Friday, December 11, 2009

فيلم : سخنرانی يک دانشجو در دانشگاه هنر 16 آذر


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 11:35:35 توسط مریم گلی
دیدیم که ...دیدیم که...واقعا چه مزخرفاتی در باب اسلام و خمینی.بله ما هم دیدیم آن اسلام خمینی و موسوی را که نسل کشی دهه 60 را برای همان اسلام نای محمدی آفرید. دیدیم کردستان را، دانشگاهها را، ترکمن صحرا را، خوزستان را و و و هنوز هم بلاانقطاع داریم میبینیم. درسته که ما از این رژیم خون آشام جان به لبیم ولی معنی اش این نیست که برای هر اراجیف مریدان این به اصطلاح اصلاح طلب هورا بکشیم. دیگه آش این رژیم اینقدر شور شده که خود خان هم فهمیده و زبان به انتقاد گشاده ولی بصیرت ازادگان کجا رفته؟!!!

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 11:24:12 توسط حجت
این جوان دلیر را باید بارها گوش کرد و از آن قدرت گرفت. درود بر تو اس مبارز راستین و شجاع. تو غرور یم ملتی و همراهانت و آن بازی راه اندازی اذان برای جلوگیری از کلام دل نوازت چه بی اثر و چه احمقانه بود. تو دانشجوی هنر نیستی، تو استاد هنری که این چنین استوار به پیامت ادامه دادی؟ آنها که مانند تو هستند اطرافت بودند و برایت هورا میکشیدند و چه ماهرانه عنان شنخ را گرفته و آنرا به مقصد رساندی. درود بر تو و امثال تو که بایران فخر شاهنامه فردوسی را باز گردانده اید. درود درود دود بر دلاوران وطن و درود بر ضد ولایت فقیه.

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 09:29:00 توسط mela
چه زيبا چه رسا وچه واضح درود بر تو

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 09:10:29 توسط amir
درود بر شما عزیزان شجاع که از شجاعت شما عزیزان ظالمان از ترس شبانه روز به لرزه افتادن مرگ بر رژِم خونخوار کثیف اسلامئ

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 08:14:59 توسط bhman
مردم عزيز ايران دورد بر شما . يکي از راههاي پيروزي بر حکومت فاشيستي مذهبي ايران اتحاد و همبستگي بين اقشار مختلف جامعه است . جنبش سبز مردمي بقدري عظمت دارد که اگر هر کدام ما تفي بطرف اين مزدوران پرت کنيم سيل همه آنان را خواهد برد .

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 07:38:35 توسط امیر
درود بر وجدان پاک شما دانشجویان بیدار.

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 07:30:53 توسط ye nafar
درود بر تو دانشجوی شجاع ، درود بر تو ای جوان دست از جان شسته . این یکی از زیباترین سخنرانیهای بود كه این مدت شنیدم. به امید اینکه در فردای آزادی ایران، دوش به سوش یکدیگر کشورمان را آباد کنیم. نابود باد جمهوری اسلامی.

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران: مصرّانه خواهان استعفای فرهاد رهبر و رسیدگی به اتّهامات او هستیم


بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

پیرامون تکرار اتفاقات تلخ 16 آذر 32در پنجاه و ششمین سالگرد آن

شانزدهم آذرماه هر سال یادآور شهادت سه آذر اهورایی جنبش دانشجویی حق‌طلب ایران مصطفی بزرگ‌نیا، آذر شریعت‌رضوی و احمد قندچی در شانزدهم آذرماه سال سیاه 1332 یعنی نزدیک به چهار ماه پس از کودتای ننگین 28 مرداد است. کسانی که بدون ترس از جان خود در برابر مأموران رژیم ستم‌شاهی ایستادند و با شهامتی مثال‌زدنی انزجار خود را از شخص اوّل مملکت و قدرت‌های نفرت‌انگیز حامی‌اش فریاد زدند. شهامتی که باعث شد نام این سه تن برای همیشه در ذهن دانشگاهیان ایران باقی بماند و آن‌ها را دانشجویان همیشة دانشگاه تهران نگه دارد.

