Wednesday, October 14, 2009

نامه 'تظلم' فرزندان هاشمی رفسنجانی به رئیس قوه قضائیه ایران


پنج فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری ایران، از رئیس قوه قضائیه این کشور خواسته اند که مرجعی صلاحیت دار را مأمور رسیدگی به شایعات و اتهامات علیه آنها کند.

فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر هاشمی روز شنبه ۲۸ شهریور (۱۹ سپتامبر) در نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی، انتشار شایعات علیه خود را، نوعی "اهرم فشار" علیه آقای هاشمی رفسنجانی و ابزاری برای "حذف" او دانسته اند.

در این نامه آمده است که "ترور شخصیت" در ۳۰ سال گذشته حربه "دشمنان انقلاب اسلامی" بوده است و آنها پس از ناامید شدن از تخریب چره آقای هاشمی رفسنجانی، به طرح اتهام و شایعه علیه فرزندان او روی آورده اند.
فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی، "برخی گروه های سیاسی" را بدون اشاره مستقیم به هویت آنها متهم می کنند که با دشمنان همنوا شده اند و بر بستر شایعات و شبهات و با سوء استفاده از احساسات عمومی، "به قدرت و مناصب مورد نظر دست یافتند".

در نامه فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی به رئیس قوه قضائیه آمده است که وزارت اطلاعات، سازمان بازرسی کل کشور و هیأتی ویژه که با موافقت "مسئولان عالی نظام" تشکیل شده بود پیش تر به این شایعات رسیدگی کرده اند، اما نتایج رسیدگی به "دلایل نامعلوم" اعلام نشده است
در این نامه همچنین آمده است که دولت آقای احمدی نژاد چهار سال است که به همه مدارک و اسناد نهادهای اجرایی دسترسی دارد، اما هنوز نتوانسته دلیلی برای اثبات شایعاتی که "مدعای دولتمردان هم واقع شده" ارائه کند.

امضا کنندگان نامه می گویند به همین دلیل است که با وجود اصرار آنها و انتظار افکار عمومی، اتهامات علیه آنها به محاکم قضائی ارجاع نمی شود.

در ادامه نامه آمده است: "شاید به همین دلیل است که اخیرا شاهد بوده ایم که از راه پخش اظهارات بعضی متهمان حوادث اخیر، که در صورت داشتن اعتبار اقرار قانونی، تنها علیه شخص اقرار کننده قابل استناد است، تلاش می شود تا ادعاهای بی سند علیه یکی از امضاء کنندگان این نامه... مستندسازی شود".

به نظر می رسد اشاره نویسندگان نامه به اتهاماتی است که اخیرا از زبان بعضی متهمان دادگاه های حوادث پس از انتخابات، علیه مهدی هاشمی مطرح شده و رسانه های حامی دولت به انتشار گسترده آن دست زده اند.

فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی در نامه به آقای لاریجانی از عدم رسیدگی مراجع قضایی به شکایات ارائه شده از سوی آنها گلایه کرده اند و از او خواسته اند که دستور دهد یک "مرجعی صلاحیتدار، مستقل و با اختیارات کامل و دور از بازی های سیاسی" به شایعات و اتهامات علیه آنها رسیدگی کند و نتایج آن را به اطلاع عموم برساند و "با اجرای عدالت، از ادامه این رویه مجرمانه پیشگیری کند".

آقای هاشمی رفسنجانی پرنفوذترین مخالف دولت آقای احمدی نژاد در میان مقامات جمهوری اسلامی محسوب می شود.

آقای احمدی نژاد پیش از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در جریان مناظرات انتخاباتی در تلویزیون از اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان "صحنه گردان اصلی" مخالفان دولت نام برد و او را به کارشکنی گسترده در کار دولت متهم کرد.

او همچنین گفت که "قانون گریزی" و "بی قانونی" را در ثروتمند شدن فرزندان کسانی چون آقای هاشمی رفسنجانی می داند.

رئیس مجلس خبرگان ایران که فرصت پاسخگویی به این اتهامات در تلویزیون به او داده نشد، در نامه ای سرگشاده به رهبر ایران، تلویحا از سکوت او گلایه کرد.

دفتر رفسنجانی از 'جعل خبر در روزنامه های زنجیره ای' انتقاد کرد



دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی از انتشار گزارش برخی رسانه های طرفدار دولت در مورد اظهارات او به شدت انتقاد کرده است.

دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با صدور اطلاعیه ای آنچه را که "جعل خبر توسط روزنامه ایران و رسانه های زنجیره ای همسو" خوانده مردود دانسته و افزوده است که "مطالبی که به نقل از دیگران و به صورت گزینشی و انتخابی در مورد دیدارهای انجام شده یا نشده آیت الله هاشمی رفسنجانی یا مواضع ایشان مطرح می شود فاقد اعتبار و سندیت است."

این اطلاعیه می افزاید که در هفته های اخیر و پس از برگزاری اجلاس دوره ای مجلس خبرگان رهبری، روند انتساب اظهارات خلاف واقع به آقای رفسنجانی شدت گرفته و در این مورد از "نوعی خبرسازی کاذب از برخی دیدارهای انجام شده و یا حتی انجام نشده" یاد می کند.

