Friday, April 18, 2014

جنجال فرای:فراتر از یک خاکسپاری گزارشی از برخورد جمهوری اسلامی با دفن ریچارد فرای در ایران

جنجال فرای:فراتر از یک خاکسپاری

گزارشی از برخورد جمهوری اسلامی با دفن ریچارد فرای در ایران

مخالفت گروه‌های مختلف با دفن ریچارد فرای در اصفهان، بیش از هرچیز حلقه ایران‌شناسی را تنگ‌تر می‌کند.
 پیکر ریچارد فرای، ایران شناس ایران دوست آمریکایی از هفتم فروردین ماه در سردخانه منتظر است تا جریان‌های سیاسی، دولت و مقامات ایرانی برای دفن آن در اصفهان به اتفاق نظر برسند.
اکنون آن چنان که موسوی بجنوردی، رئیس دائرة المعارف بزرگ اسلامیمی‌گوید نگاه‌ها به رهبر جمهوری اسلامی دوخته شده است و دولت هم که به نظر می‌رسد از خود سلب مسئولیت کرده است.
 هرچند رسول یاحی، معاون سیاسی امنیتی استاندار اصفهان  در روزهای گذشته صراحتا  از «لغو» دفن او در این شهر خبر داده است.
و یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم از احتمال عدم دفن ریچارد فرای در ایران خبر داده است.
آخرین خبر اظهارات علی جنتی، وزیر ارشاد ایران در حاشیه دیدار از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران است که گفته دولت جدید «وصی» ریچارد فرای محسوب نمی شود و تاکید کرده که: «هرکس وصی ایشان است، برود به وصیتش عمل کند.» 
اشاره وی به سخنان کاظم موسوی بجنوردی، رئیس دائرة المعارف اسلامی است که اعلام کرده بود آقای فرای به صورت شفاهی وی را به عنوان وصی خود تعیین کرده  و به همین دلیل در نامه‌هایی از مقامات جمهوری اسلامی از جمله حسن روحانی، رئیس دولت خواست که به وصیت این ایران‌شناس عمل شود و با دفن وی در اصفهان موافقت کنند.
موسوی بجنوردی همچنین در گفت‌وگویی دیگر تاکید کرد که  تا به حال دوبار از علی اکبر ولایتی، مشاور آیت الله خامنه‌ای در امور بین‌الملل نظر وی را در مورد دفن ریچارد فرای در اصفهان پرسیده و هنوز پاسخی دریافت نکرده است.
ازشواهد و اخبار و وقایع چند هفته گذشته هم به نظر می‌رسد در نهایت موافقان و مخالفان عمل کردن به وصیت‌نامه فرای مبنی بر به خاک سپردن او در کنار زاینده‌رود در جدل میان خود به نتیجه‌ای نرسند و کسی که نزدیک به هفت دهه از زندگی‌اش را وقف نوشتن و گفتن از ایران کرد، در جایی دیگر از دنیا دفن شود.
جسد ریچارد فرای که روزی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا ایرانیان را مردمی مهمان‌نواز خوانده بود در انتظار اثبات این مهمان‌نوازی در سردخانه‌ای در سوی دیگر دنیا روزها ماند و خبری از ایران نشد.
هفتم فروردین ماه که خبر درگذشت ریچاردفرای، ایران شناس آمریکایی منتشر شد، برخی مقامات ایرانی از مرگش ابراز تاسف کردند.
از ابوذر ابراهیمی، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تا محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران  که در صفحه توئیتر خود او را «یک دوست واقعی و محقق مسائل ایران» خواند و نوشت که از مرگ او اندوهگین است.
اما این پیام تسلیت‌ها زیاد طول نکشید، وقتی که موضوع وصیت ریچارد فرای مبنی بر دفن او در کنار زاینده‌رود مطرح شد.
یک روز بعد از مرگ این ایران‌شناس، همسرش اعلام کرد که برطبق وصیت فرای، قصد دارند او را در اصفهان و در کنار زاینده رود به خاک بسپرند.
پیش از آن هم در دولت احمدی نژاد این درخواست از سوی خود آقای فرای مطرح شده بود که گفته بود آرزو دارد در اصفهان و در کنار آرتور پوپ دفن شود و نتیجه‌اش این شد که احمدی نژاد دستور اهدای خانه‌ای سنتی و قدیمی در این شهر را برای وی صادر کرد.
 اما نه ریچارد فرای از آن خانه استفاده کرد و نه دیگر خبری از اهدای این خانه شد که رئیس دولت نهم بی‌مقدمه و بی‌مشورت تصمیم به اهدای آن گرفته بود.
فروردین ماه امسال که فرای در ۹۴ سالگی درگذشت و خبر وصیتش که به صورت جدی مطرح شد، واکنش‌ها هم در ایران آغاز شد.
رسول یاحی، معاون سیاسی امنیتی استانداری اصفهان اندکی بعد این خبر را تکذیب کرد و گفت:«دفن ریچارد فرای در اصفهان شایعه ای بیش نیست.»
