Monday, May 3, 2010

فیلم / تظاهرات ايرانی ها در مقابل سازمان ملل در نيويورک عليه احمدی نژاد و محکوم کردن سخنرانی احمدی نژاد توسط وزير امور خارجه کانادا

فیلم / خروج هييت نمايندگی چند کشور غربی در زمان سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل متحد

گزارش دریافتی از حضور احمدی نژاد در سازمان ملل

از تمسخر حمله به ایران
تا احتمال حمله اتمی به ایران


احمدی نژاد برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بسر می برد. قرار است امروز در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کند. مصاحبه ای که از قبل خبرنگارانی که اجازه شرکت در آن را دارند انتخاب و لیست آنها را رحیم مشائی که همراه احمدی نژاد به نیویورک رفته کنترل و موافقت و یا عدم موافقت با حضور او درمصاحبه را تائید و یا رد کند. رفت و آمد سایه به سایه رحیم مشائی و احمدی نژاد هم در سالن هتل محل اقامت و هم محوطه داخلی سازمان ملل، نه تنها توجه خبرنگاران، بلکه توجه برخی هیات های نمایندگی کشورهای دیگر را نیز به خود جلب کرده بود. البته گاهی نیز هاشمی ثمره به آنها پیوسته و یک مثلث را تشکیل میدادند. مثلی که هرگز مربع نشد و منوچهرمتکی را به جمع خود راه نداد!

احمدی نژاد روز گذشته سخنرانی خود را از روی کاغذ قرائت کرد. آنچه که از آن سخنرانی بیش از همه جلب توجه کرد، ابتدا گریز از پاسخ به مسئله نقض حقوق بشر در ایران و کودتا علیه انتخابات 22 خرداد بود و دوم ابراز نگرانی از حمله به ایران. او در سخنرانی خود 3 بار به مسئله حمله امریکا به ایران اشاره کرد و حتی گفت که امریکا می خواهد به ایران حمله اتمی کند.

شاید بخشی از انگیزه تاکید 3 باره احمدی نژاد بر حمله امریکا به ایران، استفاده از آن بعنوان یک ابزار تبلیغاتی بود، اما بی شک بخش دیگری از آن ناشی از یقینی است که حاکمیت نسبت به حمله به ایران پیدا کرده و خود را برای جنگ آماده می کند. یقینی که در دیدار اخیر علی خامنه ای با فرماندهان سپاه و ارتش نیز آشکار شد و در آخرین مانور سپاه در خلیج فارس بمناسبت روز ارتش نیز بازتاب یافت. مانوری که هدف از آن نشان دادن قصد و توان سپاه جهت بستن تنگه هرمز و انفجار چاه های نفت در خلیج فارس و روان ساختن نفت و آتش در سطح خلیج فارس بود. یعنی همان واقعه ای که در خلیج مکزیک فراتر از مانور سپاه در خلیج فارس روی داد و ارتش توان خود برای مهار آن را آزمایش کرد!

سفر اصلاح طلبان آذربایجان به تهران

سفر اصلاح طلبان آذربایجان به تهران
و دیدار با موسوی، خاتمی، کروبی، نبوی و میردامادی
موسوی:
حکومت و بازجوها در اسارت
ادعاهائی که خود خلق کرده اند


جمعی از اصلاح طلبان آذربایجانی به تهران سفر کرده و با میرحسین موسوی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، بهزاد نبوی عضو ارشد رهبری سازمان مجاهدین انقلاب و همچنین محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت دیدار کردند.

مهندس موسوی در دیدار خود با این گروه از اصلاح طلبان گفت:

با توجه به محدودیت های رسانه ای جنبش سبز، در شرایط فعلی مناسب ترین امکان برای تبادل اخبار و کسب اطلاعات فضای مجازی (اینترنت) است. بنده به گشایش فضای رسانه های آزاد خوش بین نیستم.

حرکت جمعی در جنبش سبز و تقویت تعامل و تکیه بر مشترکات با حفظ مواضع ضروری است. ما در یک چارچوب اخلاقی حرکت می کنیم و بدین سبب جنبش سبز در هر حادثه ای به دور از تعصب، به خوب، خوب گفته است و بد را بد دیده است. به همین خاطر حتی هر حرکت مثبتی، حتی از ناحیه ی بخش هایی از حاکمیت که تاکنون در مقابل رای و نظر مردم ایستادگی کرده اند، با رویکردی مثبت مورد ارزیابی قرار می دهد.

آنها واقع بین نیستند و گرفتار ادعاهایی شده اند که خود ساخته اند و می گویند معترضین با خارجی ها ارتباط دارند و با همین نگاه نیز بازجویی می کنند .فعلا ممکن است این نگاه آنها را متحد کند ولی نمی تواند جلوی آشکار شدن واقعیت را بگیرد، چون بر حقیقت استوار نیست. ریشه های جنبش سبز غیر قابل انکار است. این جنبش پرده های جهل را کنار می زند. وقتی ملت در مناسبت های مختلف به اجماع می رسد، این بزرگترین دستاورد است و مهم این است که این ایده متولد شده است.

مهندس موسوی که بخش عمده ای از سخنانش را به تحلیل مسائل آذربایجان اختصاص داده بود با اشاره به تاریخ معاصر آذربایجان گفت:

این خطه سرزمینی است که باید همواره مسائل آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. مکتب تبریز در حوزه مسائل سیاسی، اجتماعی و فکری باید مورد توجه قرار گیرد. زبان ها و فرهنگ های متنوع از ذخایر این سرزمین است. زبان و بویژه زبان و شعر قابل ترجمه نیست و هر زبان ظرفیت هایی دارد که جزو سرمایه ها و ذخایر ملی محسوب می شوند. اهمیت این ذخایر فرهنگی در کشور کمتر از ذخایر مادی نیست. زبان مسئله ای نیست که با آن بشود آمرانه و بخشنامه ای برخورد کرد .رضاخان این کارها را با فرهنگ ها و اقوام کرد و شکست خورد و یکی از دلایل نفرت ملی از آن دوره به همین سیاست ها بر می گردد.

