Tuesday, November 24, 2009

فيلم : 16 آذز، بزودی در خيابانهای نزديک شما


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 11:13:57 توسط همیشک
ادیتور کلیپ: فرهنگستان هنر ایران، مدیر مسئول: حجت الاسلام میرحسین موسوی خامنه ای، حقوق بگیر رئیس جمهور تیرخلاص نژاد. فرهنگستان هنر رژيم اشغالگر، زیر نظارت دفتر رئیس جمهور اداره می شود و حکم ریاست میرحسین موسوی را برای 4 سال آینده همانند سال های پیش صادر و تائید کرده است!؟ تمامی باصطلاح هنرمندان عضو این وزارتخانه ی موازی وزارت ارشاد برای چهره شدن و رهبرسازی موسوی همه گونه امکانات برای چاپ پوسترها و کلیپ های ویدئوئی این «کپسول آتش نشانی (میرحسین)» را در اختیار دارند تا برای ماندگاری رژيم اشغالگر تلاش کرده و شعله های آتش رستاخیز مردم ایران را آهسته آهسته خاموش نمایند.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:58:43 توسط hani
عالى بود٠وعده ما ١٦ آذر ٠ نبش خيابون نزديك شما٠ به اميد ديدار

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:41:16 توسط دینا
کلیپ قشنگی بود.به امید پیروزی مردم ایران.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 05:04:18 توسط زاگرس
من اين كليپ را بيش از بيست بار در youtube ديدم واقعا دست مريزاد٠ عاليست !!!!!!!!!!!!!!! GREAT JOB

پسر نخستین فرمانده کمیته انقلاب و همسرش کشته شدند


ایسکانیوز - به دنبال کشته شدن پسر نخستین فرمانده کمیته انقلاب اسلامی و همسر او در شمال غرب تهران ، یک مظنون دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار گروه حوادث ایسکانیوز شامگاه یکشنبه افسران کلانتری 140 باغ ‌فیض با کشیک دادسرای امور جنایی تهران تماس گرفتند و از جنایتی فجیع در یکی از خانه های خیابان آیت‌ا... کاشانی - نزدیک میدان نور - خبر دادند.سپس بازپرس «بهروز هنرمند» و پلیس دایره 10 اداره آگاهی مرکز به قربانگاه
رفتند و رسیدگی به پرونده را آغاز کردند.
قربانیان «سید مرتضی هاشمی» 30 ساله و همسر 26 ساله اش «آتنا» نام داشتند که به تازگی زندگی مشترکشان را آغاز کرده بودند.
«سید مرتضی» در رشته الهیات ، تحصیلات حوزوی و دانشگاهی داشت و فرزند سرتیپ «سید مجتبی هاشمی» نخستین فرمانده کمیته انقلاب اسلامی بود.«سید مجتبی هاشمی» 24 سال پیش قربانی جنایت تروریستی شده بود و بعدها یک موسسه فرهنگی به نام او راه اندازی شد.
«سید مرتضی» مدیر همین موسسه بود و شواهد نشان می دهد نیمه شب پنجشنبه گذشته به همراه همسرش در خانه خود از پا درآمد.
بازپرس «بهروز هنرمند» پس از بررسی های مقدماتی دستور داد جنازه ها به پزشکی قانونی فرستاده شود و رازگشایی معما ، روی فرضیه دستبرد به زانتیای «سید مرتضی» متمرکز شده بود که این موضوع در ادامه تجسس ، رنگ باخت.گزارش ایسکانیوز می‌افزاید ، خودرو مورد نظر در اختیار برادر قربانی بود و هم اکنون دو فرضیه کینه جویی یا مسائل اقتصادی در پرونده این جنایت هولناک مطرح است.
در همین رابطه ، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران از دستگیری یک مظنون خبر داد.امروز قاضی «فخرالدین جعفرزاده» گفت : اطلاعات تکمیلی در پایان تحقیق به اطلاع عموم می رسد.
پرونده در شعبه چهارم دادسرای ناحیه 27 پایتخت تحت رسیدگی قضایی است.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:47:19 توسط نيما
حكومت اسلامى بدون وجود لمپنها امكان ادامه ى حيات ندارد. لمپنيسم بخش جدا ناپذير حكومتهاى فاشيستى است.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:46:22 توسط کوروش
کشته شدن این دونفر ظاهرا ربطی به پدرشان ندارد. در ضمن آدمی که 24 سال پیش کشته شده نیازی به محاکمه ما ندارد. فردی بوده در زمان خودش به رژیم خدمت میکرده. شاید جبهه هم رفته باشد ولی جبهه رفتن به هیچ کس این حق را نمیدهد که حتی یک سیلی به گوش یک هم وطن بزند چه برسد که دستش را به خون هموطنانش آلوده کند. این حرفها هم دردی از دردهای امروز جامعه ما دوا نمیکند. همانطور که طرفداری از چه گوارا دردی را دوا نمیکند. به یاد داشته باشید که کاسترو و ال.چه همرزم بودند. کاسترو رهبر کوبا شد و یکی از پایدارترین دیکتاتوریهای دنیا را بنا نهاد و ال چه اعدام شد و تبدیل به قهرمان همیشگی گرایش چپ. چه بسا اگر او اعدام نمیشد هم اکنون رهبر یا دیکتاتور آرژانتین (محل تولدش) یا بولیوی (محل مرگش) بود. قبول دارم که این حرف من قصاص قبل از جنایت است فقط خواستم بگویم تاریخ بازیهای بسیار دارد. همین امروز جوانان شجاع میهن با دست خالی در برابر بسیج و سپاه تا دندان مسلح ایستاده اند. این نسل شجاع نیازی به قهرمان آمریکای لاتین دهه 60 ندارد اینها خود قهرمانان زنده امروز ایران زمین هستند.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:47:30 توسط MajidA
مصطفی هزار چرا از کلمهٔ لمپن بدت اومد این واژه قبل از کودتا ۲۸ مرداد رایج شده بود توی ایران و روشای امثال تو و رهبر کمیته و خصوصیات اخلاقیتون رو توصیف میکنه توکه نباید ناراحت بشی‌ باید ببالی از اینکه لمپن هستی‌ و رهبر کمیته لمپن بود، لمپنها معمولاً عقدهی هستن ولی‌ لمپن معنی عقدهی نمیده. راجع به جنگ هم چیزی نمیگم دوستان توضیح دادن اگه با نظر اونا مخالفی فقط لمپن نیستی‌ قصاب هم هستی‌. درود به امجد و رنگین کمان ۱