و تاکید کرد:«تاکنون هیچ درخواستی از سوی ورثه وی به وزارت امور خارجه ایران مبنی بر دفن ریچارد فرای در اصفهان نرسیده است.»
فرای خواسته بود تا او را در کنار قبر آرتور پوپ، ایران‌شناس دفن کنند، اما عده‌ای با عنوان «امت حزب الله» در اصفهان راه‌پیمایی کردند و با نوشتن شعار روی مقبره آرتور پوپ تهدید کردند که اجازه دفن فرای در اصفهان را نمی‌دهند.
مقامات انتظامی اصفهان هم با آنان برخورد نکردند و استاندار اصفهان هم در توضیح ماجرا گفت: «عدم مقابله انتظامی با تجمع غیرقانونی مخالفان دفن فرای، از روی مصلحت اندیشی بود.»
این درحالی بود که به گفته استاندار اصفهان «هر تجمعی باید مجوز از فرمانداری داشته باشد که اگر مشکلی در حین تجمع پیش آمد مرجع پاسخگوی آن شناخته شود و هم تمهیدات امنیتی برای آن در نظر گرفته شود.»
هرچند در میان معترضان و راه‌پیمایان، مشاور استاندار اصفهان هم حضور داشت که به خبرگزاری فارس گفته بود: «دفن ریچارد فرای در اصفهان توهین به ملت ایران است.»
وقتی این ایران‌شناس، جاسوس سیا هم خوانده شد، همسرش مجبور شد به این اظهارات پاسخ دهد.
عدن نبی، همسر ایرانی، آسوری ریچارد فرای در جوابیه‌ای گفت که شوهرش هیچ گاه از سیا، پول نگرفته و فعالیت‌های جاسوسی او محدود به جنگ جهانی دوم و علیه آلمان نازی بوده است.
اما احمد سالک، نماینده مجلس در تذکری گفت: «از رئیس جمهور و مسئولین می خواهم اجازه دفن جنازه منحوس ریچارد فرای، جاسوس سیا و آمریکا را در کنار پوپ پلید و دلال عتیقه‌جات و مشاور فرح پهلوی ندهد، چرا که مردم اصفهان این ننگ را تحمل نخواهند کرد و در این صورت زاینده‌رود تبدیل به مرده‌رود می‌شود.»
 پیش از آن روزنامه کیهان در اعتراض به اینکه موضوع دفن آقای فرای در روزنامه ایران مطرح شده، نوشت: «روزنامه دولتی ایران در ادامه رفتار ضد فرهنگی حلقه انحرافی، از یک مستشرق آمریکایی مخالف نظام اسلامی تمجید کرد و خواستار دفن وی در اصفهان شد.» 
کیهان روز دوشنبه ۲۵ فروردین هم در مطلبی با عنوان «اصحاب فتنه و حلقه انحرافی در عزای ریچارد فرای سیاه‌پوش شدند» نوشت: «ظاهرا ماجرای دفن ریچارد فرای در اصفهان ابعاد تازه‌ای پیدا کرده است. پس از آنکه  مافیای روشنفکری داخلی و خارجی  در ادامه حرکت دولت احمدی‌نژاد و همسو با حلقه انحرافی  با خبرسازی و انتشار مقالات و یادداشت‌های متعدد در نشریات زنجیره‌ای سعی بر تحت فشار گذاشتن دولت و در نهایت دفن فرای در اصفهان داشتند، مردم اصفهان با موضع‌گیری انقلابی خود نسبت به این اقدام واکنش نشان دادند.»
همان روزهای نخستی که پیکر فرای در سردخانه‌ای در آمریکا منتظر بود، محمد تقی رهبر، امام جمعه اصفهان هم با دفن ریچاد فرای مخالفت کرد و گفت:«ریچارد فرای زباله غربی بود و نباید در ایران دفن شود. مردم این شهر اجازه چنین کاری را به مسئولان نخواهند داد که جنازه یک فرد جاسوس سیا در اصفهان دفن شود.»
وی تاکید کرد: «معتقدیم همان کار قبلی هم در مورد دفن پروفسور پوپ که حتی سارق آثار ملی ما نیز بوده و در زمان طاغوت رخ داده، کار اشتباهی بوده.»
حتی نمایندگان اصفهان هم در نامه‌ای به حسن روحانی از وی خواستند تا به وزارت امور خارجه و اطلاعات و میراث فرهنگی دستور دهد که «به هیچ عنوان تن به این ننگ دیپلماتیک و تحمیل زورمدارانه ندهند» و یادآوری کردند که در غیراین صورت «با عکس العمل شدید کنترل نشده مردمی مواجه خواهید شد.»
و استاندار اصفهان در روزهای گذشته گفت که «باتوجه به مخالفت‌هایی که از سوی برخی ارگان‌ها از جمله میراث فرهنگی صورت گرفت، باید وزیر امور خارجه پاسخگو باشد. »
از این سو مقامات مختلف ایران با دفن ایران‌شناس ایران‌دوست آمریکایی مخالفت کردند و از آن سو خبر رسید محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران دستور بررسی این موضوع را داده است.
به نظر می‌رسید این دستور به دنبال درخواست موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و نامه‌نگاری‌های او با مسئولان انجام شد که خواسته بود جسد ریچارد فرای به ایران منتقل شود.