ظاهرا اشاره این اطلاعیه به گزارش های مختلفی است که در شماری از روزنامه ها، خبرگزاری ها و سایت های طرفدار دولت محمود احمدی نژاد به نقل از حاضران در دیدارهای آقای رفسنجانی با اعضای مجلس خبرگان و گروهی از روحانیون اصولگرای عضو مجلس شورای اسلامی، از جمله محمد تقی رهبر، نماینده اصفهان، انتشار یافته است.

اطلاعیه دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی، که با امضای محمد هاشمی، برادر آقای رفسنجانی و رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص توسط خبرگزاری های داخلی نقل شده، مشخصا گزارش های منتشر شده رسانه های طرفدار دولت به ویژه روزنامه ایران از سخنان آقای رفسنجانی در این دو دیدار را مورد انتقاد قرار می دهد.

دفتر آقای رفسنجانی این رسانه ها را به خبرسازی متهم و روش آنها را "خارج از قانون، ادب و اخلاق رسانه ای" توصیف می کند و می افزاید که این رسانه ها اکثر اخبار برنامه های رئیس مجلس خبرگان را که به صورت رسمی منتشر می شود یا کاملا سانسور می کنند یا از انعکاس آن خودداری می ورزند و "یا بخش هایی را که با مذاق جناحی آنان سازگار است به صورت ناقص و گزینشی منتشر می کنند."

این اطلاعیه با اشاره به خبر چاپ شده در "روزنامه رسمی و دولتی ایران"، وابسته به خبرگزاری ایرنا، که در شماره روز 20 مهرماه جاری با عنوان "پیغام های هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی به میرحسین موسوی"، اظهارات منتسب به آقای رفسنجانی در این زمینه را غیرواقعی می داند.
در خبر روزنامه ایران، که در سایت های طرفدار دولت انعکاس وسیعی داشت، آمده بود که قبل از تشکیل اجلاس اخیر خبرگان، میرحسین موسوی از رئیس این مجلس خواسته بود تا از او برای سخنرانی در این اجلاس دعوت کند اما آقای رفسنجانی، با اظهار اینکه جو مجلس خبرگان به شدت با مواضع آقای موسوی مخالف است، این درخواست را رد کرده و گفته بود که ایراد چنین سخنرانی موقعیت این نامزد معترض را بیشتر تضعیف خواهد کرد.

یادآور می شود که در جریان اجلاس اخیر مجلس خبرگان، آیت الله محمد علی دستغیب شیرازی، از مراجع تقلید مقیم شیراز و نماینده این مجلس، ضمن هشدار نسبت به شرایط کنونی کشور، خواستار حضور مهدی کروبی و میرحسین موسوی در مجلس خبرگان و اقدام این مجلس برای حل و فصل بحران سیاسی کنونی شد اما آقایان موسوی و کروبی در این مورد پیشنهادی مطرح نکردند.

در خبر دیگری در برخی رسانه های دولتی، گزارش شده بود که آقای موسوی در نامه ای به آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، که یک تشکل راستگرا توصیف می شود، خواستار حمایت او شده بود اما آقای کنی این درخواست را به شدت رد کرد.


تکذیب موضعگیری رفسنجانی علیه فرزندانش


اطلاعیه دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت به نقل قول های منتسب به اکبر هاشمی رفسنجانی درباره انتخابات ریاست جمهوری یا بستگان او نیز می پرازد و می نویسد که این گزارش ها "مواردی دیگر از مصادیق این خبرسازی هاست که جراید و رسانه های زنجیره ای همسو بلافاصله با دنبال کردن این اخبار دروغ و گزینشی، آن را با آب و تاب و تحلیل های حاشیه ای منعکس کرده و خواهند کرد."

اشاره این اطلاعیه به اخباری در چند رسانه و سایت طرفدار دولت است که در گزارش دیدارهای اخیر آقای رفسنجانی، از مخالفت جدی او با اعتراض به نتیجه انتخابات و محکومیت "اغتشاشات" بعد از انتخابات خبر داده و نوشته بودند که رئیس مجلس خبرگان نامزدهای معترض را عامل این اغتشاش ها معرفی کرده است.
برخی رسانه های طرفدار دولت از مخالف آقای رفسنجانی با اقدامات و موضعگیری فرزندان خود و حمایت از پیگرد قضایی آنان هم خبر داده بودند.
به نوشته این رسانه ها، آقای رفسنجانی در ملاقات با روحانیون اصولگرای عضو مجلس شورای اسلامی گفته بود که برخی از اقدامات اعضای خانواده هاشمی به او ارتباط ندارد و نمی تواند از این اقدامات ممانعت کند و افزوده بود که "کی خواسته اند با آنها برخورد قانونی کنند و من مانع شدم؟"

گزارش شماری از رسانه های طرفدار دولت از اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان و روحانیون اصولگرای مجلس بر ابراز حمایت آقای رفسنجانی از اصل ولایت فقیه و آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، و لزوم تبعیت از او تاکید داشته است.

از جمله به نقل از آقای رفسنجانی آمده بود که برخلاف آنچه که از قول او گفته شده، معتقد است که منشا مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ولی فقیه و نه رای مردم است و در حال حاضر، آیت الله خامنه ای کاملترین نمونه ولی فقیه است.

در بخشی از اطلاعیه دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت در مورد "خبرسازی روزنامه دولتی" آمده است که اگر این رسانه ها "حسن نیت داشته باشند، می توانند همان اظهارات نماز جمعه 26 تیرماه را که تاکید بر قانونمند عمل کردن همه طرف هاست و بارها هم روی آن تاکید شده، به جای جعل خبر بیاورند تا پیام خاصی به یک طرف یا کل جامعه" بدهد.

