Friday, November 23, 2012

خاطرات پول های ریز و درشت ایرانی‎ یادمه یه ضرب المثلی بود که میگفت پول پول میاره ولی تجربه این چند سال زندگی من میگه اسکناس بدبختی و فلاکت میاره قرار بود دولت پول چاپ کنه بده دست مردم که باهاش تولید راه باندازند و ارزش افزوده بیافریند ولی مردم پول ها رو گرفتند و باهاش دلالی کرد... خاطرات پول های ریز و درشت ایرانی یادش به خیر … اون قدیما میرفتم مغازه یه کیک با یه نوشابه می‌خوردم بعد یه پنج تومنی زرد می‌دادم. روزها تند و تند می‌گذشت. وضع اقتصاد خراب بود. تورم بیداد می‌کرد. تا اینکه یه کیک با نوشابه شد هفت تومان یعنی باید بابتش یه اسکناس پنج تومانی و یه سکه دو تومانی می دادم. یادمه با یه ده تومانی سوار تاکسی می‌شدم. بعد که یه تحول عظیم اقتصادی رخ داد که من بچه بودم و حالیم نبود. فهمیدم باید به جای ده تومان کرایه بیست تومان بدم. وقتی رفتم سر کار حقوقمو با پنجاه تومانی می‌دادن و حس می‌کردم دیگه مرد شدم. یک سال بعد حقوق با اسکناس پنجاه تومانی کمتر و به جاش صد تومانی دادن ولی پنجاه تومان شده بود کرایه تاکسی همون مسیر همیشگی. دویست تومانی که اومد هنوز کرایه همون پنجاه تومنی بود ولی عیدی نفری پنج تا دویستی نوی نو گرفتیم. پانصدی که اومد کرایه‌ها هفتاد و پنج تومن شد. برای همون مسیر. نوشابه شیشه‌ای هم جاشو داده بود به نوشابه خانواده و حالا با خانواده دور هم کیک و نوشابه میخوردیم. بعدش سر و کله هزارتومنی پیدا شد و … تا اینجای کار مشکلی نبود چون قبل از اینا هم اون اسکناسایی که گفتم بود ولی نه به این شدت ولی یه اسکناس جدید اومد که شد نقل محافل. میگفتن وضعیت پولی وخیمه! پنج هزار تومانی که اومد دیگه آب پاکی رو دست همه ریخته شد … وضع اقتصاد همچنان خراب بود. کیک و نوشابه و کرایه تاکسی اذیت می‌کرد آدمو … بعد از درگذشت جانسوز اقتصاد ایران با اسکناس قبلی و کلی سکه که تا صد تومانی هم پیشروی کرده بود برای شب چهلم اقتصاد یک سورپرایز دیگر رو شد. ده هزار تومانی! هنوز این اسکناس یا شاید تراول چک بین مردم عزیز و بهت زده جا باز نکرده بود که : دو برادر جدید وارد پول کشور شدند که چند وقت پیش یکیشان به دستم رسید و آه از نهادم بر آورد و به یاد تمام کیک و نوشابه های پنج تومانی که خورده بودم افتادم و آرزو کردم یک بار دیگر و فقط یک بار دیگر بتوانم سوار بر تاکسی شوم… این دو همزاد عزیز چیزی نبودند جر دو سکه دویست تومانی و پانصد تومانی! یعنی ۲۰۰۰ ریال و ۵۰۰۰ ریال که حالا دیگه با سکه ۱۰۰۰ ریال همنشین هستند. یادمه یه ضرب المثلی بود که میگفت پول پول میاره ولی تجربه این چند سال زندگی من میگه اسکناس بدبختی و فلاکت میاره قرار بود دولت پول چاپ کنه بده دست مردم که باهاش تولید راه باندازند و ارزش افزوده بیافریند ولی مردم پول ها رو گرفتند و باهاش دلالی کردند یعنی چیز جدید تولید نشد و این فرمول غلط و معکوس من دراودری این دولت باعث سقوط اقتصاد ایران شد چاپ پول های بدون پشتوانه و خیلی بیشتر از میزان رشد اقتصادی ایران ، الان تبدیل به بزرگترین تهدید و بلای این کشور شده درحالیکه در این میان عده کمتری به ثروتمندترین مردمان جهان تبدیل شدند و دچار یاس فلسفی شدند از اینکه چطور باید پول بادآورده شون رو خرج کنند عده بیشماری به فقیر ترین مردمان جهان تبدیل شدند آرزوی مرگ میکنند تا از این زندگی نکبت و سخت رها شوند وقتی کسی دست تو جیب کس دیگه میکنه و پولش رو برمیداره بهش میگن دزد مثل کسی که میره بانک میزنه و اگه بگیرندش سرانجام شومی در انتظارشه آقا دزده پول دار میشه و میتونه خیلی چیزا بخره و در مقابل کسی پولشو دزدیده اند دیگه نمی تونه مثل قبل خرید کنه قدرت خریدش میاد پائین! متاسفانه اینجا به سیستم و دولتی که قدرت خرید مردم رو پائین آورد و باعث فاصله شدید طبقاتی شد کاری ندارند ثروت عده ای کمی سر به فلک کشید و ثروت بسیاری به بدهی و بدبختی تبدیل شد خیلی ساده است دقیقا همون حالت اول البته با کمک دولت! بگذریم… و اما پیدایش واحد تومان در سیستم پول رایج ایران در زمان های دور واحد پول ایران بر مبنای “دینار” بنا شده بود و دینار، واحد قدیمی پول روم و بعد امپراتوری روم شرقی بود و “دیناریوس” خوانده می شد. یک دیناریوس روم شرقی برابر با یک سکه نقره بود که وزنش در مواقع مختلف فرق می کرد. این واحد پول بعد از فتح اراضی روم شرقی به دست مسلمانان، از طرف اونها به عنوان نام واحد پول انتخاب شد و تبدیل شد به دیناری که امروزه هم در کشورهای عربی از آن استفاده می شود. به همین ترتیب، سلطنتها و حکومتهای ایرانی هم از دینار استفاده می کردند. اما به تدریج، در نتیجه تورم و بی ارزش شدن پول، احتیاج به واحدهای پولی بزرگتر پیش اومد. این واحدها همه بر مبنای دینار بنا شده بودند. اولین واحد پولی، سکه صد دینار (صنار) بود که توسط سلطان محمود غزنوی ضرب شد و به اسم “محمودی” نامیده می شد. در همان زمان، شاهان سامانی ماورالنهر، سکه های نقره پنجاه دیناری ضرب کردند که “شاهی” نامیده می شد. در حقیقت، یک شاهی، نصف یک محمودی یا به عبارت دیگر، یک محمودی، دو شاهی بود. تا زمانهایی سکه های نقره مورد استفاده، شاهی و محمودی بودند. واحدهای دیگری مثل “قران” (۱۰۰۰ دینار) و تومان (۱۰۰۰۰ دینار)، فقط واحد محاسبه بودند و عملا” هیچ سکه ای به نام قران یا تومان ضرب نمی شد (کلمه تومان از لفظ مغولی تومان به معنی ده هزار است. نمونه اش را در منصب “تومان باشی” می شود دید: فرمانده ده هزار نفر). در دوره صفوی، شاه عباس شروع به ضرب یک سکه کرد به ارزش ۲۰۰ دینار یا دو محمودی. این سکه به “عباسی” معروف شد و بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در همین زمان، به علت رابطه پرتغال با ایران، سکه های پرتغالی در ایران رایج شد. این سکه ها “رئال” نام داشتند (که هنوز هم واحد پول بعضی از مستعمرات سابق پرتغال، مثل برزیل است). این واحد پول، بر مبنای وزنش، مطابق ۱۱۷۵ دینار گرفته شد و در ایران به این اندازه خریده می شد. سکه رئال پرتغال در ایران به عنوان ریال رواج پیدا کرد به این ترتیب دولت ایران دست به ضرب سکه های ریال زد که برای مبالغ بالا بکار می رفت. در اواخر قرن هجدهم میلادی، نادرشاه افشار هم یک نوع سکه به ارزش ۵۰۰ دینار ضرب کرد که به اسم خودش “نادری” خوانده می شد، اما خیلی زود در فرهنگ عام به جای لفظ نادری، استفاده از لفظ “ده شاهی” (شاهی= پنجاه دینار: ۵۰۰ دینار= ده شاهی) رواج پیدا کرد. در طول سلطنت قاجار، سکه های مورد استفاده در ایران، شاهی، صنار، عباسی، و ده شاهی بودند، و در اواخر دوره قاجار، سکه های هزار دیناری و دوهزار دیناری هم ضرب شدند (یک قرانی و “دوزاری”). در ابتدای سلطنت پهلوی برای یکدست شدن واحد پول ایران، سکه های ریال بجای ۱۱۷۵ دینار به مبلغ ۱۰۰۰ دینار ( مطابق قران) کاهش داده شدند و واحد پول “ریال” نام گرفت. در همان دوران پهلوی هم بعد از تورمهای اقتصادی مختلف و رواج پول کاغذی، اسکناسهای پنج ریالی و ده ریالی (یک تومانی) چاپ شدند. تومان به عنوان واژه‌ای که امروز کاربردی بیشتر از ریال، واحد پول رسمی دارد، از واژه ترکی به معنای ده‌هزار وارد زبان فارسی شده است. تومان تا پیش از ۱۳۱۰ واحد پولی معادل با ۱۰۰۰۰ دینار بوده است. پیش از آن، ‌حدفاصل سال‌های ۱۷۹۸ تا ۱۸۲۵ میلادی تومان واحدی معادل ۸ ریال بوده‌ که هر ریال خود معادل ۱۲۵۰ دینار می‌بوده است. در این دوران یک قران واحدی برابر ۱۰۰۰ دینار یا یک دهم تومان بود. اما پس از سال‌ ۱۹۳۲ میلادی، ۱۳۱۰ هجری شمسی هر تومان با ۱۰ ریال معادل شد و از آن پس “تومان”، عملا واحد پول غیر رسمی در زندگی روزمره ایرانیان شد. "برای این مطلب ۴ دیدگاه ارسال شده و ۱۳۷۹ بار این مطلب بازدید شده است"