به دنبال این موضوع برخی خبرگزاری‌های داخلی خبری منتشر کردند با عنوان «نامه ظریف به نهاوندیان» که نشان می‌داد وزیر امور خارجه به رئیس دفتر روحانی نامه‌ای داده و از او خواسته تا دستوراتی برای دفن ریچارد فرای صادر کند.
این خبر اما خیلی زود از سوی خبرگزاری دولتی ایرنا تکذیب شد.
و به دنبال آن استاندار اصفهان هم از این موضوع اظهار بی‌اطلاعیکرد.
 حالا یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایلنا از «احتمال عقب نشینی دولت در مجادله دفن ایران شناس آمریکایی» گفته و مصطفی محقق داماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم هم به تارنمای شرق پارسی گفته که «در این مدت از سوی مسئولین امر به خصوص آنها که وظیفه فرهنگی دارند، هیچ کاری صورت نگرفت و پیکر ایشان همچنان در سردخانه بیمارستانی در آمریکا منتظر نظر مثبت ما بود.»
وی تاکید کرد: «متاسفانه عده ای با تحرکات تند و افراطی این مرد ایران‌شناس را جاسوس نامیدند و باعث شدند فضای جامعه به سویی رود که امکان تدفین او نباشد.»
وی همچنین از احتمال منتفی شدن دفن فرای در ایران خبر داده است.
و بالاخره اینکه سرنوشت فرای هم مثل دیگر آثار ارزشمندی که با بی‌توجهی از آنِ کشورهای همسایه می‌شود، احتمالا در نهایت همچنان که همسر فرای و افشین زند، شاگرد و دوست نزدیک او گفته اند در صورت عدم موافقت ایران جسد پروفسور فرای در افغانستان یا در شهر دوشنبه تاجیکستان به خاک سپرده خواهد شد.
فرای‌ستیزی یا ایران‌ستیزی؟ 
اما این فرای‌ستیزی ربطی به قضیه دفن او در ایران ندارد و از مدت‌ها پیش وجود داشته است.
کیهان هم نخستین بار نیست که علیه او می‌نویسد.
این روزنامه سال گذشته در مطلبی با عنوان «رابط آمریکایی محمد خاتمی با ریچارد فرای کیست؟» از الگا دیویدسن، استاد دانشگاه به عنوان رابط این دو تن در «فعالیت‌های جاسوسی» نام برد.
«جهان نیوز» هم پیش از این از ریچارد فرای به عنوان «بزرگ‌ترین جاسوس زنده خاورمیانه» نام برده و در مطلبی با عنوان «بازی سه‌گانه ریچارد فرای با هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد» نوشته بود: «روابط این تئوریسین مکتب ایرانی و جاسوسی سیا با احمدی‌نژاد به جایی رسید که رئیس دولت دهم در نامه‌ای خصوصی، منتقدان ریچارد فرای را دشمنان انسانیت نامید و در برابر درخواست فرای برای اهدای یک قبر در اصفهان به او یک قصر سنتی هدیه داد.»
بر اساس ادعای این سایت «ریچارد فرای نه تنها به طور رسمی آخرین بازمانده تشکیلات ضد جاسوسی اتاق سیاه در سیا شناخته می‌شد، بلکه از معروف‌ترین ایران‌شناسان آمریکایی و از بزرگترین جاسوسان زنده غرب در خاورمیانه است.» و «ماموریت‌های مختلفش از او جاسوسی کارکشته و باتجربه در امور خاورمیانه ساخت.»
سرنوشت مشابه فرای و دیگران
اما واقعیت این است که جز فرای، هر ایران‌شناس ایران دوست دیگری هم بود ممکن بود به همین سرنوشت دچار شود و از آن مهم‌تر اینکه شاید این نوع برخورد چندان ربطی به ملیت فرای هم ندارد و این سرنوشت ممکن است گریبان یک ایرانی ایران‌شناس را هم که در این سوی مرزها سال‌ها در این زمینه تحقیق کرده، بگیرد و بعد از مرگ اجازه دفن در کشور خودش را هم نداشته باشد.
حلقه بسته ساخته شده از سوی حکومت برای ایران شناسان مدام تنگ تر می‌شود.
زمستان سال ۱۳۸۹ بود که وزارت علوم، تحقیقات و فناروری اعلام کرد دانشجویان ایرانی که در دانشگاه‌های خارجی مشغول به تحصیل هستند، نمی‌توانند موضوع پایان‌نامه خود را در ارتباط با ایران انتخاب کنند.
محمود ملاباشی، معاون دانشجويی وزارت علوم گفت که از نظر این وزارت‌خانه، پايان‌نامه‌هايی که موضوع‌شان مسائل ايران است بی‌مصرف هستند.
هرچند در خود ایران هم نوشتن از ایران جز آنچه به قرائت رسمی حکومت محدود می‌شود؛ جایز نیست و هرگونه تحقیق و همکاری با نهادها و سازمان‌های بین‌المللی در این زمینه با برخورد تند و شدید حکومت مواجه می‌شود.
به عنوان مثال رامین جهانبگلو، کیان تاج‌بخش و هاله اسفندیاری از جمله همین افراد بودند که به دلیل فعالیت‌های تحقیقاتی خود زندانی و مجبور به شرکت در برنامه اعترافات تلویزیونی شدند