تنها راه برای وحدت ملی و استیفای حقوق همه اقوام است. تک تک اصول مغفول و یا کنار گذاشته شده قانون اساسی باید اجرا شود و اگر مشکلی در این بین باشد به نظر خواهی عمومی گذاشته شود. متاسفانه با تنوع فرهنگی برخورد مناسبی نشده است. در مورد مسائل آذربایجان نیز باید به حرکت جمعی، با حفظ اصول ادامه داد. حتی با یک شاخص مشترک می توانیم با هم و برای رسیدن به اهداف مشترک حرکت کنیم. در هیچ جای ایران تجزیه طلبان با اراده معطوف به وحدت طلبی در سطح ملی اهمیت و جایگاهی ندارند.

وثیقه بعد از وثیقه برای عمادالدین باقی

به جرم مصاحبه- به اتهام سخنرانی


طبق خبر دريافتی، قرار وثيقه تازه ای برای عمادالدین باقی صادر شده است. باقی به جرم مصاحبه با آیت الله منتظری دستگیر شده و برای این مصاحبه نیز وثیقه ای سنگین برایش صادر شده است. قرار دوم به این دلیل برای وی صادر شده که 5 دقيقه ای قبل از برگزاری انتخابات در پارک ملت در جمع هواداران کروبی سخنرانی کرده و تنور انتخابات را گرم کرده است!

باقی در آن سخنرانی کوتاه از ضرورت رعايت ادب و اخلاق در تبليغات انتخاباتی سخن گفته بود و این که اگر در انتخابات رای هم نياوريم هم پيروزيم زیرا توانسته ايم ادبيات حقوق بشری را وارد گفتمان نامزدهای انتخابات رياست جمهوری کنیم.

جرم آن مصاحبه و این سخنرانی 130 روز بازداشت در سلول انفرادی کودتا در زندان اوین است.

وخامت حال دکتر معتمدی استاد سبز دانشگاه امیرکبیربدنبال سوء قصد صبح امروز

حال وی وخیم گزارش شده است

جــرس: دکتر سید احمد معتمدی وزیر ارتباطاتِ دولت دوم محمد خاتمی و از اساتید سبز دانشگاه پلی تکنیک تهران (صنعتی امیرکبیر)، صبح امروز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه، توسط فردی لباس شخصی و ناشناس مورد حمله با سلاح سرد قرار گرفت و بشدت مجروح شد. آخرین خبرها حاکی از وخامت حال وی است.
بنا به گزارش اخبار واصله به جرس، حدود ساعت ۱۱ بامداد امروز، دکتر معتمدی (استاد دانشکده برق دانشگاه امیرکبیر) در محل استراحت اساتید دانشگاه امیرکبیر واقع در طبقه هفتم ساختمان ابوریحانِ آن دانشگاه با اسلحه سرد مورد حمله واقع شد.

این گزارش خاطرنشان می سازد "ضارب که بعنوان یکی از مدعوین وارد شده و سوء قصد را انجام داده بود، خونسردانه در حالیکه قصد فرار هم نداشت، توسط حراست دانشگاه در خیابان رشت (ضلع شمالی دانشگاه) دستگیر شد و حتی به کسانی که دستگیرش کرده اند گفته بود به حسابتان خواهم رسید!"

هنوز از جزئیاتِ بیشترِ این حادثه و ابعاد دیگرِ آن، خبری منتشر نشده، اما آخرین خبرها حاکی از آن است که هم اكنون دانشجویان دانشكده برق دانشگاه پلی تكنیك كه هنوز در شوك این حادثه به سر می برند، روبروی دانشكده تجمع كرده اند.

خبرگزاری ایلنا به نقل از یکی از نزدیکانِ دکتر معتمدی، حال وی را بسیار وخیم گزارش کرده و خاطرنشان ساخته است ضربات چاقو از پشت و به کمر وی اصابت کرده و هم اكنون در بیمارستان مهر تهران واقع در خیابان زرتشت زیر عمل جراحی قرار دارد . این گزارش همچنین اعلام کرد "بنا به اظهار مسئولان دانشگاه، مراجعه کننده بعدی پس از ورود به اتاق دکتر معتمدی متوجه حادثه شده است که بلافاصله معتمدی را به بیمارستان منتقل کردند. "

خبرگزاری فارس نیز به نقل از محمدرضا معتمدی‌پور فرزند وزیر ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات در دولت اصلاحات گزارش داد "معده و روده در اثر اصابت چاقو پاره شده و خونریزی شدیدی دارد و پزشكان برای تأمین خون مورد نیاز وی تقاضای خون كردند و در حال حاضر مدت 3 ساعت است كه پدرم در اتاق عمل است."

لازم به ذکر است در حالیکه ورود و خروج تمامی دانشجویان به محوطه دانشگاه و خوابگاهها شدیدا توسط حراست و انتظامات و مامورانِ لباس شخصیِ نامحسوس شدیدا کنترل می شود، ورود ضارب ناشناس به دانشگاه و سوء قصد به جان دكتر معتمدی، بنا به گزارش رسانه ها و شاهدان عینی، به راحتی صورت گرفته است.

یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به سامانه خبری دانشجونیوز گفته است "دانشجویان دانشكده برق قصد دارند تا در اعتراض به نبود امنیت جانی، کلاس ها را تا اطلاع ثانوی تعطیل کنند."

گزارش ارسالی به جرس خاطرنشان کرده است انتظامات دانشگاه در حال راضی کردن اساتید و دانشجویان می باشد تا بگوید این حمله سیاسی نبوده است و از تحصن و اعتراضات احتمالی جلوگیری کنند.

لازم به ذکر است فرزندان دکتر معتمدی در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده بودند.

تجمع اعتراض آمیز دانشجویان پلی تکنیک به دلیل سوء قصد به جان دکتر معتمدی

جــرس: دانشجویان دانشکده برق و جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)، در اعتراض به سوء قصد به جان دکتر سیداحمد معتمدی، استاد سبزِ آن دانشگاه و از وزرای دولت اصلاحات، دست به تحصن در مقابل دانشکده برق زده و ضمن اعتراض شدید به بی توجهی مسئولین حراست و انتظامات در وقوع این حادثه، خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به موضوع این سوء قصد شدند.

دکتر معتمدی وزیر ارتباطاتِ دولت دوم محمد خاتمی و از اساتید سبز دانشگاه پلی تکنیک تهران، صبح امروز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه، توسط فردی لباس شخصی و ناشناس که وارد دانشگاه شده بود، در دفتر خود مورد حمله با قمه قرار گرفت و بر اثر جراحات وارده در بیمارستان مهر تهران قرار دارد.

