بازیگران غیرحرفه‌ای هستند. در این صورت، کارگردان لزومی به دادن فیلمنامه به آن­ها نمی­ بیند، چرا که این امر تأثیر منفی در بازی آن­ها مي‌گذارد. اگر قرار است ما را به این جرم محاکمه کنید، خیل عظیم فیلمسازانی را که به این شیوه کار می­ کنند را محاکمه می­ کنید. اين يك شيوة فيلم‌سازي است كه در قوانين قضايي و جزايي جايي براي آن تعيين نكرده‌اند و چنين اتهامي در اين پرونده بيش‌تر به يك شوخي مي‌ماند.

مرا متهم به امضای بیانیه کرده­ اند. من یک بیانیه امضا کرده­ ام، آن­هم بیانیه­ ی موسوم به 37 فیلمساز ایرانی. آن روزها که هر قشر و گروهی نظر خود را نسبت به وقایع و اتفاقاتی که در کشور در جریان بود با صدور اطلاعیه اعلام می­کردند، 37 نفر از معتبرترین فیلمسازان کشورمان نگرانی خود را از آینده کشور با توجه به اتفاقات جاری اعلام کردند که من هم یکی از آن­ها بودم. متاسفانه به جای آن­که به نگرانی­ های این هنرمندان عاشق کشورشان توجه شود، قسمت­ هایی از این بیانیه گزینش شده و آن­را مدرک جرم ساخته­ اند. کدام نوشته­ ای را سراغ دارید که با گزینش جملات و کلماتی کوتاه از آن نتوانید معنایی متفاوت از کلیت­ اش به­ دست آورید؟ آیا این 37 سینماگر حق نداشتند نظر خود را نسبت به وضعيت کشورشان بیان کنند؟ آیا بیان این نظر جرم است و باید این 37 نفر محاکمه شوند؟ آیا هنرمندان باید نسبت به سرنوشت کشورشان بی­ تفاوت باشند؟ این 37 نفر اکثراً همان­ هایی هستندکه به هر بی‌عدالتی در سراسر جهان عکس­ العمل نشان داده و اعلامیه نوشتند. حال چگونه می­توان از آن­ها انتظار داشت نسبت به سرنوشت کشورشان بی­ تفاوت باشند؟ یادآوری می‌کنم در جايي که به‌راحتی به هر کس انگ خائن و وطن‌فروش یا جاسوس زده می‌شود، حتی یک مورد را هم نمی‌توانید بیابید که موفق شده باشند چنین برچسبی را به فیلمسازان بزنند.

گفته شده كه من سازماندهی تظاهرات در خارج از کشور را هنگام برپایی افتتاحیه­ ی جشنواره­ ی مونترال کانادا به عهده داشته­ ام. آخر هر اتهامی باید کمی واقعیت و انصاف را هم پشتوانه داشته باشد. من در مونترال ریاست هیأت داوران را به عهده داشتم و تنها چند ساعت قبل از مراسم به آن­جا رسیده بودم. منی که آن­جا هیچ­کس را نمی­ شناختم، چگونه می­ توانستم چنین کنم؟ آیا واقعاً یادمان رفته آن­روزها هر جای دنیا که مراسمی بود، هموطنان­مان در خارج از کشور گرد هم می­ آمدند و خواسته­ های خود را مطرح می­ کردند؟ حتی در مسابقات ورزشی هم چنین بود. آیا اکنون باید بازیکنان، حتی فوتبالیست‌هائی که مچ‌بند سبز بسته بودند یا سرمربی تیم ملی متهم به سازمان­دهی رفتار تماشاگران شوند؟

گفته شده كه من با رسانه­ های فارسی­ زبان خارج از ایران مصاحبه کرده­ ام. در کجای قانون ما را از مصاحبه منع کرده­ اند؟ تنها موردی که به من تذکر جدی داده شد، در مهرماه سال گذشته و در دفتر پی­گیری وزارت اطلاعات بود



بخش دوم: آن­چه می­گویم

تاریخ گواهي می­ دهد كه ذهن هنرمند، ذهن تحلیل­گر جامعه­ اش است. با اندوخته­ ی تاریخ و فرهنگ و دانش، ناظر بر وقایع جاری جامعه‌اش است. آن­را می­ بیند، تحلیل می­ کند و در قالب اثر هنری به معرض دید، شناخت و قضاوت جامعه می­ گذارد که حتی راه‌گشای اهل سیاست نیز هست. آیا آن­چه در ذهن هنرمند می­ گذرد دلیل مجرم بودن اوست؟ آیا بازداشت من، همکاران و خانواده­ ام به جرم واهی ساختن فیلمی بدون مجوز، نشانه­ ای است برای همه­ ی اهل فرهنگ و هنر این کشور که: "هر آن­که مستقل باشد و حاضر به تن دادن به فاحشه‌گی هنری نباشد ، جایش در زندان است؟"

در نطفه کشتن عقیده و عقیم کردن هنرمندان دلسوز جامعه تنها یک نتیجه می­ دهد و آن خشکاندن ریشه­ های اندیشه و بی­ ثمر کردن درخت خلاقیت و هنر است. به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حین فیلمبرداری فیلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه­ ی اهل فرهنگ و هنر و سینماگران کشور است. و قدرت­نمایی برای اینکه: هر که از ما نیست و مثل ما فکر نمی­ کند، محکوم است.

