Tuesday, February 2, 2010

واکنش آیت الله مکارم شیرازی به حوادث جشنواره فیلم فجر


یکی از مراجع تقلید شیعیان در ایران، که از منتقدان دولت احمدی نژاد بوده است، نسبت به انتشارخبرهایی درباره فیلم های شرکت کننده در جشنواره فیلم فجر و شایعه "نفی اجباری بودن حجاب زنان" از سوی معاون سینمایی وزارت ارشاد، واکنش نشان داد.

آیت الله مکارم شیرازی، روز سه شنبه ۱۳ بهمن (۲ فوریه) در کلاس درسش در قم با اشاره به اینکه در مطبوعات آمده که بعضی افراد برای اینکه مراسم فجر آزادتر باشد آیات حجاب قرآن را انکار کرده اند، گفت که "این موضوع برای ما ثابت نشده ولی اگر ثابت شود ما وظیفه سنگینی در برابر این کار ها خواهیم داشت."

این استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: " اجازه نخواهیم داد که ارزش های اسلامی به وسیله برخی از افرادی که منکی به قدرت هایی باشند پایمال شود."

واکنش آیت الله مکارم شیرازی به حرف هایی است که به جواد شمقدری، معاون سینمایی وزیر ارشاد منتسب شده است.

چند روز پیشترخبرهایی منتشر شد که جواد شمقدری در پاسخ به سوالی درباره حجاب خبرنگاران شرکت کننده در جشنواره فیلم فجرگفته است که "کجا گفته شده، کی نوشته که باید حجاب زنان الزامی باشد."

دفتر معاون سینمایی وزارت ارشاد این گفته را تکذیب کرد ولی شخصی که با مطرح کردن پرسشی این پاسخ را شنیده بود، ضمن تایید اظهارات آقای شمقدری گفت که وقتی پرسیدم که نظر مراجع و رهبری چه می شود، "او پوزخندی زد و رفت."

آیت الله مکارم شیرازی گفت که احیای ارزش های انقلاب به معنای این نیست که فیلم های خلافی به اسم دهه فجر پخش شود.

دو روز پیشترمحمد تقی رهبر، از نمایندگان روحانی مجلس ایران به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت که، مجمع نمایندگان روحانی مجلس قصد دارد وزیر ارشاد ایران را برای ادای توضیح دعوت کنند چون شنیده اند که برخی از فیلم های دهه فجر"بسیارزننده بوده است" و همچنین سازمان میراث فرهنگی همایشی برگزار کرده و "بولتنی از عکس های زننده و مستهجن آن همایش" به دستشان رسیده است.

بخش دیگری از سخنان آیت الله مکارم شیرازی واکنش به اعطای وام یکصد و بیست میلیون تومانی سازمان میراث فرهنگی به نمایشگاه عکس هدیه تهرانی، بازیگر سینمای ایران بود.

این مرجع تقلید در این باره گفت: "از خزانه این ملت حاتم بخشی به بعضی از بازیگران نکنند، مردم این کارها را فراموش نخواهند کرد و روزی جواب خواهند خواست."

آیت الله مکارم شیرازی از روحانیون بلند پایه ای بود که پس از حوادث انتخابات گذشته خواهان پایان خصومت میان معترضان به نتایج انتخابات و حامیان دولت شد و بر لزوم مذاکره با معترضان تاکید داشت.

او در پاییز گذشته در دیدار با گروهی از نمایندگان روحانی مجلس با انتقاد از عملکرد دولت آقای احمدی نژاد گفته بود: "ما نمی دانیم با برخی موارد که در دولت رخ داده است، چطور باید رابطه علما و دولت را حفظ کنیم."

نامزد ندا آقا سلطان در مصاحبه با روز:


یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸
نامزد ندا آقا سلطان در مصاحبه با روز:
نمی شود در برابراین تصاویر سکوت کرد
محمد صفریان

کاسپین ماکان، نامزد نداآقاسلطان که خود از جمله جوانان اهل هنر ایران است و سالها به فیلم سازی و عکاسی از طبیعت و آداب و رسوم ایرانیان مشغول بوده، در مصاحبه با روزاز تولد ندا گفته است و اینکه "در سفر به کشورهای مختلف و دیدار با ایرانیان اقصی نقاط دنیا درباره ندا و باورهایش سخن خواهد گفت."

کاسپین ماکان پس از مرگ ندادر مقام اطلاع رسانی مصاحبه های مختلفی انجام داد؛ کاری که سرانجام به دستگیری او انجامید و باعث شد تا عکس ها و فیلم هایی که طی سالها فعالیت هنری اش گرد آورده بود از میان برود و در اختیار وزارت اطلاعات قرار گیرد.

وی در مصاحبه با روز سکوت نکردن درباره این فاجعه را "امری آمده از طبیعت انسانی" می داند و به روز اینگونه می گوید:

من سی و هفت سال در ایران زندگی کردم. سیستم خشن و دیکتاتوری مذهبی حکومت را هم به خوبی می شناختم. بی رحمی هایش را هم دیده و هم لمس کرده بودم. می دانستم که این اعتراض ها و مصاحبه ها بسیار خطرناک است و حتی ممکن است گران ترین مجازات ها را برایم در پی داشته باشد.اما مگر می شد در مقابل آن تصاویر سکوت کرد؟ هر انسان دیگری هم جای من بود چنین می کرد. تصاویر آنقدر ناراحت کننده و تراژیک بودند که من گمان می کنم موضع گیری در برابر آنها،نخستین موضوعی است که به ذهن هر انسانی می رسد. من هم تنها به ندای درونی وجودم پاسخ گفتم."

اما سوم بهمن ماه مصادف بود با بیست و هفتمین سالروز تولد ندا آقا سلطان. ماکان که چندی است از کشور خارج شده، در این روز از ایرانیان خارج از کشور دعوت کرد تا با گرد هم آمدن در این روز، ضمن جشن گرفتن سالروز تولد ندا، سیاست های خشونت آمیز حکومت را نیز محکوم کنند. ماکان در باره این دعوت می گوید: "... هم من و هم خانواده ی ندا مایل بودیم که روز تولد ندا را جشن بگیریم و یادش را زنده نگه داریم، اما با توجه به رفتار حکومت در ماه های اخیر ترجیح دادیم مردم در این روز بخصوص و به دعوت ما بیرون نیایند. در واقع نمی خواستیم شاهد سرکوب مردم در روز تولد ندا باشیم. در ایران هم جو بسیار امنیتی شده بود. خیابان های منتهی به امیر آباد پوشیده از مامورین رژیم بود تا مردم نتوانند در محل شهادت ندا حاضر شوند... اما من از ایرانیان مقیم خارج از کشور تقاضا کردم تا در این روز دور هم جمع شوند و یاد و خاطره ندا را زنده نگه دارند و رفتار حکومت را محکوم کنند..."

وی درباره نحوه خبررسانی در مورد این مراسم و استقبال ایرانیان خارج از کشور می گوید: "من برای خبر رسانی این مراسم رسانه ای بزرگ در اختیار نداشتم،وقت هم کم بود. اینگونه شد که این مراسم تنها از طریق شبکه های اجتماعی اینترنت خبررسانی شد. فیس بوک و بالاترین و سایت هایی از این دست؛با این حال با توجه به وقت کمی که برای خبررسانی داشتیم و ابزاری که برای این کار در اختیارمان بود، میزان استقبال مردمی بسیار خوب بود. ایرانیان عزیز در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا دور هم جمع شدند که من در همین جا از همه آنها تشکر می کنم..."

وی در ادامه از برنامه آتی خود برای سخنرانی درباره ندا خبر داد و گفت به زودی در سفر به کشورهای مختلف و دیدار با ایرانیان اقصی نقاط دنیا درباره ندا،شخصیت او و باورهایش سخن خواهد گفت.

مناظره ها به شجونی و حسینیان رسید


دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸
مناظره ها به شجونی و حسینیان رسید
عامل حراج عتیقه حامی احمدی نژاد
نازنین کامدار

پس از آنکه مناظره های سیمای جمهوری اسلامی به علت برخی فعالان و نیز نقدهای جواد اطاعت در آخرین مناظره، متوقف شد، گردانندگان صدا و سیما بار دیگر این تریبون را در اختیار هواداران افراطی دولت گذاشتند تا به صورتی یک جانبه،به مخالفان احمدی نژاد حمله کنند؛در آخرین مورد شیخ شجونی،از حامیان سرشناس دولت،ضمن به کار بردن صفاتی چون "مزدور" و "احمق" خواستارمحاکمه "سران فتنه" شد.

در مجموعه جدید برنامه "دیروز،امروز،فردا" چهره هایی چون روح الله حسینیان و شیخ شجونی، روحانی تندرویی که اخیرا پس از دو دهه غیبت، در محافل رسانه ای وابسته به دولت مطرح شده، شرکت کردند.

شیخ جعفر شجونی در این برنامه دو ساعته به توهین به معترضان به نتیجه انتخابات پرداخت و خواستار محاکمه "سران فتنه"شد.او روزنامه نگاران و فعالان سیاسی مخالف دولت را جاسوس غرب نامید و از الفاظی چون "سگ"، "خر"، "احمق"، "مزدور"،"عمامه به سر بی عقل"، "لات" و... برای نام بردن از سازمان مجاهدین خلق، نمایندگان ادوار مختلف مجلس، روسای جمهور پیشین،مراجع تقلید مخالف دولت، مردم معترض و رهبران آنها استفاده کرد.