بنا به گزارش سامانه خبری دانشجو نیوز، دانشجویان متحصن معتقدند دکتر معتمدی که از اساتید محبوب دانشگاه و مخصوصا دانشکده برق می باشد، در حالی مورد این سوء قصد قرار گرفت که هیچ کدام از پیشگیری های امنیتی - که به گفته دانشگاه به منظور حفاظت دانشگاهیان انجام می گیرد- نتوانسته است جلوی این حمله را بگیرد.

معترضین همچنین خاطرنشان کرده اند "در مواردی که برای دستگیری دانشجویان و حمله به ساحت دانشگاه نیازی به این موارد امنیتی باشد، از ریز ترین دوربین ها و موارد امنیتی استفاده می شود؛ اما در این مورد که با جان یکی از شخصیت های علمی کشور گره خورده است، حراست و انتظامات دانشگاه به این گفته که ضارب یکی از دانشجویان قدیمی دکتر معتمدی بوده بسنده کرده اند."

دانشجویان همچنین متذکر شده اند "گفته های مقامات دانشگاه به حدی مضحک بوده است که صراف از مقامات دانشکده برق برای روشن کردن این موضوع ، ضارب را فردی معرفی کرده است که در دوران وزارت دکتر معتمدی خط تلفن می خواسته است و موفق به دریافت آن نشده است."

از موارد مطروحه در تحصن اعتراضیِ دانشجویان این است که "چطور می شود برای بازداشت مجید توکلی تمام دوربین های دانشگاه در اختیار و فعال است و به ضرب الاجلی در اختیار نیروهای امنیتی قرار می گیرد؛ اما در این مورد هیچ دوربینی و یا انتظاماتی وجود نداشته است. با وجود این تناقضات دانشگاه، به گفته شاهدان عینی فرد ضارب حدودا چهل ساله و دارای محاسن بوده است و با سابقه دکتر معتمدی در امور سیاسی در دوره اصلاحات بعید نیست که دکتر معتمدی نیز قربانی بازی های کثیف سیاسی امروز ایران گردیده باشد. چه بسا که برای اساتیدی همچون دکتر معتمدی ضربه چاقو بهتر از حذف شدن از فضای دانشگاه تحت عناوینی همچون تصفیه اساتید می باشد. "

لازم به ذکر است یکی از نزدیکانِ دکتر معتمدی، حال وی را وخیم گزارش کرده و خاطرنشان ساخته است ضربات چاقو از پشت و به کمر وی اصابت کرده و هم اكنون تحت عمل جراحی قرار دارد .

ارعاب و تهديد، مانع تظاهرات معترضان شد

تحليل نيويورک تايمز از روز کارگر در ایران
ارعاب و تهديد، مانع تظاهرات معترضان شد

نازیلا فتحی

تظاهرات برنامه ریزی شده ای که قرار بود روز شنبه با پیوستن کارگران ایران به اصلاح طلبان در اعتراض به دولت انجام شود، ظاهرا به دلیل ارعاب و حضورگسترده نیروهای امنیتی، تحقق نیافت.

دو تن از رهبران مخالفین در ایران، میر حسین موسوی و مهدی کروبی، روز پنجشنبه ازکارگران و معلمان خواستند به ائتلاف فراگیراصلاح طلبان بپیوندند. تحلیلگران گفتند فراخوان روز شنبه تنوانست موثر باشد و دلیل آن احتمالا ارعاب مردم توسط دولت بوده است.

اما عدم اقدام همچنین می تواند نشانه ای از شکست رهبران مخالف در جلب حمایت کارگران و معلمان باشد، که دارای مشکلات و حرکت ضد دولتی خاص خود هستند. این امر باعث شده تا توانایی مخالفان برای بسیج اعتراضات مردمی در روز 12 ژوئن، سالگرد انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری ایران، مورد سئوال قرار گیرد.

مهدی جلالی، کارشناس مسائل ایران در نیویورک می گوید: "این یک اشتباه استراتژیک برای رهبران مخالفین بود. آنها، ابتدا باید خواسته های کارگران را در برنامه خود بگنجانند و سپس انتظار پیوستن آنها به جنبش را داشته باشند. رهبران هیچ طرحی را ارائه نکردند و مردم نمی دانند چرا باید به خیابان ها بیایند و با خشونت مواجه شوند."

به گفته شاهدان، روز شنبه در سراسر تهران، درمیادین اصلی، که تابستان گذشته مملو از معترضین بود، نیروهای امنیتی با ماسک های ضد شورش مستقر شده بودند. هلیکوپترها نیز بر فرازمیدان آزادی و خیابان آزادی، که وزارت کاردر آن واقع شده و انتظار می رفت کارگران در آنجا اجتماع کنند، به پرواز در آمدند.

یکی از شهروندان تهرانی که به شرط ناشناس ماندن سخن می گفت اظهار داشت: "مردان جوان با لباس های نظامی درسرهر کوچه ای در کنار وانت های سیاه و سفید ایستاده بودند. وانت های سیاه و سفید معمولا توسط نیروهای امنیتی برای دستگیری و انتقال معترضان به مراکز بازداشت مورد استفاده قرار می گیرد."

علاوه بر حضور پلیس، حرکت های اخیر دولت در اعدام مخالفان سیاسی ممکن است ترس معترضان بالقوه را بیشتر کرده باشد. دادگاه عالی کشورهفته گذشته حکم اعدام دو تن را تائید کرد، در حالیکه دادگاههای رده پائین تر مجازات اعدام برای 11 نفر از تظاهرکنندگان را صادر کرده اند. بسیاری از تظاهر کنندگان خیابانی هنوز در زندان هستند و گزارشاتی ازشکنجه آن ها نیز منتشر شده است.

معذالک مشاور آقای کروبی گفت که این دولت است که از معترضان می ترسد.

مجتبی واحدی که از تابستان گذشته در آمریکا به سر می برد گفت: "من فکر نمی کنم خیلی مهم باشد که مردم درحالیکه دولت اقدامات وسیعی برای جلوگیری از تجمعات انجام می دهد و نیروهای خود را به تمام نقاط پایتخت اعزام می کند، حتما دست به تظاهرات بزنند.این نشان دهنده آن است که دولت از این واهمه دارد که در صورت عدم استقرار این نیروها تظاهرات گسترده ای صورت گیرد. این خود نشانه قدرت مخالفین است."