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:50:21 توسط فرهاد
به نظر می رسد تور جدیدی برای رهبران جنبش پهن کرده اند. در خبر زیر ، نظر کاربران را بخوانید تا به نقشه ی شوم قدرت مداران پی ببربد. http://rajanews.com/detail.asp?id=40202

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:35:26 توسط رنگین کمان1
ساسان عزیز, شما درست میگویید من در رجاءنیوز, تابناک و پارسینه خواندم که این آقا اصلا بچه شیرخواره نداشت. و ماشین اش هم پیش برادرش هست. یعنی انگیزه قتل دزدی از طرف ناشناس نمیتونه باشه. اینها درگیریهای بین باندهای سیاه هست. منطق و حقوق مدنی که سرشان نمیشود. اینها فقط یاد گرفتنند که با چاقو و خنجر همه مشکلات را حل کنند.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 05:11:40 توسط ساسان اول
این خبر ناقص است . این آقای مرتضی هاشمی رئیس اداره حراست سازمان تربیت بدنی بود . به نظرم این یک جنگ درون گروهی مافیائی میان بخش کودتاگر سپاه پاسداران و بخش بسیجی وابسته به باند دیگر اصول گرایان است . همه آنان دشمنان ملت ایران هستند که بر سر چپاول ثروت ایران دعوای خونی دارند .

