Thursday, August 25, 2011

مهدوی کنی شروط مصباح یزدی را رد کرد

مهدوی کنی شروط مصباح یزدی را رد کرد

دیگربان :محمدرضا مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز اعلام کرد کمیته‌ ۸+۷ به ریاست وی٬ شروط «جبهه پایداری» با محوریت محمدتقی مصباح یزدی را رد کرده است.

به گزارش روز پنجشنبه (سوم شهریور) خبرگزاری ایسنا٬ آقای مهدوی کنی گفته که «ما شروط {جبهه پایداری} را قبول نمی‌کنیم و اهل شرط و شروط نیستیم.»
«جبهه پایداری» با حمایت مالی صادق محصولی و محوریت مصباح یزدی شروطی برای همکاری با سایر محافظه‌کاران در انتخابات مجلس آینده مطرح کرده است.
در پی مخالفت مهدوی کنی با افزایش سهم «جبهه پایداری»، اعضای این جبهه نیز از همکاری با کمیته ۸+۷ و دیگر محافظه‌کاران خودداری می‌کنند.
عضویت صادق محصولی در کمیته ۷+ ۸ و حذف نمایندگان علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف از این کمیته از جمله شروط «جبهه پایداری» اعلام شده است.
گروهی از محافظه‌کاران به «جبهه پایداری» و ترکیب آن به دیده تردید می‌نگرند و معتقدند این جبهه در خفا با تیم احمدی‌نژاد رابطه تنگانگی داشته و برای کسب کرسی‌های مجلس نهم اعلام موجودیت کرده است.
جدال میان مصباح یزدی و مهدوی کنی در شرایطی آغاز شده که غلامعلی حداد عادل گفته علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی مایل نیست محافظه‌کاران با بیش از یک فهرست وارد انتخابات شوند.

نقدی: المپیک ۲۰۲۰ را در فلسطین آزاد شده برگزار می‌کنیم ۰۳ شهریور ۱۳۹۰ امید کشتکار اندازه حروف Enlarge fontDecrease font سردار نقدی در همایش تجلیل از ورزشکاران حامی فلسطین با بیان این مطلب که آزادی قدس حتمی است، گفت: «نتیجه نهایی بیداری اسلامی آزادی قدس شریف است و ما ان شاءالله آزادی فلسطین را با برگزاری یک رویداد بین المللی ورزشی همچون المپیک ۲۰۲۰ در مصر و فلسطین آزاد شده، گرامی خواهیم داشت.» به گزارش خبر آن‌لاین، نقدی در سالن همایش‌های بین المللی صدا و سیما با اشاره به گفته های آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص محاصره رژیم صهیونیستی، گفت: «همان طور که ایشان فرمودند رژیم صهیونیستی در محاصره مجاهدان اسلام قرار دارد. به صهیونیست ها توصیه می‌کنیم اثاثیه منازل‌شان را برداشته و به کشورهای خود برگردند و اگر خیلی بر ماندن اصرار دارند، باید بدانند زمانی فرا خواهد رسید که حتی فرصت جمع کردن چمدان‌هایشان را هم نخواهند داشت.» رئیس سازمان بسیج به سران رژیم صهیونیستی توصیه کرد از سرنوشت شاه مخلوع ایران، مبارک، بن علی و قذافی عبرت گیرند. به گزارش نسیم آنلاین سردار نقدی در خصوص روبرو نشدن ورزشکاران ایرانی با همتایان اسراییلی خود گفت: «حرکت ورزشکاران ما الهام بخش ورزشکاران کشورهای اسلامی است. امروز تیم‌های ورزشی رژیم صهیونیستی نمی‌توانند در هیچ یک از کشورهای اسلامی حضور یابند و این رژیم با یک تحریم گسترده ورزشی از جانب کشورهای اسلامی و برخی کشورهای مستقل مواجه است.» این گفته‌ها در شرایطی بیان می‌شود که در چند سال گذاشته بسیاری از ورزشکاران ایرانی به علت عدم مواجه با حریفان اسراییلی علاوه بر از دست دادن شانس گرفتن مدال در خطر محرومیت قرار گرفته اند. به گونه‌ای که این دسته از ورزشکاران ناچارند با بهانه‌های واهی مانند مصدومیت و مسمویت از زیر بار مبارزه شانه خالی کنند.


سردار نقدی در همایش تجلیل از ورزشکاران حامی فلسطین با بیان این مطلب که آزادی قدس حتمی است، گفت: «نتیجه نهایی بیداری اسلامی آزادی قدس شریف است و ما ان شاءالله آزادی فلسطین را با برگزاری یک رویداد بین المللی ورزشی همچون المپیک ۲۰۲۰ در مصر و فلسطین آزاد شده، گرامی خواهیم داشت.»

به گزارش خبر آن‌لاین، نقدی در سالن همایش‌های بین المللی صدا و سیما با اشاره به گفته های آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص محاصره رژیم صهیونیستی، گفت: «همان طور که ایشان فرمودند رژیم صهیونیستی در محاصره مجاهدان اسلام قرار دارد. به صهیونیست ها توصیه می‌کنیم اثاثیه منازل‌شان را برداشته و به کشورهای خود برگردند و اگر خیلی بر ماندن اصرار دارند، باید بدانند زمانی فرا خواهد رسید که حتی فرصت جمع کردن چمدان‌هایشان را هم نخواهند داشت.»

رئیس سازمان بسیج به سران رژیم صهیونیستی توصیه کرد از سرنوشت شاه مخلوع ایران، مبارک، بن علی و قذافی عبرت گیرند.

به گزارش نسیم آنلاین سردار نقدی در خصوص روبرو نشدن ورزشکاران ایرانی با همتایان اسراییلی خود گفت: «حرکت ورزشکاران ما الهام بخش ورزشکاران کشورهای اسلامی است. امروز تیم‌های ورزشی رژیم صهیونیستی نمی‌توانند در هیچ یک از کشورهای اسلامی حضور یابند و این رژیم با یک تحریم گسترده ورزشی از جانب کشورهای اسلامی و برخی کشورهای مستقل مواجه است.»

این گفته‌ها در شرایطی بیان می‌شود که در چند سال گذاشته بسیاری از ورزشکاران ایرانی به علت عدم مواجه با حریفان اسراییلی علاوه بر از دست دادن شانس گرفتن مدال در خطر محرومیت قرار گرفته اند. به گونه‌ای که این دسته از ورزشکاران ناچارند با بهانه‌های واهی مانند مصدومیت و مسمویت از زیر بار مبارزه شانه خالی کنند.

صدر" در صدر علاقه‌مندی ایرانی به لیبی بهروز صمدبیگی آخرین جدال‌های دیکتاتور لیبی با مخالفان با حساسیت تمام از سوی رسانه‌های مختلف دنیا پیگیری می‌شوداما طیفی از رسانه‎های ایرانی سئوال بزرگ دیگری را هم مطرح می‌کنند که شاید در هیچ نقطه دیگر جهان چندان پراهمیت نباشد: سرنوشت امام موسی صدر، روحانی بلندپایه شیعه که 33 سال پیش در لیبی مفقود شد. در کنار فعالیت سایت‌ها و گروه‌های شبکه‌های اجتماعی طرفدار صدر، روز چهارشنبه دوم شهریور، دو روزنامه روزگار و اعتماد هم عکس صفحه یک خود را به صدر اختصاص دادند؛ اولی با انتشار مصاحبه‌ای منتشر نشده با او و دیگری مصاحبه‌ای با صادق طباطبايي در این باره ترتیب داده بود. ادبیات این نوشتارها در کنار سایر مطالب تولید شده در فضای وب از شیفتگی طیفی از دینداران نوگرا به موسی صدر و بی‌تابی برای زنده بودن و حضوردوباره او در معادلات سیاسی و دینی خبر می‌دهد. آن گونه که روزگار می‌نویسد: "حتي ما كه فقط نامي و خاطراتي از امام موسي صدر شنيده‌ايم، بر اين باوريم كه او با همه فرق دارد و از جنسي ديگر است. نگاهش مهربانتر است و فكرش با ذوق ما جورتر. شايد ذوق امروز ما البته با ذوق اول انقلاب فرق كرده باشد اما امام موسي كه فرق نكرده. او از همان اول هم با آن چهره نوراني و نگاه مهربانانه و خنده صميمانه به فكر آن بود تا اوهام تفرقه‌افكن را از ذهن و دل مسلمانان بزدايد... از كرامات آن سيد بزرگوار آنكه درست در چنين شبي، 33 سال پيش - شب قدر - امام را ربودند و به زندانش انداختند و ديكتاتور ليبي هم درست - 33 سال بعد - در شبي سرنگون ميشود كه شب قدر است." و نویسنده اعتماد معتقد است: "از مدت‌ها پيش مشخص بود كه قذافي صد درصد رفتني است و عقل ديپلماتيك ايجاب مي‌كرد كه ايران با انقلابيون در تماس باشد تا بتواند در ليبي آينده جاي پايي براي خود ايجاد كند. اين نتيجه‌يي بود كه تمام كشورهاي جهان به آن رسيده و برنامه‌هاي خود را برهمين اساس تنظيم كرده بودند. اما آيا در تهران، اين موضوع به عقل هيچ ديپلماتي نرسيد؟!مسوولان كشورمان علاوه بر ناديده گرفتن خواست مردم ليبي، توجهي نيز به درخواست‌هاي مردم ايران كه خواهان دخالت ايران براي اطلاع از وضع امام موسي صدر كه با توطئه عوامل دولت قذافي در ليبي ناپديد شده است نيز نشان ندادند." اما موسی صدر که همپای آیت‌الله خمینی، او را امام می‌خوانند کیست و چه اطلاعاتی از سرنوشتش در دسترس است. کشته شده یا زندانی خانواده صدر سال‌هاست که به زنده بودن وی اصرار دارد و پیش از تحولات لیبی نیز خواستار پیگیری وضعیت و آزادی‌اش از سوی دولت‌های کشورهای اسلامی شده بود. به محض انتشار نخستین خبرها از سقوط معمر قذافی نیز، خانواده صدر با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند: " دوستداران امام موسی صدر، ما لحظاتی تاریخی را پشت سر می‌نهیم که با گذر این لحظات هرچه بیشتر به آزادی امام موسی صدر و دو همراهش، شیخ محمد یعقوب و روزنامه‌نگار عباس بدرالدین، از زندان‌های معمر قذافی نزدیک می‌شویم. قذافی، که از 31 اوت 1978 آنان را ربوده است. به همین سبب از هر کسی که پس از سقوط طاغوت زمام امور را به دست خواهد گرفت، تقاضا داریم که عنایت و توجهی ویژه به این پرونده داشته باشد و اقدامات لازم را برای حفاظت از جان امام و دو همراهش صورت دهد تا آنان به سلامت و پیروزمندانه به وطن و آغوش خانواده و به میان دوستدارانشان بازگردند." کانون فرهنگی یاران صدر هم پس از انتشار سخنان نماينده شوراي ملي انتقالي ليبي که اعلام کرده بود صدر در لیبی به شهادت رسیده است، واکنش تندی نشان داد و سخنان "عبدالمنعم الهوني" را غیرقابل استناد دانست و آن را بخشی از سناريوي دستگاه‌هاي اطلاعاتي معرفی کرد. پیش از این هم وزیر امور خارجه اسبق لیبی و نماینده سابق این کشور در سازمان ملل متحد ، از احتمال کشته شدن موسی صدر به دلیل مشاجره لفظی با قذافی خبر داده بود. اما اسفند ماه گذشته یک روزنامه کویتی مدعی شده بود وی زنده است. بدین گونه است که با وجود اعلام پیگیری سرنوشت صدر از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در سال گذشته، رامين مهمانپرست، سخنگوي این وزارتخانه روز چهارشنبه تاکید کرد: "اطلاعات ما درباره وضع ايشان متناقض است." اما كاظم جلالي، سخنگوي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس مي‌گويد: "ما قايل به اين هستيم كه ايشان زنده‌اند و نزد دولت قذافي اسير بوده‌اند." امید به ظهور یک منجی دینی سید موسی صدر که ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در قم متولد شد مرجع دینی و سیاسی شیعیان است که پس از هجرت از ایران به لبنان، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و در معادلات سیاسی و دینی لبنان و سوریه بسیار تاثیرگذار بود.صدر پایه‌گذار جنبش مقاوتی در برابر اسرائیل نیز بود و در تسهیل شرایط آیت‌الله خمینی در دوران تبعید تلاش‌هایی داشت. او در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی، ناپدید شد و اکنون در صورتی که زنده باشد بیش از 82 سال سن دارد. با این حال صادق طباطبايي همچون سایر اعضای خانواده صدر می‌گوید: " شرايط زندان و مسائل روحي ناشي از دوري سي و اندي سال از تحولات و حوادث، همچنين عدم آشنايي با پيوندها، رابطه‌ها و خط و خطوط جديد؛ به‌طور كلي ايشان را در چه وضع روحي و جسماني‌اي قرار داده است، اما با وجود همه اينها در صورت بازگشت امام صدر به صحنه اجتماع و سياست، با توجه به نفوذي كه در كل لبنان و منطقه خاورميانه و جامعه مسلمانان داشته و هنوز هم بعد از اين دوران طولاني غيبت همان نفوذ و حضور قدرتمند معنوي و فكري و عاطفي مشاهده مي‌شود؛ مسلما اين بازگشت و حضور مجدد – با وجود آنچه گفته شد- در جهت منافع مسلمين در كل منطقه خواهد بود. به همين دليل، يكي از نگراني‌ها اين است كه اگر شرايط آزادي ايشان فراهم شود ايادي و عوامل همين قدرت‌هاي منطقه از جمله اسراييل در لحظه‌هاي آخر كاري انجام ندهند و خداي ناخواسته پيش از آنكه ما به امام دسترسي پيدا كنيم آنها وارد كار شوند." اما به نظر نمی‌رسد جمهوری اسلامی چندان مشتاق پیگیری وضعیت صدر باشد؛ روحانی‌ای که با نسل روشنفکر ایران در دهه 40 پیوند داشت و سیمین دانشور او را " یکی از زیباترین مردهای دنیا" توصیف کرده اگر واجد همان شرایط سابق باشد احتمالا در میان دین‌گرایان جایگاه ویژه‌ای پیدا خواهد کرد. ولی آیا شرایط سیاسی ایران و منطقه مستعد حضور اوست؟