شانزدهم آذر امسال را امّا در حالی پشت سر گذاشتیم که اتّفاقات بی‌نظیری در تاریخ دانشگاه در این روز رخ داد. اگر در شانزدهم آذر 32 این مأموران مزدور حکومت بودند که به زور اسلحه به دانشگاه ریختند و حرمت نهاد مقدّس دانشگاه را شکستند، امسال امّا این مسئولان دانشگاه تهران بودند که با علم به تمام اتّفاقاتی که ممکن است بیفتد، اجازه ورود گروه‌های مختلفی از غیر دانشجویان طرفدار دولت را از پایگاه‌ها و پادگانها به دانشگاه صادر کردند. این افراد که با بیش از پانزده اتوبوس و مینی‌بوس از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه آورده شده بودند با کارت‌هایی که روی آن‌ها عنوان «جشن الغدیر» حک شده بود، وارد دانشگاه شدند. در شرایطی که در هر یک از درهای ورودی دانشگاه نیروهای متعدّد انتظامات به کرّات کارت‌های دانشجویان را بررسی می‌کردند و حتّی مانع ورورد دانشجویان فاقد کارت با هولوگرام جدید می‌شدند، این افراد که از لحاظ ظاهری به صورت مشخصی با دانشجویان تفاوت داشتند، به راحتی وارد دانشگاه می‌شدند.

دیروز دانشگاه تهران شاهد حضور نیروهایی بود که مجهز به گاز اشک‌آور، گاز فلفل، باتوم الکتریکی، چماق، چاقو و میلگرد بودند و بی‌رحمانه به دانشجویان حمله می‌بردند و از همه این ابزارها که انحصار استفاده برخی از انها در دست نیروهای امنیتی و انتظامی است، بر علیه دانشجویان استفاده کردند و نهایتا پس از قربانی کردن مذهب و عدالت و انسانیت، معاویه وار، نماز فتح خواندند.

دیروز برای اولین بار در سر در دانشگاه تهران مذهب در قالب پارچه سفید و بزرگ تبریک عید غدیر، ابزاری شد برای پنهان کردن انبوه نیروهای نظامی از چشم مردم تا مبادا مردم محاصره فرزندانشان در چنگال نیروهای امنیتی و انتظامی را ببینند.

دیروز دانشگاه تهران شاهد انتقال سرکوب خیابانی مردم به دانشگاه و اقدام عملی برای حذف فرزندان ملت بود.

دیروز دانشگاه تهران شاهد ضرب و شتم و بازداشت فرزندان خود، تنها به جرم حضور در دانشگاه در روز «دانشجو» بود.

دیروز دانشگاه تهران، شاهد بود که چگونه نیروهایی معلوم‌الحال به دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی یورش برده، اعضای انجمن را مورد ضرب و شتم قرار داده، اموال انجمن را تخریب کرده (به راستی مگر اموال انجمن اسلامی و شیشه های دانشگاه اموال عمومی نیست؟) و بی‌مهابا بر فراز دانشکده فنی پرچم فتح به اهتزاز درآوردند.

دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که چگونه با وانت و بلندگو وارد دانشگاه شدند و نوحه خواندند و سینه زدند؛ چگونه بر پیکره زخمی دانشگاه زخمی چندباره زدند و فرزندان ملت را آماج چکمه‌های خود قرار دادند.

دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که چگونه اهمال در برخورد سخت و قاطع با آمران حمله به کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 و پس از آن 25 خرداد 1388، مسئولین و نیروهای خشونت طلب و سرکوبگر را در حمله به حریم دانشگاه و شکستن حرمت شهدای دانشجو در روز دانشجو جری کرده است.

دیروز دانشگاه تهران شاهد دانشجویانی بود که علیرغم همه تهدیدها و همه تدبیرها برای خالی کردن صحن دانشگاه از حضور آنها به صورت کاملا خودجوش به رسالت تاریخی خود یعنی فریادکردن ظلم و بی‌عدالتی عمل کردند و نشان دادند که حقیقتا دانشگاه زنده است و زنده خواهد ماند تا همچون همیشه ندای آرمان‌خواهی و عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی ملت ایران باشد.

دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که علیرغم آن هم برخورد امنیتی و انضباطی و قضایی در طول چند ماه گذشته و آن همه محروم از تحصیل و ممنوع الورود و ... ، هیچ تسلیم و مرعوب نشده است و همچنان عدالت علوی را فریاد می‌کند.

خطابمان به همة مسئولان است؛ آن‌هایی که در رسیدگی به پرونده‌ی کوی دانشگاه اهمال کردند و کار را به جایی رساندند که اگر دیروز در ظلمت شب به دانشجویان حمله می‌کردند و همه ابا داشتند که مسئولیتش را بپذیرند و هر کس مسئولیت را به دیگری حواله می‌کرد، اما امروز به جایی رسیدند که در روز روشن به خانه‌ی دانشجویان حمله می‌کنند و به نام دانشجو در روز دانشجو، دانشجوی مظلوم حقیقی را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دهند و دانشگاه را هتک حرمت می‌نمایند و مسئولیتش را نیز با افتخار می‌پذیرند.

این هم نشان لیاقتی دیگر بر سینة بی‌کفایت مدیریت دولت حاضر که در روز دانشجو دانشجویان را زدند و تاریخ را دوباره تکرار کردند. به راستی آیا این همه هزینه و از دست دادن همین یک ذرّه اعتماد باقی‌مانده را برای به‌دست‌آوردن چند دقیقه برنامة تلویزیونی و چند عکس فدا می‌کنید؟ شمایی که به آسانی آبروی مؤمنان را می‌ریزید و به آن‌ها افترا و بهتان می‌زنید و دروغ می‌گویید، اگر بیست نفر هم جمع می‌کردید می‌‌توانستید در این روزگاری که همة رسانه‌های ملّی منحصر به شماست آن را طوری جلوه دهید که هزاران نفر بوده‌اند.

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران با محکوم کردن این حرکت شنیع گروهی بی‌نام‌ونشان که بسیاری از آن‌ها اصولاً دانشجوی دانشگاه تهران نبودند و بدون مجوز اقدام به برگزاری تجمّع و حمله به دانشجویان کردند، مسئولیت تمام این بی‌حرمتی به دانشجویان را به طور مستقیم متوجه مسئولان دانشگاه تهران و شخص فرهاد رهبر می‌داند که زمینة حضور جمعی از افراد غیردانشجو را در روز دانشجو فراهم کرده است. افرادی که با خود اسپری فلفل و باتوم و میل‌گرد برای ضرب‌وشتم دانشجویان وارد دانشگاه کردند، افرادی که مسجد دانشگاه را هم بلد نبودند، افرادی که هیچ وقت در دانشگاه نماز نخوانده‌اند تا قبله را بلد باشند و افرادی که از هیچ توهین و خشونتی ابا ندارند. آقای رهبر که در اظهارات برخی فرماندهان نظامی تهران اخیراً به عنوان کسی که درخواست ورود نیروهای نظامی به کوی دانشگاه را در واقعة أسف‌بار 25 خرداد داده بود، مطرح شده این بار نیز اگر نگوییم خود به قصد انتقام‌گیری از دانشجویان این جمعیت را سازمان‌دهی کرده یا با طرح «سرکوب از درون» افراطیان در برابر دانشجویان در روز دانشجو همدست بوده است، در خوش‌بینانه‌ترین تحلیل با بی‌مبالاتی دانشجویان را در معرض خطر قرار داد. گویی تا روزی که فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران است، کسی روز خوش نخواهد دید.

لذا انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران مصرّانه خواهان استعفای فرهاد رهبر و رسیدگی به اتّهامات وی در یک دادگاه صالح است و حضور چنین افراد دارای سوءنیتی را که همه چیز را با دید امنیتی می‌بینند، بیش از این در رأس دانشگاه تهران به صلاح نمی‌بیند.
نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 13:34:53 توسط Hamid H
این آقای رهبر باید در زندان اوین یا سپاه پاسداران پستی میگرفت نه در دانشگاه.

نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 08:47:36 توسط Mordad
برو جمش كن دانشجوي اسلامي توي جمهوري آخوندي هم دادكاه صالح و غير صالح هست?!

