Sunday, October 30, 2011

مین گذاری در مرزهای ترکیه و اردن حکومت سوریه آماده مقابله با حمله از خارج می شود همزمان با آخرین تظاهرات خیابانی مردم سوریه و مقابله نیروهای نظامی و انتظامی با آنها، دو خبر از سوی خبرگزاری های جهان انتشار یافته که حکایت از حوادث آینده نزدیک دارد. نخست خبری که به نقل از نیروهای مخالف حکومت سوریه، مبنی بر تقاضا از "ناتو" برای اعلام منطقه پرواز ممنوع در این کشور منتشر شده و دوم، خبر اقدام ارتش سوریه برای مین گذاری در مرزهای مشترک این کشور با ترکیه و اردن. در بخش مرزی "اردن" این مین گذاری عملا به معنای تدارک مقابله با خطری است که از جانب ارتش زمینی اسرائیل سوریه را تهدید می کند. این دو خبر، در کنار هم، جز این معنائی ندارد که بزودی شاهد دخالت های نظامی در سوریه خواهیم بود. خبرگزاری "دبکا" در همین زمینه گزارش داد که سوریه مرزهای خود را با کارگزاری مین "مهر و موم" می کند. همین خبرگزاری افزوده است که سوریه از مداخله ناتو و نیروهای عرب در این کشور می خواهد جلوگیری کند. آنچه که مربوط به "ناتو"ست، نیازمند توضیح نیست و نتایج ویرانگر آن در لیبی آشکار است، بنابراین می ماند "نیروهای عرب". این نیروها کیستند؟ در همین شماره پیک نت، مصاحبه ای را با یک کارشناس و روزنامه نگار آلمانی را به نقل از روزنامه "زود دویچه سایتونگ" می خوانید که در آن صحبت از نیروهائی می شود که قذافی استخدام کرده بود واکنون به دیگر کشورهای منطقه می روند. به کجا؟ باز در همین مصاحبه می خوانید آن نیروئی که رهبری عملا در لیبی در دست گرفته، القاعده و یکی از افراد سرشناس آنست که مدتی نیز به دلیل همین وابستگی زندانی بوده و پسر قذافی "سیف الاسلام" نقش مهمی در آزاد کردن او از زندان داشته است. و اکنون سیف الاسلام از جمله و یا یگانه پسر قذافی است که زنده مانده و خود داعیه رهبری جنبش مقاومت – جنگ داخلی- را دارد.


مین گذاری در مرزهای ترکیه و اردنحکومت سوریه آماده مقابله
با حمله از خارج می شود
 
 
 
 
همزمان با آخرین تظاهرات خیابانی مردم سوریه و مقابله نیروهای نظامی و انتظامی با آنها، دو خبر از سوی خبرگزاری های جهان انتشار یافته که حکایت از حوادث آینده نزدیک دارد. نخست خبری که به نقل از نیروهای مخالف حکومت سوریه، مبنی بر تقاضا از "ناتو" برای اعلام منطقه پرواز ممنوع در این کشور منتشر شده و دوم، خبر اقدام ارتش سوریه برای مین گذاری در مرزهای مشترک این کشور با ترکیه و اردن. در بخش مرزی "اردن" این مین گذاری عملا به معنای تدارک مقابله با خطری است که از جانب ارتش زمینی اسرائیل سوریه را تهدید می کند.
این دو خبر، در کنار هم، جز این معنائی ندارد که بزودی شاهد دخالت های نظامی در سوریه خواهیم بود. خبرگزاری "دبکا" در همین زمینه گزارش داد که سوریه مرزهای خود را با کارگزاری مین "مهر و موم" می کند. همین خبرگزاری افزوده است که سوریه از مداخله ناتو و نیروهای عرب در این کشور می خواهد جلوگیری کند.
آنچه که مربوط به "ناتو"ست، نیازمند توضیح نیست و نتایج ویرانگر آن در لیبی آشکار است، بنابراین می ماند "نیروهای عرب". این نیروها کیستند؟ در همین شماره پیک نت، مصاحبه ای را با یک کارشناس و روزنامه نگار آلمانی را به نقل از روزنامه "زود دویچه سایتونگ" می خوانید که در آن صحبت از نیروهائی می شود که قذافی استخدام کرده بود واکنون به دیگر کشورهای منطقه می روند. به کجا؟
باز در همین مصاحبه می خوانید آن نیروئی که رهبری عملا در لیبی در دست گرفته، القاعده و یکی از افراد سرشناس آنست که مدتی نیز به دلیل همین وابستگی زندانی بوده و پسر قذافی "سیف الاسلام" نقش مهمی در آزاد کردن او از زندان داشته است. و اکنون سیف الاسلام از جمله و یا یگانه پسر قذافی است که زنده مانده و خود داعیه رهبری جنبش مقاومت – جنگ داخلی- را دارد.

