Friday, June 13, 2014

انتشار بیانیه شورای جنبش سبز مستند ترین اسناد 5 سال پس از کودتا فاش شد

انتشار بیانیه شورای  جنبش سبز
مستند ترین اسناد
5 سال پس از کودتا فاش شد 
 
 
 
 
شورای همآهنگی جنبش سبز، بمناسبت سالگرد 22 خرداد (انتخابات ریاست جمهوری 88 و کودتا علیه نتیجه آن) بیانیه ای منتشر کرد. در بخش هائی از این بیانیه آمده است:

با وجود سپری شدن پنج سال از عمر جنبش سبز و تحمیل ۴۰ ماه حبس به دو نامزد معترض انتخابات ۸۸، و خاموش ساختن ظاهری معترضان با خشونت و زندان، ههمچنان مستندات جدیدی برای تقلب و دستبرد معنادار و کودتا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ آشکار می شود.
اعتراف صریح فرمانده کل سپاه پاسداران به تحمیل دولتی متوهم و دروغگو به اکثریت ملت ایران (فیلم مهمی که به تازگی منتشر شده) خود سندی جدید دال بر حقانیت اعتراض مدنی میلیون‌ها شهروند آگاه پس از انتخابات 88 است.
شگفتا که از جمع کودتاچیان و اقتدارطلبان، نه تنها هیچکس پاسخ‌گوی خون ده‌ها شهید مظلوم جنبش سبز و هزاران شهروند سرکوب و بازداشت شده و محبوس گردیده و خشونت دیده، نیست؛ بلکه حتی کسی از حاکمان در مورد سوء استفاده‌ها و فسادهای رنگارنگ و چند هزار میلیارد تومانی که هر روز سندی جدید و متهمی تازه می‌یابد، توضیح نمی‌دهد و به‌خاطر این هرج و مرج و بی‌بصیرتی، از ملت نجیب و بردبار ایران پوزش نمی‌طلبد.
فرمانده کل سپاه پاسداران آشکارا از سرکوب اعتراض مدنی و آرام شهروندان پرسشگر می‌گوید و دستبرد در نتیجه‌ی انتخابات، و کسی از جمع مقام‌های ارشد نظام جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی، لب به پرسش و بازخواست او نمی‌گشاید. (انتشار نوار سخنرانی نماینده ولی فقیه در سپاه "سعیدی" نیز مکمل نوار سخنرانی فرمانده کل سپاه است که در این بیانیه متاسفانه به اشاره نشده است- پیک نت)
اکنون پنج سال از تولد جنبشی گذشته که ریشه‌هایش در متن و بطن جامعه مدنی ایران زنده و زاینده است و یارانی صبور و استوار و امیدوار دارد.
جنبش سبز خود را در شکلی مطالبه‌جو و پرسش‌گر و منتقد، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ مطرح ساخت و بار دیگر ضرورت تغییر را فریاد کرد. تغییرخواهی اکثریت ملت ایران چنان توانمند بود که صاحبان قدرت چاره‌ای جز تمکین بدان نیافتند.
برآمدن دولت اعتدال‌گرای آقای روحانی البته فرصتی برای تجدید قوا و توان‌یابی جامعه مدنی ایران است. حضور محسوس نخبگان و مدیران خردپیشه و واقع بین و اهل گفت‌وگو و مدارا در حکومت نیز موثر و شایان استقبال است. نیز دفاع از دستاوردهای مثبت و کوشش‌های وطن‌دوستانه‌ی دولت اعتدال را بویژه در مقابل اقتدارگرایانی که نمی‌خواهند به خواست مردم تمکین کنند، وظیفه‌ای ملی می‌دانیم. درعین حال که اعتقاد داریم اساس طی طریق ماندگار و منتهی به مطلوب، اتکا به نیروی اجتماعی است.
جان گرفتن اقتصاد بحرانی کشور، و حل و فصل بحران در روابط خارجی و تَرک برداشتن دیوار سترگ و خشن تحریم‌های غیرانسانی، خود موجبی برای تزریق امید و نشاط به جامعه، و نیز عاملی موثر برای افزایش مشارکت جدی لایه‌های اجتماعی در مسیر دموکراسی خواهی و آزادی طلبی است.
تلاش برای گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی از طریق تشویق مردم به مشارکت در تعیین سرنوشت خود با حضور در تشکل‌های صنفی و غیردولتی و احزاب به یمن حضور قوه مجریه جدید، مقدورتر و ممکن‌تر است.
اعتقاد راسخ داریم که بدون مطالبه‌ی حقوق اساسی و مدنی ملت ایران و بدون فشار جدی افکار عمومی برای تحقق حقوق ملت، مصرح در فصل سوم قانون اساسی، تمامیت‌طلبان حاضر به عقب نشینی نخواهد داد.
آزادی زندانیان سیاسی، و در صدر آن، آزادی سه همراه صبور و آزاده جنبش سبز (آقایان کروبی و موسوی، و خانم رهنورد)، رفع محدودیت‌های غیرقانونی و نگاه امنیتی به فعالیت احزاب و گروه‌ها، و جنبش‌های اجتماعی ( جنبش زنان، جنبش دانشجویی، و جنبش کارگری)، گسترش فضای گفت‌وگوی اجتماعی و گشایش در فضای مطبوعات و امنیت روزنامه‌نگاران، خواسته‌هایی سیاسی نیستند؛ بلکه مطالباتی انسانی و قانونی اند برای تحقق آرامش و وفاق و همدلی ملی و بازسازی کشور و دفع  تهدیدهای گوناگون.

