Thursday, October 30, 2014

عکسی که تکذیب شد اما جنجال آفرید یک "نقص فنی" و کراواتی شدن متهم اسیدپاش

عکسی که تکذیب شد اما جنجال آفرید

یک "نقص فنی" و کراواتی شدن متهم اسیدپاش


معاون اول قوه قضاییه می‌گوید امیدوارست با "تشدید اقدامات در آینده نزدیک"، "مجرم"ِ پرونده اسیدپاشی‌های اصفهان را دستگیر کنند. فرمانده نیروی انتظامی هم از چهره‌نگاری متهم احتمالي اسيدپاشي خبر داده که جدی‌ترین پیشرفت پرونده در روزهای گذشته است. اما انتشار عکسی که ظاهرا به دنبال این چهره‌نگاری حاصل آمده، به سرعت خبرساز شد. این عکس که ابتدا توسط خبرگزاری مهر منتشر شد، فردی با کراوات را باعنوان«تصویر متهم احتمالی اسیدپاشی» نشان می‌داد اما ساعتی بعد اعلام شد که به اشتباه انتشار یافته؛ توضیح مبهمی که کارساز نشد و دستمایه برخی گمانه‌زنی‌ها و هجو و شوخی در فضای مجازی قرار گرفت.

اقدام عجیب خبرگزاری مهر
صبح روز چهارشنبه، هفتم آبان ماه، خبرگزاری مهر به همراه خبر "تصویرنگاری متهم احتمالی اسیدپاشی" تصویریضمیمه کرد که شباهتی با چهره‌نگاری‌های مرسوم پلیس نداشت و مشابه عکس پرسنلی فردی با کت و شلوار و کراوات، اما سیاه و سفید و با ‌کیفیت ضعیف بود. ساعتی بعد مشخص شد که عکس منتشر شده به علی جلالی، عضو هیات مدیره انجمن علمی استاندارد ایران تعلق دارد.
بیش از ۷ ساعت بعد، خبرگزاری مهر، مصاحبه ۶ روز قبل جام‌جم‌آنلاین را با همان عکس سیاه و سفید و بی‌کیفیتمنتشر کرد. دقایقی بعد هم این رسانه متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی ضمن عذرخواهی عنوان کرد که عکس علی جلالی، " به دلیل نقص فنی" به اشتباه در خبر " تصویرنگاری متهم پرونده اسید پاشی اصفهان" منتشر شده است. خبرگزاری مهر توضیح نداد که چرا قبل از اعلام اشتباه بودن عکس، یک مصاحبه قدیمی را از یک رسانه دیگر با عکس سیاه و سفید و بی‌کیفیت منتشر کرده در حالی که عکس‌های بسیاری از مصاحبه شونده در اختیار است.  
انتشار این عکس ابتدا این گونه تفسیر شد که با توجه به اظهارات قبلی برخی مقامات مبنی بر انتساب این حملات به خارج از کشور و افراد مخالف نظام، درصدد معرفی فردی غیرمذهبی به عنوان متهم اصلی هستند. برخی هم ایراد گرفتند که وقتی قربانیان عنوان می‌کنند فرد اسیدپاش کاسکت به سر داشته و نتوانسته‌اند چهره او را به خوبی ببینند، چگونه تصویری به این واضحی، آن هم با کت و شلوار و کراوات چهره‌نگاری شده است؟ بازار شوخی و هجو هم در بین کاربران فضای مجازی، گرم بود.
پیش از این سردار اسماعيل احمدي‌مقدم، فرمانده ناجا درباره انتشار تصويري از متهم احتمالي اسيدپاشي گفته بود: "با مشخصاتي که قربانيان و يا آنهايي که در معرض تهديد قرار گرفته بودند، از متهم تصويري ترسيم و تصوير نگاري کرده و آن را بررسي مي کنيم. اين عکس‌ها تنها به عنوان سرنخ‌ هستند و ما فعلا نمي‌توانيم در اين خصوص مطلبي را قطعي اعلام کنيم چرا که متهم در همه جا با چهره باز ديده نشده است و ما تمام سرنخ‌ها را دنبال مي‌کنيم و اميدواريم به زودي به نتيجه برسيم."
اما در همین روز، غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، معاون اول قوه قضاییه که با دستور رییس اول این قوه مامور رسیدگی به پرونده شده و سفری هم به اصفهان داشته، در جلسه مسئولان عالی قضایی گزارشی ارائه کرد. جزییات این گزارش رسانه‌ای نشده اما روابط عمومی قوه قضاییه خبر داده که اژه‌ای در این جلسه گفته است: "همه دستگاه‌ها مجدانه به دنبال شناسایی مجرم یا مجرمین هستند و زحمات زیادی را متحمل شده‌اند و از افراد زیادی نیز تحقیق و افرادی را به عنوان مظنون دستگیر کرده‌اند، اما تاکنون عامل اصلی شناسایی و دستگیر نشده است."
او همچنین اضافه کرده که " دستگاه‌های ذیربط امیدوارند با تشدید اقدامات در آینده نزدیک مجرم را دستگیر کنند."

