Saturday, May 22, 2010

دادستان تهران نا خواسته، پرونده قتل عام 67 را گشود

دادستان تهران نا خواسته، پرونده قتل عام 67 را گشود
مهدی کروبی در نامه به آیت الله اردبیلی
جزئیات قتل عام 67
و دخالت امام در ابهام است



برای عبور از فضای فعلی و نجات كشور از طریق انتقال واقعیت‌های جامعه به بزرگان نظام رسالت خویش را بمنظور برون‌رفت از فضای فعلی ایفا نمائید.

طبیعی است كه هر كشوری همواره با فراز و نشیب‌هایی روبرو است، ولی شرایط حساسی كه اكنون كشور ما در آن قرار گرفته است موجب شده است كه یكی از استثنایی‌ترین وضعیت‌ها را در طول تاریخ با آن مواجه باشیم.

جز تعدادی نماینده اصلاح‌طلب و اصولگرای منصف، بقیه نمایندگان مجلس وكیل ‌الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیاده‌نظام چكمه‌پوشان شده اند.

رئیس قوه‌قضائیه به عنوان قاضی القضات، وظیفه خود را دفاع تمام قد از دولت می‌داند و به آن افتخار می‌نماید، غافل از آنكه قانون اساسی تمامی شهروندان حتی شخص رهبر را در مقابل قانون مساوی اعلام كرده است. دادستان تهران برای توجیه اقدام تشكیلات قضایی در رابطه با اعدام 5 نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع كاندیداهای معترض انتخابات و بویژه در رد سخنان نخست‌وزیر زمان امام به سال 67 اشاره كرده و اعلام می‌كند كه چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدام‌هایی كه با حكم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نكردند. ایشان همان حرفی را می‌زند كه دشمن می‌گوید. تاكنون كسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا كه هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست كه تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته‌اند. به نظر می‌رسد كه ایشان برای توجیه عملكرد فعلی دستگاه قضایی در این شرایط چنین مسائلی را بیان می‌كند. هیچ زمانی به اندازه اكنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشته‌اند. به طوری كه اختیارات این قوه را محدود یا سلب كنند.

به گفته برخی از كسانی كه آزاد می‌شوند بازجوها می‌گویند كه تعیین حكم در اختیار آنها و نهادهای دیگر است و قاضی و دستگاه قضایی در این باره تصمیم گیرنده نیست.

اما، دولت. دولتی كه از بی‌آلایشی و سادگی سخن می‌گوید و آن را در بوق و كرنا می‌كند، هنوز نتوانسته ساده‌ترین گره‌های اقتصادی مردم را باز كند و هر روز تنها با طرح مسائلی چون وقوع زلزله، افزایش جمعیت و كوچ از تهران و تعطیلاتی نسنجیده و عجولانه كه بارها اخبار ضد و نقضی درباره آن منعكس می‌شود به سرگرم كردن خود و مایه نگرانی برای مردم می‌شود.

رئیس‌جمهور هر كشوری كانون غرور یك ملت است ولی رئیس دولت فعلی ایران با رفتارهای عجیب و غریب و منحصر به فرد موجب تحقیر ملت ایران در دنیا شده است.

اداره‌كنندگان كشور به جای توجه به قانون اساسی و برنامه‌ریزی براساس نظرات كارشناسی و تخصصی، با تصمیمات خلق‌الساعه و از رمالی و جادوگری استفاده می کنند.





متن نامه شیخ مهدی کروبی به آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی



با سلام و احترام


در روزگار سختی به سر می‌بریم و می‌دانم كه حضرتعالی بهتر از من نسبت به شرایط آگاه هستید و بارها شنیده‌ام كه با بیان مطالبی متفاوت نگرانی‌های خودتان را مطرح كرده‌اید. این روزها حتی بسیاری به‌عنوان مأمن و پناهگاه به منزل شما مراجعه كرده‌اند و از برخوردهایی كه با عزیزانشان می‌شود با شما سخن گفته‌اند و البته می‌دانم كه حضرتعالی نیز بسیار از این شرایط ناراحت شده و اقداماتی را برای پیگیری قضایا داشته‌اید. مطلع شده‌ام در این راستا دیدارهایی داشته‌اید و به گفت‌وگو برای حل قضایا پرداخته‌اید .با اطلاع از این شرایط تصمیم بر آن گرفتم تا از جایگاه یكی از دلسوزان این نظام و كشور با نگارش نامه‌ای نگرانی‌هایم را با شما در میان گذارم.