شورای هماهنگی راه سبز امید

۲۲ خرداد ۱۳۹۳

ادعای "وال استریت ژورنال": دو گردان از سپاه پاسداران وارد خاک عراق شدند! روز گذشته روزنامه وال استریت ژورنال چاپ امریکا مدعی شد٬ دو گردان از نیروهای سپاه پاسداران برای مقابله با پیشروی داعش به سوی بغداد از طریق آذربایجان و کردستان وارد خاک عراق شده اند. این ورود نظامی در شرایطی انجام شده که پیشروی چند روز اخیر داعش در خاک عراق "بزرگترین خطر امنیتی برای ایران از سال ۲۰۰۳" محسوب می شود. این دو گردان روز چهارشنبه از مرزهای غربی ایران وارد عراق شده اند و ماموریت دارند از بغداد و شهرهای نجف و کربلا محافظت کنند.

ادعای "وال استریت ژورنال":
دو گردان از سپاه پاسداران
وارد خاک عراق شدند! 
 
 
 
 
روز گذشته روزنامه وال استریت ژورنال چاپ امریکا مدعی شد٬ دو گردان از نیروهای سپاه پاسداران برای مقابله با پیشروی داعش به سوی بغداد از طریق آذربایجان و کردستان وارد خاک عراق شده اند. این ورود نظامی در شرایطی انجام شده که پیشروی چند روز اخیر داعش در خاک عراق "بزرگترین خطر امنیتی برای ایران از سال ۲۰۰۳" محسوب می شود. این دو گردان روز چهارشنبه از مرزهای غربی ایران وارد عراق شده اند و ماموریت دارند از بغداد و شهرهای نجف و کربلا محافظت کنند.

ایران نباید آلوده جنگ مذهبی در منطقه شود! این آلوده شدن، بخشی از سیاست استراتژیک امریکاست

ایران نباید آلوده
جنگ مذهبی در منطقه شود!
این آلوده شدن، بخشی از سیاست استراتژیک امریکاست
واحدهای نظامی "داعش" در شهرهای عراق پیش می روند و علائمی وجود دارد که نشان دهنده تدارک کشیدن سپاه به داخل عراق است. حتی ادعاهائی در این زمینه نیز توسط برخی نشریات اروپائی و امریکائی مطرح شده که در همین شماره پیک نت آنها را می خوانید.
اگر ادعای این نشریات صحت داشته باشد، ایران در جنگی آلوده خواهد شد که ادامه حضور نظامی سپاه در سوریه است. جنگی که می رود تا در حد جنگی منطقه ای و مذهبی – سنی و شیعه- گسترش یابد. بازی های خبری رسانه های اروپائی و امریکائی و مصاحبه های بلند و کوتاه سخنگویان کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا مبنی بر دخالت زمینی و یا هوائی و اشک تمساح برای قربانیان این جنگ، همگی با هدف ادرس انحرافی مطرح می شوند. جنگ مذهبی در منطقه استراتژی امریکا و چند کشور بزرگ اروپائی است که در کنار امریکا حرکت می کنند و هدف از تبدیل اوکرائین به پایگاه ناتو، زیر گوش روسیه نیز فلج کردن روسیه برای نقش آفرینی در جلوگیری از گسترش این جنگ است.
روسیه نه حکومتی سوسیالیستی است و نه اتحاد شوروی سابق، اما دارای منافعی است که در سیاست خارجی آن منعکس است. این سیاست خارجی، بی اعتنا به این که موافق یا مخالف حاکمیت جمهوری اسلامی باشیم، اکنون به سود حفظ تمامیت ارضی ایران است و آنها که در حاکمیت جمهوری اسلامی و در مطبوعات ایران همچنان متاثر از دوران جنگ سرد این مسئله را درک نمی کنند، گرفتار کور ذهنی اند. با کمال تاسف، حتی در نحوه انعکاس اخبار توسط خبرگزاری های رسمی جمهوری اسلامی نیز این کورذهنی مشاهده می شود. همچنان که در نوشته های امثال خانم کولائی و یا آقای عمادالدین باقی.
در جناح راست مخالف دولت، در سپاه و مجلس و موتلفه اسلامی و .... نیز به بهانه ها و انگیزه هائی متفاوت همین کور ذهنی جریان دارد و در رسانه های آنها و یا سخنرانی ها و مصاحبه هایشان منعکس است.
هیچ حادثه و رویدادی در شرایط کنونی، چه در داخل ایران، چه در منطقه و چه در دیگر نقاط جهان، بی ارتباط با هم نیستند و شاهدیم که چگونه پای ایران به حوادثی در منطقه کشیده می شود که ظاهرا ارتباطی با ایران ندارد. در همین زمینه، جناح بندی های درون حکومت نیز در کشیده شدن پای ایران به حوادث خارج از کشور نقش دارد. همچنان که همین جناح بندی ها و رقابت های سیاسی در عالی ترین سطوح حاکمیت، در یکسال گذشته اجازه نداده برای مذاکرات مستقیم با عربستان سعودی که برای جلوگیری از گسترش فاجعه جنگ مذهبی گریز ناپذیر است، هاشمی رفسنجانی راهی این کشور شود.
همچنان که آغاز انفجار قبور مذهبی در شهرهای کانون تشییع در عراق با هدف آلوده ساختن ایران به جنگ منطقه ای نقش آفرین خواهد شد، ادامه تقابل مذهبی و سیاسی با اهل سنت در داخل ایران می تواند به فاجعه جنگ مذهبی در منطقه و در ایران دامن بزند. در ادامه همین تاثیر متقابل رویدادها بر یکدیگر است که توقف مذاکرات اتمی در صورت آلوده شدن ایران در جنگ داخل عراق محتمل است. توافقی که می تواند به تشدید تحریم ها و حتی دخالت نظامی در ایران بیانجامد. و باز اینجاست که حاکمیت باید هرچه سریع تر جبهه جهانی خود را تعیین کند. درعین حال که در داخل ایران باید به تقابل با اهل سنت، در چارچوب یک وحدت ملی خاتمه دهد. وحدتی که زیربنای آن فضای باز سیاسی و قبول آزادی ها و کاهش فشارهای اجتماعی به مردم است. نه ادامه سرکوب و زندان و حصر و سانسور و فشارهای فرهنگی و اجتماعی به مردم.

