Saturday, November 20, 2010

پیشنهاد کارگروه شورای نگهبان به رهبر درباره اختیارات مجلس

شورای نگهبان اعلام کرد که کارگروه حل اختلاف میان روابط دولت و مجلس، پیشنهادهایی را برای رفع اختلاف‌ها به رهبر جمهوری اسلامی ارائه کرده است. پیشنهادهایی که بیش از آنکه نظر دستگاه قانون‌گذاری ایران را تأمین کند، جانب دولت را گرفته است.




عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان روز شنبه در نشست خبری خود اعلام کرد که پس از برگزاری ۱۸ جلسه کاری پیشنهادهایی «صرفاً جهت اطلاع» به آیت‌الله خامنه‌ای ارائه شده است و «در نهایت هرچه ایشان تصمیم گرفته و اعلام نمایند در دستور کار قرار خواهد گرفت.»



دولت و مجلس ایران در ماه‌های اخیر روابط پر فراز و نشیبی، بر سر اصرار دولت به عدم اجرای برخی مصوبات مجلس، داشتند و مقام‌های هر کدام از این دو قوه طرف مقابل را به عدم اجرای قانون و قانون‌گریزی متهم کردند.



این اختلاف نظر از زمانی شکل گرفت که محمود احمدی‌نژاد با امتناع از اجرای چند مصوبه مجلس، نهاد قانونگذاری ایران را به تصویب مصوباتی خلاف قانون اساسی متهم کرد و بلافاصله از مجلس این گونه پاسخ گرفت که «تخلفات دولت از قانون مفصل و زیاد است».



چندی بعد در حالی که کشمکش‌های دو سویه مقام‌های دولتی و نمایندگان بر سر عدم اجرای برخی از قوانین توسط دولت محمود احمدی‌نژاد بالا گرفته بود، آقای کدخدایی اعلام کرد که دولت و مجلس حاضر نیستند به نقطه مشترکی برسند و اضافه کرد که شورای نگهبان جلساتی را با کارشناسان دو طرف خواهد داشت و ممکن است از دل مباحث این کارگروه «تفسیرهایی راهگشا» به دست آید.



آقای کدخدایی در آن زمان در ریشه‌یابی علت این اختلاف دولت و مجلس گفت که «به عقیده دولت، مجلس فراتر از اختیارات قانونگذاری در اصل ۷۱ و ۷۵ قانون اساسی عمل می‌کند، در حالی که مجلس معتقد است برابر اصل ۷۱ قانون اساسی، می‌تواند در عموم مسائل به جز آنچه از صلاحیت مجلس خارج است، قانونگذاری کند».



اکنون به گفته سخنگوی شورای نگهبان، کارگروه تشکیل شده پیشنهادهایی را در مورد این اختلاف نظرها آماده کرده است از جمله اینکه با اصلاح آیین‌نامه داخلی، مجلس ملزم شود که برای ارجاع مصوبات برگردانده شده از شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت، رأی‌گیری کند.



این موضوع بر خلاف روند کنونی ارجاع مصوبات اختلافی به مجمع تشخیص مصلحت نظام است که مبتنی بر ماده ۱۸۷ آیین‌نامه داخلی مجلس، رئیس مجلس می‌تواند مصوبات بازگردانده شده توسط شورای نگهبان را رآساً به مجمع تشخیص مصلحت ارسال کند.



همچنین بر اساس پیشنهاد‌های کارگروه شورای نگهبان، دولت این فرصت را خواهد یافت تا پیش از برگزاری شور دوم بررسی مجلس در مورد لوایح ارسالی‌اش، تقاضای استرداد آن را داشته باشد.



علاوه بر این به گفته آقای کدخدایی پیشنهاد شده است که با اصلاح ماده یک قانون مدنی، مهلت رئیس جمهور برای ابلاغ مصوبات مجلس از پنج روز به ۱۵ روز افزایش یابد.