این روحانی تندرو که همزمان عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و حزب موتلفه اسلامی است، پس از انتخابات به عنوان یکی از تحلیل گران "مسائل سیاسی" از سوی خبرگزاری فارس و سایت رجانیوز مورد توجه قرار گرفت؛ این در حالی بود که او در سال های دهه هفتاد و هشتاد به دلیل برخی سوابق اش از سوی افراطیون حامی دولت نیز طرد شده بود.

شیخ شجونی که در دهه چهل از هواداران نواب صفوی بوده است، در سخنان بی سابقه ای در تلویزیون دولتی ایران حسین شریعتمداری، حسن آیت، اسدالله لاجوردی و خودش را به عنوان "حلقه فکری موثر" نامید و درباره شریعتمداری گفت: "این حسین شریعتمداری اعجوبه ای است و متخصص خط شناسی است".

وی با اشاره به چهره هایی که وضعیت کشور را بحرانی می دانند نیز چنین گفت: "اینها عمامه دارند؛ هع، ریش دارند؛ هع، بصیرت یك ریزه".

او که در برنامه دیشب خود را "بازجوی دهه شصت و منبری اوین" معرفی کرد، پیش از این نیز در "گفت و گوهای اختصاصی" با سایت خبری رجا نیوز،خبرگزاری فارس و ایرنا از "جویدن خرخره میرحسین موسوی"، "ضبط اموال کروبی و توزیع آن بین بسیج" و "فتنه انگیزی هاشمی رفسنجانی" سخن گفته بود.

این چهره افراطی و ناشناخته، در ماجرای ادعای صدا و سیما مبنی بر پاره شدن پوستر آیت الله خمینی در جمع طلاب بسیجی تهران در مدرسه مروی با اشاره به نام میرحسین موسوی گفته بود: "سفارش می‌کنم بسیجی‌ها،‌سپاهی‌ها، روحانیت و مردم کوچه و بازار با چنگ و دندان ولایت فقیه و رهبری مقام معظم رهبری را نگه ‌دارند و به دشمنان جنایتکار این انقلاب می‌گویم اگر آقا لب تر کند خرخره این آقایان را می جویم".

او هفته قبل نیز در گفت و گو با خبرگزاری رسمی دولت ایران(ایرنا) تعداد هواداران جنبش سبز و میر حسین موسوی را "٦٠٠ افیونی" دانسته و گفته بود: "اگر رای گیری تكرار شود به طور حتم به خاطر افعال نادرست موسوی در جریان های اخیر و بیان مطالب نادرست در خصوص ولایت فقیه و قانون اساسی، شورای نگهبان وی را رد صلاحیت می كند. در صورت فاكتور گرفتن از این موضوع تنها به غیر از ٥٠٠ تا ٦٠٠ ضد انقلاب و خانواده افیونی و سیلی خورده از انقلاب، كسی به وی رای نمی دهد".
شیخ شجونی در هفته های پس از انتخابات با انتقاد شدید از محسن رضایی، وی را هم به عنوان "سپر بلای حامیان فتنه" معرفی کرده بود.

این اقدام وی، با واکنش تابناک، سایت خبری نزدیک به محسن رضایی مواجه شد و این سایت در گزارشی نوشت: "اوایل انقلاب عکس‌هایی از شجونی در خبرگزاری‌های خارجی منتشر شده بود که او را در حال فروش لوازم شخصی و اجناس عتیقه شمس پهلوی نشان می‌داد. او بررسی اموال به جا‌مانده از رژیم گذشته و فروش آنها را تایید کرده اما فروش آنها را به استناد حکمی قانونی عنوان کرده و گفته بود که اموال برجای مانده از کاخ مروارید به قیمت هفتصدهزار تومان فروخته شد و خدا شاهد است که چیزی از آن به جیب من نرفت".

تابناک در آن گزارش افزوده بود: "این روحانی که اینک هم عضو جامعه روحانیت مبارز است و هم در مؤتلفه اسلامی عضویت دارد، به نمایندگی از مردم کرج به مجلس دوم راه یافت اما پس از پایان عمر این مجلس، برخی بزرگان که شاید هاشمی رفسنجانی هم در میان آنها بود، به او توصیه کردند که به مصلحتش نیست برای انتخابات مجلس سوم کاندیدا شود. به این ترتیب مرد پرحاشیه سال‌های اول انقلاب به حاشیه رفت و نزدیک دو دهه غایب شد. اما از یکی، دو ماه پیش او به عرصه بازگشت و با سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های متعدد، از خود چهره‌ای جنجالی نشان داد. در حالی که برخی صاحب‌نظران این رفتار او را مانور آمادگی برای حضور در مجلس نهم تعبیر می‌کنند".

شجونی نیز در واکنش به گزارش تابناک با سایت ناشناخته ای به نام "نازی آباد" مصاحبه کرد و گفت: "بنده ادعا می‌کنم که خوشنام‌ترین روحانی هستم و به قدر یک‌هزار تومان به این جمهوری اسلامی ناخنک نزده‌ام".

سخنانی مبهم و دو پهلوی صادق لاریجانی


سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
سخنانی مبهم و دو پهلوی صادق لاریجانی
اعدام ها بجا بود؛ اما زیاد فشار نیاورید
نازنین کامدار

پس از افزایش تحرکات امنیتی محافل نزدیک به دولت برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم در آستانه راهپیمایی 22 بهمن، رئیس قوه قضاییه، محمد صادق آملی اردشیر لاریجانی در سخنانی ابهام آمیز از یکسو از وجود "فشار بر قوه قضاییه برای فراتر از قانون عمل کردن" گله کرد و از دیگر سو گفت که در مجازات گروهک های محارب کوتاه نمی آید.

برادر بزرگتر وی، علی آملی اردشیر لاریجانی نیز که هم اکنون بر مسند ریاست قوه مقننه تکیه زده در ماه های اخیر غالب سخنان خود را به گونه ای بیان کرده که نشاندهنده تلاش وی برای ارائه چهره ای بی طرف است.

این در حالیست که به اعتقاد کارشناسان، رئیس قوه قضاییه ایران که می کوشد از مشی برادر بزرگتر خود در اظهارنظرهای سیاسی اش الگوبرداری کند، هم اکنون در جایگاهی قرار دارد که استفاده از گفتارهای مبهم چندان کمکی به تغییر وجهه وی بین مردم و محافل سیاسی نمی کند.به ویژه آنکه اگر چه بسیاری معتقدند اعدام مخالفان سیاسی نشانه وجود اراده ای برتر از ریاست قوه قضاییه در این دستگاه است، اما در هر حال این اعدام ها به پای لاریجانی نوشته می شود.

بنا به گزارش های منتشر شده در خبرگزاری های داخلی ایران، صادق لاریجانی تنها چهار روز بعد از اعدام دو زندانی سیاسی با وجوداشاره به وجود جریانی برای "ایجاد توهم مسامحه در برخورد با متهمین حوادث اخیر" این را نیز گفت که: "برخي افراد علي‌رغم تذکرات قبلي، توقع بيشتر از اجراي قانون را از دستگاه قضايي دارند".

او در همین باره افزود: "اين توقعات سياسي برخلاف شرع و قانون است و ملاک دستگاه قضايي در رسيدگي به پرونده‌هاي قضايي فقط قوانين موضوعه و شرع مقدس است".

لاريجاني خطاب به قضات دادگاه هایی که پرونده های سیاسی را رسیدگی می کنند نیز توصیه کرد که: " نبايد از برخي کم‌ لطفي‌ها رنجيده خاطر شوند و توهمات سياسي نبايد در رسيدگي‌هاي قضايي آنان تأثيري داشته باشد، چون اگر بي‌گناهي بر اثر تعجيل در رسيدگي مجازات شود عندالله جوابي نخواهيم داشت".

این سخنان پس از آن بیان شد که احمد جنتی، روحانی تندرو و خطیب نماز جمعه هفته گذشته تهران قوه قضاییه را به "ضعف در برابر متخلفان" متهم کرده و گفته بود: "اگر در شرايط فعلي ضعف نشان داده شود، آينده بدتري در انتظار است".
به گزارش ايرنا، جنتي همچنین خطاب به صادق لاريجاني گفته بود: "اي برادر! شما كه با وجود علاقه وافر به علم اندوزي و تدريس و وجود روحيه ضد ظلم و انقلابي و ولايي براي رضاي خدا، همان جور كه دو نفر از محاربان را خيلي سريع اعدام كرديد، در مورد بقيه نيز مردانه بايستيد".

دبير شوراي نگهبان در همان سخنان دعا کرده بود که: "خدا رحم نكند به آنها كه به مفسدين في الارض رحم مي‌كنند. چون ديگر در اين موارد، جاي رافت اسلامي نيست، بلكه برعكس، جاي غلظت است".
به همین دلیل است که گفته می شود گلایه های اخیر رئیس قوه قضاییه درباره "توهم مسامحه" معطوف به گفته های اخیر احمد جنتی بوده است.