صدر" در صدر علاقه‌مندی ایرانی به لیبی

آخرین جدال‌های دیکتاتور لیبی با مخالفان با حساسیت تمام از سوی رسانه‌های مختلف دنیا پیگیری می‌شوداما طیفی از رسانه‎های ایرانی سئوال بزرگ دیگری را هم  مطرح می‌کنند که شاید در هیچ نقطه دیگر جهان چندان پراهمیت نباشد: سرنوشت امام موسی صدر، روحانی بلندپایه شیعه که 33 سال پیش در لیبی مفقود شد.
در کنار فعالیت سایت‌ها و گروه‌های شبکه‌های اجتماعی طرفدار صدر، روز چهارشنبه دوم شهریور، دو روزنامه روزگار و اعتماد هم عکس صفحه یک خود را به صدر اختصاص دادند؛ اولی با انتشار مصاحبه‌ای منتشر نشده با او و دیگری مصاحبه‌ای با صادق طباطبايي در این باره ترتیب داده بود. ادبیات این نوشتارها در کنار سایر مطالب تولید شده در فضای وب از شیفتگی طیفی از دینداران نوگرا به موسی صدر و بی‌تابی برای زنده بودن و حضوردوباره او در معادلات سیاسی و دینی خبر می‌دهد. آن گونه که روزگار می‌نویسد: "حتي ما كه فقط نامي و خاطراتي از امام موسي صدر شنيده‌ايم، بر اين باوريم كه او با همه فرق دارد و از جنسي ديگر است. نگاهش مهربانتر است و فكرش با ذوق ما جورتر. شايد ذوق امروز ما البته با ذوق اول انقلاب فرق كرده باشد اما امام موسي كه فرق نكرده. او از همان اول هم با آن چهره نوراني و نگاه مهربانانه و خنده صميمانه به فكر آن بود تا اوهام تفرقه‌افكن را از ذهن و دل مسلمانان بزدايد... از كرامات آن سيد بزرگوار آنكه درست در چنين شبي، 33 سال پيش - شب قدر - امام را ربودند و به زندانش انداختند و ديكتاتور ليبي هم درست - 33 سال بعد - در شبي سرنگون ميشود كه شب قدر است."
 و نویسنده اعتماد معتقد است: "از مدت‌ها پيش مشخص بود كه قذافي صد درصد رفتني است و عقل ديپلماتيك ايجاب مي‌كرد كه ايران با انقلابيون در تماس باشد تا بتواند در ليبي آينده جاي پايي براي خود ايجاد كند. اين نتيجه‌يي بود كه تمام كشورهاي جهان به آن رسيده و برنامه‌هاي خود را برهمين اساس تنظيم كرده بودند. اما آيا در تهران، اين موضوع به عقل هيچ ديپلماتي نرسيد؟!مسوولان كشورمان علاوه بر ناديده گرفتن خواست مردم ليبي، توجهي نيز به درخواست‌هاي مردم ايران كه خواهان دخالت ايران براي اطلاع از وضع امام موسي صدر كه با توطئه عوامل دولت قذافي در ليبي ناپديد شده است نيز نشان ندادند."
اما موسی صدر که همپای آیت‌الله خمینی، او را امام می‌خوانند کیست و چه اطلاعاتی از سرنوشتش در دسترس است.

کشته شده یا زندانی
خانواده صدر سال‌هاست که به زنده بودن وی اصرار دارد و پیش از تحولات لیبی نیز خواستار پیگیری وضعیت و آزادی‌اش از سوی دولت‌های کشورهای اسلامی شده بود. به محض انتشار نخستین خبرها از سقوط معمر قذافی نیز، خانواده صدر با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند: " دوستداران امام موسی صدر، ما لحظاتی تاریخی را پشت سر می‌نهیم که با گذر این لحظات هرچه بیشتر به آزادی امام موسی صدر و دو همراهش، شیخ محمد یعقوب و روزنامه‌نگار عباس بدرالدین، از زندان‌های معمر قذافی نزدیک می‌شویم. قذافی، که از 31 اوت 1978 آنان را ربوده است. به همین سبب از هر کسی که پس از سقوط طاغوت زمام امور را به دست خواهد گرفت، تقاضا داریم که عنایت و توجهی ویژه به این پرونده داشته باشد و اقدامات لازم را برای حفاظت از جان امام و دو همراهش صورت دهد تا آنان به سلامت و پیروزمندانه به وطن و آغوش خانواده و به میان دوستدارانشان بازگردند."
 کانون فرهنگی یاران صدر هم پس از انتشار سخنان نماينده شوراي ملي انتقالي ليبي که اعلام کرده بود صدر در لیبی به شهادت رسیده است، واکنش تندی نشان داد و سخنان "عبدالمنعم الهوني" را غیرقابل استناد دانست و آن را بخشی از سناريوي دستگاه‌هاي اطلاعاتي معرفی کرد. پیش از این هم وزیر امور خارجه اسبق لیبی و نماینده سابق این کشور در سازمان ملل متحد ، از احتمال کشته شدن موسی صدر به دلیل مشاجره لفظی با قذافی خبر داده بود. اما اسفند ماه گذشته  یک روزنامه کویتی مدعی شده بود وی زنده است.
بدین گونه است که با وجود اعلام پیگیری سرنوشت صدر از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در سال گذشته، رامين مهمانپرست، سخنگوي این وزارتخانه روز چهارشنبه تاکید کرد: "اطلاعات ما درباره وضع ايشان متناقض است."
اما كاظم جلالي، سخنگوي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس مي‌گويد: "ما قايل به اين هستيم كه ايشان زنده‌اند و نزد دولت قذافي اسير بوده‌اند."

امید به ظهور یک منجی دینی
سید موسی صدر که ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در قم متولد شد مرجع دینی و سیاسی شیعیان است که پس از هجرت از ایران به لبنان، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و در معادلات سیاسی و دینی لبنان و سوریه بسیار تاثیرگذار بود.صدر پایه‌گذار جنبش مقاوتی در برابر اسرائیل نیز بود و در تسهیل شرایط آیت‌الله خمینی در دوران تبعید تلاش‌هایی داشت. او در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی، ناپدید شد و اکنون در صورتی که زنده باشد بیش از 82 سال سن دارد. با این حال صادق طباطبايي همچون سایر اعضای خانواده صدر می‌گوید: " شرايط زندان و مسائل روحي ناشي از دوري سي و اندي سال از تحولات و حوادث، همچنين عدم آشنايي با پيوندها، رابطه‌ها و خط و خطوط جديد؛ به‌طور كلي ايشان را در چه وضع روحي و جسماني‌اي قرار داده است، اما با وجود همه اينها در صورت بازگشت امام صدر به صحنه اجتماع و سياست، با توجه به نفوذي كه در كل لبنان و منطقه خاورميانه و جامعه مسلمانان داشته و هنوز هم بعد از اين دوران طولاني غيبت همان نفوذ و حضور قدرتمند معنوي و فكري و عاطفي مشاهده مي‌شود؛ مسلما اين بازگشت و حضور مجدد – با وجود آنچه گفته شد- در جهت منافع مسلمين در كل منطقه خواهد بود. به همين دليل، يكي از نگراني‌ها اين است كه اگر شرايط آزادي ايشان فراهم شود ايادي و عوامل همين قدرت‌هاي منطقه از جمله اسراييل در لحظه‌هاي آخر كاري انجام ندهند و خداي ناخواسته پيش از آنكه ما به امام دسترسي پيدا كنيم آنها وارد كار شوند."  
اما به نظر نمی‌رسد جمهوری اسلامی چندان مشتاق پیگیری وضعیت صدر باشد؛ روحانی‌ای که با نسل روشنفکر ایران در دهه 40 پیوند داشت و  سیمین دانشور او را " یکی از زیباترین مردهای دنیا" توصیف کرده اگر واجد همان شرایط سابق باشد احتمالا در میان دین‌گرایان جایگاه ویژه‌ای پیدا خواهد کرد. ولی آیا شرایط سیاسی ایران و منطقه مستعد حضور اوست؟ 