نگرانی خانواده زندانیان سیاسی از خبر درگیری در اوین؛ اجازه دهید با زندانیان دیدار کنیم قانون آنلاین : روز گذشته در برخی رسانه‌ها خبری مبنی بر درگیری در بند ۳۵۰ زندان اوین (زندانیان سیاسی ای که اغلب به دلیل حوادث سال ۸۸ محکوم شده اند) منتشر شد. بر اساس این خبر در جریان بازرسی از بند ۳۵۰، بین زندانیان و نیروهای انتظامی و امنیتی مستقر در زندان درگیری شدیدی رخ داده که به واسطه آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی مضروب و مجروح شده و عده ای از آنان به بیمارستان و سلول انفرادی منتقل شده اند. اما ساعاتی پس از انتشار این خبر، رییس سازمان زندان‌ها درگیری در زندان اوین را تکذیب کرده و گفته صرفا یک بازرسی معمولی بوده است. این در حالی است که خانواده این زندانیان ابراز نگرانی شدیدی از وضعیت عزیزان خود داشته و دارند. در همین رابطه مریم شفیعی همسر عماد بهاور به قانون آن لاین می گوید: “زندانیان سیاسی ۵ سال است که گرفتار سیاست شده اند؛ و هر چند وقت یک بار ما باید شاهد این مسایل باشیم.” عماد بهاور یکی از زندانیانی است که نامش در لیست مصدومان حادثه روزگذشته زندان بوده است. او سال ۸۸ بازداشت و در دادگاه به ده سال زندان محکوم شد، حکمی که نهایت در اعاده دادرسی به ۷ سال تقلیل یافت. همسر عماد بهاور در ادامه این گفت و گو تاکید می کند:” اگر قانون تجمیع اجرا شود بیشتر این زندانیان باید آزاد شوند. نمی دانیم چرا این قانون را اجرا نمی کنند؟ چرا همه فشارها باید متوجه زندانیانی باشد که درحال گذراندن حکمشان هستند؟ چرا همسر من که مقالات او در روزنامه های داخلی به چاپ رسیده و می تواند در این شرایط بحرانی کمک فکری برای کشورش باشد و خیلی از زندانیان دیگر اکنون باید در زندان باشند؟ چرا ما هر لحظه باید این نگرانی را داشته باشیم که آیا عزیزانمان تا اتمام حکم زنده به خانه برمی‌گردند؟” او در مورد خواسته خانواده زندانیان سیاسی از مسوولین می گوید:”آسایش روانی زندانی ها نخستین خواسته ما است. می خواهیم تلفن های بند وصل شود و بتوانند با خانواده هایشان تماس مرتب داشته باشند. داشتن حقوق اولیه یک زندانی، حق مرخصی و بیشتر از همه آزادی همه آنها خواسته ما است. همچنین می خواهیم که عاملان اتقاق دیروز تنبیه و مجازات شوند و دیه زندانیان پرداخت شود. ” سمیه عالمی پسند همسر امین (پیمان) چالاکی نیز می گوید: “ما در حال حاضر اخبار را فقط در حد سایتها داریم و نمی دانیم واقعا چه اتفاقی در زندان رخ داده است. فقط نگران امنیت زندانیان هستیم. نمی دانیم از امروز به بعد چه بر سر زندانیان ما خواهد آمد؟ هیچ مقامی هم پاسخگو نیست ونمی دانم کجا باید احوال زندانیانمان را بپرسیم و شکایت کنیم؟ نماینده دادستان در برابر همه سوالات فقط می‌گوید خبر ندارم؛ دادستان هم اصلا دیده نمی‌شود.” پیمان چالاکی نیز از جمله زندانیانی است که گفته می شود در طی حوادث روز گذشته آسیب دیده است. او در دادگاه بدوی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد و این حکم نیز عینا در دادگاه تجدید نظر به تائید رسید. عبدالفتاح سلطانی یکی دیگر از زندانیانی است که گفته می شود پس از ضرب و جرح به سلول انفرادی منتقل شده است. عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری است. معصومه دهقان همسر این زندانی سیاسی در مورد اتفاقات دیروز می گوید: از دیروز که خبردار شدیم این اتفاق در اوین رخ داده بسیار نگران هستیم. تا کنون نتوانسته‌ایم به ارگان یا مسئولی دستری پیدا کنیم. منتظر هستیم از حال زندانی هایمان خبر دهند.” دهقان تاکید می کند:” دور از انصاف و عقل است که زندانیانی را که صدایشان به گوش هیچ کس نمی رسد را مورد ضرب و شتم قرار دهند. همه خانواده ها در نگرانی بسر می برند. همه مسوولان باید پاسخگو باشند، خصوصا انتظار داریم که نمایندگان مجلس در این باره کمیته تحقیق و تفحص تشکیل داده و رسیدگی کنند که چرا این اتفاق رخ داده است.” همسر این وکیل زندانی در مورد تکذیب های صورت گرفته خاطر نشان می کند:”اگر واقعا این حوادث رخ نداده است به زندانی ها اجازه تماس تلفنی بدهند تا خانواده هایشان را از نگرانی خارج کنند و یک ملاقات فوری به ما بدهند.” او تاکید می کند که زندانی باید حق تماس تلفنی، ملاقات حضوری، مرخصی و درمان داشته باشند و از مسئولان می خواهد اکنون که تمامی خانواده ها نگران و منتظر هستند اقداماتی انجام دهد. همسر سعیدمتین پور نیز با اعلام اینکه خبر خاصی ندارم از وضعیت زندان ندارد می گوید:” هیچ ارتباطی نداریم و باید تا روز دوشنبه صبر کنیم. همیشه ما از اتفاقات رخ داده در ۲۰ دقیقه زمان ملاقات خبر دار می شویم. اما از دیروز و از لحظه شنیدن این خبر شوکه شده ام . در دوره ای هستیم که همه منتظر آزادی زندانی هایمان هستیم اما متاسفانه برعکس رفتار می شود. مطمئن هستم این اتفاق افتاده اما در مورد جزییات باید تا روز ملاقات صبر کرد.” سعید متین پور نویسنده، روزنامه نگارو فعال مدنی آذربایجان است. سعید متین پور شب چهارم خرداد ۱۳۸۶ و در دادگاه به به ٨ سال حبس تعزیری محکوم شده است. در همین مورد علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هم به قانون گفته بود: رئیس سازمان زندانها باید توضیح بدهد. لااقل خانواده های این زندانیان سیاسی باید در جریان قضیه قرار بگیرند و اگر برخی از آنها به بیمارستان منتقل شده‌اند اجازه ملاقات به خانواده هایشان داده شود. معلوم نیست چرا شدت عمل نشان داده شده و عده ای مصدوم و عده ای به زندان انفرادی منتقل شده اند. شاید برخی نهادهای اطلاعاتی موازی وزارت اطلاعات برای ایجاد مشکل برای دولت جدید دست به این اقدام زده اند. به هر حال در اینجا قوه قضائیه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند و رئیس جمهور هم باید از حقوق شهروندان دفاع کند. ما این مسئله را در مجلس پیگیری و از وزیر دادگستری سئوال خواهیم کرد. کسانی که این اتفاق را تکذیب می کنند اجازه دهند خانواده های این زندانیان با آنها ملاقات کنند تا حقیقت روشن شود.