لاریجانی قبل ازاین نیز از سوی یک نماینده افراطی حامی دولت در مجلس به نام احمد رسایی، به دلیل عدم برخورد با فرزندان هاشمی رفسنجانی مورد انتقاد قرار گرفته بود، و این گفته وی در مورد "وجود جریانی که توقعات فراتر از قانون از قوه قضاییه دارند" واکنش به چهره هایی تلقی شده است که می کوشند قوه قضاییه را به اهرمی برای اعمال فشار بر هاشمی رفسنجانی و اعضای خانواده وی تبدیل کنند. تلاشی که با وجود فضاسازی های گسترده رسانه ای از طریق جمع آوری طومار از شهرستان ها، لابی در پارلمان، دیدار با مقامات عالیرتبه و... تا کنون به نتیجه نرسیده است.

صادق لاریجانی اما در بخش دیگری از سخنان اخیر خود، در واکنش به انتقاد خانواده، وکلا و رهبران جنبش سبز درباره عدم طی مراحل دادرسی درباره اعدام دو زندانی سیاسی چهره ای متفاوت از خود نشان داده است.

او گفته است: "افرادي که احکام آنان به موقع به اجرا درآمد کساني بودند که سلاح به دست گرفته و وابسته به گروهک‌هاي محارب و تروريست بوده و يا با مواد منفجره دستگير شده بودند. در تمام مراحل رسيدگي قانون آئين دادرسي کيفري در مورد آنان دقيقاً اجرا و رعايت شد".

گفته های وی درباره محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور درحالی بیان می شود که وکیل آرش رحمانی پور از عدم ملاقات با موکل اش در دوران بازداشت، وعده آزادی به وی در صورت اعتراف به ساخت بمب و عدم اجازه به وکیل برای مطالعه پرونده خبر داده و گفته است قوه قضاییه درباره این دو زندانی، اقدام سیاسی را جایگزین اقدام حقوقی کرده است.
گفتنی است همین انتقادات در دیدار اخیر مهدی کروبی و میر حسین موسوی نیز مورد اشاره قرار گرفت و آنان نیز بر روند غیرقانونی اعدام ها تاکید کردند.

با این وجود شب گذشته، پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران متنی را منتشر کرد که خود آنرا با عنوان "مراحل رسيدگي به پرونده‌ دو متهم به محاربه" بازتاب داده است. متنی که به گفته یک حقوقدان "فاقد هر نوع مستنداتی بوده و صرفا در جهت واقعی جلوه دادن گفته های اخیر صادق لاریجانی تهیه و منتشر شده است."

این حقوقدان به روز می گوید: "متن منتشر شده، تکرار همان کیفرخواست اولیه در دادگاه است به علاوه چند جمله بدون تاریخ و سند و ضمیمه مبنی بر طی مراحل دادرسی و عادلانه بودن حکم که البته هیچ ارزش حقوقی ای برای کارشناسان ندارد".
اما صادق لاریجانی که سخنانش در آستانه تدارک معترضان برای راهپیمایی در 22 بهمن بیان شده بود در بخش دیگری از اظهارات خود، از آنان که در امنیت کشور "اخلال" می کنند، به عنوان "گروهک های محارب" یاد کرده و گفته است: "دستگاه قضايي در برخورد با گروهک‌هاي محارب که با تلاش مذبوحانه قصد اخلال در امنيت کشور و تزلزل در نظام جمهوري اسلامي ايران را دارند، قاطعانه برخورد مي‌کند و هيچگاه کوتاه نخواهد آمد".

تهدید برای عدم حضور درراهپیمایی 22 بهمن آغاز شد


سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
تهدید برای عدم حضور درراهپیمایی 22 بهمن آغاز شد
حکومت از حضور مردم هراسان شده
بهرام رفیعی

با نزدیک شدن به 22 بهمن و درحالی که معترضان به دولت مستقر تدارک گسترده ای برای حضور در سالروز پیروزی انقلاب ایران دیده اند، فرماندهان نهادهای نظامی و انتظامی و همچنین حامیان محمود احمدی نژاد با اظهار نظرها و صدور بیانیه های مختلف، ضمن ابراز نگرانی از این موضوع با اظهاراتی تهدید آمیز که در رسانه های دولتی بطور گسترده ای منعکس شده است سعی در ارعاب معترضان و جلوگیری از حضور گسترده مردم در راهپیمایی این روز دارند.

درهمین ارتباط روز گذشته فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران گفت: "اگر روز 22 بهمن فتنه گران قصد فتنه داشته باشند به مردم اطمینان می دهیم که اجازه نخواهیم داد تا فتنه گران وارد صحنه ۲۲ بهمن شوند."

حسین همدانی همچنین با وجود گفتن اینکه "با توجه به اخطاری که مردم در حماسه ۹ دی به آشوب طلبان دادند، بعید است که فتنه گران در روز ۲۲ بهمن به صورت گسترده حضور یابند" نگرانی خود از حضور مردم در این مناسبت تاریخی را ابراز کرده و افزوده است: "البته دشمنان انقلاب اسلامی هیچ گاه آرام و قرار نخواهند گرفت و به دلیل به خطر افتادن منافعشان نه تنها روز ۲۲ بهمن بلکه در آینده نیز از تلاش خود برای ایجاد مشکلاتی برای ما دست نخواهند کشید.

همزمان با این اظهارات، سپاه محمد رسول الله تهران نیز که در جریان اعتراضات مردمی پس از 22 خرداد نقش گسترده ای در سرکوب مردم داشت با صدور بیانیه ای جدا از اظهارات فرمانده اش، از "تمام فرماندهان، مدیران و بسیجیان" درخواست کرد تا در راهپیمایی "دشمن شکن و مقتدرانه" 22 بهمن حاضر شوند.

سپاه تهران در قسمتی از این بیانیه که بیشتر از واژه های تهدید آمیز در متن آن استفاده شده، نوشته: "امت آگاه با حضور تاريخي خود در راهپيمايي 22 بهمن ماه بار ديگر ضمن تجديد ميثاق با آرمان‌هاي والاي حضرت امام و تجديد بيعت با نائب بر حق امام زمان حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي حجت را بر همه تمام كرده و راهپيمايي 22 بهمن را به روز حماسي و غرورانگيز عبور از فتنه‌ها تبديل خواهد كرد و همه فتنه‌گران و فتنه‌گردانان و اغتشاشگران را مقهور قدرت خويش ساخته و از آنان ابراز برائت خواهد كرد."



نگرانی از حضور مردم

درهمین حال جانشین فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح کشورهم طی اظهاراتی نگرانی نیروهای مسلح از حضور گسترده معترضان در روز 22 بهمن را آشکار کرد و گفت: "در 22 بهمن 88 ملت ايران بعد از حماسه 9 دي‌ماه با حضور ميليوني خود يك زلزله سياسي 8 ريشتري را در مراكز فرماندهي دشمنان انقلاب اسلامي ايجاد مي‌كند و صاحبان اتاق‌هاي فكر فتنه اخير را براي هميشه نااميد و مايوس خواهد كرد."

غلامعلی رشید درعین حال افزود: "سراني كه بي‌ثباتي‌هاي ناشي از انتخابات را در داخل ايجاد و به آن دامن مي‌زنند، زماني‌كه خودشان در قدرت بودند همواره بر اين نكته از زاويه امنيت ملي تاكيد داشتند كه چنان‌چه افرادي و جمعي در داخل بي‌ثباتي ايجاد كنند و انسجام سياسي ـ اجتماعي و وحدت جامعه را بر بستر بي‌قانوني هدف قرار داده و بر هم زنند، عمل آنان به سود دشمنان و به‌ضرر منافع ملت ايران است و از همه مهمتر بر اين نكته تاكيد داشتند كه اين‌گونه حركات در داخل، باعث وسوسه دشمنان خارجي خواهد شد."

وی با این توضیح، به زمینه سازی برای سرکوب مردم در مناسبت های پیش رو پرداخته وتاکید کرده است: "چنان‌چه اين آقايان خودشان در مسئوليت بودند هرگز يك دهم اين بي‌ثباتي و ناآرامي‌ها را تحمل نمي‌كردند و باشدت تمام برخورد مي‌كردند."

ابراز نگرانی فرمانده سپاه محمد رسول الله و همچنین جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح از حضور گسترده مردم در 22 بهمن و تهدیدهای تلویحی آنها در شرایطی است که چند روز پیش از این فرمانده نیروی انتظامی کشور نیز طی اظهاراتی در آستانه مناسبت های 10 روزه بهمن ماه و احتمال حضور معترضان در آنها اعلام کرده بود: "آستانه تحمل مردم و نظام در قبال ناامني ها و بي حرمتي به اعتقادات جامعه رو به پايان است و اگر تا كنون نظام حوصله كرد تنها براي اين بود كه حقايق آشكار شود كه آشكار نيز شد."

اسماعیل احمدی مقدم با اشاره به اینکه "حوادث روز عاشورا بسیاری از چیزها را آشکار کرد" گفته بود: "در روز عاشورا عده اي به نيروي انتظامي اعتراض كردند كه چرا برخورد نكرد و كتك خورد. جواب ما اين است كه ما براي حفظ حرمت اين روز حرمت شكني نكرديم و حقيقت در روز عاشورا براي همه مردم مشخص است."

وی همچنین در ادامه افزوده بود: "اما امروز آنهايي كه دشمن را ياري كرده و تشويق مي كنند براي مردم ما شناخته شده اند و ديگر جايي براي مداراكردن و كوتاه آمدن با آنان وجود ندارد."



ترس حامیان و تهدید مردم

ابراز نگرانی از حضور گسترده مردم معترض در روز 22 بهمن اما تنها به مقامات نظامی و انتظامی خلاصه نمی شود چرا که در روزهای اخیر بسیاری از نزدیکان و حامیان محمود احمدی نژاد نیز وارد معرکه شده و در این باره اظهاراتی کرده اند.