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 05:10:10 توسط aria
كله وملق شدن يك مزدور رژيم رابه مردم ايران تبريك ميگويم واميدواريم كه همه سران كثيف رژيم جمهورى اسلامى به دست مردم نابود شوند ٠زنده باد دانشجويان وپيروز باد قيامشان آزاد بادايران وايرانى

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 04:50:23 توسط sohrab
مشابه این اتفاق در ونزوئلا هم افتاده اما بعدا معلوم شد این کار یکی‌ از عوامل روانی‌ خودشان و به قصد تسویه حساب بوده. این شخص نامش مانوئل طائب است.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 04:22:24 توسط امجد
ضمن تشکر از حمایت دوستان در رابطه با نوشته های من گویا کسانی برایشان ابهامی در جنگ 8 ساله خانمان بر انداز است گه اینطور نبست خرمشهر وکلا جنوب ایران هنوز از حداقل امکانات وبازسازی بر خوردار نیست /معلوم است این جنگ با آن تعصبات کور که تمامی سندها که خود حکومت است برای کشتن مردم کشورهای دیگر بود ونابودی کشوری مثل اسراییل وگرنه حکومت اوایل سالهای 58 زیر بار فشار خواسته های مردم کمر راست نمی کرد انسانهای هوشیار این را خوب می دانند که جنگ ایران وعراق به نفع هر دو حکومت فاسد ودیکتاتور در خاور میانه بود /مورد من هم مخالف جنگ وکشتن انسانها هستم /وهم مخالف این بارگاه پست ومنفور ضد بشری اسلامی وفاشیست /حالا مصطفی بسیجی معلوم است که بدش می آید /چگوارا انسان آزاده ومبارزوکمونیستی بوه ولی این کمیته ای پست همراه چمران بیشترین جنایتها را در حق آزایخواهان گردند/اصلا جنایتهای حکومت با کمیته تبلور پیدا کرد./با تشکر از دوستان آگاه ومبارزم.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 04:11:56 توسط امجد
آقا مصطفی من که از باد معده حرف نمی زنم وبا هزار مدرک ودلیل برهان این حکومت وحشی را محکوم می کنم توهم بسیجی مفلوک نمی خواهد که سنگ جبهه را به سینه بزنید /جنگی که خمینی وروحانیت مرتجع شیعه راه انداخت ومی خواست 20 سال هم طول بکشد واز آنجا به کربلا وقدس عربستان و اسراییل هجوم ببرد به انسانهای آزادیخواه ربطی ندارد /کلا هر انسان مبارزی از جنگ وخون ریزی نفرت دارد ولی آقا مصطفی گویا شما ورهبران درنده ات تشنه خون انسانها هستی به همین دلیل یود مش ماشالله رهبرت جام زهر را سر کشید شما کجا مخفی شده ای ودر فکر کشتن کدام هموطن ما هستی /یا با قمه در خیابانهای تهران جوانان ما را لت وپار می کنی /بهتر است در سایت حزب الله قلم زهر آگینت را بکار ببری چون برای خواننده گان این سایت شما یک چماقدار قمه کش بیش نیستی/ اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد سید احمد را به جبهه نخواهم فرستاد/مش ماشالله خمینی /جنگ برای ما برکات دارد/ بدبخت کلاه سر تو رفته رهبرانت هم الان سر میلارد در گیری دارند وتو بینوا محتاج نان شبی/ننگ ونفرت بر جلادان وکاسه لیسان حکومت هار اسلامی.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 03:27:43 توسط amin
امجد عزیز، با درود. با تائید سخنان شما در رابطه با نهاد سپاه پاسداران که چیزی جز سپاه لمپنان نبود، مزدورهای رژیم خون و جنون، از قبیل مصطفی، عجیب بهشون برخورده ! سرنگون باد رژیم خون و جنون و لعنت و نفرین ۷۰ میلیون ایرانی‌ نثار خمینی و کارچاق کن هایش.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 03:09:32 توسط رنگین کمان1
آقا مصطفی مواظب حرف زدنت باش, این جنگ را حجتیه ایها به راه انداختند تا امام را از چاهی در عراق بیرون بکشنند که گویا آدرس را عوضی رفتند یعنی آدرس واقعی جمکران بود. لمپن همه کسانی هستند که هیچ سوادی ندارند و با فرهنگ بدوی زندگی میکنند. این آقایان بودند که فرمانده بودند و مسئول مرگ جوانان وطن, اگر فرمانده واقعی بودند این همه انسان بیگناه کشته نمیشد. ما همیشه گفتیم که جنگ ادامه سیاست هست و این سربازان و جوانان گوشت دم توپ فرماندها نی که فرزندان خود را برای تحصیل به خارج فرستادند و فرزندان مردم فقیر را به سلاخی بعد هم زنهایشان را صیغه کردند. حقیقت تلخه؟