رسانه‌ها همچنان در نوک حمله تهدیدات
در حالی که با آزادی دو خبرنگار بازداشت شده ایسنا، عکاس این خبرگزاری همچنان در بازداشت به سر می‌برد، رسانه‌ها همچنان در معرض اعتراضات و تهدیدهای مقامات مختلف قرار دارند. خبرگزاری رسمی قوه‌قضاییه پس از خبرگزاری‌های امنیتی و اصولگرا با جدیت مشغول انتشار مصاحبه با اصولگرایانی است که از توطئه رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی سخن می‌گویند و رسانه‌های پیگیر اخبار اسیدپاشی را به رسانه‌های خارج از کشور و دستگاه‌های امنیتی و جاسوسی خارجی منتسب می‌کنند.
محمد رضا نقدی، رییس بسیج مستضعفین هم که از نخستین معترضان به رسانه‌ها بود و خواستار برخورد با منتسب‌کنندگان اسیدپاشی‌های اصفهان به نیروهای مذهبی شده بود، بار دیگر سخنان خود را تکرار کرده. او این بار در مجمع بسیج استان اردبیل عنوان کرد: "رسانه‌های بیگانه با بزرگنمایی مسئله‌ای کوچک، یک تروریسم فراگیر رسانه‌ای را به راه انداخته‌اند. ترور به معنای وحشت است و رسانه‌های بیگانه سعی می‌کنند این وحشت را به جان جامعه ما بیندازند و جامعه ما را دچار التهاب کنند."
به اعتقاد رئیس سازمان بسیج مستضعفین، رسانه‌های بیگانه سعی‌شان بر این است تا "این حرکت‌ها و اقدامات را از طریق رسانه‌های خود آنقدر بزرگ کنند تا آبروی نظام اسلامی ما را زیر‌سئوال برده و در افکار عمومی و حضور گردشگران ترس و واهمه ایجاد کنند".
موضع‌گیری‌های تند مقامات قضایی و برخی چهره‌های سیاسی و نمایندگان مجلس علیه رسانه‌ها باعث شده که عملا پیگیری رسانه‌ای حوادث اصفهان متوقف و به انتشار اظهارات مقامات رسمی منحصر شود. خبرگزاری ایسنا هم به عنوان نخستین رسانه‌ای که پرده از اسیدپاشی‌های سریالی اصفهان برداشت، پس از حملات متعدد مجبور به انتشار اطلاعیه و مرزبندی با رسانه‌های خارج از کشور شد.
برخی از فعالان رسانه‌ای پیش‌بینی می‌کنند که در روزهای آینده، دستگاه قضایی تذکرات و تنبیهاتی برای برخی رسانه‌ها درنظر بگیرد و شاید دایره بازداشت و احضار روزنامه‌نگاران پیگیر پرونده و فعالان مدنی معترض به اسیدپاشی‌ها گسترده‌تر شود.

سناریوی فارس برای انحراف افکار عمومی از قضیه اسیدپاشی ماموران مستند ساز را دزدیدند و لباس زنانه تن او کردند