داود احمدی نژاد، برادر محمود احمدی نژاد در همین باره طی اظهاراتی در آستانه 22 بهمن گفت: "براي اينکه ما به دشمنان وعوامل نفوذي آنها در داخل کشور اعلام کنيم که ما سرباز ولايت هستيم وانقلاب اسلامي را با تمام وجود دوست داريم همه ملت بايد در 22 بهمن در صحنه باشند."

برادر احمدی نژاد که پس از برکناری از بازرسی نهاد ریاست جمهوری، به دبیری سازمانی به نام «پدافند غيرعامل کشور» منصوب شده، همچون فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی نتوانسته نگرانی خود را از حضور گسترده معترضان در 22 بهمن ماه مخفی کند و درجملاتی پیچیده افزوده است: "هر چند که دشمنان هميشه به فکر توطئه و ضربه به انقلاب و نظام هستند ولي در 22 بهمن اتفاق خاصي در داخل کشور نمي افتد. چون ما در مسير اولياء و انبياي الهي حرکت مي کنيم و در اين مسير نيز بايد منتظر هر حادثه اي باشيم علي رغم اينکه 22 بهمن هيچ اتفاقي از طرف ديگران نخواهد افتاد."

درکنار گفته های برادر احمدی نژاد، غلامعلی حداد عادل نیز درهمین باره گفت: "ملت ايران با حضور باشكوه‌تر از حماسه 9 دي در 22 بهمن حاضر شده و بيعت مجدد خود را با ولايت فقيه و مقام معظم رهبري اعلام كند."

پدرعروس آیت الله خامنه ای و همچنین رییس کمیسیون فرهنگی مجلس با تکرار گفته های اخیر رهبری درباره "موضع گیری های خواص" و اینکه "به هیچ کس باج نمی دهیم" درباره حضور معترضان در راهپیمایی 22 بهمن افزود: "هر كس كه بخواهد در راهپيمايي 22 بهمن و در اين روز بزرگ راهي جدا از راه ملت را انتخاب كند، بايد بداند كه در ميان ملت ايران منزوي خواهد شد."

این همه برآشفتگی، ابراز نگرانی و تهدید برای جلوگیری از حضور گسترده مردم درحالی است که تاکنون چهره هایی مانند میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی و آیت الله هاشمی رفسنجانی از مردم خواسته اند در مناسبت های سالگرد پیروزی انقلاب ایران، به ویژه راهپیمایی 22 بهمن ماه حضوری گسترده داشته باشند.

هشدار خاتمی به خامنه ای


سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸

رهبران جنبش سبز به مردم خیانت نکرده اند
هشدار خاتمی به خامنه ای
لیلا طیری

محمد خاتمی،در تازه ترین سخنان خود از برخوردهای خشونت آمیز با مردم و "آزادی مطلق خشونت گران" به شدت انتقاد کرد و از رهبر جمهوری اسلامی خواست، رهبر همه مردم باشد.

رئیس جمهور سابق ایران که در جمع اعضای شورای مرکزی خانه احزاب سخن می گفت،ضمن دادن هشدار نسبت به "گرایش رهبری به یک جناح خاص" گفت: ما قانون اساسی و اسلام را می خواهیم؛ می خواهیم رهبری که در چارچوب قانون اساسی جایگاه مهمی دارد، رهبر همه کشور و همه مردم باشد.

بر اساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیاد باران، خاتمی "تعلق یافتن رهبری نظام به یک جناح سیاسی را جفا به آیت الله خمینی، انقلاب و اسلام" دانسته و تصریح کرده است که اگر سیاست ها و رفتارهایی وجود دارد که این تلقی در جامعه پدید می آید، باید این سیاست ها و روش ها عوض شود.



ولایت دروغ

سخنان محمد خاتمی در حالی منتشر می شود که طی روزها و هفته های اخیر، شایعاتی درباره سازش پشت پرده رئیس جمهور سابق ایران با آیت الله خامنه ای منتشر شده بود. این شایعات که رسانه های حامی محمود احمدی نژاد بدان دامن میزدند حکایت از این داشت که خاتمی در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی، دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت شناخته است.

هر چند این قضیه از سوی خاتمی تکذیب شد اما هفته گذشته مجله ایراندخت مدعی شد که خاتمی در نامه خود به رهبری عنوان کرده که "جریان اصلاح‌طلب و ما، دولت موجود را به رسمیت می‌شناسیم اما باید جلوی تندروی‌ها را گرفت. تندروی هم در این سو وجود دارد هم درآن سو."

این مجله نوشته بود خاتمی در نامه خود تاکید کرده که بهتر است از هاشمی‌رفسنجانی بخواهیم جریان حکمیت را رهبری کند. خاتمی به جریان اصلاحات و ریشه‌های خط امامی آن نیز اشاره و تصریح کرده که "این جریان قابل حذف نیست". او از همین زاویه خواستار آزادی زندانیان سیاسی و گشودن فضای سیاسی شده است.

براساس گزارش "روز" میرحسین موسوی و مهدی کروبی از چنین نامه ای اطلاعی نداشتند و موسوی خوئینی ها، عضو مجمع روحانیون مبارز و مدیر مسول روزنامه توقیف شده سلام نیز با ابراز بی اطلاعی از وجود چنین نامه ای گفته بود که در مجمع روحانیون مبارز نوشتن چنین نامه ای مطرح نشده و در صورت مطرح شدن، قطعا مورد مخالفت قرار می گرفت.

اما دیروز محمد خاتمی، به تکذیب شایعات مطرح شده در محتوای نامه پرداخت و اعلام کرد: "بعضی ها ولایت دارند که دروغ بگویند، «فلانی نامه نوشته» یا «در نامه فلان چیز آمده»؛ در حالی که نه اصلا کسی از محتوای آن خبر دارد و نه اصلا چنین چیزهایی وجود داشته است."

خاتمی با تاکید بر اینکه رهبران جنبش سبز به مردم پشت نکرده اند، تصریح کرده است که انتشار این گونه شایعات "روش غلط و شیطنت آمیزی است که با هدف مأیوس کردن مردم انجام می شود، تا بگویند چهره هایی که مورد توجه مردم بوده اند به آنها پشت کرده اند، که چنین چیزی نیست."

رئیس جمهور سابق ایران، کسانی را که درباره محتوای این نامه به گمانه‌زنی پرداخته بودند، متهم به تلاش برای ایجاد اختلاف میان رهبران معترضان به نتایج انتخابات در ایران کرده و ادامه داده: "همان ها می‌خواهند با جوسازی فضا را به گونه‌ای جلوه دهند ‌که افرادی که این افتخار را داشتند که مورد توجه مردم بوده‌اند با هم اختلاف دارند و بگویند که اینها با هم اختلاف دارند که اصلا این طور نیست."



با برانداز نمی شود هر رفتاری کرد

وی در بخش دیگری از سخنانش، با بیان اینکه "مردم حق دارند اعتراض کنند و اطمینان پیدا کنند که رأی آنها موثر است" به صدور احکام اعدام برای بازداشت شدگان اشاره کرده و گفته است: "پاسخ اعتراض مدنی و انتقاد از فشار و سرکوب زندان و احیاناً اعدام نیست. اینها بحران را افزایش می‌دهد و تمایل به خروج از چارچوب‌ها را تقویت می‌کند."

به گفته خاتمی "مسائل اجتماعی با فشار و سخت گیری حل نمی شود" و "نمی‌شود گفت هر کس اعتراض دارد برانداز است و با او باید با سختی رفتار کرد."

رئیس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه "معتقدم با برانداز هم نمی‌شود هر رفتاری را کرد" ابراز امیدواری کرده با مردم با خشونت رفتار نشود.

وی همچنین گفته است: "کدام دستی است که ضدیت با همه چیز دارد و سعی می‌کند خواست‌های نادرست خود را پشت سر مقدسات پنهان بکند و در واقع امام، رهبری و نظام را در مقابل جریانات قرار دهد؟ اوست که با انقلاب دشمنی می‌کند، نه ما."

خاتمی مهم‌ترین اعتراض اصلاح‌طلبان را در شرایط کنونی اعتراض به نقض قانون اساسی دانسته و گفته: "اگر این نقض توسط جریان‌ها و گروه‌هاست که بد است و اگر توسط حکومت است که بدتر است."

او در عین حال یاد آور شده اینکه "امروز می‌گوییم قانون اساسی مبنا است، معنایش این نیست که قانون اساسی امری مافوق بشری است، بلکه به این معنی است که با روش مردمی تدوین و تصویب شده و مبنای نظام جامعه قرار گرفت."

خاتمی با تاکید بر اینکه "اسلام و جمهوری اسلامی که ما می‌خواستیم این نبود که حکومت تحت نظارت مردم نباشد"، گفت: "اسلامی که در جمهوری اسلامی آمده اسلامی نیست که حق مردم را نشناسد، آزادی‌های مردم را به رسمیت نشناسد وعدالت را نخواهد و این اسلام هیچ سنخیتی با اسلام انقلاب اسلامی ندارد."

وی همچنین جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری را بدون وجود احزاب و تشکل‌ها ممکن ندانسته و خواستار آزادی احزاب در کشور شده است.