خاطرات پول های ریز و درشت ایرانی‎
یادمه یه ضرب المثلی بود که میگفت پول پول میاره ولی تجربه این چند سال زندگی من میگه اسکناس بدبختی و فلاکت میاره قرار بود دولت پول چاپ کنه بده دست مردم که باهاش تولید راه باندازند و ارزش افزوده بیافریند ولی مردم پول ها رو گرفتند و باهاش دلالی کرد...
خاطرات پول های ریز و درشت ایرانی
یادش به خیر …
اون قدیما میرفتم مغازه یه کیک با یه نوشابه می‌خوردم بعد یه پنج تومنی زرد می‌دادم.
20ist.com
روزها تند و تند می‌گذشت. وضع اقتصاد خراب بود. تورم بیداد می‌کرد.
تا اینکه یه کیک با نوشابه شد هفت تومان یعنی باید بابتش یه اسکناس پنج تومانی و یه سکه دو تومانی می دادم.
20ist.com

20ist.com
یادمه با یه ده تومانی سوار تاکسی می‌شدم.
20ist.com

20ist.com
بعد که یه تحول عظیم اقتصادی رخ داد که من بچه بودم و حالیم نبود.
فهمیدم باید به جای ده تومان کرایه بیست تومان بدم.
20ist.com
وقتی رفتم سر کار حقوقمو با پنجاه تومانی می‌دادن و حس می‌کردم دیگه مرد شدم.
20ist.com

20ist.com
یک سال بعد حقوق با اسکناس پنجاه تومانی کمتر و به جاش صد تومانی دادن
ولی پنجاه تومان شده بود کرایه تاکسی همون مسیر همیشگی.
20ist.com
دویست تومانی که اومد هنوز کرایه همون پنجاه تومنی بود ولی عیدی نفری پنج تا دویستی نوی نو گرفتیم.
20ist.com

20ist.com
پانصدی که اومد کرایه‌ها هفتاد و پنج تومن شد. برای همون مسیر.
نوشابه شیشه‌ای هم جاشو داده بود به نوشابه خانواده و حالا با خانواده دور هم کیک و نوشابه میخوردیم.
20ist.com

