Tuesday, June 1, 2010

تهران در انتظار

تهران در انتظار

دو لشگر کشی خیابانی





یکسال از لشگرکشی های خیابانی که در واقع وزن کشی سیاسی است، می گذرد. مقام معظم که در اولین نماز جمعه بعد از کودتای 22 خرداد نام تظاهرات چند میلیونی مردم تهران علیه این کودتا در روز 25 خرداد را لشگر کشی بعد از انتخابات گذاشت و با آن مخالفت کرده و فرمان مقابله خونین با ادامه آن را داد، خود در یکسال گذشته مشوق و فرمانده پشت صحنه چند لشگرکشی سازمان یافته بود که سپاه و بسیج ترتیب مامور اجرای آن بودند. تظاهرات 9 دیماه در میدان انقلاب تهران که سخنران آن را از مشهد با هواپیما وارد کردند(امام جمعه مشهد "علم الهدا") تا مردم مخالف کودتا را مشتی گاو و گوسفند خطاب کند؛ و همچنین راهپیمائی فرمایشی 22 بهمن که از شهرها و روستاهای اطراف تهران لشگر موتوریزه را با اتوبوس به میدان آزادی آوردند و ایشان در بیانیه ای آن را "ماشاء الله" لقب داد.

در تمام این دوران نه تنها به مردم اجازه راهپیمائی ندادند، نه تنها مردم به خیابان آمده را به گلوله بستند، بلکه زندان ها را از معترضان به کودتا پر کردند. هم مقام معظم و هم فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی، امام جمعه ها و نمایندگان وابسته به کودتا در مجلس و نمایندگان رهبر در سپاه و روسای سازمان امنیت سپاه و وزارت اطلاعات دولت همگی مرگ جنبش سبز، از خواب غفلت بیدار شدن مردم، پایان فتنه و فریب و موفقیت در سرکوب مردم را اعلام کرده و صدا و سیما نیز بی وقفه بر همین طبل کوبیده است.

اکنون رسیده ایم به دو سالگرد، که مطابق سنت اعلام شده از ابتدای جنبش سبز، مردم از این فرصت می خواهند استفاده کننده و به خیابان بیآیند. 14 خرداد که سالگرد درگذشت آیت الله خمینی است و سالگرد قیام 15 خرداد. سپاه و بسیج و بیت مقام معظم این دو سالگرد را مصادره کرده و برای روز جمعه وسیع ترین تدارک را دیده اند. سردار شکنجه "نقدی" مسئول انتقال نیرو از شهرها و استان های کشور به تهران شده تا نماز جمعه ای را که مقام معظم می خواهد بخواند پرجمعیت کند. نوعی نمایش بیعت و تائید کودتا!

اما سالگرد دیگری نیز هفته بعد از 15 خرداد فرا می رسد. 22 خرداد، سالگرد انتخاباتی که علیه نتیجه آن کودتا شد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی این بار رسما برای این روز تقاضای مجوز راهپمائی کرده و تقاضانامه خود را نیز برای رفع و دفع هر بهانه ای منتشر کرده اند. هم موسوی و هم کروبی در دیدار روز گذشته خود، طی سخنان کوتاهی که فیلم آن منتشر شد، نسبت به حکومتی کردن دو سالگرد 14 و 15 خرداد اعتراض کرده و گفته اند که با فرمایشی کردن این دو سالگرد، جلوی "خودجوشی" مردم را گرفتند. 14 و 15 خرداد را کودتاچی ها مصادره کرده اند. برای 22 خرداد موسوی و کروبی تقاضای مجوز راهپیمائی کرده اند. لشگرکشی مقام معظم تحت حمایت سپاه و دولت و بسیج و همه امکانات تبلیغاتی صدا و سیما به نمایش در خواهد آمد. آیا جرات دارند، بدون این حمایت ها، مجوز راهپیمائی خود جوش مردم را برای 22 خرداد صادر کنند تا پس از یکسال سرکوب خونین مردم، همگان ببینند، کدام کفه ترازو سنگین تر و کدام لشگر پر شمارتر است؟

میرحسین موسوی درآستانه 15 خرداد

میرحسین موسوی درآستانه 15 خرداد

زندانبانان

تبدیل به حاکمان شده اند

توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه (افراطی) استفاده کند. از جمله دلائل تظاهرات مهندسی شده برای 15 خرداد همین است. از طرف دیگر فشار می آورند که جنبش سبز از این سرمایه عظیم اجتماعی صرفنظر کند. این همان چیزی است که زندانبانان از ما می خواهند.