از پیشنهادهای دیگر این کارگروه که به نظر می‌رسد در جهت تأمین نظرات محمود احمدی‌نژاد ارائه شده باشد، موضوع تعیین محل اعتبار مالی طرح‌ها و نیز پیشنهاد نمایندگان برای صرفه‌جویی در منابع مالی است، که به پیشنهاد کارگروه شورای نگهبان این دو موضوع مصداق بار مالی و مغایر با اصل ۷۵ قانون اساسی شناخته خواهد شد.



کارگروه شورای نگهبان همچنین در اجابت بخش دیگری از خواسته‌های دولت، مجلس را از قانون‌گذاری در مواردی که خارج از صلاحیت مجلس عنوان شده، نهی کرده است.



از جمله این موارد نظارت استصوابی شورای نگهبان، شمول اختیارات رهبری، اختیارات مجلس خبرگان، وظایف و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت، و نیز مواردی ذکری شده است محل [تأمین] بار مالی آن نشده است.



بر اساس پیشنهادهای این کارگروه «در این گونه موارد مجلس حق ورود ندارد و در صورت ورود و رد شورای نگهبان، حق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام را ندارد و در صورت ارجاع، مجمع حق بررسی و اظهار نظر ندارد.»



کارگروه شورای نگهبان همچنین با وجود صحه گذاشتن بر حق مجلس در تذکر به وزیران کابینه، در پیشنهادهای خود تصریح کرده است که سؤال از وزیر باید مربوط به وظایف وی باشد و در مواردی که اختیاری وجود نداشت، سؤال آن امکان‌پذیر نیست، «مگر در خصوص عدم رعایت مقررات».



این کارگروه همچنین تصریح کرده است که سؤال از وزیران باید مربوط به «حوزه مأموریت و مدت مأموریت رئیس جمهور و وزیر فعلی» باشد.



در مقابل کارگروه مزبور پیشنهاد کرده است که دولت ملزم به نظرات رئیس مجلس در مورد انطباق مصوباتش با قانون باشد اما اضافه کرده است که «با توجه به عدم تعیین زمان معین در بررسی مصوبات دولت توسط رئیس مجلس (موضوع اصل ۱۳۸) سقف زمانی معین برای این رسیدگی اعلام شود که پس از دریافت رسمی مصوبه انجام خواهد شد».



کارگروه مزبور همچنین به رهبر جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده است که مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نیز باید مقید به زمان باشد و در این صورت نیازمند دستور آیت‌الله خامنه‌ای جهت اصلاح آیین‌نامه این نهاد است.

احمدی نژاد در نامه‌ای به خامنه ای خواهان محدود شدن قدرت و قانون گذاری مجلس و حق‌تذکر به دیگر قوا شد

احمدی نژاد در نامه‌ای به خامنه ای خواهان محدود شدن قدرت و قانون گذاری مجلس و حق‌تذکر به دیگر قوا شد


واحد مرکزی خبر : احمدی نژاد در نامه‌ای به خامنه ای درخواست کرده بود برای رفع برخی موانع فعالیت دولت که با مصوبات مجلس شکل می‌گیرد، دستورهای مقتضی را صادر فرمایند که این کارگروه به دستور معظم له تشکیل شد.



به گزارش واحد مرکزی خبر ، سخنگوی کارگروه بررسی اختلاف نظر میان دولت و مجلس با اعلام نتایج بررسیهای این کارگروه گفت: این کارگروه پس از 18 جلسه با حضور نمایندگان دولت، مجلس، شورای نگهبان و استادان و صاحبنظران دانشگاهی، پیشنهادهای خود را برای رفع اختلافات به حضور مقام معظم رهبری تقدیم کرد.



عباسعلی کدخدایی در ادامه نشست خبری امروز خود افزود: پیشنهادهای این کارگروه در دو محور خلاصه می شود: یکی درباره لزوم اصلاح آیین نامه داخلی مجلس و دیگری درخصوص تفسیر برخی اصول قانون اساسی که در هر دو مورد مجلس باید اقدام کند و در مورد دوم بعد از اقدام مجلس، شورای نگهبان آماده رسیدگی و اعلام نظر است.