خاتمی گفته: "آزادی که ما می‌گوییم آزادی بیان، آزادی اندیشه و بیان کردن اندیشه و به صحنه آوردن آن اندیشه است و اینکه از مردم خواسته شود در مورد آن اندیشه نظر بدهند."

رئیس بنیاد باران سپس به تاریخ یک‌صد ساله مبارزه مردم ایران برای نیل به مردم‌سالاری و ضدیت با حاکمیت خودکامگان اشاره کرده و افزوده است: "در عصر حاضر نیز حکومت‌هایی که متکی به مردم نیستند خود به خود متکی به بیگانه می‌شوند."

خاتمی همچنین بر لزوم شرکت گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن تاکید کرده است: "چقدر خوب بود همه عزیزانی که امروز در زندان هستند در جمع ما بودند و همه با هم در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن شرکت می‌کردیم."

بیانیه متناقض دادسرا در مورد رحمانی پور و علیزمانی


سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸


بیانیه متناقض دادسرا در مورد رحمانی پور و علیزمانی
اعدام ها ربطی به حوادث انتخاباتی نداشت
فرشته قاضي

پایگاه اطلاع رسانی دادسراي عمومي وانقلاب تهران روز گذشته گزارشی از روند رسیدگی به پرونده های آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی منتشر کرد. در این گزارش هیچ اشاره ای به زمان دقیق بازداشت این دو نشده و در میان اتهامات انتسابی،اتهام "شرکت در اعتراضات" نیز به چشم نمی خورد.

آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی روز پنج شنبه به اتهام محاربه اعدام شدند و وکلای مدافع و خانواده های آنان اعلام کردند که این اعدام ها به صورت مخفیانه انجام گرفته و مراحل دادرسی پرونده انجام نشده است.

دادسرای تهران دیروز در این زمینه اعلام کرد که این دو متهم به اتهام عضویت در گروه "انجمن پادشاهی ایران" دستگیر شده بودند و اتهامات آرش رحمانی پور، "برنامه ریزی برای ایجاد آتش سوزی در دو امامزاده، تلاش برای ایجاد انفجار در حسینیه ارشاد و مسجد النبی نارمک در تهران، دریافت دستورالعمل ساخت مواد منفجره از اعضای انجمن پادشاهی از طریق ای میل و چت، نگهداری و آزمایش مواد منفجره، تبلیغ علیه نظام و دین و توزیع مقالات رهبر گروه انجمن پادشاهی میان بستگان و دوستان خود" بوده و به اتهام "محاربه از طریق عضویت در گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران و همکاری مؤثر با آن و نیز اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت مورد محاکمه قرار گرفته است".

محمدرضا علیزمانی نیز به "تلاش برای به ترویج تفکرات ضد دینی و انحرافی، راه انداختن یک شبکه تلویزیونی مخالف حکومت ایران با بودجه نیروهای آمریکایی در عراق، آموزش ساخت بطری های انفجاری به افرادی در ایران به قصد ایجاد انفجارو عملیت تروریستی در مراکز دولتی و تبلیغ علیه نظام و دین از طریق مصاحبه با شبکه های ماهواره ای" متهم بوده و کیفرخواست علیه او بر مبنای اتهاماتی چون "محاربه، توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت و خروج غیرقانونی از کشور" صادر شده بود.

اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران در حالی منتشر شده است که همین دادسرا روز پنج شنبه با انتشار اطلاعیه ای که خبر از اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی میداد، اعلام کرده بود: "در پی اغتشاشات و اقدامات ضدانقلابی و ساختارشکنانه ماه های اخیر بخصوص در روز عاشورا، شعب دادگاه های انقلاب اسلامی تهران به اتهامات تعدادی از متهمان رسیدگی و ۱۱ نفر را به اعدام محکوم کردند. در همین راستا حکم دو نفر از این تعداد به نام‌های محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی‌پور که به تایید دادگاه تجدیدنظر تهران رسیده بود، سحرگاه امروز پنج شنبه اجرا شده و محکومان به دار مجازات آویخته شدند".

به عبارت دیگر در اطلاعیه روز پنج شنبه دادسرای عمومی و انقلاب تهران، آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی، از متهمان وقایع بعد از انتخابات معرفی شده بودند اما در اطلاعیه روز گذشته این دادسرا، هیچ نشانی از این اتهام وجود ندارد.

در عین حال دادسرای تهران به این سئوال پاسخ نداده است که چرا این دو نفر که اتهامات انها براساس اطلاعیه روز گذشته هیچ ارتباطی با انتخابات و وقایع بعد از آن ندارد، در جلسه دوم دادگاه نمایشی رسیدگی به اتهامات معترضان انتخاباتی و در کنار اصلاح طلبان و روزنامه نگاران زندانی، محاکمه شدند.

از سوی دیگر، در حالیکه وکلای این دو جوان اعلام کرده بودند که موکلانشان در فروردین و اردیبشهت 88 بازداشت شده و در زمان انتخابات و وقایع بعد از آن در زندان به سر می برده اند، اطلاعیه دیروز دادسرای تهران، بدون اشاره به زمان بازداشت این دو نفر تنها به این نکته بسنده کرده است که انها در سالجاری بازداشت شده اند.

اما نکته ای دیگر که در این اطلاعیه بر ان تاکید شده این است که هر دو متهم «در تمام مراحل دادرسی» وکیل داشته اند. امری که وکیل آرش رحمانی پور به شدت آن را رد میکند.



واکنش وکیل آرش رحمانی پور

در مقابل نسرین ستوده که پیشتر به "روز" گفته بود از شنیدن خبر اعدام موکلش "شوکه" شده است، اعلام کرد که به هیچ وجه اجازه حضور در دادگاه موکلش به او داده نشده است.

وی توضیح داد: "براى موكلم در مرحله بدوى دو جلسه دادگاه تشكيل شد؛ يكى عمومى كه از طريق تلويزيون نمايش داده شد ولى در همان جلسه از ورود من ممانعت شد و اعلام مى كنم كه در قبال اصرارم براى شركت در جلسه، تهديد به بازداشت شدم و در روزهاى بعد، آن را طى نامه اى به رييس قوه قضاييه اعلام كردم. جلسه دوم هم كه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تشكيل شد اساسا به من و يا خانواده آرش رحمانى پور اطلاع داده نشد تا در جلسه دادگاه شركت كنم. بنابر اين در دو جلسه دادگاه بدوى به هيچ وجه به من اجازه حضور در محاكمه ها داده نشد."

با این حال دادسراى عمومى و انقلاب تهران در بيانيه خود در باره نحوه صدور حكم آرش رحمانى پور نوشته است که "با ارجاع پرونده به يكى از شعب دادگاه انقلاب اسلامى تهران، جلسه محاكمه با حضور متهم و وكيل وى تشكيل و دادگاه مستنداً به مواد ۱۸۶، ۱۸۷، ۱۹۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامى حكم به اعدام متهم به اتهام محاربه" صادر نمود كه "با اعتراض وكيل محكوم عليه به رأى، پرونده به دادگاه تجديدنظر استان تهران ارجاع و مرجع ياد شده نيز حكم صادره را عينا تاييد كرد."

خانم ستوده، وکیل آرش رحمانی پور درباره این قضیه چنین توضیح داده است: "در همان جلسه اى كه قرار بود آرش به دادگاه اعلام كند اجازه دهيد تا وكيل انتخابى ام صحبت كرده و ايشان امكان حضور در جلسه را پيدا كند پدر آرش با تهديد بازداشت مواجه شد تا پسرش را به اعتراف وادار كند. بنابر اين مجموعه فشارهايى كه بر آرش و خانواده وى وارد شده بود براى اين بود تا از مداخله وكلاى انتخابى در اين پرونده جلوگيرى به عمل آيد."

وی با اشاره به درخواست تجدید نظر برای موکل خود نیز گفته: "بعد از اينكه موفق شدم وكالت نامه را با مشكلات فراوان طى تنها يک ربع ملاقات با موكلم به امضاء برسانم، توانستم لايحه تجديد نظر خواهى را روى پرونده بگذارم. اما بايد توجه كرد كه لايحه تجديد نظر خواهى جاى شركت در جلسات دفاع از متهم را نمى گيرد."

براساس اعلام دادسرای عمومی و انقلاب تهران، محمدرضا علیزمانی به پنج سال حبس و اعدام محکوم شده بود و نسرین ستوده در این زمینه با بیان اینکه "متهم اول بايد حبس را تحمل كند و بعد اعدام شود"، تصریح کرد: "مشخص است كه به چه دليل و چگونه آب و آتش بردند و مخفيانه آنها را اعدام كردند."

توضیحات روز گذشته دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پاسخ به انتقادات شدید افکار عمومی و مجامع بین المللی از اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی، ارزیابی می شود.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز با محکوم کردن اعدام این دو جوان، اجرای این احکام را عجولانه و با هدف ایجاد ترس برای عدم شرکت مردم در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن ارزیابی کرده بودند.

دو نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، به طور مشترک اعلام کرده بودند: "به نظر می رسد کسانی که اقدام به اعدام آنها شد ماهها قبل از جریان برگزاری انتخابات دستگیر شده و پرونده آنها نیز ارتباطی با حوادث انتخابات اخیر نداشته است و به گفته وکلایشان آنها تنها توانسته اند دیداری کوتاه با موکلان خود داشته و مراحل دادرسی برای آنها انجام نشده است."