نگرانی خانواده زندانیان سیاسی از خبر درگیری در اوین؛ اجازه دهید با زندانیان دیدار کنیم
قانون آنلاین : روز گذشته در برخی رسانه‌ها خبری مبنی بر درگیری در بند ۳۵۰ زندان اوین (زندانیان سیاسی ای که اغلب به دلیل حوادث سال ۸۸ محکوم شده اند) منتشر شد. بر اساس این خبر در جریان بازرسی از بند ۳۵۰، بین زندانیان و نیروهای انتظامی و امنیتی مستقر در زندان درگیری شدیدی رخ داده که به واسطه آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی مضروب و مجروح شده و عده ای از آنان به بیمارستان و سلول انفرادی منتقل شده اند. اما ساعاتی پس از انتشار این خبر، رییس سازمان زندان‌ها درگیری در زندان اوین را تکذیب کرده و گفته صرفا یک بازرسی معمولی بوده است. این در حالی است که خانواده این زندانیان ابراز نگرانی شدیدی از وضعیت عزیزان خود داشته و دارند.
در همین رابطه مریم شفیعی همسر عماد بهاور به قانون آن لاین می گوید: “زندانیان سیاسی ۵ سال است که گرفتار سیاست شده اند؛ و هر چند وقت یک بار ما باید شاهد این مسایل باشیم.” عماد بهاور یکی از زندانیانی است که نامش در لیست مصدومان حادثه روزگذشته زندان بوده است. او سال ۸۸ بازداشت و در دادگاه به ده سال زندان محکوم شد، حکمی که نهایت در اعاده دادرسی به ۷ سال تقلیل یافت.
همسر عماد بهاور در ادامه این گفت و گو تاکید می کند:” اگر قانون تجمیع اجرا شود بیشتر این زندانیان باید آزاد شوند. نمی دانیم چرا این قانون را اجرا نمی کنند؟ چرا همه فشارها باید متوجه زندانیانی باشد که درحال گذراندن حکمشان هستند؟ چرا همسر من که مقالات او در روزنامه های داخلی به چاپ رسیده و می تواند در این شرایط بحرانی کمک فکری برای کشورش باشد و خیلی از زندانیان دیگر اکنون باید در زندان باشند؟ چرا ما هر لحظه باید این نگرانی را داشته باشیم که آیا عزیزانمان تا اتمام حکم زنده به خانه برمی‌گردند؟” او در مورد خواسته خانواده زندانیان سیاسی از مسوولین می گوید:”آسایش روانی زندانی ها نخستین خواسته ما است. می خواهیم تلفن های بند وصل شود و بتوانند با خانواده هایشان تماس مرتب داشته باشند. داشتن حقوق اولیه یک زندانی، حق مرخصی و بیشتر از همه آزادی همه آنها خواسته ما است. همچنین می خواهیم که عاملان اتقاق دیروز تنبیه و مجازات شوند و دیه زندانیان پرداخت شود. ”
سمیه عالمی پسند همسر امین (پیمان) چالاکی نیز می گوید: “ما در حال حاضر اخبار را فقط در حد سایتها داریم و نمی دانیم واقعا چه اتفاقی در زندان رخ داده است. فقط نگران امنیت زندانیان هستیم. نمی دانیم از امروز به بعد چه بر سر زندانیان ما خواهد آمد؟ هیچ مقامی هم پاسخگو نیست ونمی دانم کجا باید احوال زندانیانمان را بپرسیم و شکایت کنیم؟ نماینده دادستان در برابر همه سوالات فقط می‌گوید خبر ندارم؛ دادستان هم اصلا دیده نمی‌شود.” پیمان چالاکی نیز از جمله زندانیانی است که گفته می شود در طی حوادث روز گذشته آسیب دیده است. او در دادگاه بدوی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد و این حکم نیز عینا در دادگاه تجدید نظر به تائید رسید.
عبدالفتاح سلطانی یکی دیگر از زندانیانی است که گفته می شود پس از ضرب و جرح به سلول انفرادی منتقل شده است. عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری است. معصومه دهقان همسر این زندانی سیاسی در مورد اتفاقات دیروز می گوید: از دیروز که خبردار شدیم این اتفاق در اوین رخ داده بسیار نگران هستیم. تا کنون نتوانسته‌ایم به ارگان یا مسئولی دستری پیدا کنیم. منتظر هستیم از حال زندانی هایمان خبر دهند.” دهقان تاکید می کند:” دور از انصاف و عقل است که زندانیانی را که صدایشان به گوش هیچ کس نمی رسد را مورد ضرب و شتم قرار دهند. همه خانواده ها در نگرانی بسر می برند. همه مسوولان باید پاسخگو باشند، خصوصا انتظار داریم که نمایندگان مجلس در این باره کمیته تحقیق و تفحص تشکیل داده و رسیدگی کنند که چرا این اتفاق رخ داده است.”
همسر این وکیل زندانی در مورد تکذیب های صورت گرفته خاطر نشان می کند:”اگر واقعا این حوادث رخ نداده است به زندانی ها اجازه تماس تلفنی بدهند تا خانواده هایشان را از نگرانی خارج کنند و یک ملاقات فوری به ما بدهند.” او تاکید می کند که زندانی باید حق تماس تلفنی، ملاقات حضوری، مرخصی و درمان داشته باشند و از مسئولان می خواهد اکنون که تمامی خانواده ها نگران و منتظر هستند اقداماتی انجام دهد. همسر سعیدمتین پور نیز با اعلام اینکه خبر خاصی ندارم از وضعیت زندان ندارد می گوید:” هیچ ارتباطی نداریم و باید تا روز دوشنبه صبر کنیم. همیشه ما از اتفاقات رخ داده در ۲۰ دقیقه زمان ملاقات خبر دار می شویم. اما از دیروز و از لحظه شنیدن این خبر شوکه شده ام . در دوره ای هستیم که همه منتظر آزادی زندانی هایمان هستیم اما متاسفانه برعکس رفتار می شود. مطمئن هستم این اتفاق افتاده اما در مورد جزییات باید تا روز ملاقات صبر کرد.” سعید متین پور نویسنده، روزنامه نگارو فعال مدنی آذربایجان است. سعید متین پور شب چهارم خرداد ۱۳۸۶ و در دادگاه به به ٨ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