کارگران گفته بودند روز شنبه تظاهرات خواهند کرد در حالیکه معلمان نیز گفتند روز یکشنبه، روز معلم، تظاهرات برپا می کنند. معلمان و کارگران معمولا روز اول ماه مه ، مصادف با روز جهانی کارگر تظاهرات مشترکی جدا از اصلاح طلبان انجام می دهند.

گزارشاتی از تظاهرات پراکنده درشهرهای قزوین، شیراز و تبریز در وب سایت کلمه متعلق به مخالفین منتشر شده است، ولی امکان تائید مستقل این گزارشات وجود ندارد.عکسی که در چندین وبلاگ منتشر شده تعدادی ازکارگران اخراج شده را درجلوی فرمانداری شیرازنشان می دهد که پلاکاردی را حمل می کنند که روی آن نوشته شده: "کارگر روز بیکاریت مبارک باد."

مقامات هشدار داده بودند که ازتظاهرات جلوگیری خواهند کرد. رهبر دینی ایران، آیت الله علی خامنه ای، در جلسه روز چهارشنبه به کارگران هشدار داد که مبادا "از آنها به عنوان اهرم فشار سیاسی توسط دشمن استفاده شود."

کارگران و معلمان مدت هاست که از دستمزد پایین و مزایای ناکافی و آثار نامطلوب سوء مدیریت اقتصادی بر زندگی خود شکایت دارند. در یک برنامه زنده که توسط تلویزیون فارسی بی بی سی روز شنبه پخش شد، کارگران ایرانی از فقدان اتحادیه ها و سازمان های مستقل کارگری برای پرداختن به مشکلات آنها نظیر بیکاری و تورم شکایت کردند.

حداقل دستمزد اکنون معادل 300 دلار در ماه است، اما آنهایی که روز شنبه با برنامه بی بی سی تماس گرفتند می گفتند این میزان بسیار کم است.



منبع: نیویورک تایمز- 2 مه 2010

آيا احمدی نژاد صدای معترضان را خاموش کرد؟

تحليل سی بی اس از تشنگی ایرانیان برای دموکراسی
آيا احمدی نژاد صدای معترضان را خاموش کرد؟

عباس میلانی

عباس میلانی یکی از ویرایشگران "جمهوری جدید" وموسسه تحقیقاتی حمید و کریستینا مقدم در استانفورد است ومدیریت پروژه دموکراسی در ایران را بر عهده دارد. آخرین کتاب او، افسانه شیطان بزرگ : بازخوانی روابط ایران وآمریکا،چند هفته پیش منتشر شد.

چند ماه اخیر ما شاهد آرامش نسبی در اخبارمربوط به مخالفان سیاسی در ایران بوده ایم. با برخوردی سطحی، به نظر می رسد دولت احمدی نژاد فوران خشم عظیمی که در پی انتخابات ماه ژوئن روی داد را مهار کرده باشد. آیا این بدان معنی است که جنبش سبز مرده است؟

نه لزوما. با توجه به تعداد عظیم افرادی که دستگیر شده اند و تحت شکنجه قرار گرفته اند (زندانیان سیاسی در ایران دریکی از بدنام ترین زندان ها به تازگی با ارسال نامه ای باور نکردنی به چند آیت الله، جزئیاتی از آزار جنسی و جسمانی و شکنجه روانی را گزارش کرده اند) کاملا قابل درک است که رهبران جنبش سبز به حالت خاموشی فرو رفته باشند. اما آنها همچنان به صحبت ادامه می دهند. ميرحسين موسوى، به عنوان مثال هیچ نشانه ای از خم کردن کمر در زیر فشار نظام نشان نداده است.

ده روز پیش، او با دیگر رهبران جنبش سبز ملاقات کرد و گفت "راه پیروزی" راهی "طولانی و دشوار" است و همگان را به استقامت دعوت کرد. سپس، روز یکشنبه گذشته، وی در حالیکه با جانبازان جنگ ایران و عراق دیدار می کرد، گفت که حاکمان فعلی کشور ناقض هم قانون اساسی و هم اصول اسلامی هستند. وی از دولتی که هر نوع مخالفتی را ناشی از عوامل صهیونیست می شمارد به شدت انتقاد کرد.

در همین حال، زهرا رهنوردهمسر موسوی، اخیرا انتقادات خود از رژیم با جسارت بیشتری بیان می کند. وی درآخرین دیدارخود با خانواده های زندانیان سیاسی ، او از "حکومت پلیسی" در ایران و از "مبارزان آزادی" سخن گفت، که از رژیمی که گآنها را دستگیرمی کندو تحت شکنجه قرارمی دهد، روش های خشن بازجویی علیه آنها بکار می برد و لبان آنها را دوخته و تا سر حد مرگ آویزان می کند" انتقاد می کنند. او در پایان جلسه خواستار "آزادی همه زندانیان سیاسی" و "آزادی از زندان بزرگی که ایران است" شد. او روز دوشنبه رفتار بین المللی دولت را به سخره گرفته و می پرسد: "کشور هایی نظیر بورکینا فاسو، زیمبابوه، و چین چه تاجی بر سر سیاست خارجی ما" زده اند؟

مهدی کروبی، رهبر اصلاح طلب دیگر، به نوبه خود دو هفته پیش در مصاحبه ای با اشپیگل اعلام کرد که "استبداد" و ترس تنوانسته است غالب شود و گفت "وضع موجود غیرقابل دفاع است". کروبی گفت که او و جنبش سبز از دولت خواسته اند برای برگزاری تظاهراتی در سالگرد انتخابات ایران در ماه ژوئن مجوز صادر کند. وی گفت علی رغم ظواهر آرام، جامعه در آستانه فوران قراردارد. روز سه شنبه کروبی و موسوی با هم ملاقات کردند ومشترکا از دولت خواستند به آنها اجازه دهند در ما ژوئن تظاهرات برگزار کنند.

فراتر از رهبران جنبش سبز، نشانه های دیگری از شکاف در درون دولت ایران و نخبگان حاکم مشاهده می شود. بنا بر گزارشات رسیده احمدی نژاد در سفر به شهرقم در اوایل این ماه، با خودداری تقریبا تمام مراجع تقلید قم از ملاقات با او روبرو شد؛ این امر علی رغم فشار مستقیمی است که از سوی رهبر ایران، علی خامنه ای وارد آمده است. آیت الله های قم فراهم آورنده زمینه های مشروعیت دینی رژیم هستند و حمایت از آنها برای موفقیت هر رئيس جمهوری ضروری است. در حالیکه هیچ یک از مراجع رسما دلیل امتناع خود از ملاقات با احمدی نژاد را بیان نکردند ولی این عمل نمادین از چشم کسی پنهان نماند.