20ist.com
بعدش سر و کله هزارتومنی پیدا شد و …
20ist.com
20ist.com
تا اینجای کار مشکلی نبود چون قبل از اینا هم اون اسکناسایی که گفتم بود
ولی نه به این شدت ولی یه اسکناس جدید اومد که شد نقل محافل. میگفتن وضعیت پولی وخیمه!
20ist.com
پنج هزار تومانی که اومد دیگه آب پاکی رو دست همه ریخته شد …
وضع اقتصاد همچنان خراب بود. کیک و نوشابه و کرایه تاکسی اذیت می‌کرد آدمو …
20ist.com
بعد از درگذشت جانسوز اقتصاد ایران با اسکناس قبلی و کلی سکه که تا صد تومانی هم پیشروی کرده بود
برای شب چهلم اقتصاد یک سورپرایز دیگر رو شد. ده هزار تومانی!
20ist.com
20ist.com
هنوز این اسکناس یا شاید تراول چک بین مردم عزیز و بهت زده جا باز نکرده بود که :
دو برادر جدید وارد پول کشور شدند که چند وقت پیش یکیشان به دستم رسید و آه از نهادم بر آورد و به یاد تمام کیک و نوشابه های پنج تومانی که خورده بودم افتادم و آرزو کردم یک بار دیگر و فقط یک بار دیگر بتوانم سوار بر تاکسی شوم…
این دو همزاد عزیز چیزی نبودند جر دو سکه دویست تومانی و پانصد تومانی!


20ist.com
یعنی ۲۰۰۰ ریال و ۵۰۰۰ ریال که حالا دیگه با سکه ۱۰۰۰ ریال همنشین هستند.
20ist.com
یادمه یه ضرب المثلی بود که میگفت پول پول میاره ولی تجربه این چند سال زندگی من میگه اسکناس بدبختی و فلاکت میاره
قرار بود دولت پول چاپ کنه بده دست مردم که باهاش تولید راه باندازند و ارزش افزوده بیافریند ولی مردم پول ها رو گرفتند و باهاش دلالی کردند یعنی چیز جدید تولید نشد و این فرمول غلط و معکوس من دراودری این دولت باعث سقوط اقتصاد ایران شد چاپ پول های بدون پشتوانه و خیلی بیشتر از میزان رشد اقتصادی ایران ، الان تبدیل به بزرگترین تهدید و بلای این کشور شده
درحالیکه در این میان عده کمتری به ثروتمندترین مردمان جهان تبدیل شدند و دچار یاس فلسفی شدند از اینکه چطور باید پول بادآورده شون رو خرج کنند عده بیشماری به فقیر ترین مردمان جهان تبدیل شدند آرزوی مرگ میکنند تا از این زندگی نکبت و سخت رها شوند
وقتی کسی دست تو جیب کس دیگه میکنه و پولش رو برمیداره بهش میگن دزد
مثل کسی که میره بانک میزنه و اگه بگیرندش سرانجام شومی در انتظارشه
آقا دزده پول دار میشه و میتونه خیلی چیزا بخره و در مقابل کسی پولشو دزدیده اند دیگه نمی تونه مثل قبل خرید کنه
قدرت خریدش میاد پائین!
متاسفانه اینجا به سیستم و دولتی که قدرت خرید مردم رو پائین آورد و باعث فاصله شدید طبقاتی شد کاری ندارند
ثروت عده ای کمی سر به فلک کشید و ثروت بسیاری به بدهی و بدبختی تبدیل شد
خیلی ساده است دقیقا همون حالت اول البته با کمک دولت!
بگذریم…
و اما
پیدایش واحد تومان در سیستم پول رایج ایران

در زمان های دور واحد پول ایران بر مبنای “دینار” بنا شده بود و دینار، واحد قدیمی پول روم و بعد امپراتوری روم شرقی بود و “دیناریوس” خوانده می شد. یک دیناریوس روم شرقی برابر با یک سکه نقره بود که وزنش در مواقع مختلف فرق می کرد. این واحد پول بعد از فتح اراضی روم شرقی به دست مسلمانان، از طرف اونها به عنوان نام واحد پول انتخاب شد و تبدیل شد به دیناری که امروزه هم در کشورهای عربی از آن استفاده می شود. به همین ترتیب، سلطنتها و حکومتهای ایرانی هم از دینار استفاده می کردند. اما به تدریج، در نتیجه تورم و بی ارزش شدن پول، احتیاج به واحدهای پولی بزرگتر پیش اومد. این واحدها همه بر مبنای دینار بنا شده بودند.
اولین واحد پولی، سکه صد دینار (صنار) بود که توسط سلطان محمود غزنوی ضرب شد و به اسم “محمودی” نامیده می شد. در همان زمان، شاهان سامانی ماورالنهر، سکه های نقره پنجاه دیناری ضرب کردند که “شاهی” نامیده می شد. در حقیقت، یک شاهی، نصف یک محمودی یا به عبارت دیگر، یک محمودی، دو شاهی بود. تا زمانهایی سکه های نقره مورد استفاده، شاهی و محمودی بودند. واحدهای دیگری مثل “قران” (۱۰۰۰ دینار) و تومان (۱۰۰۰۰ دینار)، فقط واحد محاسبه بودند و عملا” هیچ سکه ای به نام قران یا تومان ضرب نمی شد (کلمه تومان از لفظ مغولی تومان به معنی ده هزار است. نمونه اش را در منصب “تومان باشی” می شود دید: فرمانده ده هزار نفر).
در دوره صفوی، شاه عباس شروع به ضرب یک سکه کرد به ارزش ۲۰۰ دینار یا دو محمودی. این سکه به “عباسی” معروف شد و بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در همین زمان، به علت رابطه پرتغال با ایران، سکه های پرتغالی در ایران رایج شد. این سکه ها “رئال” نام داشتند (که هنوز هم واحد پول بعضی از مستعمرات سابق پرتغال، مثل برزیل است). این واحد پول، بر مبنای وزنش، مطابق ۱۱۷۵ دینار گرفته شد و در ایران به این اندازه خریده می شد.
سکه رئال پرتغال در ایران به عنوان ریال رواج پیدا کرد به این ترتیب دولت ایران دست به ضرب سکه های ریال زد که برای مبالغ بالا بکار می رفت. در اواخر قرن هجدهم میلادی، نادرشاه افشار هم یک نوع سکه به ارزش ۵۰۰ دینار ضرب کرد که به اسم خودش “نادری” خوانده می شد، اما خیلی زود در فرهنگ عام به جای لفظ نادری، استفاده از لفظ “ده شاهی” (شاهی= پنجاه دینار: ۵۰۰ دینار= ده شاهی) رواج پیدا کرد.
در طول سلطنت قاجار، سکه های مورد استفاده در ایران، شاهی، صنار، عباسی، و ده شاهی بودند، و در اواخر دوره قاجار، سکه های هزار دیناری و دوهزار دیناری هم ضرب شدند (یک قرانی و “دوزاری”). در ابتدای سلطنت پهلوی برای یکدست شدن واحد پول ایران، سکه های ریال بجای ۱۱۷۵ دینار به مبلغ ۱۰۰۰ دینار ( مطابق قران) کاهش داده شدند و واحد پول “ریال” نام گرفت. در همان دوران پهلوی هم بعد از تورمهای اقتصادی مختلف و رواج پول کاغذی، اسکناسهای پنج ریالی و ده ریالی (یک تومانی) چاپ شدند.
تومان به عنوان واژه‌ای که امروز کاربردی بیشتر از ریال، واحد پول رسمی دارد، از واژه ترکی به معنای ده‌هزار وارد زبان فارسی شده است. تومان تا پیش از ۱۳۱۰ واحد پولی معادل با ۱۰۰۰۰ دینار بوده است. پیش از آن، ‌حدفاصل سال‌های ۱۷۹۸ تا ۱۸۲۵ میلادی تومان واحدی معادل ۸ ریال بوده‌ که هر ریال خود معادل ۱۲۵۰ دینار می‌بوده است. در این دوران یک قران واحدی برابر ۱۰۰۰ دینار یا یک دهم تومان بود. اما پس از سال‌ ۱۹۳۲ میلادی، ۱۳۱۰ هجری شمسی هر تومان با ۱۰ ریال معادل شد و از آن پس “تومان”، عملا واحد پول غیر رسمی در زندگی روزمره ایرانیان شد.
"برای این مطلب ۴ دیدگاه ارسال شده و ۱۳۷۹ بار این مطلب بازدید شده است"