نماینده اصولگرا: مردم بیچاره شده اند نازنین کامدار سه تن از نمایندگان مخالف دو چهره جنجالی دولت احمد نژاد، اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی، در جلسه روز یکشنبه مجلس به بهانه طرح سئوال از وزیر اقتصاد، از "رانت خواری بزرگ در بانک های شبه خصوصی" پرده برداشتند. احمد توکلی که به نمایندگی از پرویز سروری و الیاس نادران، در صحن مجلس سخن می گفت، هشدار داد که در صورت ادامه این رانت خواری مجبور به شکایت از محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی خواهد شد. سخنان توکلی و پاسخ های شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد که به جدال لفظی نیز کشیده شد، بازتاب وسیعی در رسانه های داخلی داشت.سایت های نزدیک به دولت از قانع شدن سئوال کنندگان خبر داده اند، اما احمد توکلی در پایان سخنان خود گفته است که "موضوع قانع شدن یا نشدن مطرح نبود،ما می خواستیم هشدار خود را داده باشیم". احمد توکلی در سخنان خود اشاره ای به نام "جریان انحرافی" نکرده و حتی از «بانک های شبه خصوصی» نزدیک به مشایی و رحیمی نام نیاورده، اما پیش از این روزنامه کیهان با اشاره به نام سه بانک "آریا"، "گردشگری" و "تات"، آنها را متعلق به جریان موسوم به انحرافی دانسته بود. علاوه بر کیهان، پایگاه خبری "یا لثارات" نیز چندی پیش به "بررسی تحلیلی فعالیت های اقتصادی جریان انحرافی" پرداخته و طی آن به موضوع رانت خواری بانک های نزدیک به مشایی و رحیمی اشاره کرده بود. هفته گذشته نیز که خبر "رکورد شکنی پرونده اختلاس در ایران" در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت، ساعتی بعد، سایت آینده از بازداشت "صاحب اصلی بانک آریا به اتهام اختلاس از بانک صادرات" خبر داد. آینده البته به صورت اختصاری "الف.خ" به این فرد اشاره کرده بود، اما با نام بردن از دو شرکت متعلق به وی به نام های "شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور" و "شرکت مه آفرید"، که مدیر عامل هر دو موسسه فردی به نام "امیر خسروی" است، راه را برای شناسایی این فرد هموار کرد. آینده همچنین نوشت که این فرد از بستگان نزدیک یکی از مقامات ارشد دولتی و به جریان انحرافی متصل است و در پرونده بیمه ایران که محمد رضا رحیمی متهم ردیف اول آن است نیز حضور دارد. افشاگری توکلی مجموعه این اخبار موجب شد تا روز یکشنبه، احمد توکلی در قالب طرح سئوال از وزیر اقتصاد بر تنور این ماجرا بدمد و در نطق خود چنین بگوید: "در شرایطی که علائم رکودی را در اقتصاد کشور می​بینیم،چرا برخی در صف دریافت مجوز برای تاسیس بانک و تعاونی مالی قرار گرفته​اند؟ علتش رانت خواری بزرگی است که با استفاده از تسهیلات این بنگاه​ها صورت می​گیرد. این پول​ها که برخی را سرمایه​دار می​کند، در واقع از جیب مستضعفین خارج می​شود. یکی از بانک​های جدیدالتاسیس از محل اخذ وام از بانک صادرات امروزه به آلاف و علوفی رسیده است". به گزارش خبرآنلاین او افزوده است: "در پاییز سال گذشته نامه​ای برای شما (وزیر اقتصاد) نوشتم و از وجود 84 موسسه غیرقانونی خبر دادم.... با شعار عدالت که عدالت ایجاد نمی​شود. این رانت خواری​ها به بی عدالتی و ظلم دامن می​زند. در شمال کشور این موسسات غیرقانونی، پدر مردم را درآورده​اند. این موسسات به جان مردم افتاده​اند. مردم بیچاره شدند. شما اگرچه مسئول مستقیم این امر نیستید اما به عنوان عضو شورای پول و اعتبار و هیات مدیره بانک مرکزی، چرا تا کنون در این زمینه فریاد نزده​اید و حق مردم را مطالبه نکرده​اید و ما صدایتان را نشنیده​ایم؟ ما که نمی​توانیم از دستگاه​های زیر نظر رئیس​جمهور و وزارتخانه​ها سئوال کنیم ولی اگر اینگونه روند ادامه یابد ناچار از پیگرد قضایی رئیس کل بانک مرکزی هستیم. در دولت عدالت گستر که نباید این اتفاقات رخ دهد". شمس الدین حسینی نیزدر پاسخ به سخنان توکلی گفت: "صدور مجوز تعاونی ها در حوزه اختیارات من نیست، بنده به وظیفه​ام برای پیگیری این امور عمل کرده​ام و کوشیده​ام که نظارت بر عملکرد این موسسات را مطابق قانون لحاظ کنم. البته برخورد و نظارت بر همه موسسات تبعات اجتماعی ندارد ولی با حمایت قوه قضاییه و نیروی انتظامی با مواردی که صاحب نفوذ بودند، برخورد شده است. با همتی که در بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار وجود دارد، این برخوردها تداوم خواهد یافت". فارس، خبرگزاری نزدیک به نهادهای امنیتی نظامی ادعا کرده این مجادله بین احمد توکلی و شمس الدین حسینی در نهایت با "اعلام قانع شدن" سئوال کنندگان همراه بوده، حال آنکه در متن منتشر شده از سخنان توکلی، وی در اینباره گفته است: "نیازی به رای گیری در خصوص قانع کننده بودن پاسخ​های وزیر نیست و امیدوارم که رویکرد نظارتی در دولت ادامه یابد". کیهان و بانک های رانت خوار روزنامه کیهان اما در سرمقاله دو هفته قبل خود با عنوان"علف های هرز"، نام موسساتی را که دیروز در صحن مجلس از اشاره مستقیم به آنها پرهیز شد، منتشر کرده بود. کیهان درباره رانت خواری موسسات مالی و بانک های جدید التاسیس، پس از افشای اختلاس سه میلیاردی در بانک صادرات نوشته بود: "بر اثر غفلت های صورت گرفته و نفوذ جریان انحرافی در مراکز حساس سیاسی، اقتصادی و مهم تر از همه نظارتی نظیر بانک مرکزی کشور، چندی است که بازی جدید «بانک بازی» از سوی جریان یاد شده و آن هم در مقابل چشمان سه قوه به راه افتاده است. در این بازی، حلقه های پیدا و پنهان گروه انحرافی در مرکزیت سیستم پولی و مالی کشور با اعطای مجوزهای طلایی برای افراد وابسته به خود که نگاهی به کارنامه فعالیت آن ها نشان می دهد برخی از آنان در ردیف بزرگترین بدهکاران به نظام بانکی کشور هستند، در جهت منافع شخصی و گروهی خود حرکت می کنند.پس از آنکه بانک های خصوصی چون «تات»، «آریا» و «گردشگری» با چنین ماهیتی تاسیس و به لطف حمایت های بی حساب و کتاب لیدرهای جریان انحرافی در کمترین زمان و با بیشترین رانت در عرصه اقتصادی کشور مشغول به فعالیت شدند، این روزها خبر تأسیس بانک دیگر وابسته به این گروه به گوش می رسد. این بار بانک «شرق»! بانکی که مجوز آن با پیگیری ها و فشارهای دو لیدر جریان انحرافی و برخی از حلقه های وابسته به این باند در بانک مرکزی نظیر «ح.پ» و در حالی که مجوز راه اندازی آن، به دلیل آنکه یکی از عمده سهامدارانش، خود در ردیف بدهکاران بزرگ به نظام بانکی است متوقف شده بود، به یکباره صادر می شود و همانطور که گفته شد خبر تصویب تأسیس و حتی ارسال پرونده بانک به بورس جهت اعطای مجوز پذیره نویسی مخفی نگاه داشته می شود". سایت آینده: مجری رانت خواری جریان انحرافی این سرمقاله که قبل از افشای اختلاس "الف.خ" از بانک صادرات و رکورد شکنی رقم اختلاس 3000 میلیارد تومانی منتشر شده بود، منجر به لغو امتیاز تاسیس بانک آریا از سوی بانک مرکزی و آنطور که سایت آینده گزارش داد، امیر خسروی در فردای این روز بازداشت شد. سایت آینده در گزارش خود نوشته بود: "در حالی که بانک مرکزی از توقف صدور مجوز بانک آریا خبر می‌دهد، مالک اصلی بانک به اتهام اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات ایران دستگیر شده است. «ا.خ»، از چهره‌های مرتبط با یکی از مقامات ارشد دولتی و پرونده بیمه ایران که صاحب ده‌ها شرکت و موسسه اقتصادی زنجیره‌ای و تو‌ در‌ تو می‌باشد، با استفاده از شگرد خاصی اقدام به اختلاس از بانک صادرات می‌کرده است. این فرد با تبانی و نفوذ با رییس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد، اقدام به صدور ال سی‌های جعلی به مبالغ ده‌ها میلیارد تومانی می‌کرده است و بدون آن که وجه ال ‌سی ‌های مذکور را به بانک بپردازد، ال‌سی‌ها را دریافت و به بانک‌های دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایین‌تر از قیمت رسمی ال سی می‌فروخته است. از آنجا که این ال سی‌ها در سامانه اطلاعاتی بانک صادرات ثبت نمی‌شده است، خریداران ال سی با استعلام از همان شعبه صادرکننده اقدام به خرید ال سی می‌کردند و درنهایت مبالغ ال سی‌‌های مذکور به بیش از 2 میلیارد و 700 میلیون دلار یا معادل سه هزار میلیارد تومان می‌رسد. گفته می‌شود این فرد این مبلغ هنگفت را جهت انجام سایر معاملات صوری و دلالی خود استفاده می‌کرده و از این مبلغ که از حساب بانک صادرات برداشت شده است، تنها 500 میلیارد تومان صرف واسطه‌گری بانک‌های دیگر شده است. پس از یک اشتباه ا.خ‌، این موضوع توسط بانک صادرات کشف و به نهادهای نظارتی گزارش می‌گردد. گفته می‌شود فرد مذکور که مالک یکی از باشگاه‌های لیگ برتر فوتبال نیز می‌باشد، در بسیاری از صنایع معاملات و فعالیت‌های اقتصادی نقش دارد". گفتنی است در سایت رسمی موسسه سرمایه گذاری امیر منصور، نام تیم فوتبال مورد اشاره سایت آینده به عنوان یکی از موسسات وابسته به این فرد منتشر شده است. این سایت از تیم فوتبال "داماش گیلان" که مدیرعامل آن امیر عابدینی، نماینده دوره دوم شورای شهر تهران در فهرست محافظه کاران بود، نام برده است. آینده در پایان گزارش خود نیز نوشته بود: "بانک مرکزی چگونه و به چه دلایلی در برابر تخلفات عمده این گروه سکوت اختیار کرده است. بانک مرکزی که در اطلاعیه‌های خود پیگیر وام های سه و ده میلیون تومانی است که به نیازمندان جامعه داده شده چرا تاکنون در خصوص تخلفات چند صد میلیارد تومانی این گروه سکوت کرده است. البته سکوت بانک مرکزی تنها به این بانک خصوصی ختم نمی‌شود. وقتی به تخلفات عمده‌ای که در مرحله تاسیس بانک‌های خصوصی نگاه می‌کنیم این سئوال مطرح می‌شود که آیا بانک مرکزی نیز در مسیر انحراف قرار گرفته است. پیش از این هشدارهای جدی درباره سوءاستفاده جریان انحرافی و صاحب نفوذان از بانک مرکزی برای پول‌شویی و اقدامات خلاف قانون سنگین داده شده بود که ظاهراً چندان جدی گرفته نشده است".


نماینده اصولگرا: مردم بیچاره شده اند

سه تن از نمایندگان مخالف دو چهره جنجالی دولت احمد نژاد، اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی، در جلسه روز یکشنبه مجلس به بهانه طرح سئوال از وزیر اقتصاد، از "رانت خواری بزرگ در بانک های شبه خصوصی" پرده برداشتند. احمد توکلی که به نمایندگی از پرویز سروری و الیاس نادران، در صحن مجلس سخن می گفت، هشدار داد که در صورت ادامه این رانت خواری مجبور به شکایت از محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی خواهد شد.
سخنان توکلی و پاسخ های شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد که به جدال لفظی نیز کشیده شد، بازتاب وسیعی در رسانه های داخلی داشت.سایت های نزدیک به دولت از قانع شدن سئوال کنندگان خبر داده اند، اما احمد توکلی در پایان سخنان خود گفته است که "موضوع قانع شدن یا نشدن مطرح نبود،ما می خواستیم هشدار خود را داده باشیم".
 احمد توکلی در سخنان خود اشاره ای به نام "جریان انحرافی" نکرده و حتی از «بانک های شبه خصوصی» نزدیک به مشایی و رحیمی نام نیاورده، اما پیش از این روزنامه کیهان با اشاره به نام سه بانک "آریا"، "گردشگری" و "تات"، آنها را متعلق به جریان موسوم به انحرافی دانسته بود.
علاوه بر کیهان، پایگاه خبری "یا لثارات" نیز چندی پیش به "بررسی تحلیلی فعالیت های اقتصادی جریان انحرافی" پرداخته و طی آن به موضوع رانت خواری بانک های نزدیک به مشایی و رحیمی اشاره کرده بود.
هفته گذشته نیز که خبر "رکورد شکنی پرونده اختلاس در ایران" در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت، ساعتی بعد، سایت آینده از بازداشت "صاحب اصلی بانک آریا به اتهام اختلاس از بانک صادرات" خبر داد.
آینده البته به صورت اختصاری "الف.خ" به این فرد اشاره کرده بود، اما با نام بردن از دو شرکت متعلق به وی به نام های "شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور" و "شرکت مه آفرید"، که مدیر عامل هر دو موسسه فردی به نام "امیر خسروی" است، راه را برای شناسایی این فرد هموار کرد.
آینده همچنین نوشت که این فرد از بستگان نزدیک  یکی از مقامات ارشد دولتی و به جریان انحرافی متصل است و در پرونده بیمه ایران که محمد رضا رحیمی متهم ردیف اول آن است نیز حضور دارد.

افشاگری توکلی
مجموعه این اخبار موجب شد تا روز یکشنبه، احمد توکلی در قالب طرح سئوال از وزیر اقتصاد بر تنور این ماجرا بدمد و در نطق خود چنین بگوید: "در شرایطی که علائم رکودی را در اقتصاد کشور می​بینیم،چرا برخی در صف دریافت مجوز برای تاسیس بانک و تعاونی مالی قرار گرفته​اند؟ علتش رانت خواری بزرگی است که با استفاده از تسهیلات این بنگاه​ها صورت می​گیرد. این پول​ها که برخی را سرمایه​دار می​کند، در واقع از جیب مستضعفین خارج می​شود. یکی از بانک​های جدیدالتاسیس از محل اخذ وام از بانک صادرات امروزه به آلاف و علوفی رسیده است".
به گزارش خبرآنلاین او افزوده است: "در پاییز سال گذشته نامه​ای برای شما (وزیر اقتصاد) نوشتم و از وجود 84 موسسه غیرقانونی خبر دادم.... با شعار عدالت که عدالت ایجاد نمی​شود. این رانت خواری​ها به بی عدالتی و ظلم دامن می​زند. در شمال کشور این موسسات غیرقانونی، پدر مردم را درآورده​اند. این موسسات به جان مردم افتاده​اند. مردم بیچاره شدند. شما اگرچه مسئول مستقیم این امر نیستید اما به عنوان عضو شورای پول و اعتبار و هیات مدیره بانک مرکزی، چرا تا کنون در این زمینه فریاد نزده​اید و حق مردم را مطالبه نکرده​اید و ما صدایتان را نشنیده​ایم؟ ما که نمی​توانیم از دستگاه​های زیر نظر رئیس​جمهور و وزارتخانه​ها سئوال کنیم ولی اگر اینگونه روند ادامه یابد ناچار از پیگرد قضایی رئیس کل بانک مرکزی هستیم. در دولت عدالت گستر که نباید این اتفاقات رخ دهد".
شمس الدین حسینی نیزدر پاسخ به سخنان توکلی گفت: "صدور مجوز تعاونی ها در حوزه اختیارات من نیست، بنده به وظیفه​ام برای پیگیری این امور عمل کرده​ام و کوشیده​ام که نظارت بر عملکرد این موسسات را مطابق قانون لحاظ کنم. البته برخورد و نظارت بر همه موسسات تبعات اجتماعی ندارد ولی با حمایت قوه قضاییه و نیروی انتظامی با مواردی که صاحب نفوذ بودند، برخورد شده است. با همتی که در بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار وجود دارد، این برخوردها تداوم خواهد یافت".
 فارس، خبرگزاری نزدیک به نهادهای امنیتی نظامی ادعا کرده این مجادله بین احمد توکلی و شمس الدین حسینی در نهایت با "اعلام قانع شدن" سئوال کنندگان همراه بوده، حال آنکه در متن منتشر شده از سخنان توکلی، وی در اینباره گفته است: "نیازی به رای گیری در خصوص قانع کننده بودن پاسخ​های وزیر نیست و امیدوارم که رویکرد نظارتی در دولت ادامه یابد".

کیهان و بانک های رانت خوار
 روزنامه کیهان اما در سرمقاله دو هفته قبل خود با عنوان"علف های هرز"، نام موسساتی را که دیروز در صحن مجلس از اشاره مستقیم به آنها پرهیز شد، منتشر کرده بود.
کیهان درباره رانت خواری موسسات مالی و بانک های جدید التاسیس، پس از افشای اختلاس سه میلیاردی در بانک صادرات نوشته بود: "بر اثر غفلت های صورت گرفته و نفوذ جریان انحرافی در مراکز حساس سیاسی، اقتصادی و مهم تر از همه نظارتی نظیر بانک مرکزی کشور، چندی است که بازی جدید «بانک بازی» از سوی جریان یاد شده و آن هم در مقابل چشمان سه قوه به راه افتاده است. در این بازی، حلقه های پیدا و پنهان گروه انحرافی در مرکزیت سیستم پولی و مالی کشور با اعطای مجوزهای طلایی برای افراد وابسته به خود که نگاهی به کارنامه فعالیت آن ها نشان می دهد برخی از آنان در ردیف بزرگترین بدهکاران به نظام بانکی کشور هستند، در جهت منافع شخصی و گروهی خود حرکت می کنند.پس از آنکه بانک های خصوصی چون «تات»، «آریا» و «گردشگری» با چنین ماهیتی تاسیس و به لطف حمایت های بی حساب و کتاب لیدرهای جریان انحرافی در کمترین زمان و با بیشترین رانت در عرصه اقتصادی کشور مشغول به فعالیت شدند، این روزها خبر تأسیس بانک دیگر وابسته به این گروه به گوش می رسد. این بار بانک «شرق»! بانکی که مجوز آن با پیگیری ها و فشارهای دو لیدر جریان انحرافی و برخی از حلقه های وابسته به این باند در بانک مرکزی نظیر «ح.پ» و در حالی که مجوز راه اندازی آن، به دلیل آنکه یکی از عمده سهامدارانش، خود در ردیف بدهکاران بزرگ به نظام بانکی است متوقف شده بود، به یکباره صادر می شود و همانطور که گفته شد خبر تصویب تأسیس و حتی ارسال پرونده بانک به بورس جهت اعطای مجوز پذیره نویسی مخفی نگاه داشته می شود".