آقای رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه روز 26، که تا کنون آخرین نماز جمعه ای است که امامت آن را برعهده داشته و با حضور گسترده مردم تهران برگزار شد، با ابراز نگرانی از "بحران سیاسی" بعد از انتخابات، درخواست آزادی بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات و دلجویی از آسیب دیدگان را مطرح کرد و ضمن تاکید بر اهمیت رای مردم در نظام اسلامی و یادآوری اینکه بخش بزرگی از جامعه نسبت به نتیجه انتخابات تردید دارند، خواستار اقداماتی برای رفع این تردیدها شد.

معترضان به نتیجه انتخابات خطبه های آقای رفسنجانی را مثبت و سازنده ارزیابی کردند اما طرفداران تندرو دولت وی را به تشدید مشکلات سیاسی جمهوری اسلامی متهم ساختند.

اکبر هاشمی رفسنجانی در اظهارات بعدی خود، از طرح هایی به ابتکار مجمع تشخیص مصلحت و یا "بزرگان" برای حل بحران سیاسی موجود خبر داد اما هنوز در مورد جزئیات این طرح ها و احتمال استفاده از آنها گزارشی در دست نیست.

عبادی: آمریکا چشم بر نقض حقوق بشر در ایران بسته است


شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل و مدافع حقوق بشر، روز سه‌شنبه آمريکا و غرب را متهم کرد که چشمان خود را بر نقض حقوق بشر در ايران بسته‌اند.

خانم عبادی افزود که غرب در سه سال گذشته فقط در مورد متوقف کردن برنامه هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم در ايران با مقامات این کشور صحبت کرده و این موضوع برای غرب مهم‌تر از وضعیت حقوق بشر در ایران است.

وی گفت: «اگر آقای اوباما می‌خواهد دست دوستی به دیگر ملت‌ها دهد، چرا دست دولتی را می‌خواهد بفشرد که حقوق بشر را نقض می‌کند؟!»
ه نفر را به ایجاد اغتشاش پس از انتخابات ریاست جمهوری و ارتباط با گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور متهم کرده است.

خانم عبادی در مورد این اتهامات گفت: «این دروغ بزرگی است و محمدرضا علی‌زمانی، یکی از این سه نفر، پیش از انتخابات بازداشت شده و به وی گفته شده بود در صورتی که به شرکت در اعتراضات اعتراف کند آزاد می‌شود.»

محمدرضا علی‌زمانی که ۳۷ سال سن دارد، در جلسه دوم محاکمه دسته‌جمعی رسيدگی به اتهام‌های بازداشت‌شدگان حوادث پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران به اتهام‌هايی چون «محاربه از طريق عضويت و فعاليت در انجمن پادشاهی ايران، توهين به مقدسات، و تبانی و اجتماع با هدف اقدام عليه امنيت داخلی کشور» متهم شد.

این مدافع حقوق بشر از آمریکا و غرب خواست تا در مورد این سه متهم موضع قاطعانه‌تری در قبال جمهوری اسلامی بگیرند.

شیرین عبادی همچنین از اعطای جایزه صلح نوبل به آقای اوباما استقبال کرد.

وی افزود: «به نظر من صلح فقط به این معنی نیست که جنگی در کار نیست. صلح مجموعه‌ای از شرایط است که به انسان‌ها اجازه می‌دهد در آرامش و با احترام زندگی کنند.»

تجمع اعتراضی در دانشگاه آزاد تهران به خشونت کشيده شد


فعالان دانشجويی می گويند: تجمع مسالمت امیز دانشجويان دانشکده فنی، دانشگاه آزاد واحد «تهران مرکزی» روز سه شنبه ۲۱ مهرماه با حمله نیروهای بسیج به خشونت کشيده شده است.

يک فعال دانشجويی دانشگاه آزاد واحد مرکز تهران در اين باره به راديو فردا گفت: نيروهای بسيجی روز شنبه با گاز فلفل و اشک اور به تجمع مسالمت آميز دانشجويان اين دانشکده حمله کرده و تعدادی از دانشجويان را مضروب کرده اند.

اين فعال دانشجويی که نخواست نامش فاش شود، افزود: تعداد نيروهای بسيجی که از دانشگاه های امبير کبير، علم صعنت و تهران با اتوبوس به اين دانشکده اورده بودند در حدود صد نفر بود، ولی در حدود دو هزار نفر از دانشجويان پس از تعطيلی کلاس در ساعت دوازده ظهر در تجمع در حیاط دانشکده حاضر بودند.

اين فعال دانشجويی همچنين گفته است: از چند روز پيش قرار بود که تجمع اعتراضی در اين دانشکده برگزار شود و همزمان روز سه شنبه مراسمی توسط بسيج دانشجويی در نمازخانه دانشکده به مناسبت «شهادت امام ششم شيعيان» برگزار شد که به هنگام پايان اين مراسم انها با امدن به حياط دانشگاه، شعارهايی مانند «مرگ بر منافق» عليه تجمع دانشجويان سردادند.

به گفته اين فعال دانشجويی، در مقابل دانشجويان دانشکده فنی با شعار هايی مانند «بسيجی حيا کن دانشگاه را رها کن» و «بسيجی واقعی، همت بود و باکری» به شعارهای آنها پاسخ دادند.