اتوبوس راهیان نور دختران دانش آموز باز هم واژگون شد! از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانش‌آموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است. ... مهر در این باره نوشت: اتوبوس راهیان نور دانش آموزان سیستان و بلوچستانی در محور شیراز به گچساران واژگون شد. این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه “خان احمد” در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد. در این حادثه که بعداز ظهر امروز چهارشنبه اتفاق افتاد، ۱۴نفر زخمی شده اند ولی هیچ گزارشی مبنی بر کشته شدن سرنشینان این اتوبوس اعلام نشده است. ایسنا از این حادثه نوشت: مدیر روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد از واژگونی یک دستگاه اتوبوس در منطقه «خان‌احمد» گچساران در محور نورآباد- گچساران خبرداد. محمدرضا قنبری گفت: این واژگونی منجر به مصدوم‌شدن ۱۴ مسافر اتوبوس شد. وی با بیان اینکه این اتوبوس با ۴۰ دانش‌آموز دختر در قالب کاروان راهیان‌نور از استان سیستان و بلوچستان به مقصد مناطق عملیاتی در حرکت بود، اظهارکرد: این تصادف در ساعت ۱۳:۲۷ روز چهارشنبه در یک پیچ در منطقه خان احمد گچساران رخ داد. مدیر روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانش‌آموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است. قنبری اضافه کرد: چهار دستگاه آمبولانس اورژانس ۱۱۵ و دو دستگاه آمبولانس هلال‌احمر به همراه نهادهای امدادی به محل تصادف اعزام شدند.


اتوبوس راهیان نور دختران دانش آموز باز هم واژگون شد!
از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانش‌آموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است. ...
مهر در این باره نوشت: اتوبوس راهیان نور دانش آموزان سیستان و بلوچستانی در محور شیراز به گچساران واژگون شد.
این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه “خان احمد” در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد.
در این حادثه که بعداز ظهر امروز چهارشنبه اتفاق افتاد، ۱۴نفر زخمی شده اند ولی هیچ گزارشی مبنی بر کشته شدن سرنشینان این اتوبوس اعلام نشده است.
ایسنا از این حادثه نوشت: مدیر روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد از واژگونی یک دستگاه اتوبوس در منطقه «خان‌احمد» گچساران در محور نورآباد- گچساران خبرداد.
محمدرضا قنبری گفت: این واژگونی منجر به مصدوم‌شدن ۱۴ مسافر اتوبوس شد.
وی با بیان اینکه این اتوبوس با ۴۰ دانش‌آموز دختر در قالب کاروان راهیان‌نور از استان سیستان و بلوچستان به مقصد مناطق عملیاتی در حرکت بود، اظهارکرد: این تصادف در ساعت ۱۳:۲۷ روز چهارشنبه در یک پیچ در منطقه خان احمد گچساران رخ داد.
مدیر روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانش‌آموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است.
قنبری اضافه کرد: چهار دستگاه آمبولانس اورژانس ۱۱۵ و دو دستگاه آمبولانس هلال‌احمر به همراه نهادهای امدادی به محل تصادف اعزام شدند.