علاوه بر این، رئيس جمهور سابق ایران علی اكبر هاشمى رفسنجانى، پیرو فلسفه مصلحت گرایی، که مدتها در حد میانه بین اصلاح طلبان و تندروها قرارداشت، به نظر می رسد هنوز برای جنبش سبز آینده ای می بیند. با وجود این که رژیم حکم بازداشت یکی از پسران او را صادر کرده (که اکنون در اروپاست) و جلسه دادگاه برای یکی از دختران او برگزار کرده (یکی از حامیان سرسخت جنبش سبز، که او نیزفعلا در اروپا اقامت دارد) لیکن او هنوز به دعوت های مکرر خامنه ای که پس از انتخابات ماه ژوئن برای برگشتن به آغوش حکومت صورت گرفت، پاسخ مثبت نداده است. هاشمی رفسنجانی همچنان به ارسال پیام های مبهم و دو پهلو ادامه داده است.

از یک سو، او به تازگی با خامنه ای و احمدی نژاد در جمع ظاهر شده است. از سوی دیگر، در یکی از آخرین جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای کلیدی حاکمیت که هاشمی رفسنجانی آن را کنترل می کند، او و محسن رضایی، که فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به مدت 18 سال در دست داشت، در بیانیه ای خواستار پایان دادن به نقش شورای نگهبان در بررسی صلاحیت کاندیداها شدند. این یکی از خواسته های اصلی جنبش سبز است. این بیانیه می توانست موانع بسیاری را از سر راه بردارد، اما دلیل اصلی رد آن به چالش کشیدن مستقیم اقتدار خامنه ای بود.

البته مهم ترین سوال آن است که آیا تمایل عمومی برای اعتراض و مقاومت هنوز وجود دارد؟ بدون شک ایرانی ها همچنان تشنه دموکراسی هستند ولی پاسخ سئوال بالا بسیار مشکل است. همینکه رهبران جنبش سبز همچجنان به فراخوان ها ادامه می دهد می تواند نشانه ای از این باشد که آنها به تمایل بالقوه مردم امیدوار هستند و به آن اعتقاد دارند.

این البته چیزی نیست که رژیم و مدافعان آن مشتاق شنیدن آن باشند. به نظر آنها جنبش سبز مجموعه ای از انفجارهای متناوب بود. به تازگی امام جمعه تهران حوادث سال گذشته را "زلزله سیاسی" خواند.

اما دقیق ترآن است که بگوئیم جنبش دموکراتیک ایران ریشه درفساد ساختاری بلند مدت، و شکاف عمیق در بدنه سیاسی دارد. همچنین ناشی از سقوط ساختار افتصادی جامعه، گسترش ارتباطات و اینترنت و نارضایتی عمومی ایرانیان، به ویژه زنان و جوانان، و فقدان آزادی شخصی و سیاسی است. این دلیل آن است که جنبش سبز تا کنون ناپدید نشده است.

و احتمالا دلیلی برای اینکه در آینده هم خاموش نخواهد شد.

منبع: سی بی اس- 1مه

مادر فرزاد کمانگر، معلم زندانی در مصاحبه با روز:

مادر فرزاد کمانگر، معلم زندانی در مصاحبه با روز:
در مقابل زندان ها کفن بپوشیم
کاوه قریشی
kawe.qoraishy(at)gmail.com

فرزاد کمانگر، معلمی که از 4 سال پیش در زندان به سر می برد و حکم اعدام قطعی دارد، برای ابراز همبستگی با کارگران و در اعتراض به فشار بر معلمان، به اعتصاب غذایی دو روزه به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر و 12 اردیبهشت روز معلم، دست زده است. سلطنه رضائی، مادر فرزاد کمانگر در مصاحبه با روز، از وضعیت فرزندش وعلاقه او به شغل آموزگاری سخن گفته است. وی با بغض و گریه، روز معلم برا ه فرزند محکوم به اعدامش و معلمان تبریک گفته و پیشنهاد کرده است: " همه باهم مقابل زندان، دادگاه و دیگر نهاد های دولتی کفن بپوشیم و اعتصاب کنیم. حاضرم مقابل گلوله هایشان بایستم و کشته شوم. خون ما از خون دانشجویانی که در خیابانهای تهران کشته شدند رنگین تر نیست."

مصاحبه "روز" با سلطنه رضائی، مادر فرزاد کمانگر در پی می آید.



امروز روز معلم است و فرزاد کمانگر به عنوان یک معلم نمونه سالهاست که درزندان به سر می برد و با حکم اعدام. او در بیشتر نامه هایش بر نقش معلمان در جامعه تاکید دارد. به عنوان مادر فرزاد بگویید چه شد که او تصمیم گرفت معلم شود؟

فرزاد در شرایطی سخت درس خواند و معلم شد. پسرم با امید به آینده بهتر و آرزوهای بزرگ به دانش آموزانش درس می داد. او می خواست دانش آموزان را برای خدمت به جامعه و همنوعانشان پرورش بدهد. فرزاد 13 سال معلمی کرد. عشق او به آموزگاری چیزی بیش از وظیفه ای بود که هر معلم دیگر ممکن است در قبال دانش آموزانش احساس کند. او برای بچه ها پدری می کرد. فرزاد بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشد، بدون اینکه مدرکی علیه اش وجود داشته باشد دستگیر و به اعدام محکوم شده است. من مادر معلمی هستم که 13 سال پای تخته سیاه، گچ خورده و به فرزندان سرزمین مان درس انسانیت و نوعدوستی داده است. معلمی از نظر من و از نظر تمام دنیا نه تنها جرم نیست بلکه افتخار است. آموزش انسانیت به فرزندان جرم نیست.