وی درباره پیشنهادهای مربوط به محور اول، یعنی اصلاح آیین نامه داخلی مجلس گفت: در مصوبات اصراری مجلس برای ارجاع مصوبات اعاده شده از شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت نظام، لازم است رای گیری برای تشخیص ضرورت با توجه به خلاف شرع یا قانون اساسی بودن مصوبه انجام پذیرد و این نکته در هنگام رای گیری بیان شود.



کدخدایی افزود: در هنگام سوال از وزیر لازم است وزیر به عنوان آخرین ناطق بتواند دفاع کند.



وی اضافه کرد: همچنین با توجه به اهمیت لوایح تقدیمی از دولت به مجلس و لزوم هماهنگی هر چه بیشتر مفاد این لوایح با نظر دولت، لازم است فرصت استرداد لوایح از دولت بعد از تصویب کلیات لایحه در صحن مجلس نیز ممکن باشد.



سخنگوی کارگروه رفع اختلاف، ‌افزایش زمان ابلاغ مصوبات ازجانب رئیس جمهور از پنج روز به 15 روز را از دیگر پیشنهادهای کارگروه برشمرد.



کدخدایی در باره دومین محور پیشنهادها که درخصوص ضرورت تفسیر برخی از اصول قانون اساسی است گفت: پیشنهاد شده است با توجه به تعیین نشدن زمان معین در بررسی مصوبات دولت ازجانب رئیس مجلس (موضوع اصل 138 ) سقف زمانی معین برای این رسیدگی اعلام شود.



وی افزود: همچنین دولت باید ملزم به رعایت نظر رئیس مجلس موضوع اصل 138 باشد.



سخنگوی شورای نگهبان گفت: پیشنهاد شد رئیس جمهور حق داشته باشد درباره نقض اصول قانون اساسی ازطرف سایر قوا از آنان سوال کند، تذکر دهد و پیگیری کند.



وی افزود: همچنین در ادامه این پیشنهاد آمده است: اختیار مندرج در اصل 126 برای رئیس جمهور مشابه اختیارات مذکور در امور مربوط به وزارتخانه ذی ربط باشد و رئیس جمهور همانند آنها بتواند آیین نامه برای دستگاه تحت امر خود صادر کند؛ در این صورت این گونه مصوبات می تواند تابع اصل 118 ازجانب رئیس مجلس در واگذاری اختیارات باشد.



سخنگوی کارگروه رفع اختلاف گفت: پیشنهاد دیگر این بود که سوال نمایندگان از وزیر، مربوط به وظایف وزیر باشد نه درباره اموری که وزیر هیچ اختیاری در آنها ندارد؛ همچنین سوال باید مربوط به حوزه ماموریت و مدت ماموریت رئیس جمهور و وزیر کنونی باشد.



کدخدایی افزود: تذکر نمایندگان به وزرا اگر چه در قانون اساسی نیامده است ولی منع قانونی هم ندارد؛ در عین حال، کمیسیونهای مجلس صلاحیت بررسی سوال به صورت مستقل را ندارند.



وی در ادامه تشریح پیشنهادها گفت: اینکه نمایندگان در طرح یا لایحه ای محل اعتبار مالی را از طریق صرفه جویی در منابع مالی قرار دهند،‌ مصداق ایراد بار مالی دولت و مغایر با اصل 75 قانون اساسی تشخیص داده شد.



کدخدایی ادامه داد: کارگروه پیشنهاد کرد مجلس شورای اسلامی در مواردی که تخصصاً از صلاحیت این نهاد خارج است مانند اصول 108 و 112 اختیار قانونگذاری نداشته باشد.



وی افزود: ‌همچنین در این امور امکان ارجاع مصوبات احتمالی پس از ایراد شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت نظام هم وجود نداشته باشد.