آنچه كه موجب شد حضرتعالی مخاطب نامه اینجانب قرار گیرید، تلاش‌هایتان برای شكل‌گیری نظام در كنار بنیانگذار آن و نقش مهمتان در استقرار نظام بعنوان یكی از اعضای شورای انقلاب، اولین دادستان كل كشور، ریاست قوه قضائیه و دیوان عالی كشور پس از شهید بهشتی و حضور در جایگاه امامت جمعه تهران برای سال‌های متمادی و مهم‌تر از همه وداع با قدرت برای رونق بخشیدن به حوزه‌های علمیه بوده است كه همگی، بخصوص قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت ایجاب می‌كند كه از یك طرف به عنوان وظیفه شرعی و از طرف دیگر احساس مسوولیت نسبت به نظامی كه هم در استقرار و هم تثبیت آن نقش موثری داشته‌اید، برای عبور از فضای فعلی و نجات كشور از طریق انتقال واقعیت‌های جامعه به بزرگان نظام رسالت خویش را بمنظور برون‌رفت از فضای فعلی ایفا نمایید، همچنانكه تاكنون نیز علیرغم همه محدودیت‌ها در این عرصه تلاش نموده‌اید.


طبیعی است كه هر كشوری همواره با فراز و نشیب‌هایی روبرو است، ولی شرایط حساسی كه اكنون كشور ما در آن قرار گرفته است موجب شده است كه یكی از استثنایی‌ترین وضعیت‌ها را در طول تاریخ با آن مواجه باشیم كه بعنوان نمونه به مواردی از آن در عرصه‌های مختلف اشاره می‌نمایم.


1- قانون اساسی بعنوان میثاق شهروندان و اداره‌ كنندگان جامعه كه باید سرلوحه و منشور محكمی برای اداره جامعه تلقی شود و روابط نهادهای حاكمیت با یكدیگر و همچنین حاكمیت با شهروندان را تنظیم نماید. بر همین اساس رئیس‌جمهور و نمایندگان در بدو تصدی خود سوگند یاد می‌نمایند كه پاسدار و حافظ آن بوده و برای اجرای آن تلاش نمایند که امروزه به بوته فراموشی سپرده شده و صحبت از قانون اساسی بویژه فصل مربوط به حقوق ملت در نظر حكومت‌گران به ذنب لایغفری تبدیل شده است. چه بسیار از نخبگان ملت به دلیل بحث از این اصول، آزادی آنها سلب و به زندان افتاده‌اند و یا حقوق آنها به نحوی محدود شده است كه از خدمت به كشور در عرصه‌های مختلف به بهانه عدم صلاحیت محروم گردیده‌اند. متاسفانه اداره‌كنندگان كشور به جای توجه به قانون اساسی و برنامه‌ریزی براساس نظرات كارشناسی و تخصصی با تصمیمات خلق‌الساعه و استفاده از رمالی و جادوگری و به مسخره گرفتن مقدسات دینی كه جز از آسیب دیدن بنیان‌های دینی و معنوی جامعه ارمغانی نداشته، بزرگ‌ترین هزینه را بر كشور، شهروندان و دین روا داشته‌اند.


2 - مهم‌ترین رهاورد انقلاب اسلامی ما خط بطلان كشیدن بر استبداد 2500 ساله شاهنشاهی و حاكمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خودشان بوده است كه در اصلی‌ترین شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» متبلور بود. متاسفانه برخلاف آنچه كه مشی عملی بنیانگذار نظام بود، یعنی حكومت بر قلوب مردم، با سلب بدیهی‌ترین آزادی‌های مشروع شهروندان و ایجاد جو امنیتی و پلیسی در جامعه، آرامش از جامعه سلب شده است، به نحوی كه شهروندان به‌خصوص قشر آگاه، نخبگان و دانشگاهی و بدون اغراق همه اقشار جامعه در بدترین وضعیت روحی و روانی و بدون امید به آینده خود و فرزندانشان گذران زندگی می‌نمایند.

متاسفانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی كه به تعبیر حضرت امام (ره( می‌بایست در راس امور بوده و از انحراف كشور از مسیری كه قانون اساسی ترسیم نموده جلوگیری نمایند، باتوجه به سازوكارهایی كه در جهت فرمایشی شدن انتخابات توسط شورای نگهبان اعمال شده است، به جز گروه اندكی از نمایندگان اصلاح‌طلب و اصولگرای منصف كه با درك واقعی از شرایط جامعه دلسوزانه نظرات خود را ابراز می‌نمایند، به‌عنوان وكیل ‌الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیاده‌نظام چكمه‌پوشان در ایجاد این فضا، نقش موثری را ایفا می‌نمایند. قوه‌قضائیه كه باید به‌عنوان قوه‌ای مستقل براساس تصریح قانون اساسی پشتیبان حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان باشد و به صورت بیطرفانه براساس اصل بیطرفی دادرس به فصل خصومت پرداخته و در پرونده‌هایی كه یك طرف آن حاكمیت است با حضور هیات منصفه و به صورت علنی به اتهامات سیاسی و مطبوعات رسیدگی نماید، كه فلسفه آن این است كه هیات منصفه كه نمایندگی افكار عمومی را برعهده دارد درخصوص مجرمیت یا عدم مجرمیت و استحقاق تخفیف مجازات یا عدم استحقاق اظهارنظر نمایند، به عنوان ابزار حاكمیت و نهادهای نظامی و امنیتی تبدیل شده است. تا جایی كه با كمال تاسف رئیس قوه‌قضائیه به عنوان قاضی القضات، وظیفه خود را دفاع تمام قد از دولت می‌داند و به آن افتخار می‌نماید، غافل از آنكه قانون اساسی تمامی شهروندان حتی شخص رهبر را در مقابل قانون مساوی اعلام كرده است. حال اگر رسالت قوه‌قضائیه دفاع تمام قد از دولت است، پس شهروندان این كشور كه مورد ظلم و اجحاف حكومت واقع می‌شوند دعوای خود را باید به كجا ببرند.

جای تاسف است كه در شرایط فعلی هیچ مرجع قضایی كه پناهگاه مردم باشد وجود ندارد، گویی كه دستگاه قضا تنها شكل نمادینی است كه عنوانی از آن باقی مانده و قرار نیست كه مسوولانه و بدون دخالت گرایش سیاسی به بررسی مسائل پس از انتخابات بپردازد.

حضرتعالی كه از آغاز انقلاب تا پایان دوران حضورتان در سمت‌های حكومتی در دستگاه قضایی حضور داشتید به خوبی می‌دانید كه هیچ زمانی به اندازه اكنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشته‌اند. به طوری كه اختیارات این قوه را محدود یا سلب كنند. همانطور كه آگاه هستید در حوادث پس از انتخابات تعداد بسیاری از نیروهای انقلابی و شهروندان تنها به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات بازداشت شده و یا كشته و مجروح شدند و توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی‌ها بسیاری از اموال مردم تخریب شد و البته این روند هنوز ادامه دارد و هر روز بسیاری از نیروها احضار و بازداشت می‌شوند.

به گفته برخی از كسانی كه آزاد می‌شوند بازجوها می‌گویند كه تعیین حكم در اختیار آنها و نهادهای دیگر است و قاضی و دستگاه قضایی در این باره تصمیم گیرنده نیست و اكنون به جای آنكه دستگاه قضایی تامین‌كننده امنیت مردم باشد به نهادی برای ایجاد ارعاب و بازداشت تبدیل شده است. شما شاهد وضعیت مطبوعات، دانشگاه‌ها، روحانیون و گروه‌های سیاسی و صنوف مختلف هستید كه در خفقان و فشار قرار دارند. برخوردهایی با تعدادی از دراویش صوفی، شیعه اثنی عشری كه جزو شهروندان ایران هستند و از حق زندگی در كشور برخوردارند، می‌شود و به آنها اجازه داده نمی‌شود كه حتی مراسم‌های مذهبی‌شان را برگزار كنند و با تهمت و افترا بسیاری از آنها را بازداشت كرده و احكام سنگینی برایشان صادر می‌كنند. آخر این چه دستگاه قضایی است كه به جای دفاع از مردم، اعم از همه گروه‌ها و اقلیت‌های دینی، مذهبی و قومی به موازات دیگر نهادها، با آنها برخورد امنیتی و پلیسی می‌كند؟