من یک سینماگرم. دور از سیاست و جنجال­ های قدرت. تمامی دوران فیلمسازیم را در این کشور فیلم ساخته­ ام. با بازداشت و محاکمه­ ی من، نه‌تنها منِ فیلمساز، که سینما را به عنصری سیاسی تبدیل کرده­ اید. این تنها محکمه­ ی من نیست. محکمه­ ی هنر و هنرمندان این کشور است. گواه تاریخ هر کشوری، آثار هنری و برخورد با هنرمندان آن سرزمین است. پس هر حکمی که در این دادگاه داده شود، حکمی است برای همه­ ی هنرمندان، بخصوص همه­ ی سینماگران این سرزمین. و حتی حکمی است برای جامعه­ ی ایران که سال­هاست مخاطب این سینما هستند. نهال من و همه­ ی هنرمندان ایران در خاک این کشور ریشه دوانده و میوه­ ی درخت هنر ما، حاصل زیبایی­ها و زشتی­های این سرزمين است. پس هر حکمی که به من و اندیشه­ ی من می­دهید، حکمی است که به مردم این کشور داده می­ شود.

تاریخ هرچه را که فراموش کند، مطمئن باشید برخورد با هنرمندان را هرگز از حافظه­ ی خود پاک نمی­ کند. شما هر رأیی که بدهید به من نمی دهید به سینمای مستقل ایران می‌دهید. سینمای ایران در این سی سال آبروی ایران و هنر این سرزمین بوده، شما به این آبرومندی رأی می‌دهد. رأی شما در صورت در نظر نداشتن جوانب آن، محدود به این چاردیواری نخواهد شد. باور کنید در آینده هرگز از این دادگاه به عنوان محکمة جعفر پناهی نام نخواهند برد. بلکه از آن به عنوان "محکمة سینما و هنر ایران" یاد خواهند کرد. پس یادآوری می­کنم تا یادمان نرود.

آیا کسی در این دادگاه یادش هست 9 سال پیش وقتی از جعفر پناهی برای شرکت در جشنواره­ ای در آمریکا دعوت کردند، اعلام کرد اگر بخواهید در بدو ورود به خاک آمریکا از من انگشت­ نگاری کنید، نخواهم آمد؛ و نرفت. اما چندی بعد وقتی دعوت جشنواره­ هایی را در آرژانتین و اروگوئه پذیرفت و راهی آن کشورها شد، هنگام تعویض هواپیما در فرودگاه نیویورک، ماموران فرودگاه به خاطر ایرانی بودن او و به دلیل قانون مبارزه با تروریست او را برای مراحل تحقيرآميز انگشت­ نگاری فراخواندند. اما جعفر پناهی به دليل مقاومت به غل و زنجیر کشیده شد و 16 ساعت در بازداشت ماند و فردای آن روز بدون تن دادن به انگشت­ نگاری، فرودگاه را به مقصد وطن ترک کرد. از آن پس اعتراض خود نسبت به رفتار غیرفرهنگی و غیرانسانی با هنرمند ایرانی را به گوش جهانیان رساند که حمایت­ های گسترده­ ی شخصیت­های فرهنگی، هنری و سینمایی جهان را در پی داشت. چرا که هنرمند مستقل، مخالف بی‌عدالتی در تمامی این کره خاکی است. و چون به هیچ قدرتی وابسته نیست در هر مکان و هر زمان نظر خود را دور از سیاست‌بازیها اعلام می‌دارد. آن زمان جعفر پناهی نمی­دانست روزی در کشور خودش هم بازداشت می­ شود و دست­بند به دست، راهی زندان اوین خواهد شد تا در سلول انفرادی جای گیرد.

آیا کسی در این دادگاه یادش هست که جعفر پناهی 5 سال است امکان فیلم ساختن در کشورش را نداشته، دو سال پیش مجوز ساختن فیلم "بازگشت" را که درباره­ ی جنگ بود به او ندادند و فيلم‌هايش، بامجوز و بي‌مجوز، امكان نمايش نداشته‌اند؟

آیا کسی در این دادگاه یادش هست که جعفر پناهی مهرماه سال گذشته، پس از توقیف پاسپورت در فرودگاه و اعلام ممنوع‌الخروجی همراه دو سینماگر ممنوع­ الخروج دیگر در یادداشتی اعلام کرد: "ما سینماگریم. در تمام طول فعالیت فرهنگی­ مان می­ توانستیم پاسپورت دیگری داشته باشیم؛ اما خواست و اراده­ ی­ ما بر ایرانی بودن و ایرانی ماندن بوده است..."؟ آن زمان جعفر پناهی نمی­دانست که ماندن در کشورش، بازداشت، ماندن در سلول انفرادی، تفتيش عقاید و غیره را نیز به همراه دارد.

آیا کسی در این دادگاه یادش هست غرفه­ ی جوایز جعفر پناهی در موزه­ ی سینما، بسیار بزرگ­تر از سلول انفرادی­ اش در ایام بازداشت­ اش بود؟ تمامی جوایز این غرفه­ گنجینه ای است ارزشمند برای تاریخ سینمای ایران . جوایزی همچون: شیر طلای ونیز، خرس نقره­ ای برلین، دوربین طلای کن، پلنگ طلای لوکارنو، لاله طلای استانبول، هوگوی طلایی شیکاگو، خوشه­ ی طلایی والادولید اسپانیا، پلاک طلایی سائوپولوي برزیل، پرمدئوس طلایی گرجستان، پودئوي طلائی آرژانتین، جایزه‌ي بزرگ توکیو، جایزه‌ي بزرگ منتقدین جهان، جایزه­ ی بزرگ اروگوئه و ده­ ها جایزه­ ی بزرگ و کوچک دیگر از پنج قاره­ که حاصل بیش از دویست بار حضور در بیش از صد جشنواره از پنجاه دو کشور جهان است... در مقابل، سلولی کوچک به ابعاد...، بگذریم.