کارزار تازه مردم

کارزار تازه مردم
افشای مراکز اطلاعاتی سپاه
در محلات و خیابان های تهران



سلام- من دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بودم و خوابگاهم در خیابان پورموسی بود. خیابان شیرین یک سر در این خیابان دارد و سر دیگرش در خیابان نجات الهی (ویلا) قرار دارد. در هر دو سمت این خیابان دری نصب شده و این درها همیشه به جز زمانی که ماشین های ویژه به آن رفت و آمد می کنند بسته است. در هر دو سمت پست نگهبانی ساخته شده و همیشه سرباز در این دو سر خیابان نگهبانی می دهد. در این خیابان یکی از مراکز اطلاعات سپاه قرار دارد که با توجه به مرکز شهر بودن این منطقه، از مراکز مهم به شمار می رود. البته ساکنین معمولی هم در این خیابان زندگی می کنند. در نگهبانی یک کاغذی نصب شده که شماره ماشین های ساکنین عادی که حق ورود به خیابان را دارند روی آن نوشته شده است.

از این منطقه بخصوص صبح و ظهر امواجی زیادی برای جلوگیری از شنود مکالماتشان به اطراف می فرستند، بطوری که ما در خوابگاه معمولا مشکل نبود آنتن داشتیم. همچنین بعد از انتخابات که ما روی پشت بام خوابگاه الله اکبر می گفتیم بعد از چند روز دو پرژکتور بزرگ نصب کردند که پشت بام را مثل روز روشن می کرد و ما مجبور شدیم روی تراس های جنوبی شعار بدهیم.

سوابق معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد


محمدعلی رامین
مو خرمائی شهر ما "دزفول"



من از همشهری های هم سن و سال آقای محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و از نزدیک ترین مشاوران احمدی نژاد هستم که فکر می کنم ماجرای هولوکاست را هم همین ایشان تئوریزه کرده باشد.

چون ایشان این روزها خیلی ادای انقلابی بودن در می آورد، دلم می خواهد این اطلاعات را منتشر کنید تا هم خود ایشان فراموش نکند چه کسی بوده و هم مردم بدانند چه کسانی این روزها شده اند انقلابی.

آقای رامین را از بچگی در شهر دزفول می شناسم. فامیلی قبلی ایشان "لیمونارنجی" بود. این فامیل را پدرش به آن دلیل که از کسبه شهر بود و در بازار قدیمی شهر میوه فروشی و عمدتا مرکبات داشت انتخاب کرده بود.

من هم در روزنامه اعتماد مصاحبه آقای رامین را خواندم که خیلی به سوابق مبارزاتی خودش در سالهای 50 تا انقلاب بالیده بود. اما راستش اینست که ایشان سوابق مبارزاتی یکی دیگر از جوان های دزفول را بنام خودش مصادره کرده است. واقعیت اینست که در آن سالها، در شهر دزفول جوان مذهبی بود بنام "خلف رضائی" که با حوزه علمیه قم در ارتباط بود و فعالیت سیاسی- مذهبی می کرد. فکر می کنم با بچه های مجاهدین خلق در ارتباط بود، چون وقتی در همان سالها دستگیر شد، به اتهام همین رابطه محاکمه و محکوم به چندین سال زندان شد.

در همان سالها در شهر دزفول بدلیل تبعید شدن تعدادی معلم سیاسی مخالف رژیم شاه از شهرهای مختلف به دزفول، این شهر کاملا چهره سیاسی داشت و چون شهر زیاد بزرگ نبود، تقریبا همه از وجود این معلم های تبعیدی خبر داشتند. مانند حسین ریاحی، بلورچی، خالقی و عده ای دیگر که بعضی از آنها بعد از انقلاب و در ماجراهای سال 1361 یا کشته شدند و یا اعدام شدند.

خلف رضائی با انقلاب از زندان بیرون آمد و چون از همان داخل زندان از مجاهدین جدا شده و مخالفان مجاهدین پیوسته بود، خیلی زود کارش بالا گرفت و قاضی دادگاه انقلاب دزفول شد. انتقامی از مردم دزفول و مسجید سلیمان و بعد هم با رفتن به کردستان، از مردم کردستان گرفت که زبانزد مردم است. دشمن هرکسی بود که قبل از انقلاب مبارزه کرده بود. پس از مدتی به جمع همکاران آیت الله خلخالی پیوست و رفت به ستاد مبارزه با مواد مخدر که زیر نظر خلخالی بود. دراینجا هم پس از مدتی رابطه اش با باندهای قاچاق مواد مخدر کشف شد و معلوم شد پول های بسیاری از این باند ها بصورت رشوه دریافت کرده است. از کار برکنارش کردند و حتی زندانی شد، اما نمیدانم چطور توانست از زندان بیرون آمده و دوباره به ارگان های نیمه نظامی حکومت وصل شود. ایشان در تمام این مدت رابطه نزدیک با محمد علی رامین داشت و براثر همین رابطه و سابقه و نقطه ضعف های خلف رضائی است که محمدعلی رامین سوابق قبل از انقلاب او را بنام خودش مصادره کرده و خلف رضائی هم صدایش در نمی آید.

اما خود آقای رامین. قبل از انقلاب گرایش های مذهبی نداشت و یا اگر داشت بسیار ضعیف بود و در جمع مذهبیون آن سالها شهرت نداشت. برعکس، در آن سالها که جوانی بود تقریبا قد بلند، با چشمانی رنگی و موهای خرمائی روشن، بسیار شوخ بود و باصطلاح لودگی داشت و خودش را برای دخترهای شهر لوس می کرد. البته بدلیل همین محسنات مورد توجه نظربازان شهر هم بود. هیچکس در دزفول سابقه ارتباط وی با مذهبیون قبل از انقلاب و یا با گروه های زیر زمینی را به یاد ندارد. بعد از مدتی هم برای تحصیل راهی آلمان شد که هنوز هم زن و دو فرزندش در شهر هانوفر آلمان مستقراند و او هر چند وقت یکبار برای دیدن آنها به آلمان می رود.

برای آن که ایشان بداند صاحب این قلم با گذشته ایشان خوب آشناست، برایتان می نویسم که ایشان یک برادر بزرگتر هم دارد که در پاساژ مسعود واقع در میدان توپخانه تهران رادیو و ضبط صوت و تلویزیون، نوارهای موسیقی و از این نوع کالاهای صوتی می فروخت. یعنی همان ادواتی که روحانیون طرفدار احمدی نژاد با آن مخالف اند!

همچنین یک برادر دیگر هم دارد که در شهر "اولدنبورگ" آلمان زندگی می کند و می گویند در این شهر "رستوران" دارد. برخی مسائل خانوادگی نیز وی دارد که آن مسائل مسائل شخصی است و به خود ایشان مربوط است، اما ارتباط او با آقای رامین در تهران و آقای رامین با برادرانش در آلمان آن نکته ایست که بد نیست آن را بدانیم. این ارتباط ها در چه سطحی و برای چه اموری است، معلوم نیست اما آقای رامین هر چند وقت یکبار به آلمان که می رود با آنها هم دیدار و مذاکرات محرمانه دارد.

اطلاعیه حزب کمونیست روسیه


جلوی امریکا را بگیرید
خطر حمله به ایران جدی است



حزب کمونیست روسیه، بدنبال تصمیم آمریکا برای استقرار موشک های "پاتریود" در چند کشور خلیج فارس، اطلاعیه ای خطاب به حاکمیت و مردم این کشور صادر کرده و نسبت به آغاز یک جنگ جدید در منطقه هشدار داد.

دراین اطلاعیه آمده است:

طی روز های اخیر مقامات آمریکایی به بهانه مقابله با راکت ها و برنامه های اتمی ایران اعلام کرده اند که امریکا تصمیم دارد موشک های ضد موشک خود را در ابوظبی، بحرین، امارات متحده عربی و کویت مسقر کند. قبل از هر چیزی، باید اذعان کرد که خطر بیشتر متوجه مرزهای جنوبی روسیه می باشد. مقامات آمریکایی در حالی بدنبال اجرای این برنامه هستند که آقای اوباما با وعده های صلح خواهی در جهان و فراهم کردن شرایط زیستی مناسب تر برای شهروندان آمریکایی به ریاست جمهوری رسید.

آمریکا با مستعمره کردن کشورهای عراق و افغانستان مصمم به تخریب و اشغال کشورهای دیگر از جمله ایران است. بهمین دلیل این ماجراجویی ها خطری جدی است برای امنیت مردم روسیه و حتی حاکمیت روسیه.

ما باید تمام امکانات خود را بکار گیریم تا از یک چنین فاجعه ای که در حقیقت صلح جهانی را تهدید میکند جلوگیری کنیم. ما با سیاست های جمهوری خلق چین که یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیزاست کاملا موافق هستیم که روی حل مشکلات جهانی بطور کلی و خصوصا در ارتباط با مسایل ایران باید از روش های مسالمت جویانه و مذاکرات مستمر پیروی کرد.

ما از دولتمردان روسیه قویا می خواهیم که جواب در خور را قبل از آنکه دیر شود به مقامات امریکا بدهند و مانع از جنگ افزارهای تازه شوند. (ترجمه پیک نت)

مصاحبه میرحسین موسوی بمناسبت 22 بهمن

جنبش سبز مردم

ادامه مقاومت ملت ما در برابر

دیکتاتوری شاه و تهاجم صدام است

من در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان، ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را می بینیم.