بادامچیان: بازرگان گفت امام عقلش به سیاست نمی‌رسد سهم خواهی احمدی‌نژاد از قدرت/ مهندس موسوی، نخست وزیر تحمیلی امام

بادامچیان: بازرگان گفت امام عقلش به سیاست نمی‌رسد

سهم خواهی احمدی‌نژاد از قدرت/ مهندس موسوی، نخست وزیر تحمیلی امام

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی معتقد است اعضای نهضت آزادی در اوایل انقلاب اعتقادی به حضور انقلابیون و روحانیت در سیاست نداشتند و پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان مخالف ورود خمینی به سیاست بود.
اسدالله بادامچیان در گفت‌وگو با خبرآنلاین اظهار داشت: «سال ۵۸ نهضت آزادی جزوه‌ای منتشر کردند و گفتند: امام باید برود قم مرجعیت را  اداره کند  وکاری به سیاست نداشته باشد. روحانیت باید در منبر و محراب مشغول باشد. چون آن‌ها کسانی هستند که باید دین را حفظ کنند و ورودشان به سیاست موجب می‌شود دین آسیب ببیند. درباره انقلابیون هم گفتند که کسانی که انقلاب کردند برای انقلاب مفید بودند، اما بعد از انقلاب  کشور نیازمند متخصصان است و بهتر است آن‌ها کنار بروند و کار را به  متخصصان- منظورشان نهضت آزادی و ملی گراها- بسپارند.»
بادامچیان ضمن انتقاد از نگاه سیاسی اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی  گفت: «بازرگان  در گفت‌وگویش با حامد الگار جمله دارد که از اعتقادات سیاسی او نشات می گیرد. آن‌جا می گوید:«من رفتم نوفل لوشاتو و به امام گفتم که آمریکا  قدرت بزرگی است، اما دیدم امام عقلش به سیاست نمی‌رسد.» در گفت وگو با فالاچی هم همین را می گوید. بعد فالاچی به بازرگان می گوید: پس تو چرا قبول کردی که نخست وزیر انقلاب بشوی؟ می‌گوید:چون دیدم امام مصمم بود. گفتم ریسک می کنیم و انقلاب می کنیم.»
وی در بخش دیگر صحبت‌هایش، به برنامه‌ریزی اصلاح‌ طلبان برای انتخابات آتی مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و اظهار داشت: «کسانی که در اصلاح‌طلبان حرف از تلاش برای خبرگان می‌زنند هدفشان «مزاحمت ایجاد کردن» برای رهبری از طریق نفوذ در مجلس خبرگان رهبری است. آن‌ها به دنبال بزرگ نمایی نقاط ضعف، کوچک نمایی نقاط قوت‌اند و می‌خواهند به سلطه برسند. متاسفانه مقام طلب هستند و با خطوط امام فاصله دارند، اما می‌گویند ما در خط امام هم هستیم.»
بادامچیان در پاسخ به این سؤال که آیا دلواپس عملکرد دولت تدبیرو‌امید هستید، گفت: «نه، برای انقلاب که دلواپسی نداریم. تا وقتی نوح کشتی بان را داریم، ما از این مسائل و فتنه‌ها نگرانی نداریم. مساله این است که به خاطر انقلاب با این گروه‌ها  مدارا شد، اما هر وقت این‌ها سر کار آمدند به انقلاب آسیب زدند.»
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در ادامه با بیان این‌که اصول‌گرایان ۲۰ سال است که سکوت و مدارا کرده‌اند، در خصوص دوران نخست وزیری  مهندس موسوی اظهار داشت: «میرحسین موسوی خلاف‌های زیادی داشت. ما ۲۰سال سکوت و مدارا کردیم. علی رغم این‌که آن‌ها همه نوع تهمت و افترا به ما زدند. همین مرحوم عسگر اولادی  را موسوی آن‌قدر اذیت کرد  که حد و حصر نداشت و در نهایت هم  مرحوم عسگر اولادی استعفا داد. در عین این‌که می‌دانست امام به آقای عسگر اولادی گفته است استعفا ندهد. این مطلب را می‌دانست. اما خلاف نظر امام رفتار می‌کرد. در نهایت دید از عهده عسگر اولادی بر نمی‌آید و آقای عسگر اولادی تابع امام است، مدیر کل بازرگانی تهران را روبروی وزارت بازرگانی به شلاق گرفت. عسگر اولادی پیش امام رفت و گفت: «امام کار به جایی رسیده است که مسوولان اقتصادی این مملکت را  دارند به جای من می‌زنند. شلاق زدن آن مدیر در واقع زدن من است. به نظر شما ماندن من در این شرایط جایز است؟» امام فرمودند:  تا آن‌جایی که می‌توانی بمان، اما اگر نشد برو. این‌ها را میر حسین می‌دانست.»
بادامچیان نخست وزیری میر حسین موسوی را تحمیلی خواند و افزود: «وقتی در سال ۸۸ موسوی نامزد انتخابات شد. جالب است که گفتد او نخست وزیر امام بود، اما واقعیت این است که  او نخست وزیر تحمیلی بر امام بود. اما ما این حرف‌ها را نمی‌گفتیم. چرا؟  چون نمی‌خواستیم در کشورحاشیه سیاسی درست کنیم. وقتی سال ۸۸ وارد صحنه انتخابات شد برای احتیاط، برخی اشکال‌هایش را گفتیم. وقتی ایشان پا به فتنه گذاشت، روشن‌گری کردیم.»
وی در آخر، رئیس دولت نهم و دهم را قدرت طلب توصیف کرد و گفت: «بدون رودربایستی بخواهیم صحبت کنیم، او(احمدی‌نژاد) قدرت می‌خواست؛ ابقا در قدرت. منتها مساله این است که ما سهم نداریم؟ ما چه سهمی از انقلاب می‌توانیم داشته باشیم؟ مگر آقای احمدی نژاد کی بود؟ یک جوانی که رئیس جمهور ایران شد. اگر قرار بر گرفتن سهم بود، باید عسگر اولادی سهم می‌گرفت. ابوالفضل حاج حیدری باید سهم می‌گرفت. ۱۴ سال زندان شاه را  کشید.»