نظام ریاستی – نظام پارلمانی هنوز می ترسند بگویند: حذف انتخاباب ریاست جمهوری حذف انتخابات ریاست جمهوری، یک نام رمز دارد، که آقای خامنه ای آن را در تهران کشف و در کرمانشاه اعلام کرد. این نام رمز چنین است «از نظام ریاستی می رویم به نظام پارلمانی» بلافاصله پس از مقام رهبری، مقامات پائین دست او نیز از همین اصطلاح برای حمایت از طرح ایشان استفاده کردند. از جمله سخنگوی شورای نگبهان که دیروز در همین چارچوب از نظر رهبر حمایت کرد. یعنی عبور از نظام ریاستی و رفتن به سوی نظام پارلمانی که کلی از مشکلات کشور را حل کند! فعلا "قم قم" می کنند تا بالاخره "قرنفل" را بگویند. یعنی حذف انتخاب مستقیم رئیس جمهور توسط مردم – که اسمش رمزش را گذاشته اند "نظام ریاستی" و انتخاب رئیس جمهور توسط مجلس که اسم رمزش شده "نظام پارلمانی". اسمش را نمی آورند، اما خودش را می آورند. اگر بگویند نظر "آقا" یک دستکاری تازه در قانون اساسی است، آنوقت مردم یک هشدار دیگر موسوی را هم به یادشان می آید. این که تمام قانون اساسی باید اجرا شود و درخواست تغییر در قانون اساسی در شرایط کنونی درخواستی نیست که نتیجه مثبت داشته باشد. این همان هشداری است که در گذشته نیز بارها خاتمی داده بود. این که در حال حاضر توازن قدرت به گونه ایست که تغییر قانون اساسی به سود کانون قدرت تمام می شود و نه مردم. واقعیت اینست که بیت رهبر تبدیل به دربار شاهنشاهی شده و خود ایشان هم تمرین پادشاهی می کند. شاهنشاه آریامهر هم می گفت قانون اساسی باید اجرا شود، اما با آن تفسیری که من از آن می کنم. مسیری که ولایت فقیه در 3 دهه گذشته طی کرد، بصورت طبیعی به همینجا می رسید که اکنون رسیده است. مگر در زمان شاه می شد "رئیس جمهور" انتخاب کرد؟ طبیعی بود که نخست وزیر باید انتخاب می شد. اکنون نیز به همان نقطه رسیده ایم. یا باید تکلیف ولی فقیه روشن شود و حداقل اگر مطابق قانون اساسی باقی می ماند هم اختیاراتش محدود و در چارچوب قانون اساسی باشد و یا رئیس جمهور باید حذف شود و نخست وزیر از سوی مجلسی که خود تابع ایشان است، پس از رایزنی های پشت پرده به رهبر پیشنهاد شود. نظام پارلمانی که رهبر سر زبان ها انداخته همین است! کودتای 22 خرداد هم با همین هدف انجام شد. تمام نظامی ها و غیر نظامی های آلوده به آن کودتا، بی پرده اعتراف کرده اند که سران "فتنه" می خواستند اختیارات رهبر را کم کنند و ایشان را محدود. بنابراین کودتا شد تا شخصی مثل موسوی که در زمان ایت الله خمینی نیز بر سر تفکرات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و جاه طلبی های خامنه ای با او درگیر بود، بر سر کار نیآید و موی دماغ علی خامنه ای نشود و ایشان به فاجعه ای که برای کشور درست کرده و هنوز سر بزرگ آن زیر آب است ادامه بدهد!


