Sunday, November 28, 2010

احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمی دانم

ابولفضل قدیانی یکی از اعضای ارشد و عضو هیات موسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که دو هفته پیش توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب به تحمل یکسال حبس تعزیری و یکصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد، در لایحه دفاعیه خود انتقادات شدیدی را نسبت به آیت الله خامنه ای، محمود احمدی نژاد و شیوه برگزاری انتخابات در سال های اخیر طرح کرده و نظام سیاسی فعلی کشور را نظامی غیر از "جمهوری اسلامی" خوانده است.




ابولفضل قدیانی دربخشی از لایحه دفاعیه خود خطاب به رییس شعبه 28 دادگاه انقلاب (مقیسه) تاکید کرده است: "بنده مدعی‌ام نیروهای امنیتی و نظامی که علیه کسانی مثل من کیفرخواست صادر می‌کنند، خود کسانی هستند که وضعیت ایران را به این حال و روز اسفناک کشانده‌اند. حال اینان برای اینکه این سیاه‌کاری در پس پرده، نهان بماند خدوم‌ترین خادمان این مرز و بوم را به به کنج زندان‌ها فرستاده‌اند و یا اینکه در سخت‌ترین فشارهای ممکن قرار داده‌اند، تا دیگر کسی دم برنیاورد."



این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، نزدیک به 5 سال زندانی بوده، همچنین اضافه کرده: "جمهوری اسلامی آن نظامی است که بنده و همفکران و همراهانم، در راه به ثمر رسیدن آن سال‌ها مبارزه کرده‌ایم و یک لحظه از حمایت آن هم دست بر نداشته‌ایم. اتهام تبلیغ علیه «جمهوری اسلامی» وصله‌ی ناچسب و بهتان آشکاری است. من امروز از سوی کسانی متهم می‌شوم که بسیاری از آنها نه تنها نقشی در تأسیس و استحکام این نظام نداشتند، بلکه با قرائت معوج و ناراست خود از رکن دوم نظام، یعنی «اسلامیت» خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، تیشه به ریشه‌ی کلیت نظام زده‌اند و آن را با خطر اضمحلال مواجه کرده‌اند."



ابوالفضل قدیانی در ادامه با طرح این پرسش که "براستی نام آن نظامی که در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به همه‌پرسی گذاشته شد، چه بود؟ آیا چیزی غیر از جمهوری اسلامی بود؟" به حاکمیت فعلی کشور و رسانه های وابسته به آن که در صدد تبلیغ واژگانی نظیر نظام ولایی، حکومت اسلامی و حکومت مهدوی هستند با یادآوری رفراندوم سال 58 و رای مردم به جمهوری اسلامی نوشته:" من از ایشان می‌پرسم که چرا این تغییر نام را علنی نمی‌کنند و یک بار دیگر به همه‌پرسی نمی‌گذارند، هرچند آنان علی‌الاصول رأی مردم را تزیینی می‌دانند."



این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به اصرار جناح حاکم بر ترویج و ترجیح "نظام ولایت فقیه" بر "جمهوری اسلامی" همچنین تصریح کرده: "تاریخ گواه است که آنچه به مردم عرضه شد و مردم نیز به آن رأی دادند نظام جمهوری اسلامی بود، نه نظام ولایت فقیه. بنابر این مطابق موازین حقوق اساسی، حتی اگر برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، مبنایی قانونی قائل باشیم و التزام بدان را شرط قانونمداری بیانگاریم، نباید آن را شامل بر نظام بدانیم و سایر اصول قانون اساسی و قوانین موضوعه را با آن تفسیر کنیم."



وی در این بخش از لایحه دفاعیه خود همچنین تاکید کرده: "بنده همین‌جا به صراحت اعلام می‌کنم که در عین التزام به قانون اساسی، اساساً به نظریه‌ی ولایت فقیه معتقد نیستم. البته سابقه‌ی بنده نشان می‌دهد که سال‌ها مدافع نظریه ولایت فقیه بوده‌ام. دلیل این دفاع نیز جز این نبوده است که به جد گمان می‌کردم پیاده شدن این نظریه در جامعه آرمان‌های آزادی، عدالت، جمهوریت و اسلامیت را در سرزمین ما تحکیم می‌کند. اما تجربه ثابت کرد که این نظریه مستعد استبداد است و باعث هدم آن آرمان‌هاست."