آقای کمانگر چه جایگاهی میان مردم و دانش آموزانش داشت؟

فرزاد چه وقتی معلم بود و چه پیشتر از آن، میان مردم محبوب بود؛او خوش خلق و خوش رفتار بود. اخلاق و رفتار انسانی اش قابل ستایش بود. از روزی که پسرم را به زندان انداخته اند محبوبیت او در میان مردم افزایش یافته است. دانش آموزان فرزاد مرتبا سراغ معلمشان را می گیرند. آنها هنوز امیدوارند روزی معلمشان برگردد و به آنها درس بدهد. دانش آموزان شیفته منش انسانی فرزادند. پسرم حقوق معلمیش را قبل آنکه آن با مادر پیر خود قسمت کند، با دانش آموزانش قسمت می کرد. رفتار فرزاد با دانش آموزان طوری بود که وی را پدر دوم خود تلقی می دانستند.



فرزاد در نامه های خود، از دانش آموزی به نام میدیا سخن می گوید. چرا؟

عشق فرزندم به دانش آموزانش فوق العاده زیاد بود. روزی فرزاد داشت از روستای نزدیک روستای خودمان می گذشت که دانش آموزشی را دید که بیرون خانه شان نشسته و به دلیل فقر شدید خانواده اش چیزی برای خوردن پیدا نکرده و گرسنه بود. پسرم با دیدن وضعیت اسفبار دانش آموزش، وعده غذایی را که برای ناهارش همراه داشت به آن دختر کوچک که اسمش میدیاست داد. میدیا هم صورت معلمش را بوسید و با خوشحالی به خانه برگشت. میدیا کمتر به مدرسه می آمد چون پدری خشن داشت. روزی میدیا سر کلاس درس حاضر نمی شود. وقتی فرزاد سراغش را می گیرد، همکلاسی هایش او را از خودسوزی و مرگ مادر میدیا مطلع می کنند. از آن روز، فرزاد برای میدیا هم پدر بود و هم معلم. به خاطر شرایط ویژه میدیا، فرزاد او را از همه دانش آموزانش بیشتر دوست داشت. این گونه بود که میدیا به بخش جدا ناشدنی از وجود فرزاد تبدیل شد. به خاطر همین مهربانی و رفتار انسانی فرزاد، دانش آموزانش به شدت به او علاقمندند و حتی بیشتر از من نگران سرنوشت معلمشان هستند.



با فرزاد ملاقات دارید؟

یک سال است که با فرزندم ملاقات حضوری نداشته ام. اما فرزاد از هرفرصتی در زندان استفاده می کند و تلفنی با من تماس می گیرد. وی در تمام این مدت به من روحیه داده است. او مریض است، با این حال مسئولان زندان حاضر نیستند وی را برای مداوا به خارج از زندان منتقل کنند. تنها چیزی که هنوز فرزاد و ما را سرپا نگه داشته، روحیه قوی و اراده پولادین فرزندم است.



آیا برای برقراری دوباره ملاقات، شما یا وکیل فرزاد اقدام قانونی صورت داده اید؟

ما به دادگاه مراجعه کرده ایم اما بدون آنکه دلیلش را به ما اعلام کنند اجازه ملاقات نمی دهند.آقای خلیل بهرامیان، وکیل پرونده پسرم نیز تلاش زیادی کرد اما به نتیجه نرسید. برای مدت طولانی به بهانه گم شدن پرونده، اجازه دسترسی وکیل به پرونده را نیز ندادند.



فردا روز معلم است، شما چه پیامی برای فرزندتان و دیگر معلمان دارید؟

این روز را به فرزند در بندم و به همه معلمان تبریک می گویم. از تمام معلمان می خواهم از حقوق خودعقب نشینی نکنند و پیگیر خواسته های انسانی خود باشند. معلمی شغل مقدسی است. فرزاد تنها پسر من نیست، او فرزند یک ملت است. معلم تنها متعلق به خانواده اش نیست. معلم فرزند تمام ملت است.



از مردم و به ویژه از مادران برای بهبود وضعیت فرزاد و دیگر زندانیان چه انتظاری دارید؟

من با این تن مریضم، با این روح بیمار و زخم دیده ام از تمام مادرانی که فرزندانشان بازداشت، زندان و یا اعدام شده، تقاضا دارم همه باهم مقابل زندان، دادگاه و دیگر نهاد های دولتی کفن بپوشیم و اعتصاب کنیم. حاضرم مقابل گلوله هایشان بایستم و کشته شوم. خون ما از خون دانشجویانی که در خیابانهای تهران کشته شدند رنگین تر نیست. نمی دانم تا کی باید با چشمان پر از اشکم انتظار فرزندم را بکشم. می خواهم از تمام مسئولان بپرسم: آیا زندانی کردن و اعدام فرزندان این سرزمین، رافت اسلامی و پایبندی به اصول اسلام است؟ حاضرم برای اثبات بی گناهی پسر معلمم مقابل همان اسلحه ای قرار بگیرم که دانشجویان با گلوله آن کشته شدند. می خواهم که مادران داغدار به فرزندانشان افتخار کنند، همانگونه که من به فرزندم افتخار می کنم.

اگر حرفی برای گفتن دارد جای ما را بلدست

گزارش کریستین ساینس مونیتور از جریان سفر احمدی نژاد
اگر حرفی برای گفتن دارد جای ما را بلدست

هوارد لافرانکي

احمدی نژاد قصد دارد به نیویورک بیاید و در سازمان ملل در مورد خلع سلاح هسته اي حرف بزند.امریکا نمي تواند او را راه ندهد اما برخي هتل ها از پذیرفتن او معذورند.

هیچ چیز به اندازه احمدي نژاد که خودش را به آمریکا دعوت مي کند، باعث عصبانیت نمي شود.

وقتی دولت ایران اعلام کرد رئیس جمهور این کشور به دنبال گرفتن ویزا براي شرکت در کنفرانس سازمان ملل است. دستکم یک سناتور آمریکایي از دادن ویزا به انتقاد کرد و تعداد زیادي از هتل ها طي نامه اي به سازمان ملل اعلام کردند که از وي پذیرایي نخواهند کرد.

احمدي نژاد ریشو با آن لبخند همیشگی را همه مي شناسند، دستکم در کشور هاي غربي به دلیل انکار هلوکاست و انکار وجود همجنسگرایان در ایران و برنامه هاي اتمي که بسیاري در غرب معتقدند که منجر به تولید سلاح اتمي خواهد شد. و در ماه هاي گذشته هم به دلیل سرکوب بی رحمانه طرفدران جنبش دموکراسي خواهي مردم ایران.

آمریکا بعنوان میزبان سازمان ملل در نیویورک براي افراد جنجالي چون فیدل کاسترو، معمر قذافي و براي خود احمدي نژاد هم روادید صادر کرده است. اما این به مذاق همه خوش نمي آید.

