Thursday, June 17, 2010

نظرسنجی موسسه پیو درباره اقدام نظامی علیه ایران


اساس نظرسنجی جهانی موسسه تحقیقاتی پیو در آمریکا، اکثریت مردم در بسیاری از کشورهای غربی و معدودی از کشورهای اسلامی مایل به مد نظر قرار دادن گزینه نظامی علیه ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به "سلاح اتمی" هستند.

این نظرسنجی در ۲۲ کشور آمریکا، بریتانیا، فرانسه، مصر، اردن، لبنان، چین، هند، پاکستان، مکزیک، کنیا، نیجریه، آلمان، اسپانیا، لهستان، روسیه، ترکیه، اندونزی، ژاپن، کره جنوبی، آرژانتین، برزیل انجام شده است.

بر اساس این نظرسنجی، اکثریت یا گروه های بزرگی از پرسش شوندگان در ۱۶ کشور از بررسی حمله نظامی حمایت می کنند.

۶۶ درصد آمریکایی هایی که با اتمی شدن ایران مخالفند از گزینه قهرآمیز برای حل مساله اتمی ایران حمایت می کنند.

درصد موافقان چنین رویکردی تنها در نیجریه بیشتر است که به ۷۱ درصد می رسد.

در میان اروپایی ها نیز دیدگاه ها نسبت به مساله پیچیده تر است.

در فرانسه ۵۹ درصد گفتند که گزینه نظامی را برای جلوگیری از اتمی شدن ایران در نظر می گیرند در حالی که اقلیت بزرگی یعنی ۴۱ درصد این گزینه را رد کردند.

براساس نظرسنجی، حمایت از گزینه نظامی در آلمان ۵۱ درصد، در اسپانیا ۵۰ درصد و بریتانیا ۴۸ درصد است.

۳۹ درصد آلمانی ها، ۳۴ درصد اسپانیایی ها و ۳۷ درصد بریتانیایی ها گفتند مهم است از گزینه نظامی پرهیز شود حتی اگر این رویکرد به دستیابی ایران به سلاح اتمی منجر شود.

اکثریت نظرسنجی شوندگان در مصر و اردن – به ترتیب ۵۵ و ۵۳ درصد - هم از گزینه نظامی ابراز حمایت می کنند.

این رقم در لبنان ۴۴ درصد است و ۳۷ درصد لبنانی ها هم با گزینه نظامی مخالفند.

در ترکیه ۳۷ درصد نظرسنجی شوندگان گفتند پرهیز از مناقشه نظامی با ایران باید در اولویت باشد اما ۲۹ درصد گفتند که رویکرد قهرآمیز قابل بررسی است.

درحالی که دولت ایران می گوید به دنبال سلاح اتمی نیست، این نظرسنجی حاکیست که ۵۸ درصد پاکستانی ها از دستیابی ایران به سلاح هسته ای حمایت می کنند. ۱۰ درصد آنها هم با چنین نتیجه ای مخالفند.

در ژاپن نیز ۵۵ درصد می گویند پرهیز از گزینه نظامی باید در اولویت باشد.

این نظرسنجی همچنین حاکی از نگرش منفی گسترده نسبت به حکومت ایران است.

حدود ۸۶ درصد نظرسنجی شوندگان در آلمان، ۸۱ درصد در فرانسه و ۷۵ درصد در ژاپن دیدگاهی منفی نسبت به ایران دارند.

پیو می گوید تصویر ایران فقط در پاکستان و اندونزی مثبت است.

این نظرسنجی در فاصله روزهای ۷ آوریل تا ۸ مه با شرکت ۲۴ هزار نفر انجام شد.

فیلمی جدید و منتشرنشده از حوادث کوی دانشگاه، سه روز پس از انتخابات








نادران: اگر گزارش حمله به کوی خوانده نشود، اطلاعات را افشا می‌کنم


در حالی که یک سال از حمله نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه می‌گذرد و هنوز عاملان این حادثه معرفی و محاکمه نشده‌اند، یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس تهدید کرده است که اگر گزارش مجلس در این مورد قرائت نشود، اطلاعات این پرونده را در اختیار رسانه‌ها خواهد گذاشت.

الیاس نادران که عضو کمیته «حقیقت‌یاب» مجلس درباره حمله به کوی دانشگاه است، در مصاحبه با سایت جهان گفت: «نمی دانم آقایان چه بهانه‌ای برای عدم اطلاع‌رسانی در این پرونده دارند. رسیدگی سریع و برخورد قاطع با عوامل این پرونده یکی از نقاط مثبت حوادث پس از انتخابات است.»

الیاس نادران همچنین گفته است که سحر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، پس از اطلاع از این حادثه به کوی دانشگاه رفته تا اوضاع را از نزدیک بررسی کند.

این نماینده اصواگرا می‌گوید: «دیدم یک فاجعه وسیعی رخ‌داده است. با آقایان زاکانی، سروری، جلالی و ابوترابی تماس گرفتم و موضوع را درمیان گذاشتم. کمیته پی‌گیری حوادث پس از انتخابات از همین جا شکل گرفت.»

الیاس نادران، با انتقاد از «اهمال و سستی مسئولین» گفت : «اگر مسئولین در این رابطه اطلاع‌رسانی نکنند، اطلاعات و جزئیات این پرونده را مستقیماً در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهم.»

شامگاه ۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸ و درحالی که تنها دو روز از انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود، ماموران نیروی انتظامی به همراه نیروهای بسیجی وارد کوی دانشگاه شدند و بنا بر گزارش‌های دانشجویی چند دانشجو نیز پس از این تهاجم جان خود را از دست دادند.

در فهرست جانباختگان حوادث پس از انتخابات که کمیته پیگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی، منتشر کرد محل کشته شدن هفت نفر به نام‌های مصطفی غنیان، مینا احترامی، ایمان نمازی، فاطمه براتی، محسن ایمانی، کامبیز شعاعی و کسری شرفی در کوی دانشگاه ذکر شده است.

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران، سال گذشته پس از حمله به کوی دانشگاه، «عوامل برانداز» را مسئول حمله به کوی دانشگاه تهران معرفی کرده بود.

در اسفند ماه سال گذشته، فیلمی از حمله نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها در یوتیوب گذاشته که بخشی از آن را نیز شبکه بی بی سی پخش، کرد.

واکنش‌ اولیه برخی از چهره‌های جمهوری اسلامی، به این ویدیو همراه با ایجاد شک و شبهه بود، بطوریکه علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی، از احتمال مونتاژ این فیلم سخن گفته بود.

با این حال، احمدرضا احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، در مصاحبه اخیر خود، تصریح کرده است که این فیلم واقعی است اما صداگذاری شده است.

فرمانده نیروی انتظامی درباره این فیلم می‌گوید: «شما همان فیلم را اگر نگاه کنید می‌بینید آن فیلم را به نفع خودشان قطع و وصل کردند و صداگذاری روی آن با حوادث صحنه نمی‌خواند و می‌گوید در حالی که پلیس مردم را می‌زند لباس‌شخصی‌ها می‌گویند نزن، در حالی که صحنه برعکس است لباس شخصی‌ها می‌زنند، پلیس از دستشان می‌گیرد و می‌آورد.»

فرمانده نیروی انتظامی در جای دیگری از این مصاحبه با تکرار موضع آیت‌الله خامنه‌ای تصریح می‌کند که درباره حوادث بازداشتگاه کهریزک و کوی دانشگاه «بزرگنمایی» شده است.

احمدرضا احمدی‌مقدم همچنین پیشنهاد کرده است که واحدی از نیروی انتظامی در کوی دانشگاه مستقر شود تا چنین حوادثی دیگر تکرار نشود.

پرونده فساد مالی به دستور رهبر مسکوت مانده


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
یک نماینده مجلس خبر داد
پرونده فساد مالی به دستور رهبر مسکوت مانده
سامناک آقایی

گفت و گوی یک نماینده مجلس با شبکه تلویزونی العربیه، شایعه مربوط به دستور محرمانه آیت الله علی خامنه ای به مجلس و قوه قضائیه مبنی بر عدم رسیدگی به اتهامات منتسب به محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد، را قوت بیشتری بخشید.

به گزارش سامانه خبری "ندای سبز آزادی"، پس از گذشت چند هفته از انتشار خبری مبنی بر دستور محرمانه رهبر جمهوری اسلامی به مجلس و قوه قضائیه برای مسکوت گذاشتن پرونده فساد مالی محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد و تکذیب مکرر آن از سوی رسانه های حامی دولت، باردیگریک نماینده مجلس به تلویزیون العربیه گفت: "رهبری در نامه ای به هیات رییسه مجلس عنوان کردند که موضوع فساد مالی رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، پیگیری و مطرح نشود."

این نماینده مجلس که نخواسته نامش مطرح شود، در گفتگو با العربیه افزوده است: "این موضوع در دستور کار مجلس برای بررسی قرار داشت اما رهبری دستور دادند که این موضوع مسکوت بماند."

گفته های این نماینده اصولگرای مجلس که بازتاب گسترده ای نیز در رسانه ها، محافل و مجالس سیاسی داشته، توسط یک عضو هیات رئیسه مجلس در گفتگو با خبرگزاری نیمه رسمی "مهر" تکذیب و خبر شبکه العربیه "مغرضانه" خوانده شده است.

محمد دهقان، عضو هیات رئیسه مجلس در گفتگو با خبرنگار مهر، ادعای شبکه العربیه را از "اساس" دروغ دانسته و تکذیب کرده است.

این عضو هیات رئیسه مجلس در ادامه افزوده: "رسیدگی به هر گونه ادعا یا اتهام مطروحه علیه هر یک از آحاد کشور و از جمله برخی مسائل طرح شده نسبت به رحیمی معاون اول رئیس جمهور تنها در صلاحیت و اختیار دستگاه قضایی است."

این عضو هیات رئیسه مجلس اما نگفت که رسیدگی به پرونده فساد مالی رحیمی آیا هنوز در دستور کار مجلس قرار دارد یا خیر.

خبرگزاری نیمه رسمی مهر در بخش دیگری از گزارش خود به نقل از یک منبع آگاه نوشته: "انتشار این گونه اخبار که بدون ذکر منبع و یا با ذکر منابع ناشناس صورت می گیرد و انتساب آن به مسئولین عالی نظام هدفی جز شایعه پردازی و ابهام آفرینی در راستای منافع معاندان نظام اسلامی ندارد."



اتهامی که فراموش شد

مساله افشای بخشی از اتهامات فساد مالی معاون اول احمدی نژاد جنجال های فراوانی را در مجلس و به ویژه در بین اصولگرایان ایجاد کرد، و با انتشار خبر دستور محرمانه خامنه ای به مجلس و قوه قضائیه، رسیدگی به این پرونده که سایت های اصلاح طلب از آن به عنوان بزرگترین پرونده فساد مالی در تاریخ جمهوری اسلامی نام می برند به طور ناگهانی مسکوت ماند. بعد از انتشار خبر ارسال نامه خامنه ای به مجلس و قوه قضائیه بود که کمیسیون اصل نود مجلس به بهانه اینکه هنوز رئیس این کمیسیون در پی مرگ رئیس قبلی مشخص نیست پرونده را مسکوت گذاشت و مسئولان قضائی نیز سکوتی مطلق اختیار کردند. از سوی دیگر الیاس نادران نماینده افشاگر که گفته بود مدارک و اسناد بیشتری را رو خواهد، در پی خشم و خط و نشان کشیدن حامیان دولت سکوت را برگزید.

زمستان سال گذشته و به دنبال دستگیری اعضای یک شبکه فساد مالی که "باند خیابان فاطمی" نام گرفت، الیاس نادران نماینده اصولگرای منتقد دولت، از تریبون رسمی مجلس اقدام به افشاگری و ارائه اسناد و مدارکی کرد که نشان می داد اعضای این شبکه فساد مالی اقدام به اختلاس میلیاردی و کلاهبرداری از چندین شرکت بیمه ای کرده اند.

وی همچنین با اشاره به اینکه تمامی اعضای دستگیر شده این باند از نزدیکان و وابستگان به اشخاصی حقیقی و حقوقی وابسته به دولت هستند، محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد را سردسته این شبکه فساد مالی معرفی کرد و خواستار بازداشت وی شد.

افشاگری نادران علاوه بر اینکه مورد استقبال فراکسیون اقلیت اصلاح طلب مجلس قرار گرفت با حمایت و همراهی تعدادی دیگر از نمایندگان اصولگرای مجلس از جمله احمد توکلی، منتقد اقتصادی دولت هم همراه شد. با این همه این پرونده چندی بعد به طور ناگهانی مسکوت گذاشته شد؛بعد از آن بود که خبر انتشار دستور محرمانه رهبر جمهوری اسلامی در این مورد پخش شد؛هر چند حامیان دولت ارسال چنین نامه ای به مجلس و قوه قضائیه را مکررا تکذیب کرده اند.

محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد با اتهامات دیگری نظیر جعل مدرک و دریافت حقوق و مزایا از دولت و برخی دیگر از موارد مالی رو به رو بوده؛ اتهاماتی که هرگز به آنها رسیدگی نشده است.

گفتنی ست تا کنون بارها اخبار و گزارشاتی در رسانه های خبری منتشر شده که حاکی از دخالت های علی خامنه ای در پرونده های مشابه بوده است که عمدتا صاحبان پرونده ها، افرادی در رده های مدیریتی کشور و وابسته به دولت بوده اند. به نوشته سایت ندای سبز آزادی، رهبر جمهوری اسلامی پیش از این در سال 84 طی نامه ای محرمانه به مجلس دستور داده بود پرونده مفقود شدن 300 میلیارد تومان از بودجه شهرداری در دوره شهرداری احمدی نژاد در تهران، را از دستور کار خود خارج کند.

به دروغ هاي رئیس دولت عادت كرده ايم


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
واکنش ها به سخنان احمدي نژاد درباره حجاب و زن
به دروغ هاي رئیس دولت عادت كرده ايم
نیلوفر رستمی

آخرین صحبت هاي محمود احمدي نژاد در مورد حجاب، نه تنها مردم، بلكه حاميانش را متعجب و حيران ساخته است.او دراین برنامه زنده تلويزيوني، برخوردبا بدحجابي را زير سئوال برد وگفت: "ما اين‌گونه برخوردها را توهين مي‌دانيم كه زن و مردي در خيابان راه بروند و كسي بيايد بگويد نسبت شما چيست؟ دولت این‌گونه رفتارها را قبول ندارد و تا آنجایی که بتواند برخورد و کنترل خواهد کرد." سخنانی که شيرين عبادي، برنده جایزه صلح نوبل در مصاحبه با روز، در آن را "فقط بهانه اي براي رفع مسئوليت قانوني ايشان به عنوان رييس جمهوردرخصوص برخوردهاي اخير" می داند. و فاطمه حقیقت جو، نماینده مجلس ششم نیز با آن چنین رو به رو می شود: به دروغ های احمدی نژاد عادت کرده ایم.

احمدي نژاد در این برنامه زنده تلویزیونی با بيان اينكه "بعضي‌ها از اينكه يك تار موي زن پيدا باشد، احساس خطر مي‌كنند" گفته بود: "عده‌اي در هر دوره‌اي هر چند ماه مي‌خواهند جنجالي در كشور برپا و برخورد كنند كه بنده در همين جا به صراحت اعلام مي‌كنم كه ما مطلقاً و از بنياد با اين موضوع مخالفيم."

اين در حاليست كه دريكماه گذشته نيروي انتظامي بر اساس طرح "عفاف و حجاب" كه چندي بعد به طرح مبارزه با "مانكن هاي خياباني" و "مزاحمين نواميس" رسید، با زنان در سطح شهر برخورد هاي شديدي داشته است. بعضي از فيلم هاي اين برخوردها كه فيزيكي نيز بوده، هنوز در يوتيوب قابل ديدن است.