بهشت اجباری در برزیل ؛ اعزام سه نماینده مجلس به جام جهانی!

بهشت اجباری در برزیل ؛ اعزام سه نماینده مجلس به جام جهانی!

سحام نیوز : در حالی که اعزام حمید رسایی نماینده وابسته به جبهه پایداری به مسابقات جام جهانی برزیل، با فشار افکار عمومی لغو شد، گویا همچنان مجلس بر اعزام یک – دو نماینده به برزیل، برای آنچه که اعمال سیاست‌های نظارتی گفته می‌شود، اصرار دارد. این در حالی ست که با توجه به ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، طبیعتاً باید جلوی هزینه‌های غیر ضروری در ساختار حاکمیت گرفته شود و تنها این‌طور نباشد که برای اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، فشار حاکمیت به مردم افزایش یابد تا از دریافت یارانه ماهیانه ۴۵۰۰۰ تومانی خود انصراف دهند!! اما مسئولین هر طور که تمایل داشته باشند، بتوانند از بودجه بیت المال هزینه کنند. با این حال حسین آذین نماینده مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی قرار است جایگزین حمید رسایی شود و به برزیل سفر کند تا به گفته خودش هم بحث فساد در فوتبال را پیگیری کند و هم ناظر بر رعایت اخلاق اسلامی در برزیل باشد!!