کدخدایی گفت: درباره مصوباتی مانند نظارت استصوابی شورای نگهبان، شمول اختیارات مقام معظم رهبری، اختیارات مجلس خبرگان، وظایف و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام و مواردی که محل بار مالی آن تعیین نشده است، مجلس حق ورود و بررسی ندارد و در صورت ورود و رد شورای نگهبان، مجلس حق ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام را ندارد و در صورت ارجاع، مجمع حق بررسی و اظهار نظر ندارد.



وی همچنین اعلام کرد: در پیشنهادهای این کمیته که تقدیم رهبر معظم انقلاب شده آمده است: مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام باید مقید به زمان باشد که در این صورت نیازمند دستور ایشان برای اصلاح آیین نامه این نهاد است.

نامه مهدی هاشمی به محسنی اژه‌ای: جلوی شانتاژها را بگیرید و قانونی احضار کنید؛ می‌آیم تا تهمت‌زنان رسوا شوند

نامه مهدی هاشمی به محسنی اژه‌ای: جلوی شانتاژها را بگیرید و قانونی احضار کنید؛ می‌آیم تا تهمت‌زنان رسوا شوند


مهدی هاشمی با ارسال نامه‌ای به غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضائیه، با اشاره به اینکه هر بار که احتمال مراجعت اینجانب به کشور قوی شده است، شاهد اوج گیری شانتاژها بوده‌ایم، نوشت: فضا را برای یک دادرسی معتبر، عادلانه، منصفانه و ترجیحاً علنی مناسب کنید و هر زمان که لازم می‌بینند که اینجانب در محکمه‌ای حاضر باشم، احضاریه‌ای در فرم قانونی توسط وکلای اینجانب ابلاغ کنند و من در وقت قانونی حضور خواهم داشت. چون مطمئنم یک دادگاه عادل منع تعقیب صادر خواهد کرد و تهمت‌زنان رسوا خواهند شد.



متن این نامه را به نقل از آفتاب در ادامه می‌خوانید:



بسم الله الرحمن الرحیم



حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای محسنی‌اژه‌ای



با سلام

اظهارات مکرر مقامات قضائی و اطلاعاتی و شخص حضرت‌عالی به‌گونه‌ای به مردم اطلاع می‌دهد که دستگاه قضائی احضاریه‌ای برای من فرستاده و اینجانب در وقت مقرر در دادگاه حضور نیافته‌ام؛ ولی لطفاً به نکات زیر توجه فرمایید:



۱- مطمئناً جناب‌عالی و همکاران می‌دانید رسماً اعلام کرده‌ام علی‌رغم مسئولیت نظارت بر دانشگاه‌های آزاد خارج از کشور؛ مشغول تحصیل در دانشگاه آکسفورد هم هستم که برای تهیه پایان‌نامه دکترایم می‌باشد، آماده حضور در محکمه می‌باشم و شرط‌‌های من را هم می‌دانید که هیچ درخواست غیرقانونی در آن نیست.



مهمترین آنها دادگاه مستقل و مصون از تحمیل‌های نیروهای امنیتی است با همه حقوق دادگاه و متهم و نیز توجه به شکایات متهم.



۲- خودتان می‌دانید که احضاریه مورد اشاره شما همان‌گونه که وکیل اینجانب اعلان کرده؛ قانونی صادر نشده، گویا فقط برای اعلان و انجام وظیفه بوده. زیرا در آن اسم متهم و اسم پدر غلط نوشته شده. اگر منظور شما احضار اینجانب بوده و ثانیاً اتهام ذکرنشده و ثالثاً احضاریه به شعبه‌ای بازپرسی در گلوبندگ صادر شده که وجود ندارد.



۳- در همین اثنا دو وکیل اینجانب بارها به وزارت اطلاعات احضار شده‌اند و با تهدید از آنها خواسته شده که از وکالت اینجانب کناره‌گیری نمایند.