اگر راست مي گويد مسئولانش را بركنار كند

شيرين عبادي، فعال حقوق بشر و وکیل دادگستری در گفتگو با روز در این مورد می گوید: "سخنان آقاي احمدي نژاد فقط بهانه اي براي رفع مسئوليت قانوني ايشان به عنوان رييس جمهوردرخصوص برخوردهاي اخير است. نيروي انتظامي تحت نظارت وزارت كشور و وزارت كشور تحت نظارت رييس جمهوراست بنابراين هرنوع مسئوليتي در اين ارتباط نهايتا متوجه شخص اول قوه مجريه مي شود."

اين حقوقدان با اظهار اينكه اگر احمدي نژاد مخالف اين حركت بود بايد مسئولان را بركنار مي كرد، می افزاید: "اگر ايشان با برخورد هاي انجام شده موافق نبودند مسلما نبايد به ادعا و سخنراني اكتفا مي كردند بلكه بايد يك حركت حقوقي مناسب انجام دهند يعني مسئولان مربوط را از كار بركنار كنند چرا كه آنها برخلاف قانون ونظرشخص رييس جمهور عمل كرده اند. اما مي بينيم كه اين اتفاق نيفتاده و اين حرف ها صرفا براي آرام كردن فضاي موجود زده شده است."



اعتراض خودی ها

اما اين بار سخنان احمدي نژاد باعث نگراني و عصبانيت حاميانش نيز شد و حتی عد ه اي پس از گذشت دو روز اعتراضات خود را به خبرگزاري ها كشانده اند. احمد خاتمي، عضو هيات رييسه مجلس خبرگان در همین ارتباط به خبرگزاري ايسنا گفته است: ‌"جناب رييس‌جمهور در اين مصاحبه از موج مقدسي كه به حمايت از حجاب و عفاف برخاسته نه تنها تجليل نكردند، بلكه تحقير كردند.در اين مصاحبه بيش از آنكه، هنجارشكنان و بدحجابان محكوم شوند، كساني كه در مقابل اين جريان فساد ايستادند محكوم شدند."

احمد خاتمي با اشاره به تكه اي از صحبت احمدي نژاد افزوده: "اين تعبير كه در هر دوره‌اي عده اي هرچند ماه يكبار مي‌خواهند، جنجالي در كشور برپا كنند در واقع تحقير اين موج مقدس است."

همزمان محمد جعفر منتظری، رييس ديوان عدالت اداري در انتقاد از حرف هاي رييس دولت دهم گفته است: "چرا بعضی به خود اجازه می‌دهند یک روز در جایگاه نگهبان بنشینند و قوانین را خلاف قانون اسلامی معرفی کنند و یک روز به جای فقها بنشینند و فتوی بدهند."



فاطمه حقیقت جو: دروغ های همیشگی

اما سئوال اين است كه چرا احمدي نژاد درست يك روز پس از سالگرد انتخابات در خصوص برخورد با حجاب واكنش نشان داده است و چرا اين بار حاميان و اعضاي دولتش را نگران كرده است؟

فاطمه حقيقت جو، نماينده مجلس ششم شوراي اسلامي در مصاحبه با روز با اشاره به اينكه احمدي نژاد در دروغ گفتن انگار ديگر خودي وغير خودي نمي شناسد می گوید: "مشخص است كه احمدي نژاد دروغ مي گويد و ما به دروغ هايش عادت كرديم. نيروي انتظامي زير مجموع وزارت كشور است و هيچ اقدامي را بدون نظر او انجام نمي دهد. طبيعتا قبل ازآنكه برخورد با بدحجابي آن هم به شدتي كه شاهدش بوديم عملي شود نظر مثبت وزير كشور را مي طلبد. نيروي انتظامي نمي تواند خودسر عمل كند. اين يكي از دروغ هاي ديگر دولت است كه هر دقيقه دست كم سه دروغ مي گويد و اگر نگويد كه چرخش نمي چرخد."

فاطمه حقيقت جو با یادآوری این نکته كه اين صحبت ها يك روز پس از سالگرد انتخابات مطرح شده، می افزاید: "صحبت هاي رييس جمهور در برنامه زنده يك بحث انحرافي بوده. او بعد از يك ماه فشار بر زنان كه نقش اصلي را در جنبش سبز ايفا مي كنند و مغشوش كردن ذهن جامعه حالا خيالش راحت شده و مي تواند شيرين بازي در بياورد. مسلم است است كه در اين روزها بايد حرفي بزند. ويژگي دولت او فرافكني است و حاضر نيست حتي كارهاي اشتباه خود را بپذيرد."



احمدي نژاد چراغ سبزبي بند وباري مي شود

و اما روزنامه كيهان هم كه از حامیان دولت محمود احمدی‌نژاد به شمار می‌آید روز سه‌شنبه از سخنان محمود احمدی‌نژاد در باره "مبارزه با بدحجابی" به شدت انتقاد کرد: "به نظر می‌رسد متاسفانه برخی مشورت‌های غلط در این زمینه به رئیس جمهور محترم داده می‌شود که با بنیان اسلامی و انقلابی تفکر ایشان در تضاد است. برخی گمانه‌ها حاکی از آن است که جریانی می‌کوشد به ایجاد بدگمانی میان علما و متدینین با رئیس جمهور خدمتگزار دامن بزند و نتیجه این بدگمانی را در آغوش فتنه‌گران بریزد."

برخي از نمايندگان اصولگراي مجلس نيزبه سخنان رييس دولت عكس العمل نشان دادند، از جمله علي مطهري با اشاره به اينكه "احمدي نژاد متاثر از مشايي است چرا كه اين روزها مرتب از فرهنگ ايران باستان مي گويد و اين حرف ها را هم تحت تاثير مشايي زده است" اظهار داشت: ‌"اگر دولت بخواهد با این موضوع مخالفت کند، در واقع این مسئله به معنی مخالفت با حکم اسلام است."

همچنين محمدتقی رهبر، رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس این سخنان رئیس دولت را "چراغ سبزي براي بی‌بند و باری‌ها" دانست و گفت: "اگر مبنا را قضاوت آقای احمدی‌نژاد در مورد این طرح بدانیم که در پی آن کسی با کسی کاری نداشته باشد، فردا شاهد توسعه کشف حجاب‌ها از اتومبیل‌ها به خیابان‌ها هستیم."

اما تندترین اعتراض را بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق کرد که رويه كنوني دولت را باعث فراهم شدن صحنه براي جولان مهاجمان به حجاب معرفی کرد. در نامه سرگشاده این نهاد شبه نظامی با اشاره به اینکه "سخنان شما در رسانه ملي آب پاكي بر همه اين مطالبات[حجاب و عفاف] ريخت و آنها را نوعي جنجال آفريني و سر و صداي بيهوده خواند" آمده است: "فرموديد كه هروقت بحث مسائل فرهنگي پيش مي‌آيد، عده‌اي بانوان را دائما به عنوان متهم رديف اول ذكر مي‌كنند. واقعا نمي‌دانيم منظورتان از اين حرف و بزرگ نمايي آن چيست. از خود مي‌پرسيم كداميك از مطالبه‌كنندگان مقابله جدي با مفاسد اجتماعي در يكي دو ماه اخير چنين منظوري را در مواضع خود داشته يا ابراز كرده‌اند. بر فرض كه در ذهن عده اندكي از اين جمع به غلط اين تصور باشد، اين چه ربطي پيدا مي‌كند به اصل مطالبه اين جبهه كه برخوردي قاطع، فراگير و جامع با مفاسد اخلاقي اعم از بدحجابي و ساير بي عفتي‌هاي رايج چه در ميان زنان و چه در ميان مردان است؟ آيا منصفانه است كه از زير پاسخ اين مطالبه به حق فرار كرده و بعد با ارائه يك روايت ناقص از آن، اصل صحبت را مورد هجمه قرار دهيم؟"

در بخش دیگری از این نامه می خوانیم: "اگر مشكل شما اين است كه امثال ما، زنان را تنها متهم يا متهم رديف اول اين قضيه مي‌دانيم، به صراحت اين اتهام را از خود دفع كرده و مي‌گوييم متهم رديف اول، خود حضرتعالي، وزرا، ساير مسئولين قضايي، انتظامي، تقنيني و فرهنگي نظام‌اند كه پيگير وظيفه خود در بستر سازي فرهنگي، اجراي لايحه عفاف و حجاب و نظارت بر رعايت حدود شرعي در فضاي عمومي كشور و دستگاه‌هاي زيرمجموعه خود نيستند."

اما درست در این میان، طیبه صفایی، که ظاهرا رابطه نزدیکی با احمدی نژاد و همسرش دارد، به یاری رئیس دولت برآمد و از "توصیه جالب احمدی نژاد به راننده اش"خبر داد. این نماینده مجلس در گفتگو با جهان اظهار داشت: "شاید از برخی سخنان ایشان[احمدی نژاد] عدم اعتقاد کافی به عفاف و حجاب برداشت شود اما به واسطه برخی رفتارهایی که از رییس جمهور دیده ام مطمئنم حجاب و عفاف زنان از دغدغه های جدی رییس جمهور می باشد.یکی از این رفتارها که میتوانم اشاره کنم این است که چندین بار که من به همراه همسر رییس جمهور در اتومبیل بودیم و رییس جمهور هم حضور داشت، ایشان به لحاظ حفظ شئونات از راننده میخواستند که آینه وسط را بالا زده تا چهره مسافرین صندلی عقب در آینه دیده نشود."

حمله به دوم خردادی ها؛ تهدید تاجزاده


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
واکنش ها به نامه عضو سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت
حمله به دوم خردادی ها؛ تهدید تاجزاده
نازنین کامدار

اولین مقاله مصطفی تاج زاده، یکی از اعضای برجسته دو تشکل سیاسی حامی میرحسین موسوی، پس از آزادی از زندان که طی آن از "خطای" جریان اصلاح طلب در عدم موضع گیری در برابر اقدامات حکومت جمهوری اسلامی، به ویژه درسال های ٦٠ و ٦٧ و نیز وضعیت "سخت و تاریک زندان" سخن گفته است، با واکنش هواداران دولت و سپاه مواجه شده تا حدی که جوان آنلاین از قول « یکی از مطلعین پرونده»به تاجزاده حمله کرده و وی را با الفاظی زشت مورد خطاب قرار داده است.

علاوه بر این کاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت نیز در مقاله ای به تاج زاده حمله کرده و مدعی تلاش وی برای بازگشت سلطنت به ایران شده است. انبار لویی همچنین از "پیچیدگی بازجویی تاج زاده" خبر داده است.

در همین حال سایت جوان آنلاین که تمامی گزارش های خود را از زبان "منابع مطلع" منتشر می کند، مدعی "هماهنگی تاج زاده و بهزاد نبوی برای تغییر نقش" شده و همزمان دادستان تهران هم که فارس نیوز، خبرگزاری نزدیک به نهادهای امنیتی او را "دکتر جعفری دولت آبادی" معرفی کرده، از عدم مجوز فعالیت سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، دو تشکلی که مصطفی تاج زاده از اعضای شورای مرکزی آنهاست، خبر داده است.



نامه از قول مطلع پرونده



نامه ای که از قول «یکی از مطلعین پرونده»در جوان چاپ شده،اگر چه دارای ضعف های نگارشی است، اما به واسطه بازتاب دیدگاه کسانی که هم اکنون در زندان های جمهوری اسلامی در حال اعمال شکنجه و فشار بر زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هرچند که برخی از زندانیان آزادشده از "به روز کردن سایت جوان" در داخل اوین سخن گفته اند.

این شخص به اصطلاح "نزدیک به پرونده" در مطلب خود آورده است: "‌آن بخشی که بیشتر نظر من را جلب کرد و موجب شد قلم به دست گیرم و برحسب وظیفه پرده از واقعیت کنار بزنم ادعاهای غیر واقعی بود که نویسنده در مورد زندان و بازجویان مطرح کرده بود. ‌در مقاله مذکور فضای زندان چنان مخوف تصویر شده است که هر خواننده‌ای را تحت تأثیر قرار می‌دهد تا ضمیر ناهوشیار خواننده، ‌نویسنده را به خاطر مقاومت در آن شرایط طاقت فرسا به مثابه قهرمانی تحسین نماید. ‌آنقدر فضای این نوشته تند و غیرمنصفانه است که هنوز انتساب آن به آقای تاج‌زاده برایم غیر قابل باور می‌باشد و آنچه تردیدم را بیشتر می‌کند سبک و سیاق قلمی است که مطابقت چندانی با قلم آقای مصطفی تاج‌زاده ندارد، ‌به علاوه اینکه هنوز مصطفی را لوطی‌تر از آن می‌شناسم که به این زودی نمکدان بشکند".

او که مصطفی تاج زاده را "آقا مصطفی" خطاب کرده و کوشیده است تا لحنی صمیمانه داشته باشد، مدعی "التماس تاج زاده برای آزادی" شده و اینکه "می دانم نویسنده واقعی مقاله ات کیست".

او سپس در این نوشته چند پرسش از تاج زاده مطرح کرده که در نوع خود بی سابقه است: "آقا مصطفی آیا مسئولان پرونده اتهامی جنابعالی عاشق چشم و ابروی تو بودند که بدون وثیقه و برخلاف روال معمول و قانونی به تو مرخصی طولانی مدت داده‌اند؟ یا اینکه از تو می‌ترسند؟ ‌یا واقعیت این است که به عجز و التماس تو برای آزادی و تعهدات شفاهی‌ات مبنی بر جبران مافات اطمینان کردند و خواستند فرصتی به تو داده باشند شاید طبق وعده‌ات جبران مافات کنی".

وی ادامه داده است: "‌آیا تو نگفتی اجازه دهید من بروم بیرون به مردم بگویم که ما خیانت کردیم و با یک دروغ بزرگ به حیثیت نظام و این مردم شریف لطمه وارد کردیم؟ آیا تو نبودی که می‌گفتی میرحسین مانند کسی است که زمین خورده و خجالت می‌کشد که بلند شود. ‌بیایید با هم کمک کنیم تا او را از زمین بلند کنیم؟"

نویسنده این نامه در ادامه به گونه ای فضای زندان را نیز تشریح کرده و افزوده است: "آقای تاج‌زاده باور نمی‌کنم که به این زودی فراموش کرده باشی که عاجزانه از مسئولان پرونده می‌خواستی تو را با تعهد کتبی خرد نکنند و تو در مقابل، عملاً خیانت‌هایت را جبران خواهی کرد. ‌آقای تاج‌زاده کارشناس پرونده‌ات می‌گفت فیلمی از دوران زندانت در اختیار دارد که اگر مسئولان اجازه دهند منتشر شود همه مردم خواهند فهمید منظور تو از شکنجه! و سختی زندان چیست؟ یکی از کارشناسان پرونده که مطلع شد می‌خواهم مطلبی در پاسخ به تو بنویسم گفت پیغام دهم که آقا مصطفی خیلی، ‌خیلی بی‌انصاف و بی معرفتی. ‌گفت بنویس که من اگر می‌دانستم بگو بخندهایمان را و لطیفه گفتن‌هایمان را برای تلطیف فضای گفت‌وگو شکنجه تلقی خواهی کرد هرگز به تو اطمینان نمی‌کردم و برخلاف نظر برخی عمل نمی‌کردم که معتقد بودند شماها اصلاح ناپذیرید".

نویسنده این نامه سپس "شاخص های نظام" را که در دوران بازجویی زندانیان را برای پذیرش آنها تحت فشار قرار می دهند بازگو کرده است. او که با پیش رفتن مطلب، لحن اش به سمت محاوره ای خشن رفته، قتل ندا آقا سلطان را"کار موسوی" و عبدالکریم سروش و اکبر گنجی را"مرتد"و جنبش سبز را "جنبش سبز کارتونی" دانسته است.