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 03:02:41 توسط رنگین کمان1
همهء انسانهای شریف و هوادار واقعی مردم این جور جنایات را محکوم میکنند. ما میگوییم این آقایان باید در دادگاه مردمی محاکمه شوند اینجور مرگ شایسته هیچ جانوری نیست.دوم اینکه پدر این آقا یک جانی, آدمکش بوده خواهشا او را به چه گوارا نچسبانید. این تیپ آدمها چاووز و بقیه را به خیال خود گول میزنند و چاووز هم با چاپیدن پول ایران آنها را فریب میدهد.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 02:41:29 توسط مهدی
در جواب مصطفی باید بگم درسته که شهدای جنگمون رو نباید لمپن خطاب کنیم اما به ما بگید کی این جنگو شروع کرد؟ چه کسی سفارت آمریکا رو اشغال کرد؟ چه کسی گفت آمریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه؟جواب خون اون همه شهید رو تو جنک و حتی قبل از اون اول انقلاب کی باید بده؟ آمریکا یا خمینی لمپن؟

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 02:02:53 توسط اوستا
جمله به تازگی زندگی مشترکشان را آغاز کرده بودند مرا بياد هزاران دختري مياندازد كه هنوز عاشق شدن را شروع نكرده بودند كه در زندان بوسيله حتي آيت اله ها و حجت اسلام ها بطور وحشيانه مورد تجاوز قرار گرفتند و از شب بعد جيره رييس زندان و زندانبانان و بازجويان بودند و بعد هم بخاطر جراحات آشكار و بر ملا نشدن درنده خويي كفتاران عمامه بسر اعدامشان ميكردند و يا اگر هم مثلا آزادشان ميكردند بخاطر ضربه روحي و رواني كه بهشان زدند و تهديد دستگيري مجدد تا آخر عمرشان در ظلمت و انزوا پرپر شدند.

نوشته شده در تاريخ سوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم نوامبر ۲۰۰۹ ، 01:54:58 توسط مصطفي1000
در جواب امجد: لمپن شما و امثال شماييد كه در زمان جنگ حتي طاقت يك سوزن رو نداشتيد.حالا ادعاي وطن پرستي و ايران رو داريد. بايد سابقه اين وطن پرست ها رو ديد كه آيا در زمان جنگ حتي يك روز سابقه حضور در جبهه رو داشته اند؟!! يا از ترس به پستوهاشون فرار كرده بودند و حالا به امثال شهيد هاشمي لقب لمپن مي دن!!! وطن پرست اونها بودند كه جان و مال و ناموسشونو فداي ايران كردند

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 22:31:27 توسط حراست
مرگ سيد مرتضي بر تمامي زحمتكشان ايران مبارك باد٠

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 22:14:47 توسط Pari az US
رضا جان اين مفلوكان از ال.چ فقط كلاه و ريشش را ياد گرفته بودند و به اندازه نخودي هم از عقايد او نميدانستند وگرنه كميته ان.ا با آن سجاده و ...كجا و مبارزات عقيدتي ال.چ كجا. بهر جهت دستت درد نكند كه لبخند آفريدي. شادمان ماني در راه آزادي ايرانمان

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 21:29:06 توسط خواننده
کشتن یک چیزیه ولی اینکه سرشونو ازتن جدا کنند یک چیز دیگه هست...هرکس که بوده یک قصاب روانی بوده (آدمو یاد فیلمهای اره میندازه)...خدا رحمتشون کنه..خیلی خبر تلخی بود