۴- در تمام این دوره برخی رسانه‌ها و گروه‌های افراطی شناخته شده انبوه اتهامات و بدگویی‌ها را در سطح وسیع منتشر می‌کنند و دستگاه قضایی به شکایات اینجانب رسیدگی نمی‌کند و شما که دادستان کل کشور هستید فقط مسئول دادستانی از مردم نیستید؛ بلکه وظیفه اساسی شما دادستانی برای مردم است. کافی است که نگاهی به شایعات گوناگون که ریشه در خواست همان ضابطان … دارد؛ بیندازید و منصفانه نظر بدهید آیا در چنین فضا و شرایط برای قضات عادل و مستقل امکان یک حکم عادلانه وجود دارد؟ آیا دادستان کل کشور وظیفه‌ای برای سالم‌سازی فضای قضاوت برای متهمان ندارد؟



۵- شما می‌دانید با ادعای همراهی دادستان‌های زیر دست خودتان، مأموران شبانه به دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی یورش بردند و هر چه می‌خواستند؛ برده‌اند؛ بدون اینکه صورت‌جلسه‌ای به امضای متصدیان دفتر برسانند و دستگاه قضایی به درخواست‌های وکلای اینجانب برای دریافت لیست اموال و اسناد برده شده توجهی نمی‌کنند. انصاف بدهید آیا این اعمال منافی شرط عدالت و استقلال قضایی نیست؟



۶- شما می‌دانید جمعی از شخصیت‌های این کشور به اتهام همکاری با اینجانب تحت بازداشت و … قرار گرفتند و اعترافات نادرستی … از آنها گرفته‌اند و در رسانه‌ها برخلاف قانون منتشر کردند و حاضر به جواب‌های من و وکلای من نشدند. با اینکه همه آنها مدعی پیروی رهبری انقلابند، به اخطارهای مهم ایشان در نمازجمعه و جاهای دیگر توجه و اعتنایی نمی‌کنند.



هر بار که احتمال مراجعت اینجانب قوی شده است، شاهد اوج این شانتاژها بوده‌ایم و این خود نشان این است که این جریان دستش خالی است و مایل به برقراری این محکمه نیست و بی‌شک هدف اینها شخص اینجانب نیست، بلکه هدف پدر مظلوم من است و خودشان می‌دانند که آسیب این ظلم‌ها دامن انقلاب را هم می‌گیرد.



گویا این گروه اگر بتوانند به فکر عملی ساختن طنز تاریخی صنمّار هستند؛ ولی خداوند به آنها چنین مهلتی نخواهد داد. نمی‌دانم چگونه در تریبون نماز جمعه همراه تهدید نمایندگان از مطالبه اجرای قانون در مورد متهمان مورد بازداشت و تحقیق و محاکمه انتقاد می‌کنند! در حالی که … .



۷- با همه اینها هر زمان که لازم می‌بینند که اینجانب در محکمه‌ای حاضر باشم، احضاریه‌ای در فرم قانونی توسط وکلای اینجانب ابلاغ کنند و من در وقت قانونی حضور خواهم داشت. چون مطمئنم یک دادگاه عادل منع تعقیب صادر خواهد کرد و تهمت‌زنان رسوا خواهند شد.



۸- البته انتظار شخص اینجانب این است که جلوی این شانتاژها را بگیرید و فضا را برای یک دادرسی معتبر، عادلانه، منصفانه و ترجیحاً علنی مناسب کنید. البته این تقاضا فقط برای شخص خودم نیست؛ بلکه انتظار همه دوستان انقلاب این است که برای تمام شاکیان و متهمان چنین فضایی در محاکم جمهوری اسلامی وجود داشته باشد که متأسفانه هم اکنون نیست و شما خودت بیشتر از من سرنوشت امثال آقایان کرمی، رجبی، قبادی؛ آقایاری و نوری‌زاد را می‌دانید.