سایت آینده: مجری رانت خواری جریان انحرافی
این سرمقاله که قبل از افشای اختلاس "الف.خ" از بانک صادرات و رکورد شکنی رقم اختلاس 3000 میلیارد تومانی منتشر شده بود، منجر به لغو امتیاز تاسیس بانک آریا از سوی بانک مرکزی و آنطور که سایت آینده  گزارش داد، امیر خسروی در فردای این روز بازداشت شد.
سایت آینده در گزارش خود نوشته بود: "در حالی که بانک مرکزی از توقف صدور مجوز بانک آریا خبر می‌دهد، مالک اصلی بانک به اتهام اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات ایران دستگیر شده است. «ا.خ»، از چهره‌های مرتبط با یکی از مقامات ارشد دولتی و پرونده بیمه ایران که صاحب ده‌ها شرکت و موسسه اقتصادی زنجیره‌ای و تو‌ در‌ تو می‌باشد، با استفاده از شگرد خاصی اقدام به اختلاس از بانک صادرات می‌کرده است. این فرد با تبانی و نفوذ با رییس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد، اقدام به صدور ال سی‌های جعلی به مبالغ ده‌ها میلیارد تومانی می‌کرده است و بدون آن که وجه ال ‌سی ‌های مذکور را به بانک بپردازد، ال‌سی‌ها را دریافت و به بانک‌های دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایین‌تر از قیمت رسمی ال سی می‌فروخته است. از آنجا که این ال سی‌ها در سامانه اطلاعاتی بانک صادرات ثبت نمی‌شده است، خریداران ال سی با استعلام از همان شعبه صادرکننده اقدام به خرید ال سی می‌کردند و درنهایت مبالغ ال سی‌‌های مذکور به بیش از 2 میلیارد و 700 میلیون دلار یا معادل سه هزار میلیارد تومان می‌رسد. گفته می‌شود این فرد این مبلغ هنگفت را جهت انجام سایر معاملات صوری و دلالی خود استفاده می‌کرده و از این مبلغ که از حساب بانک صادرات برداشت شده است، تنها 500 میلیارد تومان صرف واسطه‌گری بانک‌های دیگر شده است. پس از یک اشتباه ا.خ‌، این موضوع توسط بانک صادرات کشف و به نهادهای نظارتی گزارش می‌گردد.  گفته می‌شود فرد مذکور که مالک یکی از باشگاه‌های لیگ برتر فوتبال نیز می‌باشد، در بسیاری از صنایع معاملات و فعالیت‌های اقتصادی نقش دارد".
گفتنی است در سایت رسمی موسسه سرمایه گذاری امیر منصور، نام تیم فوتبال مورد اشاره سایت آینده به عنوان یکی از موسسات وابسته به این فرد منتشر شده است. این سایت از تیم فوتبال "داماش گیلان" که مدیرعامل آن امیر عابدینی، نماینده دوره دوم شورای شهر تهران در فهرست محافظه کاران بود، نام برده است.
آینده در پایان گزارش خود نیز نوشته بود: "بانک مرکزی چگونه و به چه دلایلی در برابر تخلفات عمده این گروه سکوت اختیار کرده است. بانک مرکزی که در اطلاعیه‌های خود پیگیر وام های سه و ده میلیون تومانی است که به نیازمندان جامعه داده شده چرا تاکنون در خصوص تخلفات چند صد میلیارد تومانی این گروه سکوت کرده است. البته سکوت بانک مرکزی تنها به این بانک خصوصی ختم نمی‌شود. وقتی به تخلفات عمده‌ای که در مرحله تاسیس بانک‌های خصوصی نگاه می‌کنیم این سئوال مطرح می‌شود که آیا بانک مرکزی نیز در مسیر انحراف قرار گرفته است. پیش از این هشدارهای جدی درباره سوءاستفاده جریان انحرافی و صاحب نفوذان از بانک مرکزی برای پول‌شویی و اقدامات خلاف قانون سنگین داده شده بود که ظاهراً چندان جدی گرفته نشده است".

شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه محمدرضا یزدان پناه m.yazdanpanah(at)roozonline.com محمد جعفری مدیرمسئول روزنامه "انقلاب اسلامی" در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب 1357 در گفت و گو با "روز" و در سالگرد ترور اسدالله لاجوردی او را در یک جمله اینگونه توصیف می کند: "شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه" تصویری که جعفری از لاجوردی ارائه می دهد، مشابه همان تصویری است که زندانیان سیاسی نجات یافته از زندان های تحت مدیریت او در تمام سال های گذشته بیان کرده اند: شکنجه گری بی رحم، سنگدل و روان پریش که کشتن مخالفان و منتقدان نظام تازه تاسیس اسلامی برایش راحت ترین کار بود. این البته آن چیزی نیست که توسط مسئولان جمهوری اسلامی و رسانه های طرفدار آن از اسدالله لاجوردی ارائه می شود. آنها این مسئول مهم قضایی و امنیتی سال های نخست استقرار نظام فعلی را به تاسی از آیت الله خامنه ای "دیده بان انقلاب" می نامند. همکاران او و بخصوص دوستانش در موتلفه اسلامی از لاجوردی به عنوان "شهیدی مظلوم" که با تمام وجود در راستای اهداف و آرمان های انقلاب، جمهوری اسلامی و آیت الله خمینی قدم بر می داشت نام می برند. این در حالی است که مخالفین لاجوردی می گویند دقیقا همین اعتقادات و علایق ایدئولوژیک و سیاسی بود که از دادستان سابق انقلاب و رئیس وقت زندان اوین، به گفته آنها "قاتل و شکنجه گری بی رحم" ساخته بود. هیزم فروشی که تشنه انتقام شد اسدالله لاجوردی که فعالیت های سیاسی اش پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در حمله به دفتر شرکت هواپیمایی ال عال (خطوط هوایی اسرائیل) در تهران، مشارکتی نه چندان جدی در ترور حسنعلی منصور و برگزاری جلسات دینی و مذهبی خلاصه می شد، پس از انقلاب به یکی از قدرتمندترین مقامات قضایی جمهوری اسلامی تبدیل شد. او بازاری زاده ای در محلات جنوبی شهر تهران بود که پدرش هیزم فروشی می کرد. تحصیلات را در سال دوم دبیرستان ترک کرد و در هیزم فروشی پدر به کار مشغول شد و آشنایی با هیات های موتلفه اسلامی و سپس عضویت در شورای مرکزی آن، مسیر زندگی سیاسی او را تغییر داد. دو بار دستگیری و تحمل شکنجه های سنگین در زندان های دوران محمدرضا پهلوی، آسیب های جدی جسمی و روانی را برای این شاگرد دروس دینی محمد بهشتی و مرتضی مطهری به دنبال داشت. بر اثر این شکنجه ها، کمر او شکست و چشمش به شدت آسیب دید. اما آنگونه که قربانیان شکنجه های او در سال های پس از انقلاب می گویند، آن آزار و اذیت ها بیش از آنکه به جسم او آسیب برسانند به وضعیت روحی و روانی لاجوردی صدمه زد. اسدالله لاجوردی در دوران حبس پیش از انقلاب کمابیش با اعضای سازمان مجاهدین خلق، چریک هایی فدایی خلق و زندانیان چپ نشست و برخاست داشت.گفته می شود او به علت عقاید خشک مذهبی و فقدان تسلط در مباحث فکری و تئوریک، مورد تحقیر دیگر زندانیان قرار می گرفت. محمد جعفری می گوید که آن شرایط در خاطر لاجوردی باقی ماند و "پس از انقلاب و آنگاه که امکان و تواناییِ تلافی آنها را پیدا کرد، با شکنجه و صدور فرمان اعدام بسیاری از اعضا و هواداران گروه های چپ، مجاهدین و فداییان خلق و ... در صدد جبران آنها برآمد." آنها که نامشان در هیچ آماری نبود ... جعفری که خود از زندانیان سیاسی دهه 60 است که به طور مستقیم توسط لاجوردی بازجویی و شکنجه شده، درباره عملکرد دادستان وقت انقلاب به یک نمونه اشاره می کند: "هنگامی که بر اثر فشارهای آیت الله منتظری، آیت الله خمینی و دستگاه قضایی ناچار به عزل لاجوردی از دادستانی و مسئولیت زندان اوین شدند، آماری که توسط او به مسئولان جدید زندان اوین ارائه شد، بیشتر از افرادی بود که در آن هنگام در زندان حضور داشتند." به گفته جعفری، این افراد کسانی بودند که "زیر شکنجه های لاجوردی جان داده بودند اما نامشان در هیچ آماری نیامده بود." او لاجوردی را فردی توصیف می کند که به هیچکس پاسخگو نبود.حتی زمانی که آیت الله موسوی اردبیلی رئیس وقت شورای عالی قضایی در یک سخنرانی خواستار رعایت حداقلی از قوانین در زندان ها شده بود، بدون نام بردن از او گفته بود که "خوک ها می خواهند به ما روش زندان داری یاد بدهند." مدیرمسئول وقت روزنامه انقلاب اسلامی و مشاور ابوالحسن بنی صدر می گوید که "لاجوردی توسط محمد بهشتی که با اعضای موتلفه ارتباط داشت وارد دستگاه قضایی شده بود و خود بهشتی همراه با آیت الله خمینی بزرگترین حامیان او بودند." او به ماجرای احضار خود به دادستانی انقلاب توسط لاجوردی در اواخر سال 1359 به علت انتشار خبری در روزنامه انقلاب اسلامی اشاره می کند و می گوید: "لاجوردی در آن ملاقات به من گفت که تابع محض امام است." آنها را هم اعدام کرد محمد جعفری در بامداد روز 21 خرداد سال 1360 و هنگام خروج از پادگانی نظامی در کرمانشاه که در آن روز محل اسکان رئیس جمهور وقت و همراهانش بود توسط پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. او پس از آن بیش از پنج سال را در زندان های کرمانشاه، اوین، قزل حصار و کمیته مشترک در حبس بود تا اینکه بر اثر تلاش های آیت الله منتظری که در آن هنگام قائم مقام رهبری بود از زندان آزاد شد. او با اشاره به انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روحی ـ– روانی که توسط لاجوردی به زندانیان سیاسی و ایدئولوژیک وارد می شد، می گوید که از نظر لاجوردی تمام مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی "مهدورالدم" بودند و اگر زنده باقی می ماندند تنها به علت "رافت اسلامی نظام" بود. جعفری می گوید لاجوردی بارها این مسئله را به صراحت در مجامع مختلف و از جمله یک بار در حسینیه زندان اوین خطاب به بیش از 2000 زندانی عنوان کرد. او همچنین به حالات خاص روحی و روانی لاجوردی و نیز سهولت کشتن انسان ها نزد او اشاره می کند و می افزاید: "روزی در اوین شاهد بودم که یک روحانی به نام کنی از اهالی شاه عبدوالعظیم همراه با برادرش به زندان آورده شدند. لاجوردی چنان با آنها گرم سلام و علیک کرد و آنها را در آغوش کشید که مشخص بود سال هاست با آنها رابطه ای صمیمی دارد اما تنها چند روز بعد آنها را نیز اعدام کرد." مشاور ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به این پرسش "روز" که تاثیر شکنجه های سنگین پیش از انقلاب بر روی رفتارهای بعدی اسدالله لاجوردی با زندانیان در دوران پس از انقلاب چه بود؟" می گوید: "این مسئله بی شک تاثیر زیادی داشت اما نباید فراموش کرد که افراد زیادی هم بودند که به رغم تحمل شکنجه های سخت در زمان شاه چنین رفتاری را در پیش نگرفتند." جعفری از آیت الله منتظری و آیت الله لاهوتی به عنوان دو نمونه از این افراد نام می برد و اضافه می کند: "من پس از انقلاب با چشمان خودم پاهای مرحوم آیت الله منتظری را دیدم که چگونه بر اثر شکنجه های طاقت فرسای زندان های شاه دچار مشکل بودند اما آن مرحوم عمر خود را در راه دفاع از زندانیان سیاسی و ایدئولوژیک گذاشت. یا مرحوم آقای لاهوتی تا روز آخر حیات خود تلاش می کرد از زندانی شدن بی دلیل افراد و شکنجه شدن آنها جلوگیری کند." مردی با دوستان و دشمنان زیاد اول شهریور سالگرد ترور اسدالله لاجوردی است. مردی که با هیزم فروشی در بازار شروع کرد، به فدائیان اسلام و آیت الله کاشانی گروید، با موتلفه اسلامی پیوند خورد، زندان اوین و دادستانی انقلاب را به سیاه ترین خاطره یک نسل بدل کرد، با تولید و فروش لباس زیر زنانه در بازار ادامه داد، مجددا به ریاست سازمان زندان ها رسید و در نهایت در اول شهریور 1377 در حجره خود در بازار (خاستگاه سنتی اعضای موتلفه) توسط دو تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور و کشته شد. مجید انصاری اولین رئیس سازمان زندان های جمهوری اسلامی در سال 1365 و عضو فعلی شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز چندی پیش گفته بود که در سال ۱۳۶۳ پس از اینکه شورای عالی قضایی ماموریت تهیه گزارش از وضعیت زندان های استان تهران را به او سپرد، به بررسی عملکرد لاجوردی، دادستان انقلاب استان تهران پرداخت و در نهایت پس از گفتگوی مستقیم با صد زندانی سیاسی از زندان های مختلف، گزارشی به رئیس جمهور، رئیس مجلس و آیت الله خمینی پیرامون تخلفات بارز وی از قوانین و برخورد های خود سرانه و تند با زندانیان سیاسی ارسال کرد که در تداوم گزارش ها و شکایات قبلی، موجبات برکناری لاجوردی را فراهم کرد. او افزوده بود که "شنیده ام آقای لاجوردی پس از خودداری از تحویل مسئولیت، به ملاقات آیت الله خمینی می رود و با ارائه گزارش مفصلی خواستار برخورد با «جنایات منافقین» می شود. اما آیت الله خمینی در پاسخ گفته است: آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست این ها (اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها (خودسری های داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید." اما این روایت، با واکنش شدید دوستان و همکاران اسدالله لاجوردی مواجه شد که اظهارات انصاری را "کذب محض" نامیدند. رسانه های نزدیک به حکومت نیز با حمله شدید به انصاری، دلیل برکناری لاجوردی را ائتلاف و همکاری شکل گرفته میان گروه های به ظاهر متفاوتی مانند مجاهدین انقلاب و مجاهدین خلق تا نزدیکان آیت الله منتظری، مهدی هاشمی و برخی اطرافیان آیت الله خمینی در آن سالها که بعدا مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند، عنوان کردند. کدام شهید؟ در آن هنگام دو جریان در درون نظام جمهوری اسلامی به مخالفت با لاجوردی پرداختند. نخست آیت الله منتظری که مخالف تندروی و بدرفتاری با زندانیان سیاسی بود و بر ضرورت رعایت حقوق آنها و برخورد های ملایم تاکید می کرد. جریان دوم جناح موسوم به چپ خط امام بود. لاجوردی شخصا نظر منفی شدیدی نسبت به آنها داشت و جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب را دارای "نفاق خطرناک تر از سازمان مجاهدین خلق" می دانست. برخی از افراد این جناح نیز لاجوردی و سازمان مجاهدین خلق را دو لبه تیغ سرکوب آزادی ها می دانستند. بهزاد نبوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این خصوص می گوید: "لاجوردی معتقد بود کسانی که نگذاشتند منافقین را قبل از شروع عملیات مسلحانه بازداشت و مجازات کنیم، همدست آنان هستند و با این استدلال بعدها (نه در حیات رجایی، بهشتی و ... بلکه پس از شهادت آنها) ما را منافقین جدید می خواند." فرزندان اسدالله لاجوردی نیز در گفت و گویی که روز گذشته سایت "رجانیوز" از آنها منتشر کرد، مسئولان اطلاعاتی و امنیتی در دولت سید محمد خاتمی را به اطلاع از نقشه ترور پدر خود متهم کردند و کشته شدن او را "حاصل توطئه جمعی" و "کودتای اطلاعاتی سنگین" در درون دولت خاتمی دانستند. این در حالی است که پس از ترور لاجوردی، محمد خاتمی در پیامی او را "شهید سرافراز" و از "سربازان سخت‌کوش انقلاب و خدمت‌گزاران مردم و نظام" خوانده بود. محمد جعفری اگرچه به کار بردن عنوان "شهید" برای اسدالله لاجوردی را صحیح می داند اما می گوید که او "شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه" بود. --------------------------------------------------------------------------------


شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه


محمد جعفری مدیرمسئول روزنامه "انقلاب اسلامی" در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب 1357 در گفت و گو با "روز" و در سالگرد ترور اسدالله لاجوردی او را در یک جمله اینگونه توصیف می کند: "شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه"
تصویری که جعفری از لاجوردی ارائه می دهد، مشابه همان تصویری است که زندانیان سیاسی نجات یافته از زندان های تحت مدیریت او در تمام سال های گذشته بیان کرده اند: شکنجه گری بی رحم، سنگدل و روان پریش که کشتن مخالفان و منتقدان نظام تازه تاسیس اسلامی برایش راحت ترین کار بود.
این البته آن چیزی نیست که توسط مسئولان جمهوری اسلامی و رسانه های طرفدار آن از اسدالله لاجوردی ارائه می شود. آنها این مسئول مهم قضایی و امنیتی سال های نخست استقرار نظام فعلی را به تاسی از آیت الله خامنه ای "دیده بان انقلاب" می نامند.
همکاران او و بخصوص دوستانش در موتلفه اسلامی از لاجوردی به عنوان "شهیدی مظلوم" که با تمام وجود در راستای اهداف و آرمان های انقلاب، جمهوری اسلامی و آیت الله خمینی قدم بر می داشت نام می برند.
این در حالی است که مخالفین لاجوردی می گویند دقیقا همین اعتقادات و علایق ایدئولوژیک و سیاسی بود که از دادستان سابق انقلاب و رئیس وقت زندان اوین، به گفته آنها "قاتل و شکنجه گری بی رحم" ساخته بود.

هیزم فروشی که تشنه انتقام شد
اسدالله لاجوردی که فعالیت های سیاسی اش  پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در حمله به دفتر شرکت هواپیمایی ال عال (خطوط هوایی اسرائیل) در تهران، مشارکتی نه چندان جدی در ترور حسنعلی منصور و برگزاری جلسات دینی و مذهبی  خلاصه می شد، پس از انقلاب به یکی از قدرتمندترین مقامات قضایی جمهوری اسلامی تبدیل شد.
او بازاری زاده ای در محلات جنوبی شهر تهران بود که پدرش هیزم فروشی می کرد. تحصیلات را در سال دوم دبیرستان ترک کرد و در هیزم فروشی پدر به کار مشغول شد و آشنایی با هیات های موتلفه اسلامی و سپس عضویت در شورای مرکزی آن، مسیر زندگی سیاسی او را تغییر داد.
دو بار دستگیری و تحمل شکنجه های سنگین در زندان های دوران محمدرضا پهلوی، آسیب های جدی جسمی و روانی را برای این شاگرد دروس دینی محمد بهشتی و مرتضی مطهری به دنبال داشت. بر اثر این شکنجه ها، کمر او شکست و چشمش به شدت آسیب دید.
اما آنگونه که قربانیان شکنجه های او در سال های پس از انقلاب می گویند، آن آزار و اذیت ها بیش از آنکه به جسم او آسیب برسانند به وضعیت روحی و روانی لاجوردی صدمه زد.
اسدالله لاجوردی در دوران حبس پیش از انقلاب کمابیش با اعضای سازمان مجاهدین خلق، چریک هایی فدایی خلق و زندانیان چپ نشست و برخاست داشت.گفته می شود او  به علت عقاید خشک مذهبی و فقدان تسلط در مباحث فکری و تئوریک، مورد تحقیر دیگر زندانیان قرار می گرفت.
محمد جعفری می گوید که آن شرایط در خاطر لاجوردی باقی ماند و "پس از انقلاب و آنگاه که امکان و تواناییِ تلافی آنها را پیدا کرد، با شکنجه و صدور فرمان اعدام بسیاری از اعضا و هواداران گروه های چپ، مجاهدین و فداییان خلق و ... در صدد جبران آنها برآمد."

آنها که نامشان در هیچ آماری نبود ...
جعفری که خود از زندانیان سیاسی دهه 60 است که به طور مستقیم توسط لاجوردی بازجویی و شکنجه شده، درباره عملکرد دادستان وقت انقلاب به یک نمونه اشاره می کند: "هنگامی که بر اثر فشارهای آیت الله منتظری، آیت الله خمینی و دستگاه قضایی ناچار به عزل لاجوردی از دادستانی و مسئولیت زندان اوین شدند، آماری که توسط او به مسئولان جدید زندان اوین ارائه شد، بیشتر از افرادی بود که در آن هنگام در زندان حضور داشتند."
به گفته جعفری، این افراد کسانی بودند که "زیر شکنجه های لاجوردی جان داده بودند اما نامشان در هیچ آماری نیامده بود."
او لاجوردی را فردی توصیف می کند که به هیچکس پاسخگو نبود.حتی زمانی که آیت الله موسوی اردبیلی رئیس وقت شورای عالی قضایی در یک سخنرانی خواستار رعایت حداقلی از قوانین در زندان ها شده بود، بدون نام بردن از او گفته بود که "خوک ها می خواهند به ما روش زندان داری یاد بدهند."
مدیرمسئول وقت روزنامه انقلاب اسلامی و مشاور ابوالحسن بنی صدر می گوید که "لاجوردی توسط محمد بهشتی که با اعضای موتلفه ارتباط داشت وارد دستگاه قضایی شده بود و خود بهشتی همراه با آیت الله خمینی بزرگترین حامیان او بودند."
او به ماجرای احضار خود به دادستانی انقلاب توسط لاجوردی در اواخر سال 1359 به علت انتشار خبری در روزنامه انقلاب اسلامی اشاره می کند و می گوید: "لاجوردی در آن ملاقات به من گفت که تابع محض امام است."

آنها را هم اعدام کرد
محمد جعفری در بامداد روز 21 خرداد سال 1360 و هنگام خروج از پادگانی نظامی در کرمانشاه که در آن روز محل اسکان رئیس جمهور وقت و همراهانش بود توسط پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. او پس از آن  بیش از پنج سال را در زندان های کرمانشاه، اوین، قزل حصار و کمیته مشترک در حبس بود تا اینکه بر اثر تلاش های آیت الله منتظری که در آن هنگام قائم مقام رهبری بود از زندان آزاد شد.
او با اشاره به انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روحی ـ– روانی که توسط لاجوردی به زندانیان سیاسی و ایدئولوژیک وارد می شد، می گوید که از نظر لاجوردی تمام مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی "مهدورالدم" بودند و اگر زنده باقی می ماندند تنها به علت "رافت اسلامی نظام" بود.
جعفری می گوید لاجوردی بارها این مسئله را به صراحت در مجامع مختلف و از جمله یک بار در حسینیه زندان اوین خطاب به بیش از 2000 زندانی عنوان کرد.
او همچنین به حالات خاص روحی و روانی لاجوردی و نیز سهولت کشتن انسان ها  نزد او اشاره می کند و می افزاید: "روزی در اوین شاهد بودم که یک روحانی به نام کنی از اهالی شاه عبدوالعظیم همراه با برادرش به زندان آورده شدند. لاجوردی چنان با آنها گرم سلام و علیک کرد و آنها را در آغوش کشید که مشخص بود سال هاست با آنها رابطه ای صمیمی دارد اما تنها چند روز بعد آنها را نیز اعدام کرد."
مشاور ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به این پرسش "روز" که تاثیر شکنجه های سنگین پیش از انقلاب بر روی رفتارهای بعدی اسدالله لاجوردی با زندانیان در دوران پس از انقلاب چه بود؟" می گوید: "این مسئله بی شک تاثیر زیادی داشت اما نباید فراموش کرد که افراد زیادی هم بودند که به رغم تحمل شکنجه های سخت در زمان شاه چنین رفتاری را در پیش نگرفتند."
جعفری از آیت الله منتظری و آیت الله لاهوتی به عنوان دو نمونه از این افراد نام می برد و اضافه می کند: "من پس از انقلاب با چشمان خودم پاهای مرحوم آیت الله منتظری را دیدم که چگونه بر اثر شکنجه های طاقت فرسای زندان های شاه دچار مشکل بودند اما آن مرحوم عمر خود را در راه دفاع از زندانیان سیاسی و ایدئولوژیک گذاشت. یا مرحوم آقای لاهوتی تا روز آخر حیات خود تلاش می کرد از زندانی شدن بی دلیل افراد و شکنجه شدن آنها جلوگیری کند."

مردی با دوستان و دشمنان زیاد
اول شهریور سالگرد ترور اسدالله لاجوردی است. مردی که با هیزم فروشی در بازار شروع کرد، به فدائیان اسلام و آیت الله کاشانی گروید، با موتلفه اسلامی پیوند خورد، زندان اوین و دادستانی انقلاب را به سیاه ترین خاطره یک نسل بدل کرد، با تولید و فروش لباس زیر زنانه در بازار ادامه داد، مجددا به ریاست سازمان زندان ها رسید و در نهایت در اول شهریور 1377 در حجره خود در بازار (خاستگاه سنتی اعضای موتلفه) توسط دو تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور و کشته شد.
مجید انصاری اولین رئیس سازمان زندان های جمهوری اسلامی در سال 1365 و عضو فعلی شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز چندی پیش گفته بود که در سال ۱۳۶۳ پس از اینکه شورای عالی قضایی ماموریت تهیه گزارش از وضعیت زندان های استان تهران را به او سپرد، به بررسی عملکرد لاجوردی، دادستان انقلاب استان تهران پرداخت و در نهایت پس از گفتگوی مستقیم با صد زندانی سیاسی از زندان های مختلف، گزارشی به رئیس جمهور، رئیس مجلس و آیت الله خمینی پیرامون تخلفات بارز وی از قوانین و برخورد های خود سرانه و تند با زندانیان سیاسی ارسال کرد که در تداوم گزارش ها و شکایات قبلی، موجبات برکناری  لاجوردی را فراهم کرد.
او افزوده بود که "شنیده ام آقای لاجوردی پس از خودداری از تحویل مسئولیت، به ملاقات آیت الله خمینی می رود و با ارائه گزارش مفصلی خواستار برخورد با «جنایات منافقین» می شود. اما آیت الله خمینی در پاسخ گفته است: آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست این ها (اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها (خودسری های داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید."
اما این روایت،  با واکنش شدید دوستان و همکاران اسدالله لاجوردی مواجه شد که اظهارات انصاری را "کذب محض" نامیدند. رسانه های نزدیک به حکومت نیز با حمله شدید به انصاری، دلیل برکناری لاجوردی را ائتلاف و همکاری شکل گرفته میان گروه های به ظاهر متفاوتی مانند مجاهدین انقلاب و مجاهدین خلق تا نزدیکان آیت الله منتظری، مهدی هاشمی و برخی اطرافیان آیت الله خمینی در آن سالها که بعدا مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند، عنوان کردند.