داعش از کجا آمده و به کجا خواهد رفت؟

داعش از کجا آمده و به کجا خواهد رفت؟

پیشروی ناگهانی و سریع داعش در عراق بخشی از مهم‌ترین اخبار این روزهای رسانه‌هاست. توجه دنیا در حالی به این گروه بنیادگرای اسلامی جلب شده که معادلات آتی منطقه زیر علامت سوالی بزرگ قرار گرفته است.
داعش، نه صرفاً گروهی بنیادگرا که پدیده‌ای خاص در جهان معاصر است. افرادی که با پرچم سیاه «لا اله الا الله، محمد رسول الله» سودای برقراری امارت اسلامی در عراق و شام را دارند، در خون‌ریزی و بی‌رحمی شهره‌اند و نه تنها از سوی کشورهای جهان و منطقه، بلکه حتی از سوی برخی چهره‌ها و گروه‌های سنی سلفی نیز محکوم شده اند، از کجا آمده‌اند؟
این گروه ظاهراً دوست چندانی (دست‌کم به صورت آشکار) ندارد و حتی القاعده را نیز به قدر کافی «اسلامی» ندانسته و با هر «غیر»ی سر جنگ دارد. داعش مجهز به سلاح‌های سنگین و جنگ‌جویان کارکشته نیز بوده و ظرف روزهای اخیر کیلومترها پیش‌روی و به قول خود «فتوحات اعظم»ی داشته است.
اعضای این گروه چه می‌خواهند، چه می‌گویند و رفتار جامعه جهانی و قدرت‌های منطقه‌ای در برابر این گروه چگونه خواهد بود؟
دولت اسلامی عراق و شام
رهبران «الدولة الاسلامیة فی العراق و الشام» از این‌که با مخفف «داعش» نامیده شوند، چندان خوش‌شان نمی‌آید و دوست دارند که نام کامل گروه‌شان بر زبان دیگران جاری شود.
آنان که سودای ایجاد خلافت اسلامی را در «عراق و شام» در سر دارند، از آن‌چه ناظران می‌بینند، بلندپروازترند.
واژه «شام» آن‌گونه که برخی معتقدند، محدود به مرزهای سوریه نبوده و شامل شام صدر اسلام یعنی بخش‌هایی از اردن، لبنان، سوریه و فلسطین را در بر می‌گیرد. عراق نیز از نظر داعشی‌ها محدود به مرزهای کنونی نیست. عراق عرب و عراق عجم، یعنی بخش‌هایی از ترکیه، ایران و کویت نیز بالقوه محدوده خلافت خودخوانده امیران داعش هستند.
داعش از کجا آمد؟
در نخستین ماه‌ها پس از حمله آمریکا و متحدانش به عراق در سال ۲۰۰۳، گروهی متشکل از جنگ‌جویان اسلام‌گرا تشکیل شد که اندکی بعد و در سال ۲۰۰۴ با القاعده ائتلاف کردند. این گروه که از برخی اعضای جیش الطائفه المنصوره، کتیبه انصار التوحید و السنه، جیش الفاتحین و سایر گروه‌هایی که زیر چتر شورای مجاهدین گرد آمده بودند تشکیل شد، در سال ۲۰۰۶ «دولت اسلامی عراق» را تاسیس کرد و بعدها آن را به شام نیز تعمیم داد.
در واقع، آغاز جنگ داخلی و بی‌ثباتی سوریه باعث شد تا این گروه مجال رشد و تقویت در این کشور را یافته و با کمک پول‌هایی که در ابتدا از برخی دولت‌های عرب منطقه دریافت کرد، هزینه خرید سلاح و مدیریت نیروهایش را بپردازد.
داعشی‌ها که در سال ۲۰۰۷ کمتر از یک‌هزار نفر تخمین زده می‌شدند، به سرعت با جذب نیرو از سایر کشورهای مسلمان و به کمک افسران کارکشته حزب بعث، رشد کرده و اکنون با بیش از ده‌هزار نفر نیرو در عراق و اندکی کمتر از این مقدار در سوریه، به یکی از قوی‌ترین نیروهای شبه‌نظامی بنیادگرا در منطقه تبدیل شده‌اند.
داعش در سال گذشته میلادی با القاعده اختلافات عمیقی پیدا کرد و این تضاد بعضا به رویارویی نظامی نیز رسید. ابوبکر البغدادی رهبر کنونی داعش راه خود را از القاعده و جبهه النصره جدا کرد و آشکارا گفت که حکمیت ایمن الظواهری را نمی‌پذیرد.
البغدادی که گفته می‌شود ۴۳ ساله، متولد شهر سامرا و فارغ‌التحصیل دوره دکترای علوم اسلامی از دانشگاه بغداد است، اکنون به یکی از خطرناک‌ترین چهره‌های جهان تبدیل شده و دولت آمریکا برای سر وی جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیین کرده است.
داعش، توفان می‌شود
هفته گذشته و در روز پنجم ژوئن ۲۰۱۴ نیروهای داعش با حملاتی برق‌آسا، ابتدا برای مدتی کنترل سامرا را در دست گرفتند و یک روز بعد حملات خود را به موصل آغاز کردند. آنان روز دهم ژوئن سرانجام موفق به تصرف موصل شدند و بنا بر آخرین گزارش‌ها با تصرف جلولا، به ۴۲ کیلومتری مرز ایران نیز رسیده‌اند.
ده‌ها هزار تن از مردم موصل به شهرهای امن کردستان عراق پناه برده و پیشمرگه‌های کرد برای مقابله با نیروهای داعش صف‌آرایی کرده‌اند. نماینده آیت الله سیستانی از شیعیان خواسته تا برای دفاع آماده شوند و گفته می‌شود که تعدادی از نیروهای سپاه قدس ایران به عراق اعزام شدند. آمریکا تا کنون گفته که قصد اعزام نیروی نظامی به عراق را ندارد و مقام‌های ایرانی اظهار کرده‌اند که برای محافظت از مرزهای کشور در صورت نزدیک‌شدن داعش آمادگی دارند.
ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نگرانی خود را از آسیب‌دیدن غیرنظامیان اعلام کرده و قرار است سازمان ملل کمک‌های بشردوستانه خود به مناطق جنگی در عراق را افزایش دهد.
تئوری‌ها درباره قدرت‌گیری ناگهانی داعش
گروهی می‌گویند داعش را عربستان برای چنگ و دندان نشان دادن به ایران علم کرده است. این گروه از تحلیل‌گران معتقدند که عراق و سوریه به صحنه جنگ نیابتی Proxy War میان عربستان و ایران، به عنوان مدعیان رهبری اهل سنت و جهان تشیع تبدیل شده است. بنا بر این تحلیل، ملک عبدالله که از سویی می‌خواست گروهی از جنگ‌جویان سنی‌مذهب وابسته به خود را وارد معادلات سیاسی کند و از سوی دیگر با القاعده مشکلات جدی دارد، پشتیبان نهانی داعش برای مقابله با گروه‌های شیعی است.
عده‌ای در مقابل، تحلیلی کاملا برعکس دارند و معتقد هستند که سپاه قدس ایران به داعش پر و بال داده تا از سویی ثابت کند که در صورت سقوط بشار اسد در سوریه، اینان قدرت را در دست خواهند گرفت و از سوی دیگر نفوذ خود را به این بهانه در عراق گسترش دهد. این عده با اشاره به عدم مقاومت نیروهای مالکی و اظهارات برخی نیروهای مخالف دولت بشار اسد، دست جمهوری اسلامی را پشت قدرت‌گیری داعش می‌بینند.
صحت و سقم این‌گونه تحلیل‌ها را زمان معلوم می‌کند ولی آن‌چه مشخص است، پدیده ظهور قارچی شکل این‌ گروه‌ها در صورت تضعیف سیاسی-نظامی یک کشور است. داعش در عراق با هرج و مرج‌های پس از حمله آمریکا ظهور کرد، در سوریه با استفاده از شرایط ویژه این کشور رشد یافت و اکنون در حالی به پیش‌روی خود در عراق ادامه می‌دهد که اختلاف‌های بنیادین میان نیروهای سنی، شیعه و کرد در عراق، این کشور را بی‌ثبات‌تر کرده است.
ایالات متحده آمریکا نیز که با وعده کمک به ایجاد دموکراسی در عراق به این کشور حمله کرد، اکنون می‌گوید که «تا وقتی رهبران عراق برنامه‌ای سیاسی برای آینده کشور نداشته باشند»، واشینگتن مداخله نخواهد کرد.
آمریکا که یک بار پیش‌تر در پر و بال دادن به گروه‌های اسلام‌گرا برای مقابله با نیروهای شوروی سابق در افغانستان دچار اشتباه استراتژیک شد و غول طالبان و القاعده را از شیشه در آورد، این بار در دو راهی قرار گرفته است.
پیش‌تر برخی شایعات در مورد همکاری جمهوری اسلامی و ایالات متحده در مقابله با داعش منتشر شده بود اما آمریکا می‌گوید که در این باره مذاکره‌ای با ایران نداشته است. البته با توجه به سوابق مذاکره‌های پنهانی متعدد واشینگتن و تهران، چنین ادعایی را باید به دیده تردید نگریست.
باید منتظر ماند و دید که نقش هر کدام از اهرم‌های قدرت جهانی و منطقه‌ای در کنترل داعش چه خواهد بود و آیا اصولا این گروه به‌سادگی قابل سرکوب و کنترل است یا خیر؟

شاهین نجفی؛ طغیان برهنگی یا اعتراض عریان


شاهین نجفی؛ طغیان برهنگی یا اعتراض عریان
برهنه شدن شاهین نجفی به همراه گروهش در جریان کنسرت شنبه ۷ژوئن در تورنتو به نشانه‌ی همبستگی با زندانیان بند ۳۵۰ واکنش‌های متفاوتی در میان جامعه‌ی ایرانی برانگیخت. این گزارش مروری‌ست به واکنش‌های سلبی و ایجابی چهار منتقد مخالف و موافق به این اعتراض عریان.