چه یادمان باشد، چه یادمان نباشد، اکنون من، جعفر پناهی با وجود همه­ ی این بی­ مهری­ها باز هم اعلام می­کنم که ایرانی­ ام و در ایران باقی خواهم ماند. من کشورم را دوست دارم و بهای این دوست داشتن را هم پرداخته‌ام و اگر لازم باشد باز خواهم پرداخت. و چون به گواه فیلم­ هایم، فهم و احترام متقابل و تحمل کردن را یک اصل از اصول مدنی می­دانم، پس تأکید می­کنم که از هیچ کس کینه­ و نفرتی به دل ندارم، حتی از بازجوهایم. چرا که ما در برابر نسل آینده مسئول­ ایم. مسئول­ ایم این سرزمین را بدون کوچکترین گزند تحویل نسل بعد دهیم.

تاریخ صبور است. هر دورانی را چه دیر و چه زود از سر می‌گذراند. اما من نگرانم. نگرانم و از شما می‌خواهم وجدانتان را قاضی کنید. نگرانی من از تفرقه، چنددسته­ گی و از مخاطراتی است که در آینده بروز مي‌كند و ريشه در نفرت و کینه دارد. می­ خواستم و همچنان می­ خواهم که آرامش، پرهیز از خشونت، تحمل، رواداری و احترام متقابل، اصل روابط اجتماعی و انسانی ما باشد. نسل آينده، انسانیت، آزاده­ گی، برابری و برادری از ما می­ آموزد و ما موظفیم دور از هر گونه برتری‌جويی طبقاتی، قومی و ملیتی، احترام به عقاید يكديگر بگذاريم و از کینه‌توزی میان آنها بکاهیم. اگر چنین نکنیم، با توجه به رويدادها و وضعيت کشورهای همسایه، ایران ما آسيب‌پذير و مستعد هرج ومرج و ناامنی خواهد شد. پرهيز از چنان شرايطي، تنها زمانی میسر می­شود که کینه­ های‌مان را دور بريزيم و مهر و عشق و تحمل عقاید را جایگزین­ اش کنیم. این راهی است که ماندگاری و شرافت این سرزمین را تضمین می­ کند.



"راهی است راه عشق، که هیچش کرانه نیست..."

پناهی دفاعیه خود را چنین امضا کرده است:

فیلمساز ایرانی، جعفر پناهی



برنامه احمدی نژاد برای تسخیر مجلس آینده

در حالیکه در جبهه اصلاح طلبان و مخالفان دولت ایران، هیچ نشانه ای از فعالیت های انتخاباتی به چشم نمی خورد، جریان حاکم در جمهوری اسلامی خود را برای شرکت در انتخابات مجلس نهم آماده می کند. کاری که آنگونه که یک نماینده مجلس شورای اسلامی عنوان کرده، با ابتکار محمود احمدی نژاد انجام می شود.




غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده تهران و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز دیروز با اعلام این مطلب به خبرگزاری مهر گفت حبیب الله عسگراولادی، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حدادعادل از طرف رئیس جمهور مامور شده اند تا با برگزاری "جلسات مشترک میان جریان اصولگرایی"، کمک کنند "مواضع مشترک و واحد" بیش از پیش در این جریان شکل بگیرد.



به گفته مصباحی مقدم "برگزاری جلسات مشترک میان جریان اصولگرایی با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس نهم هستیم می تواند کمک کند که مجموعه اصولگرایان همگرایی و مواضع مشترک داشته باشند و به یک لیست واحد در انتخابات مجلس برسند."



اعضای هیات سه نفره ای که از جانب احمدی نژاد مامور شده اند تا وحدت را در میان اصولگرایان برقرار کنند، از مقامات بانفوذ جمهوری اسلامی و چهره های شاخص جریان حاکم هستند.



علی اکبر ولایتی، وزیر اسبق امور خارجه در دولت های میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی و مشاور کنونی آیت الله خامنه ای در امور بین الملل است. با وجود این وی در جریان بندی های سیاسی بیشتر به اکبر هاشمی رفسنجانی نزدیک است. در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در سال 1384 ولایتی ابتدا خود را برای این مقام نامزد کرد اما با اعلام کاندیداتوری هاشمی، به نفع او از عرصه انتخابات کنار رفت.



غلامعلی حدادعادل، رئیس مجلس هفتم شورای اسلامی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نهم است. او در عین حال پدر همسر مجتبی خامنه ای، مشهورترین و بانفوذترین فرزند رهبر جمهوری اسلامی نیز هست.



حبیب الله عسگراولادی هم چهره محوری جریان محافظه کار و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری (ائتلاف گروه های جناح راست سنتی) است. مردی که به گفته مصباحی مقدم، جلسه اخیر چهره های شاخص اصولگرا با احمدی نژاد به درخواست او تشکیل شده بود.







همه مهمانان پاستور



محمود احمدی نژاد، پنجشنبه 6 آبان ماه، 15 نفر از بزرگان جریان اصولگرا را به دفتر خود در خیابان پاستور دعوت و جلسه محرمانه ای با آنها برگزار کرد.



علی اکبر ولايتي، غلامعلی حدادعادل، شهاب الدین صدر، حبیب الله عسگراولادي، مرتضی آقاتهراني، صادق محصولي، محمدرضا باهنر، محسن كوهكن، علی ذبيحي، حمید رسايي، علی اصغر زارعي، عزت الله ضرغامي، محمدحسن ابوترابي، حسین فدايي، مجتبی ثمره هاشمي، حیدر مصلحي، ابراهیم عزيزي، مجید حاجی‌بابايي، محمدنبی حبيبي، لطف الله فروزنده، محمدرضا ميرتاج‌الديني، مهرداد بذرپاش و اسدالله بادامچيان حاضرين اين جلسه بودند كه با رياست احمدي‌نژاد تعداد آنها به 24 نفر رسيد.



آنگونه که سایت ها و خبرگزاری های داخل ایران، چند روز پس از برگزاری این جلسه گزارش دادند، هدف رئیس دولت از تشکیل این جلسه محرمانه "بررسی ساز و كارهاي وحدت اصولگرايان در فعاليت‌هاي سياسي آينده مانند انتخابات مجلس نهم" بوده است.