لازم است در مورد تحریف دو طرفه افکار امام از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود. از بنده می خواهند که رهبری امام را نقد کنم. چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم؟ آقای دادستان تهران این را از من می خواهد. درحالیکه می دانید به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. من به همه آن نمایندگان اصولگرای مجلس که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما که هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد؟





تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید اگر ادامه یابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . این تصویر با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم . به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.

- برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟

شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه (افراطی) استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سئولات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت، آزادی و معنویت است.

ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروز یاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضرت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقری ها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند و در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.

- شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد ؟

در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد و خوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که ” تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند” ، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.

ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم. ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند . ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودند. یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام .

یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود .حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد انتخاب می کنند.

آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم؟ حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی(حداد عادل پدرعروس خامنه ای) را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات در حقیقت دو مرحله ای شود. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است .

من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد؟

یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم . عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد .

- شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟

مرحوم شریعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نیازی به اثبات ندارد .” شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت بر چید . نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد .اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید .

ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت :” از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد .” همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور(مرحوم حجازی)، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت(آیت الله مشگینی) که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه در سال ۶۰ شد، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی، دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد .

- به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟

البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژ گی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز “دورغ ممنوع است ” بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گوناگون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره ازایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند .

- شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟

من این گونه سوالات را بویژه بعد از صحبت دادستان تهران(اشاره دادستان به قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367) زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.

میرحسین موسوی درآستانه 15 خرداد

زندانبانان

تبدیل به حاکمان شده اند

توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه (افراطی) استفاده کند. از جمله دلائل تظاهرات مهندسی شده برای 15 خرداد همین است. از طرف دیگر فشار می آورند که جنبش سبز از این سرمایه عظیم اجتماعی صرفنظر کند. این همان چیزی است که زندانبانان از ما می خواهند.

لازم است در مورد تحریف دو طرفه افکار امام از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود. از بنده می خواهند که رهبری امام را نقد کنم. چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم؟ آقای دادستان تهران این را از من می خواهد. درحالیکه می دانید به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. من به همه آن نمایندگان اصولگرای مجلس که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما که هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد؟





تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید اگر ادامه یابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . این تصویر با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم . به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.

- برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟

شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه (افراطی) استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سئولات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت، آزادی و معنویت است.

ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروز یاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضرت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقری ها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند و در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.

- شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد ؟

در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد و خوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که ” تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند” ، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.

ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم. ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند . ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودند. یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام .

یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود .حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد انتخاب می کنند.

آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم؟ حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی(حداد عادل پدرعروس خامنه ای) را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات در حقیقت دو مرحله ای شود. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است .

من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد؟

یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم . عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد .

- شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟

مرحوم شریعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نیازی به اثبات ندارد .” شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت بر چید . نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد .اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید .

ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت :” از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد .” همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور(مرحوم حجازی)، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت(آیت الله مشگینی) که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه در سال ۶۰ شد، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی، دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد .

- به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟

البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژ گی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز “دورغ ممنوع است ” بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گوناگون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره ازایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند .

- شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟

من این گونه سوالات را بویژه بعد از صحبت دادستان تهران(اشاره دادستان به قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367) زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.

مصاحبه رئیس مرکز مطالعات ایران معاصر در روسیه

روسیه برای همکاری با ایران

زیر فشار سنگین جهانی است!



رجب صفراف، رئیس مركز مطالعات ایران معاصر در روسیه است و اخیرا در کنفرانس خلع سلاح که شتابزده در تهران بر پا شد شرکت کرد. شاید او نخستین تحلیلگر خارجی باشد که 7سال پیش مسئله حاکمیت سپاه و حسابی که امریکا روی این حاکمیت باز کرده را طرح کرد. آن مصاحبه، همان زمان در پیک نت منتشر شد که می توانید آن را از اینجا بخوانید.

آنچه را در ادامه می خوانید بخش هائی از مصاحبه صفراف، در سفری است که چند هفته پیش برای شرکت در کنفرانس خلع سلاح به تهران کرد. این مصاحبه در نشریه "مثلث" منتشر شد.

«سیاست آمریكا برای همراه کردن چین و روسیه با خود علیه ایران دادن امتیاز اقتصادی و سیاسی است. اعلام میلیاردها دلار کمک به روسیه، امضای قرارداد استراتژی خلع سلاح، کاهش كلاهك‌های هسته‌ای، کوتاه آمدن درمسئله اوكراین و گرجستان.