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 21:25:21 توسط مهدی سابق ( خسرو )
حتما" عناصری از اعضای ، مجاهدین، انجمن پادشاهی ، عوامل دشمنان فرضی ، گروههای ملحد از دید حکومت الله در زندان وجود دارند ، که سالهاست برای نمایشهای حکومتی نگهداری شده اند!؟ و با آوردن ایشان در صدا و سیمای ولایت ، انشای نوشته شده از سوی بیت رهبری را قرائت ، و ضمن بگردن گرفتن جنایات خود را ماموران و حقوف بگیران غرب معرفی نمایند!؟محمدرضا علی زمانی ملقب به بردیا، یکی از این قربانیان بود که ماهها قبل از نمایش انتخابات دستگیر ، ولی بعنوان یکی از ارازل و تخریب کنندگان اموال عمومی در اعتراضات به تقلبات انتخاباتی محاکمه و از سوی قاضی صلواتی باعدام محکوم میشود!؟سید مرتضی هاشمی در رشته الهیات ، تحصیلات حوزوی و دانشگاهی داشت( ملای مکلا ) و پدر سرتیپش یک موسسه فرهنگی ( آموزش انتحاری و شتشوی مغزی ) را اداره و مدیریت میکرده !؟ بازپرس دو فرضیه کینه جویی یا مسائل اقتصادی در پرونده این جنایت را مطرح میکند!؟ مرگ چنین فضولاتی بهر انگیزه ای که باشد، تمیز کردن ایران از وجود کثیف نابخردان حکومت فاسد اسلامیست، و باعث خوشحالی، بامید پاکسازی ایران از لوث وجود متعفن ایادی جنایتکار و فاسد حکومت اسلامی

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 19:46:45 توسط امجد
رضا جان این جنایت وقتل وحشتناک از جانب انسانها ی آگاه محکوم است /ولی شما نوشته بودی فرزند چگوارا /آقای هاشمی از اولین افراد کمیته بوده وکمیته جریانی بود ه در شهرهای ایران از پیایش این حومت پست به اذیت وآزار مردم آزاده پرداخت در امور مردم وزنان ودختران دخالت میکرد در لشکر کشی های به کردستان نقش به سزایی داشت وکارشان هم دزدی وچپاول بود پدر این فرد را نباید با چگوارا یکی بدانید چگوارا انسان مبارزی بوده ولی پدر این شخص لمپن ودزد وجنایتکار کمیته بوده شاید شما جوان باشی وندانی به هر حال نوشتم تا دیگران هم نظرات خودشان را بیان نند.ضانقی

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 19:02:53 توسط keyvan
دوستان عجيب نيس در آستانه 16 آذر همچين مسايل پيش ميايد

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 17:37:22 توسط reza
اين رژيم بزودى خانواده خمينى را هم ميكشد چه برسد به فرزند چگوارا ٠

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 17:30:10 توسط برده هرگز
اميدوارم كه جنايتكاران ج ا اين قتل را به جنبش مردمى ربط ندهند و بروند در عوض قاتل اصلى را پيدا بكنند (اگر خودشان ندانند كيست!).

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 17:23:13 توسط Mehran
معلوم نيست كه اين بابا پاي كدام سرباز وسردار امام غايب را لگد كرده؟

نوشته شده در تاريخ دوم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و سوم نوامبر ۲۰۰۹ ، 17:11:02 توسط Morad 1349
قديميها ميگفتند دنيا دار مكافات است !!!

قتل در تهران

قتل در تهران
سر مقام حراست تربیت بدنی
و همسرش را از تن جدا کردند



گروه حوادث روزنامه اعتماد خبر داد که یک زن و شوهر جوان با نام های مرتضی هاشمی و همسرش "آتنا ملکی" در خانه شخصی خودشان به قتل رسیده اند. خواهر مرتضی هاشمی که برای دیدن برادرش به خانه وی مراجعه کرده بود، پس از آنکه کسی در خانه را باز نمی کند، خود وارد خانه شده و با اجساد سر بریده شده برادر و زن برادرش روبرو می شود. این خانه ای که اجساد در آن پیدا شد در خيابان آيت الله کاشانی، پشت شهرداری منطقه پنج واقع است.