در همین مورد علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هم به قانون گفته بود: رئیس سازمان زندانها باید توضیح بدهد. لااقل خانواده های این زندانیان سیاسی باید در جریان قضیه قرار بگیرند و اگر برخی از آنها به بیمارستان منتقل شده‌اند اجازه ملاقات به خانواده هایشان داده شود. معلوم نیست چرا شدت عمل نشان داده شده و عده ای مصدوم و عده ای به زندان انفرادی منتقل شده اند. شاید برخی نهادهای اطلاعاتی موازی وزارت اطلاعات برای ایجاد مشکل برای دولت جدید دست به این اقدام زده اند. به هر حال در اینجا قوه قضائیه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند و رئیس جمهور هم باید از حقوق شهروندان دفاع کند. ما این مسئله را در مجلس پیگیری و از وزیر دادگستری سئوال خواهیم کرد. کسانی که این اتفاق را تکذیب می کنند اجازه دهند خانواده های این زندانیان با آنها ملاقات کنند تا حقیقت روشن شود.

بازتاب جهانی "بخشش به جای اعدام" در ایران



دویچه وله : چندین روزنامه آلمانی و انگلیسی‌زبان در دو روز گذشته خبر نجات از مرگ یک محکوم به اعدام ایرانی در آخرین لحظه را منتشر کرده‌اند. خبر درباره "بلال" ۲۶ ساله است که ۷ سال پیش به خاطر درگیری‌ای خیابانی که به قتل عبدالله حسین‌زاده ۱۷ ساله انجامید، مجرم شناخته شد. روزنامه‌های غرب با عناوینی چون "سیلی به جای اعدام" و "خانواده مقتول فرد محکوم به اعدام را بخشید" عکس‌هایی از مراسمی را انتشار داده‌اند که قرار بود در انتهای آن اعدام انجام شود. اما در آخرین لحظه خانواده مقتول محکوم را بخشید و اعدامی صورت نگرفت.
برای روزنامه‌های غربی که به طور معمول از موارد اعدام در ایران و آمار بالای محکومیت به مرگ در این کشور گزارش می‌دهند، مورد بخشش و نجات از مرگ در آخرین لحظه، "نادر" و قابل توجه است.
روزنامه‌های غربی عکس‌هایی که آرش خاموشی از لحظات گوناگون آستانه اجرای حکم اعدام گرفته و برای نخستین بار روز سه‌شنبه (۲۶ فروردین/ ۱۵ آوریل) در گزارشی تصویری در "ایسنا" آمده را منتشر کرده‌اند. این عکس‌ها که به زودی در سایت‌های اینترنتی سیاسی و اجتماعی، در فیس‌بوک و توییتر پخش شدند، روندی تکان‌دهنده را به روشنی نشان می‌دهند: اندوه و ناامیدی خانواده مقتول و خانواده محکوم به اعدام، صندلی خالی در انتظار محکوم، گرد آمدن مردم برای تماشای مراسم، آوردن محکوم به صحنه اعدام، سخنرانی مادر مقتول، سیلی زدن مادر بر چهره محکوم، ابراز قدردانی و همدردی خانواده محکوم با خانواده مقتول و بازگرداندن محکوم به زندان است.
هفت سال پیش درگیری‌ای در چهارشنبه‌بازار شهرستان نور میان چند جوان رخ داد. در این درگیری عبدالله حسین‌زاده، فرزند عبدالغنی حسین‌زاده، از چهره‌های مشهور فوتبال شهرستان نور، کشته شد و "بلال" را به اعدام محکوم کردند. سپس اجرای حکم اعدام چند بار به تعویق افتاد. اما روز سه‌شنبه همه چیز برای انجام حکم آماده به نظر می‌رسید.



سیلی و بخشش