اما روسیه می داند که هر اقدامی علیه ایران، صدمه و آثار آن متوجه روسیه نیز می شود.

درعین حال، روسیه با كشورهای غربی و همچنین آمریكا ارتباط گسترده سیاسی و اقتصادی دارد. پای صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی در میان است.

روسیه نگران امنیت آسیای مركزی، قفقاز و دریای خزر است و مناسباتش با ایران و مخالفتش با تهاجم به ایران و یا فشارهای اقتصادی به آن در این چارچوب است. روسیه از منافع خود دفاع می‌كند.

انتقال موشک S-300 به ایران هزینه‌ بالایی برای روسیه دارد. عربستان سعودی از روسیه درخواست كرده كه موشك‌های S-300 را به ایران ندهیم. روسیه این درخواست را رد كرد. هرچند این كار هزینه‌ زیادی روی دست روسیه گذاشت.

درباره حمله به ایران صفر اف گفت:

بارها برنامه‌های احتمال حمله نظامی به ایران اعلام شده است. حتی تاریخ حمله به ایران هم اعلام شده است. برخی منابع اطلاعاتی روسیه سال گذشته اعلام كردند كه احتمال حمله به ایران وجود دارد و حتی هشدارهایی را در این رابطه دادند. روسیه بارها و به شكل‌های مختلف از ایران حمایت كرده است و مخالفت خود را با حمله به ایران به كشورهایی كه قصد حمله به ایران را دارند، به اشكال مختلف اعلام كرده است.

در باره راه‌اندازی نیروگاه بوشهر قرار است اواخر تابستان سرانجام این نیروگاه راه‌اندازی شود اما قبول کنید که همكاری روسیه با ایران زیر فشار بسیار سنگینی جریان دارد و هر كشوری نمی‌تواند این فشار را تحمل كند.»

جنبش سبز علیه تن فروشی وتبعیض ها

آنچه را می خوانید گزارشی است از تهران سال 1386. سه سال پس از این گزارش، تمام آن خیابان ها و مسیرهائی که در این گزارش به آن ها اشاره شده، در عرض چند روز و چند هفته سبز شد. این سبزی، قیامی بود علیه همه آنچه که این گزارش بخشی از آنست. علیه فقر، علیه تبعیض، علیه تحقیر زنان، علیه تحمیل خفت و خواری به نان آوران خانه، علیه اعتیاد، علیه دروغ، علیه غارتگری و دهها و دهها پدیده دیگری که جان مردم را به لبشان رسانده است. این سبزی را در همین خیابان ها به خون کشیدند و رنگ سبز قیام مردم با شعار "رای من برای تغییر این شرایط کو؟" سرخ شد. ماشین ها، در همین خیابان ها، صدای بوق اعتراضی را درآوردند و جای آن اتومبیل هائی را پر کردند که شب ها برای هرزگی، تن زنان به خاک سیاه نشسته را جستجو می کردند.


«خیابان تخت طاووس، شب ها بعد از ساعت 8 چهره دیگری به خود می گیرد. پیاده باشی یا سواره، وقتی وارد این خیابان میشوی از همان ابتدای مسیر متوجه تراکم ماشین های متنوعی میشوی که شتابزده برای کنار کشیدن از وسط خیابان در حال سبقت گرفتن از یکدیگر هستند.


اگر برای اولین بار با این منظره مواجه شوی و از ماهیت آن اطلاع نداشته باشی فکر می کنی به اصلاح “حلوا خیرات می کنند”. ولی اینجا از خیرات خبری نیست. این بازی پر پیچ و خم ماشین ها تنها تلاشی است میان مردان سواره برای خرید تن زنان پیاده. شکار در شب. خیابان مطهری یکی از شکارگاه هاست.


تن فروشی در این خیابان در ازای رقمی بین ۲۰ تا ۵۰ هزار تومان صورت می گیرد. رانندگان ماشین هایی که به سرعت می خواهند خود را به کانون معامله نزدیک کنند عموما در مسیرهای میدان فاطمی، فتحی شقاقی، استاد مطهری(تخت طاووس)، سهروردی و برگشت از شهید بهشتی و مصلای بزرگ و نیمه تمام تهران و باز خیابان مطهری در پرسه اند. طی دو یا سه ساعتی که در هر کجای این مسیر ۱۰ کیلومتری ایستاده باشی و به دقت خیابان را در نظر بگیری تعداد زیادی خودرو را در حال چرخش به دور محیط این مسیر مستطیلی خواهی دید. این ماشین ها عموما تک سرنشین و یا با یک همراه هستند که بدنبال شکار می گردند. بنا بر آمار رسمی پلیس تهران هر زن تن فروش حداکثر ۵ دقیقه در خیابان بالا و پائین می رود و سپس سوار یکی از اتومبیل ها می شود.