فیلم : اتوبوس‌های بسیجیان اعزامی به دانشگاه علم و صنعت - ۱۶ آذر

بسیجیانی كه به علم و صنعت آورده شده بودند و بعدا ذكر شد كه آنها دانشجو بوده‌اند

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيستم آذر ۱۳۸۸ برابر با يازدهم دسامبر ۲۰۰۹ ، 04:01:30 توسط علي
: اتوبوس‌های بسیجیان اعزامی به دانشگاه علم و صنعت - ۱۶ آذر /......هر وقت خبري از دانشكده علم و صنعت است بياد زنده ياد رفيقم علي اكبر صفائي فراهاني . دوست عزيزي كه در جنبش سياهكل به دست مزدوران شاه به شهادت رسيد. شخصيتي كه جانبازي هاي او زبان زد بود ودر محوطه همين دانشكده بارها با هم بر عليه مزدوراني مثل هنر بخش رئيس دانشكده ايستاده بوديم ..سالهاي ١٣٤٤تا ٤٨ .. ولي گذشت زمان به آنجا رسيده است كه محمود احمدي نژاد و يارانش از اين مكان مقدس بيرون آيند و گروهي لاشخور بسيجي را بر اين دانشكده تحميل كنند..واقعا درد آور است.....

شکاف در صف کودتا


شکاف در صف کودتا
انسجام در جبهه ضد کودتا



سالگرد 16 آذر، در کنار همه حوادثی که به همراه داشت، حامل چند رویداد مهم سیاسی کمتر مرتبط با حوادث دانشگاهی و خیابانی بود که تا فرا رسیدن ماه محرم و بویژه دو روز "تاسوعا" و "عاشوا" و حتی "شام غریبان" جلوه های دیگری از آن نیز نمایان خواهد شد. این رویدادها را اینگونه می توان دسته بندی کرد:

1- تطبیق موضع گیری ها و سخنرانی ها و بیانیه های خاتمی، موسوی، کروبی و حتی هاشمی رفسنجانی با شکوفائی گام به گام جنبش مردم در دوران 6 ماهه پس از انتخابات که آن را می توان دوران بلوغ جنبش سبز نیز نامید. چنین انسجامی نه تنها دردوران 8 ساله اصلاحات وجود نداشت، بلکه در سال 57 و انقلابی که منجر به سرنگونی استبداد سلطنتی شد نیز شاهد آن نبودیم. خونسردی و حرکت آرام اما پیگیر جنبش از برجسته ترین خصلت های جنبش سبز در 6 ماهه گذشته است. کافی است بیانیه های موسوی و یا سخنرانی های خاتمی و یا گفته ها و مصاحبه های کروبی و حتی اظهار نظرهای هاشمی رفسنجانی از آخرین نماز جمعه اش تا سخنان اخیرش در مشهد مرور شود. و شعارهای مردم و روش های حضور خیابانی آنها در سالگردها و خونسردی اعجاب انگیز مردم در رویاروئی با نیروهای انتظامی همزمان با شعار علیه چماق بدستان و چاقو کش هائی که بنام بسیج به خیابان آورده می شوند، مرور و بازبینی شود تا صحت این ارزیابی مشخص شود.

به این دو خبر که حتی فیلم یکی از آنها نیز پخش شده کمتر مورد توجه قرار گرفت: صحنه هدیه گل از سوی دانشجویان به فرماندهان پلیس و انتظامی از سوی دانشجویان دانشگاه تهران و صحنه بسیار مهم مشاجره و کشاکش بین نیروهای انتظامی و چماقداران و شلاق بدست ها در میدان ولیعصر در نیمروز 16 آذر. آنها که این صحنه را شاهد بوده اند، گزارش کوتاه آن را اینگونه برای پیک نت فرستاده اند: من ابتدا مشاهده کردم که یکی از فرماندهان نیروی انتظامی با یکی از کسانی که لباس شخصی ها از او فرمانبرداری می کردند وارد بحث شده بود. بحث بر سر مخالفت فرمانده نیروی انتظامی با حمله به مردم در حاشیه خیابان و پیاده روها بود. بعد از مدتی هم از طرف نیروهای انتظامی عده ای وارد این بحث شدند و هم از طرف لباس شخصی ها و بحث تبدیل به مشاجره بسیار تند شد. هر دو طرف با بی سیم به یک محلی گزارش این مشاجره را میدادند و سرانجام لباس شخصی ها بنا به دستوری که به آنها داده شده بود کوتاه آمده و صحنه را ترک کردند و از آن به بعد نیروی انتظامی با ملایمت بیشتری با مردم روبرو شد و حتی با برخی از مردم شوخی کرده و محترمانه می خواست که نایستند.