عکس‌هایی تاثیرگذار نشان می‌دهند در حالی که تماشاگران پشت نرده‌های فلزی منتظر ایستاده‌اند، مسئولان قضایی "بلال" را با چشم بسته می‌آورند و طناب را به گردنش می‌اندازند. بلال روی صندلی می‌ایستد. مادر مقتول می‌آید و سیلی‌ای بر چهره بلال می‌زند، سپس پای میکروفن می‌گوید که او را می‌بخشد.
چند رسانه غربی درباره این صحنه نوشته‌اند. روزنامه آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" به "شرق" استناد می‌کند و می‌نویسد: «[محکوم به اعدام] به جای طناب دار از او [مادر مقتول] سیلی دریافت کرد.»
سایت اینترنتی هفته‌نامه آلمانی "تسایت" می‌نویسد: «سر قاتل بر طناب دار بود که ناگاه نجات از راه رسید: مادر قربانی مجرم را بخشید.»
در روزنامه انگلیسی "گاردین" می‌خوانیم: «آنچه اتفاق افتاد موردی نادر در عرصه اعدام در ایران بود. ایران کشوری است که در آن پس از چین بیشترین مورد اعدام صورت می‌گیرد. مادر قربانی نزدیک شد، سیلی‌ای به صورت محکوم زد و سپس اراده کرد قاتل پسرش را ببخشد. پدر مقتول طناب را از گردن او برگرفت؛ زندگی بلال نجات یافته بود.»
به گزارش ایسنا، پدر عبدالله حسین‌زاده گفته است که همسرش پسرش را "سه روز پیش به خواب دیده که به او گفته در جایی خوب و در آرامش است، از این رو تصمیم گرفته قاتل او را ببخشد".
روزنامه "شرق" در شماره روز پنجشنبه (۲۸ فروردین/ ۱۷ آوریل) خود مصاحبه‌ای با "بلال" منتشر کرده است. در این مصاحبه بلال از آخرین ساعات و لحظه‌هایی می‌گوید که پیش از قرار اجرای حکم اعدام گذرانده است، از برداشت و احساسات خود حین شنیدن صدای مردم و سخنان مادر مقتول و بعد سیلی‌ای که این مادر به صورت او زده و با آن اعلام کرده که او را می‌بخشد.
بلال درباره سیلی‌ای که مادر مقتول به صورت او زده گفته است: «من فکر می‌کنم که فاصله میان رضایت و قصاص من همین سیلی بود. بین من و مادر همین سیلی بود که باید زده می‌شد.»

فشار افکار عمومی
گزارشگر بخش انگلیسی بی بی سی در گزارشی با عنوان "توقف اعدام در آخرین لحظه" از انعکاس خبر بخشش محکوم به اعدام توسط خانواده مقتول می‌نویسد و اینکه اقدام این خانواده "متاثرکننده و شجاعانه" ارزیابی می‌شود. این گزارشگر اشاره می‌کند به اینکه عادل فردوسی‌پور، مجری برنامه "۹۰" تلویزیون ایران، در اقدامی بی‌سابقه از مردم خواسته است به کمک بلال برآیند که طلب عفو کرده و از خانواده حسین‌زاده بخواهند که بلال را ببخشد. گفته شده که طی این برنامه یک میلیون نفر با فرستادن پیامک از این خواست حمایت کرده‌اند.

بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران ایرانی از خانواده حسین‌زاده درخواست کرده بودند که "بلال" را ببخشند. رسانه‌های غربی از چنین کمپینی به عنوان حرکت اجتماعی‌ای نادر در ایران یاد کرده‌اند و یادآور شده‌اند که از آغاز سال جاری میلادی (۲۰۱۴) تا کنون دست‌کم ۱۷۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند.