نحوه بازداشت و جرایم



ابولفضل قدیانی اما در بخش دیگری از لایحه دفاعیه خود، علت، نحوه و مراحل بازداشت و دادگاه خود را غیر قانونی خوانده و خطاب به رییس دادگاه درباره اتهام تبلیغ علیه نظام نوشته: "با توجه به اینکه مستند اتهام تبلیغ علیه نظام، بیاینه‌های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بوده است، و کاملاً واضح است که این بیانیه‌ها بیانیه‌های سیاسی اند، بنابر این از نظر حقوقی شکی در این نمی‌ماند که محاکمه‌ بنده در بهترین حالت، محاکمه به اتهام جرمی سیاسی است. اما عجبا که بر خلاف نص صریح اصل ۱۶۸ قانون اساسی نه هیأت منصفه‌ای تشکیل می‌شود و نه حتی دادگاه علنی برگزار می‌شود."



او در ادامه، اتهام دادگاه انقلاب به خود درباره "توهین به رییس جمهور" را از اساس رد کرده و نوشته: "بنده با قاطعیت اعلام می‌کنم که آقای احمدی‌نژاد مصداق این روند نیست. من ایشان را رئیس‌جمهور ایران نمی‌دانم و همینجا با صراحت می‌گویم که ایشان با تقلب آشکار در انتخابات و به دنبال آن کودتای انتخاباتی و سرکوب شدید معترضان بدست حزب پادگانی و نظامیان، پست ریاست جمهوری را غصب کرده است."



وی همچنین اظهارات یکی از فرماندهان سپاه پاسداران موسوم به سردار مشفق را اعتراف صریح به کودتای انتخاباتی دانسته و افزوده: "پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اعتراضات گسترده‌ی مردمی به نتایج انتخابات صورت گرفت که میلیون‌ها ایرانی به شکل مدنی و به صورت کاملاً مسالمت‌آمیز در در آن شرکت کردند. این اعتراضات آنچنان متمدنانه و عاری از خشونت بود که چشم جهانیان را به خود خیره کرد و موجبات ارتقاء حیثیت ملی را نزد جهانیان فراهم آورد. اما متأسفانه نه تنها هیچ مرجعی به این اعتراضات رسیدگی قانونی نکرد، بلکه پاسخ آن با گلوله و ضرب و شتم، دستگیری‌های گسترده و زندان‌هایی نظیر کهریزک داده شد."



ابولفضل قدیانی در ادامه تاکید کرده: "آنچه بازپرس پرونده به عنوان مصداق اهانت به رییس‌جمهور به من تفهیم اتهام کرده این است که گفته‌ام ایشان قانون شکن و مستبد است. بنده مدعی هستم که این سخن کاملاً بر سبیل صواب است و در مورد شخص آقای احمدی‌نژاد مصداق تام دارد. البته تحذیری نیز بوده است که ایشان از این شیوه دست بکشند."



این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به بخشی از اظهارات توهین آمیز محمود احمدی نژاد در طول یک سال و نیم گذشته، از رییس دادگاه پرسیده: "بنده کسی را به نقد کشیده‌ام که قانون‌گریزی و قانون ستیزی به رویه‌ی همیشگی او بدل شده است و در برابر دیدگان متحیر ناظران، حتی با قوه‌ی مقننه‌ای نیز که با کمک نظارت ناصواب استصوابی به دست هم‌جناحی‌های ایشان افتاده، سر ستیز دارد. ایشان علناً مجلس را تهدید می‌کند که اگر فلان قانون را تصویب کنید، اجرا نمی‌کنیم و گاه از ابلاغ قوانین مصوب مجلس خودداری می‌کند. من از شما می‌پرسم که آیا این مصداق بارز قانون شکنی و استبداد نیست؟"



او همچنین با اشاره به تخلفات مکرر قانونی محمود احمدی نژاد در پنج سال اخیر خاطر نشان کرده که: "آیا انتقاد از کسی که کشور را به لبه‌ی پرتگاه سقوط کشانده است و جمهوری اسلامی را دچار چنان بحران عظیمی در تمامی ابعاد و جوانب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کرده‌ است که تا کنون سابقه نداشته است، باید اهانت تلقی شود؟ رکود اقتصادی و در عین حال افزایش تورم و بیکاری، سقوط اخلاقی، بیشتر شدن فاصله‌ی مردم از نظام و اتحاد و یکپارچگی بی‌سابقه علیه جمهوری اسلامی، ماحصل تلاش شبانه‌روزی ایشان است."







دلیل حمایت رهبر از احمدی نژاد چیست؟



عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری اما در بخش انتهایی لایحه دفاعیه خود، از آیت الله خامنه ای هم به دلیل حمایت های فراوان از محمود احمدی نژاد به شدت انتقاد کرده است.