این روزها در رسانه‌های خبری نظرات مختلفی در واکنش به حرکت اعتراضی شاهین نجفی صورت گرفته است. گروه‌های مخالف و موافق ارزیابی‌های متفاوتی داشتند از جام نیوز سایت وابسته به جمهوری اسلامی که شاهین نجفی را خواننده هتاک و خود فروخته خوانده و معتقد است که نتوانست حیوانیت خود را ابراز کند و با رفتن به خارج از کشور توانست خود را آن‌گونه که هست نشان دهد. تا طیفی از زندانیان سیاسی سابق بند۳۵۰ که عموما با این حرکت ساختارشکنانه‌ی نجفی مخالف بودند. میلاد فدایی اصل از زندانیان سابق این بند در گفت وگو با پیام نو در واکنش به حرکت شاهین نجفی، با اشاره به این که هر کسی به عنوان یک انسان می‌تواند در راستای اعتقادش عمل کند گفته که روش اعتراض شاهین نجفی شأن افراد زندانی را زیر سوال برده است.
داوریِ ناممکن 
فتاح سبحانی، زندانی سیاسی سابق بند ۳۵۰، اما در گفت‌وگو با «خودنویس»، نظری مخالف میلاد فدایی اصل دارد. وی می‌گوید: «طبعا نمی‌توانیم در مورد اتفاقاتی که برای بچه‌های بند ۳۵۰ افتاده است از موضع آن‌ها صحبت کنیم. آن‌ها باید خود نظرات‌شان را در مورد این مساله بیان کنند که آیا از این حرکت شاهین نجفی خوششان آمده است، یاخیر؟»
او تجربه‌ی تلخ بازرسی بدنی هنگام ورود به زندان را چنین تشریح می‌کند: «با یکی از دوست‌هایم به مرخصی رفته بودیم و برگشتیم زندان! در همان اتاق انتظار ورودی، با حالت بسیار فجیعی با ما برخورد کردند و تمام لباس‌ها اعم از لباس‌های رو و زیر ما را درآوردند.»
سبحانی معتقد است هر حرکت اعتراضی نتایج خودش را دارد و شاید این اعتراض یا نحوه و شکل این اعتراض مورد تایید من یا دوستم نباشد اما باز این از ماهیت اعتراض چیزی کم نمی‌کند.
به گفته این زندانی سیاسی سابق؛ «شاهین نجفی درحمایت از کسانی دست به این اعتراض (بدون هیچگونه ارزش داوری پیشینی در مورد فرم اعتراض) زده است که الان در زندان هستند؛ بنابراین ما در مقامی نیستیم که بخواهیم در مورد این قضیه در مقام داوری آن را تایید یا رد کنیم.»
وی می‌افزاید: «من در حیطه‌ی عقیده‌ی شخصی‌ام اعتقادی به این شکل از اعتراضات ندارم، ولی فکر می‌کنم این نوع حرکات در جامعه‌ی سنتی که ما هستیم خیلی نتیجه‌ی مثبتی نداشته باشد. اما پرسش این است که ما می‌توانیم یک زندان و امر حقوق زندانیان را ملک طلق خودمان بدانیم؟ هنرمند به خاطر ذات آزاد هنری می‌تواند به لطایف‌الحیلی به نابرابری‌ها اعتراض کند.»
سبحانی درواکنش به ایرادات کسانی که معتقدند این شکل از اعتراض در شأن زندانیان سیاسی ایران نیست می‌گوید: «نمی‌دانم در اعتراض شاهین نجفی به شان زندانیان سیاسی چه لطمه‌ای وارد شده است؟ فرض بگیرید من الان بخواهم اعتراض بکنم ولی با ادبیات بدی صحبت بکنم به عنوان یک زندانی سابق سیاسی حرف‌های من و ادبیات بد من چرا باید شأن زندانیان سیاسی را پایین بیاورد؟»
او برخلاف دیگر زندانیان آزاد شده‌ای که معتفدند حرکت شاهین نجفی شأن زندانیان سیاسی را نادیده گرفته است ضمن طرح این سوال که بر اساس چه منطقی می‌توان گفت که اعتراض عریان نجفی، شأن زندانیان سیاسی را پایین آورده است؟ روی این باور خود پافشاری می‌کند که «شکل، نحوه و فرم اعتراض هیچ ارتباطی به شأن زندانیان سیاسی ندارد تا بخواهد آن را بالا و پایین کند.»
فتاح سبحانی در مورد تاثیر موسیقی شاهین نجفی بر فضای اعتراضی ایران می‌گوید: «به نظر من ایشان تنها هنرمندی بوده است که وقتی که تریبون و رسانه در اختیارش قرار گرفته است موسیقی اعتراضی‌اش را در خدمت جامعه قرار داده است. ما خیلی از هنرمندان نام‌دارتر از شاهین نجفی داشتیم که حرکاتی با نیت حمایت صورت دادند، اما اندازه‌ی کارهای شاهین نجفی تاثیرگذار نبوده است. نتوانسته‌اند حرف دل معترضان را به این صراحت بیان کنند.»
البته بخش عمده‌ای از انتقادات مشمول استدلال نجفی برای اعتراض عریان بود. چه اینکه او ادعا می‌کند در اعتراض به این که زندانیان سیاسی مورد بی‌حرمتی قرار می‌گیرند، عریان می‌شود. 