گزارشگر بی بی سی انگلیسی همچنین از بحث‌هایی می‌نویسد که در رسانه‌های اجتماعی درباره لزوم تغییر قوانین قصاص در ایران جریان داشته و اینکه کمپینی دیگر برای نجات جان ریحانه جباری ۲۶ ساله که به اتهام قتل در آستانه اعدام قرار دارد در جریان است. ریحانه جباری گفته است که مقتول قصد تجاوز به او را داشته و او از خود دفاع کرده است.

نشریه آلمانی "اشپیگل" در این باره می‌نویسد: «به نظر می‌رسد فشار افکار عمومی در ایران بر تصمیم خویشاوندان محکوم به اعدام تاثیر گذاشته است. در یک مورد دیگر [ریحانه جباری] نیز فشار افکار عمومی در حال رشد است».

به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، ایران پس از چین بالاترین آمار اعدام را داراست. در بسیاری موارد نیز اعدام‌ها در ملاء‌عام صورت می‌گیرند. سازمان عفو بین‌الملل از خبر بخشش "بلال" توسط خانواده حسین‌زاده استقبال کرده است. با این حال این سازمان مدافع حقوق بشر به قوانین قصاص ایران انتقاد می‌کند که فرصت عفو و کاهش مجازات را از محکومان به اعدام می‌گیرد.
 

8 سال سر حرفم ایستادم و گفتم: این جریان انحرافی است! گزیده مصاحبه نوروزی هاشمی رفسنجانی با شرق که در پایگاه اطلاع رسانی هاشمی منتشر شده است: - برخی معتقدند هاشمی تغییر نکرده و جامعه تغییر کرده و برخی معتقدند هاشمی پابه پای جامعه تغییر کرده؛ یعنی خودش را به روز کرده و موضع گیری هایش به روز شده و برخی معتقدند که هاشمی همان جایی که همیشه ایستاده بود؛ ایستاده، ولی تلقی جامعه از آقای هاشمی عوض شده است. یعنی نگاه جامعه واقع بینانه تر شده و می تواند هاشمی را بهتر ببیند. در سال 84 پوستر تبلیغاتی شما این گونه به جامعه پیام می داد که هاشمی جدیدی به عرصه آمده و در سال 92 حتی هاشمی جدیدتری را شاهد بودیم. در عین حالی که در انتخابات زیاد صحبت نکردید ؛ تلقی جامعه از شما این بود که دارد هاشمی جدیدتری را می بیند. شما تغییر کردید یا نگاه جامعه تغییر کرده است؟چون مواضع خیلی متفاوتی از شما می بینیم. هاشمی: جامعه معمولاً برداشت خودش را همیشه بر موضوع منطبق می کند. برای من دو مسأله اصل و مهم هستند. شرایط به گونه ای است که انسان نمی تواند بگوید ده سال دیگر مثل امروز خواهد بود. اقتضائات هر زمان تفاوت هایی دارد که باید به آنها توجه شود. - می توانید تفاوت هایی را که می فرمایید؛ بگویید؟ هاشمی: مثلاً شرایطی را که 8 سال پیش وجود داشت؛ قبول نداشتم و تمام این هشت سال را مسیر انحرافی می دانستم که یادگاری من مانده است.

8 سال سر حرفم ایستادم
و گفتم: این جریان انحرافی است! 
 
 
 
 
گزیده مصاحبه نوروزی هاشمی رفسنجانی با شرق که در پایگاه اطلاع رسانی هاشمی منتشر شده است:
 برخی معتقدند هاشمی تغییر نکرده و جامعه تغییر کرده و برخی معتقدند هاشمی پابه پای جامعه تغییر کرده؛ یعنی خودش را به روز کرده و موضع گیری هایش به روز شده و برخی معتقدند که هاشمی همان جایی که همیشه ایستاده بود؛ ایستاده، ولی تلقی جامعه از آقای هاشمی عوض شده است. یعنی نگاه جامعه واقع بینانه تر شده و می تواند هاشمی را بهتر ببیند. در سال 84 پوستر تبلیغاتی شما این گونه به جامعه پیام می داد که هاشمی جدیدی به عرصه آمده و در سال 92 حتی هاشمی جدیدتری را شاهد بودیم. در عین حالی که در انتخابات زیاد صحبت نکردید ؛ تلقی جامعه از شما این بود که دارد هاشمی جدیدتری را می بیند. شما تغییر کردید یا نگاه جامعه تغییر کرده است؟چون مواضع خیلی متفاوتی از شما می بینیم.
هاشمی: جامعه معمولاً برداشت خودش را همیشه بر موضوع منطبق می کند. برای من دو مسأله اصل و مهم هستند. شرایط به گونه ای است که انسان نمی تواند بگوید ده سال دیگر مثل امروز خواهد بود. اقتضائات هر زمان تفاوت هایی دارد که باید به آنها توجه شود.
 - می توانید تفاوت هایی را که می فرمایید؛ بگویید؟
هاشمی: مثلاً شرایطی را که 8 سال پیش وجود داشت؛  قبول نداشتم و تمام این هشت سال را مسیر انحرافی می دانستم که یادگاری من مانده است.