عکس / شعار نویسی روی ماشین در مورد یزید

عکس / شعار نویسی روی ماشین در مورد یزید












گرفتن رضایت اجباری از خانواده ستار بهشتی توسط ماموران امنیتی اظهارات مادر وی : حتی نگذاشتند برای آخرین بار صورتش را ببینم کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران : یک منبع نزدیک به خانواده ستار بهشتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت علیرغم قول پیگیری مسوولان برای معرفی افرادی که در جریان بازجویی این وب لاگ نویس موجب مرگ او شده اند، چند روز پس از دفن ستار ماموران امنیتی مادر او را به دفترخانه ای برده اند و از آنها رضایت کتبی گرفته اند. وی به کمپین گفت: «می خواهند بازجویان را با این کار و همچنین اعلامیه پزشکی قانونی از مجازات رهایی بخشند.» گوهرعشقی مادرستاربهشتی درمصاحبه ای با کمپین از صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه درخواست کرد که به او اجازه بدهد با او ملاقات حضوری داشته باشد و در خصوص پیگیری مرگ فرزندنش با او صحبت کند: «من از آقای لاریجانی و دادستان تهران تقاضا دارم که اجازه ملاقات به من بدهند تا بتوانم مستقیم با آنها درباره مرگ پسرم صحبت کنم. من یک مادر داغدیده هستم، از آنها خواهش می کنم که به من یک وقت ملاقات بدهند. من نمی خواهم که ستار دیگری ساخته شود، از تمام مسولان تمنا می کنم که پیگیر مرگ بچه ام باشند و از خونش نگذرند… من هیچ چیز نمی خواهم جز اینکه مسولان قاتلان پسرم مجازات شوند.» گوهر عشقی در واکنش به برخی اظهارنظرهای مطرح شده توسط مسوولین در خصوص اینکه مرگ ستاربهشتی به دلایل طبیعی و یا بیماری او بوده است به کمپین گفت:«من اصلا این حرف را قبول نمی کنم. ستار ۳۵ سالش بود و سالم. نه بیماری قلبی داشت که می گویند قلبش گرفته است و نه هیچ مشکل دیگری داشت. سه شنبه ای بچه ام را بردند سه شنبه هفته بعدش گفتند بیا و جنازه اش را بگیر. آخر من چطور می توانم باور کنم که مرگ او طبیعی بوده است.» گوهر عشقی با اظهار اینکه او حتی اجازه دیدن فرزندش را برای آخرین بار نداشته است، گفت: «اگر به مرگ طبیعی مرده بود چرا به ما اجازه ندادند که خودمان بشوریمش، خودمان همه مراسم دفن و کفنش را انجام دهیم. چرا دخترم را تهدید کردند و بهش گفتند اگر به خودت رحم نمی کنی حداقل به بچه ۶ ماهه ات رحم کن؟ چرا نگذاشتند من برای آخرین بار صورت پسرم را ببینم. یکی از نزدیکان مان فقط توانست ستار را ببیند که می گفت کفنش در قسمت پایین پاهایش خونی و بدنش کبود بوده است.» گوهرعشقی با اعتراض به جوابیه پزشک قانونی گفت:« من می خواهم به پزشکانی که نوشته اند ستار به مرگ طبیعی مرده است، بگویم فقط روز قیامت را در نظر داشته باشید. آنها دروغ می گویند و من حرف هایشان را اصلا قبول ندارم.» مادر ستار بهشتی با اظهار اینکه برای مصاحبه با رسانه ها تهدید می شود به کمپین گفت:« به من می گویند مصاحبه نکن. من هم می گویم که دیگر از هیچ چیز نمی ترسم. من ازخون بچه ام نمی گذارم.می گویم آنقدر مصاحبه می کنم تا بالاخره جواب بگیرم.» گوهر عشقی در پاسخ به اینکه آیا به دفن سریع پسرش رضایت داده و آیا اعتراضی به ندیدن جنازه پسرش نداشته است گفت:« همه چیز سریع اتفاق افتاد. همه کارها را ماموران انجام دادند، حتی زیر جنازه را هم ماموران گرفته بودند و فقط من و دخترم لااله الله را می گفتیم. به ما اجازه هیچ کاری را ندادند. بهشان التماس کردم که بگذارند برای آخرین بار پسرم را ببینم اما قبول نکردند. گفتند فقط جنازه در قبر باز می شود. من اصلا پسرم را برای آخرین بار ندیدم. کل نماز خواندن و دفن کردن نیم ساعت طول کشید.» گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی خطاب به مسولانی که تا به حال پیگیر مرگ فرزندش بودند، گفت:« من از تمام مسولانی که دنبال پرونده پسرم بودند تشکر می کنم و می خواهم تا روشن شدن قضیه تلاش کنند.» خانم عشقی در پایان در حالیکه به شدت متاثر بود، خطاب به ستار بهشتی گفت:«راضی ام ازت، خدا راضی ازت باشد. افتخار می کنم که مادرش هستم، شیرم را حلالش می کنم.» درتاریخ پنج شنبه ۲ آذر، دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درخصوص گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد که محتمل ترین علت منجر به فوت می تواند پدیده شوک باشد اما در خصوص آن توضیحات بیشتری ارائه نکرد. در این بیانیه آمده است:‌« در تاریخ ۲۱/۸/۱۳۹۱ نظریه بخش سم‌شناسی و آسیب‌شناسی پزشکی قانونی واصل شد که طی آن وجود هرگونه دارو یا سم در بدن متوفی منفی اعلام گردید. در نظر ۲۴/۸/۱۳۹۱ اعلام گردیده است در معاینه ظاهری بعمل آمده چند مورد کبودی در حال جذب در تنه و اندام تحتانی و سائیدگی در قدام ساق چپ مشاهده گردیده و اعلام علت فوت به انجام تحقیقات قضایی منوط گردید. در آخرین نظریه کمیسیون پزشکی ۷ نفره (پزشکان متخصص پزشکی قانونی) که به تاریخ ۳۰/۸/۱۳۹۱ صادر گردیده، آمده است: «در حال حاضر با توجه به بررسیهای انجام شده و با اطلاعات موجود، تعیین علت قطعی فوت از لحاظ پزشکی مقدور نبوده، اما نظر به این‌که در معاینه‌ی جسد و بررسی‌های تکمیلی هیچ‌گونه دلایل و شواهدی از بیماری منجر به فوت احراز نگردیده است، محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیده‌ی شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد».

گرفتن رضایت اجباری از خانواده ستار بهشتی توسط ماموران امنیتی
اظهارات مادر وی : حتی نگذاشتند برای آخرین بار صورتش را ببینم


کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران : یک منبع نزدیک به خانواده ستار بهشتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت علیرغم قول پیگیری مسوولان برای معرفی افرادی که در جریان بازجویی این وب لاگ نویس موجب مرگ او شده اند، چند روز پس از دفن ستار ماموران امنیتی مادر او را به دفترخانه ای برده اند و از آنها رضایت کتبی گرفته اند. وی به کمپین گفت: «می خواهند بازجویان را با این کار و همچنین اعلامیه پزشکی قانونی از مجازات رهایی بخشند.»

گوهرعشقی مادرستاربهشتی درمصاحبه ای با کمپین از صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه درخواست کرد که به او اجازه بدهد با او ملاقات حضوری داشته باشد و در خصوص پیگیری مرگ فرزندنش با او صحبت کند: «من از آقای لاریجانی و دادستان تهران تقاضا دارم که اجازه ملاقات به من بدهند تا بتوانم مستقیم با آنها درباره مرگ پسرم صحبت کنم. من یک مادر داغدیده هستم، از آنها خواهش می کنم که به من یک وقت ملاقات بدهند. من نمی خواهم که ستار دیگری ساخته شود، از تمام مسولان تمنا می کنم که پیگیر مرگ بچه ام باشند و از خونش نگذرند… من هیچ چیز نمی خواهم جز اینکه مسولان قاتلان پسرم مجازات شوند.»