اين فعال دانشجويی می گويد : نيروهای بسيج دانشجويی در اين لحظه با حمله به دانشجويان تعدادی از آنها را ربوده و مورد ضرب و شتم قرار می دهند. اما به دليل جمعيت زياد دانشجويان معترض نيروهای بسيج دانشجويی مجبور به عقب نشينی می شوند.

به گفته فعالان دانشجويی دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی کلاس های عصر اين دانشکده را تعطيل کرده است و هم اکنون نيروهای ضد شورش پليس به همراه «لباس شخصی ها»در خيابان های اطراف اين دانشکده حضور چشم گير دارند.

اين فعالان می گويند نيروهای پليس دانشجويانی که از دانشگاه خارج می شوند را متوقف کرده و موبايل های انها را بازرسی می کنند.

به گفته اين دانشجويان دست کم ده دانشجو در حوادث روز سه شنبه اين دانشکده فنی دانشگاه آزاد مجروح شده اند.

خبرنامه امبير کبير، نيز گزارش داده است که حدود دو هزار دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه آزاد تهران سومين تجمع اعتراضی خود را برگزار کردند. اما در ادامه اين تجمع دانشجويان با اسپری فلفل و گاز اشکاور مورد حمله قرار گرفته اند.

در حالی که یک وب سایت خبری از بازداشت یک دانشجو خبر داده است، آمار مشخصی از دانشجويان بازداشت شده در دست نیست.

آزا اغاز فصل تحصيلی جديد، دانشگاه های تهران و برخی از شهرهای ايران شاهد برگزاری تظاهرات مسالمت اميز دانشجويان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری بوده است. تجمع های مشابه ای در دانشگاه تهران و شريف نيز برگزار شده است

میردامادی: کارکرد احزاب حاکمیت را نگران کرده است



حسن فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، در روزهای اخیر خواستار « تعیین مسیر درست سیاسی» از سوی وزارت کشور، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی برای احزاب شده است.


آقای فیروزآبادی گفته است: «همه احزاب باید براساس دستورالعمل‌هایی از سوی وزارت کشور و شورای عالی امنیت ملی به آنها ابلاغ خواهد شد، فعالیت کنند.»

سخنان این مقام نظامی جمهوری اسلامی در شرایطی ابراز شده است که احزاب سیاسی در ایران بر اساس قانون احزاب که چند سال پیش تصویب شده است، فعالیت می‌کنند.

سراج‌الدین میردامادی: اینکه یک فرمانده نظامی، آن هم با آن پیشینه‌ای که بعد از انتخابات از خودش نشان داد و آن موضع‌گیری‌های سیاسی تندی که بر علیه یک جریان سیاسی خاص از او پیش از انتخابات دیده می‌شد، بیاید و حدود و ثغور فعالیت احزاب را مشخص کند، پیام بسیار بد و خبر نگران کننده‌ای علاوه بر همه اخبار نگران‌کننده‌ای که درباره محدودیت آزادی‌های مشروع و قانونی احزاب و نهادهای مدنی اعمال شد، بود.

اینکه یک فرمانده نظامی بیاید و بخواهد برای احزاب، که بخشی از جامعه مدنی و نماینده ملت در جامعه و در برابر حاکمیت هستند و بناست که صدای ملت را به گوش حاکمیت برسانند، خط و نشان بکشد، مشکل مضاعفی بر مشکلات جامعه افزود.


آقای فیروزآبادی اشاره کرده است که دستورالعمل‌هایی از سوی وزارت کشور و شورای امنیت ملی به احزاب ابلاغ خواهد شد و باید آنها بر این اساس فعالیت کنند. با این حساب آیا می‌شود گفت که معیارهای دموکراتیک در ایران رعایت می‌شود؟

اول باید دید که سردار فیروزآبادی نماینده وزارت کشور یا نماینده شورای امنیت ملی است؟ از سوی مجلس شورای اسلامی اظهار نظر می‌کند و برای احزاب خط و نشان می کشد؟ این خیلی مهم است که جایگاه هر فردی در ابتدا بررسی و مشخص شود.

پس از آن حرف‌های آنها بر اساس جایگاهی که دارند بررسی و ارزیابی شود. به نظر می‌رسد که ایشان هیچکدام از این سه جایگاهی که گفته شد را ندارد. طبعاً وزارت کشور خودش سخنگو دارد. کمیسیون ماده ۱۰ احزاب هم یک جایگاه قانونی دارد و آن چیزی که باید برای تعیین حدود و ثغور فعالیت احزاب مورد استناد قرار بگیرد، قانون احزاب است که این قانون در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده و شورای نگهبان هم آن را تأیید کرده است و سال‌هاست که مبنای عمل احزاب است.

در پی حوادث پس از انتخابات، بخشی از احزاب،‌ به ویژه احزاب اصلاح‌طلب که دارای پروانه فعالیت قانونی و مجاز هم بودند نشان دادند که از پتانسیل بالایی برای بسیج توده‌های مردم در برابر حاکمیت و پیگیری مطالبات حقه مردم و مخالفت و ابراز اعتراض و انتقاد نسبت به تضییع حقوق حقه ملت برخوردارند. خود این کارکرد احزاب به نظر می‌رسد که حاکمیت را نگران کرده است.