او "شاخص های نظام" را نیز چنین برشمرده است: "نظامی که پوزه آمریکا و اسراییل را به خاک مالیده، خاک گذرگاه امام زمان را سرمه چشم خویش می‌سازد، هولوکاست را افسانه می‌شمارد، سه هزار سانتریفیوژ راه اندازی می‌کند و جک استراوها هم هیچ غلطی نمی‌توانند، سکولاریسم در آن واژه‌ای نجس تلقی می‌شود، غرب را به زانو در آورده است، ولایت فقیه را ولایت انبیا می‌داند".

وی در ادامه با ادبیاتی کوچه بازاری می نویسد: "تو و امثال عبدالله نوری واقعا باورتان شده است که کار نظام تمومست، ‌آقای روشنفکر! اونی که تمومست عمر اربابتان آمریکاست. ‌اونی که تمومست عمر عربده‌کشی‌های مستانه دوم خردادی شماست".

مقاله مصطفی تاج زاده که طی آن از اعمال فشار در زندان و اعتراف‌گيري و تواب‌سازي در سلو‌ل‌هاي انفرادي خبر داده و همچنین فاش کرده است که "گفتمان كيهان در مراحل بازجويي‌ حاکم بوده است"، با واکنش محمد کاظم انبارلویی، سردبیر روزنامه رسالت و یکی از حامیان محمود احمدی نژاد نیز مواجه شده؛ به گونه ای که حتی بخشهایی از نوشته های "مطلع پرونده" و کاظم انبارلویی یکسان است. انبار لویی همچنین از "پیچیدگی بازجویی تاج زاده" خبر داده است.

بنا به نوشته رجا نیوز، انبار لویی نیز در مقاله اش از جنبش سبز به نام "فتنه سبز" یاد کرده و "سر موضع بودن" تاج زاده را به تمسخر گرفته و با "منافق" نامیدن وی به بخش هایی از بیانیه وی که از خطای اصلاح طلبان در دهه ٦٠ سخن گفته، پرداخته و نوشته است: "آقاي مصطفی بايد بگويد منظور از خشونت و خونريزي در دهه60 چيست؟ خشونت و خونريزي منافقين عليه ملت و نظام!؟ يا خشونت (بخوانيد احکام دادگاه هاي انقلاب) عليه جرم محاربه با نظام و برخورد با منافقين!؟ او بي رودربايستي در اين انتخاب در جايگاه تخطئه احکام دادگاه هاي انقلاب مي ايستد و با منافقين همدردي مي کند".

او در ادامه تاج زاده را سلطنت طلب دانسته و آورده است: "او به حکم اينکه نامش «تاج زاده» است همه اين فرازوفرودها را براي دفاع از تاج و تخت و سلطنت طي کرده است و از اين بابت حتي سر حجاريان و بهزاد نبوي ومحمدرضا خاتمي هم کلاه گذاشته است. روان پژوهي کلمات صادره در اين بيانيه فرياد مي زند که او دل در گرو بازگشت سلطنت و آمريکا دارد".

انبارلویی افزوده است: "او مي خواهد بگويد من زاده تاج هستم و همه اين مبارزات پيچيده را براي بازگشت تاج به کشور مي کنم. نفي امام، نفي شعار مرگ بر آمريکا، همدردي با انقلابيون پشيمان و فرسوده و حتي همدردي با منافقين به شوق بازگشت تاج و تخت به کشور است. شايد اين داوري در نگاه اول قدري بي رحمانه و غيرمنصفانه باشد اما تاج زاده در بيانيه خود آن قدر کليد واژه براي اثبات اين ادعا گذاشته است که گريزي از آن نيست. اگر باور نداريد اعترافات او را يک بار ديگر بخوانيد، تاپيچيدگي کاربازجوي اور ادر نشان دادن چهره وي درک کنيد".

سایت جوان که "نوشته یکی از مطلعین پرونده تاج زاده " رامنتشر کرده، همچنین مدعی شده است: "نقشی که پیش از این بهزاد نبوی در بین احزاب اصلاح طلب و جریانات دوم خردادی بازی می کرد به زودی به مصطفی تاج زاده محول خواهد شد. تاج زاده که مدتهاست سودای لیدری جریان احزاب اصلاح طلب را در سر دارد هم اکنون با هماهنگی بهزاد نبوی درصدد ایفای این نقش است.نبوی به دولیل حاضر شده این نقش را به تاج زاده بدهد. اول اینکه بهزاد نبوی به نوعی کم آورده و از سوی دیگر با جلو انداختن تاج زاده نقش اصلی نبوی در پشت پرده تشکیلات جریان اصلاحات و ارتباط وی با برخی حلقه های فکری بالادستی حفظ خواهد شد".

به دنبال انتشار نامه تاجزاده، دادستان تهران هم که روز گذشته از سوی فارس مدرک دکترا دریافت کرد از "غیر قانونی بودن فعالیت سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت"، دو حزبی که تاج زاده عضو مشترک آنهاست، خبر داد.

به گزارش فارس، "دکتر جعفری دولت آبادی" در باره فعالیت احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب گفته است: "احزاب ياد شده پس از توقيف پرونده فعاليت آنان از سوي كميسيون ماده 10، درخواست صدور دستور موقت براي جلوگيري از اجراي اين تصميم كردند كه دادگاه اين درخواست را نپذيرفت‌. بنابراین فعالیت آنها همچنان غیر قانونی است".

لباس شخصی ها راحت مان نمی گذارند


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
مادر و برادر کیانوش آسا در مصاحبه با روز:
لباس شخصی ها راحت مان نمی گذارند
فرشته قاضی
f.ghazi(at)roozonline.com

مصاحبه با مادر کیانوش آسا سخت است. نشستن پای درد دل زنی که از یکسال پیش عزادار پسر جوانش است و روزهای متوالی سرگردان راهروهای دادگاهها و اطلاعات برای گرفتن خبری از پسر جوان دیگرش. اما با او و پسر جوانش که به تازگی از زندان آزاد شده به گفتگو نشسته ایم.گفتگویی که گوشه ای از رنج ها و دردهای خانواده آسا را به تصویر می کشد.

کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود که 25 خرداد سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به کودتای 22 خرداد، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. سالگرد شهادت او قرار بود در تالار اختر شاد کرمانشاه برگزار شود که به دلیل فشار نهادهای امنیتی لغو شد اما خانواده اومراسم سالگرد را در منزل شخصی شان برگزار کردند.

کامران آسا، برادر کیانوش نیز طی سال گذشته، دو مرتبه از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شده و هر دو بار با قرارکفالت و وثیقه آزاد شده است. این گفتگو در شرایطی انجام گرفته که خانم فلاح یک ماه پیش مادرش را از دست داده و عزادار مادرش است و کامران نیز سه روز پیش از زندان آزاد شده است.

گفتگوی "روز" با فاطمه فلاح و کامران آسا، مادر و برادر شهید کیانوش آسا را در ذیل بخوانید.



خانم فلاح پیشتر اعلام شده بود که مراسم سالگرد شهادت کیانوش در تالار اختر شاد کرمانشاه برگزار خواهد شد. چرا مراسم تالار لغو شد؟

این مدت خیلی صحبت ها با ما شد از سوی اداره اطلاعات، نیروی انتظامی و پلیس امنیت آمدند و صحبت کردند. گفتیم میخواهیم در تالار برگزار کنیم و دو تالار نزدیک منزل بود که در مورد یکی از تالارها حساسیت نشان دادند و خودشان تالار نزدیک تر را گفتند بروید و بگیرید؛ بعد گفتند باید طوری باشد که تحت کنترل باشد و شما نیز نباید پیاده بروید تالار و ما برایتان اتوبوس می آوریم. گفتیم تالار فقط 200 متر با ما فاصله دارد اتوبوس برای چه؟ اما گفتند نه؛ شما پیاده بروید مردم ممکن است جمع شوند و مشکلی پیش بیاید و... پذیرفتیم، اعلامیه منتشر کردیم و همه جا بچه ها پخش کردند. حتی سه نفر از مسولان نیروی انتظامی استان آمدند خانه ما و در حیاط نشستیم و حرف زدیم موافقت کردند اما درست یک روز قبل از مراسم، یعنی روز دوشنبه پسر بزرگم را خواستند اداره اطلاعات و رفت و بعد از دو ساعت برگشت و خبر داد که گفته اند مراسم را لغو کنید. پسرم گفته بود که ما اعلامیه منتشر کرده ایم و مردم می آیند اما آنها گفته بودند شورای تامین استان مراسم را لغو کرده و حق ندارید در هیچ تالاری مراسم برگزار کنید.



و بعد مراسم را در منزلتان برگزار کردید؛ آیا مشکلی پیش نیامد؟

چون اعلام کرده بودیم مراسم در تالارست، وقتی دیدیم نمی گذارند، بچه ها اعلامیه ها را برداشتند اسم تالار را ماژیک کشیدند و نوشتند که مراسم در منزل خواهد بود و رفتند سمت تالار تا به مردمی که می آیند اطلاع رسانی کنند، اما لباس شخصی ها نگذاشتند و همه اعلامیه ها را پاره کردند. تمام اعلامیه ها و عکس ها و پوسترهای کیانوش را همه جا پاره و بچه ها را تهدید کردند که بازداشت می کنند. من وقتی فهمیدم گفتم بگویید برگردند؛ نباید برای کسی مشکلی پیش بیاید که بچه ها برگشتند. اما دو نفر را بازداشت کرده بودند که با پی گیری ما سه شنبه شب آزاد شدند. با این حال مراسم در منزل برگزار شد و ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود با اینکه خیلی ها تصور میکردند مراسم در تالار برگزار خواهد شد اما مراسم در حالت سکوت در منزل برگزار شد و مردم بسیاری حتی از شهرهای مختلف و غیر کرد آمدند. مادران عزادار آمدند و خانه مدام پر و خالی می شد. میدانستیم که ماموران در منزل هم هستند هم در میان زنان و هم در میان مردان و یک سری لباس شخصی هم مدام با موتور در محل می چرخیدند اما مشکل خاصی پیش نیامد همه چیز در سکوت برگزار شد. در پایان مراسم هم، مراسم عرفانی تنبور نوازی داشتیم که در اینجا رسم است و برای همه شخصیت ها این مراسم برگزار می شود؛ کیانوش هم تنبور نواز بود و ما هم این مراسم را برگزار کردیم اما از چند روز قبل همین لباس شخصی ها که نمیدانیم وابسته به کجا هستند در محل به طور مدام حضور داشتند و هر کسی میخواست منزل ما بیاید جلوی او را می گرفتند و می پرسیدند کجا می روید و چرا می روید و... نوه ام، یعنی خواهرزاده کیانوش را سر کوچه متوقف و ماشین او را بازرسی کرده و پرسیده بودند که چرا به این خانه میروی که او هم اعتراض کرده بود که کیانوش دایی من است و چرا نروم و... این مشکل را همه کسانی که میخواستند منزل ما بیایند داشتند و همه را پیاده کرده و ماشین هایشان را تفتیش میکردند و کسی هم نمیداند این افراد از کدام نهاد هستند. حتی از یک هفته قبل از سالگرد رفته بودند سراغ فامیل و آشنایان و آنها را تهدید کرده بودند. به آنها گفته بودند که امسال مثل پارسال نیست که عکس کیانوش را بالای سرتان بگیرید و برخورد می کنیم و سالگرد نروید و... اما در جواب شنیده بودند که می رویم و هر کاری میخواهید بکنید. این افراد حتی کارت شناسایی هم نشان نداده بودند؛ واقعا نمیدانیم چه کسانی هستند. این نکته را باید بگویم که نیروی انتظامی و مقامات استانی در حد توانشان کمک میکنند و همکاری میکنند. ما را درک میکنند اما وقتی دستوری از بالا می آید ناچار هستند اجرا کنند اما این لباس شخصی ها واقعا ما را آزار میدهند و نمیدانیم وابسته به کجا هستند.



خانم فلاح چرا روز سالگرد، سر خاک کیانوش نرفتید؟

به ما خبر دادند که سنگ قبر کیانوش آسیب دیده است. چند نفر از بچه ها با کسانی که سنگ قبر را درست کرده بودند رفتند سر مزار کیانوش و وقتی آمدند گفتند یک نوع ماده اسیدی ریخته اند روی سنگ قبر کیانوش و روی عکس کیانوش و بعد هم آتش روشن کرده بودند و سنگ قبر آسیب دیده بود. ما سر خاک نرفتیم و به مردم هم گفتیم نمی رویم چون میدانستیم مردم می آیند و ممکن است با دیدن سنگ قبر کیانوش حساسیتی ایجاد شود و برای اینکه مشکلی برای کسی پیش نیاید روز سالگرد نرفتیم. البته عده ای از مردم رفته بودند و به شدت ناراحت شده بودند آمدند و به ما گفتند و ما از آنها خواستیم سکوت کنند تا مراسم بگذرد. این سنگ قبر هدیه دوستان کیانوش و مردم بود و الان هم همین مردم تماس گرفته اند که سنگ قبر را عوض میکنند که ما گفته ایم فعلا صبر کنند.



بازداشت کامران به چه دلیلی بود؟ این تصور ایجاد شده بود که به خاطر مراسم سالگرد کامران را بازداشت کرده اند.

این هم یکی از دلایل بود که خود کامران در این زمینه برای شما توضیح خواهد داد اما میخواستند مراسم را تحت تاثیر قرار دهند. چون ما درگیر پی گیری کامران شدیم و در اصل دو روز فقط وقت داشتیم برای مراسم سالگرد یعنی دو روز قبل از مراسم، کامران آزاد شد و ما توانستیم به مراسم فکر کنیم. اما شبی که کامران را بازداشت کردند، ساعت ده شب بود که کامران از خانه خواهرش زنگ زد و گفت منزل می آید و دیگر خبری از او نشد. به شدت نگران بودیم. روز بعد رفتیم ستاد خبری وزارت اطلاعات اما گفتند خبری ندارند و کامران آنجا نیست و رفتیم اداره اطلاعات؛ گفتند کامران آنجا هم نیست. همان روز با حکم دادستانی آمدند و منزل را تفتیش کردند. به آنها گفتم شما مگر خودتان مادر ندارید؟ چرا با من اینکارها را می کنید؟ میدانید من با چه شرایطی در این کرمانشاه با همه تنگناها بچه هایم را بزرگ کردم چرا اینگونه برخورد می کنید؟ من داغدارم. پسرم را که کشتند، مادرم هم یک ماه است مرحوم شده؛ من با این وضعیت باید در به در اطلاعات و دادگاه باشم؟ یکی از ماموران گفت همین گریه های شما است که کامران را تحریک میکند. گفتم مگر کامران چه کاری میکند؟ همه جا را گشتند وارد اتاق کیانوش که شدند و عکس ها و وسایل شخصی کیانوش را دیدند، کتاب ها و پایان نامه ها و تنبور کیانوش را، یکی از ماموران گریه اش گرفت اما به هر حال گشتند و رفتند.