گوهر عشقی در واکنش به برخی اظهارنظرهای مطرح شده توسط مسوولین در خصوص اینکه مرگ ستاربهشتی به دلایل طبیعی و یا بیماری او بوده است به کمپین گفت:«من اصلا این حرف را قبول نمی کنم. ستار ۳۵ سالش بود و سالم. نه بیماری قلبی داشت که می گویند قلبش گرفته است و نه هیچ مشکل دیگری داشت. سه شنبه ای بچه ام را بردند سه شنبه هفته بعدش گفتند بیا و جنازه اش را بگیر. آخر من چطور می توانم باور کنم که مرگ او طبیعی بوده است.»

گوهر عشقی با اظهار اینکه او حتی اجازه دیدن فرزندش را برای آخرین بار نداشته است، گفت: «اگر به مرگ طبیعی مرده بود چرا به ما اجازه ندادند که خودمان بشوریمش، خودمان همه مراسم دفن و کفنش را انجام دهیم. چرا دخترم را تهدید کردند و بهش گفتند اگر به خودت رحم نمی کنی حداقل به بچه ۶ ماهه ات رحم کن؟ چرا نگذاشتند من برای آخرین بار صورت پسرم را ببینم. یکی از نزدیکان مان فقط توانست ستار را ببیند که می گفت کفنش در قسمت پایین پاهایش خونی و بدنش کبود بوده است.»
گوهرعشقی با اعتراض به جوابیه پزشک قانونی گفت:« من می خواهم به پزشکانی که نوشته اند ستار به مرگ طبیعی مرده است، بگویم فقط روز قیامت را در نظر داشته باشید. آنها دروغ می گویند و من حرف هایشان را اصلا قبول ندارم.» مادر ستار بهشتی با اظهار اینکه برای مصاحبه با رسانه ها تهدید می شود به کمپین گفت:« به من می گویند مصاحبه نکن. من هم می گویم که دیگر از هیچ چیز نمی ترسم. من ازخون بچه ام نمی گذارم.می گویم آنقدر مصاحبه می کنم تا بالاخره جواب بگیرم.»

گوهر عشقی در پاسخ به اینکه آیا به دفن سریع پسرش رضایت داده و آیا اعتراضی به ندیدن جنازه پسرش نداشته است گفت:« همه چیز سریع اتفاق افتاد. همه کارها را ماموران انجام دادند، حتی زیر جنازه را هم ماموران گرفته بودند و فقط من و دخترم لااله الله را می گفتیم. به ما اجازه هیچ کاری را ندادند. بهشان التماس کردم که بگذارند برای آخرین بار پسرم را ببینم اما قبول نکردند. گفتند فقط جنازه در قبر باز می شود. من اصلا پسرم را برای آخرین بار ندیدم. کل نماز خواندن و دفن کردن نیم ساعت طول کشید.»

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی خطاب به مسولانی که تا به حال پیگیر مرگ فرزندش بودند، گفت:« من از تمام مسولانی که دنبال پرونده پسرم بودند تشکر می کنم و می خواهم تا روشن شدن قضیه تلاش کنند.» خانم عشقی در پایان در حالیکه به شدت متاثر بود، خطاب به ستار بهشتی گفت:«راضی ام ازت، خدا راضی ازت باشد. افتخار می کنم که مادرش هستم، شیرم را حلالش می کنم.»

درتاریخ پنج شنبه ۲ آذر، دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درخصوص گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد که محتمل ترین علت منجر به فوت می تواند پدیده شوک باشد اما در خصوص آن توضیحات بیشتری ارائه نکرد. در این بیانیه آمده است:‌« در تاریخ ۲۱/۸/۱۳۹۱ نظریه بخش سم‌شناسی و آسیب‌شناسی پزشکی قانونی واصل شد که طی آن وجود هرگونه دارو یا سم در بدن متوفی منفی اعلام گردید. در نظر ۲۴/۸/۱۳۹۱ اعلام گردیده است در معاینه ظاهری بعمل آمده چند مورد کبودی در حال جذب در تنه و اندام تحتانی و سائیدگی در قدام ساق چپ مشاهده گردیده و اعلام علت فوت به انجام تحقیقات قضایی منوط گردید. در آخرین نظریه کمیسیون پزشکی ۷ نفره (پزشکان متخصص پزشکی قانونی) که به تاریخ ۳۰/۸/۱۳۹۱ صادر گردیده، آمده است: «در حال حاضر با توجه به بررسیهای انجام شده و با اطلاعات موجود، تعیین علت قطعی فوت از لحاظ پزشکی مقدور نبوده، اما نظر به این‌که در معاینه‌ی جسد و بررسی‌های تکمیلی هیچ‌گونه دلایل و شواهدی از بیماری منجر به فوت احراز نگردیده است، محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیده‌ی شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد».