اینها پدیده های کوچکی نیست. همانگونه که پیاده شدن موسوی از اتومبیل در محوطه فرهنگستان و رفتن به سوی لباس شخصی ها و صحبت با آنها پدیده کوچکی نیست.



2- شکافی که در این حوادث به ظاهر کوچک در خیابان ها شاهد آن هستیم، در زمینه سیاسی و در پشت صحنه، میان کودتاچی ها و در حاکمیت بسیار جدی تر است. ما این شکاف را مانند بحث خیابانی نیروی انتظامی و لباس شخصی ها نمی بینیم، اما نتیجه آن را اگر دقت کنیم شاهدیم.

این نتیجه را در لجام گسیختگی تبلیغاتی، فرصت نداشتن برای تنظیم یک سناریوی امنیتی و اشتباهات مهمی که باعث تمسخر مردم می شود، جامعه در بطن خود فروپاشی را حس می کند.

به چند نمونه توجه کنید:

مجید توکلی را بیرون از دانشگاه می گیرند و 24 ساعت بعد چادر سرش می اندازند و می گویند با این پوشش او را شناسائی کرده و گرفته اند! می دانند که چند هفته و یا حتی چند روز دیگر تق ماجرا در می آید و معلوم میشود به زور شلاق و شکنجه این چادر را سرش کرده و از او عکس گرفته اند و از هم اکنون هم مردم میدانند اینها همه صحنه سازی است. اما آنها فرصت فکر ندارند. شتابزده این صحنه ها را می سازند. چرا؟ برای توجیه خشونت و جنایاتی که مرتکب می شوند. ازادامه خشونت و جنایت وحشت دارند، زیرا نگران شکاف در نیروهای خودشان هستند. به همین دلیل با شتاب و برای عبور از امروز و رسیدن به فردا به هر وسیله ای متوسل می شوند. همین شتابزدگی و اشتباه را در صحنه سازی پاره کردن عکس آقای خمینی در دانشگاه تهران مرتکب شدند. یعنی چون وقت تهیه سناریوی تازه نداشتند، همان سناریوی عصر عاشورا در جریان انتخابات 2 خرداد را از بایگانی بیرون کشیده و اجرا کردند. عکس آقای خمینی را در دانشگاه پاره کرده و زیر پا انداختند و از آن عکس و فیلم تهیه کردند و شب در سیما نشان دادند. دراینجا نیز قصدشان توجیه خشونت و سرکوب بود. چه نیازی به این توجیه است؟ چرا 4 یا 5 ماه پیش نیازمند این روش های توجیهی نبودند؟ پاسخ روشن است: از شکاف در میان خودشان وحشت کرده اند و از همراه شدن روز افزون مردم با جنبش.

چرا صحنه سازی با عکس آقای خمینی و پخش آن، و نه پخش صحنه واقعی پاره کردن عکس خامنه ای در خیابان ها توسط مردم؟

بازهم پاسخ روشن است: پخش پاره شدن عکس خامنه ای با خوشحالی و تائید مردم همراه می شود و اساسا اعتباری بین مردم ندارد که پاره شدن عکسش باعث ناراحتی مردم بشود. درست برعکس، آقای خمینی در میان مردم همچنان اعتبار مذهبی و سیاسی دارد و پاره شدن عکس او مردم را می تواند ناراحت کند. سناریو سازان کودتا به این دلیل برای سرکوب آنها که عکس خامنه ای را واقعا پاره کرده و زیر پا له کردند، عکس آقای خمینی را پاره می کنند و زیر پای چماقدارانی که وارد دانشگاه کرده اند می اندازند.