3- شما جزو نزدیك‌ترین یاران حضرت امام هستید و از نزدیك با آرا و اندیشه‌های ایشان آشنایید. همان‌طور كه می‌دانید حضرت امام سرمایه‌‌ای هستند كه با انگشت تدبیر و با جایگاه علمی و معنوی‌شان توانستند این انقلاب را به پیروزی برسانند. ایشان 15 سال برای به ثمر رسیدن این انقلاب تلاش و مبارزه كرده و در حالی كه از وطن دور بودند، این نهضت را رهبری كردند. 10 سال در درون این نظام حضور داشتند و اكنون 21 سال از رحلت ایشان می‌گذرد. اما متاسفانه در طول این سال‌ها به جای آنكه از مواضع و اندیشه‌های ایشان به صورت جامع سخن گفته شود تا نسل جدید با اندیشه‌های وی آشنا گردند، متاسفانه از سوی جریانی خاص به صورت گزینشی و بدون توجه به شان نزول سخنان مواضع، آرا و اندیشه‌های امام خمینی براساس سلیقه و مصلحت خودشان مطرح می‌شود. مصیبت‌بارترین مساله‌ای كه اخیرا مطرح شده است و برای اولین بار چنین روندی را شاهد بودیم، اینكه در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشكیلات قضایی در رابطه با اعدام 5 نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع كاندیداهای معترض انتخابات و بویژه در رد سخنان نخست‌وزیر زمان امام به سال 67 اشاره كرده و اعلام می‌كند كه چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدام‌هایی كه با حكم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نكردند. ایشان همان حرفی را می‌زند كه دشمن می‌گوید. تاكنون كسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا كه تاكنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست كه تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته‌اند و به نظر می‌رسد كه ایشان برای توجیه عملكرد فعلی دستگاه قضایی در این شرایط چنین مسائلی را بیان می‌كند. اگرچه هدف اصلی وی از این صحبت‌ها تهدید متعرضین به روش حكومتداری آقایان است اما غافل از آنكه كسی كه وارد این صحنه‌ها شده این تهدیدها برایش ارزشی ندارد و هراسی در ادامه مسیر و هدف به خود راه نمی‌دهد.

جای ‌شگفتی است كه هیچ‌گاه از سوی این آقایان درباره بعد رحمانی، بخشش، قانون‌گرایی و دقت در حفظ حقوق شهروندی كه امام نسبت به آن تاكید داشتند سخنی گفته نمی‌شود؟ چرا كسی درباره فرمان 8 ماده‌ای حضرت امام كه در آن شرایط تدوین شد حرفی نمی‌زند؟ حضرتعالی به خوبی در جریان برخوردی كه حضرت امام با نگارنده نامه اهانت‌آمیز و تند نسبت به ایشان كه از سوی یك پیرمرد روحانی نوشته شده بود، آگاهید. شما در آن زمان رئیس دیوان عالی كشور بودید. حتما یادتان هست كه در همان زمان وقتی امام در جریان متن نامه قرار می‌گیرد به شما توصیه می‌كنند كه مبادا با نویسنده نامه برخوردی شود و تاكید می‌كنند كه حرمت نویسنده نگاه داشته شود. چرا هیچ‌گاه از این موضوع حرفی زده نمی‌شود كه وقتی حضرت امام شنیدند كه برای یكی از مسوولان شنود گذاشته‌اند به شدت ناراحت شدند و گفتند كه باید فردی كه این كار را انجام داده است را شلاق بزنند؛ چرا از این نمی‌گویند كه امام می‌فرمود اگر كسی به صورت یك زندانی سیلی بزند باید مجازات شود؛ چرا از تاكیدی كه امام برای رعایت حقوق شهروندان داشتند و تذكراتی كه در این باره به مسوولان می‌دادند حرفی زده نمی‌شود. چرا از اینكه حضرت امام دستوری مبنی بر عزل یك قاضی به علت تخلفی كه كرده بود دادند و حتی گفتند كه او مجازات شود چیزی گفته نمی‌شود چرا از سعه صدر و تحمل نقد و انتقاد ایشان برای اداره حكومت سخنی نمی‌گویند.
چرا نمی‌گویند فردی كه توسط دیگری شكنجه شده بود و مضروب بود وقتی كه فرد شكنجه شده ضارب را دستگیر می‌كند و ضارب در اختیار اوست امام می‌فرمایند كه تو گرچه توسط این شخص شكنجه شده‌ای ولی حق هیچگونه برخوردی با او نداری و او را باید به دستگاه قضایی بسپاری تا دستگاه قضا برای او حكم صادر كند.

بنابراین خوب است كه اگر مواضع امام گفته می‌شود مواضع واقعی ایشان با ذكر زمان و شان نزول گفته شود تا شناخت واقعی نسبت به وی در اذهان جامعه نقش ببندد.