معترضان مصری دفاتر اخوان المسلمین را در چند شهر به آتش کشیدند ببی بی سی : ه گزارش تلویزیون دولتی مصر، مخالفان دفاتر اخوان‌المسلمین را به آتش کشیده‌اند. از روز گذشته مخالفان اخوان‌المسلمین برای اعتراض به دستور اخیر محمد مرسی، که رئیس جمهوری را به قدرت بلامنازع ساختار سیاسی بدل می‌کند، تظاهراتی ترتیب داده‌اند. مطابق دستور جدید آقای مرسی هیچ مرجعی، از جمله قوه قضاییه، نمی‌تواند تصمیمات رئیس‌جمهوری را نقض کند. محمد مرسی امروز در کاخ ریاست جمهوری برای هواداران خود سخنرانی کرد. او از فرمان صادرشده خود دفاع کرد و گفت در حال هدایت مصر در مسیر آزادی و دموکراسی است و گفت همه مصری‌ها به یک اندازه در امور این کشور سهیم هستند. هم زمان با سخنرانی او هزاران نفر از مخالفانش به تظاهرات اعتراضی در میدان تحریر قاهره، پایتخت، دست زدند. مخالفان رییس‌جمهوری اسلام‌گرای مصر در شهرهای سوئز، پورت سعید و اسماعیلیه دفاتر اخوان المسلمین را به آتش کشیده‌اند. همچنین هواداران و مخالفان او در شهر اسکندریه با یکدیگر درگیر شده‌اند. یکی از سخنگویان اخوان‌المسلمین دستور آقای مرسی را اقدامی "انقلابی و مردمی" خوانده است. 'فرعون جدید' آقای مرسی دستور اخیر خود را در پی برقراری آتش‌بس میان اسرائیل و حماس، که به ابتکار مصر ممکن شد، صادر کرده است. برخی از مخالفان صدور آن را به "کودتا" تشبیه کرده‌اند. سامح عاشور، رئیس کانون وکلا، و محمد البرادعی و عمرو موسی، از چهره‌های سرشناس مخالف دولت، در یک نشست خبری مشترک گفتند دستور اخیر رئیس‌جمهوری اختیارات هر سه قوه را به انحصار رئیس‌جمهوری در می‌آورد. محمد البرادعی، رئیس پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و برنده جایزه صلح نوبل، گفته آقای مرسی با این اقدام "خود را به عنوان فرعون جدید مصر منصوب کرده است." آقای البرادعی گفته این ضربه‌ای شدید به انقلاب مصر است. در مقابل هواداران اخوان المسلمین و آقای مرسی می‌گویند این دستور به تقویت انقلاب کمک می‌کند. خود او پیش از این گفته بود که این اقدام برای "پاکسازی نهادهای حکومتی" و "نابودی ساختارهای رژیم پیشین" انجام می‌گیرد. هفته گذشته روند دادگاه رسیدگی به سرکوب خشونت‌آمیز معترضان در جریان انقلاب مصر به بروز اعتراضاتی گسترده منجر شده بود. محمد مرسی تلاش کرده بود با گماردن عبدالمجید محمود، دادستان کل، به عنوان سفیر مصر در واتیکان، او را از کار برکنار کند و روند رسیدگی به دادگاه سرکوب‌های میدان تحریر را تغییر دهد، اما موفق نشد. فرمان جدید آقای مرسی علاوه بر این محاکمات، به او اختیارات گسترده‌ای قانون‌گذاری داده است.

معترضان مصری دفاتر اخوان المسلمین را در چند شهر به آتش کشیدند

ببی بی سی : ه گزارش تلویزیون دولتی مصر، مخالفان دفاتر اخوان‌المسلمین را به آتش کشیده‌اند.
از روز گذشته مخالفان اخوان‌المسلمین برای اعتراض به دستور اخیر محمد مرسی، که رئیس جمهوری را به قدرت بلامنازع ساختار سیاسی بدل می‌کند، تظاهراتی ترتیب داده‌اند.
مطابق دستور جدید آقای مرسی هیچ مرجعی، از جمله قوه قضاییه، نمی‌تواند تصمیمات رئیس‌جمهوری را نقض کند.
محمد مرسی امروز در کاخ ریاست جمهوری برای هواداران خود سخنرانی کرد. او از فرمان صادرشده خود دفاع کرد و گفت در حال هدایت مصر در مسیر آزادی و دموکراسی است و گفت همه مصری‌ها به یک اندازه در امور این کشور سهیم هستند.
هم زمان با سخنرانی او هزاران نفر از مخالفانش به تظاهرات اعتراضی در میدان تحریر قاهره، پایتخت، دست زدند.
مخالفان رییس‌جمهوری اسلام‌گرای مصر در شهرهای سوئز، پورت سعید و اسماعیلیه دفاتر اخوان المسلمین را به آتش کشیده‌اند.
همچنین هواداران و مخالفان او در شهر اسکندریه با یکدیگر درگیر شده‌اند.
یکی از سخنگویان اخوان‌المسلمین دستور آقای مرسی را اقدامی "انقلابی و مردمی" خوانده است.
'فرعون جدید'
آقای مرسی دستور اخیر خود را در پی برقراری آتش‌بس میان اسرائیل و حماس، که به ابتکار مصر ممکن شد، صادر کرده است.
برخی از مخالفان صدور آن را به "کودتا" تشبیه کرده‌اند.
سامح عاشور، رئیس کانون وکلا، و محمد البرادعی و عمرو موسی، از چهره‌های سرشناس مخالف دولت، در یک نشست خبری مشترک گفتند دستور اخیر رئیس‌جمهوری اختیارات هر سه قوه را به انحصار رئیس‌جمهوری در می‌آورد.
محمد البرادعی، رئیس پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و برنده جایزه صلح نوبل، گفته آقای مرسی با این اقدام "خود را به عنوان فرعون جدید مصر منصوب کرده است." آقای البرادعی گفته این ضربه‌ای شدید به انقلاب مصر است.
در مقابل هواداران اخوان المسلمین و آقای مرسی می‌گویند این دستور به تقویت انقلاب کمک می‌کند.
خود او پیش از این گفته بود که این اقدام برای "پاکسازی نهادهای حکومتی" و "نابودی ساختارهای رژیم پیشین" انجام می‌گیرد.
هفته گذشته روند دادگاه رسیدگی به سرکوب خشونت‌آمیز معترضان در جریان انقلاب مصر به بروز اعتراضاتی گسترده منجر شده بود.
محمد مرسی تلاش کرده بود با گماردن عبدالمجید محمود، دادستان کل، به عنوان سفیر مصر در واتیکان، او را از کار برکنار کند و روند رسیدگی به دادگاه سرکوب‌های میدان تحریر را تغییر دهد، اما موفق نشد.
فرمان جدید آقای مرسی علاوه بر این محاکمات، به او اختیارات گسترده‌ای قانون‌گذاری داده است.