کدام شهید؟
در آن هنگام دو جریان در درون نظام جمهوری اسلامی به مخالفت با لاجوردی پرداختند. نخست آیت الله منتظری که مخالف تندروی و بدرفتاری با زندانیان سیاسی بود و بر ضرورت رعایت حقوق آنها و برخورد های ملایم تاکید می کرد. جریان دوم جناح موسوم به چپ خط امام بود. لاجوردی شخصا نظر منفی شدیدی نسبت به آنها داشت و جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب را دارای "نفاق خطرناک تر از سازمان مجاهدین خلق" می دانست. برخی از افراد این جناح نیز لاجوردی و سازمان مجاهدین خلق را دو لبه تیغ سرکوب آزادی ها می دانستند.
بهزاد نبوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این خصوص می گوید: "لاجوردی معتقد بود کسانی که نگذاشتند منافقین را قبل از شروع عملیات مسلحانه بازداشت و مجازات کنیم، همدست آنان هستند و با این استدلال بعدها (نه در حیات رجایی، بهشتی و ... بلکه پس از شهادت آنها) ما را منافقین جدید می خواند."
فرزندان اسدالله لاجوردی نیز در گفت و گویی که روز گذشته سایت "رجانیوز" از آنها منتشر کرد، مسئولان اطلاعاتی و امنیتی در دولت سید محمد خاتمی را به اطلاع از نقشه ترور پدر خود متهم کردند و کشته شدن او را "حاصل توطئه جمعی" و "کودتای اطلاعاتی سنگین" در درون دولت خاتمی دانستند.
این در حالی است که پس از ترور لاجوردی، محمد خاتمی در پیامی او را "شهید سرافراز" و از "سربازان سخت‌کوش انقلاب و خدمت‌گزاران مردم و نظام" خوانده بود.
محمد جعفری اگرچه به کار بردن عنوان "شهید" برای اسدالله لاجوردی را صحیح می داند اما می گوید که او "شهیدی در جمهوری فرعونی ولایت فقیه" بود.

شگفتی مسکو از تصمیم ایران جهت شکایت از روسیه پیرامون قرارداد"اس-300" خبرگزاری «ریا نووستی»/ "الکساندر لوکاشویچ" سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که روسیه از تصمیم تهران جهت شکایت از روسیه به دادگاه بین المللی پیرامون قرارداد تحویل سیستم های پدافند موشکی "اس-300" به این کشور متحیر شده است. تهران بارها مسکو را به اجرای مفاد قرارداد تحویل "اس-300" فراخوانده بود. دولت ایران پیش از این به دادگاه بین المللی شکایت کرده تا بر اساس قانون ثابت شود که تحویل "اس-300" به ایران مغایر مفاد قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست. دیروز "سید محمودرضا سجادی" سفیر جمهوری اسلامی ایران در فدراسیون روسیه طی کنفرانسی مطبوعاتی در خبرگزاری «ریا نووستی» اعلام کرد کشورش به رای مثبت دادگاه بین المللی امیدوارست که اجازه دهد بر اساس قانون سیستم های مذکور به ایران تحویل داده شوند. لوکاشویچ روز پنجشنبه در تفسیر این تصمیم تهران گفت: "طبیعتا ما این اعلامیه مقامات ایرانی درباره به محکمه کشاندن عملکرد روسیه در این رابطه را در نظر خواهیم گرفت. در عین حال با توجه به روابط دوستانه ما با این کشور برای ما جای تعجب دارد که شرکای ایران چرا این روش را انتخاب کرده اند". وی افزود: "به نوبه خود، یافتن مشترک راه حل های قابل قبول برای مباحثی که گهگاه پیش می آیند را سازنده تر دانسته و ترجیح می دهیم اینکار در چارچوب گفتگوی مستقیم با طرف ایرانی انجام شود". دیپلمات روس تاکید کرد که برای روسیه پرونده تحویل سیستم های "اس-300" از سال گذشته بعد از صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد و متعاقبا حکم رییس جمهور روسیه به شماره 1154 مورخ 22 سپتامبر سال 2010 بسته شده است.

شگفتی مسکو از تصمیم ایران جهت شکایت از روسیه پیرامون قرارداد"اس-300"

خبرگزاری «ریا نووستی»/ "الکساندر لوکاشویچ" سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که روسیه از تصمیم تهران جهت شکایت از روسیه به دادگاه بین المللی پیرامون قرارداد تحویل سیستم های پدافند موشکی "اس-300" به این کشور متحیر شده است.

تهران بارها مسکو را به اجرای مفاد قرارداد تحویل "اس-300" فراخوانده بود. دولت ایران پیش از این به دادگاه بین المللی شکایت کرده تا بر اساس قانون ثابت شود که تحویل "اس-300" به ایران مغایر مفاد قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست.  دیروز "سید محمودرضا سجادی" سفیر جمهوری اسلامی ایران در فدراسیون روسیه طی کنفرانسی مطبوعاتی در خبرگزاری «ریا نووستی» اعلام کرد کشورش به رای مثبت دادگاه بین المللی امیدوارست که اجازه دهد بر اساس قانون سیستم های مذکور به ایران تحویل داده شوند.
لوکاشویچ روز پنجشنبه در تفسیر این تصمیم تهران گفت: "طبیعتا ما این اعلامیه مقامات ایرانی درباره به محکمه کشاندن عملکرد روسیه در این رابطه را در نظر خواهیم گرفت. در عین حال با توجه به روابط دوستانه ما با این کشور برای ما جای تعجب دارد که شرکای ایران چرا این روش را انتخاب کرده اند".
وی افزود: "به نوبه خود، یافتن مشترک راه حل های قابل قبول برای مباحثی که گهگاه پیش می آیند را سازنده تر دانسته و ترجیح می دهیم اینکار در چارچوب گفتگوی مستقیم با طرف ایرانی انجام شود".
دیپلمات روس تاکید کرد که برای روسیه پرونده تحویل سیستم های "اس-300" از سال گذشته بعد از صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد و متعاقبا حکم رییس جمهور روسیه به شماره 1154 مورخ 22 سپتامبر سال 2010 بسته شده است.

انقلابیون لیبی شهر "زواره " در غرب لیبی را فتح کردند/ اتحادیه عرب شورای ملی انتقالی را 'نماینده مشروع مردم لیبی' می داند انقلابیون لیبی شهر "زواره " در غرب لیبی را فتح کردند العربیه : هواداران معمر قدافی امروز پنجشنبه 25-8-2011 شهر زواره در غرب لیبی را زیر آتش توپخانه خود قرار دادند. نیروهای هوادارقذافی چندی پیش شهر زواره را به تصرف خود درآوردند اما اکنون نیروهای انقلابی پس از دو روز درگیری دوباره آن شهر را فتح کردند. به گزارش تلویزیون العربیه نیروهای انقلابی مخالف قذافی پس از در گیری شدید با نیروهای وفادار قذافی توانستند هجوم نیروهای قذافی را به عقب رانده وشهر را کاملا به تصرف خود در آورند. این درحالی است که انقلابیون مخالفان تقریبا بیشتر مناطق شهر طرابلس را به تصرف خود درآوردند. براساس همین گزارش نیروهای قذافی اکنون بطرف منطقه حی بوسلیم در اطراف طرابلس و شهر سرت عقب نشینی کردند . به گزارش شاهدان عینی مخالفان قذافی توانستند با حمله به زندان بوسلیم تمامی زندانیان را آزاد کنند. اتحادیه عرب شورای ملی انتقالی را 'نماینده مشروع مردم لیبی' می داند بی بی سی : در حالیکه اعضای شورای امنیت سازمان ملل برای حل اختلاف بر سر دسترسی شورای ملی انتقالی لیبی به اموال مسدود شده این کشور تلاش می کنند، اتحادیه عرب این شورا را به رسمیت شناخته است. روز پنجشنبه، ۳ شهریور (۲۵ اوت)، گزارش شد که نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب، اعلام کرده است که این اتحادیه شورای ملی انتقالی لیبی را که رهبری مخالفان حکومت معمر قذافی را برعهده داشته، نماینده مردم لیبی می داند. براساس این گزارش، آقای العربی در نشست خبری در قاهره، مقر اتحادیه عرب، گفته است که اعضای اتحایه "موافقت کردند که زمان آن فرا رسیده تا لیبی به مکان به حق خود در اتحادیه عرب بازگردد و اینکه شورای ملی انتقالی نماینده مشروع کشور لیبی باشد." نماینده شورای ملی انتقالی در اتحادیه عرب گفته است که لیبی در اجلاس وزیران خارجه کشورهای عضو که روز شنبه، برای بررسی حرکت اعتراضی مردم در سوریه و واکنش دولت نسبت به آن تشکیل می شود، حضور خواهد داشت هر چند انتظار می رود در این جلسه، شرایط لیبی نیز مطرح شود.

انقلابیون لیبی شهر "زواره " در غرب لیبی را فتح کردند/ اتحادیه عرب شورای ملی انتقالی را 'نماینده مشروع مردم لیبی' می داند

انقلابیون لیبی شهر "زواره " در غرب لیبی را فتح کردند

العربیه : هواداران معمر قدافی امروز پنجشنبه 25-8-2011 شهر زواره در غرب لیبی را زیر آتش توپخانه خود قرار دادند.

نیروهای هوادارقذافی چندی پیش شهر زواره را به تصرف خود درآوردند اما اکنون نیروهای انقلابی پس از دو روز درگیری دوباره آن شهر را فتح کردند.

به گزارش تلویزیون العربیه نیروهای انقلابی مخالف قذافی پس از در گیری شدید با نیروهای وفادار قذافی توانستند هجوم نیروهای قذافی را به عقب رانده وشهر را کاملا به تصرف خود در آورند.

این درحالی است که انقلابیون مخالفان تقریبا بیشتر مناطق شهر طرابلس را به تصرف خود درآوردند.

براساس همین گزارش نیروهای قذافی اکنون بطرف منطقه حی بوسلیم در اطراف طرابلس و شهر سرت عقب نشینی کردند .

به گزارش شاهدان عینی مخالفان قذافی توانستند با حمله به زندان بوسلیم تمامی زندانیان را آزاد کنند.

اتحادیه عرب شورای ملی انتقالی را 'نماینده مشروع مردم لیبی' می داند

بی بی سی  : در حالیکه اعضای شورای امنیت سازمان ملل برای حل اختلاف بر سر دسترسی شورای ملی انتقالی لیبی به اموال مسدود شده این کشور تلاش می کنند، اتحادیه عرب این شورا را به رسمیت شناخته است.

روز پنجشنبه، ۳ شهریور (۲۵ اوت)، گزارش شد که نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب، اعلام کرده است که این اتحادیه شورای ملی انتقالی لیبی را که رهبری مخالفان حکومت معمر قذافی را برعهده داشته، نماینده مردم لیبی می داند.

براساس این گزارش، آقای العربی در نشست خبری در قاهره، مقر اتحادیه عرب، گفته است که اعضای اتحایه "موافقت کردند که زمان آن فرا رسیده تا لیبی به مکان به حق خود در اتحادیه عرب بازگردد و اینکه شورای ملی انتقالی نماینده مشروع کشور لیبی باشد."

نماینده شورای ملی انتقالی در اتحادیه عرب گفته است که لیبی در اجلاس وزیران خارجه کشورهای عضو که روز شنبه، برای بررسی حرکت اعتراضی مردم در سوریه و واکنش دولت نسبت به آن تشکیل می شود، حضور خواهد داشت هر چند انتظار می رود در این جلسه، شرایط لیبی نیز مطرح شود.

فیلم / نیروهای نظامی رژیم سوریه ، فقط کشتار نمیکنند بلکه اموال مردم را هم چپاول میکنند


فیلم / نیروهای نظامی رژیم سوریه ، فقط کشتار نمیکنند بلکه اموال مردم را هم چپاول میکنند 
[تاريخ مطلب: دوم شهريور ۱۳۹۰ برابر با بيست و چهارم اوت ۲۰۱۱

فیلم / فریادهای يك دختر جوان که با چاقو مورد حمله قرار گرفت / تهران [تاريخ مطلب: سوم شهريور ۱۳۹۰ برابر با بيست و پنجم اوت ۲۰۱۱]


فیلم / فریادهای  يك دختر جوان که با چاقو مورد حمله قرار گرفت / تهران   
[تاريخ مطلب: سوم شهريور ۱۳۹۰ برابر با بيست و پنجم اوت ۲۰۱۱]

فیلم / خانه عایشه، دختر قذافی


فیلم / خانه عایشه، دختر قذافی
[تاريخ مطلب: سوم شهريور ۱۳۹۰ برابر با بيست و پنجم اوت ۲۰۱۱]
[کد مطلب: 37259]

واحد آموزش ترور، در نزدیکی شهر قم پرونده های ترور سپاه قدس یکی پس از دیگری باز می شود هفته نامه آلمانی اشپیگل نوشت: سه تن از متهمان ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان، بدنبال اعلام اسامی آنها از سوی دادگاه این ترور، لبنان را ترک کرده و راهی ایران شده اند و از سرنوشت نفر چهارم خبری در دست نیست. اشپیگل نوشت که هر چهار متهم ترور حریری در واحد آموزش عملیات تروریستی که پادگانی است در نزدیکی شهر قم آموزش دیده بودند. نام این واحد، کمپ آموزشی امام خمینی سپاه پاسداران است. اشپیگل نوشت: متهمین در پایگاه عملیاتی قم شیوه ترور را تمرین و حتی یک بار"عملیات آزمایشی انفجار" را اجرا کرده بودند.