رئیس ستاد کل نیروهای مسلح،‌ همچنین چند روز پیش در مورد بحث وحدت ملی عکس‌العمل نشان داده و از مخالفین خواسته است ضمن عذرخواهی، از راهی که رفته‌اند برگردند. شما فکر می‌کنید آیا اصولاً امکان ایجاد یک نوع آّشتی ملی یا وحدت در شرایط امروز وجود دارد؟

امکان ایجاد برقراری وحدت و آشتی ملی همیشه وجود دارد و باید خوشبین بود. اما درعین حال رسیدن به وحدت یکسری شرط و شروط‌ها و اما و اگرهایی هم دارد. که اگر آنها رعایت نشود و صرفاً بخواهند بر اساس شعار به وحدت برسند و داعیه دار وحدت هم فرمانداران شبه نظامی یا نیروهای افراطی طرفدار یک جناح سیاسی خاص باشند ، کار به آشتی و وحدت ملی کشیده نخواهد شد.

اگر نیروهای عاقل، منطقی، فهیم و میانه‌رو جناح‌های سیاسی بتوانند به هم نزدیک بشوند و مشترکات خود را مطرح کنند و در راستای قانون اساسی، ‌منافع ملی و آزادی و اتحاد ملت گام بردارند، این بحث دور از ذهن نیست. اما اگر اختیار کار به دست یک عده نیروی نظامی مسلک بیافتد نمی‌شود به یک وحدت و آشتی ملی رسید.

مضافاً بر اینکه نمی‌شود حتی از وحدت ملی دم زد در شرایطی که بخش اعظمی ا ز سران و اعضا شورای مرکزی احزاب اصلاح‌طلب در زندان و در سخت‌ترین شرایط و زیر فشار و اعتراف‌گیری به سر می‌برند.


با توجه به مواضع و سخنان فرمانده نظامی در کشور به نظر می‌رسد که به نوعی روند دخالت نظامیان در امور سیاسی و اقتصادی کشور رو به افزایش است. پیامد این گونه دخالت‌ها را شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

نتیجه این دخالت‌ها این خواهد شد که جامعه میلیتاریزه خواهد شد و حداقل آزادی‌هایی که حتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری و در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد وجود داشت را نادیده خواهند گرفت. اگر دخالت نیروهای نظامی بیشتر تشدید شود، علاوه بر خسارت‌هایی که امروز می‌بینم، نتایج زیانبارتری را مشاهده خواهیم کرد و به سمتی خواهیم رفت که دیگر چیزی از جمهوریت نظام باقی نخواهد ماند.

رستم پور: به ندرت کسی در صدا و سیما با حاکمیت همراه است


مهدی رستم پور، مجری نام آشنای تلويزيون دولتی ايران که همراه تيم کشتی این کشور برای شرکت در مسابقات جهانی، به دانمارک رفته بود اکنون شايعه پناهندگی اش را تاييد می کند.

شايعه ای که مقامات رسمی فدراسيون کشتی جمهوری اسلامی ايران آن را رد می کردند. او که صاحب امتياز و مدير مسئول مجله ورزشی دنيای کشتی است – مجله ای که چندی پيش به دليل مشکلات مالی از انتشار بازماند- برای اولين بار در گفت و گويی بی پرده با رادیو فردا از پشت پرده سياست های ورزشی و رسانه ای تلويزيون دولتی ايران می‌گويد

آقای رستم پور، آيا برنامه ريزی قبلی کرده بوديد که به اين سفر بياييد و اين آخرين ديدارتان با ايران باشد؟ و پس از آن ديگر به ايران بازنگرديد؟


همه چيز بعد از انتخابات ۲۲ خرداد اتفاق افتاد و در ذهنم شکل گرفت. بعد از آن وقايع وحشتناکی که در ايران رخ داد. مسابقات جهانی دانمارک در پيش بود.

من هم يکی از اعضا تيم اعزامی ايران بودم. کاروان تقريبا پر تعدادی در قالب تماشاچی، همراه، خبرنگار و دو تيم کشتی آزاد و فرنگی بوديم. آمديم به کشور دانمارک. من به هر حال تا روز آخر در کنار تيم ملی ماندم.

سعی کردم ماموريت اداری ام را مثل هميشه به طورکامل انجام دهم. هر دو تيم نتايج بسيار خوبی گرفتند. سوای مسئوليت خبرنگاری که داشتم تا جايی که می توانستم در قالب کمک فکری به بچه های تيم و تشويق و تهييج آنها،هر کاری که ازدستم برمی آمد را انجام دادم.

ولی وقتی رقابت ها به پايان رسيد از مجموعه تيم جدا شدم و همراه با کاروانی که ازايران آمده بود برنگشتم .


رفتيد جايی پنهان شديد؟ و يا اينکه ديگر با آنها نبوديد؟ آيا می دانستند که مهدی رستم پور تصميم گرفته است ديگر به ايران بازنگردد؟

واقعا هيچ کس مطلع نبود. چه در ايران و چه در دانمارک. تصميم فوق العاده سختی بود.


چرا؟

دور شدن از وطن. آنهم با اين وضعيت ،طبيعتا مشقات بسيار زيادی خواهد داشت. که در همين مدت کوتاه، شاهد گوشه هايی از آن بوده‌ام. اما واقعا از اين تصميم پشيمان نيستم. برای اينکه فکر می کنم دستکم اينکارم پيامی برای آقای احمدی نژاد و مسئولين جمهوری اسلامی ايران به همراه داشته باشد مبنی بر اينکه واقعا بيايند و اين نارضايتی را در تمام سطوح جامعه مشاهده کنند.