گستاخی کم‌رنگ شده زیر سایه برادری بزرگ‌تر
دکتر اکبر کرمی  که خود از زندانیان سیاسی پس خرداد ۱۳۸۸ بوده، با بازخوانی فرهنگ سیاسی ایران و یافتن مصادیقش سعی دارد با طرح چند پرسش کلیدی این موضوع را مورد واشکافی قرار دهد. او در بادی امر می‌پرسد: «این رفتار (برهنه‌گی گروهی که با نجفی همراه بودند) تا چه حد می‌تواند پیام او (اعتراض به عریانیدن زندانیان سیاسی بند ۳۵۰) را برساند؟ این پیام تا چه میزان می‌تواند در مخاطبان این موسیقی موثر افتد؟ و در نهایت این که چنین برنامه‌ای تا چه پایه واقع‌بینانه و کارشناسانه و هنرمندانه است؟ و مهم‌تر از همه این‌که در نهایت چه کسی می‌تواند و باید داور نهایی باشد؟ آیا به شاهین حق می‌دهید، داوری کند و متناسب با داوری‌های خود عمل کند؟ آیا به او حق می‌دهید خطا کند؟ یا او باید منتظر دستور برادران بزرگ‌تر بماند؟»
به باور این نویسنده و فعال سیاسی، برهنه نشدن کامل نجفی نشان می‌دهد که ماشین ترور جنسی تا چه حد در ایران فعال است و قربانی می‌گیرد. موافقان شاهین نجفی نیز حرف متفاوتی نمی‌زنند. چراکه طرفداران این موسیقی موافقت خود را پیش‌تر در واکنش به مخالفان نشان داده‌اند. به باور کرمی، این امری‌ست که موافقت آن‌ها را از واقعیت ماجرا دور کرده و به جبهه‌گیری‌های غیرواقعی کشانده است.
او معتقد است که نجفی در این شکل از اعتراض، گستاخی لازم برای ایستادن بر روی پاهای خود و ایمان کامل به باور خود را نداشته است؛ در نتیجه تا حدی تسلیم «دلواپسان پهنه سکس» شده است و به خود سانسوری مبادرت ورزیده است؛ چه، جدا از گفت‌وگوهای کارشناسی هنری، روانشناسی، قانونی و .... و فارغ از داوری ما بر رفتار او، شاهین نجفی اگر برهنه‌گی را مناسب و موثر می‌دانست باید خودش هم برهنه می‌شد و اگر نه از برهنه‌گی گروهش هم باید دست می‌شست.
 
اعتراضی از جنس شوک
شادیار عمرانی، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در پاسخ به پرسشی درباره نقد حرکت اعتراضی شاهین نجفی، با اشاره به گستردگی حوزه موسیقی اعتراضی، می‌گوید: «به نظر من، قبل از هر چیز بررسی کانتکست برهنه شدن مهم‌تر و ارجح تر از هرگونه جهت گیری موافق و مخالف درباره شاهین نجفی است.»
وی، شاهین نجفی را ورای آن‌که از لحاظ موسیقایی چه سبکی از موسیقی را بر‌می‌گزیند (هوی متال، رپ، R&B، یا پاپ) تنها به‌عنوان یک راکر می‌بیند.
در نگاه این پژوهش‌گر موسیقی ملل، راک با آلات و نت‌های موسیقی این‌همانی ندارد، بلکه به مفهوم سبک اعتراضی موسیقی، همان معنای لغوی تکان دادن و شوکه کردن تعریف می‌شود. یک راک-آرتیست پیام دارد و هدفش نابودی تابوهایی‌ «سخت و استوار» است.
او برای این تابوشکنی مصادیق بسیاری دارد و در محدوده جغرافیایی ایران در خلال نیم قرن اخیر چند نمونه ذکر می‌کند: در دهه‌ی پنجاه و شصت مذهب بود و در دهه‌ی هفتاد مصرف‌گرایی، طی دو دهه‌ی هشتاد و نود سعی در شکستن تابویی به‌نام سکس بود و امروزه نظام سرمایه‌داری را نشانه رفته است.
عمرانی این تابوشکنی را از زاویه دیگری مورد بحث قرار می‌دهد. او بر این باور است که پیش از این اگر نگوییم همه، باید به اکثریت قاطبه گروه‌های راک( از راک اند رول الویس پریسلی گرفته تا بلک متال رامشتاین که نظام صنعتی مصرف‌گرا را نقد می‌کند) اشاره کرد که از سر اعتراض برهنه شده بودند. این برهنگی لزوما در راستای حرکت و یا جنبشی اجتماعی نبوده است.
عمرانی معتقد است که اساسا راکر بودن به معنای جنبشی بودن نیست بلکه شکستن و شوک دادن به جنبش‌های اجتماعی است و لزوما هم سیاسی یا به زعم بعضی‌ها کمونیستی نبوده است. حتا جان لنون وقتی با یوکو که آن زمان همسرش نبود برهنه شد و عکس‌های برهنه‌ی خود را روی آلبوم بسیار پرهیاهوی خود منتشر کرد با آن‌که خودش جزو مدافعان تروتسکی به‌شمار می‌رفت اما این حرکتش را سیاسی نمی‌دانست و تنها تابوشکنی و حرکتی نودیستی در راستای نمایاندن انسانیت بیان کرد.
در این میان پرسش عمده مطرح این است که آیا این برخواسته از سنتی تاریخی‌ست؟ این پژوهش‌گر موسیقی اعتراضی می‌گوید «من به خاطر نمی‌آورم گروه راکی را که برهنه نشده باشند. و این حتا مختص به راک استارها هم نمی‌شود. از این حرکات خوانندگان پاپ و رپ هم مثل امینم و لیدی گاگا هم انجام داده‌اند.» 
به‌نظر وی «شاهین نجفی از اولین کارهای خود بیش از این که خط سیاسی خاصی را ترویج کند سعی بر تابوشکنی داشته و تا به امروز هم همین روش را بدون کوچک‌ترین وقفه‌ای ادامه داده است، حال گاهی به سکسیست بودن متمایل شده، ولی در بسیاری از کارهایش از مقوله‌ی تابوی همجنسگرایی گرفته تا ضدیت با مذهب با شدت و جرات و بی‌اغماض همان کرده که از یک راکر توقع می‌رود.»
این روزنامه‌نگار در ادامه به مقوله‌ی راک و نقش اجتماعی آن اشاره می‌کند. او ضمن ریشه‌شناسی واژه راک(ROCK) در انگلیسی (به معنای تکان دادن کسی یا چیزی، با شدت تکان دادن و کسی را شوکه کردن) یادآوری می‌کند که واژه راک در سبک موسیقی بیش‌تر به معنی سوم یعنی «کسی را شوکه کردن و تهییج کردن» به کار می رود.
به‌گفته عمرانی دهه‌ی۶۰ را به عنوان دهه‌ی طلایی راک در غرب می‌شناسند، دهه‌ای که در آن سبک‌های مختلفی از راک خلق شد. از خیل سبک‌های مشتق از راک می‌توان به سبک گلم راک اشاره کرد که با دیوید بوی آغاز شد و شاهین نجفی نیز به این سبک نزدیک است. اصالت این فرم از موسیقی نه به ضرب‌آهنگ و ساز بلکه به پرفورمنس و حرکات راک آرتیست است. پیش از آن‌که موسیقی در این سبک غنا داشته باشد، پرفرمنس مهم است.
این روزنامه‌نگار در توضیح «راک» به عنوان روشی اعتراضی، به نکته‌ای مغفول اشاره می‌کند. او بر این باور است که «موسیقی راک اصالتا در خدمت جنبش‌های اجتماعی‌ست. هیپی‌ها و پانک‌ها را در دهه‌ی ۶۰ در این رده می‌توان قرار داد. سبک موسیقی اعتراضی از سبک راک می‌آید، سبکی که همیشه با اعتراض‌های سیاسی و شکستن هنجارهای اجتماعی، نژادی، جنسی و مصرف‌گرایی همراه بوده است. و خوانندگان و نوازندگان این سبک موسیقی همیشه در این حرکات ساختار-هنجارشکنانه پیشتاز بوده‌اند.»
عمرانی در نهایت بر این اعتقاد خود پافشاری می‌کند که «آن‌چه از دید هر دو گروه مخالفان و موافقانِ برهنه شدن شاهین نجفی دور می‌ماند، نقشی است که وی برای خود ترسیم کرده است. در حقیقت شاهین نجفی از معدود هنرمندانی‌ست که از همان اولین روزهای کارش باوجود فشار نیروهای خرد کننده، شروع به شکستن هنجارها و تابوها کرده بود و موسیقی تنها ابزار او برای رساندن این پیام خشمگین بوده است.»
 