سناتور جان کورنین، طي نامه اي به هیلاري کالینتون از وزارت امور خارجه خواسته است تا به احمدي نژاد روادید ورود ندهند تا او نتواند برنامه هایش را اجرا کند و در کنفرانس منع تولید سلاح اتمي سازمان ملل سخنراني کند.

سناتور کورنین در نامه اش نوشته است: "دادن چنین اجازه اي به احمدي نژاد، همه تلاش هاي ما را براي متوقف کردن گسترش سلاح اتمی و تروریسم، زیر سووال مي برد".

سناتور کورنین که مي داند آمریکا قادر نیست به احمدي نژاد روادید ندهد، از آنها خواسته است که او را در منطقه مقر سازمان ملل محدود کنند. بقیه هم که خواب خوش را از او گرفته اند: "جا نداریم"

یک گروه که در نیویورک از منزوي کردن ایران حمایت مي کنند، به همه هتل هاي نیویورک زنگ زده و از آنها خواسته تا به احمدي نژاد و اطرافیانش جا ندهند. همین گروه در سپتامبر سال گذشته باعث شد تا یک هتل به او جا ندهد و او را به جا گرفتن خود و همراهانش در یک هتل محدود کردند.

با توجه به روش های رئیس جمهور ایران و سیاست هایش ، مي توان گفت که اعلام حضورش در آخرین لحظه براي شرکت در جلسه افتتاحیه کنفرانس منع تولید و گسترش سلاح اتمي یک نیرنگ جدید است.

این کنفرانس دو بار در یک دهه برگزار مي شود و بطور سنتي وزراي امور خارجه هر کشور هیئت آن کشور را همراهي مي کنند. خانم کلینتون هم قرار است روز دوشنبه بعد از ظهر سخنراني کند. اما طبق پروتکل سازمان ملل، مقام بالاتر از وزیر امور خارجه، مقدم تر است بنابر این احمدي نژاد به عنوان سخنران افتخاري بالاتر از فهرست سخنرانان قرار مي گیرد.

بازدید از نیویورک همچنین این تصور را بوجود مي آورد که وي آماده گفتگو با غرب است و قصد دارد تلاش هاي آمریکا را براي تشدید تحریم ها علیه ایران از بین ببرد.

آمریکا هم تلاش مي کند تا در دام ایران نیافتد، کلینتون روز جمعه اعلام کرد که ایران دقیقا مي داند باید چکار بکند و چه کلماتي از دهانش بیرون نیاید تا توسط مجامع بین المللي منزوي تر نشود.

سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل در تایید سخنان کلینتون گفت که بهتر است که احمدي نژاد درباره تلاش هاي جدي که براي حل کردن بن بست اتمي قرار است انجام بدهد حرف بزند و پاسخگوي اعضاي دائمي شوراي امنیت و آلمان باشد.

وي گفت: "ایران بخوبي مي داند باید در چه موردي صحبت کند. اگر حرف جدید براي گفتن دارد، جاي ما را بلد است".

بروید شاید از در پشت به کاخ سفید راهتان دادند

مسیح علی نژاد
مهم نیست اگر جهان هم به سمت احمدی نژادی شدن پیش می رود.

جناب احمدی نژاد!

در قاموس ما دولت شرمنده، به دولتی اختصاص یافته بود که منادی گفتگوی تمدن ها بود اما نتوانست از مجاری باریک قانونی کشور عبور کند و بنای گفتگو با روسای جمهور و احزاب آمریکا را بگذارد. سید محمد خاتمی شاید از انگ های احتمالی محافظه کاران ایران نگران بود و پا پس کشید تا مبادا با یک عکس و سلام به "شیطان بزرگ" بحرانی در ایران در گیرد و خونی به زمین ریزد و او نمی خواست سهمی در ایجاد بحران داشته باشد. اما برای شما ظاهرا ریختن خون صدها نفر نه تنها شرمندگی نیست که بالندگی است. در قاموس هم اندیشان شما، مقاومت، هرچه بیشتر، فتح کرسی های قدرت نیز به مراتب بیشتر و بهتر تا خود را به مثابه یک دولت برنده در برابر یک دولت شرمنده در دنیا معرفی کنید.

کار آسانی نیست، شرمنده بحران کشور خود نبودن و ادعای اداره جهان را داشتن. دولتی که رییس اش سرش را بالا می گیرد و بی هیچ شرمی در برابر نمایندگان سازمان ملل ناراست می گوید. دولتی که در برابر نمایندگان رسانه های معتبر دنیا نیز قصه های دروغ تقدیم شان می کند، از آزادی مطلق در ایران می گوید و خود را سفیر ایرانی تعریف می کند که در آن هیچ کسی به جرم اعتراض در زندان نیست. دولتی که از میان خبرهای تلخ تمامی کشته شده های بحران انتخاباتی اش، در مواجه با رسانه های غربی خود را سربلند بیرون آمده معرفی می کند.

در تمامی مصاحبه برساخته ای که با رسانه های غربی کردی تنها معطوف به پرسشگری در برابر یک شهید بودی، نداآقاسلطان و شما هم قصه خود بافته را از بر شدی و می دانی که از لابد بعد از این نیز فصل دغدغه های هسته ای است و آنها هم بعید است نشانی از شهدا و اسرای گمنام دیگر از تو بگیرند.

جناب رییس!

فارغ از فرق های موجود میان رییس جمهور یک ملت بی پناه و رییس جسور یک دولت کودتا، باید اعتراف کرد؛ "ما می توانیم" را اینک به یک شعار فراگیر بدل کرده اید چرا که دیگر کمتر کسی می تواند به این شعار مشترک رییس دولت ایران و رییس جمهور آمریکا با دیده تردید نگاه کند. مگر توانستن غیر از آن است که کسی بتواند در هیبت یک رییس جمهور پر اما و اگری که انتخاب اش به قیمت جان صدها نفر در ایران تمام شده است، ظرف ده ماه همه معترضان را فله ای و دسته جمعی محبوس و ممنوع الخروج و محدود کند و بعد به نمایندگی از همان ملت، چنیدن بار به دنیا سفر کند؟ مگر توانستن غیر از آن است که در همه این ده ماه، تمام دنیا از دریچه بسته شده روزنه های اطلاع رسانی ایران به وضوح دیدند که ملت ایران فراتر از دغدغه های هسته ای شدن، دلنگران تضییع حقوق بشر است اما باز رییس نهاد تضییع کننده حقوق بشر در ایران را در راس یک سازمان بلند پاییه بین المللی، به خاطر دغدغه های هسته ای ونه حقوق بشری به مهمانی یا چه فرقی می کند به پاسخگویی فرا خوانند؟