تجربه جبهه متحد



این تجربه یکبار پیش از آن در جریان انتخابات مجلس هشتم نیز توسط شخص احمدی نژاد و در قامت ائتلافی انتخاباتی با عنوان "جبهه متحد اصولگرایان" مدیریت شده بود.



احمدی نژاد پس از تعطیلات نوروزی سال 86، پانزده نفر از معتمدين جريان اصولگرا را كه به سه طيف اصلي این جریان تعلق داشتند، به نزد خود دعوت كرد و راهكارها و تاكتيك‌هاي ورود به انتخابات مجلس را با آنها به بحث گذاشت.سه طیف اصلی جریان اصولگرا شامل حامیان احمدی نژاد که در آن هنگام با تابلوی "رایحه خوش خدمت" فعالیت می کردند، راست سنتی به محوریت حزب موتلفه اسلامی و جبهه پیروان خط امام و رهبری و اصولگرایان تحول خواه و جمعیت ایثارگران می شوند.



اعضاي جلسه 15 نفره كه در واقع هيأت موسس جبهه متحد اصولگرايان بودند، عبارت بودند از: محمود احمدي نژاد، احمد توكلي، غلامعلي حدادعادل، علي لاريجاني، حبيب الله عسگر اولادي، محمد رضا باهنر، صادق محصولي، حيدر مصلحي، علي كردان، مهدي چمران، محمد رضا رحيمي، عليرضا زاكاني، حسين فدايي، محسن كوهكن و علي اكبر ولايتي.



اين جمع 15 نفره به يك كار گروه 9 نفره از اعضاي خود مأموريت دادند تا مدل و سازوكار رسيدن اصولگرایان به وحدت را تدوين و مشخص كنند. اين 9 نفر عبارت بودند از محمد رضا باهنر، صادق محصولي، حيدر مصلحي، علي كردان، مهدي چمران، رحيمي، علي زاكاني، حسين فدايي و كوهكن. قرار بر اين شد كه اين منشور بر مبناي بيانات رهبر انقلاب كه چند ماه قبل از در ديدار كارگزاران نظام شاخصه‌هاي نه‌گانه اصولگرايي را تعريف كرده بودند، تنظيم و به جلسه بعدي ارائه شود.



اين كار گروه نيز با برگزاري جلسات متعدد، فرآيند مورد نظر را تدوين و گزارش نهايي خود را براي تصميم گيري به جمع 15 نفره ارائه كردند. جمع 15 نفره نيز سازوكار نهایی را تصويب و مجوز تشكيل ستاد مركزي را صادر كرد. ساز و كاري كه در واقع همان مدل مشهور 5+6 از آن استخراج شد.



تدوين منشور و همچنين توافقنامه‌ نهايي ساز و كار وحدت از نتايج اين نشست ها بود. توافقي نهايي كه ميان عناصر حقيقي طيف‌هاي اصلي اصولگرا از جمله رايحه خوش خدمت، جبهه پيروان خط امام و رهبري، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي و اصولگرايان تحولخواه شكل گرفت.



فهرست مورد توافق این جبهه موفق شد تا با کمک ردصلاحیت گسترده اکثر نامزدهای اصلاح طلب توسط شورای نگهبان و در میان اعتراض اصولگرایان منتقد احمدی نژاد، اکثریت مجلس هشتم را در اختیار بگیرد.







مدل مشابه



اکنون با گذشت سه سال و نیم از آن تجربه، اصولگرایان حاکم یک بار دیگر به دنبال تکرار آن با محوریت احمدی نژاد هستند.



سایت رجانیوز، که به عنوان سایت خبری نزدیک به دولت احمدی نژاد فعالیت می کند، درباره موضوعات مطرح شده در جلسه ششم آبان، گزارش داده: "دكتر احمدي‌نژاد بار ديگر چهره‌هاي اصلي جريان اصولگرا را دعوت كرد تا با شكل‌دهي يك مدل مشابه، ضمن جدي گرفتن تأكيدات رهبر انقلاب در زمينه وحدت، ساز و كارهاي وحدت اصولگرايان در فعاليت‌هاي سياسي آينده نيز بررسي شود."



به گزارش رجا، "احمدي‌نژاد در پايان جلسه به‌عنوان جمع‌بندي مباحث اعلام كرده است كه جلسات در بين حاضران ادامه پيدا كند و منتظر وي نباشند، چرا كه ممكن است به‌دليل مشغله زياد اجرايي، منوط كردن برگزاري جلسات به حضور او، موجب توقف شود. با اين حال، رئيس‌جمهور تأكيد كرده است كه جمع‌بندي‌هاي جلسات را در اختيار او نيز قرار دهند تا وي نيز از آن‌ها استفاده كند."



شهاب الدين صدر، نايب ‌رئيس مجلس كه در اين جلسه حضور داشته نیز درباره محتوای آن گفته است: "رئيس‌جمهور در مورد علت اين دعوت توضيح داد به دنبال مذاكراتي كه بعضي اصولگرايان از جمله جناب آقاي عسگراولادي در مورد ضرورت تعامل و همفكري بيشتر اصولگرايان در شرايط حاضر با او داشته‌اند، تصميم گرفته از تعدادي از اصولگرايان براي شركت در اين جلسه دعوت كند و بر همين اساس ايشان اعلام كرد كه اين جلسه براي همفكري و تعامل بيشتر ميان افراد شاخص اصولگراست."







همکاری عسگراولادی و احمدی نژاد



این جلسه محرمانه تقريبا دو ماه و نيم ماه بعد از جلسه‌اي خصوصي برگزار شد كه حبيب‌الله عسگراولادي با احمدی نژاد داشت.