واحد آموزش ترور، در نزدیکی شهر قمپرونده های ترور سپاه قدس
یکی پس از دیگری باز می شود
 
   
 
هفته نامه آلمانی اشپیگل نوشت: سه تن از متهمان ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان، بدنبال اعلام اسامی آنها از سوی دادگاه این ترور، لبنان را ترک کرده و راهی ایران شده اند و از سرنوشت نفر چهارم خبری در دست نیست. اشپیگل نوشت که هر چهار متهم ترور حریری در واحد آموزش عملیات تروریستی که پادگانی است در نزدیکی شهر قم آموزش دیده بودند. نام این واحد، کمپ آموزشی امام خمینی سپاه پاسداران است.
اشپیگل نوشت:
متهمین در پایگاه عملیاتی قم شیوه ترور را تمرین و حتی یک بار"عملیات آزمایشی انفجار" را اجرا کرده بودند.

وحشت از سرنوشت عراق و لیبی تشکیل کمیته بحران برای رهبری سوریه، پس از اسد همزمان با تشدید بحران حکومتی در سوریه، گفته می شود چند ده تن از اعضای سابق حزب بعث سوریه که در دوران بشار اسد و پدر وی "حافظ اسد" بموجب اختلاف نظر پاکسازی شده و برکنار شده بودند، یک کمیته بحران تشکیل داده اند. هدف از تشکیل این کمیته، جلوگیری از فروپاشی حزب بعث سوریه و حکومت سوریه و بازگشت به حزب، برکناری بشار اسد و انتخاب جانشینی برای اوست. همچنین گفته می شود که شماری از سیاستمداران و دولتمردان سابق سوریه که در چند دهه گذشته تصفیه شده و کنار گذاشته شده بودند نیز از کمیته اضطراری دفاع کرده اند. در همین ارتباط جمعی از اساتید دانشگاه ها نیز با این کمیته اعلام همبستگی کرده اند. آنچه که آشکاراست، این تلاش ها با هدف جلوگیری از سرنوشت مصر، لیبی و عراق ، پس از سرنگونی صدام و مبارک و همچنین موقعیتی است که اشتباهات بزرگ قذافی برای لیبی به بار آورد.


وحشت از سرنوشت عراق و لیبیتشکیل کمیته بحرانبرای رهبری سوریه، پس از اسد
 
   
 
همزمان با تشدید بحران حکومتی در سوریه، گفته می شود چند ده تن از اعضای سابق حزب بعث سوریه که در دوران بشار اسد و پدر وی "حافظ اسد" بموجب اختلاف نظر پاکسازی شده و برکنار شده بودند، یک کمیته بحران تشکیل داده اند. هدف از تشکیل این کمیته، جلوگیری از فروپاشی حزب بعث سوریه و حکومت سوریه و بازگشت به حزب، برکناری بشار اسد و انتخاب جانشینی برای اوست.
همچنین گفته می شود که شماری از سیاستمداران و دولتمردان سابق سوریه که در چند دهه گذشته تصفیه شده و کنار گذاشته شده بودند نیز از کمیته اضطراری دفاع کرده اند. در همین ارتباط جمعی از اساتید دانشگاه ها نیز با این کمیته اعلام همبستگی کرده اند.
آنچه که آشکاراست، این تلاش ها با هدف جلوگیری از سرنوشت مصر، لیبی و عراق ، پس از سرنگونی صدام و مبارک و همچنین موقعیتی است که اشتباهات بزرگ قذافی برای لیبی به بار آورد.

احمدی‌نژاد: انتخابات، آزادی و عدالت حق مردم سوریه است

احمدی‌نژاد: انتخابات، آزادی و عدالت حق مردم سوریه است

رادیو فردا : محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران، روز سوم شهریورماه در تازه‌ترین اظهار نظر خود در مورد بحران سوریه گفت که مردم این کشور باید حق انتخابات، آزادی و عدالت داشته باشند. او همچنین خواستار آن شد که دولت و ملت سوریه برای اجرای اصلاحات با یکدیگر به گفت‌و‌گو بنشینند.

این موضع آقای احمدی‌نژاد در حالی بیان شده است که پیشتر آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، با «انحراف» دانستن اعتراض‌های مردم سوریه گفته بود: «آمریکایی‌ها با تلاش برای شبیه‌سازی حوادث مصر، تونس، یمن و لیبی در سوریه سعی می‌کنند این کشور را که در خط مقاومت قرار دارد دچار مشکل کنند.»

آیت‌الله خامنه‌ای همچنین تاکید کرد که «ماهیت حوادث سوریه با ماهیت حوادث دیگر کشورهای منطقه متفاوت است».

اشاره رهبر جمهوری اسلامی در این سخنان به اعتراض‌هایی است که از آغاز سال جاری میلادی در برخی کشورهای عربی آغاز شده و تاکنون به سقوط سه دیکتاتور در این کشورها انجامیده است.

محمود احمدی‌نژاد روز پنج‌شنبه، سوم شهریور ماه، در گفت‌و‌گو با شبکه ماهواره‌ای المنار، وابسته به حزب‌الله لبنان، در پاسخ به سوالی درباره موضع ایران در خصوص بحران سوریه گفت: «غربی‌ها امید دارند به سوریه حمله کنند، همان گونه که در لیبی دخالت کردند.»

مخالفان مسلح معمر قذافی، رهبر فراری لیبی، با پشتیبانی نیروهای ناتو توانستند نیروهای دولتی این کشور را شکست دهند و بخش اعظم خاک لیبی از جمله طرابلس، پایتخت آن، را تحت کنترل خود درآورند.

رئیس جمهور ایران در مصاحبه خود همچنین گفت: «ملت و دولت در سوریه باید در کنار هم بنشینند و بر سر اصلاحات به تفاهم برسند.»

تظاهرات اعتراضی مردم در سوریه ماه پنجم خود را پشت سر می‌گذارد. از زمان آغاز اعتراض‌ها بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، بار‌ها وعده اصلاحات داده، اما به گفته مخالفان خود تاکنون عملا قدمی در این راه برنداشته است.

معترضان به حکومت سوریه می‌گویند که مقام‌های دولتی در اجرای اصلاحات جدی نیستند و ادامه سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم را به عنوان دلیلی برای سخنان خود مطرح می‌کنند.

محمود احمدی‌نژاد در این باره اظهار داشت: «ملت باید حق انتخابات، آزادی و عدالت داشته باشند و باید برای طرف‌ها در سوریه بنشینند و جدول زمان‌بندی در این خصوص تعیین کنند و به غرب اجازه دخالت ندهند.»

او ادامه داد: «غربی‌ها اصلاحات نمی‌خواهند، بلکه می‌خواهند جنگی داخلی را اداره کنند. آن‌ها از ملت‌های ما حمایت نمی‌کنند، بلکه دلیل تمام بلایای ملت‌های ما دخالت‌های این‌ها به خاطر رژیم صهیونیستی است.»

رئیس جمهوری اسلامی نسبت به آن چه تضعیف مقاومت در منطقه نامید هشدار داد و خواستار آن شد که «ملت‌ها خط مقاومت را تضعیف نکنند، زیرا این مسئله همه را در معرض خطر قرار داد و دارای تاثیراتی منفی بر سعودی، ترکیه و مصر خواهد بود.»

گفته‌های آقای احمدی‌نژاد در حالی است که عربستان سعودی در اعتراض به ادامه سرکوب معترضان در سوریه، سفیر خود را برای مشورت فراخوانده، و ترکیه نیز به هزاران پناه‌جوی سوری که در پی عملیات نظامی ارتش این کشور علیه معترضان آواره شده‌اند پناه داده است.

مقام‌های سوری می‌گویند که در حال مبارزه با «گروه‌های مسلح تروریست» هستند. معترضان اما این روایت را رد کرده و می‌گویند هدف از عملیات ارتش و نیروهای امنیتی سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز در این کشور است.

محمود احمدی‌نژاد در ادامه گفت‌و‌گوی خود از دخالت عربستان سعودی در بحرین انتقاد کرد و پرسید: «چه نیازی به دخالت سعوی در این مسئله وجود داشت؟!»

اسفندماه گذشته، بحرین شاهد اعتراض‌های خیابانی معترضان بود. بیشتر این تظاهرکنندگان را شیعیانی تشکیل می‌دادند که خواستار برپایی نظام پادشاهی مشروطه در این کشور هستند.

نیروهای نظامی برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس موسم به «سپر جزیره» از جمله نیروهای عربستان سعودی برای کمک به نیروهای امنیتی بحرین وارد این کشور شده و در مرز‌ها و همچنین اطراف مراکز حکومتی مستقر شدند.

در این میان دولت بحرین جمهوری اسلامی ایران را متهم به تحریک معترضان و راه‌اندازی تظاهرات خیابانی با استفاده از اختلاف‌های مذهبی می‌کند. اکثریت مردم بحرین شیعه‌مذهب هستند، اما اقلیت سنی در این کشور حکومت می‌کند.

شکست دیپلماسی "آقا" در سوریه سفیر ج.اسلامی در سوریه متهم به گزارش های غلط شد در تهران گفته می شود، کاسه و کوزه اشتباهات جبران ناپذیر بیت رهبری و شورای فرماندهان سپاه در سوریه را بر سر سفیر سابق جمهوری اسلامی در سوریه که هفته گذشته برکنار شد شکسته اند. او را متهم کرده اند که گزارش های غلط از اعتراضات مردم سوریه و توان دولت اسد برای غلبه بر بحران به وزارت خارجه و بیت رهبری مخابره کرده است و در محل نیز مشورت هائی که به دولت بشار اسد داده منطبق با نظرات "آقا" نبوده است! از جمله اتهامات دیگر او سخنرانی های وی در مجامع دولتی علیه جنبش اعتراضی مردم و به سود بشار اسد است. حتی گفته می شود که وی به توصیه ها و اطلاعاتی که از طریق سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان به وی داده میشده توجه نکرده است. این توصیه ها درجهت پرهیز از حمایت آشکار از بشار اسد و موضع گیری علیه جنبش اعتراضی بوده است. سفیر تازه "شیبانی" معاون خاورمیانه ای وزارت خارجه، برای جبران این اشتباهات سفیر سابق، با دستورالعمل های تازه وارد دمشق شده است. ضمنا در تهران به کلیه فرماندهان سپاه دستور داده شده که هیچ اظهار نظری در باره رویدادهای سوریه نکنند و نیروهای سپاه را از سوریه خارج کنند. این خروج در مرحله اول به طرف لبنان و پناه گرفتن در مناطق زیر نفوذ حزب الله بوده، اما با بالا گرفتن رویدادهای لیبی، دستور انتقال به تهران داده شده است. این درحالی است که مشکل انتقال با هواپیما از دمشق به ترکیه و از ترکیه به ایران وجود دارد. یعنی این احتمال وجود دارد که برخی فرماندهان سپاه قدس در جریان این عقب نشینی در ترکیه پناهنده شوند و یا ربوده شوند و جنجال تبلیغاتی تازه ای آغاز شود. حتی اگر 30 در صد آنچه که خبرگزاری ها بعنوان میزان خشم مردم سوریه نسبت به جمهوری اسلامی گزارش کرده اند واقعیت داشته باشد، باید گفت دفتر تازه ای علیه سپاه در منطقه گشوده شده و حالا دیگر بسیار دشوار حاکمیت جمهوری اسلامی می تواند روی سوریه بعنوان خاکریز اول حساب کند. متاثر از همین فضای کینه و دشمنی است که سفر زائران ایرانی به سوریه عملا قطع شده و حتی کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در سوریه نیز نیمه مخفی شده اند!