۹- من در این نامه وقت شما را درباره خدمات خود و خانواده‌ام به انقلاب نمی‌گیرم وگرنه از حضور در نقاط خطرناک جبهه و جانباز شیمیایی شدن و تأسیس صنایع استراتژیک دریایی و پایه‌گذاری برنامه مهم بهینه‌سازی و پارس جنوبی و عسلویه و غیره مطالب زیادی دارم که در موقع خود مطرح خواهد شد. همین قدر بدانید که از زمانی که چشم باز کرده‌ایم تا امروز در معرض آسیب‌های ناشی از مبارزات خانواده و آثار تصمیمات دشمن‌شکن بوده‌ایم و خداوند را بر این همه نعمت شکر می‌کنیم.



ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا

مهدی هاشمی

جلوگیری از واریز یارانه ها به حساب زندانیان سیاسی و خانواه هایشان

جلوگیری از واریز یارانه ها به حساب زندانیان سیاسی و خانواه هایشان


تحول سبز: در حالی که مبلغ یارانه های نقدی که به حساب سرپرست خانواده ها ریخته شده، هنوز قابل برداشت نیست و این موضوع برای مردم در هاله ابهام قرار دارد، دولت از واریز همین وجه نیز به حساب خانواده زندانیان سیاسی جلوگیری کرده است.



به گزارش خبرنگار تحول سبز، دولت برای جلوگیری از واریز یارانه های نقدی به حساب زندانیان سیاسی، از ثبت نام کسانی که پیش از این به عنوان زندانی سیاسی بازداشت بوده اند در طرح هدفمندی یارانه ها برای دریافت یارانه نقدی جلوگیری کرده و از طرفی، زندانیانی که خانواده هایشان از طرف آنها ثبت نام کرده اند نیز پس مراجعه به بانک متوجه شده اند که مبلغی به حسابشان واریز نشده است.



به این ترتیب دولت در اقدامی غیرقانونی با تصور ایجاد فشار به زندانیان سیاسی و خانواده هایشان از واریزمبلغ یارانه های نقدی به حساب خانواده آنها جلوگیری کرده است.

خبرهائی از بیت رهبری، در سخنرانی حجت الاسلام خسرو پناه

خبرهائی از بیت رهبری، در سخنرانی حجت الاسلام خسرو پناه


رهبر از پیش از انتخابات

در تدارک کودتا بود!





هنوز خبری نبود که آقا متوجه شدند می‌خواهند مسأله ابطال انتخابات را مطرح کنند. اولین فردی که متوجه انقلاب رنگین و مخملی شد شخص مقام معظم رهبری بود. حتی برخی از نیروهای امنیتی نیز متوجه نشدند. فرزندان حضرت آقا آنقدر محجوب هستند که برخی از رسانه‌ها مطلبی را درباره آقا مجتبی می‌زنند، اما عکس آقا مسعود را می‌زنند. (عکس همه آقا زاده های ایشان هست، اما عکس این یکی آقا زاده که برای کودتا در آب نمک خوابیده بود هیچ کجا نیست!) در حوزه قم درباره ولایت فقیه شبهات و اشکالات وجود دارد. می گویند ولایت فقیه غیر از مطلقه‌ایست که تمام اختیارات مردم به حاکم تفویض شود و مردم هیچ اختیاری از خود نداشته باشند و هیچ آزادی سیاسی هم نداشته باشند.











حجت‌الاسلام "خسروپناه" عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است و با بیت رهبری نیز سر و سری دارد.



وی در همایش علمی آینده انقلاب اسلامی و تحلیل مسائل سیاسی کشور که روز چهارشنبه همزمان با عید سعید قربان در سالن همایش‌های مؤسسه امام خمینی(ره) قم چند خبر را لابلای سخنرانی اش فاش ساخت. از گزارشی که "رسانیوز" در باره این سخنرانی منتشر کرده، خبرهای زیر را در آورده ایم.



بموجب گفته های ایشان



1- در حوزه قم بسیاری از شبهات و اشکالات درباره ولایت فقیه ناشی از تبیین نادرست بحث است. باید در مباحث ولایت فقیه، بسیاری از شبهات را برطرف کنیم.