محمد نبی حبیبی، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی و از نزدیکان عسگراولادی، پس از برگزاری آن جلسه خصوصی بدون اشاره به جزئیات آن به ایرنا، خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی گفته بود که این جلسه به دعوت آقای احمدی نژاد و به پیشنهاد آقای عسگر اولادی بوده است تا اصولگرایان "راهکارهای عملی رسیدن به وحدت" را بررسی کنند.



غلامرضا مصباحی مقدم نیز با بیان اینکه هیات سه نفره (شامل عسگراولادی، ولایتی و حدادعادل) در تلاش است تا جلسات مشترک بعدی میان جریان اصولگرایی را برگزار کند، افزود: "امیدواریم این جلسات منجر به شکل گیری مواضع مشترک و واحد میان جریان اصولگرایی شود و همچنین به کاهش فاصله و اختلاف کمک کند."



این نماینده شاخص مجلس با اذعان به اختلافات ایجاد شده بین اصولگرایان پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری، افزود این جلسات باعث می شود که "مواضع افراد این جریان به یکدیگر نزدیک شود."



وی تصریح کرد: "برگزاری جلسات مشترک میان جریان اصولگرایی با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس نهم هستیم می تواند کمک کند که مجموعه اصولگرایان همگرایی و مواضع مشترک داشته باشند و به یک لیست واحد در انتخابات مجلس برسند."







غایبان بزرگ



ابراز امیدواری اصولگرایان به وحدت این جریان در انتخابات آینده مجلس در شرایطی است که نخستین جلسه برگزار شده این جریان با محوریت احمدی نژاد چند غایب سرشناس داشت.



به جز علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی که در این نشست حاضر نشد، آنگونه که نایب رئیس مجلس گفته از مهدی چمران (رئیس شورای شهر تهران)، محمدباقر قالیباف (شهردار تهران)، محسن رضایی (دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) و احمد توکلی (رئیس مرکز پژوهش های مجلس)، اساسا دعوتی نشده بود.



با این حال آنگونه که مصباحی مقدم گفته "اصولگرایانی که در شاخص ها و کلام با یکدیگر اشتراک دارند، گرد هم آمدن آنان حول محور این شاخص ها کار دشواری نیست."



روابط مجلس هشتم و دولت احمدی نژاد که هر دوی آنها عنوان اصولگرا را بر خود دارند، در سه سال گذشته، گاه به وضعیت بحرانی رسیده است.این اختلافات به طور مشخص پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری تشدید شد. در این مدت، دولت و رئیس آن بارها اعلام کرده اند که برخی قوانین مصوب مجلس را قبول نداشته و آنها را برای اجرا ابلاغ نمی کنند و در مقابل تعدادی از نمایندگان اصولگرا و اصلاح طلب مجلس هم احمدی نژاد را به "استبداد رای" متهم و او را به "برخورد قانونی" تهدید کرده اند.



نمایندگان حامی احمدی نژاد در مجلس هشتم بارها عملکرد این مجلس را به رغم آنکه اصولگرایان در آن اکثریت هستند، علیه دولت دانسته اند.اخیرا نیز روح الله حسینیان، از نمایندگان طرفدار احمدی نژاد و مشاور امنیتی او، با تقسیم جریان حاکم در جمهوری اسلامی به دو دسته "اصولگرایان ناب" و "اصولگرایانی که گرایش های غیر نابی دارند"، از به دست گرفتن "آینده" جریان حاکم توسط گروهی که آنها را "اصولگرایان ناب" نامید، خبر داده است.


تحویل جسد عالم در مرز افغانستان

یکی از شاهدان عینی کشته شدن یک تبعه افغان در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد در مصاحبه با "روز" از چگونگی کشته شدن و انتقال جسد این تبعه افغان به افغانستان سخن گفت.




احسان مقدسی که روز 30 خرداد در خیابان خوش جنوبی تهران شاهد کشته شدن یک تبعه افغان بوده به "روز" می گوید نام این تبعه افغان "عالم" بوده و مامورین امنیتی با اخذ تعهد جسد او را در مرز ایران و افغانستان به خانواده اش تحویل داده اند.



در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش سال گذشته، بیش از 100 نفر کشته شدند؛ هر چند گفته می شود تعداد واقعی کشته شدگان بیش از 200 نفر بوده است. اکثر جان باختگان براثراصابت گلوله و همچنین ضربات باتوم جان باختند اما هرگز آماری از کشته شدگان اعلام نشد و حکومت همواره تعداد کشته شدگان را کمتر از آمار واقعی ذکر کرده و قتل ها را به "اغتشاشگران" نسبت داده است.



با گذشت بیش از 17 ماه همچنان هویت بسیاری از جان باختگان به دلیل فشارهای امنیتی ناشناس مانده است.در میان این جان باختگان چند خارجی مقیم ایران نیز بوده اند که "عالم" یکی از آنان است که به گفته شاهدان عینی، روز 30 خرداد در کوچه مختاری در خیابان خوش جنوبی مورد اصابت گلوله قرار گرفت.



ساکنان این محله با تایید این واقعه که خود ناظر آن بوده اند، به "روز" گفته اند که "عالم" کارگر ساختمانی در این محل بوده و هنگامی که در حال پهن کردن لباس هایش بر بام پشت بام بوده مورد اصابت گلوله قرار گرفته و سپس به بیمارستان منتقل شده است. آنها همچنین تایید کرده اند که "عالم" هنگام انتقال به بیمارستان زنده بوده است.