پرتاب نارنجک گاز خردل و فلفل و انواع مواد شیمیائی که در اختیار سپاه پاسداران است و البته بسیج هم به آن دسترسی دارد، به طرف مردم بی سلاح، نه تنها خشم و نفرت مردم را تشدید کرده، بلکه در میان خودی های نظامی و انتظامی هم با واکنش روبرو شده است. به این دلیل است که خبرگزاری کودتا "فارس" اعلام می کند طرفداران موسوی به طرف دانشجویان (منظور همان نیروی بسیج است که وارد دانشگاه کرده بودند) گاز اشک آور پرتاب کردند!

خنده دار است، اما بیش و پیش از خنده باید دلائل این دروغ سازی ها را پیدا کرد. وقتی چند تنی که زیر چادر سیاه اند و معلوم نیست زن و یا مرد، از نیم متری گاز فلفل به صورت دکتر زهرا رهنورد پرتاب می کنند و باعث کوری موقت او می شوند و خشم مردم را آتشین تر می کنند، سناریوی پرتاب گاز اشک آور طرفداران موسوی را در خبرگزاری فارس منتشر می کنند!

برویم به سراغ مقامات قضائی

رئیس قوه قضائیه شب 16 آذر در سیما ظاهر شده (خبر یک همایش قضائی) و می گوید اجازه نمی دهیم در سایه مصونیت سیاسی عده ای نظم جامعه را بهم بزنند.

مردم می خندند و می گویند: خواب دیدی خیر است حاج آقا. حسین شریعتمداری در روزنامه اش می نویسد کروبی، شعبان بی مخ است و کسی در قوه قضائیه نیست به او بگوید لابد مخ هر دو را داده اند به تو!

دادستان کل کشور، یعنی آقای اژه ای هم در سیما ظاهر می شود و به خانواده ها توصیه می کنند جلوی بچه هایتان را بگیرید که در تظاهرات شرکت نکنند، چون از این به بعد سفت و سخت با تظاهر کنندگان برخورد خواهیم کرد.

مردم می گوید: شما را که احمدی نژاد به دلیل نفی نقش عوامل خارجی در تظاهرات بعد از انتخابات از کابینه کنار گذاشت. البته کسی که به دروغ قسم جلاله بخورد و تلویزیون آن را پخش کند ( بعد از صدور حکم 5 سال زندان برای کرباسچی شهردار تهران) باز هم می تواند دروغ بگوید.

مردم می گویند: مگر در این شش ماه "شُل" برخورد کردید که حالا می خواهید "سفت" برخورد کنید؟ دیگه از سوله کهریزک بدتر هم دارید؟

ضمنا، حاج آقا! پدر و مادرها خودشان هم در تظاهرات اند. حتی سینه چاک تر از بچه هایشان. کجای کاری؟ برای مردم ایران حرف می زنی و یا مردم تاجیکستان؟ ایرانی ها که همه دستشان توی تظاهرات است. چه پدر و چه مادر، چه دختر و چه پسر!

گزارش تلویزیون دانمارک


دیوار برلین
در ایران شکاف برداشته!



در اوج اخبار مربوط به کنفرانس جهانی محیط زیست در کپنهاک پایتخت کشور دانمارک، توجه افکار عمومی این کشور عمدتا متوجه گزارش هائی بود که ایستگاه های تلویزیونی این کشور در باره ایران و سالگرد 16 آذر پخش کردند. شاید پرتوجه ترین حادثه در کنفرانس محیط زیست و برای شرکت کنندگان آن که از کشورهای مختلف جهان در این همایش بین المللی حضور دارند نیز همانا رویدادهای ایران بود که در سالن های پهلوئی محل کنفرانس روشن بودند و اخبار ایران را پوشش می دادند.