2- می گویند ولایت مطلقه فقیه غیر از مطلقه‌ای است که تمام اختیارات مردم به حاکم تفویض شود و مردم هیچ اختیاری از خود نداشته باشند و هیچ آزادی سیاسی هم نداشته باشند.، مطلقه یعنی مطلق احکام اسلامی برای همه مردم.



3- عده‌ای هستند که می‌گویند اختیارات رهبری در قانون اساسی بسیار زیاد است.



4- در اوج فتنه سال گذشته جلساتی پیرامون مسأله ولایت فقیه در دانشگاه تهران برگزار شد. بخش زیاد و قابل توجهی از سؤالات دانشجویان و اساتید پیرامون مسائل مصداقی و شخص امام راحل و مقام معظم رهبری بود. قریب به اتفاق دانشجویان غرضی ندارند، سؤالاتی دارند که باید پاسخ داده شود. در یکی از این جلسات که در تهران داشتیم، یکی از اساتید بسیار تند و تیز انتقاد و اشکال می‌کرد و مطالبی را هم نسبت به شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح ‌کرد.



5- در بحث تدبیر حضرت آقا نیز یکی از مراجع عظام تقلید فعلی (باحتمال زیاد مصباح یزدی) که من نمی‌خواهم در اینجا نامی از ایشان ببرم، می‌گفت برای من محرز شده که تدبیر مقام معظم رهبری از تدبیر امام راحل(ره) قوی‌تر است.



6- در فتنه سال گذشته نمایندگان کاندیداها را آقا خواستند و فرمودند اعتراض شما چیست؟ یکی از آنها گفت ما به شما اعتراض داریم. آقا گفتند اعتراض شما چیست؟ او گفت شما از یک کاندیدا حمایت کردید. آقا گفتند من کی حمایت کردم؟ آن نماینده گفت شما در کردستان مطالبی را مطرح کردید که بر یکی از کاندیداها تطبیق داشت. آقا فرموند من صحبتی که کردم هر 4 کاندیدا گفتند آقا نظرشان ما است. ثانیا اگر من شرایط را گفتم مگر خلاف شرع بود؟ آیا یک رئیس‌جمهور نباید این شرایط را داشته باشد، اگر من ولی فقیه اینها را نگویم به وظیفه‌ام عمل نکرده‌ام.



7- در این مسائل که هنوز خبری نبود آقا متوجه شدند که می‌خواهند مسأله ابطال انتخابات را مطرح کنند. اولین فردی که متوجه انقلاب رنگین و مخملی شد. شخص مقام معظم رهبری بود. حتی برخی از نیروهای امنیتی نیز متوجه نشدند.



8- من به لحاظ جامعه‌شناختی و نه به لحاظ فقهی عرض می‌کنم که اگر رهبری اجازه می‌دادند انتخابات ابطال شود، قطعا نظام از بین می‌رفت.



9- در همین حوادث بود که به مقام معظم رهبری خبر دادند عده‌ای از فضلای حوزه که تاثیرگذارند و شبهه و تردید دارند می‌خواهند خدمت شما برسند. آقا فرمودند اینها را پیش من بیاورید. این جمع 2 ساعت و 45 دقیقه صحبت کردند و حتی برخی‌ها هم توهین‌آمیز در این جلسه حرف زدند. آقا راحت گوش کردند و با محبت و استدلال مطالب را بیان کردند.



10- ارتباطی که ایشان با مراجع داشته و دارند فوق‌العاده است. ایشان بارها در سفرهای اعلام نشده از تهران به قم می‌آیند و با مراجع تقلید دیدار می‌کنند. قبل از سفر اخیر خود به قم نیز به دیدار مراجع آمدند و یک هفته بعد از سفر نیز با این بزرگواران دیدار و گفت‌و گو داشتند.