سناریوی فارس برای انحراف افکار عمومی از قضیه اسیدپاشی

ماموران مستند ساز را دزدیدند و لباس زنانه تن او کردند

اسیدپاشان به زنان اصفهانی همچنان آزادند و حجت الاسلام رهبر، امام جمعه اصفهان به "روز" گفته است که سرنخی بر جای نگذاشته اند، معاون قوه قضائیه هم اعلام کرده که عاملان اسیدپاشی هنوز شناسایی نشده اند اما معترضان به این قضیه همچنان در زندان به سر می برند؛ مهدیه گلرو، فعال مدنی که پس از حضور در تجمع روز چهارشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت شده به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی متهم شده و از اتهامات انتسابی به آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا و بهروز ملبوس باف، مستندساز اصفهانی خبری در دست نیست.
آریا جعفری پس از انتشار عکس هایش از تجمع اعتراضی چهارشنبه هفته پیش مردم اصفهان در خبرگزاری ایسنا بازداشت شده است. بهروز ملبوس باف اما همان روز و پس از ترک تجمع در پارکینگ دادگستری اصفهان بازداشت شده است. خبرگزاری فارس سوم آبان ماه با انتشار عکس هایی از او در لباس زنانه، این مستندساز را فردی مشکوک خواند که در جریان مسائل اخیر اصفهان با آرایش و لباس زنانه به تحریک افراد به بهانه اسیدپاشی می پرداخت. این خبرگزاری امنیتی ـ–نظامی با اشاره به لکه هایی بر روی دستان بهروز ملبوس باف او را متهم به دست داشتن در قضیه اسیدپاشی کرده و نوشته احتمال می رود این لکه های مشکوک جای سوختگی باشد.
این نوع اقدام از سوی خبرگزاری فارس مسبوق به سابقه است و پیش از این و در جریان بازداشت مجید توکلی، از فعالان شناخته شده دانشجویی هم دست به چنین کاری زده بود.در آن زمان این خبرگزاری تصاویر مجید توکلی را با لباس زنانه منتشرکرده و مدعی شده بود که او قصد فرار با لباس زنانه داشته؛حال آنکه او را پس از سخنرانی در جمع دانشجویی دستگیر کرده بودند. مساله ای که با واکنش های شدید رسانه ها، فعالان مدنی و دانشجویی و افکار عمومی مواجه شد.
اکنون در قضیه تجمع اصفهان و بازداشت مستندساز شناخته شده اصفهانی واقعیت چیست؟ بهروز ملبوس باف چگونه بازداشت شده و در هنگام تجمع مردمی در مقابل دادگستری این شهر چه لباسی بر تن داشته است؟ خانواده او به دلیل فشارهای امنیتی تاکنون سکوت اختیار کرده اند و همسر سابق اش روز دوشنبه به اداره اطلاعات اصفهان احضار شده اما دوستان و همکاران بهروز ملبوس باف و شاهدان عینی که روز چهارشنبه او را در تجمع دیده اند با رد ادعاهای خبرگزاری امنیتی فارس می گویند این لباس های زنانه را پس از بازداشت بر تن او کرده اند. آنها می گویند انتشار فیلم های دوربین هایی که از این تجمع فیلمبرداری کرده نشان خواهد داد که بهروز ملبوس باف یک بلوز آستین بلند به رنگ سبز ماشی با یک شلوار بر تن داشته و به هیچ عنوان لباسی زنانه بر تن او نبوده.
یکی از مستندسازان اصفهانی هم که از دوستان بهروز ملبوس باف است در مصاحبه با "روز" می گوید: من خودم آنجا بودم. اولا که ایشان را خیلی ها می شناسند و چند وقت پیش از دست استاندار و شهردار جایزه گرفت. در تجمع هم خود من بودم و ایشان را دیدم که لباسی عادی مثل بقیه روزهایش پوشیده بود. نه تنها من ، خیلی از بچه ها دیده اند. این چند روز هم داریم توی عکس ها می گردیم اما متاسفانه بعد از اینکه عکاس ایسنا را گرفتند دسترسی ما کم شده اگر عکس ها کامل بود کمک بزرگی می کرد. با این حال دوربین هایی بوده اند که از تجمع فیلمبرداری کرده اند و انتشار فیلم ها واقعیت را نشان خواهد داد.
این مستندساز سپس با اشاره به عکس های منتشر شده از سوی خبرگزاری فارس می گوید: این عکس ها خود بهروز است،ما از دیدن این عکس ها واقعا شوکه شدیم. این سناریوی خیلی بدی است که علیه ایشان راه انداخته اند. مساله فقط ایشان نیست، خیلی ها را تهدید کرده اند همه تحت فشار هستند. ولی سناریویی که علیه ایشان راه انداخته اند سناریوی بسیار بدی است. کسانی که ایشان را می شناسند او را درجمعیت دیده اند که بلوز آستین بلند و شلوار بر تن داشته.
او می افزاید: در عکس هایی که خبرگزاری فارس منتشر کرده در دومین عکس از بالا همان بلوزی بر تن بهروز است که همان روز تجمع بر تن داشت. ما نمی دانیم پس از بازداشت بهروز، کجا و به چه صورتی این عکس ها را تهیه و لباس زنانه تن او کرده اند اما این مساله متاسفانه فضای رعب و وحشت را ایجاد کرده تا جایی که دوستان در کانون مستندسازان اینقدر ترسیده اند که تاکنون واکنشی نشان نداده و بیانیه ای نداده اند. هیچ اظهارنظری هم نکرده اند. اینجا سینماگران را تهدید کرده اند. گفته بودند به عنوان عاملین شایعه سازی با شما برخورد خواهیم کرد. برای همین است که انجمن سینماگران عقب کشیده اند و می ترسند نفر بعدی خودشان باشند.
او با اشاره به لکه های روی دستان بهروز ملبوس باف می گوید: سال هاست همه کسانی که بهروز را می شناسند می دانند که این لکه ها یک نوع بیماری پوستی است که روی دستان بهروز دیده می شود. هیچ ارتباطی به اسید و اسیدپاشی ندارد. متاسفانه سناریوی پوچ و خطرناکی ساخته اند که برای هیچ کسی هم قابل باور نیست.
این مستندساز در عین حال می گوید که حتی اگر لباس زنانه بر تن بهروز ملبوس باف بوده چنین رفتاری قابل درک نیست و ما نمی فهمیم چه مشکلی ایجاد میکرد؟ چون او یک مستند ساز است و شرایط مستندسازی می توانست چنین ایجاب کند. اما وقتی او با لباسی عادی حضور داشته این سناریو سازی از سوی خبرگزاری فارس فقط در جهت این است که افکار عمومی را از مساله اصلی یعنی اسیدپاشی ها و عدم دستگیری عاملان آن منحرف کنند.
یکی از نزدیکان بهروز ملبوس باف هم در مصاحبه با "روز" تاکید می کند که او در تجمع بلوز آستین بلند با شلوار بر تن داشته: در پارکینگ دادگستری او را بازداشت کرده اند. تجمع هنوز تمام نشده بود او می رود پارکینگ که ماشین اش را بردارد و برود که چند نفر می ریزند سر او و با ماشین خودش او را می برند. بعد که این سناریو را خبرگزاری فارس ساخت، همسر سابق بهروز را به اطلاعات احضار کردند و خانواده به شدت تحت فشارند که هیچ حرفی نزنند.
او از تماس تلفنی این مستندساز با خانواده اش خبر میدهد و می گوید: روز شنبه یعنی سه روز بعد از بازداشت با برادرش تماس تلفنی گرفته و گفته حالش خوب است اما هنوز از وضعیت او خبری نداریم.
او می افزاید: بعد از بازداشت بهروز او را به خانه برده و همه جا را گشته و تمام وسایل را برده اند؛ میکروفون و وسایل فیلمبرداری و.. را به عنوان وسایل جاسوسی ضبط کرده اند، یعنی گفته اند اینها وسایل جاسوسی است.