کشتارهای خیابانی و بویژه کشتار 17 شهریور تهران، روند سقوط شاه را تسریع کرد. امروز هم عوامل و ریشه هایی که منجر به دیکتاتوری می شود را می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را. باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید.

بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشه های استبداد شاهنشاهی می دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده است. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است. کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد. آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم. قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است. امروز زندانها را از پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند. پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شده اند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از اینکه کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روزها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.

از نکاتی که همه ما باید به ان توجه کنیم حمایت از منافع اقشار زحمت کش است، البته نه برای آنکه از این اقشار به صورت ابزاری استفاده شود بلکه با این قصد که سرنوشت جنبش با سرنوشت همه آحاد ملت، بویژه دو قشری که تولید اقتصادی و تولید علمی دارند، یعنی کارگران و معلمان و دانشگاهیان گره بخورد. بنده به دلیل آنکه مشکلات حاد سیاسی باعث شده است مشکلات اقشار پایین دست جامعه و حقوق آنان کمتر مورد توجه قرار گیرد، ناراحت هستم. وقتی معیشت مردم سامان پیدا می کند، هم ریشه های آزادی در جامعه عمیق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفایی مردم بیشتر می شود. امروز کسانی که مسئول شور بختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند و کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصاد کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکّن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کنند از این وضعیت استفاده کنند. کافی است ببینید با سهام عدالت و حقوق بازنشستگان و شیوه غلط اجرای اصل ۴۴ چه بلایی به سر مملکت آورده اند. سرنوشت برنامه چهارم و بودجه سال آینده مایه نگرانی جدی است. مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده است. اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز بدنبال آن است. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنادار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین و نهادهای سنتی است و متاسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. کسانی که اهداف مبتنی بر عبور از قانون اساسی را دنبال می کنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوء‌ظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصت طلبانه ای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش می گذارند. کسانی که تئوریسین های شاهی را در برنامه های خود علم می کنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کرده اند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام می زنند. آن کسانی که رسانه ها را محدود کرده اند و صدا و سیما را در انحصار خواسته های خود قرار داده اند، به سستی پایه های جمهوری اسلامی کمک می کنند. مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند. از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که در عاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال انچه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را در هیچ مرحله ای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخنگویی در خارج ندارد. یکی از زیبایی های فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح می کنم.

گام بلندی که خاتمی برداشت

خطاب مستقیم خاتمی
به شخص علی خامنه ای



محمد خاتمی، در آستانه دهه فجر، در جمع اعضای شورای مركزی خانه احزاب سخنرانی کرده و مبتکر مخاطب قرار دادن شخص علی خامنه ای پیرامون رویدادهای خونین و کودتائی کشور شد. پیش از وی، مهدی کروبی نیز در نامه سرگشاده اش خطاب به ملت ایران که 21 دیماه گذشته انتشار یافت، گامی در همین سو برداشته بود، اما آنچه که خاتمی در دیدار با شورای مرکزی خانه احزاب گفته است، یک گام جلوتر از آن اشارات مهدی کروبی است. محمد خاتمی دراین سخنرانی، با لحنی دوستانه و خیرخواهانه خطاب به علی خامنه ای سدی را پشت سرگذاشت که در آغاز سال 1357 نیز، سرانجام همه سیاسیون و روحانیون ایران در خطاب قرار دادن شاه، این سد را پشت سر گذاشتند. خطاب به آن کسی که مسئول مستقیم هر واقعه ای در کشور است!

شاه در آن دوران، مغرورتر و به خود مطمئن تر از آن بود که زیر بار این نوع هشدارها برود. حتی هشدار نزدیک ترین دلسوزان خویش. تنها گامی که به عقب برداشت، حفظ تمام دم و دستگاه و وابستگی ها و برکناری امیرعباس هویدا نخست وزیر 14 ساله اش و سپردن سکان نخست وزیری به جمشید آموزگار بود. و این، به ارزیابی کارشناسانی که در آن نظام فعال بودند، چیزی جز ادامه مسیر خودکشی نبود. آنها معتقدند که اگر شاه همان موقع، بجای برگماری آموزگار، سکان را سپرده بود بدست علی امنینی و توصیه کرده بود که یک کابینه ائتلافی را سازمان بدهد، حوادث مسیری غیر از مسیر سقوط شاه را طی کرده بود. کابینه ای مرکب از افرادی ناآلوده به دستگاه حکومتی، مانند علی اصغر حاج سیدجوادی (مبتکر نامه به شاه) و حتی شاپوربختیار، داریوش فروهر و چهره های موجهی مانند مهندس بازرگان که از حمایت مراجع مذهبی مستقر در قم نیز برخوردار بود. شاه نه تنها چنین نکرد، بلکه همین جمع را نیز بعد از سقوط دولت آموزگار که از ابتدا نیز محتوم بود، دستگیر کرد، زندانی کرد، چماقدار فرستاد تا آنها را بزنند، سفارش برنامه تلویزیونی و مطبوعاتی برای مقابله تبلیغاتی با این جمع را داد و ... درحالیکه هیچکدام از آنها خواهان سرنگونی نظام سلطنتی نبودند و تنها طرفدار سلطنت شاه بودند و نه حکومت شاه. شاه رفت به آن مسیری که در آن نه از تاک نشان می ماند و نه از تاک نشان و چنین نیز شد.

اهمیت سخنرانی محمد خاتمی، به مرور این سوابق تاریخی است. سابقه عبور از کلی گوئی و پرهیز از مخاطب قرار دادن آن که مردم او را مسئول تمام حوادث کشور می دانند. این جمله محمد خاتمی از سخنرانی مورد بحث را جز این می توان ارزیابی کرد:

«ما می‌خواهیم رهبری كه در چارچوب قانون اساسی جایگاه مهمی دارد؛ رهبر همه كشور و همه مردم باشد. این که ایشان فقط تعلق به یك جناح خاص داشته باشد، جفا به امام و انقلاب و اسلام است. اگر سیاست‌ها و رفتارهایی وجود دارد كه این تلقی را در جامعه پدید آورده باید این سیاست‌ها و روش ها عوض شود.»

نامه سرگشاده کروبی خطاب به ملت ایران را از اینجا بخوانید!

نامه سرگشاده مهدی کروبی خطاب به ملت ایران
خدایا شاهد باش
شیعیان حسینی را کشتند
و مردم را محارب نامیدند!

مهدی کروبی، درباره کشتار مردم در روزعاشورا که حکومت سعی کرد با جنجال سازی پیرامون "توهین به امام حسین" و برپائی تظاهرات حکومتی 9 دیماه، آن را در سایه قرار دهد، نامه ای خطاب به ملت ایران نوشت. نامه کروبی، نیم گام با مخاطب قرار دادن شخص علی خامنه ای که بقول خویش "حجت" را با استناد به تظاهرات فرمایشی 9 دیماه بر همگان تمام شده اعلام کرد فاصله دارد. سخنان علی خامنه ای در دیدار با گروهی که بنام نمایندگان قم به سرپرستی مصباح یزدی در برابرش جمع شده بودند، آشکارا نشان داد که دروغگوی بزرگ خود اوست که آن تظاهرات فرمایشی را "تظاهرات دهها میلیونی مردم" اعلام کرد. آرزوئی که تحقق آن در خواب نیز برای وی دیگر ممکن نیست. او یکبار دیگر نشان داد که آمر کودتای 22 خرداد نیز خود وی بوده، گرچه در یک بازی تقسیم مسئولیت، پسرش "مجتبی" را پیش انداخته و واسطه تماس با فرماندهان نظامی و احمدی نژاد کرده باشد.

آینده بیش از اکنون نشان خواهد داد که آخرین سخنرانی علی خامنه ای، در حقیقت شلیک به خویش و سوزاندن آخرین برگ بازی 20 ساله او با ایران و انقلاب 57 بود. شاه نیز درست همین مسیر را رفت، تا رسید به آنجا که نه تنها از سوی میلیون ها مردم ایران، بلکه از سوی سیاسیون و حتی اطرافیان خویش، تبدیل به مخاطب اصلی شد و سرانجام آیت الله خمینی که هنوز تا سال 1356 با یک فاصله از کنار او و سلطنت وی عبور می کرد، بعنوان راه حل بحران انقلابی کشور نوشت: او باید برود!

کروبی در نامه خویش نوشت:

شیعیان حسینی را در روز عاشورا کشتید! با جاقو و قمه به جان مردم عزادار افتادید و سپس از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا سخن گفتید و دیگران را محارب اعلام کردید. با دروغی، دروغ دیگری را می پوشانید و جلو می روید. اما تا به کی؟

مردم را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کردید، آنها را خس و خاشاک نامیدید و اکنون بزغاله و گوساله می نامید. مرحبا به این جسارت و بی پروایی!

گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسینی رفته را ندیده است. با فیلم ها و تصاویری که جان دادن شیعیان حسینی در روز عاشورا را به تصویر می کشد و تصویری که به نام جمهوری اسلامی برای آیندگان به یادگار خواهد ماند چه می کنید؟

به راستی که بر این ماتم باید گریست.

خدایا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرویی از اسلام و انقلاب بردند. توبه کنید. مردم شما را می بخشند. انقلاب را صاحب قدرت به انحراف کشاندند نه مردم نجیب ایران که می خواهند این قطار از ریل خارج شده را به ریل باز گردانند. بر فرض که مردم در روز عاشورا از خود خشونت نشان داده باشند. ببینید و بررسی کنید که با مردم چه کردید تا کار به اینجا کشید!