چند بار عمل جراحی



احسان مقدسی یکی از شاهدان این واقعه است که به "روز" می گوید: روز 30 خرداد که درگیری ها شدید بود ما در حال فرار بودیم که به خیابان خوش جنوبی رسیدیم. منزل یکی از دوستانم که با هم بودیم در همان حوالی بود در تعقیب و گریز ماموران به سمت کوچه مختاری پیچیدیم و مردی را دیدیم که از ناحیه سینه گلوله خورده و روی زمین است. زنده بود و ساکنان محل بالای سر او جمع شده بودند و گفتند که او یک کارگر افغان است که در پشت بام در حال پهن کردن لباس هایش بوده است که گلوله میخورد. با آمبولانس او را به بیمارستان منتقل کردند. روز بعد مشخص شد که او را به بیمارستان مصطفی خمینی برده اند.



این شاهد عینی می افزاید: از طریق دوستم که ساکن همان حوالی بود پی گیری و با صاحب کار این جوان افغانی صحبت کردیم و پسر عموی او را یافتیم و باخبر شدیم که "عالم" سه بار جراحی شده و متاسفانه جان باخته بود. او 31 ساله بود و تازه ازدواج کرده و همسرش در افغانستان بود.



به گفته احسان مقدسی، جسد این کارگر افغانی تا دو ماه به پسرعمویش که از طرف خانواده او پی گیری میکرد تحویل داده نشد و سپس: ذقیقا دو ماه بعد جسد را بردند و در مرز افغانستان به خانواده اش تحویل دادند. همزمان پسر عمویش را نیز از ایران اخراج کردند و هیچ گونه برگه پزشکی قانونی به او تحویل داده نشد. اما از او تعهد گرفتند که حرفی در این زمینه زده نشود و پسر عموی "عالم" نیز در سکوت همراه با جسد از ایران اخراج شد.



وزارت کشور افغانستان و همچنین سفارت افغانستان در ایران در پاسخ به پی گیری های خبرنگار "روز" در این زمینه سکوت اختیار کرده اند. این مقامات رسمی چنین واقعه ای را تکذیب نکرده اما اظهار بی اطلاعی کرده اند.



دفتر دادستان تهران نیز در تماس خبرنگار "روز" حاضر به اظهار نظر در این زمینه نشد.



"عالم" اولین شهروند افغانی نیست که در ایران کشته می شود اما شاید اولین تبعه خارجی باشد که در جریان اعتراضات مردمی ایران به انتخابات مخدوش 22 خرداد و بر اثر اصابت گلوله کشته شد.



احسان مقدسی می گوید که اگر "عالم" تبعه کشوری جز افغانستان بود قطعا قضیه به چنین شکلی مسکوت نمی ماند که حتی کسی نداند او نیز یکی از جان باختگان درگیری های بعد از انتخابات است.



اما کشته شدن "عالم" تنها هزینه ای نیست که افغانی های مقیم ایران در جریان اعتراضات مردم ایران پرداخت کردند. پیش از این وب سایت کلمه از بازداشت 12 شهروند افغانی در جریان اعتراضات خبر داده بود که از سوی دستگاه امنیتی ایران متهم به اقدام علیه امنیت ملی شده بودند و سفارت افغانستان در تهران هم کمترین کمکی به آنها نکرده است. این 12 کارگرکه در کارگاههای ساختمانی شهر تهران کار میکردند، در کنار خیابان نظاره گر تظاهرات مسالمت آمیز مردم بوده و فعالیت دیگری در حرکت های اعتراضی مردم ایران نداشته اند اما متهم به اقدام علیه امنیت ملی ایران شدند و از سوی دادگاه انقلاب حکم های سنگینی دریافت کردند.



براساس این گزارش بسیاری از این افراد حتی قادر به خواندن و نوشتن نبوده اما در بازجویی های متعددی که توسط بازجویان وزارت اطلاعات ایران از آنها انجام شده باید به این پرسش پاسخ می دادند که کدام یک از نامزدهای معترض انتخابات به آنها پول داده که در اعتراضات خیابانی شرکت کنند.







مهاجران افغان در بازجویی هایی خود بارها گفته ا ند آنها تنها تاوان یک لحظه کنجکاوی خود و تماشای تظاهرات مردم را از حاشیه خیابان می پردازند. آنها فقط می خواستند بدانند در خیابان های تهران چه خبر است و این همه سروصدا برای چیست.

محرابیان هم می خواهد رئیس جمهور شود

علي اكبر محرابيان، از منسوبین نزدیک محمود احمدی نژاد و وزیر صنایع و معادن کابینه که به علت ثبت اختراع شخص دیگری به نام خود در دادگاه محکوم شده است، به نوشته یک سایت نزدیک به اصولگرایان، به جمع داوطلبان جانشینی احمدی نژاد پیوست. هم اکنون در کابینه محمود احمدی نژاد ، آنطور که رسانه های خبری نقل می کنند، اسفندیار رحیم مشائی، محمد رضا رحیمی، حمیدرضا بقایی و بالاخره علی اکبر محرابیان در صددند خود را به عنوان گزینه بعدی ریاست جمهوری مطرح کنند.




به گزارش سایت جهان نیوز آخرین تلاش محرابیان برای مطرح کردن خود به عنوان یکی از گزینه های ریاست جمهوری، با انتقاد محمود احمدی نژاد مواجه شده است.



بنا بر این گزارش، او با سفارش به فردی به نام عبدالرضا داوری، کتابی با عنوان "محراب تولید" منتشر کرده که طی آن محرابیان به عنوان « پربازده ترین وزیر صنایع در 50 سال اخیر» معرفی شده است.



جهان نیوز، پایگاه خبری نزدیک به علیرضا زاکانی روز گذشته در این باره نوشت:" در حالي كه دو سال و اندي به پايان عمر دولت دهم باقي مانده است، به گفته برخی علي اكبر محرابيان، وزير صنايع و معادن اين دولت عزم خود را براي مجاب نمودن احمدي نژاد برای معرفي نيروي مد نظر خود در انتخابات آينده رياست جمهوري به كار گرفته است.آخرين مستند دريافتي از وزارت صنايع و معادن محرابيان نیز حاكي از برنامه تيم وي به اين منظور است. در رأس اين تيم « ع. د» معاون سابق خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا ) و مديرعامل فعلي موسسه صندوق بازنشستگي صنایع مس است كه از زير مجموعه هاي محرابيان مي باشد."