در این مدت شما خبری از کامران نداشتید؟ اینکه کجا بازداشت است و آیا تماسی گرفته بود؟

تا ده روز اصلا به ما نمی گفتند کامران کجا است بارها التماس کردم که حداقل به من بگویید بچه ام کجاست بگذارید یک لحظه صدایش را بشنوم تا بدانم بچه ام در چه وضعی است اما گفتند برو احوال کامران را از دور و بری هایش و کسانی که با آنها رفت و آمد دارد بپرس. خیلی ناراحت شدم گفتم من فقط میخواهم صدایش را بشنوم و بدانم کجاست اینها چه حرفهایی است که به من می زنید مگر انتظار دارید با هیچ کسی رفت و آمد نداشته باشد دانشگاه میرود و سر کار میرود و کاری نمی کند. اما گفتند جلوی کامران را بگیر و تهدید کردند و گفتند که حکم بازداشت بقیه اعضای خانواده تان را داریم که گفتم چرا مگر ما چه کار کرده ایم؟ ما آدم کشتیم یا بچه ما را کشتند و... بعد هم گفتند که مراسمی در دانشگاه علم و صنعیت برای کیانوش قرار بود برگزار شود و کامران هم میخواست به آنجا برود برای همین او را گرفتیم که گفتم کامران قرار نبود تهران برود اگر میخواست برود که من می فهمیدم.تا ده روز بعد که کامران را آوردند دادگاه و برای او قرار وثیقه یازده میلیون تومانی صادر کردند. قاضی اما حرفهایی آنجا زد که من واقعا قلبم شکست و برای اینکه مردم ناراحت نشوند و مشکلی پیش نیاید، فعلا بازگو نمی کنم اما هر روز و هر شب این قاضی را که اسمش شیرزادی بود، نفرین میکنم.



اکنون یک سال از شهادت کیانوش می گذرد و خانواده شما شکایت کرده و خواهان معرفی قاتل و قاتلان فرزندتان شده اید. شما و خانواده تان طی یکسال گذشته به طور مکرر تحت فشار بودید اما آیا در خصوص شکایت خود شما پاسخی تاکنون داده اند؟

دیگر تکراری شده است شرح دردهای ما و آنچه که ما می کشیم و آنچه که یکسال است بر ما می گذرد. کیانوش کشته شد. کامران این دومین بار بود که بازداشت می شد و رفتارهایی که با ما صورت می گیرد و... میخواهیم مراسم بگیریم نمی گذارند. نامه بنویسیم نمی گذارند و... پی گیری میکنیم جوابی نمی دهند. با اینکه خودشان می گویند که کیانوش، انسان نخبه ای بود و نباید کشته می شد و... حتی یکی شان به خود من گفت که لعنت به کسی که دست به این جنایات زد و... درباره شکایت کاری نکرده اند. هیچ جوابی نمی د هند. حرف مشترکی که به همه می گویند این است که شما به چه کسی مظنون هستید و معرفی کنید تا ما پی گیری کنیم. ما هم گفته ایم که وظیفه ما نیست که قاتل را پیدا کنیم این وظیفه شما است اما هیچ خبری نیست. دفعه قبل که کامران را بازداشت کرده بودند به او گفته بودند که کیانوش را هم مثل ندا، دوستان خودش کشته اند و در میان دوستان کیانوش دنبال قاتل بگردید و دوستان کیانوش کشته اند تا نظام را بدنام کنند و... همین طور بازی می دهند و...



اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید تا من با کامران هم مصاحبه کنم.

حرف خاصی ندارم فقط حرف هایی که قاضی به کامران زد و من هم حضور داشتم هرگز فراموش نمی کنم روزی ده بار نفرین اش میکنم. من یک مادرم. با قلبی شکسته، سوگوار مادرم هستم که یک ماه است مرحوم شده و پسرم که یک سال است کشته شده و نگران فرزندان دیگرم. میخواهم از همه مردم تشکر کنم از مردم کرمانشاه، مردم غیر کرد، دوستان کیانوش و مادران عزادار که تنهایمان نگذاشتند و آمدند. کسانی آمدند که اصلا آنها را نمی شناختیم اما یکسال بود لباس سیاهشان را از عوض نکرده بودند. از همه خواستیم و خواهش کردیم لباس سیاهشان را عوض کنند. از دوستان، فامیل و آشنایان و کسانی که نمی شناختیم خواهش کردیم و خواهش میکنیم که لباس های سیاهشان را عوض کنند و زندگی کنند و... و همین جا این را نیز اعلام میکنم که خانواده آسا تا روزی که زنده هستند و جان در بدن دارند، پرونده کیانوش را دنبال خواهند کرد و هرگز در این مورد سکوت نخواهند کرد.



تبلیغ علیه نظام؛ اتهام کامران آسا

آقای آسا بازداشت شما به چه صورتی بود و کجا در بازداشت بودید؟

من از منزل خواهرم رفتم منزل یکی از دوستانم به اسم حمید مصیبیان و میخواستم برگردم منزل که دوستی لطف کرد و گفت با ماشین مرا می رساند. راه افتادیم و مقداری که رفتیم دقیقا مثل این فیلم های پلیسی یکباره دو ماشین با سرعت زیاد پیچیدند و یکی جلوی ما و دیگری پشت ما ایستادند. ما ترسیده بودیم ابتدا فکر کردیم قضیه سرقت است و تا به خود بیاییم تعدادی لباس شخصی، بدون اینکه حکمی نشان دهند، درهای ماشین را باز کردند و ما را پایین کشیدند. دست بند زدند و به ماشین خودشان منتقل کردند. بیچاره دوستی که میخواست مرا برساند خیلی ترسیده بود. فکر کرده بود میخواهند ماشین اش را بدزدند. سوار ماشین که کردند ما را گفتند از پلیس امنیت هستند و من کمی خیالم راحت شد. چشم بند زدند و ما را بردند لباس زندانی دادند و گفتند شما زندانی هستید. گفتم اینجا کجاست و چرا ما را دستگیر کرده اید؟ گفتند بعدا متوجه می شوی.آن دوست مدام می گفت مطمئن هستید که اشتباه نگرفته اید؟ و خیلی نگران بود و نمی گذاشتند من هم با او حرفی بزنم و بگویم که احتمالا با من کار دارند و نگران نباشد و... ما را بردند انفرادی و روز بعد بازجویی ها شروع شد و گفتم که آن دوست فقط میخواست مرا برساند و اولین بار بود او را می دیدم و.. بعد از 24 ساعت او را آزاد کردند و سه روز ماشین او توقیف بود و بعد از سه روز دادند.



اتهام شما چی بود؟ برای مراسم سالگرد یا اینکه...

خیلی بحث های مختلفی مطرح شد و سئوالات مختلفی پرسیدند از جریانات مربوط به خانواده ما، کیانوش، خودم و... اتهامم را هم تبلیغ علیه نظام عنوان کردند. دو روز بعد از بازداشت، حوالی غروب یک قاضی آمد در بازداشتگاه و این اتهام را به من تفهیم کرد که من اعتراض کردم و گفتم نوشتن نامه به رئیس قوه قضائیه که شما زیر مجموعه او هستید درباره کشته شدن کیانوش و پی گیری پرونده چه ربطی به تبلیغ علیه نظام دارد. خود این قاضی هم با من موافق بود اما گفت که این اتهام را به شما زده اند.

اعتراض کردم که این چه نوع بازداشت بود تلفن می زدید می آمدم یا می آمدید منزل و بازداشت میکردید و... بعد بازجو گفت که میخواستی بروی تهران و در دانشگاه علم و صنعت در مراسم شرکت کنی برای همین گرفتیم که گفتم مرا ساعت دوازده شب گرفتید و آخرین اتوبوس به تهران ساعت یازده و نیم بوده است. بعد شروع کردند به پرسیدن درباره مسائل یک سال گذشته از دیدار ما با آقای کروبی تا نامه ای که به رئیس قوه قضائیه نوشته بودیم. می گفتند چرا مراسم چهلم را آنطور برگزار کردید و.... گفتند که تو از کشته شدن کیانوش، علیه نظام سواستفاده می کنی که من هم گفتم نه فقط من، همه اعضای خانواده ما دنبال پرونده کیانوش هستند و این حداقل حق ما است. در اصل از اینکه ما پی گیر پرونده کیانوش هستیم نگران بودند. روزهای آخر هم که زوم کرده بودند به مراسم سالگرد کیانوش و می گفتند شما میخواهید مثل سال گذشته مراسمی بگیرید و اغتشاش کنید و...هر چه اصرار کردم که مادرم نگران است بگذارید فقط چند ثانیه زنگ بزنم و خبر بدهم، نگذاشتند تا ده روز که انفرادی بودم و بعد از ده روز مرا بردند دادگاه و قاضی قرار وثیقه یازده میلیون تومانی صادر کرد و بعد هم فرستادند زندان دیزل آباد کرمانشاه که خلافکاران و قاچاقچیان مواد مخدر را آنجا نگه میدارند و بعد آزاد شدم.



از بازداشت آقای مصیبیان و برادرشان اطلاعی داشتید؟

نه مدام از من می پرسیدند که منزل آنها چکار داشتی و چه رابطه ای دارید اما خبر نداشتم که روز بعد ریخته اند منزل آنها را تفتیش و آنها را هم بازداشت کرده اند. در دادگاه آنها را دیدم و متوجه شدم. از آنها هم درباره ارتباطاتشان با من سئوال کرده بودند. و از آنها پرسیده بودند که چرا کامران پرونده کیانوش را پی گیری میکند و چرا باز میخواهد به رئیس قوه قضائیه نامه بنویسد و...



قضیه همین نامه دوم شما به رئیس قوه قضائیه چی بود؟

ما نامه ای به رئیس قوه قضائیه نوشته بودیم که پیش نویس آن هم حاضر بود و همراه من بود که مرا بازداشت کردند. در این نامه پرسیده بودیم که پرونده کیانوش به کجا رسید؟ چرا رسیدگی نمی شود و... این نامه ربطی به آقای مصیبیان نداشت و خانواده ما این نامه را نوشته بودند. در بازجویی ها هم گفتم که من برای نوشتن نامه به یک مقام که نباید از کسی اجازه بگیرم.

یک سال پس از فاجعه کوی دانشگاه


چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۹
گزارش دانشجویی از جنایت 25 خرداد 88
یک سال پس از فاجعه کوی دانشگاه
آرش بهمنی
arashbahmani(at)gmail.com

یک سال پیش، در بامداد روز 25 خرداد، اعلام شد عده ای از نیروهای نظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران حمله کرده اند. این حمله در پی اعتراضات دانشجویان به اعمال "تقلب" در انتخابات صورت گرفت. روز گذشته بیانیه ای با امضای "انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی"، از ابعاد این فاجعه پس از یکسال، پرده برداشت.پیش از این، "حمیدرضا کاتوزیان" از نمایندگان اصول‌گرای مجلس و عضو کمیسیون حقیقت یاب حادثه کوی دانشگاه، ابعاد حمله به کوی دانشگاه در 25 خرداد را "فجیع تر از 18 تیر سال 78" توصیف کرده بود.

آن گونه که منابع خبری در همان زمان اعلام کردند، حداقل 5 دانشجو در تهران و دو دانشجو در شیراز در این حملات به شهادت رسیدند: مصطفی غنیان، مبینا احترامی، ایمان نمازی، فاطمه براتی، محسن ایمانی، کامبیز شعاعی و کسری شرفی از شهیدان این حادثه بودند. بعدها در فهرست ۷۲ نفره جان باختگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که توسط کمیته پیگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی انتشار یافت، اعلام شد بیشتر جان باختگان بدون ‌اطلاع خانواده‌هایشان مخفیانه به خاک سپرده شده‌اند. روزنامه گاردین درباره نحوه شهادت این افراد نوشت: "شاهدان عینی گفتند که این دو دختر و سه پسر هدف ضربات مکرر باتوم برقی در ناحیه سر قرار گرفتند."

یک دانشجو جریان حمله به کوی دانشگاه را برای گاردین چنین بازگو کرد: "پلیس به داخل خوابگاه‌ها گاز اشک آور شلیک کرد، ما را زد، پنجره‌ها را شکست و مجبورمان کرد بر زمین دراز بکشیم. من حتی تظاهرات هم نکرده بودم اما یکی از آنها رویم پرید، پشتم نشست و مرا زد و بعد درحالی که تظاهر می‌کرد در جستجوی چاقو و تفنگ است، از من سوءاستفاده جنسی کرد. تهدیدمان می‌کردند که ما را حلق آویز می کنند و به ما تجاوز می کنند."

از سوی دیگر شماری از دانشجویان آزاد شده کوی دانشگاه تهران اعلام کردند بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، بیش از 200 دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاح‌های سرد و گرم مجهز بودند، بازداشت و به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شدند و مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند.

بر اساس قانون، ورود نیروهای نظامی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران تنها به درخواست رئیس دانشگاه تهران ممکن است. محسن کوهکن، سخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی هم گفت که نیروهای انتظامی با درخواست فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران وارد کوی دانشگاه شده بودند؛ سخنانی که فرهاد رهبر آن را تکذیب کرد و اعلام داشت در آن شب هیچ کدام از مسئولان در کوی دانشگاه حضور نداشتند. بعدها در پی تحقیقات برخی نمایندگان مجلس روشن شد که شورای تامین استان مجوز ورود به کوی دانشگاه را به نیروهای انتظامی و بسیجی داده ‌است.

فراکسیون اقلیت مجلس در گزارش خود پیرامون حوادث پس از انتخابات همکاری نیروی انتظامی با لباس شخصی‌ها را تأیید کرد. در این گزارش آمده بود که نیروی انتظامی به دو دلیل لباس شخصی‌هایی را که به کوی دانشگاه حمله کرده‌اند، می‌شناسد؛ دلیل اول اینکه لباس شخصی‌ها، دانشجویان را دستگیر و بیرون کوی به پلیس تحویل می‌دادند و دوم اینکه آن شب متجاوز از صد دانشجو بازداشت شدند، اما حتی یک لباس شخصی در میان آنها نبود.

ابعاد حادثه کوی دانشگاه وقتی روشن شد که انتشار فیلمی از سوی شبکه فارسی "بی بی سی" درباره وقایع آن روز، بار دیگر توجهات را به سمت کوی دانشگاه معطوف ساخت. این فیلم که از منبعی نامشخص به "بی بی سی" رسیده بود، توسط حمله کنندگان به کوی دانشگاه ضبط شده بود. شدت خشونت ها در فیلم به حدی بود که شبکه بی بی سی قسمت هایی از فیلم را، حذف کرد.

فیلم حمله به کوی دانشگاه

پس از انتشار این فیلم، علاالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، و کاظم جلالی، سخنگوی این کمیسیون، اعلام کردند احتمال جعلی و یا مونتاژ بودن این فیلم می رود. جلالی همچنین ادعا کرد در این فیلم نکته تازه ای مشاهده نشده و همه این اتفاقات پیش از این به مسئولان گزارش داده شده است.

اکنون و در حالی که یک سال از آن حادثه می گذرد، نه خبری از شناسایی و محکوم کردن بانیان حمله به کوی دانشگاه است و نه کسی از نام و نشان قاتلان دانشجویان خبر دارد. هنوز هم کسی نمی داند آنچه در آن شب اتفاق افتادبه چه دلیلی رخ داده است.



بای ذنب قتلت؟

انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در سالگرد حمله خونین به کوی دانشگاه بیانیه ای صادر کرده است.

به گزارش دانشجونیوز، دربخشی از بیانیه این تشکل دانشجویی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه آمده است: "فاجعه ی 25 خرداد 88 اما یادآور حادثه 18 تیر 78 نیز بود. بدون شک ابعاد این جنایت بسیار گستره تر از 18 تیر 78 بود اما از آنجایی که در این حادثه مهاجمین با برنامه ریزی و هماهنگی با مدیریت حکومتی در قبل و بعد از جنایت وارد عمل شدند و نیز از تجربیات بیشمار خود و رژیم ستمشاهی در سرکوب آزادی خواهان بهره ها گرفته بودند، تا کنون مانع از روشن شدن زوایای پنهان این فاجعه شده اند. همزمانی این حادثه با فجایعی که در خیابان ها در حال وقوع بود و اخبار فراوان سرکوب و کشتار وحشیانه مردم در اواخر خرداد 88 از عوامل دیگری است که موجب شده به عمق و ابعاد این جنایت آن طور که باید پرداخته نشود".