11- برخی می‌گویند چرا حضرت آیت الله وحید خراسانی در سفر اخیر رهبری به قم به دیدار ایشان نرفت. ایشان فرزندان خود را فرستادند. تعبیر و تشخیص من این است که ایشان می‌گوید من وقتی به دیدار رهبری بروم باید نسبت به این مساله اعتراض کنم .



12- آن گونه که ما می‌دانیم و 12 سال هم خدمت حضرت آیت‌الله وحید خراسانی بودیم، نظرات ایشان درمساله ولایت فقیه نظر مرحوم آیت‌الله خویی است.(آیت الله خوئی مخالف ولایت فقیه بود)

13- دشمنان در رسانه‌های خود مطالبی را علیه رهبری، بیت و خانواده ایشان مطرح می‌کنند. فرزندان حضرت آقا آنقدر محجوب هستند که برخی از رسانه‌ها مطلبی را درباره آقا مجتبی می‌زنند، اما عکس آقا مسعود را می‌زنند.(عکس همه آقا زاده های ایشان هست، اما عکس این یکی آقا زاده که برای کودتا در آب نمک خوابیده بود هیچ کجا نیست!) در بین خانم‌های مسئولان نظام، خانمی همچون همسر مقام معظم رهبری متواضع، ساده و ساده زیست ندیدم.

پیام میرحسین موسوی بمناسبت 16 آذر

پیام میرحسین موسوی بمناسبت 16 آذر




اگر بصیرت داشتند



به سوی مردم باز می گشتند



اشاره: متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمع های مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.



هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.



مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.



به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟











بسم الله الرحمن الرحیم



دانشجویان همراه جنبش سبز،



دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،



سلام و درود بر شما باد



در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.



در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.











مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.



مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.



مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.



آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزی های گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟



مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»



ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:



«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»



وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.



۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.



روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.



صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.



پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟



۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟



متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.



۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.



هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.



۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقمندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.



به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.



می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.



یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.



۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.



و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.

واشنگتن پست:

واشنگتن پست:


امریکا بر سر دوراهی

بمباران یا قبول ایران اتمی





یکی از سیاست‌های باراک اوباما در قبال ایران تاکید بر این مساله است که گزینه نظامی‌ همچنان روی میز قرار دارد. اوباما اصرار دارد به ایران بفهماند که حاشیه امنی برای برنامه هسته‌ای این کشور وجود ندارد و آمریکا حتی می‌تواند برای متوقف کردن این برنامه دست به سلاح گرم هم ببرد. ‌روسای جمهور از جمهوری خواه تا دموکرات اعتقاد دارند که تنها راه برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران روی میز نگهداشتن برنامه حمله نظامی‌ است.



ما نیز با این سیاست دستگاه دیپلماسی موافق هستیم که در حال حاضر تنها راه برای مقابله با ایران توسل به گزینه‌های غیرنظامی‌ است اما این بدان معنا نیست که باید سخن گفتن از گزینه نظامی‌ را کلا به دست فراموشی بسپاریم و یا از آن سخن نگوئیم. نباید فراموش کنیم که آنچه موجب توقف در برنامه هسته‌ای ایران در سال 2003 شد، ترس از هم سرنوشت شدن با عراق بود. ایران در آن زمان بیم داشت که جنگنده‌های آمریکایی پس از عراق راه خود را به طرف تهران ادامه بدهند. ایران در حال حاضر علیرغم تحریم‌ها حاضر به متوقف ساختن برنامه غنی سازی اورانیوم نیست از خود تمایل نشان نمی‌دهد. پنتاگون سالهاست به دلیل هزینه های حمله به ایران و تبعات آن در برابر طرح حمله به ایران مقاومت می‌کند. اما هم کاخ سفید و هم وزرات دفاع زمان را از دست می‌دهند. روزی فراخواهد رسید که اسرائیل و آمریکا بر سر دو راهی قرار گرفت: یا پذیرش ایران هسته‌ای یا بمباران ایران.