روز جمعه این همایش پایان می یابد. گفته می شود سران بسیاری از کشورها در مراسم پایانی شرکت خواهند کرد و حتی شایع است که احمدی نژاد نیز قرار بود در مراسم پایانی همایش شرکت کند. حضوری که از ابتدا نیز با تردید روبرو بود و اکنون با تردید بیشتر! شک نیست که اگر در این مراسم حاضر شود، بیش از مسائل محیط زیست، از او درباره محیط دانشگاه های ایران سئوال خواهند کرد!

تلويزيون 2 دانمارک در گزارشی از سالروز 16 آذر در ایران، شرایط حاکم بر کشور را حامل نشانه های یک فروپاشی کامل حکومتی ارزیابی کرد. دربخش از این گزارش
خبرنگار پرسابقه دانمارکی که از قیام ها و انقلاب های بسیاری گزارش تهیه کرده است گفت:

اگر از من سوال کنید که آیا فکر می کردم دیوار برلین چه وقت فرو می ریزد؟ می‌گفتم که فکر می کردم فرو می ریزد ولی‌ فکر نمی کردم با این سرعت فرو بریزد.

حالا، می گویم رژیم حاکم بر ایران رفتنی است و رفتن آن آغاز شده است. حال یک هفته، یک ماه، شاید هم یک سال دیگر طول بکشد، اما رفتنی است. هرگز در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی اتفاق نیفتاده بود که مردم چنین از جان گذشته و بدون ترس، به اخطار و تهدیدهای خامنه‌ای و سران حکومت بی اعتنائی کنند و به خیابان بیآیند. شما در همین تظاهرات 16 آذر ببینید رژیم ایران چه کرد: تمام ارتباطات (موبیل، اینترنت) را در منطقه حوالی دانشگاه‌ها قطع کرد، فعالیت خبرنگاران خارجی را ممنوع کرد، خبر رسانی را مختل کرد، اما با این همه تدابیر خبرها مثل برق در سرتاسر جهان پخش شد.

فیلم این برنامه را می توانید از اینجا ببینید.



نامه اعتراضی کروبی به ضرغامی



نامه اعتراضی کروبی به ضرغامی
سناریو نویسان کودتا
فیلم پاره کردن عکس خمینی را تهیه کردند!



بدنبال پخش فیلم پاره کردن عکس آیت الله خمینی در تظاهرات 16 آذر که یک سناریوی از پیش تنظیم شده ستاد کودتا بود، مهدی کروبی نامه زیر را برای سردار ضرغامی رئیس صدا و سیما نوشت:

«به تلاش های شخص جناب عالی در سازمان متبوع خود احترام می گذارم اما متاسفانه برخی از مجموعه های خبری این سازمان اقدام به تفرقه پراکنی و توهین مسلم و مبرز به بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران و خدمت گذاران سی ساله آن کرده و می کنند. آخرین نمونه تاسف بار آن انتشار فیلم هایی از وقایع ۱۶ آذر بود. در برنامه خبری ۲۰:۳۰ قلب واقعیت شد و برای اولین بار تصاویری از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد که حاکی از پاره شدن پوسترهای امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران که مورد احترام مردم است ، بود. در کنار این تصاویر، متاسفانه تصاویر مونتاژ شده ای از دانشجویان معترض نشان داده شد که این گونه استنباط می شد عکس های بینانگذار انقلاب توسط این دانشجویان پاره و مورد تعرض قرار گرفته است. به نظر می رسد برخی عامدانه به دنبال بد نام کردن اعتراضات واقعی و حقیقی مردم که پس از انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است، می باشند و درصدد هستند راه را برای جریانات افراطی که جز به قانون شکنی و سرکوب مردم نمی اندیشند، باز کنند.

از شخص جناب عالی درایت بیشتری انتظار می رود. آیا می دانید به دست خود تبر به تنه چه درختی می زنید؟ صدا و سیما باید مظهر نماد ملی و وحدت اسلامی باشد و از ورود به تنازعات سیاسی بپرهیزد اما متاسفانه مجموعه ای در این سازمان شکل گرفته است که بر این اعتقاد است با هزینه کردن نام و اعتبار امام، سرکوب مردم را توجیه نماید. لذا انتظار می رود ریاست این سازمان با ذکاوت بیشتری مانع از تکرار این نوع برنامه ها شود.»