آقای قدیانی تاکید کرده: "کیست که نداند از نظر قائلان به نظریه‌ی حکومت ولایی شخص رهبری و نظام از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و گاه در ادبیات سیاسی آنان هر کدام از واژه‌های « رهبری» و «نظام» استعاره از دیگری است. حتی اتهام توهین به رئیس جمهور نیز ارتباط وثیقی با اتهام «نقد دستگاه منتسب به رهبری» دارد چرا که وی رئیس‌جمهور مورد حمایت ایشان است و به تعبیری از ارکان دستگاه منتسب به رهبری."



وی همچنین افزوده: "بر فعالین سیاسی و اکنون دیگر بر عموم آحاد مردم پوشیده نیست که اساساً جناب احمدی‌نژاد به خودی خودقدرتی ندارد و اقدامات نسنجیده، خلاف قانون، عرف و اخلاق او به پشتگرمی کانون قدرت است.سؤال این است که آیا ایشان می‌‌توانند بدون حمایت مقام رهبری و البته‌ دستگاه‌های منتسب به ایشان و به تبع آن‌ها حزب پادگانی دست به چنین اعمالی بزنند؟ به قول شاعر این همه آوازها از شه بُوَد/گرچه از حلقوم عبدالله بُوَد."



او با اشاره به "حمایت های آشکار و پنهان رهبری از احمدی نژاد" از پیش از انتخابات و ترجیح او درمیان سایر گزینه های اصولگرایان نوشته:" گاهی با خودم می‌اندیشم که انگار جناب آقای خامنه‌ای برای بسط ید خود در تمامی امور حاضر به پرداخت چنین هزینه‌ای شده‌اند. این هزینه، هدر رفتن منافع ملی، نادیده گرفتن مصالح عمومی، ریخته شدن خون ده‌ها معترض بیگناه، سرخوردگی مردمی و فرار نخبگان و … بوده است. هزینه‌ای که اگر قابل جبران باشد سال‌های سال به طول خواهد کشید."



ابولفضل قدیانی در این بخش یادآور شده: "البته به گمان من مشکل اصلی ما ساختار استبدادی است، هرچند هر کسی نسبت به مسئولیت و جایگاهی که دارد باید پاسخگو باشد. تاریخ بشر نشان داده است که اگر پای قدرت را با زنجیر نظارت نهاد‌های مستقل از او مهار نکنند، او میل بی‌پایانی به مطلق شدن دارد و این اشتهای سیری‌ناپذیر است که فساد می‌پراکند. هیچ تفاوتی هم نمی‌کند که این قدرت، مبنای دینی داشته باشد یا مبنای ایدئولوژی‌های زمینی."







شخص رهبری مسئول است



ابولفضل قدیانی که پیش از این اعلام کرده بود تا فراهم نشدن شرایط دادگاه علنی در جلسه محاکمه و دادگاهی خود حاضر نخواهد شد همچنین در بخش انتهایی لایحه دفاعیه خود شخص آیت الله خامنه ای را مسئول اتفاقات روی داده در یک سال گذشته معرفی کرده است.



او در این باره خطاب به رییس شعبه 28 دادگاه انقلاب نوشته: "متأسفانه در شرایط فعلی کشور با سستی زنجیرهای ‌نظارتی، شاهدفروپاشی واپسین نهادهای مدنی و مردمی محصول انقلاب بزرگ اسلامی هستیم. گویی وابستگان به کانون قدرت مصمم‌اند که حاصل ده‌ها سال مبارزه‌ی مردم این سرزمین را از بیخ و بن بکنند و با یکسره کردن کار این نهادها، در بی‌نظارتی محض، دیگر هرچه خواستند بکنند. به نظر می‌‌رسد جناب احمدی‌نژاد مجری اصلی این برنامه است و گویی سِرّ حمایت‌های بی‌دریغ از او نیز همین است."



آقای قدیانی سپس تاکید کرده: "از نظر اینجانب، بر اساس تصریح قانون اساسی، رهبری نسبت به وضعیت کشور مسئول است. چرا که طبق قانون اساسی، بیشترین اختیارات و قدرت از آن ایشان است و بدیهی است که هرکسی به اندازه‌ی اختیاراتی که دارد مسئول است. ایشان باید به ملت ایران درباره‌ی وضعیت کنونی ایران پاسخگو باشند، هرچند همانگونه که گفتم متأسفانه مکانیزمی وجود ندارد که از ایشان طلب توضیح کند. اگر چنین مکانیزمی وجود داشت اساساً کار به اینجا نمی‌کشید."