شلیکی پوپولیستی به سنتی قیم‌مأبانه
از سوی دیگر سوگند علیخواه روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی سابق با وجود پوپولیستی خواندن روش اعتراضی شاهین نجفی معتقد است که اساساً این پوپولیسم خصیصه‌ی بخش عمده‌ای از ستاره‌‌های هنری است اما نجفی در ادغام همین رویکرد پوپولیستیک با روش ساختارشکنانه‌اش سنت‌ها را هدف قرار داده است. البته این زندانی سیاسی بر این باور خود پافشاری می‌کند که اساساً پدیده شاهین نجفی محصول سیستمی‌ست که استبدادی سنتی(بر اساس ایده خدایگان-بنده‌ای) ساخته و باوجود همه نارسایی‌هایش هنوز به همان حیله دورماندن از مقدسات پایبندی دارد.
این روزنامه‌نگار در ادامه تأکید می‌کند که شاهین نجفی بازتولید شده‌ی همان سنت استبدادی‌ست و این دو (نجفی-سیستم استبدادی در هر گستره‌ای) لازم و ملزوم همدیگرند.
به باور علیخواه «پدیده نجفی بیش از آن که بخواهد و یا سعی کند که بازگو کننده‌ی واقعیات باشد، تلاش کرده است که واقعیات را مورد هدف قرار دهد و آن‌ها را در هر سطحی از باور عمومی که هستند بشکند.»
به گفته این زندانی سابق سیاسی، «آن‌گاه که سخن از شأن و هنجار می‌آید، نجفی درست همان می‌کند که جامعه منتظر آن نیست: هنجار می‌شکند. در «نقی» مذهب را مورد هدف قرار می‌دهد، در «بعد از تو» دگرجنس‌گرایی را مستاصل جلوه می‌دهد، صورتش را آرایش می‌کند و پا ورای جنسیت می‌گذارد، و حال روی صحنه برهنه می‌شود، به‌ظاهر در اعتراض به برهنه کردن زندانیان بند ۳۵۰ اوین و در واقعیت شکستن هنجار برهنگی. در واقع او می‌گوید برهنگی ناهنجار نیست که برهنه کردن زندانیان بتواند شأن آن‌ها را به حقارت بکشد، اگر این هدف زندان‌بانان باشد.»
 
پرسش‌هایی که دوباره تکرار می‌شوند
اما آیا روش ساختارشکنانه‌ی شاهین نجفی محصول و برآیند جنبشی مردمی است یا می‌تواند حرکت و قدمی برای پی‌ریزی یک جنبش تابوشکن باشد؟ آیا طرفداران بسیار او می‌توانند از حرکات او موجی بسازند؟ پاسخ را زمان مشخص می‌کند. اما آن‌چه نقد است و به نسیه می‌ارزد این که هدف شاهین نجفی هرچه باشد حرکاتش برآیند سازوکارهایی اجتماعی‌ست که گزیری ازآن‌ها متصور نیست. اما آیا او آمده است که به جنبش‌های مردمی شوکی وارد کند و نباید‌ها را به تصویر بکشد؟
پاسخ به این پرسش‌ها فرصتی دیگر می‌طلبد...