در بخش پایانی این بیانیه آمده است: "انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان عضوی از پیکره جنبش دانشجویی ایران در ادامه مبارزات صد ساله ایرانیان برای دموکراسی با دعوت به تداوم مشی مبارزه مسالمت آمیز، تاکید می کنیم راه رسیدن به دموکراسی و احقاق حقوق بنیادین بشر از مسیر مقاومت می گذرد. معتقدیم تنها راه رهایی از وضع موجود تداوم ایستادگی بر آرمان های دموکراتیک و پیگیری مطالبات به حق خویش در مقابل استبداد حاکم است".

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و "شعبده بازی" تاریک دلان روسیاه، دانشجویان دانشگاه تهران همراه با مردم ایران اعتراض خود را به نتایج دروغین انتخابات نشان دادند. تجمع مسالمت آمیز دانشجویان کوی در 23 خرداد با حمله عوامل سرکوبگر و دستگیری تعدادی دانشجو همراه بود.

روز بعد در 24 خرداد دانشجویان داغ دیده کوی دانشگاه تهران که هر کدام یادگاری از سنگ و باتوم و زنجیر و گاز اشک آور و...را با خود داشتند و در حالی که تعدادی از دوستانشان بازداشت شده بودند با چشمانی گریان و تن هایی خونین بار دیگر فریاد اعتراض خود را در تجمعی آرام و مدنی سردادند. در ادامه این اعتراض، خیل دژخیمان بی شرم و گارد پلیس به شدت و به صورت گسترده با تجهیزات و تسلیحات آتش بار که گویی برای جنگی تمام عیار علیه " دشمن" می رفتند؛ به سوی دانشجویان هجوم آوردند. دانشجویان بی پناه ترکیب غریبی از گارد پلیس، نامردمانی آستین بلند و پریشان چهره و لمپن هایی که حکومت در گذشته تحت عنوان ارازل و اوباش بر گردنشان آفتابه انداخته بود را در مقابل خود می دیدند.

پس از حمله با سنگ و چماق و گاز اشک آور و زنجیر و ضرب و شتم وحشتناک و درگیری های پراکنده در بامداد 25 خرداد 88، دانشجویان با شلیک گلوله های ساچمه ای مورد هدف قرار گرفتند. تعداد کشته های احتمالی مشخص نیست. دست کم 15 دانشجو از ناحیه چشم و سرو گردن و صورت و بدن مورد اصابت گلوله ساچمه قرار گرفت و در اثر ضربات سلاح های سرد، بیش از 400 دانشجو زخمی شدند؛ از جراحت سطحی گرفته تا ضربه های سهمگین.

نگرانی از سرنوشت نامعلوم، دانشجویان زخمی را مجبور به عدم استفاده از آمبولانس و مراجعه به بیمارستان می کرد. خیل عظیم موتور سواران و پیاده های تا دندان مسلح و خشمگین که گوشه هایی بسیار ناچیز از کینه شان با دانشجویان در تصاویر و فیلم ها موجود است به سوی اتاق های خوابگاه ها روانه شدند. درب ها به زور و گاه با تبر شکسته و با قساوت تمام به دانشجویان یورش برده می شد و علاوه بر ضرب و شتم با انواع سلاح های سرد، دانشجویان به باد فحش و ناسزا و توهین گرفته می شدند. بیش از 300 دانشجو بازداشت شد و به زندان شاپور و بازداشتگاه غیر قانونی منهای چهار وزارت کشور - همان جایی که در طبقات بالایش رای ملت را "مهندسی" می کردند - انتقال داده شدند. آن روز پذیرایی مزدوران و وزارت نشینان با انواع شکنجه های جسمی و روحی ادامه پیدا کرد تا جایی که دانشجویان را به تجاوز تهدید کردند.

فاجعه ی 25 خرداد 88 اما یادآور حادثه 18 تیر 78 نیز بود. بدون شک ابعاد این جنایت بسیار گستره تر از 18 تیر 78 بود اما از آنجایی که در این حادثه مهاجمین با برنامه ریزی و هماهنگی با مدیریت حکومتی در قبل و بعد از جنایت وارد عمل شدند و نیز از تجربیات بیشمار خود و رژیم ستمشاهی در سرکوب آزادی خواهان بهره ها گرفته بودند، تا کنون مانع از روشن شدن زوایای پنهان این فاجعه شده اند. همزمانی این حادثه با فجایعی که در خیابان ها در حال وقوع بود و اخبار فراوان سرکوب و کشتار وحشیانه مردم در اواخر خرداد 88 از عوامل دیگری است که موجب شده به عمق و ابعاد این جنایت آن طور که باید پرداخته نشود.

تداوم بازداشت چندین نفر از دانشجویان بعد از حادثه و احضار های بیشمار به دفتر پیگیری اطلاعات و سازمان قضایی نیروهای مسلح و ایجاد رعب و وحشت، احضار به کمیته انظباطی و تعلیق چندین دانشجو از سوی مسئولان یاریگر سرکوبگران در دانشگاه، فشار بر خانوده های دانشجویان، اخراج قریب به 100 دانشجو از مجتمع کوی و عدم اجازه ورود دانشجویان جدید به کوی، اسکان دانشجویان در ساختمان هایی که اساسا برای خوابگاه پیش بینی نشده بودند با هدف پخش دانشجویان دانشگاه تهران در سطح شهر، حضور بسیار گستره ی نیروی های امنیتی و بسیجی در محیط کوی چه به صورت آشکار و چه در پوشش کارمند و کارگر و غیره، روندی است که بعد از تجاوز به کوی دانشگاه از سوی حاکمیت در پیش گرفته شده است.

از همان ابتدای حادثه و دروغ های مسئولین روسیاه برای سرپوش نهادن بر جنایت خود ساخته و فرافکنی، مشخص بود که این بار نیز جانیان و دژخیمان از مصونیت آهنین برخوردارند؛ چه آنکه در کشوری که دانشجویانش به دلیل مسالمت آمیز ترین شیوه های اعتراض این چنین سلاخی می شوند نمی توان انتظار داشت که درندگان فربه از پول نفت در چنین قوه ی قضاییه ای زبون، همدست و بی اراده به سزای اعمالشان برسند. انگار این بار ریش تراشی هم به سرقت نرفته است!

راه یافتگان به مجلس فرمایشی هشتم از همان ابتدا تکلیفشان مشخص بود. کمیته ی پرطمطراق تحقیق شان نه تنها نوری بر سیاهی حادثه نیافکند بلکه با اظهاراتی جاهلانه و از سر سوء نیت فیلم تکان دهنده پخش شده از سوی خود سرکوبگران را ساختگی خواندند و همدلی و همدستی خود را با این قوم آدمی خوار نشان دادند.

شگفتا که گفتمان و شیوه های برخورد و سرکوب دانشحویان و نوع نگاه به دانشگاه، امروز شباهت بسیار فراوانی به رژیم شاهنشاهی پیدا کرده است. بی تردید سرانجام اتخاذ چنین شیوه های کینه توزانه ی غیر انسانی، غیر اخلاقی و غیر دینی در تقابل با دانشجو و دانشگاهی نتیجه ای به بار می آورد که در گذشته برای همه ی الگوهای سرکوب رقم خورده است.

دو پهلو سخن گفتن و زبانی محکوم کردن اما در خفا پوزخند زدن و دستور حمله صادر کردن تنها بر عمق نفرت دانشجویان خواهد افزود و شیب قهقرا را تند تر خواهد نمود. محاکمه همه ی عاملان و آمران این فاجعه از ضاربین و شلیک کنندگان گرفته تا عوامل پشت پرده و برنامه ریزان فاجعه ی خون و آتش، طی یک روند قانونی در یک دادگاه علنی و مجازات آنها، شاید تنها مرحمی باشد بر زخم عمیقی که در 25 خرداد 88 بر پیکر همیشه خونین دانشگاه وارد شد.

انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران سالگرد حادثه ی خونین حمله به کوی دانشگاه تهران در 25 خرداد را به مردم ایران بالاخص دانشجویان داغ دیده و مورد تعرض قرار گرفته را تسلیت عرض می کند و همچنین از اساتید گرانقدری که در آن شرایط سخت در کنار دانشجویان ایستادند تقدیر و تشکر می نماید.

... به عنوان عضوی از پیکره ی جنبش دانشجویی ایران در ادامه مبارزات صد ساله ایرانیان برای دموکراسی با دعوت به تداوم مشی مبارزه مسالمت آمیز، تاکید می کنیم راه رسیدن به دموکراسی و احقاق حقوق بنیادین بشر از مسیر مقاومت می گذرد. معتقدیم تنها راه رهایی از وضع موجود تداوم ایستادگی بر آرمان های دموکراتیک و پیگیری مطالبات به حق خویش در مقابل استبداد حاکم است.

داستان شب ۲۲ خرداد از زبان فرمانده ناجا


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
از قبل از همه چیز خبر داشتیم
داستان شب ۲۲ خرداد از زبان فرمانده ناجا
محمدرضا يزدان پناه‏

یک سال پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 1388، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، خبر داد که نیروی انتظامی پیش از برگزاری این انتخابات، حوادث بعد از آن را پیش بینی کرده و خود او در دیدار با فرماندهان ارشد پلیس، به آنها "آماده باش" داده بود. آقای احمدی مقدم در عین حال اذعان کرد که تصور آنها چنین حجمی از اعتراضات اجتماعی نبوده است.

اسماعیل احمدی مقدم همچنین ضمن طرح مجدد این ادعا که هیچکدام از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات توسط نیروهای پلیس به قتل نرسیده اند، گفت در حادثه مقابل مسجد لولاگر تیراندازی متقابل صورت نگرفته و قتل ندا آقا سلطان هم یک سناریو بوده است.

فرمانده نیروی انتظامی در گفت و گو با ماهنامه سروش، در عین حال صحت فیلم حمله بسیجی ها و گارد یگان ویژه پلیس به کوی دانشگاه تهران در سحرگاه 25 خرداد 88 را تایید کرد اما در عین حال از خبرنگاران خواست تا کوی دانشگاه و کهریزک را خیلی بزرگ نکنند. او همچنین مسئولیت حمله به کوی دانشگاه را به صورت تلویحی متوجه نیروهای بسیجی دانست نه پلیس.

احمدی مقدم با وجود تعداد زیاد جانباختگان اعتراضات مردمی و میزان گسترده دستگیری ها، نمره نیروهای تحت امر خود در حوزه مدیریت میدانی حوادث یک سال گذشته را "ناکافی" توصیف کرد.



سخنان ضد و نقیض در مورد انتخابات

اما شاید بتوان مهم ترین بخش از سخنان فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی را آنجا دانست که در مقام دفاع از سلامت انتخابات دهم ریاست جمهوری، صراحتا خبر از آن داد که تا ساعت 11 شب جمعه 22 خرداد، هیچ صندوقی باز و شمارش نشده بود.

احمدی مقدم بر این اساس کنفرانس خبری "میرحسین موسوی" در ساعت 11 شب 22 خرداد را زمینه چینی برای آغاز فتنه توصیف کرد.

او گفت: "بعدازظهر روز انتخابات با اينكه به همه‌ ستادهايشان زنگ زدند و مطمئن شدند آقاي موسوي رأي نمي‌آورد رفتند پيش ايشان و به وي گفتند رأي آورده‌ايد و به وي تبريك گفتند. اسناد اينها نزد وزارت اطلاعات است. و بعد دعوت از رسانه‌ها، كنفرانس 11 شب برگزار شد و ايشان اعلام پيروزي با رأي بالا را نمود؛ در حالي كه هنوز تعدادي از حوزه‌هاي انتخابيه بسته نشده بود و قطعاً هيچ صندوقي باز و شمارش نشده بود. چطور چنين چيزي امكان‌پذير است؟"

این در حالی است که نخستین آمار منتشر شده از نتایج انتخابات که طی آن احمدی نژاد پیروز قطعی با 24 میلیون رای اعلام شده بود، در حد فاصل ساعت 22.30 تا 23 جمعه شب 22 خرداد بر روی خروجی سایت ها و خبرگزاری هایی مانند فارس، ایرنا (خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی) و رجانیوز قرار گرفته بود. با این وجود آقای احمدی مقدم در این گفت و گو به صراحت اعلام کرده که در زمان کنفرانس خبری مهندس موسوی در ساعت 11 شب، "هیچ صندوقی" حتی باز نشده بود چه برسد به آنکه آرای آن شمرده شده باشد.

از سوی دیگر اعلام نخستین نتایج شمارش آرا با حدود 11 میلیون رای شمارش شده، از ساعت 23.30 جمعه 22 خرداد در تلویزیون جمهوری اسلامی آغاز شد. بنابراین مشخص نیست در صورت صحت سخنان آقای احمدی مقدم در این خصوص، مسئولان شمارش آرا در وزارت کشور چگونه توانستند در کمتر از نیم ساعت 11 میلیون رای را بشمارند؟

اما فرمانده پلیس بدون اینکه پاسخی به این تناقضات آشکار در سخنان خود بدهد، در ادامه گفت و گو بر ابهام ها اضافه کرده است.

احمدی مقدم سپس به پیام های تبریکی که از ساعت 4 بعدازظهر روز 22 خرداد به موسوی ارسال می شد، اشاره کرده و گفته: "هنوز تعدادي از حوزه‌هاي انتخابيه بسته نشده بود و قطعاً هيچ صندوقي باز و شمارش نشده بود. چطور چنين چيزي امكان‌پذير است. طبق اسناد قطعي كه هست گفتند به جز اردبيل در همه استان‌ها موسوي قطعي بازنده است، اما با اين حال رفتند و به موسوي تبريك گفتند."

فرمانده نیروی انتظامی در این اظهارات متناقض مشخص نکرده در ساعت 4 بعدازظهر روز برگزاری انتخابات که هنوز 5 ساعت به پایان زمان اولیه اخذ رای باقی مانده، کدام "اسناد قطعی" از "شکست قطعی" مهندس موسوی خبر می داد؟

این در حالی است که پیش از این سایت خبری رجانیوز به عنوان ارگان کمیته ویژه رسانه ای دولت احمدی نژاد از تماس تلفنی و تبریک "علی لاریجانی" به موسوی در عصر روز 22 خرداد به علت آگاه شدن او از "اطلاعات و اخبار دست اول و محرمانه" خبر داده بود.



پیش بینی حوادث!

فرمانده نیروی انتظامی در بخش دیگری از گفت و گوی خود از اطلاعاتی خبر می دهد که در اختیار این نیرو قرار داشته و طی آن حوادث پس از انتخابات پیش بینی شده بود. او در عین حال اذعان می کند که توانایی تخمین حجم دقیق این حوادث را نداشته اند.

احمدی مقدم در این خصوص می گوید: "يك هفته قبل از انتخابات، فرماندهان استان‌ها را در اينجا جمع كردم و به آن‌ها گفتم حداقل تا پايان هفته اول تيرماه شما با حوادثي روبه‌رو خواهيد بود. گفتم يا اين انتخابات به نفع آقاي موسوي تمام مي‌شود كه يك غائله داريم به اسم جشن پيروزي و فتح سنگرهاي بعدي يا آقاي احمدي‌نژاد برنده مي‌شود و آن‌ها بحث تقلب را پيش مي‌كشند. البته نمي‌توانستيم حجم مشكلات را دقيقاً تخمين بزنيم، ولي گفتيم كه قطعاً مشكلاتي خواهيم داشت و بلاترديد شما آماده باشيد. البته پيش از آن هم كسب آمادگي كرده بوديم."