اين نارضايتی به يک قشر خاصی محدود نيست. اينکه با پخش کردن چند اعتراف (اجباری ) و مقصر دانستن علوم انسانی و رسانه های – به قول خودشان – بيگانه، نمی شود پاسخ مطالبات مردم را داد.

من هم از عرصه ورزش که حرفهای ناگفته بسياری دارد و کمتر به آن پرداخته شده است به عنوان يک خبرنگار با اينکارم می خواهم اعتراضم را نشان دهم.


من در نهايت متوجه نشدم که آيا تصميم شما آنی بود؟

واقعيت قضيه اين است که نه کسی برای من دعوت نامه فرستاده بود و نه کسی تشويقم کرده بود. اين يک تصميم شخصی بود. با هيچ کس هم در ميانش نگذاشتم. کسی هم در صدد نبود که مرا وسوسه کند. يا وعده ای به من داده باشد. اين تصميمی بود که پس از فضای انتخابات و محدوديت های روز به روز عرصه خبر – که هر روز تنگ تر و تنگ تر می شد- در من ايجاد شد.

«ورزش ما محدود به زمین بازی نیست»


اما من فکر نمی‌کنم اين محدوديت فضای رسانه‌ای در حوزه ورزش هم نمود عينی داشته باشد؟

اتفاقا اين قضيه نکته مهمی است . کما اينکه من ديدم در رسانه های ايرانی خارج از کشور هم که به شدت مورد استقبال مردم هستند ، محدوديت هايی که در حوزه سياسی و اجتماعی و معضلات اقتصادی و حتی زيست محيطی وجود دارند مورد ارزيابی و بررسی قرار می گيرند.

ولی وقتی صحبت به ورزش می رسد صرفا به اعلام نتايج مسابقات ورزشی اکتفا می کنند- يعنی آنچه که بر روی تلکس های داخلی هم می شود ديد- به طور مثال شما در جمهوری چک ساکن هستيد. خبر اين است که تيم اسپارتا پراگ چند گل زد و چند گل خورد. ولی ورزش ما به هيچ وجه محدود به نتايجی که در زمين بازی گرفته می شود نيست .


شما می‌خواهيد بگوييد که پشت پرده ورزش، مسائل پنهان بسياری وجود دارد که گفته نمی شود؟

طبيعتاً همين طور است. به طور مثال آقای علی آبادی به عنوان يکی از نزديکان آقای احمدی نژاد و رييس سازمان ورزش، بعد از چهار سال با نتايج بسيار ضعيف و اتفاقات بی سابقه ای درحوزه مسائل کاری اش از کار کناره گرفت – اين حرف را صرفا به عنوان يک خبرنگار يا مفسر ورزشی نمی زنم بلکه به عنوان يک آرشيوويست ورزش که نسبت به تاريخ ورزش ايران آگاهی داشته و علاقه‌مند هستم می‌گويم – آقای علی آبادی رفت.

ولی دريغ از يک فرصت کوتاه برای نقد عملکرد او ! که خطاها، اشتباهات و تناقضات بسياری طی دوره چهار ساله مديريت او وجود داشت. ايشان به سادگی رفت و پرونده عملکرد چهارساله شان بسته شد. در اين زمينه هيچ صحبتی در رسانه های فراگير مطرح نگرديد.


پس مجموعه اين مسائل شما را به اين تصميم رساند؟

بله . من از ايران تصميم گرفته بودم. وقتی مسابقات به پايان رسيد و همه تيم مهيای بازگشت شدند من از مجموعه تيم جدا شدم.


اعضای تيم کنجکاو نشدند که مهدی رستم پور که با ما بود کجا رفت؟ حتما رسانه های داخلی را در اين مدت مطالعه کرده ايد؟آقای يزدانی خرم گفته است که مهدی رستم پور يک خبرنگار بوده و خبرنگاران الزامی ندارند که حتما با تيم برگردند. می توانند ديرتر برگردند. يعنی اينکه توجيه می کنند که شما ممکن است ديرتر بازگرديد؟

فکر می کنم بازنگشتن من به ايران با اين مصاحبه ديگر جنبه رسمی پيدا می کند. اين اولين گفت و گوی رسانه ای است که من در خارج از ايران داشته ام . و فکر می کنم از اين پس بايد واکنش ها را بررسی کرد.


چه پاسخی برای آقای يزدانی خرم داريد که گفته بودند شما قطعا پناهنده نشده ايد؟

طبيعتا اين اقدام من برای هر کسی که در عرصه ورزش ايران فعال است غير منتظره بود. در بين اعضا تيم در دانمارک هم کمترين ظن به من می رفت. البته موضوع پناهنده شدن اعضا تيم های ورزشی امروز ديگر فراگير شده است . به اين دليل است که با تيم های ورزشی در هنگام اعزام سختگيری زيادی می شود. صرف نظر از اينکه کلا اخذ ويزا مشکل است . خود فدراسيونها هم ناگزير به سخت گيری هستند.


چگونه؟

مثلا با اخذ وجه و ضمان و چک و سفته. عين يک معامله ملکی که انجام می شود خروج از کشور نيز مشمول اين مقررات شده است.


ولی شما برای خروجتان هيچ وجه ضمانی نپرداخته ايد؟

من قبلا چندين بار برای مسابقات مختلف از ايران خارج شده بودم . هيچ وقت هم چنين ذهنيتی برای ماندگاری نداشتم . ولی فضا به قدری ناگهانی در ايران تغيير کرد که تصميمات آنی هم در پی آن تغييرات اتخاذ شد.