این خیابان ها، تنها خیابان های گردش شبانه برای شکار زنان تن فروش نیست. این عریانی در خرید و فروش تن در خیابانهای اصلی و مرکزی تهران سازمان یافته و تحت کنترل است.


حامد که خود در جستجو شکار شبانه است می گوید: ”این زنان از سوی تعدادی از بسیجی ها حمایت می شوند”. او دلیل باور خود به این موضوع را شهادت بسیاری از زنان تن فروش خیابانهای اصلی و پر مشتری می داند. حامد که هفته ای دو شب را در خیابان های تخت طاووس و عباس آباد در آمد و شد می گذراند می گوید:” شماری از این زنان را حداقل یک بار سوار ماشین خود کرده و با آنها صحبت کرده است و از زبان خود آنها بارها شنیده که نیمی از درآمد خود را به مردانی می دهند که تحت عنوان بسیج در مسیر همان خیابان ها در گردش هستند و بازار این زنان را کنترل می کنند”


مهدی که محل زندگی او در خیابان لارستان است و معمولا شبها در پیاده روهای خیابان تخت طاوس و ولیعصر قدم می زند می گوید: “گروهی از ماموران پلیس و عوامل بسیج گردانندگان اصلی هستند. این حمایت بسیار واضح است، چرا که این زنان که ظاهری مشخص دارند تا نیمه های شب بدون اینکه کسی مزاحمشان شود در این مسیر قدم می زنند. کافی است مثلا کسی آنها را به زور سوار ماشین خود کند، تا بلافاصله سر و کله یک مامور پیدا شود و کارشان به پایگاه بسیج یا ساختمان وزرا بکشد. هر چند همه راه فرار را هم بلدند و کافی است در طول مسیر از خیر وجه المعامله بگذری و این پول را به عنوان وجه المصالحه دو دستی تقدیم پاسداران حریم ارزشهای اخلاقی کنی تا آزاد شوی”


حمید و سامان ساکن یوسف آباد اند و حالا در خیابان فتحی شقاقی در جستجوی شکار زن.


سامان می گوید: “من در همین خیابان بازداشت شدم. پس از سوار کردن یکی از زنان تن فروش توسط گشت پلیس مجبور به توقف شدم. یکی از ماموران پس از اخذ مدارک سوار ماشین شد و دستور حرکت به سمت بازداشتگاه را داد. اما چند خیابان آنسوتر به دستور همان مامور زن تن فروش پیاده شد و من ماندم با یک پلیس وظیفه شناس که با پنجاه هزار تومان بازداشت را فراموش کرد.


پوریا که تحصیلات کارشناسی ارشد دارد می گوید: “دولت، پلیس و قوه قضائیه هرگز نه توان مقابله با تن فروشی را دارند و نه علاقه ای به این کار. عده زیادی از باصطلاح خودی ها در این تجارت مشارکت دارند. آنها وجود این تجارت را بر خلاف ادعاهای رسمی اجتناب ناپذیر می دانند و ترجیح می دهند سود آن را به دیگران نسپارند. تاکید پرجنجال بر ازدواج موقت انعطاف مسئولان در مقابل سکس های خارج از خانواده و خیابانی را نشان می دهد. اینکه در ایران شبکه ای سامان یافته و منسجم قاچاق و فروش سکس وجود دارد قابل انکار نیست. اخباری که هر از چندی در رسانه ها منتشر می شود و حاکی از حراج دختران ایرانی در بازارهای عرب است دلیلی بر این مدعا است. همه ما هم می دانیم هر جا پول هنگفت باشد دست غیر خودی از آن کوتاه است.


زنان با چشم هائی نگران و منتظر حادثه زیر تابلو خیابان های اصلی ایستاده اند. آنها از شکارچیان بیش از تاریکی شب می ترسند. به خشونت جاری در کشور تن داده اند. زیر تابلوهای “مطهری”، “بهشتی”، “مصلا” و “فتحی شقاقی” ...ایستاده اند، زیرا، در زیر این تابلوها احساس امنیت می کنند.


گزارش برگرفته از وبلاگ سبزه قبا ست