آنچه در عاشورای حسینی بر این ملک و دیار رفت، مایه نگرانی و آزردگی هر انسان آزاده و مسلمانی بود؛ آنچه از خشونت عریان به چشم دیدیم و آن کشتار بیرحمانه چیزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت. خشونت برخی نیروهای حافظ امنیت و ارزان شدن جان آدمیزاد بدانجا رسیده است که در ظهر عاشورا در جمهوری اسلامی ایران با خودرو انتظامی، مردم زیر گرفته میشوند و از بلندی پرتاب می گردند و سینه آنها را هدف گلوله قرار می دهند؛ لابد به آن دلیل که از رای خود پرسیده و صدایی برای حق خواهی بوده اند. و با این حال زبان ها را بسته می خواهند تا صدای دلخراش این جنايت به گوش ها نرسد.

گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسینی رفته را ندیده است. و گیریم که همگان را با ارعاب و تهدید به سکوت وادارند اما با فیلمها و تصاویری که جان دادن شیعیان حسینی در روز عاشورا را به تصویر می کشد و تصویری که به نام جمهوری اسلامی برای آیندگان به یادگار خواهد ماند چه می توان کرد؟ به راستی که بر این ماتم باید گریست.

حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاه های فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادرمی کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند.

مردم ایران چه شیعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بیت و مراسم مذهبی در ایران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسیحیان نیز در عاشورای حسینی نذر و نیاز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی ومطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار ندیده اند که شهیدان ما در عاشورای امسال لباس سیاه بر تن داشتند. گناهی را با گناه دیگر می شویند و یک دروغ را با دروغ دیگر تکمیل می کنند. گویا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقایان از اندیشه ماکیاولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسیله را توجیه می کند. دروغ می گویند اما تا به کی؟

همه اینها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهایی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بیایند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسیج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به میدان بیایند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای یک سناریوی از پیش طراحی شده دیگر بگشایند. معنای همه چیز وارونه شده بود که محارب نیز بر آن افزوده شد. نمی دانستیم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سیاسی نیز از نگاه آقایان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسیم مردم به شهروند درجه یک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نیز نامیدند. مرحبا به این جسارت و بی پروایی!

خدایا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرویی از اسلام و انقلاب بردند و چه ارزان موجبات تنفر مردم از روحانیت را فراهم کردند. خدایا تو شاهد باش که چگونه یک جدال سیاسی را به یک جنگ مذهبی تبدیل کردند تا بتوانند به نام دین، حق خواهی سیاسی مردم را سرکوب کنند. کار ما بدانجا رسیده است که یک گروه سیاسی به نام جامعه مدرسین اطلاعیه می دهد و یک مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی یوسف صانعی را از مرجعیت سلب می کند. جامعه مدرسین فعلی گویا تصور می کند از همان جایگاه رفیعی برخوردار است که جامعه مدرسین پیش از انقلاب و در ابتدای انقلاب برخوردار بود. برخی از اعضای تازه به دوران رسیده جامعه مدرسين در غیاب اساتید گرانقدر بر اين خیال خام‌اند که یک مرجع را با یک اطلاعیه می توان از مرجعیت به در کرد. در حکومت اسلامی به مسجد و منزل و مدرسه عالم مجاهد آیت الله علی محمد دستغیب به خاطر اظهار نظری حمله ور میشوند و مردم را با توسل به زور از مسجد بیرون و خانه خدا را پلمپ می کنند. به نام مذهب، حکومت می کنند و با این حال چنین آبرو از مذهب می برند.

در این آشفته بازار اگر چهره ای همچون جناب آقای میرحسین موسوی نیز نجیبانه پیشنهادهایی را برای عبور از بحران پیشنهاد می کند پاسخ او هتاکی و توهین هایی است که از هر سو سرازیر می شود. گویی برخی از دست اندرکاران امور نه تنها تمایلی به آرامش ندارند که نان خود را در تنور بحران و آشوب و سرکوب می بینند و راه توفیق خود در قدرت را صرفا با وجود چنین شرایطی گشوده می یابند و بحران را با بحرانی دیگر پیوند می زنند. حال آنکه خروج از بحران در گرو اجرای کلیه اصول قانون اساسی است؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائیه و اجتناب از سیاست در امر قضاوت است؛ همچنان که امام بزرگوار نیز فرمودند “قوه قضائیه قوه ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد” و “قضات نیز نباید گوش به هیچ کس بدهند”. ما کجا و توصیه حضرت امام کجا!

آری، عده ای بر این گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اصلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فریب بر زمین خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعاب ها و تهدیدهای روزافزون، نه تنها مرا در پیمودن مسیری که در پیش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ایمانی که به راه خویش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصیبتی نیز ساخته ام. به نظر اینجانب خروج از بحران دامنگیر فعلی توجه به موارد ذیل خواهد بود:

1 - اعتراف و توبه ظالمان و بخشش مردم: آنانی که مسبب مظالم عاشورای حسینی و حوادث پس از انتخابات بوده اند باید توبه کنند نه آنهایی که برای احقاق رای خود شهید داده اند. آنهایی باید توبه کنند که چوب حراج بر ثروت ملی کشور زده اند و از کیسه مردم حاتم بخشی کرده اند و مردم را در فقر و تنگدستی رها کرده اند. آنهایی باید توبه کنند که افراد بی صلاحیت را تایید صلاحیت کردند و افراد واجد صلاحیت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختند و برای تغییر رای مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند. آنهایی باید توبه کنند که دانشجویان را از تحصیل محروم کردند و بی دانشان را بر صدر نشاندند. توبه ظالمان اولین راه بازگشت آرامش به کشور و تسکین دل های داغدیده است. مردم ایران اهل زیاده خواهی نیستند. توبه کنندگان را که به گناه خود اعتراف کنند خواهند بخشید اگرچه ظلم آنها را فراموش نخواهند کرد. نه کسی به دنبال انتقام است و نه انتقام گیری درمانی بر ظلم های رفته بر مردم خواهد بود.

2- انحرافی که از انقلاب ایران صورت گرفته باید اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار این انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح این انحراف نیز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسیون های بین المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهدیم. آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت حرکت در مسیر اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت اصول آیین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادیهای مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد.

3- پرهيز از خشونت: احیای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار اصلاحات می توان پیش برد. ما معتقد به اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای 98 درصدی هستیم نه جمهوری اسلامی ای که ارزشی برای رای مردم قائل نیست. بر این اساس ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غیر خشونت آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است. برای پیش برد مبارزه ای مسالمت آمیز نباید به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمینان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزایش خشونت استقبال می کنند، چه آنکه آنها تنها در فضایی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشایند. از اینرو پرهیز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح طلبانه ما بوده است و خواهد بود.

4- ریشه یابی و علت یابی حوادث اخیر: دستگاه های امنیتی بهتر است که به جای پروژه های نخ نما شده و اعتراف گیری های بی حاصل، به دنبال ریشه یابی اتفاقات باشند؟ به فرض که مردم معترض رفتاری تندتر از انتظار نیز در روز عاشورا از خود نشان داده باشند، باید به سراغ علت ها رفت نه نتیجه. کلام خداست که ” فریاد توام با تندی را دوست ندارم مگر آنکه فریاد مظلوم باشد”. اگر خشونتی از سوی برخی از مردم سرزده است، باید دید که چه برخوردی با آن جمعیت میلیونی در بیست و پنجم خرداد که تنها شعارشان سکوت بود صورت گرفت که آنها چنین تغییر مشی داده اند؟ آیا اگر خشونتی از سوی برخی معترضین صورت گرفته باشد نتیجه خشونت برهنه و ظلمی نیست که بر آنها روا شده است؟ دستگاههای امنیتی به جای آنکه در توجیه حوادث و سناریوی ذهنی خود بر دایره بازداشت ها بیافزایند بهتر آن است که ریشه این مظالم و خشونت ها را شناسایی کنند؛ که از دیدگاه اینجانب ریشه این اتفاقات و مظالم و عصبانیت مردم نیز به انتخابات ریاست جمهوری 84 بر می گردد؛ انتخاباتی که نقطه آغازی در نادیده گرفتن رای و حق مردم بود.

5- من، مهدی کروبی، آمادگی خود را برای مناظره با هر نماینده ای از سوی حکومت اعلام می کنم تا مشخص شود که این انقلاب را چه کسانی به انحراف بردند و مسئول مظالم رفته بر مردم چه افراد و گروه هایی هستند. ما را منافق و فتنه جو و وابسته به دولت های غاصب وسلطه جو خوانده اند. شیوه ما البته این نیست که مخالف خود را منافق و ضدانقلاب و برگشته از اسلام بخوانیم. اما تنها یک مناظره واقعی که مردم نظاره گر مستقیم آن باشند روشن خواهد ساخت چه کسی با حق است و چه کسی بر حق؛ چه کسانی از منافع ملي، عزت و سربلندی مردم بزرگ ایران و آرمان هاي امام فاصله گرفته و چه کسانی هنوز بر آن آرمان ها پایبند هستند. در این میان داوران اصلی مردم خواهند بود و چه داوری بهتر از مردم.

مهدی کروبی

21 دی ماه 1388