وی با ابراز تاسف از بازگشت "استبداد سابق به کشور" تصریح کرده: "باید اذعان کرد که انقلاب به یکی از مهمترین اهدافش که همانا ریشه‌کنی استبداد بود دست نیافته است. یکی از مهمترین اهداف انقلاب این بود که دیگر کسی به صورت دائم و مادام‌العمر بر سریر قدرت تکیه نزند و مردم این توانایی را داشته باشند که او را از آن مقام، به طرق مسالمت‌آمیز و قانونی برکنار کنند."



او خاطر نشان کرده : "شاهی که لااقل در حرف مشروط به قانون بود، جای خود را به کسی داده است که نه تنها فراتر از قانون می‌نشیند بلکه از نظر قائلان به این تفکر، به تأییدات غیبی هم مستظهر است و مخالفت با خطاهای فاحش او علاوه بر زجر زندان و عدم امنیت در این دنیا، عِقاب اخروی هم در پی دارد! عجب اینکه ایشان خودشان هم بر طبل چنین اختیاراتی برای خود می‌کوبند و خود را «ولی امر مسلمین» خطاب می‌کنند و اطاعت از خود را واجب می‌شمرند."

جان محمدصدیق کبودوند در خطرست

خانواده محمدصدیق کبودوند، رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، که طی اطلاعیه­ای از فشار مغزی و عصبی، نابینایی موقت و قطع تنفس این فعال حقوق بشر خبر داده بودند، در مصاحبه با روز ضمن تائید این خبر، ناظران و مقامات زندان را مسئول حفظ جان کبودوند دانستند و با تاکید بر خطرناکی وضعیت او، خواستار آزادی هر چه سریع تر این فعال حقوق بشر شدند.




پریناز حسینی، همسر محمد صدیق کبودوند، از کاهش وزن و رنگ پریدگی همسرش بر اثر بیهوشی در زندان می گوید. او همچنین تبعیض هایی را یادآور می شود که همسرش در زندان و در روند دادرسی به علت "کرد" بودن با آنها رو به روست و از احتمال مرگ موسس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ابراز نگرانی می کند.



از سوی دیگر اجلال قوامی، سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در مصاحبه با روز، تاسیس و تاثیر این نهاد حقوق بشری در مناطق کردنشین ایران را علتی برای بازداشت و خودداری از اعطای مرخصی به محمد صدیق کبودوند در دوران محکومیت می داند.







فشار مغزی و عصبی، قطع تفس و بی هوشی



کردوند، پایگاه اطلاع رسانی خانواده کبودوند، روزگذشته اعلام کرد آقای کبودوند "پدر حقوق بشر کردستان" برای بار دوم طی 2 ماه گذشته در اثر فشار مغزی و عصبی دچار بی هوشی شد.



پریناز حسینی، همسر آقای کبودوند، با تائید این خبر در مصاحبه با روز می گوید: "در ساعت­های اولیه بامداد روز جمعه 28 آبان ماه، همسرم به علت فشار مغزی و عصبی و همچنین قطع تنفس دچار حدود نیم ساعت بی هوشی شده که پس از به هوش آمدن با نابینایی موقتی و از کار افتادن قسمتی از مغز توام با فشار سنگین و درد غیرقابل بیان و تعریق سرد، بی حسی و فلج شدن بخشی از بدن روبرو شده است."



به گفته خانم حسینی وضعیت همسرش بعد از نیم ساعت به طور نسبی به حالت عادی برگشته است.



او می گوید: "بعد از اطلاع مسئولان ناظر زندان در غیاب کادرهای پزشکی همسرم با آمبولانس به بهداری زندان منتقل شده است. بنا به اطلاع خانواده کادرهای نظامی به خاطر بیدار شدن از خواب، برخورد بسیار زننده­ای با آقای کبودوند داشته­اند و با عصبانیت و پرخاشگری وی را به بهداری منتقل کرده و در بهداری نیز وی مورد رسیدگی و بررسی لازم پزشکی قرار نگرفته است. این در حالیست که پیشتر کادرهای پزشکی با توجه به شرایط خاص همسرم، مکررا تاکید کرده اند که در صورت بروز هر اتفاقی باید به صورت ویژه به وضعیت وی رسیدگی شود. با این حال همسرم پس از معاینه سرپایی به بند بازگردانده شده است."