مرتضی هاشمی فرزند مجتبی هاشمی از اولین فرماندهان کمیته های انقلاب بود. این کمیته ها پس از سرنگونی رژیم شاه و پیش از شکل گیری سپاه پاسداران برپا شد و عمده ترین نقش آن مصادر اموال فراری های رژیم شاه و برپائی گشت و ایست و بازرسی در شهرها بود. سرپرستی این کمیته ها، در همان ابتدای تاسیس چند بار بین آیت الله مهدوی کنی و آیت الله لاهوتی و دیگران دست به دست شد. از جمله نقش آفرینان این کمیته ها علی فلاحیان و اسدالله لاجوردی رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران بودند که دومی سرانجام ترور حکومتی شد و اولی که چندین سال وزیر اطلاعات بود اکنون در مجلس خبرگان رهبری است.

در این کمیته ها، همه نوع افرادی راه یافته بودند. از جمله عده ای از اوباش، چاقوکش ها، منحرفین جنسی و ... هرچه زمان جلوتر رفت، بر شمار این افراد در این کمیته ها افزوده شد و از شمار کسانی که با انگیزه های انقلابی وارد کمیته ها شده بودند کمتر. افراد گروه دوم عمدتا جذب سپاه پاسداران شدند.

مجتبی هاشمی که او را سرتیپ پاسدار معرفی کرده اند در جریان اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق در یک عملیات تروریستی کشته شد.

پس از ترور مجتبی هاشمی، يک موسسه فرهنگي بنام وی تاسيس شد که پسر بزرگ مجتبی و درعین حال برادر بزرگتر مقتول مسووليت آن را برعهده دارد.

مرتضی هاشمی که جسد سر از تن جدای او در خانه اش پیدا شد تحصيلات حوزوی و دانشگاهی در رشته الهیات داشت و از مسئولین حراست سازمان تربيت بدنی بود.

پلیس جنائی تهران اختلاف مالی را از جمله انگیزه های احتمالی این قتل دانسته و این درحالی است که حراست بخشی از وزارت اطلاعات است و کسانی که در حراست پست و مقام دارند – آن هم با سابقه ای که مقتول از نظر خانوادگی و تحصیلات مذهبی داشته- از دایره ارگان های امنیتی خارج نیستند. بویژه در سازمان تربیت بدنی.

بنابراین، علاوه بر مسائل مالی که می تواند بین دو برادر نیز مطرح باشد، مسئله تسویه حساب های امنیتی که در ماه های اخیر شدت گرفته نیز می تواند از جمله دلائل قتل باشد.

16 آذر سبز در دانشگاه ها


بیانیه نهضت آزادی ایران
پیش به سوی
16 آذر سبز در دانشگاه ها



نهضت آزادی ایران با صدور اطلاعیه ای، دیدگاه خود در باره ضرورت ادامه حرکت مسالمت آمیز جنبش سبز و همچنین مراسم سالگرد 16 آذر در دانشگاه های کشور را اعلام کرد.

نهضت آزادی از دانشجویان خواست تا به رسم و سنت چندین دهه (از 1332 تا 1387) امسال نیز سالگرد 16 در داخل دانشگاه ها، به دور از هر نوع خشونت و متعهد به شعارهای اصلی جنبش سبز، یعنی دفاع از قانون و قانون اساسی، مخالفت با فضای امنیتی و نظامی حاکم و رد هر گونه خشونت پایبند باقی بمانند.

در این بیانیه آمده است:

پس از گذشت نزديك به پنج ماه از انتخابات ریاست جمهوری، تداوم اعتراضات عمومی به شیوه رفتار امنیتی و پلیسی نظام، نشان دهنده عمق جنبش اعتراضی سبز مردم ایران است. با اینکه تمامیت خواهان اعتبارات بسیار سنگینی از بودجه کشور را برای کنترل، سرکوب و خاموش كردن جنبش هزینه کرده‌اند، اما حضور گسترده معترضان در گردهمایی‌هاي رسمی و عمومی در روزهای قدس و 13 آبان این واقعیت را آشکار ساخت که این جنبش را نمی‌توان با شیوه‌های پلیسی و امنیتی خاموش ساخت.