وی در توضیحی بیشتر اضافه می کند: "ما چنين اتفاقاتي را پيش‌بيني مي‌كرديم، چون برخي قرائن آشكار و علني بود؛ نوع دامن زدن به پيش‌زمينه‌هاي ذهني مانند احتمال تقلب اگر حضور مردم چهل ميليون نباشد ممكن است اقليت رأي بياورد. «طرح كميته صيانت از آرا» يا صحبت‌هايي كه بعضي كانديداها مي‌كردند كه ما از «آراي شما حفاظت مي‌كنيم » و ذهنيتي را به وجود مي‌آوردند كه اعتماد مردم به دولت حاكم را به حداقل برسانند."

فرمانده پلیس از تحت نظر داشتن ستادهای انتخاباتی کاندیداهای رقیب احمدی نژاد در ایام انتخابات خبر داد و گفت: "ما به عنوان يك دستگاه امنيتي نمي‌توانيم صرفاً متكي به شواهد آشكار باشيم ما قرائن پنهاني هم داشتيم، يعني اشراف اطلاعاتي نسبتاً مناسبي در نوع تعاملات ستادها و جريان‌ها داشتيم كه آن‌ها را رصد مي‌كرديم؛ مثلاً كوچي كه اعضاي يك نشريه داخلي داشتند و رفتند هسته اصلي تشكيل بي.‌بي.‌سي فارسي شدند."

احمدی مقدم از قول برخی افراد که بعدا زندانی شدند به "نظرسنجی های ساختگی" اشاره کرد و گفت: "البته خودشان هم در آخرين نظرسنجي‌ها در جمع خود گفتند كه آقاي احمدي‌نژاد برنده ميدان است، اما اين را نگوييد چون آقاي موسوي تضعيف روحيه مي‌شود و ممكن است انصراف دهد."



تصمیمات اصلی

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در ادامه با بیان اینکه "تصمیمات بالاتر و اصلی تر را باید در سطح سیاسی می گرفتند" اظهار کرد: "كار ما دادن اطلاعات به مراجع بالادستي بود كه در مرحله قبل از انتخابات به خوبي انجام داديم. ما اين كار را كرديم و از قبل هم بسيج شده بوديم. اگر اين تمهيدات نبود آسيب‌هاي اين حركت بسيار بيشتر از اين بود كه اتفاق افتاد. در واقع يك نوع آمادگي ضمني وجود داشت، اما كسي نمي‌توانست عمق مسئله را پيش‌بيني كند. خود اين جريان هم نمي‏توانست اين را پيش‌بيني كند. ما هم وسعت اين جريان را نمي‌دانستيم. فكر مي‌كرديم التهاباتي هست، ولي تصور نمي‌شد مسئله تا اين حد عميق باشد."



ما ستاد قیطریه را بستیم

احمدی مقدم همچنین در این گفت و گو به بیان اتفاقاتی پرداخت که منجر به تعطیلی ستاد قیطریه در روز انتخابات شد. ستاد مشهور به قیطریه، ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان حامی موسوی بود که با محوریت ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (88) و کمپین موج سوم فعالیت می کرد. این ستاد از حیث تعداد اعضا و هواداران بزرگترین ستاد انتخاباتی تمام کاندیداها در کل کشور بود. طبق آمار رسمی تعداد اعضا و هواداران مهندس موسوی که با این ستاد در ارتباط بودند بالغ بر 200 هزار نفر بود.

ستاد قیطریه در ساعات ابتدایی عصر روز 21 خرداد 88 با حمله نیروهای لباس شخصی مسلح مواجه شد. این نیروها با گاز اشک آور و باتوم به ساختمان اصلاح طلبان حامی موسوی حمله کردند. این یورش به زخمی و مجروح شدن تعدادی از اعضای این ستاد انجامید. اگرچه برخی نیروهای لباس شخصی حمله کننده به ستاد قیطریه توسط هواداران مهندس موسوی دستگیر و تحویل نیروی انتظامی شدند اما با حضور نظامیان در تهران از ساعات ابتدایی شب انتخابات و در حالیکه هنوز انتخابات در حال برگزاری بود، ستاد اصلاح طلبان حامی موسوی هم در یورش یگان ویژه نیروی انتظامی پلمب شد.

حالا فرمانده نیروی انتظامی در تشریح آن واقعه گفته است که: "شما يادتان باشد بعدازظهر روز انتخابات ما ستاد قيطريه را بستيم. اطلاع داشتيم كه آنجا كار رسانه‌اي مي‌كنند. وقتي رفتيم آنجا را بازرسي و پلمپ كنيم، متوجه شديم كه در درون ستاد استوديويي درست كرده‌اند و بعد كه داخل رفتيم چند تن از مشاهير مثل هنرمند و... بودند كه در صف مصاحبه بودند كه ما آنجا متوجه شديم. ما فكر مي‌كرديم آنجا اتاق ضبط رسانه‌اي است. وقتي جلوي در رفتيم ديديم كه فيلم ما را مستقيم بي.بي.سي نشان مي‌دهد. فكر مي‌كردند به نفعشان است براي تهييج از بازيگران و هنرمندان استفاده كنند."

او افزوده که: "بعد هم شما ديديد در جريان انتخابات در جاهايي مثل ميدان هفت تير اغتشاشات سازماندهي مي‌شد، مثل ستاد پويش 88 كه ظاهراً ستاد جوانان بود، ما اطلاعات دقيقي داشتيم كه اين‌ها سازماني به نام سازمان رأي درست كرده‌اند كه شامل بخشي حقيقي و بخشي مجازي بود. يك شبكه‌ وسيع اجتماعي را از قبل تدارك ديده بودند كه كانون اين‌ها در ستاد قيطريه بود."



به ستاد مرکزی موسوی کی حمله شد؟

فرمانده نیروی انتظامی همچنین مدعی شده که اولین ناآرامی های پس از انتخابات در تهران بعدازظهر روز شنبه 23 خرداد در مقابل ستاد مرکزی مهندس موسوی رخ داده؛ این در حالی است که ستاد مرکزی انتخاباتی میرحسین موسوی در نیمه شب 22 خرداد توسط یگان ویژه نیروی انتظامی با گاز اشک آور مورد حمله قرار گرفت که این حمله باعث مجروح شدن بسیاری از اعضای ستاد و مردمی شد که در مقابل ستاد تجمع کرده بودند.

احمدی مقدم در این مورد گفته: "اولين مكان درگيري از حوالي ستاد مركزي آقاي موسوي بود؛ يعني ستاد زرتشت، از صبح از طريق اي‌ميل فراخوان دادند، آنجا يواش‌يواش شلوغ شد، از ساعت ده صبح، ما بعدازظهر مجبور شديم آن‌ها را متفرق كنيم. از دوهزار نفر شروع شد و به هشت تا ده 10 هزار نفر كشيد، از دم غروب هم آرام آرام اغتشاش و آتش‌زدن‌‌ها شروع شد."

وی در توجیه اعتراض مردم به نتایج اعلام شده انتخابات هم گفته است: "از لحاظ جغرافياي محل اغتشاش از بلوار كشاورز به بالا بود، زير بلوار يك كبريت هم روشن نشد. ما نمي‌خواستيم به شمال تهراني‌ها اهانت كنيم، اما وقتي در شميران مردم مي‌بينند هر كس مي‌آيد به موسوي رأي مي‌دهد ولي احمدي‌نژاد پيروز مي‌شود، تقلب براي‌شان باورپذيرتر است. بعد هم دسترسي‌شان به رسانه‌ها زياد است و تحت تأثير اخبار رسانه‌ها هستند. وقتي به شاه عبدالعظيم مي‌رويد همه مي‌‌بينند مردم هفتاد درصد به احمدي‌نژاد رأي داده‌اند تقلب را باور نمي‌كنند."



راهپیمایان 25 خرداد نهایتا 500 هزار نفر بودند

در حالی که محمد باقر قالیباف، شهردار تهران با حضور در کمیته ویژه مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات، تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی روز 25 خرداد را حداقل سه میلیون نفر اعلام کرده بود، جانشین او در فرماندهی نیروی انتظامی مدعی است که این جمعیت در نهایت 500 هزار نفر بودند.

احمدی مقدم به آنچه از آن تحت عنوان "نرم افزارهای برآورد" نام می برد اشاره می کند و می گوید: "من تخمين نمي‌زنم، ما برآورد دقيقي از جمعيت با توجه به عكس‌هاي هوايي داريم. در روز بيست‌وپنجم بين سيصد تا پانصدهزار نفر بود. در تجمعات روزهاي بعد هم بين پنجاه تا هفتادهزار نفر جمعيت بود. خوب است اين را اينجا بگويم، در يكي از تجمعات يكي از دوستان ما در روزي كه جلوي صداوسيما تجمع بود مي‌گفت جمعيت پانصدهزار نفر است، ما تصوير هوايي گرفتيم. از ميدان ونك تا سر نيايش يك لاين خيابان پر بود، از آنجا دو لاين خيابان بود؛ از ونك تا پارك‌وي 2500 متر است، به او گفتيم عرض خيابان را با ضرب و تقسيم حساب كن، گفت بين پنجاه تا هفتادهزار نفر هستند تا 30 خرداد. سي‌ام خرداد بين پانزده‌ تا بيست‌هزار نفر بودند. ما همه‌ آن را مستند داريم."

وی سپس با بیان اینکه "من در برآورد جمعیت جوگیر نمی شوم و تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی حکومتی 22 بهمن حداقل دو میلیون نفر بود" اظهار داشت: "نرم‌افزارهاي برآورد هم هست. بعدها مبالغه كردند و گفتند روز 25 خرداد سه ميليون نفر و يا در روز قدس گفتند پنجاه، پنجاه بودند. اين‌ها مبالغه است. در 22 بهمن از ميدان امام حسين تا آزادي و از محمدعلي جناح تا پايين، وقتي جمعيت مثل سيل مي‌آيد سه ميليون نمي‌شود."



تکذیب بیانیه نیروی انتظامی توسط فرمانده

فرمانده پلیس ایران درباره نحوه به قتل رساندن معترضان پس از انتخابات هم گفت: "گلوله‌هايي كه شليك شده بود در اندازه‌هاي سلاح‌هاي سازماني ما نيست."

خبرنگار مجله سروش در اینجا به فرمانده نیروی انتظامی یادآوری می کند که پس از راهپیمایی 30 خرداد نیروی انتظامی با صدور بیانیه ای رسمی، کشته شدگان آن روز را بر اثر "تیراندازی متقابل" عنوان کرده اما احمدی مقدم بدون ارائه پاسخ روشنی به این پرسش می گوید: "اصلاً كشته‌شدگان در تيراندازي متقابل نبودند. در روز سي‌ام چند نفر جلوي مسجد لولاگر بودند كه رفتند مسجد را آتش بزنند و درگير شدند؛ و البته، جلوي مسجد جنازه‌اي نبود. بقيه درگيري‌ها پراكنده بود در تجريش و ستارخان. يكي ماشين زير كرده بود، يكي جسم سخت به سرش خورده بود، اما قطعاً نيروي انتظامي از روز اول تا آخر دستور داشت سلاح جنگي به دست نگيرد، از سلاح پينت‌بال كه سلاحي كه رنگ شليك مي‌كند، استفاده مي‌كرد، حتي تفنگ‌هاي ساچمه‌اي هم نياورديم."

فرمانده نیروی انتظامی به معضل قاچاق اسلحه به کشور از مرزها اشاره کرده و افزوده است: "ما بايد روي سلاح‌هاي غيرمجاز كار امنيتي و جدي انجام دهيم. اين نيست كه هر كسي سلاح غيرمجاز دارد از آن، در اين مواقع استفاده مي‌كند بلكه نيات سازماندهي‌شده هم بايد پشت اين مسائل باشد، ولي بالاخره تا حدي نباشد كه وزير سابق مخابرات را فردي با تصميم شخصي مضروب بكند، نه هيچ گروهي پشتش است و نه هيچ كسي. يك آدم است و خيلي راحت رفته و با چاقو زده. وقوع اين حوادث در دنياي امروز ممكن است؛ با اين فيلم‌هاي اكشن و سلاح هاي غيرمجاز."

این در حالیست که فیلمی که از درگیری مقابل مسجد لولاگر در سایت های اینترنتی منتشر شده، نشان دهنده حضور چند عضو بسیج است که از پشت بام این مسجد مردم معترض را به رگبار بسته اند.

ماشینی هم که فرمانده نیروی انتظامی به آن اشاره می کند، وانتی با آرم رسمی پلیس بود که یک معترض به انتخابات را که بر روی زمین افتاده بود زیر گرفت. مسئولان پلیس در واکنش به پخش این فیلم چندین بار اظهارات متناقضی بیان کردند و در نهایت مدعی شدند این وانت توسط ضد انقلاب سرقت شده بود. بعدها شخص فرمانده نیروی انتظامی خبرنگارانی را که از او درباره این وانت و زیر گرفتن معترضان توسط پلیس می پرسیدند تهدید کرده بود که پرحرفی نکنند.



اذعان به خودسری های سپاه و بسیج

احمدی مقدم در ادامه، مسئولیت حمله به کوی دانشگاه تهران در نیمه شب 25 خرداد را به صورت تلویحی متوجه سپاه و بسیج دانسته است.

او گفته: "در حادثه كوي دانشگاه كه شب 25 يا عصر 25 خرداد بود، بچه‌هاي بسيج شب‌ها در مقابله با اغتشاش به ما كمك مي‌كردند كه به مرور اين مناطق كم شدند. نيروي انتظامي كفاف اين همه جا را نمي‌داد بايد درخواست كمك مي‌كرد. اما زماني پيش مي‌آيد كه مديريت به سپاه داده مي‌شود، زماني هم هست كه مديريت با ماست. در عمده موارد بچه‌هاي بسيج در كنترل ما بودند و با ما هماهنگ بودند. ضمن اينكه در مورد عزيزان بسيجي بايد گفت آن‌ها بچه‌هايي هستند غيرتي، متدين، پرشور و براي دفاع از نظام احساس تكليف مي‌كنند، ما بايد دريچه قانوني را براي آن‌ها باز كنيم و از اين ظرفيت در چارچوب قانون استفاده كنيم."

فرمانده نیروی انتظامی سپس به خودسری های صورت گرفته توسط نیروهای بسیج در سرکوب حوادث پس از انتخابات اشاره کرده و گفته: "شرايطي پيش مي‌آمد، نمي‌خواستيم درگير شويم اما مي‌ديديم برخي بسيجي‌ها با موتور مي‌آمدند اما سازمان بسيج نيامده بود چون به آن‌ها اجازه داده نشده بود. بسيج نيرويي حرفه‌اي و سازمان‌يافته با ضوابط كامل و قاطع نيست، يك نيروي مردمي است و در مواقع خطر مي‌آيد و بايد از او ممنون باشيم. اگر بسترهاي لازم را براي حضور صحيح اين‌ها فراهم نكنيم، امكان عمل خودسرانه تشديد مي‌شود، آن وقت خسارت براي ما زياد، خواهد بود. هميشه هم خودسر و حزب‌اللهي و بسيجي و اين مفاهيم قاطي مي‌شود و آسيب‌ مي‌زند، چون اين فرد خودسر عمل مي‌كند و به مجموعه آسيب مي‌زند."



قتل ندا سناریو بود

فرمانده نیروی انتظامی در ادامه این گفت و گو، مانند دیگر مسئولان رسمی جمهوری اسلامی، قتل "ندا آقا سلطان" را یک سناریو توصیف می کند که سرنخ اصلی آن در انگلستان است.