اعتراض به اسیدپاشی؛ تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی
از اتهام یا اتهاماتی که به ملبوس باف تفهیم و منتسب شده خبری در دست نیست اما آن سوتر و درتهران مهدیه گلرو، فعال مدنی که بعد از حضور در تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اسیدپاشی های اصفهان بازداشت شده به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی متهم شده است. وحید لعلی پور، همسر مهدیه گلرو در مصاحبه با "روز" می گوید که این فعال مدنی از زمان بازداشت یکبار تماس تلفنی داشته و به گفته بازپرس پرونده در اوین زندانی است.
پرونده مهدیه گلرو در شعبه دوم بازپرسی دادسرای مستقر در زندان اوین است و همسرش می گوید: هنوز خیلی مشخص نیست اتهام اولیه بحث تجمع روز چهارشنبه جلوی مجلس است ولی با خود بازپرس که صحبت کردم گفت از نظر مابودن جلوی مجلس فی نفسه جرم محسوب نمی شود ولی باید پرونده بررسی شود.
او می افزاید: من در این قضیه واقعا یک مقدار گیج هستم،برای من بازداشت مهدیه خیلی شوک آور بود. من در جزئیات کارهای مهدیه بودم ومی دانم حواس اش هست کارهایی که می کند در چارچوب قوانین باشد. کاری خارج از چارچوب قوانین هم نکرده. بحث همان روز چهارشنبه هم کاملا طبیعی است، شما هر روزی از جلوی مجلس بگذرید یک سری آدم می بینید که نشسته اند و نسبت به مساله ای اعتراض دارند. همان روز هم کسانی شعارهایی خارج از اسیدپاشی می دادند که مهدیه با آنها صحبت کرده بود که امروز قضیه اسیدپاشی است. من نمی دانم چطوراین اتفاق افتاده و دلیل بازداشت او چیست. با بازپرس هم که صحبت می کردم می گفت چیز خاصی نداریم بگوییم چون پرونده دارد بررسی می شود و امیدوارم مهدیه هم بیاید بیرون و مطمئن شوند که مهدیه کاری خارج از چارچوب نکرده.
خانواده مهدیه گلرو اطلاعی از ارگان بازداشت کننده او ندارند و می گویند بازپرس پرونده فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی را به عنوان اتهام او ذکر کرده و البته گفته که اینها ثابت شده نیست.
پیشتر نرگس محمدی که به همراه مهدیه گلرو در تجمع روز چهارشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی حضور داشته به "روز" گفته بود که پس از حضور در این تجمع، سایت های افراطیون عکس او، مهدیه گلرو و دو فعال دیگر حقوق زنان را منتشر و با کشیدن کاریکاتورها و نوشتن مطالبی آنها را متهم به توهین به ارزش های امر به معروف و نهی از منکر کرده اند، تلفن هایی هم با شماره های پرایوت به آنها شده و در نهایت مهدیه گلرو بازداشت شده است.