4- یكی دیگر از مواردی كه این روزها موجب تاثر جامعه شده است تخریب چهره‌های انقلابی و سرمایه‌های نظام است. كاملا مشهود است جریانی كه اندیشه امام را برنمی‌تابد چنین با خشونت به یاران نزدیك حضرت امام می‌تازد و حتی بیت امام و چهره‌های بزرگ و انقلابی یورش می‌برند و تخریب می‌كنند. آیا پس از گذشت سی و یك سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌جمهوری اسلامی باید اینگونه از زحمات و تلاش‌ها و ایثارگری‌ها كسانی كه خدمت كرده‌اند قدردانی كنند.

5- در بخش مهم دیگر اداره امور متاسفانه وضع اقتصادی كشور به اندازه‌ای نابسامان است كه قابل گفتن نیست. وضع بانك‌ها، ركود مالی، بیكاری، نابسامانی مدیریت اقتصادی، بی‌انضباطی مالی، گشاده‌دستی بی‌حد و حدود از جیب ملت، توقف پروژه‌های عمرانی در بخش‌های مختلف، بویژه بخش نفت، تورم و گرانی بیش از هر زمان دیگر برای همه مردم مشهود است و این موضوعی است كه حتی متاسفانه دولتی كه از بی‌آلایشی و سادگی سخن می‌گوید و آن را در بوق و كرنا می‌كند، هنوز نتوانسته ساده‌ترین گره‌های اقتصادی مردم را باز كند و هر روز تنها با طرح مسائلی چون وقوع زلزله، افزایش جمعیت و كوچ از تهران و تعطیلاتی نسنجیده و عجولانه كه بارها اخبار ضد و نقضی درباره آن منعكس می‌شود به سرگرم كردن خود و مایه نگرانی برای مردم می‌شود. به نظر می‌رسد كه عدم توفیق دولت در ساماندهی وضع اقتصادی مردم باعث می‌شود كه آنها به روال همیشه شان در طول سال‌های گذشته انگشت اتهام به سوی مسوولان گذشته دراز كنند تا همه تقصیرات را بر گردن آنها بیاندازند و در همین شرایط وقتی گزارش‌های دیوان محاسبات منتشر می‌شود تاكید دارد كه دولت فعلی تنها بیش از 2 هزار تخلف مالی در بودجه سال 85 دارد و برخی از ارقام مفقود است و در همین حال رئیس بازرسی كل كشور گزارش‌هایی نگران‌كننده و مهمی از مفاسد در درون دولت می‌دهد.

6- نكته دیگری كه برای مردم شنیدنش تلخ است رفتارهای غیردیپلماتیك رئیس دولت فعلی است. عرصه دیپلماتیك در دنیا آداب و رسوم خاصی خود را دارد و رئیس‌جمهور هر كشوری كانون غرور یك ملت است ولی رئیس دولت فعلی ایران با رفتارهای عجیب و غریب و منحصر به فرد موجب تحقیر ملت ایران در دنیا شده است. وی كه عطش سفر خارجی دارد با سخنان خود و مكاتباتی كه هیچ‌گاه به او پاسخ داده نمی‌شوند (تاسف‌بارتر آنكه برخی ملبسین به لباس روحانیت چنین نامه‌های سخیفی را با نامه‌های پیامبر در صدر اسلام تشبیه می‌نمایند) موجبات وهن كشور را در عرصه جهانی فراهم كرده است و برای جبران این ناكامی‌ها با كشف كشورهایی كه جغرافیدانان هم برای پیدا كردن آن باید با ذره‌بین، آنها را در نقشه جهان پیدا كنند با حاتم‌بخشی‌هایی از جیب ملت تلاش می‌نماید كه چنین در افكار عمومی القا نمایند كه از متحدانی در دنیا برخوردارند. انعقاد قراردادهایی كه برای سالیان متمادی كشور را متعهد به دولت‌های دیگری می نماید و سرمایه‌گذاری‌های ایران در كشورهایی كه منافع چندانی برای کشور ندارد، غیرقابل توجیه و غیر منطقی است. براساس ضرب‌المثل قدیمی چراغی كه به خانه رواست به مسجد حرام است.

در پایان از خداوند برای حضرتعالی عافیت و سلامت آرزو نموده و امیدوارم كه اقدامات حضرتعالی به هر نحو كه مصلحت می‌دانید، سربلندی ملت بزرگ ایران آسایش، آرامش و امنیت كشور را به معنای واقعی در پی داشته باشد.