تلاش حاکمان در اعمال خشونت بیشتر و صرف هزینه‌های کلان برای برخورد با جنبش، به ویژه در روز 13 آبان سال جاری، نشان دهنده احساس ضعف حاکمان از يك سو و ناتوانی آنان از درک عمق و گستردگی جنبش، از سوي ديگراست. اما اعمال سیاست خشونت و سرکوب هزینه سنگيني را برای حاکمان در پی داشته است كه برای ادامه چنين سياستي باید بتواند آن را توجیه کند. بنابراین، تمایل درونی حاكمان رادیکالیزه کردن جنبش است. تجربه نشان داده است كه اگر پاسخ مردم به خشونت حکومت به صورت واکنشی و احساسی و درقالب رفتار تلافی جویانه و تقابلی صورت گیرد، نه تنها مردم موفق به عقب‌راندن نظامیان نخواهند شد، بلکه اين گونه رويارويي توجیه اعمال زور به عنوان یک «حق قانونی» را برای حکومت آسان خواهد ساخت.

حاکمان نظامی و شبه نظامی با نفوذ در صف‌های معترضان و تحریک احساسات مردمی فضایی را به وجود می‌آورند که «اقدام متقابل خشونت آمیز» از نظر مردم عقلانی و درست جلوه کند، درحالی که نظاميان، به دلیل برتری ابزاری و اطلاعاتی، قطعا پیروز میدان خشونت خواهند بود. از سوي دیگر، رادیکالیزه و تند شدن جنبش از فراگیری و گسترش آن کاسته، امکان حضور میلیونی را از مردم سلب خواهد کرد. در نتیجه، جنبشی که در آن همه اقشار مردم، اعم از زنان و مردان، سالمندان و نوجوانان به صورت جمعی و خانوادگی شرکت می‌كرده‌اند، تبدیل به درگیری‌های خشونت آمیز شهری خواهد شد که تنها عده اندکی از مردم تمایل حضور در آن را خواهند داشت.

نهضت آزادی ایران معتقد است که جنبش سبز تنها در چارچوب مبارزات مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه پیروز خواهد شد.

در برنامه‌ریزی برای 16 آذر، باید توجه داشت که روزهاي قدس و 13 آبان فرصتی ملی برای مشارکت گسترده همگان بود، در حالی که 16 آذر روز دانشجو است.

نخستين هدف جنبش اصلاح طلبی، در شرایط کنونی، وادار ساختن حاکمیت به تمکین از قانون است. در صورت تداوم اعتراضات مسالمت آمیز قانونی، با توجه به بحرانی که در درون حاکمیت پديد آمده است، احتمال پذیرش این خواست از سوي حاکمیت و تسلیم شدن آن به راه حل سیاسی وجود خواهد داشت.

دانشجویان در روز 16 آذر به بزرگداشت این روز تاریخی در قالب برنامه‌ای مسالمت آمیز و آرام تنها در محوطه دانشگاه‌ها بپردازند تا بهانه‌ای به دست بدخواهان برای تحمیل خشونت در داخل دانشگاه‌ها داده نشود.

همچنین، بار دیگر، به حاکمان نظامی و سیاسی اكيداً توصیه می‌شود که مدیریت سیاسی را جایگزین مدیریت امنیتی و نظامی فعلی کرده، با پذیرش وجود بحران و به رسمیت شناختن جنبش سبز، پل‌های پشت سرشان را برای یافتن راه حل‌های مسالمت‌آمیز برای خروج از بن بست سیاسی خراب نکنند. سرکوب خشونت آمیز جنبش باعث از بین بردن آن نمی‌شود، بلکه به معناي پاک کردن صورت مسئله است و حتي اگر نمود بیرونی جنبش را کمرنگ کند، بدون شک بر عمق مطالبات آن خواهد افزود، مطالباتی که اگر امروز تامین نشود، در آینده به شکلی جدی‌تر مطرح خواهد شد.

روزی که در پس حوادث و اتفاقات ناگهانی و بروز جنبش‌های مختلف، نیروی عظیم اجتماعی برای تغییرات اساسی آزاد شود، دیگر زمان برای پذیرش خطاها و اشتباهات دیر خواهد بود.