اعتراض روزنامه نگاران
اما این سه نفر تنها فعالانی نیستند که به دلیل حضور در تجمع اعتراضی نسبت به اسیدپاشی های اصفهان یا اطلاع رسانی در این زمینه بازداشت شده اند. زهرا محمدی و صنم فارسی، سردبیر و دبیر اجتماعی خبرگزاری ایسنا در اصفهان روز دوشنبه بازداشت شده بودند هرچند آنها دیروز آزاد شدند اما بیش از ۱۲۹ روزنامه نگار ایرانی با انتشار نامه ای ، بازداشت عکاس و خبرنگاران خبرگزاری ایسنا را نگران کننده خوانده و از نهاد‌ها و مقام‌های مسئول خواسته اند حق قانونی رسانه‌ها را در اطلاع رسانی آزاد و دقیق و حق دانستن مردم را محترم شمرده و رعایت کنند.
روزنامه نگارانی که این نامه را امضا کرده اند پرسیده اند: بازداشت خبرنگارانی که با تهیه خبر، گزارش و عکس رخداد‌ها را به اطلاع مردم می‌رسانند، به معنای بازداشتن رسانه‌ها از اطلاع رسانی نیست؟ بازداشتن رسانه‌ها از اطلاع رسانی حق دانستن مردم را از آنان سلب نمی‌کند؟ خبرنگاران خبرگزاری ایسنا به چه اتهامی بازداشت شده و در کار خبررسانی چه جرمی مرتکب شده‌اند؟ هشدار پیاپی به رسانه‌ها درباره پوشش خبری جنایتی نگران کننده چون اسید پاشی چه کمکی به حل مشکل خواهد کرد؟
آنها تاکید کرده اند که نتیجه تحمیل سکوت بر خبرنگاران و رسانه‌ها هرچه باشد به سود مردم و جامعه نیست.