احمدی مقدم می گوید: "پرونده ندا آقاسلطان از اول به وزارت اطلاعات واگذار شد، ما اقدامات مقدماتي و ثبت آثار صحنه جرم و تشكيل پرونده و پزشكي قانوني را انجام داديم، اما بعداً در مراجع ذي‏صلاح تصويب شد اين پرونده به وزارت اطلاعات داده شود، چون امتدادات خارجي داشت، چون آرش حجازي در صحنه حضور مشكوكي داشت آمد، به فاصله دو روز برگشت و رفت. اين طبيعي به ذهن نمي‌رسيد؛ اينكه فردي بيايد و در تظاهراتي شركت كند و به انگليس برگردد. مي‌توانست اينجا بيايد و بگويد چنين اتفاقي افتاد، بعد هم نوع فيلم‌ها و تحليل‌هاي رسانه‌اي روي آن شد. الان قوي‌ترين سناريو اين است كه خود اين مسئله يك سناريو بود، قوي‌ترين سناريوي پليسي و امنيتي اين است، اما خوب، سرنخ اصلي الان در انگليس است و دست ما سيستم‌هاي امنيتي كوتاه است كه بتواند اين پرونده را به نتيجه كامل برساند، حتي كساني كه در نزديكش بودند دچار غفلت هستند و شايد ماجرا را به خوبي درك نكرده‌‌اند."

وی ادامه می دهد: "پرونده در وزارت اطلاعات است و تا جايي كه من مي‌دانم سرنخ اصلي هم در ايران نيست. سوژه اصلي هم متأسفانه به قتل رسيده و قابل تحقيق نيست. در فيلم‌ها كه ايشان گلوله مي‌خورد و به زمين مي‌افتد هيچ صداي شليكي وجود ندارد، اما يك دقيقه قبل صداي گلوله داريم. پليس تا دورترها هيچ پوكه‌اي پيدا نكرد، مردم هيچ ضاربي را گزارش نكردند. مرمی بايد يا در بدن ايشان مانده باشد يا عبور كرده باشد و همان نزديكي‌ها افتاده باشد، مرمي گلوله را بايد كشف مي‌كرديم كه كشف نشد. كاليبر گلوله را پزشكي قانوني تقريباً مشخص كرد، اما اثر شليك هم روي بدن نشان مي‌داد كه از فاصله نزديك به ايشان شليك شده است. جالب است شاهدان نزديك ايشان كسي را نديدند كه تيراندازي كند، فقط موتورسواري در كوچه‌هاي اطراف تير هوايي شليك مي‌كرد."



زیاد به کوی دانشگاه و کهریزک نپردازید

احمدی مقدم سپس حادثه کوی دانشگاه را هم قابل پیش بینی خواند و البته نگفت که در این صورت به چه علت برای جلوگیری از آن اقدامی نشده است؟

وی در عین حال گفت که نباید حوادثی مانند کوی دانشگاه و کهریزک را آنقدر بزرگ کرد که فتنه اصلی گم شود.

فرمانده پلیس ادامه داد: "از روزهاي انتخابات لشكري دنبال آقاي كروبي بودند. بعضاً افرادي از جريانات منحرف دانشگاه مانند كمونيست‌ها و نئوماركسيست‌ها و تحكيمي‌هاي افراطي بودند، تعجب مي‌كنم از آقاي كروبي كه اين‌ها هوادارشان بودند، اين‌ها هر شب با يك وضعيت افتضاحي به خيابان مي‌آمدند از كوي تا بلوار كشاورز، يعني دانشجويي با زيرپيراهن ركابي و شلوارك و دمپايي و... صحنه‌هاي غيراخلاقي، انگار شوهاي غربي بود و هيچ تناسبي با كشور ما نداشت براي كانديدايي كه ظاهري روحاني داشت، خود آقاي كروبي هم متأسفانه در آنجا حاضر مي‌شد.



فیلم حمله به کوی دانشگاه صحت دارد

فرمانده نیروی انتظامی صحت فیلم پخش شده از شبکه تلویزیونی BBC فارسی درباره حمله نیروهای بسیجی و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران در نیمه شب 25 خرداد را تایید کرد و گفت: "من صحنه آن شب را به شما بگويم؛ چند شب اين‌ها از پشت بام‌هاي كوي سنگ و كوكتل مي‌ريختند. شما اگر كف خيابان جلوي كوي را ببينيد پر از سنگ است و چيزهايي كه آتش گرفته است. ماشين‌هاي سلف كوي را هل مي‌دادند و بيرون مي‌آوردند و آتش مي‌زدند. چند شب اين حادثه بود. ما يگان ويژه را آنجا گذاشتيم و گفتيم تحريك نكنيد، نگذاريد بيرون بيايند و داخل هم نرويد. اين‌ها در آستانه كوچه‌ها مي‌ايستادند كسي به آن‌ها ملحق نشود، آن‌ها هم مي‌خواستند بيرون بيايند، هجوم مي‌آوردند آن‌ها هم داخل مي‌ر‌فتند. بعد ديديم متأسفانه گروهي از نرده‌هاي پشت يعني قسمت جنوبي و غربي وارد شدند؛ شايد پنجاه، شصت نفر."

احمدی مقدم در پاسخ به این پرسش که آیا این عده از لباس شخصی ها بودند، گفت: "بله."

وی سپس اذعان کرد که حمله به کوی دانشگاه در پی درخواست "فرهاد رهبر" رئیس دانشگاه تهران از او صورت گرفته است.

احمدی مقدم گفت: "بعد هم دكتر رهبر با ما تماس گرفتند. چون ورود به دانشگاه بايد با هماهنگي رئيس دانشگاه باشد. به من مي‌گفت زودتر وارد شويد و مسئله را مديريت و حل كنيد. در نهايت شوراي تأمين استان تهران تصويب كرد كه برويم و مسئله را حل كنيم. داخل كوي درگيري ايجاد شده بود و كتك‌كاري مي‌كردند. گفتند اين مسئله را جمع كنيد. يك گروهان از يگان ويژه داخلي رفتند. عده‌‌اي را دستگير كردند، آن شب حدود نود نفر را دستگير كردند."

منابع دانشجویی می گویند که در جریان این حمله حداقل 5 دانشجو کشته شده و صدها نفر دیگر بازداشت و به مکان های نامعلومی منتقل شدند.

احمدی مقدم برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات پیشنهاد می دهد که تعدادی از پرسنل نیروی انتظامی به طور دائم در کوی دانشگاه مستقر شوند.



نمره کافی نگرفتیم

فرمانده پلیس در پاسخ به این پرسش که به نیروی تحت امرش در جریان حوادث پس از انتخابات چه نمره ای می دهد؟ گفت: "جلوي صداوسيما و يا وزارت كشور اگر پليس نبود آنجا را مي‌گرفتند و مي‌گفتند ما حكومت را گرفتيم، اگر پليس فرو ريخت و سيستم‌هاي امنيتي فرو ريخت، نيروهاي مسلح وارد مي‌شوند و اين هزينه سنگيني وارد مي‌كند. اصل اينكه پليس توانست حادثه را پيش‌بيني كند و آمادگي عملياتي داشته باشد و استمرار و پايداري داشت و ده ماه تمام پايداري كرد و بعد ديديد كه در نوروز، چهارشنبه‌سوري و... موردي نبود، اين نمره بالايي دارد، اما از حيث مديريت ميداني يا رفتارهاي غيرميداني يا ضعف تجهيزات و ساختارها ما نمره كافي نگرفتيم."



کاش آبپاش داشتیم

فرمانده نیروی انتظامی یکی از آسیب های کلی ناجا در انتخابات قبلی را بازداشتگاه‌ها و ظرفیت های محدود آنها بیان و اضافه کرد: "داشتن آبپاش‌هاي كارآمد و يا وسايل ضد اغتشاش كه رودررويي نيرو را با مردم به حداقل برساند، اين مي‌توانست فرد را خيس كند و به جاي باتوم زدن با خيس كردن از ميدان به در كند."

وی افزود: "ما در اين زمينه مجهز نبوديم. يا مسئله ديگر آستانه تحمل بود، خستگي مفرط و فرسايش ممتد بچه‌ها در فصل گرما. چند روز در ميدان بودند و خسته شده بودند و عصبي مي‌شدند و واكنش‌هاي تند عصبي از خود بروز مي‌دادند و اين مسئله خسارات را زياد مي‌كرد. ما اين را آسيب‌شناسي كرديم."



قوانین آمریکا برای اینترنت و ماهواره را کپی کنیم

احمدی مقدم در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا دور جدید برخورد با ماهواره ها در راه است؟ اظهار داشت: "اين‌ها بسترهاي قانوني مي‌خواهد كنترل فضاهاي مجازي بسته‌هاي قانوني مي‌خواهد كه كاملاً فراهم نيست. ما خيلي به خود زحمت ندهيم، به كشورهاي مهد دموكراسي برويم و قوانين آن‌ها را ترجمه كنيم و اينجا اجرا كنيم، اين قوانين بسيار سخت‌گيرانه است و ما درصدي را اجرا كرده‌ايم. قوانيني كه در امريكا و انگليس و فرانسه است را بياوريم و كپي بزنيم و اجرا كنيم درباره ماهواره و اينترنت. حتي درصدي را پياده كنيم در حالي كه در كشور ما فضاسازي مي‌كنند كه قصد محدوديت آزادي وجود دارد."

وی تاکید کرد: "ما هيچ قانون سختگيرانه‌تري از قوانين كشورهاي مهد دموكراسي نمي‌خواهيم؛ همان حتي پنجاه درصد كمتر."



رهبری گفت: برای نظامی حمله دشمن فرض است

فرمانده نیروی انتظامی در این مصاحبه همچنین به جلسه رهبر جمهوری اسلامی با برخی از نظامیان اشاره کرد و گفت: "مقام معظم رهبري در جلسه‌اي با نظاميان مي‌‌فرمودند براي نظامي حمله دشمن فرض است. از نظر ما به عنوان سيستم امنيتي وقوع چنين مسائلي و حتي بدترين وضعيت فرض است و بايد خود را آماده كنيم تا بتوانيم خسارات جامعه را كاهش دهيم. هر چه بهتر پيش‌بيني كنيم در پيشگيري موفق‌تر خواهيم بود."

احمدی مقدم ادامه داد: "نقش مقام معظم رهبري در عبور از اين فتنه بي‌نظير بود. شايد در دو جلسه؛ يك جلسه با چند نفر از مسئولان امنيتي، يك جلسه هم با من. مورد به مورد مسائل را پيگيري كردند. ايشان نارسايي‌ها را از ما نمي‌پذيرفت و خواهان برخورد با كساني بود كه اين نارسايي‌ها را به وجود آوردند."

وی در پایان گفت: "ايشان به دنبال حقوق مردم بودند و در جايي فرمودند كه من از اول دوست نداشتم خوني به زمين ريخته شود، اما حالا اتفاق افتاده و بايد تلاش كنيم ترميم كنيم. ايشان حاكم و پدر جامعه هستند و با اين روحيه با ما برخورد مي‌كنند در يكي از جلسات كه خيلي ما را سين‌جيم كردند گفتند خودتان قبل از اينكه ديگران وارد شوند، برخورد كنيد و پاسخگو باشيد. فرمايش‌هاي ايشان چه براي ما و چه براي كشور موثر بود."

نامه احمد منتظري به مراجع : حمله به دفاتر و بيوت مراجع و‏ ‏علما و برخوردهايي اينچنين در رژيم شاه هيچگاه ديده نشد

خدمت حضرات مراجع معظم تقليد و علماي اعلام دامت بركاتهم‏ ‏پس از سلام و تحيت ; جهت اطلاع از چگونگي فجايع و حوادث مولمه‏ ‏اخير در شهر مقدس قم ، مطالبي را مختصرا به استحضار مي‎رسانم :

‏ ‏عصر يكشنبه عده اي از افراد لباس شخصي به همراه تعدادي ملبس به‏ ‏لباس روحانيت با در دست داشتن عكسهاي رهبري و با شعارهايي در‏ ‏حمايت از ايشان ، به بهانه ورود حجة الاسلام والمسلمين آقاي كروبي به‏ ‏منزل حضرت آيت الله العظمي صانعي ، به دفتر ايشان و دفتر مرحوم والد،‏ ‏حضرت آيت الله العظمي منتظري قدس سره حمله نمودند.

‏ ‏اين حملات از ساعت 3 بعدازظهر شروع و تا ساعت 5 صبح فرداي آن‏ ‏روز ادامه داشت . با گذشت زمان تعداد افراد حمله كننده زيادتر شد و آنان‏ ‏بطور كاملا سازماندهي شده هر لحظه بر شدت حملات خود مي‎افزودند.‏ ‏حملات به حدي دور از انتظار و وحشيانه بود كه واقعا و بدون اغراق‏ ‏صحنه هايي از حملات وحشيانه و ضد انساني مأموران رژيم صهيونيستي‏ ‏را در ذهن تداعي مي‎كرد.

‏ ‏حملات همراه با شعارهايي موهن و خلاف شرع و ايراد كلماتي مستهجن‏ ‏بود كه شرعا موجب تعزير مي‎باشد.

‏ ‏اينجانب پس از خواندن نماز مغرب و عشاء چندين بار با استانداري و‏ ‏شوراي تأمين استان و نيروي انتظامي تماس گرفته و با اعلام وضعيت‏ ‏موجود صريحا يادآور شدم كه نمازگزاران در دفتر تأمين جاني ندارند.

‏ ‏در ساعت 4 بعد از نيمه شب و هنگام اذان صبح در اول ماه رجب كه ماه‏ ‏حرام و ماه عبادت است ، مهاجمين با سر دادن شعارهايي بر عليه مرحوم‏ ‏والد معظم ، با سنگ و آجر و چوب و لگد، با شكستن شيشه ها، با ديلم‏ ‏درب دفتر را از جاي درآورده و وارد دفتر شدند و به تخريب وحشيانه‏ ‏وسايل و شكستن و خرد كردن هر آنچه بود پرداختند و سپس با نوشتن‏ ‏شعارهاي موهن بر در و ديوار، دفتر را ترك كردند. قابل تأسف آن كه در‏ ‏تمامي اين ساعات نيروهاي انتظامي و امنيتي و بعضي از مسئولين شهر در‏ ‏محل حضور داشتند. مسئولين و نيروهايي كه بايد حافظ جان و مال مردم‏ ‏باشند فقط تماشاگر بوده و هيچ گونه برخوردي نسبت به آنان انجام‏ ‏نمي دادند، گويا حضورشان براي اين بود كه مبادا كسي مانع و مزاحم انجام‏ ‏مأموريت محوله توسط مهاجمين گردد، و در اين راستا بنا بر گفته يكي از‏ ‏مسئولان انتظامي هيچ كس در اين قضيه بازداشت نشد ! !

‏ ‏پس از انجام تخريب گسترده لوازم و اموال داخل دفتر، در ساعت 6 صبح‏ ‏مأمورين دادگاه ويژه روحانيت و اداره اطلاعات وارد دفتر شده و آنچه از‏ ‏اموال و اثاثيه و لوازم صوتي و تصويري كه سالم مانده بود و وجوهي را كه‏ ‏بعضا امانت افراد بوده و همچنين با شكستن درب گاو صندوق ، وجوهاتي‏ ‏را كه براي شهريه ماه رجب آماده شده بود با خود بردند; و پس از‏ ‏جمع آوري و خارج نمودن وسايل و لوازم شكسته شده توسط مهاجمين و‏ ‏پاك نمودن آثار جرم و شعارهايي كه بر در و ديوار دفتر و درب منازل‏ ‏اطراف نوشته شده بود درب دفتر را پلمب نمودند.