شکست دیپلماسی "آقا" در سوریهسفیر ج.اسلامی در سوریه
متهم به گزارش های غلط شد
 
   
 
در تهران گفته می شود، کاسه و کوزه اشتباهات جبران ناپذیر بیت رهبری و شورای فرماندهان سپاه در سوریه را بر سر سفیر سابق جمهوری اسلامی در سوریه که هفته گذشته برکنار شد شکسته اند. او را متهم کرده اند که گزارش های غلط از اعتراضات مردم سوریه و توان دولت اسد برای غلبه بر بحران به وزارت خارجه و بیت رهبری مخابره کرده است و در محل نیز مشورت هائی که به دولت بشار اسد داده منطبق با نظرات "آقا" نبوده است!
از جمله اتهامات دیگر او سخنرانی های وی در مجامع دولتی علیه جنبش اعتراضی مردم و به سود بشار اسد است. حتی گفته می شود که وی به توصیه ها و اطلاعاتی که از طریق سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان به وی داده میشده توجه نکرده است. این توصیه ها درجهت پرهیز از حمایت آشکار از بشار اسد و موضع گیری علیه جنبش اعتراضی بوده است.
سفیر تازه "شیبانی" معاون خاورمیانه ای وزارت خارجه، برای جبران این اشتباهات سفیر سابق، با دستورالعمل های تازه وارد دمشق شده است. ضمنا در تهران به کلیه فرماندهان سپاه دستور داده شده که هیچ اظهار نظری در باره رویدادهای سوریه نکنند و نیروهای سپاه را از سوریه خارج کنند. این خروج در مرحله اول به طرف لبنان و پناه گرفتن در مناطق زیر نفوذ حزب الله بوده، اما با بالا گرفتن رویدادهای لیبی، دستور انتقال به تهران داده شده است. این درحالی است که مشکل انتقال با هواپیما از دمشق به ترکیه و از ترکیه به ایران وجود دارد. یعنی این احتمال وجود دارد که برخی فرماندهان سپاه قدس در جریان این عقب نشینی در ترکیه پناهنده شوند و یا ربوده شوند و جنجال تبلیغاتی تازه ای آغاز شود.
حتی اگر 30 در صد آنچه که خبرگزاری ها بعنوان میزان خشم مردم سوریه نسبت به جمهوری اسلامی گزارش کرده اند واقعیت داشته باشد، باید گفت دفتر تازه ای علیه سپاه در منطقه گشوده شده و حالا دیگر بسیار دشوار حاکمیت جمهوری اسلامی می تواند روی سوریه بعنوان خاکریز اول حساب کند. متاثر از همین فضای کینه و دشمنی است که سفر زائران ایرانی به سوریه عملا قطع شده و حتی کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در سوریه نیز نیمه مخفی شده اند!
 
 

طراحی مانتوهای متناسب با «شئون اسلامی» در وزارت ارشاد

طراحی مانتوهای متناسب با «شئون اسلامی» در وزارت ارشاد
* «مجلس لایحه را بررسی نکند، دولت فکری برای عید فطر می‌کند»


طراحی مانتوهای متناسب با «شئون اسلامی» در وزارت ارشاد

معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با «نسیم»: علاوه بر چادر، بررسی و طراحی مانتوهای متناسب با شئون اسلامی نیز در دستور کار کارگروه ساماندهی مد و لباس قرار دارد.
به گزارش «نسیم»، حمید شاه‌آبادی همچنین از ترویج و تبلیغ پوشش‌های فصلی متناسب با شئون اسلامی در آینده نزدیک خبر داد.

«مجلس لایحه را بررسی نکند، دولت فکری برای عید فطر می‌کند»


الف : معاون پارلمانی دولت اعلام کرد که اگر مجلس در هفته آینده لایحه افزایش تعطیلات عیدفطر را بررسی نکند، دولت برای این تعطیلات «فکری» خواهد کرد.
محمدرضا میرتاج‌الدینی، امروز دوم شهریور ماه گفت که لایحه به مجلس فرستاده شده و در کمیسیون‌های تخصصی تصویب شده و باید یک‌شنبه آینده در دستور کار مجلس قرار بگیرد.
با این حال معاون پارلمانی دولت هشدار داده که اگر مجلس در این زمینه اقدام نکند، خود دولت فکری در این زمینه خواهد کرد.

چهار مدل براندازی و آينده ايران و سوريه

چهار مدل براندازی و آينده ايران و سوريه

رادیو فردا؛ مجید مجیدی : در سال‌های قرن بيست و يکم، چند حکومت ديکتاتوری دچار سقوط و فروپاشی شده‌ اند: نخست در افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، بعد گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراين (۲۰۰۴) و قرقيزستان (۲۰۰۵)، و بعد مصر و تونس و اکنون ليبی (۲۰۱۱). در اين سقوط‌ ها چهار مدل قابل ملاحظه است:

۱) حمله‌ی يک يا چند کشور خارجی و اشغال برای براندازی رژيم سياسی (بعث عراق و طالبان افغانستان)،

۲) پشتيبانی نظامی و ديپلماتيک خارجی از بخشی از مردم برای سقوط رژيم بدون اشغال (رژيم کودتايی و ظاهرا انقلابی ليبی)،

۳) فشار ديپلماتيک خارجی بر سران حکومت جهت ترک قدرت پيش از فروپاشی ارتش و ديوانسالاری دولتی در کنار حرکت استوار معترضان (ديکتاتورهای مصر و تونس)، و

۴) جنبش‌های مردمی بدون فشار ديپلماتيک يا کمک تدارکاتی و نظامی دولت‌های خارجی که به انقلاب‌های رنگی معروف شده‌اند (حکومت‌های اقتدارگرا در گرجستان، قرقيزستان، و اوکراين)

وقوع اين انگاره‌ها به کدام بسترهای سياسی و اقتصادی وابسته است؟ هر کدام از اين انگاره ها تا چه حد امکان تکرار در ديگر کشورهای منطقه را دارند؟ جنبش موجود در سوريه و جنبش‌های احتمالی در ايران در کدام يک از اين مقولات جای می گيرند؟

ارزيابی انگاره‌ها

مدل اول بسيار پر هزينه بوده و در کوتاه مدت نيز موفقيت آن در برقراری ثبات و امنيت و دولت سازی اندک بوده است. با درسی که کشورهای غربی از اين نحوه براندازی حکومت‌ها گرفته‌اند اين مدل تنها در شرايطی مثل وقوع حملات ۱۱ سپتامبر قابل تکرار است. کشورهايی که دارای موشک‌های دوربرد با دقت بسيار زياد و هواپيماهای بدون سرنشين جنگی هستند می توانند به دول يا گروه های متخاصم بدون هزينه‌های زياد مالی و انسانی حمله کنند. تنها کشورگشايانی مثل بوش و چينی با انگيزه‌های مذهبی و اقتصادی نامشروع (در حمله به عراق) می توانند دست به چنين اقداماتی در آينده بزنند.

مدل دوم در جوامعی به کار می آيد که ارتش بيش از مردم و دولت- ملت به شخص حاکم وفادار است و حاضر به حاشيه نشينی در رقابت‌های سياسی نيست. در اين رژيم‌ها، حاکمان بدون خونريزی انبوه مردم کنار نمی روند. از همين جهت است که مردم سوريه بدون حمايت نظامی کشورهای ديگر تاکنون نتواسته ‌اند رژيم بشار اسد را سرنگون سازند.

مدل سوم در کشورهايی قابل رخ دادن است که سازمان ارتش به دليل عدم درگير شدن در زد و بندهای اقتصادی می تواند در منازعات سياسی کنار بايستد و طرف هيچ فرد يا گروه سياسی خاصی را نگيرد. ارتش ليبی يا سوريه به اين درجه از تخصصی شدن و عقلانيت نرسيده‌اند و به همين خاطر شاهد جنگ نظاميان عليه مردم خود در اين دو کشور بوده‌ايم. اما در مصر و تونس ارتش از دخالت مستقيم در سرکوب‌ها سر باز زد و ديکتاتورها مجبور به کناره گيری شدند.

مدل چهارم مدل انقلاب‌های رنگی است (لاله در قرقيزستان، نارنجی در اوکراين و گل رز در گرجستان). در اين مدل معترضان به حکومت از فرصت انتخابات استفاده کرده و با گردهمايی در فضاهای عمومی و اعتصاب حکومت را مجبور به عقب نشينی و استعفا می کنند. اين مدل بسيار کم هزينه بوده و عمدتا در کشورهای قبلا وابسته به بلوک شرق رخ داده است. در اين کشورها نيز ارتش مداخله نکرده و رقابت سياسی را به حوزه‌ی عمومی واگذارده است. اما تفاوت کشورهای آسيای مرکزی و خاورميانه، نگاه متمرکز تر مردم آسيای ميانه به اروپای غربی، فقدان جريان اسلامگرايی قوی در آن کشورها و عدم سابقه‌ی ارتش در جنگ‌های بزرگ ( و لذا فقدان ادعای رهبری سياسی) است. همچنين رهبران سياسی در اين کشورها عمدتا بازمانده‌ی دوران اتحاد جماهير شوروی بودند در حالی که بسياری از ديکتاتورهای کشورهای خاورميانه به دوران استقلال اين کشورها نسب می برند.

آينده‌ سوريه

مخالفان سوری در ايجاد نوعی بديل حکومت جهت مذاکره با کشورهای غربی گام‌های اوليه را برداشته‌اند (در گردهمايی استانبول) اما حتی حمله‌ی ارتش با تانک و توپ به لاذقيه، دير الزور، درعا و حماه و ديگر نقاط شهری و  روستايی موجب نشد که معترضان پادگان‌ها را اشغال کرده و انگاره‌ی ليبی را سر مشق خود قرار دهند.

جامعه‌ی سوريه سالهاست ساخت قبيلگی را پشت سر گذاشته است و شهرهای سوريه را نمی توان بر اساس اين ساخت مقوله بندی سياسی کرد. البته پشتيبانی مالی و تدارکاتی جمهوری اسلامی ايران از سوريه نقشی کليدی در سرکوب‌ها بازی می کند که در ليبی چنين پشتيبانی‌ای وجود نداشت. از همين جهت تکرار انگاره‌ی ليبی در اين کشور بعيد به نظر می رسد.

دولت موجود سوريه در صورت گذار از بحران جاری در اين کشور انتخابات نسبتا آزاد و رقابتی برگزار نخواهد کرد تا دچار عواقب نامنتظر آن شود. از اين حيث انقلاب رنگی در اين کشور در آينده‌ی نزديک بسيار نامحتمل است.

مردم سوريه ظاهرا از انگاره‌ی تونس و مصر (تظاهرات مسالمت آميز متداوم تا وادار کردن رهبر کشور به استعفا) سرمشق می گيرند اما اين مدل با توجه به درگير شدن سران ارتش سوريه در فساد مالی حاکمان و ورود به ميدان سرکوب قابل تکرار به نظر نمی آيد. دولت اوباما نيز در موقعيتی نيست که به سوريه حمله کند و اصولا نه مشی سياسی اوباما و نه افکار عمومی امريکا اقتضای چنين امری را دارد. به همين دلايل است که بسياری از تحليلگران امکان سقوط بشار اسد را اندک می بينند.

آينده‌ ايران

ساخت قبيلگی در زندگی شهری ايران تقريبا انرژی خود را از دست داده است، گرچه بازمانده‌های آن در قلمرو سياسی کشور به چشم می خورد. اقوام ايرانی نيز در سه دهه جمهوری اسلامی ضعيف تر شده و امکان حرکت سياسی و نظامی مستقل عليه حکومت مرکزی را ندارند. از همين جهت تکرار مدل ليبی در ايران منتفی است. مدل عراق و افغانستان نيز با توجه به همان نکاتی که در مورد سوريه گفته شد در ايران تکرار نخواهد شد.

مدل انقلاب رنگی در ايران ديگر به زودی قابل تکرار نيست. هم حکومت چشم‌هايش برای رخدادهای پيش و پس از يک انتخابات باز شده و هم بسياری از معترضان ديگر حاضر نيستند هيزم تنور يک انتخابات ديگر واقع شوند. جنبش سبز، انقلاب رنگی به انجام نارسيده‌ی ايرانيان بود و بار ديگر از همين مدل استفاده نخواهد شد.

اما مدل مصر و تونس در ايران امکان بيشتری برای بروز دارد. ارتش در ايران در حوزه‌ی سياست داخلی دخالتی ندارد و بدنه‌ی سپاه نيز در برابر صدها هزار نفر از مردم نخواهد ايستاد، گرچه سازمان سپاه و فرماندهان آن در فساد غوطه ورند و مجبورند با سرکوب از حکومت پاسداری کنند. گرچه جمهوری اسلامی با کشورهای غربی رابطه‌ی حسنه‌ای ندارد و نمی توان فشار ديپلماتيک بر آن وارد کرد اما تحريم‌های موجود و قابل افزايش، دست جامعه‌ی جهانی را برای وارد کردن فشار بر حکومت در شرايط قيام عمومی باز خواهد گذارد.

جنبش‌های سياسی در مصر و تونس چندان سازمان يافته تر از جنبش اعتراضی در ايران نبوده است. تنها تفاوت، تجربه‌ی نزديک تاريخی جنگ و انقلاب در ايران (و پرهيز مردم ايران از دست يازيدن به خشونت در برابر نيروهای ويژه) و درآمدهای سرشار نفتی است که ايران را متمايز از تونس و مصر می سازد. در صورت پايين آمدن قيمت نفت و اجتماع چند روزه‌ی دهها هزار نفر از مردم تهران در يکی از ميادين، نفس‌های حکومت اسلامگرايان به شماره خواهد افتاد.

اين گردهمايی نياز چندانی به سازمان و تشکيلات آهنين ندارد و تنها موقعيت شناسی فعالان سياسی است که آن را ممکن می سازد (به همين دليل است که آب بازی چند جوان حکومت را به عکس العمل‌های شديد وادار می کند). نه فساد اقتصادی حاکمان جمهوری اسلامی از حاکمان مصر در دوران مبارک کمتر است و نه مردم ايران از مشکلات مردم مصر (تورم و بيکاری و فقر) در آن دوره مبرا هستند.

در شرايطی که علی خامنه‌ای با جمعی اندک از نيروهای سياسی و فرماندهان نظامی‌اش تنها مانده و حاکمان در فساد مالی و اخلاقی غوطه ورند و نسل جوان هر روزه تازيانه‌های اسلامگرايی را بر گرده‌ی خود احساس می کند يک جرقه می تواند توازن قدرت را به نفع مخالفان تغيير دهد.

فیلم / نیروهای نظامی رژیم سوریه ، فقط کشتار نمیکنند بلکه اموال مردم را هم چپاول میکنند