شکل دادن دشمن جدیدشکل دادن دشمن جدید

شکل دادن دشمن جدید

حدس من این است که هاشمی رفسنجانی وقتی قلم به دست گرفت تا نامه ای برای پادشاه عربستان بنویسد و خواستار توقف اعدام شیخ نمرباقر النمر، روحانی زندانی شیعه شود، به گونه ای خاطرات سه دهه روابط پر فراز و نشیب تهران و ریاض را با خود مرور می کرد؛به ویژه آن رویداد مهم سال ١٣٦٥ که پیامد آن فاجعه ی خونبار مرداد ماه ٦٦ بود و سخنان بسیار تند آیت الله خمینی خطاب به سران سعودی.
 حال که مرحوم آیت الله العظمی منتظری بین ما نیست شاید هیچ مقامی در ایران چون آیت الله رفسنجانی از پشت پرده ی روابط سیاسی ایران و عربستان آگاه نباشد و چون او درک نکند که اوج گیری دوباره ی تنش بین دو کشور چه پیامدهای سنگینی می تواند در پی داشته باشد که "جنگ نفت" کمترین آن ها خواهد بود.
 رویدادهایی چون انفجار پایگاه نظامی الخبر در سال های آخر ریاست جمهوری رفسنجانی که در پی آن انگشت های اتهام به سوی ایران نشانه رفت و بهانه ی لازم به دست آمد تا بیش از ٤٠٠ مرکز نظامی، راهبردی و زیرساخت های صنعتی و اقتصادی ایران هدف بالقوه ی موشک های تهاجمی غرب قرار گیرد؛ و اگر پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد ١٣٧٦ نبود و سران ریاض به نشانه ی حسن نیت در برابر دولت اصلاحات در برابر نتایج تحقیقات کوتاه نمی آمدند و با برنامه ی حملات نظامی تلافی جویانه ی آمریکا و متحدانش مخالفت نمی کردند، بدون شک تاریخ دوران اخیر ایران به گونه ای دیگر رقم می خورد.
 لابد با بازخوانی چنین بحران هایی بوده است که رفسنجانی برغم تمام جوسازی های جریان اقتدارگرا، دست به قلم شد و بی خیال فشارهای تبلیغاتی ستیزه جویان داخلی، خطاب به ملک عبدالله تاکید کرد که جلوگیری از اجرای حکم اعدام شیخ نمرباقر النمر "باعث یأس تفرقه‌افکنان و تقویت وحدت شیعه و سنی در جهان اسلام خواهد شد" و از این رو "انتظار می‌رود در این برهه که فتنه‌ها کیان امت اسلامی را نشانه گرفته، عدم اجرای حکم آیت‌الله شیخ نمر باقر النمر، تفرقه‌افکنان را مأیوس ‌کند و باعث تعامل و حل مشکلات جهان اسلام ‌شود. مسلمانان اتخاذ چنین تصمیمی را از جناب‌عالی انتظار دارند."
 اگرچه روابط جمهوری اسلامی و کشورهای عرب جنوب خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی پس از انقلاب 22 بهمن ایران به شدت تیره شد و تجاوز صدام حسین به خاک ایران و حمایت مالی و نظامی اکثر قریب به اتفاق کشورهای عرب از رژیم بعث عراق بر تیرگی آن هرچه بیشتر افزود، اما جنایت هولناکی که در غروب روز نهم مرداد ١٣٦٦ ( ششم ذیحجه) در شهر مکه، پس از راهپیمایی مراسم برائت از مشرکین روی داد، اوج تنش در روابط تهران و ریاض و عامل بیان سخنان تند و غیرقابل انتظار آیت الله خمینی علیه "حاکمان حجاز" بود:
"اگر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى‏توانيم [از] مسئله حجاز بگذريم. مسئله حجاز يك باب ديگرى است، غير [مسائل] ديگر".
 بازخوانی تاریخ نشان می دهد که این رویداد خونین ریشه در ماجراهای پیدا و پنهان مراسم حج سال ٦٥ داشته است و جاسازی وانتقال مواد منفجره در ساک های زوار بی گناه و از همه جا بی خبر حجاج "نجف آباد"، توسط جریان های تندرویی که در پی صدور فیزیکی انقلاب در خارج از ایران بودند و ایجاد نمونه های مشابه جمهوری اسلامی در اقصی نقاط جهان.
 این سالی است که میرحسین موسوی در ایران نخست وزیر است و سید علی خامنه ای رئیس جمهور و آیت الله خمینی رهبر ایران. این یکی از ماجراهایی است که باعث اعتراض آن زمان نخست وزیر وقت می شود و در بالاترین سطوح کشور تنش سیاسی ایجاد می کند و در پی آن موجب دخالت مستقیم آیت الله خمینی می شود و به ظاهر آتش اختلاف ها خاموش می شود، اما گدازه های آن زیر خاکستر می ماند تا دو دهه بعد، که بار دیگر در انتخابات سال ٨٨ شعله ور گردد.
 در آن سال قرعه به نام من و یکی از دوستان همکار در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) افتاد تا به عنوان خبرنگار برای پوشش اخبار و گزارش های مراسم حج به عربستان سفر کنیم، اما طبق معمول مقام های سعودی روی خوش به روزنامه نگاران نشان نمی دادند و از این رو در آخرین ساعات، در شرایطی که تنها چند ساعتی به آخرین پروازهای تهران-ـ جده باقی مانده بود، روادید سفر ما دو نفر را صادر کردند؛ سفری استثنایی و پرهیاهو.