«دگردیسی جمهوری اسلامی»


خانواده شما چطور؟ چون آقای يزدانی خرم گفته بودند که اگر رستم پور قصد پناهندگی داشت حتما همسرش را هم با خودش می برد؟
من تا لحظه ای که از ايران خارج شدم به ياد ندارم که همسری داشته باشم يا ازدواج کرده باشم . اين صحبتی است که بعد از خروج من از ايران مطرح شد و من آن را تکذيب می کنم.

تا جايی که من می دانم مهدی رستم پور ، وقتی در ايران بود، جزو سه نفر تحليل گر برتر کشتی بود که در ايران فعاليت داشت . مجله ای برای خودش تحت عنوان دنيای کشتی منتشر می کرد . چرا آدمی که چنين گذشته ای دارد . در يک سيستم جا افتاده و شناخته شده است . می تواند رشد کند و ببالد . تصميم می گيرد همه اين گذشته را تخريب کند. بيايد به خارج از کشور. و همه چيز را از صفر شروع کند؟
تمام سيستم های برقرار در نظام جمهوری اسلامی ايران بعد از حوادث ۲۲ خرداد ماه دچار دگرديسی شدند. يا خواهند شد.


اين دگرديسی يعنی چه ؟

مصاحبه هايی که بر روی سايت ها درباره وضعيت کشورمان می بينيد. رسانه هايی که طی اين چهار ساله مجوز فعاليت گرفتند. خبرگزاری های خلق الساعه ای که تاسيس شدند . چهره هايی که قبلا در فضای سياسی و اجتماعی ايران حضور نداشتند.


مثلا چه کسانی ؟

همين سردارانی که صحبت می کنند ودر خلال صحبت هايشان هيچ نشانه ای از اميدواری نسبت به روزهای آینده وجود ندارد. حتی حرفهايشان التهابات جامعه را بيشتر می کند.


اين موضوع چه توجيهی دارد که شما پل های پشت سرتان را خراب کنيد؟

بهترين بستر برای اينکه يک خبرنگار بتواند کارش را انجام دهد اين است که صدای آزادی داشته باشد. اما سانسور بعد از ۲۲ خرداد ماه در جامعه ايران بيشتر از گذشته شده است.

«خبرنگار تبدیل به صدای دولت می شود»


می توانيد نمودهای بارزی اين سانسور را نام ببريد؟

اين سانسورآنقدر فراگير است که به طور کلی نقد را در فضای جامعه از بين برده است . يعنی خبرنگار تبديل به صدای دولت می شود. دولتی که مشروعيت مردمی هم ندارد. کما اينکه آقای احمدی نژاد در تاييد دوران چهار ساله آقای علی آبادی گفتند که ايشان نتيجه عالی گرفته است . خود آقای علی آبادی هم به عملکردشان نمره ۱۷ دادند! آقای احمدی نژاد هم گفتند کسانی که موفقيت ورزشی را صرفا در کسب مدال می بينند سخت در اشتباهند. در اين کلام پيامی مستتر است.

فضای امروز امکان نقد را از بين برده است. برنامه های انتقادی در تلويزيون به کلی حذف شده اند. برنامه ی دايره طلايی که يک برنامه منتقد بود در چند ماه اخير يک يا دو بار پخش شده است. در حالی که در گذشته به طور روتين هر هفته پخش می شد.

برنامه ۹۰ بعد از مدتها به خاطر فشار زيادی که مردم به صدا و سيما وارد کردند به روی آنتن رفت . مطالب بسياری در مورد برنامه ۹۰ در نشريات به چاپ رسيد تا در نهايت صدا و سيما ناچار شد اين امتياز را به مردم بدهد و برنامه نود در حالی که بسيار هم تحت فشار بود دوباره روی آنتن برود.


شما خودتان در برنامه دايره طلايی حضور داشتيد؟ می توانيد بگوييد که اين برنامه ای که شما آن را انتقادی می دانيد درگير چه بايد

ها و اما و اگرهايی بود که شما ترجيح داديد ديگر در آن فعاليت نکنيد و آن بايدها تبديل به انگيزه شما برای مهاجرتتان شد؟

نکته مهمی که نبايد فراموش شود اين است که در خود صدا و سيما به غير از مديران بالادست – که ما آنها را نمی بينيم – به ندرت می توانيد کسی را پيدا کنيد که با حاکميت همراه باشد. اما سانسورهای نهادينه شده که بيرون از چهارچوب آن نمی شد برنامه ای ساخت وجود دارند. اگر چه در صدا و سيما نيروهای زبده و متخصصی در قالب تصويربردار، گرافيست، گزارشگر، و خبرنگار وجود دارد که امکان اطلاع رسانی آزاد برايشان مهيا نيست . من سعی می کردم تا جايی که خطوط قرمزها به من اجازه می داد کار کنم ، خطوط قرمزی که هيچ کس از آن سر در نمی آورد و هيچ وقت هم به شکل مکتوب به شما داده نمی شد.
بستگی دارد که در کدام مقطع زمانی باشی . بارها اين جمله را می شنوی که شرايط حساس است بهتر است کمتر انتقاد کنيد. الان ولادت است . الان وفات است . الان مذاکرات هسته ای در جريان است . اين خطوط قرمز شکل مشخصی ندارد. مثل سانسور در اداره کتاب می ماند. عبارتی در يک کتاب مجوز انتشار ندارد و در کتاب ديگری به چاپ می رسد.