جهان نیوز درباره این کتاب افزوده است: "ع. د در جديدترين كتاب خود به طرز تملق آمیزی به عملكرد علي اكبر محرابيان پرداخته است. وي نام اين كتاب را «محراب توليد » گذاشته است. اين كتاب به شماره شابك 9-01-6015-600-978 در 448 صفحه توسط موسسه فرهنگي –هنري پويا نقش در قطع رحلي و به تيراژ 2000 به قيمت 8700 تومان منتشر شده است. نكته جالب در اين كتاب اين است كه آقاي «د» به عنوان تدوينگر اين اثر، خود 700 خبر از خبرگزاري جمهوري اسلامي را عينا و بدون ذکر نام منبع استفاده كرده است كه مثلا اين اخبار نشان دهنده محراب توليد بودن محرابيان است. در حاليكه عملكرد ها را با نمودار و اعداد مقايسه اي نمايش مي دهند اما «د» در اين كتاب براي ارائه عملكرد محراب توليد دولت دهم فقط به اخباري بسنده كرده كه در ايرنا منتشر شده است. این درحالی است که انتقاد زیادی از عملکرد محرابیان در بخش صنعت کشور وجود دارد".



انتشار گزارش جهان نیوز موجب شد تا فردی که این سایت از وی با عنوان «ع.د» یاد کرده بود، با ارسال جوابیه ای از نقش مستقیم علی اکبر محرابیان در این پروژه کتاب سازی پرده بردارد.



عبدالرضا داوری در جوابیه خود به جهان نیوز نوشته است:" باطلاع می رساند کتاب منتشر شده مزبور که مجموعه اخبار و گزارشات عملکرد وزارت صنایع و معادن را در بر می گرفت ، به ابتکار شخصی اینجانب و به منظور دفاع از عملکرد وزارت صنایع و معادن ، به صورت مقدماتی آماده و پس از تهیه در 10 نسخه آزمایشی ، به رویت برخی از دست اندرکاران عرصه صنعت و از جمله جناب آقای مهندس علی اکبر محرابیان وزیر محترم صنایع و معادن و 3 نفر از معاونین و مشاورین ایشان رسید".



بنا بر این گزارش، افشای نقش مستقیم محرابیان در انتشار کتاب «محراب تولید»، آنطور که جهان نیوز که از سایت های هوادار دولت محسوب می شود، گزارش داده با واکنش احمدی نژاد مواجه شده است.



جهان نیوز در گزارشی مدعی شده احمدی نژاد از محرابیان به دلیل «چاپ کتابی تملق آمیز» انتقاد کرده و به نقل از یک منبع آگاه نوشته است:" بعد از اينكه جلسه هيات دولت تمام مي شود دكتر احمدي ن‍ژاد از علي اكبر محرابيان، وزير صنايع و معادن مي خواهد بماند؛ چرا كه با او كار خصوصي دارد! وزير صنايع و معادن پس از اين ديدار سريعا به محل كار خود مي آيد و دستور مي دهد تا آنچه را كه رئيس جمهور به او تذكر داده است پيگيري نمايند. محرابيان از مجموعه زيردست خود مي خواهد تا در خصوص چاپ كتاب «محراب توليد» كه توسط «ع. د» مدير عامل صندوق بازنشستگي صنایع مس درباره عملكرد و فعاليت هاي وزارت صنايع و معادن در دوران محرابيان مي باشد، گزارش فوري بدهند".



سایت نزدیک به اصولگرایان منتقد دولت همچنین از خشمگین شدن محرابیان از ارسال جوابیه داوری و افشای نقش خود در پروژه کتابسازی خبر داده و نوشته است:" منابع خبري گزارش داده اند كه وزير صنايع و معادن از پاسخ نويسنده كتاب محراب توليد به سايت جهان به شدت ابراز ناراحتي و تاسف كرده است. محرابيان معتقد است هيچ هماهنگي براي چاپ اين كتاب حتي ده جلد با وي نشده بود، و تا لحظه انتشار خبر مربوطه اطلاعي از موضوع نداشته است".



گفتنی است عبدالرضا داوری، که در زمان سرکوب اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات به مدیرعاملی خبرگزاری دولتی ایرنا منصوب شده بود، هم اکنون با حمایت محرابیان به به مدیرعاملی صندوق بازنشستگی صنایع مس ایران رسیده است.



او چندی پیش و آنطور که خبرآنلاین گزارش داده، در یک نشست خبری گفته بود:"بر اساس تحقیقات در خصوص وزرای صنایع 50 سال اخیر ایران، محرابیان، وزیر صنایع فعلی به عنوان پربازده‌ترین وزیر تاریخ 50 ساله ایران شناخته شده است. گزارش این کار پژوهشی در هفته صنعت و معدن منتشر خواهد شد".



عبدالرضا داوری همچنین نویسنده وبلاگی به نام «در برابر باد» است که در آن نوشته های زیادی در مدح دولت محمود احمدی نژاد و محرابیان وجود دارد.



او در این وبلاگ سمت های اجرایی خود را که اولین آنها «معاون خبرگزاری ایرنا » در سال 87 است اینچنین معرفی کرده :" عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی ، مدیرعامل موسسه صندوق بازنشستگي صنايع مس ايران ، رییس هیئات مدیره باشگاه ورزشی صنعت مس کرمان، رئيس هيات مديره شركت توسعه و آباداني استان كرمان، مشاور عالی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی".