 غروب که آخرین پرواز ایران ایر به عربستان در فرودگاه بین المللی جده نشست و پس از بازرسی های شدید و طولانی وارد محل اسکان موقت زوار کشورهای مختلف شدیم برای عزیمت به سوی مکه و مدینه، دشداشه نخریده و لباس عوض نکرده، یکی از همکاران مستعفی خبرگزاری به من نزدیک شد و خبر آورد که "تمام زوار یک گروه نجف آبادی به دلیلی نامعلوم دستگیر و در داخل فرودگاه در شرایط بسیار بد حبس شده اند."
 پرس و جوها موید این رویداد بود، اما هیچ مقام رسمی عربستان حاضر نبود در مورد آن سخن بگوید و رسانه های رسمی سعودی نیز طبق دستور، سیاست سکوت را دنبال می کردند. وضعیت ارتباطی با خارج هم به گونه ای بود که نمی شد از فرودگاه با ایران تماس تلفنی داشت و خبر را مخابره کرد یا اطلاعات محتمل را از دفتر مرکزی در تهران دریافت کرد.
 راه آخر این بود که با وجود ممنوعیت خروج از فرودگاه و ورود به شهر جده، خود را به این شهر توریستی برسانیم و به تلفن بین المللی دسترسی پیدا کنیم. پنهان شدن در خودروی حامل شام و مواد غذایی مسوولان دولتی ایران مستقر در فرودگاه، تنها راه موجود برای رفتن به شهر بود و به احتمال زیاد از خیر مراسم حج گذشتن. این کاری بود که با موفقیت انجام شد.
 تا به جده برسیم و از محلی مناسب با دفتر تهران تماس بگیریم، روز اول سفر به پایان رسیده بود و بامداد روز بعد بود و شروع به کار شیفت شب خبرگزاری به سردبیری "احمد. خ". از سر اتفاق احمد آن زمان روزها نیز در دفتر نخست وزیر وقت کار می کرد و به صورت شبانه روزی دسترسی مستقیمی به میرحسین موسوی داشت.
 پیامد مخابره ی خبر پخش آن در بخش ساعت شش رادیو بود و اعلام این موضوع که دولت عربستان به دلایل نامعلوم تعدادی از زوار ایرانی را دستگیر کرده است. تازه در پی خوانده شدن این خبر بود که سکوت رسانه های رسمی سعودی شکسته و اعلام شد که افراد دستگیر شده با خود مواد منفجره حمل می کرده اند و آن ها را در ساک های خود جاسازی کرده بودند؛ ادعایی شگفتی آور، آن هم در مورد زواری روستایی یا شهرستانی که بسیاری از آنان بالای پنجاه سال سن داشتند و افراد جوان در میان آن ها اندک بود.
 با پخش این اخبار از یک سو نگرانی ها در جمع ایرانیان بالا رفت و از سوی دیگر هراس مقام های امنیتی و نظامی عربستان چندبرابر شد، چون احتمال می دادند که زوار دیگری توانسته باشند محموله های دیگری از مواد منفجره ی جاسازی شده را به مکه و مدینه انتقال داده باشند؛ آن هم در شرایطی که چون روزهای منتهی به انقلاب ایران، شعارنویسی با رنگ و اسپری بر روی دیوارها و پایه های پل ها در مکه و مدینه مشهود بود؛ امری که به نوعی حکومت نظامی محسوس در این دو شهر زیارتی انجامید و استقرار گسترده نیروهای مسلح و ادوات جنگی در کوچه و خیابان، به ویژه در ساعت های پایانی شب.
 این وضعیت ادامه داشت و دائم هم بدتر می شد تا به روز مراسم برائت از مشرکین نزدیک شدیم. اوایل روز بود که در بعثه ی مکه خبر پیچید که مقام های نظامی عربستان زوار را به بیابان های اطراف شهر برده و مواد همراه آنان را منفجر کرده اند. در اواسط روز نیز خبر رسید که اغلب اعضای کاروان پس از مشاهده ی آن انفجارهای هولناک آزاد شده و تنها چند جوان مشکوک در زندان باقی مانده اند.
 ساعتی بعد افراد آزاد شده ی این گروه صد و ده بیست نفره، رنجور و بیمار، وحشت زده و هراسان وارد ساختمان بعثه ی رهبری شدند و مورد استقبال شیخ مهدی کروبی قرار گرفتند تا در مکانی امن سکنی گزینند و شرح دهند که در این چند روز چه بر آن ها رفته و ماجرا از چه قرار بوده است؛ ماجرای هولناکی که نه آن گروه بی نوا از پشت پرده ی آن خبر داشتند و نه نماینده ی آیت الله خمینی در بعثه و نه نخست وزیر رسمی کشور در تهران، تا چند ماه بعد معلوم شود که چه کسانی پشت ماجرا بوده و چه اهدافی را دنبال می کرده اند!
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در خصوص رویدادهای سال ١٣٦٥ در این ارتباط می نویسد: "آقای بشارتی اطلاع داد که عربستان اعلام کرده چند نفر از حجاج ایرانی در ساک های خود تی ان تی داشته‌اند".
 این پیش آمد و پیامدهای تبلیغاتی آن از هر دو سو خود مقدمه ی جنایت هولناک سال بعد مکه بر روی پل حجون در کنار قبرستان ابوطالب شد که در جریان آن حدود چهارصد زائر ایرانی شهید شدند و بیش از هزار نفر مجروح و مصدوم که بسیاری از آن ها خانواده های شهداو مفقودان جنگ تحمیلی بودند. برخی از آمار و ارقام میزان تلفات این حادثه را این گونه نشان می دهد:
شهدا و کشته ها: ٢٧٥ حاجی ایرانی، ٨٥ نیروی امنیتی سعودی، ٤٥ حاجی از سایر ملیتها