‏ ‏حضرات مراجع معظم و علماي اعلام

‏ ‏اين گونه هتك حرمت مرجعيت و فقاهت و حمله به دفاتر و بيوت مراجع و‏ ‏علما و برخوردهايي اينچنين در رژيم شاه هيچگاه ديده نشد. آنچه بيشتر‏ ‏موجب تأسف و تأثر است اين كه تمام اين وحشي گري ها و تخريب و‏ ‏توهين و غارت اموال و اثاثيه و مصادره شهريه طلاب ، در حكومتي انجام‏ ‏مي‎شود كه ادعاي اسلاميت و تشيع و پيروي از حضرت علي (ع) را دارد.‏ ‏آن حضرت بخاطر ربودن خلخال پاي يك زن يهودي آنگونه آزرده خاطر‏ ‏گشتند كه فرمودند: اگر انسان از غصه چنين كاري بميرد جاي ملامت ندارد.‏ ‏اكنون چگونه مي‎توان اينگونه تجاوزات آشكار و حملات وحشيانه به‏ ‏دفاتر و بيوت مراجع و غارت اموال آنها به نام اسلام و حمايت از ولايت‏ ‏فقيه و با حمايت نهادهاي حكومتي را توجيه نمود؟

‏ ‏اينجانب مطمئن هستم كه شما حضرات از اينگونه اعمال كه در مرآ و‏ ‏مسمع همگان انجام شده كه نه اولين است و نه آخرين ، نگران و ناراحت‏ ‏مي‎باشيد; جسارتا عرض مي‎نمايم كه هر گونه صلاح مي‎دانيد خطر اين‏ ‏اعمال زشت را براي وجاهت حوزه و مرجعيت و نيز قبح آن را به نحو‏ ‏موثر به اطلاع مسئولان حكومتي تصميم گيرنده برسانيد، به يقين در جهت‏ ‏رفع مظالم وارده و نيز در جهت جلوگيري از تكرار و سرايت آنها به ساير‏ ‏بيوت و دفاتر حضرات علما و مراجع محترم موثر خواهد بود. آنچه قابل‏ ‏انكار نيست اينكه اگر حرمت مرجعيت در سالهاي گذشته شكسته نمي شد و‏ ‏در همان هنگام به شكل معقول و موثر تقبيح و محكوم مي‎گرديد، حوزه ‏علميه قم امروزه شاهد اين بي آبروئي ها و هتك حرمت ها و بازي خطي و‏ ‏سياسي با مرجعيت و فقاهت نبود.

‏ ‏اينجانب به خود اجازه نمي دهم كه با وجود حضرات مراجع ذي نفوذ در‏ ‏حوزه علميه قم و نجف ، تظلم خود را به مراجع حقوقي بين المللي اعلام‏ ‏دارم ، و اميد وافر دارم كه با اقدامات موثر شما فشارها و تضييقات به آنجا‏ ‏نرسد كه براي دفع ظلم ، از سازمانها و مجامع خارج از كشور استمداد شود.‏ ‏در خاتمه ضمن عذرخواهي از اطاله كلام ، سلامتي و طول عمر را براي‏ ‏شما در جهت خدمت به اسلام و دفع ظلم از مظلومين را از خداوند قادر‏ ‏متعال مسألت دارم .
‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

‏27 خرداد 1389‏
‏احمد منتظري
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 17:01:27 توسط سکولار
حکومت تروریست پرور اسلامی ایران حاصل حکومت اسلامزده سابق پهلویست، حکومتی که در آن زمان به بهانه مقابله با کمونیست زندان اوین را ساخت، روشنفکران و اندیشمندان سکولار ایرانی را از طیف چپ، راست، اعتدالی، ملی و غیره را بنام کمونیست شکنجه و کشتار میکرد. شاهی كه ابولفضل را در خواب میدید، به غبار روبی حرم رضا این احنبی متجاوز ضد ایرانی میرفت و خمینی این ملای عامی را اعتبار سیاسی بخشید، به کودکان ایرانی در مدارس جهاد و شهادت اسلامی آموخت و ملایان تبهکار را حمایت کرد تا آنها بتوانند با پول مردم ایران خودشان را سازماندهی کنند و این مصیبت جهانی را فراهم آورند

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 16:03:19 توسط MajidA
این حرف احمد منتظری البته بغیر از خزعبلات چیز دیگری نیست اون شاه این کارو میکرد یا نمیکرد یعنی‌ چی‌ اونکه باباش فراری شد، خودش فراری شد و پسرش (نیم پهلوی) هم فراری حالا اگه یه آدم درستی‌ بود یه دل و جراتی داشت یه چیزی...هموطنان معرفی‌ می‌کنم خاندان پهلوی هر ۳ فراری شدن بر خلاف بقیه سلسلها که ۱،۲ تاشون اینجوری بودند...پس بر میگردیم سر حرف این اخوندزده احمد منتظر امام زمان : مثلا خواستی‌ بیت کودتا رو بترسونی؟ مثلا از نارضایتی مردم هشدار دادی؟ حرف از این کارا گذشته و این موج را سر ایستادن نیست. اون چیزی که شماها نمیبینینش یعنی‌ خشم تودها که داره ذخیره می‌شه و بزودی منفجر خواهد شد، تو شهرهای مختلف در حال شکل گرفتن و اینکه شماها جرات ندارین اعتراف کنید و اینکه سرتون رو کردین تو برف نشون میده خاتمیچی-پهلویچی-کودتاچی چقدر با فکر کردن-تحلیل و منطق بیگانه هستند.

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:50:18 توسط فريد
اتفاقا يكي از ايرادهاي كه از شاه ميگيرن اينه كه چرا اخوندها رو همين بلا رو سرشون نمي آورد و ايراد ديگه چرا مخالفان رو زنداني ميكرد و ديكتاتور بود يعني اگه عالمان دين رو كه مردم ايران آنها را ميپرستيدن و حرف آنها براي مردم حجت بود ميكشت ايران اينطوري نميشد آخه يك شاه در يك كشور ١٤٠٠ سال اسلام آورده با اينهمه مسلمون كه حاضرن براي آخوند جون بدن چه جوري زورش به آنها ميرسه شماها خودتون انقلاب كردين و زورتون به شاه رسيد ولي نتونستيد چهارتا آخوند رو شكست بديد حالا زياد غصه نخوريد پايان حكومت جمهوري اسلامي رسيده ولي باز هم در آينده آخوندها فوج فوج خواهند بود حتي قرنها بعد از مرگ من و شما پس زياد ايراد نگيريد مردم ايران مثل ۵٧ كشور مسلمون ديگه آخوند ميخوان البته يك اقليت روشنفكر و ضد خرافات هستند ولي باز زورشون به اكثريت نميرسه

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 12:03:19 توسط ناصر سوئد
آقاي احمد آقا در كتاب خاطرات پدرتان هم همين موضوع بارها اشاره شده شاه از شما آخوندا با شرفتر بود

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:57:07 توسط ستاره
پيك ايران, براي انتشار اخبار زندانيان, اسيران و بيگناهان در معرض سركوب و تجاوز و شكنجه و اعدام و سنگسار, و كمك براي نجات آنها واقعا خسته نباشيد٠ هموطنان در داخل و خارج كشور كمك كنيد! فوري فوري! URGENT ACTION NEEDED سكينه محمدى آشتيانى در آستانه سنگسار شدن قرار گرفته است! سكينه محمدى آشتيانى، زنى كه از سال ۱۳۸۴ در زندان تبريز به سر مى برد و برابر شرحى كه وكيل او، محمد مصطفايى، بر روى اينترنت منتشر كرده، به گناهى ناكرده، يعنى به زناى محصنه متهم شده، اينك در آستانه سنگسار شدن قرار گرفته است. ( راديو فردا: «زنی در زندان تبریز در آستانه سنگسار شدن است» http://www.radiofarda.com/content/f4_Mohammadi_stoning_women_Tabriz_vahdati/2074222.html)! با حضور عظيم خود مقابل زندان تبريز, اعتراض و خشم خود را از اين حكم ضد انساني و وحشيانه توسط بيدادگاه ولي فقيه, بيرون بريزيم! هموطن براي نجات اين زن از سنگسار شدن بطرف زندان تبريز حركت كنيم٠٠٠ ************ پ ا : سه روز پیش منتشر شد : http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=18054

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:43:15 توسط کامران
این بابا تازه یادش افتاده که شاه و شیخ دو روی یک سکه اند؟ . در رمان شاه هر مخالفی را سالها در رندان میانداختند و یا اعادم ولی آخوند های وحشی جنایتکار و آدمخوار را مورد لطف اللهی قرار میدادند و جملگی جیره خوار سازمان اوقاف بودند. خوب معلوم هست در زمان شاه اینان سپاس شاها میگفتند و مال و منال میگرفتند اما الان همانند دزدان سر گردنه برای سهم بیشتر بحان هم افتاده اند. یک انسان با شعور و با خرد از هیچ کدام از این دسته های آدمخوار حمایت نمیکند. بگذار این وحشی ها یجان هم بیافتند و هم دیگر را بدرند که به نفع جامعه بشری هست

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 10:01:32 توسط javad
من نمیدونم احمد منتظری با محمد منتظری (ممد رینگو) چه نسبتی داره. مگه ممد رینگو در فرودگاه مهر آباد همین کار را ساله ۵۸ نکرد ؟؟. چرا این آقایون وقتی‌ به خودشون فشار میاد یهو مردمشناس ، saazeman‌های بین اننمللی شناس میشند و میخاند که بهشون کمک بشه ، ولی‌ وقتی‌ همین بلا‌ها را سر دانشجویان ، معلمان، کارگران، افراد غیره میاورند، سکوت میکنند. مرگ خوبه برای همسایه؟ . این آقا زادها بدونند اون اشی که پدرانشون برای این مردم پختند، حالا خودشون هم باید نوش جان بفرمایند. اینقدر هم آخوندا را با شاه مقایسه نکنید . هر بدبختی که داریم الان مکشیم از همون شاه هست که که شما آخوندا را مثل قارچ پرورش میداد که حالا از هر گوشه کناری آیت الاه سبز می‌شه.

نوشته شده در تاريخ بيست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ برابر با هفدهم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:27:33 توسط كارگر.محارب
بعد از٣١ سال جنايت و وقاحت.تازه افتادى فكر فقاحت.به اين پرسش جواب راست بده تا نماز آنها كه پيشنمازشون هستى باطل نشه.چون دروغگو نميتونه پيشنماز باشه.اينكه دفتر بسته پدرت شكسته شده مهمتره و آبروبرتره.يا داداش جونت با اسلحه رفت در اداره گذرنامه.با تهديدوگروگانگيرى براى بيش از ٧٠ تروريست باسپورت گرفت بعد با همان شكل با تروريستهاى مسلح رفت فرودگاه بين المللى كشور اشغالشده ايران هواپيماهاى پراز جواهرو اسناد كشورمان را برد ليبى؟كدام زشت تر است؟آنروز چندساله بودى؟ درجه شوق و شعف تو براى اين اقدام متهورانه؟! برادرت(ممدرينگو)چقدر بود؟ اون ممه امنيت زمان شاه براى شما ضدايرانى ها را لولو برد.

سخنان خاتمی در سالگرد راهپیمائی عظیم 25 خرداد

سخنان خاتمی در سالگرد راهپیمائی عظیم 25 خرداد
خیرخواهان کشور
خواهان تغییر این دولت اند


محمد خاتمی روز 25 خرداد- سالروز راهپیمائی تاریخ جنبش سبز در تهران- با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی دیدار کرد. او دراین دیدار، با اشاره به حوادثی که 14 خرداد به بعد در جریان است، از جمله گفت:

25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضورخود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنی‌ترین شیوه‌ای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد مردم کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنش، بدون سازماندهی به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.

25 خرداد می‌توانست و هنوز هم می‌تواند مبنایی باشد برای یک نوع انسجام جهت‌دار در راستای اهدافی که انقلاب اسلامی ما داشت، یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت.

25 خرداد می‌شد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازه ای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قله‌های پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را می‌دهیم.
امروز تعداد زیادی از برادران و خواهران و جوانان ما در زندان هستند، برخوردها درست نبوده، هزینه‌های فراوان انسانی و مالی در این زمینه داده‌ایم و بدتر از همه اینکه اعتمادها بهم خورده و کسانی متاسفانه سبب شده‌اند نسل جوان ما کم کم حادثه معمولی موجود در جامعه را سرایت به اصل نظام می کند و همین مساله زمینه‌ساز سوء استفاده کسانی می شود که اصل انقلاب و نظام و ایران را نمی‌خواهند.
بر خوردهای سیاسی، امنیتی و قضائی با افراد و جریانات تبدیل به یک استراتژی شده است.

شما دیدید در 14 خرداد نسبت به بیت امام و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا و شخص امام چه جسارت‌هایی شد و نیز همین روزهای قبل نسبت به جناب کروبی و بیت مرجعیت شیعه چه برخوردی انجام دادند. سابقه حضرت آیت‌الله صانعی روشن است و تاییدی که امام از ایشان کردند، ایشان از شاگردان خوب امام بودند، مسئولیت های بسیارمهمی داشتند و امروز تعداد زیادی مقلد دارند، وقتی این طور با بیت ایشان برخورد کنند باید نگران بود. نمی توانیم بگوییم اینها خودسر هستند که با آزادی و امنیت کامل هرگونه توهین و اهانت را انجام می‌دهند، اصول اخلاقی و اسلامی و قانون اساسی را زیر پا می‌گذارند و هیچ کس با آن‌ها برخورد نمی‌کند. آن‌ها مجهز به تجهیزاتی هستند که در اختیار افراد عادی قرار نمی‌گیرد، اینها مساله ساده‌ای نیست.

امروز فشاری روی ایران است که بسیار زیاد است، قطعنامه‌ای که در شورای امنیت صادر شد چندمین قطعنامه ای است که علیه کشور صادر شده و این در حالیست که در برابر جنایات اسرائیل نه تنها اقدامی نمی‌شود بلکه حمایت هم می‌کنند. اینها دشمنی علیه ایران است و دودش به چشم مردم می‌رود. با کدام نیرو می خواهیم در مقابل دشمنی‌های دیگران بایستیم؟ در داخل شاهد سیاست‌هائی هستیم که به انفکاک و جدائی‌ها و تقویت دشمنی‌ها می انجامد.

باید سیاست‌هایی که ما را به اینجا کشاند ارزیابی کنیم که درست بوده یا به آنها کمک کرده‌ایم که بتوانند این طور به ما لطمه بزنند.

اگر کسانی مخالف مدیریت موجود در کشور هستند و می‌گویند این مدیریت با معیارهای انقلاب اسلامی و خط امام (ره) سازگار نیست و با مصالح کشور نمی‌خواند اینها خیرخواه مملکت هستند. اگر آنها گفتند در یک فضای آزاد مردم تصمیم بگیرند و مدیریتی که متناسب با شان انقلاب و ایران اسلامی است باشد اینها دوستداران انقلاب هستند. باید در یک فضای آزاد وضعیت اقتصادی کشور و مدیریتی ، دانشگاهی و روابط خارجی نسبت به سالهای قبل مورد بررسی قرار گیرد و مورد نقد قرار بگیرد و به مردم هم اطلاع درست داد تا بتوانند تصمیم بگیرند. ما با درآمد هنگفت نفت می‌توانستیم مسیر 20 ساله چشم انداز را 10 ساله طی کنیم ولی امروز از آن هدف‌ها دورتر شده ایم؛ کاری کردیم که ورود سرمایه خارجی به کشور قطع شد والان هم فشار می‌آید که سرمایه به کشور نیاید. ما برای ورود به بازارهای دنیا مشکل پیدا کرده ایم. بدون سرمایه گذاری و تولید نمی‌توان بیکاری را از بین برد، امروز گرانی و تورم توام با رکود خطر بزرگی است که بخصوص بخش‌های محروم‌تر جامعه درد آن را بیشتر احساس می‌کنند.

کجاست عدالت؟ آیا امروز زندگی مردم آسان‌تر شده یا مشکل‌تر؟ کسانی‌که مخالف این روش‌ها هستند خیرخواه انقلاب و جامعه هستند نه کسانیکه می‌کوشند حتی چهره امام و نظام را بد جلوه ده