شاید دیگر برای ملت ایران چندان فرقی نکند که خبر حضور رییس دولت غیرمردمی اش در سازمان ملل درست باشد یا نه. شاید دیگر چندان مهم نباشد که دولت آمریکا به دولتمردانی که پاسپورت های خیل عظیمی از ایرانیان را مصادره و آنها را سفر ممنوع کرده اند، با گشاده رویی ویزای سفر به ینگه دنیا را تقدیم می کند یا نه؟ دیگر اهمیت موضوع به این نیست که زنان تصمیم ساز دولت جمهوری اسلامی علی رغم همه تحقیرها و تهدیدهای روا داشته شده به جامعه زنان ایران، صاحب کرسی کمیسیون مقام زن در سازمان ملل شوند، آنچه اهمیت دارد درسی است که ملت ایران از این داد و ستدهای بین المللی گرفته است. پاکستان بنا به گفته خود این کشور، در اوج بحران داخلی ایران، عبدالمالک ریگی را به ایران تحویل می دهد تا ایران برنده مبارزه با تروریسم خانگی شود و میزان اقتدار نهادهای امنیتی اش را در بوق و کرنا کند. تایلند به نفع ایران نمایندگی اش را از عضویت در کمیسیون مقام زن سازمان ملل با عضویت در شورای حقوق بشر معامله می کند تا یکی از زن ستیز ترین دولت ها صاحب کرسی در کمیسیونی شود که قرار است هرساله در مورد پیشرفت برابری زن و مرد در جهان گزارش تهیه کند. پاکستان نماینده اش را از عضویت در کمیسون مقام زن کنار می کشد تا راه برای ایران باز بماند. در بحبوحه بحران داخلی ایران، نمایندگان ایران آمریکا در کشورهای همسایه بنای مذاکره بر سر پرونده هسته ای می گذارند و تمامی بیانیه ها و نامه ها ی نهادهای بین المللی مبنی بر فرستادن نماینده ای ویژه از سازمان ملل به ایران برای بررسی وضعیت زندانیان و شکنجه شدگان و خانواده های شهدا به هیچ انگاشته می شود. همزمان مدافعان حقوق بشر، اعم از کارگردانان، روشنفکران، برندگان جایزه صلح نوبل، اساتید دانشگاههای معتبر دنیا، نویسندگان و روزنامه نگاران برجسته جهان با امضاء و نام و نشان برای دبیر کل سازمان ملل نامه های سرگشاده می فرستند و از او خواستار اجرای وظیفه نظارتی این سازمان نسبت به آنچه به شهروندان ایرانی می رود می شوند اما دبیر کل سازمان ملل حضور با گشاده رویی به خبرنگاران در راهروهای این سازمان لبخند می زند و می گوید: "اگر رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد در این کنفرانس شرکت کند و پیشنهادات خوب و عملی در خصوص حل برنامه هسته‌ای تهران ارائه کند، این مفید خواهد بود."

جناب احمدی نژاد!

حالا که دنیا همچنان چشم امید به مفید بودن تصمیمات جنابعالی بسته است، شما هم بتاز. نه شما، نه دولتمداران آمریکا، نه باقی سیاستمداران کشورهای غربی و عربی و نه هم پیمانان آمریکای لاتین و نه حتی نمانیدگان سازمان ملل نگران تضییع حقوق بشر و تجاوز به حقوق شهروندی در ایران نباشید. ظاهرا درست گفته اید که جهان به سمت احمدی نژادی شدن پیش می رود، اما فراموش نکنید جهان سیاستمداران هرچقدر به سمت احمدی نژادی شدن پیش برود، جهان ملت ها به سمت همدل شدن پیش می رود. خطا می کنی که پیشواز مردم گرسنه آفریقا را که دولتشان در گوش آن ها می خواند که بابا قندی ایرانی آمده و پول آورده به حساب محبوبیت خودت می گذاری. آن بچه ای که ماموت ماموت می کرد آب نبات می خواست و گفته بودند بهش می دهند اگر مادرش او را به پیشواز بیاورد.

دنیای واقعی آن است که در دل خود ملت ها و نهادهای غیر دولتی شکل می گیرد برای تغییر. ما چشم امید به قدرت ملت ها و جوامع می بسته ایم که در میان داد و ستدهای بین المللی، دغدغه شان نوعی دیگرست. شما هم می توانید از ابزارهایی که در اختیار دارید برای تثبیت قدرت خود در همین داد و ستدهای کوتاه مدت به خوبی بهره ببرید. اگر احیانا در دستور کاری جدید شما باز هم آزادی زندانیان غربی (سه کوهنورد آمریکایی) می تواند به امتیاز گرفتن های کوتاه مدت برای ماندن چند صباحی بیشتر در قدرت کمک کند، دریغ نکنید. چنانچه بخش های چشمگیری از ملت ایران بی شک از آزادی مهرورزانه ملوانان انگلیسی و اجازه خروج شان از کشور خرسند شد، از آزادی رکسانا صابری خبرنگار ایرانی آمریکایی و اجازه خروج اش از کشور، از آزادی مازیار بهاری خبرنگار نشریه آمریکایی، از آزادی ژاله اسفندیاری و دیگران. مهم نیست که باقی زندانیان که ملیت دوگانه ندارند و غرب هم نسبت به آزادی آنان حساسیت چندانی ندارد، پس از آزادی در زندان بزرگتری به نام ایران کماکان محبوس هستند، مهم این است که سه کوهنورد آمریکایی گروگان گرفته شده در اوین اگر کفاف داد و ستدهای بین المللی بعدی دولت جمهوری اسلامی در عرصه های بین المللی را نداد به اندازه کافی زندانیان دو ملیتی در اوین دارید. شما و باقی ساکنان دولت ها کماکان مشغول خویش باشید تا ملت ها خودشان راهی برای آزادی و دموکراسی پایدار پیدا کنند.

از سفر به نیویورک برای پنجمین بار ابا نکنید، اگر فحش هم دادند بروید، شاید این بار از در پشت به کاخ سفید راهتان بدهند.