مهدی کروبی

30/02/89

برای روزهای 22 تا 30 خرداد

برای روزهای 22 تا 30 خرداد
مغزشوئی بسیجی های منتخب
در اردوگاه "باهنر" تهران



برای سالگرد 14 خرداد، روز درگذشت آیت الله خمینی و همچنین سالگرد قیام 15 خرداد سرگرم یک مانور جدید در تهران اند. قرار است از هر شهرستان حداقل 120 عضو برگزیده بسیج را به تهران بیآورند. به آنها گفته اند تا 30 خرداد در تهران خواهند ماند و برای دفاع از ولایت در روزهای 22 تا 30 خرداد باید آماده شوند.

یکی از مراکز اسکان آنها اردوگاه باهنردر شمال تهران است.

در این اردوگاه قرار است به افراد اعزامی از شهرستان ها، شب ها آموزش دفاع شخصی بدهند و روزها آموزش بصیرت برای ریشه کن کردن فتنه.

البته سهمیه دوچرخه، بن کالا و موتور سیکلت هم در این برنامه گنجانده شده است. یکی از آموزش ها، دشمن شناسی است که قرار است در آن ویژگی های ظاهری و شخصی سبزها بعنوان دشمن برشمرده شود. برای سبزها 4 ویژگی در نظر گرفته شدهاست:

1- همگی خانه هایشان در شمال تهران است. دراین خانه هااستخر دارند. این خانه ها در زمان خاتمی و هاشمی غصب شده است.

2- سبزها بشدت ضد امام حسین اند و زنگ سبز را انتخاب کرده اند تا امام حسین را بدنام کنند.

3- سبزها همگی لواط کارند

4- اقا خامنه ای و مراجع تقلید سبزها را محارب اعلام کرده اند.

از یک نامه دریافتی

از یک نامه دریافتی
آیت الله علم الهدا را برای
جانشینی خامنه ای آماده می کنند


با سلام. من یکی از خوانندگان تقریبا پر و پا قرص شما هستم
می خواستم بنویسم که در بحث جانشینی رهبر از "علم الهدا"
امام جمعه مشهد غافل نشوید. بسیار بعید است یک شیخ عمامه
سفید را جانشین آقای خامنه ای کنند. بنابراین مصباح یزدی
منتفی است. او همیشه علاقمند بوده که در پوشش یک
نظریه پرداز و تئوریسین از پشت پرده خط دهی کند.
برای آقا مجتبی هم فعلا رهبری زود است و اگه این اتفاق
بیفته دو دستگی شدید بین سپاهی ها و جامعه پیش می آید و
همه به این نظر می رسند که بحث کودتا که رهبران جنبش
سبز طرح کردند؛، واقعیت داشته است. می ماند مهره
دیگری که من حدس می زنم دارند زمینه را برای او
آماده می کنند. این مهره "علم الهدی" امام جمعه مشهد
است که زیاد هم او را فعلا در بوق نمی کنند تا
مردم نسبت به او حساسیت پیدا نکنند. فعلا می خواهند
جایگاه یک معصوم را برای عامه تبیین کنند. از امتیازهای
علم الهدا اینست که سید است و هم اهل خراسان.
این بحث خیلی مهم است، زیرا یکی از اعتقاداتی
که دارند بشدت ترویج می کنند اینست که ظهور امام
زمان نزدیک است و آقای خامنه ای همان سید خراسانی
و از نشانه های ظهور قریب الوقوع امام زمان است.
با این حربه خیلی از کارها را توجیه می کنند و عنان اختیار
فکری خیلی از مردم عامه را هم که به امام زمان ارادت دارند
بدست گرفته اند. در سپاه، در رده های پائین بشدت تبلیغ می کنند
که اقای خامنه ای چون جوانی اش را در مشهد گذرانده و
سید هم هست، پس همان سید خراسانی است و بعد مرگ
ایشان حتما باید یک نفری جانشین وی شود و زمینه ظهور
امام زمان را فراهم کند که او هم سید باشد. از اینجا به
بعد روی علم الهدا دارند کار می کنند و مصباح یزدی
از پشت صحنه این طرح را پیش می برد. برای
سخنرانی تظاهرات حکومتی میدان انقلاب در روز 9 دیماه
نیز علم الهدا به توصیه مصباح یزدی از مشهد به تهران
آمده و سخنرانی آن تظاهرات شد و طرفداران جنبش سبز
را به گاو و گوسفند تشبیه کرد.
منتظر تصفیه کامل مجلس خبرگان اند تا با مرگ
علی خامنه ای رهبر جانشین را در آستین داشته باشند.
آیت الهی با ریش سفید و پهن، عمامه ای سیاه و سخنران.
که البته در این زمینه ضعیف است.