مصطفی بادکوبه‌ای، شاعر منتقد دولت جهت اجرای حکم خود را به زندان اوین معرفی کرد دکتر مصطفی بادکوبه‌ای جهت اجرای حکم ۱۸ ماه حبس، خود را به زندان اوین معرفی نمود. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز ۱ آذر ماه سال جاری ساعت ۱۰ صبح دکتر مصطفی باد کوبه‌ای برای اجراء حکم ۱۸ ماه حبس به زندان اوین رفت. پیش‌تر باد کوبه‌ای در حوادث پس از انتخابات بازداشت و نزدیک به ۲ ماه در بازداشت انفرادی بود. وی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم گردیده بود که حکم او در دادگاه تجدید نظر به ۱۸ ماه حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از شعر خوانی در انجمنهای ادبی و ۳ میلیون ریال جزای نقدی تبدیل گردید. مصطفی بادکوبه‌ای پس از انتخابات ۱۳۸۸ به سرودن اشعار در انتقاد از دولت احمدی‌نژاد و حمایت از کسانی که او در شعر‌هایش از آنان به عنوان «فتنه گران» یاد کرده‌است پرداخت.

مصطفی بادکوبه‌ای، شاعر منتقد دولت جهت اجرای حکم خود را به زندان اوین معرفی کرد


دکتر مصطفی بادکوبه‌ای جهت اجرای حکم ۱۸ ماه حبس، خود را به زندان اوین معرفی نمود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز ۱ آذر ماه سال جاری ساعت ۱۰ صبح دکتر مصطفی باد کوبه‌ای برای اجراء حکم ۱۸ ماه حبس به زندان اوین رفت.
پیش‌تر باد کوبه‌ای در حوادث پس از انتخابات بازداشت و نزدیک به ۲ ماه در بازداشت انفرادی بود.
وی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم گردیده بود که حکم او در دادگاه تجدید نظر به ۱۸ ماه حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از شعر خوانی در انجمنهای ادبی و ۳ میلیون ریال جزای نقدی تبدیل گردید.
مصطفی بادکوبه‌ای پس از انتخابات ۱۳۸۸ به سرودن اشعار در انتقاد از دولت احمدی‌نژاد و حمایت از کسانی که او در شعر‌هایش از آنان به عنوان «فتنه گران» یاد کرده‌است پرداخت.

"دولت با احساسات مردم بوشهر بازی نکند" به گزارش مهر، حجت‌الاسلام محمد گنجی در خطبه‌های امروز نماز جمعه جم با تاکید بر لزوم تلاش مسئولان برای ایجاد ارامش در سطح جامعه اظهار داشت: از دولت می‌خواهیم با احساسات مردم بوشهر بازی نکند و در شرایطی که کشور نیازمند آرامش است، باید از برانگیختن حساسیت مردم اجتناب کنیم. امام جمعه جم با انتقاد از تصمیم برخی مسئولان در الحاق بخشی از استان بوشهر به فارس برای رسیدن به خلیج فارس تصریح کرد: در دو دهه اخیر همواره بحث انتزاع بخش‌هایی از استان‌های بوشهر یا هرمزگان به فارس مطرح بوده و همواره نگرانی‌های مردم را در پی داشته و این طرح در سال‌های اخیر با مقاومت مردمی منتفی شده بود. گنجی به اقدامات پشت پرده برای رسیدن استان فارس به دریا اشاره کرد و ابراز داشت: از دولت سئوال داریم که شما که سنگ مردم را به سینه می‌زنید و با توجه به مشکلات اقتصادی اخیر که مردم را نگران کرده، چرا خود دولت برای مردم نگرانی ایجاد می‌کند و چرا استان بوشهر و هرمزگان باید همواره دلهره داشته باشند. وی گفت: هم‌اکنون 70 درصد مدیران پارس جنوبی از استان‌های همجوار هستند و بیشتر سهم شاغلان نیز متعلق به استان فارس است، چرا دولتمردان به خود اجازه می‌دهند پشت پرده برای جدایی بخش‌هایی از بوشهر تصمیم‌گیری کنند. امام جمعه جم همچنین در ادامه از نمایندگان استان بوشهر در مجلس شورای اسلامی برای پیگیری مسئله جدایی بخش‌هایی از استان تقدیر کرد.

"دولت با احساسات مردم بوشهر بازی نکند"

به گزارش مهر، حجت‌الاسلام محمد گنجی در خطبه‌های امروز نماز جمعه جم با تاکید بر لزوم تلاش مسئولان برای ایجاد ارامش در سطح جامعه اظهار داشت:  از دولت می‌خواهیم با احساسات مردم بوشهر بازی نکند و در شرایطی که کشور نیازمند آرامش است، باید از برانگیختن حساسیت مردم اجتناب کنیم.

امام جمعه جم با انتقاد از تصمیم برخی مسئولان در الحاق بخشی از استان بوشهر به فارس برای رسیدن به خلیج فارس تصریح کرد: در دو دهه اخیر همواره بحث انتزاع بخش‌هایی از استان‌های بوشهر یا هرمزگان به فارس مطرح بوده و همواره نگرانی‌های مردم را در پی داشته و این طرح در سال‌های اخیر با مقاومت مردمی منتفی شده بود.

گنجی به اقدامات پشت پرده برای رسیدن استان فارس به دریا اشاره کرد و ابراز داشت: از دولت سئوال داریم که شما که سنگ مردم را به سینه می‌زنید و با توجه به مشکلات اقتصادی اخیر که مردم را نگران کرده، چرا خود دولت برای مردم نگرانی ایجاد می‌کند و چرا استان بوشهر و هرمزگان باید همواره دلهره داشته باشند.

وی گفت: هم‌اکنون 70 درصد مدیران پارس جنوبی از استان‌های همجوار هستند و بیشتر سهم شاغلان نیز متعلق به استان فارس است، چرا دولتمردان به خود اجازه می‌دهند پشت پرده برای جدایی بخش‌هایی از بوشهر تصمیم‌گیری کنند.

امام جمعه جم همچنین در ادامه از نمایندگان استان بوشهر در مجلس شورای اسلامی برای پیگیری مسئله جدایی بخش‌هایی از استان تقدیر کرد.

عکس / کاریکاتوری که وزارت ارشاد به بهانه آن میخواهد انتشار روزنامه مغرب را متوقف کند در همین رابطه : وزارت ارشاد یک روزنامه دیگر را توقیف میکند: شکایت وزارت ارشاد از روزنامه مغرب بخاطر انتشار یک کاریکاتور

عکس / کاریکاتوری که وزارت ارشاد به بهانه آن میخواهد انتشار روزنامه مغرب را متوقف کند

در همین رابطه :
وزارت ارشاد یک روزنامه دیگر را توقیف میکند:
 شکایت وزارت ارشاد از روزنامه مغرب بخاطر انتشار یک کاریکاتور