او مدعی شده است که در این وبلاگ: "دغدغه هایم را قلمی می کنم و در برابر تند باد می ایستم". با این حال تمامی مطالب وی در تمجید از محرابیان و احمدی نژاد و حمله به رهبران و هواداران جنبش سبز نگاشته شده است.


فروش کلیه به طور قانونی در ایران + فیلم

شهرزادنیوز: فیلم کوتاه "معامله قانونی کلیه در ایران"، تولید تلویزیون بی بی سی، به چگونگی خرید و فروش قانونی کلیه در ایران پرداخته و نشان می دهد که فروش کلیه و آگهی فروش آن در ایران به امری متداول و معمول تبدیل گشته است.




تقریبا تمام کسانی که در فیلم با آنان گفتگو شده است، برای مشکلات مالی مجبور به فروش اعضای بدن خود شده اند. دختر جوان 27 ساله ای نیز یکی از مراجعه کنندگان فروش کلیه است که اظهار می دارد: با اینکه روزی 14 ساعت کار می کند، درآمدش جوابگوی هزینه شان نیست و برای بازپرداخت بدهی اش مجبور به انجام این کار شده است.



در بخشی از فیلم زنی که 37 ساله دارد، برای فروش (در فیلم: اهدا) کلیه‌اش آمده است. منشی پذیرش "انجمن حمایت از بیماران کلیوی" پس از جویا شدن علت این کار و این که چرا همسرش اقدام نکرده، تقاضای او را نمی پذیرد و می گوید سنش برا "اهدای" کلیه مناسب نیست، زیرا آنها تنها کسانی را می پذیرند که سنشان بین 23 تا 34 سال باشد.




pجنتی : نبايد به زندانيان فتنه‌گر،مرخصي داد / چشم تيزبين نظارت ما همه جا كار مي‌كند‌/ نمایندگان وزرا را استیضاح نکنند

دبير شوراي نگهبان گفت: مرخصي دادن به زندانيان كار بدي نيست اما نه به آن‌كه مرخصي بگيرد و توطئه و يا فرار كند.




به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) آيت‌الله احمد جنتي در خطبه‌ دوم نماز جمعه تهران اظهار كرد: برخي هياهو راه مي‌اندازند تا يك فرد كه به زندان افتاده آزاد شود، وقتي براي او وثيقه مي گذارند برخي از آن‌ها باهم جلسه مي‌گذارند و برنامه‌هاي خود را تنظيم مي‌كنند و كارهاي خود را ادامه مي‌دهند. اين درست است كه يك زنداني كه محكوم شده و در فتنه نقش داشته است، باز هم كارهاي خود را دنبال كند و به دنبال كار خودش باشد؟ نبايد به اين‌ها مرخصي داد.



وي برخورد با «كساني كه هنوز دستگير نشده‌اند» را خواستار شد و تاكيد كرد: اين را بايد جدي بگيريم، اگر اين‌ها به ايران آمدند بايد دستگير شوند. درباره بعضي از اين‌ها پيش‌تر بچه‌هاي اطلاعات پيش من مي‌آمدند و ناراحت بودند از اين‌كه اين فرد فسادهاي گوناگون دارد و جرات ندارند عليه او دم بزنند. حالا بحمدلله طوري شده كه امنيت از اين فرد گرفته شده است، حالا توصيه مي‌كنند كه اگر آمد و خواست بيايد در فرودگاه دستگير نكنند، چون هتك احترامش مي‌شود. به خانه برود و بعد از آن كه استراحت كرد، سراغش بروند. تازه زندان هم نبرند، خانه‌اي به او بدهيد و ترددهايش را محدود كنيد و در عين حال در آن خانه در رفاه كامل باشد. همين‌طور خواسته‌اند كه پرونده‌اش به اطلاعات و سپاه نرود و در همان قوه قضاييه آن هم توسط قاضي عادل ـ از نظر اين‌ها ـ رسيدگي شود. قاضي عادل از نظر اين‌ها كسي است كه تبرئه كند و يا محكوميت كمي بدهد والا ظالم است. چنين توقعي وجود دارد كه بي‌عدالتي است.



وي خاطرنشان كرد: يا وارد ميدان نشويم، يا اگر شديم عادلانه عمل كنيم. ملكت بايد بر اساس عدالت باشد و عدالت معنيش عدم تبعيض است. وقتي دنيا آمريكا را محكوم مي‌كند و حتي كشورهاي اروپايي و روسيه آمريكا را محكوم مي‌كنند و نقض حقوق بشر مي‌كند و زندانيان را شكنجه مي‌كند و نظاميانش با مردم بدرفتاري مي‌كنند، تبعيض نژادي در آمريكا حاكم است. با مهاجرين و پناهندگان بد رفتار مي‌كنند چون جرم‌شان بي‌عدالتي است. اگر اسراييل را محكوم مي‌كنيم به خاطر غاصب بودن و بي‌عدالتي است. وقتي دنيا را به عدالت دعوت مي‌كنيم اين بايد در كشور ما برقرار شود.



دبير شوراي نگهبان با انتقاد از برخي نمايندگان مجلس گفت: دستگاه نظارت وظيفه‌اش نظارت است، چشم تيزبين نظارت ما در همه جا كار مي‌كند. شنيده‌ام ـ ان‌شاءالله اين حرف‌ها كه به من گفتند واقعيت نداشته باشد، اگر واقعيت داشته باشد، ناظرين ما نظارت خود را مي‌كنند ـ نمايندگان وزيري را مي‌خواهند و از او چيزي مي‌خواهند و قبول نمي‌كند و او را تهديد به استيضاح مي‌كنند. اين درست نيست، آقايان نماينده عزيز كه صبح تا شب فعاليت مي‌كنيد، مبادا چند نفر پيدا شوند كه اجر همه شما را ضايع كنند.