عليرغم همه اين توضيحات هنوز هم برای من روشن نيست که چه چيزی در عالم ورزش وجود دارد که مهدی رستم پور دلش می خواسته بگويد و نمی توانسته ؟ و احساس می کند وظيفه خبری اش را به خوبی انجام نداده ، پس بهتر است از ايران خارج شود؟

می توانم تيتر وار به چند مورد اشاره کنم که معتقدم به هيچکدامشان تا به حال پرداخته نشده است. ورزش بانوان که دختران ايرانی فوق العاده از اين بابت در مضيقه هستند.

چه در مناسبات بين المللی و برون مرزی و چه در عرصه رقابت های داخلی با محدوديت های وحشتناکی مواجهند. عزل و نصب های بی رويه و برنامه ريزی نشده ، شما فکر کنيد در تيم پرسپوليس آقای حبيب کاشانی رفت، آقای مصطفوی به سر کار آمد . او هم رفت و عباس انصاری فر آمد. او هم رفت و باز هم آقای کاشانی برگشت .... از دست دادن کرسيهای بين المللی برای ورزش کشور، بخصوص در طول چند سال اخير که کاملا نمود عينی داشت.

ولی کمتر بازتاب می يافت. ساخت و سازهای بی رويه و غير استاندارد که در زمان آقای علی آبادی در قالب شرکت توسعه و تجهيز انجام می شد و بی نتيجه بود.

ورزشگاه هايی که ساخته شد ولی باز هم ديديم که برای برگزاری بازيهای کشورهای اسلامی – که اصلا هم برگزار نشد- باز هم ورزشگاه های قديمی مبنای کار قرار گرفت.

البته همين برگزار نشدنش هم جای صحبت بسيار دارد. مسئله محدوديت های ورزشی اقليت های مذهبی. مسئله مواجهه با ورزشکاران اسرائيلی که تبديل به يک موضوع مضحکه ورزشی شده است و کسی جرات نمی کند نسبت به آن اعتراض کند. ابراز همدردی دروغين با ملت فلسطين در مسابقاتی که هيچ گونه بازتابی هم ندارد و اينکه نبايد با حريف اسرائيلی مواجه شد. فسادهای مالی گسترده در عرصه فوتبال که اين روزها کار آنقدر بيخ پيدا کرد که به محروميت صوری چند نفر انجاميد و ......


در اين مدت آيا مقامات جمهوری اسلامی سعی کرده اند با شما تماس بگيرند؟

به من که دسترسی نداشته اند.


به هيچ عنوان دنبالتان نبودند؟

گويا يکی دو نفر از مسئولين همراه تيم ايران ، در دانمارک ماندند. يکی دو کشور اطراف را هم گشتند و از ايرانی های ساکن اين کشورها هم پرس و جو کردند. به هر حال فرقی هم نمی کند. اگر اين افراد همين الان هم اينجا حضور داشته باشند – من به هر حال با يک رسانه فراگير دارم مصاحبه می کنم – اين مصاحبه حتما به گوش آنان هم خواهد رسيد. اين تصميمی است که گرفته ام و فکر می کنم برگشت ناپذير باشد.

درخواست سازمان ملل برای تجدیدنظر ایران در احکام اعدام اخیر


کمیسر عالی سازمان ملل برای حقوق بشر روز سه‌شنبه از جمهوری اسلامی خواست تا حکم مرگ سه تن از افرادی را که به دنبال اعتراض به نتیجه انتخابات محکوم شده‌اند به‌دقت بازبینی و تجدیدنظر کند.

خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، از قول يک مقام دادگستری تهران روز شنبه اعلام کرد که سه نفر از متهمان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ايران به اعدام محکوم شده‌اند. از این افراد دو تن به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ايران و یک نفر به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين خلق محکوم به اعدام شده‌اند
در حالی که مدیر روابط عمومی دادگستری استان تهران گفته است که حکم مرگ سه فرد یادشده «غیرقطعی و قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور» است، کمیسر عالی حقوق بشر می‌گوید در مورد شیوه برگزاری دادگاه معترضان به نتیجه انتخابات «نگرانی‌های عمده» وجود دارد.

کميته گزارشگران حقوق بشر پیشتر اعلام کرده بود که هيچ يک از متهمانی که در جلسات دوم و سوم دادگاه‌های علنی مورد محاکمه قرار گرفتند امکان دسترسی به وکلای انتخابی را نداشتند و با وکلای تسخيری مورد تأييد دادگاه انقلاب در این دادگاه‌ها حضور يافته‌اند.

در پی آغاز اعتراض مردم ایران در تهران و دیگر شهرها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر حدود چهار هزار نفر توسط نیروهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی بازداشت شدند و چند صد تن از آنها در دادگاه‌های موسوم به «دادگاه کودتای مخملی» به پای میز محاکمه رفتند.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل همچنین از اجرای اعدام بهنود شجاعی به خاطر ارتکاب جرمی در زیر سن قانونی ابراز تاسف کرد.
اتحادیه اروپا چندین بار در این زمینه از جمهوری اسلامی خواسته بود حکم اعدام آقای شجاعی را لغو کند و خانم پیلای هم در این زمینه با تهران وادر گفت‌وگو شده بود.

حکم اعدام بهنود شجاعی در حالی روز یک‌شنبه اجرا شد که روز شنبه ۱۸ مهرماه به عنوان روز جهانی مبارزه با اعدام نام‌گذاری شده است.