مجروحان: ٣٠٣ حاجی ایرانی، ١٤٥ نیروی امنیتی عربستانی، ٢٠١ حاجی از سایر ملیتها
 پیامد این امر آن شد که عربستان در جایگاه دشمن اصلی جمهوری اسلامی قرار گرفت، حتی در مقامی بالاتر از "رژیم صدام"، "دشمن صهیونیستی" و "شیطان بزرگ" و همان گونه که گفته شد اظهاراتی تند از سوی آیت الله خمینی در مورد این کشور و سران آن: "اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های امریکا بگذریم از ال سعود نخواهیم گذشت. ان‌شاالله اندوه دلمان را را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و ال سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفرو نفاق و ازادی کعبه از دست نا اهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهیم شد."
 البته این سخنان و تهدیدها هیچگاه جنبه ی عملی نیافت و روابط سیاسی و دیپلماتیک دو کشور، هرچند سرد و پرتنش، پس از مدتی از سر گرفته شد؛ در شرایطی که برخی مقام های رسمی ایران نیز اعتراف کردند که در بروز این فاجعه برخی جریان های تندرو جمهوری اسلامی نیز بی تقصیر نبوده اند. از جمله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در سال ۱۳۶۶ از یک گزارش عبدالله نوری یاد می‌کند که در آن ضمن غیرقابل گذشت بودن کار عربستان، به تندروی نیروهای داخلی نیز اشاره شده است.
 در این زمینه مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری که از نزدیک اوضاع داخلی و خارجی را به دقت رصد می کرد قضاوت موثق تری داشته است. وی چند ماه بعد از این واقعه ی تاسف برانگیز در نامه ای به آیت الله خمینی نسبت به عملکرد مسئولان ایرانی در این واقعه اعتراض کرد:
"بسیاری از افراد مورد اطمینان كه خود ناظر جریان و در خط مقدم راهپیمایی بوده‌اند می‎گویند همه گناه گردن سعودی‌ها نیست و ممكن بود راهپیمایی آبرومندانه انجام شود و به این‌جا هم منجر نشود، ولی در اثر تندی بچه‌ها و بی برنامگی اجمالاً هجوم و حمله از طرف بچه‌های نپخته ما شروع شد و سوژه به دست دشمن داد، هر چند دشمن مجهز و مهیا بود و دنبال بهانه می‎گشت تا ما را سركوب كند. دشمن در سال قبل از آن در موضوع جاسازی و قرار دادن مواد منفجره در ساكهای حجاج با ما عاقلانه برخورد كرد و تا اندازه‌ای اغماض كرد و ما موضوع را رسيدگی نكردیم بلكه مغرور شدیم و در سال بعد چنین مصیبت بزرگی برای عالم اسلام رخ داد".
 این مشتی بود نمونه ی خروار از تنش های روابط ایران و عربستان که به طور مسلم آیت الله رفسنجانی اکنون اطلاعات دقیق تری از آنرا در اختیار یا در حافظه ی خود دارد، همچنین دیگر مواردی را که در دوران ریاست جمهوری او توسط نیروهای دخیل در ماموریت های برون مرزی روی داده است.
 حال که باز تنش در روابط دو کشور بالا گرفته است، در صورت عدم برخورد مناسب و به موقع، هر آن مواردی مشابه با دخالت جریان های تندرو و آشوب طلب می تواند تکرار گردد؛ آن هایی که با بالا رفتن احتمال بهبود روابط ایران و غرب، دنبال دشمن جدید می گردند تا بر اساس آن بتوانند به تشدید فشارهای داخلی ادامه دهند.
 هاشمی خوب آگاه است که بین کدام جناح های ایران با حاکمان عربستان همگرایی در جهت از بین بردن دشمنی بین شیعه و سنی وجود دارد و بین کدام ها کینه و عداوت فراموش نشدنی؛ آن هایی که دوستی رفسنجانی را با شاه سعودی برنمی تابند و عربستان را منبع تامین مالی رهبر اصلاحات معرفی می کنند و آن هایی که احمدی نژاد را "ولد" (بچه) می خواندند و رضایت ندادند که یک مقام روحانی ایران در جایگاه امام جماعت خانه ی خدا قرار گیرد، حتی به بهای لغو سفر برنامه ریزی شده!
 طبیعی است که جریان تمامیت خواه در ایران با امید دستیابی به اهداف شوم خود، به صورت حساب شده تلاش می کند که دوستان را به دشمنان مبدل سازد، چون خوب می داند حتی حاکمان ریاض نیز دل به "امنیت" دارند و "آسایش".
 افراد تندرویی چون حسین شریعتمداری به حتم گزارش سفر هیات مطبوعاتی ایران به عربستان متشکل از چند مدیر، سردبیر و خبرنگار ایرانی از نشریات مستقل، محافظه کار و اصلاح طلب ایران در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی را دیده و خوانده اند، به ویژه این نکته ی بسیار جدی بسته بندی شده درون کلامی درظاهر شوخی از زبان ملک عبدالله بن عبدالعزیز، در اوج روابط مناسب دو کشور: "حیف که سن و سال من اجازه نمی دهد که زنی ایرانی بگیرم تا با این پیوند خانوادگی عقد مودت و دوستی دائمی بین ایران و عربستان منعقد شود!