نظام ریاستی – نظام پارلمانیهنوز می ترسند بگویند:
حذف انتخاباب ریاست جمهوری
 
 
 
 
حذف انتخابات ریاست جمهوری، یک نام رمز دارد، که آقای خامنه ای آن را در تهران کشف و در کرمانشاه اعلام کرد. این نام رمز چنین است «از نظام ریاستی می رویم به نظام پارلمانی»
بلافاصله پس از مقام رهبری، مقامات پائین دست او نیز از همین اصطلاح برای حمایت از طرح ایشان استفاده کردند. از جمله سخنگوی شورای نگبهان که دیروز در همین چارچوب از نظر رهبر حمایت کرد. یعنی عبور از نظام ریاستی و رفتن به سوی نظام پارلمانی که کلی از مشکلات کشور را حل کند!
فعلا "قم قم" می کنند تا بالاخره "قرنفل" را بگویند. یعنی حذف انتخاب مستقیم رئیس جمهور توسط مردم – که اسمش رمزش را گذاشته اند "نظام ریاستی" و انتخاب رئیس جمهور توسط مجلس که اسم رمزش شده "نظام پارلمانی".
اسمش را نمی آورند، اما خودش را می آورند.
اگر بگویند نظر "آقا" یک دستکاری تازه در قانون اساسی است، آنوقت مردم یک هشدار دیگر موسوی را هم به یادشان می آید. این که تمام قانون اساسی باید اجرا شود و درخواست تغییر در قانون اساسی در شرایط کنونی درخواستی نیست که نتیجه مثبت داشته باشد. این همان هشداری است که در گذشته نیز بارها خاتمی داده بود. این که در حال حاضر توازن قدرت به گونه ایست که تغییر قانون اساسی به سود کانون قدرت تمام می شود و نه مردم.
واقعیت اینست که بیت رهبر تبدیل به دربار شاهنشاهی شده و خود ایشان هم تمرین پادشاهی می کند. شاهنشاه آریامهر هم می گفت قانون اساسی باید اجرا شود، اما با آن تفسیری که من از آن می کنم.
مسیری که ولایت فقیه در 3 دهه گذشته طی کرد، بصورت طبیعی به همینجا می رسید که اکنون رسیده است. مگر در زمان شاه می شد "رئیس جمهور" انتخاب کرد؟ طبیعی بود که نخست وزیر باید انتخاب می شد. اکنون نیز به همان نقطه رسیده ایم. یا باید تکلیف ولی فقیه روشن شود و حداقل اگر مطابق قانون اساسی باقی می ماند هم اختیاراتش محدود و در چارچوب قانون اساسی باشد و یا رئیس جمهور باید حذف شود و نخست وزیر از سوی مجلسی که خود تابع ایشان است، پس از رایزنی های پشت پرده به رهبر پیشنهاد شود. نظام پارلمانی که رهبر سر زبان ها انداخته همین است!
کودتای 22 خرداد هم با همین هدف انجام شد. تمام نظامی ها و غیر نظامی های آلوده به آن کودتا، بی پرده اعتراف کرده اند که سران "فتنه" می خواستند اختیارات رهبر را کم کنند و ایشان را محدود.
بنابراین کودتا شد تا شخصی مثل موسوی که در زمان ایت الله خمینی نیز بر سر تفکرات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و جاه طلبی های خامنه ای با او درگیر بود، بر سر کار نیآید و موی دماغ علی خامنه ای نشود و ایشان به فاجعه ای که برای کشور درست کرده و هنوز سر بزرگ آن زیر آب است ادامه بدهد!