پریناز حسینی با نگران کننده خواندن وضعیت آقای کبودوند، آخرین ملاقاتشان را اینگونه توصیف می کند: "ایشان به شدت دچار کاهش وزن و رنگ پریدگی شده بودند و آثار بیماری بر ظاهرشان کاملا مشهود بود. هر چند در ظاهر به لحاظ روحی خوب بود، اما همانطور که دفعات قبل هم در جریان ملاقات ها یادآوری می کردند، این بار نیز از برخورد تبعیض آمیز ناظران زندان به ویژه با زندانیان کُرد به شدت ابراز نگرانی کرد. این موضوع همواره تاثیرات روحی مخربی بر همسرم بر جای گذاشته است."



محمد صدیق کبودوند، موسس و رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به دلیل فعالیت های حقوق بشری، نوشته ها و تاسیس سازمان غیردولتی دفاع از حقوق بشر کردستان به بیش از 10 سال زندان محکوم شده است. وی اکنون در چهارمین سال زندانش به سر می برد و حکم او قطعی و درخواست رسیدگی مجدد نیز رد شده است.



خانم حسینی از پیگیری­ها و درخواست­های بی پاسخ خانواده در طول این چهار سال می گوید: "ما در طول این چند سال علیرغم تلاشهای بسیار هنوز موفق به دیدن شخص دادستان نشده ایم. تا این لحظه حتی یک سطر به مکاتبه ها و مراجعه های پیاپی ما هم پاسخی داده نشده است."



وی در مورد تلاشهای حقوقی وکلا در راستای کاهش حکم آقای کبودوند و انتقال وی به بیمارستان خارج از زندان می گوید: "وکلای همسرم خانم ستوده و آقای سیف زاده هستند که متاسفانه یکی از آنها در زندان به سر می برد و دیگری هم درگیر پرونده شخصی خودشان هستند. هر چند تلاش های ایشان نیز بی نتیجه مانده است، اما قبل از بروز این مشکلات آنها نهایت تلاش خود را برای مرخصی و کاهش حکم آقای کبودوند انجام دادند."



نسرین ستوده، وکیل مدافع محمد صدیق کبودوند، که اینک خود در زندان به سر می برد، در یکی از آخرین مصاحبه هایش قبل زندان، در خصوص پرونده آقای کبودوند به روز گفته بود: "به عنوان وکیل آقای کبودوند، بعد از آنکه حکم ایشان در دادگاه تجدید نظر مورد تائید قرار گرفت، از اعمال ماده 18 استفاده کردم. همان زمان اعتراض را به هیات تشخیص دیوان عالی کشور ارائه دادم اما متاسفانه قضات مربوطه بعد از گذشتن زمانی خیلی طولانی، اعلام کردند این درخواست مورد تائید آنها قرار نگرفته و متاسفانه حکم صادره قطعی شده است. متاسفانه باید بگویم وکلا در رابطه با پرونده آقای کبودوند نمی توانند هیچ کاری انجام دهند، اما این حکم با هر اصولی از قانون و هر مفهومی از عدالت مورد بررسی قرار بگیرد، حکمی غیر قانونی، غیر حقوقی، ظالمانه و ناعادلانه است."







انتقام به خاطر تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان



از سوی دیگر، اجلال قوامی سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در مصاحبه با روز ضمن یادآوری حق مرخصی برای زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی، با یادآوری اصول قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی، خودداری مسئولان قضایی از دادن مرخصی به محمد صدیق کبودوند را از جمله موارد بارز نقض قانون و نقض حقوق زندانی می خواند.



به گفته­ی آقای قوامی، محرومیت کبودوند از حق مرخصی، در شرایطی صورت می گیرد، که این حق حتی به زندانیان بعد از انتخابات ایران نیز، که ظاهرا شرایط خاص تری نسبت به سایر زندانیان سیاسی دارند، تعلق گرفته است.



خود داری مقامات قضایی از اعطای حق مرخصی به محمد صدیق کبود وند چه دلایلی می تواند داشته باشد؟ قوامی می گوید: "آقای کبودوند به عنوان پیشگام فعالیتهای حقوق بشری درکردستان به همراه جمعی دیگر از فعالان حقوق بشری در فضای به شدت امنیتی این منطقه، اقدام به تاسیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان کردند. این سازمان بعد از مدتی به فراتر از مرزهای کردستان و ایران کشیده شد و در درحال حاضر نیز به لحاظ بین المللی و حقوقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فعالیت های سازمان حقوق بشر کردستان توانسته تاثیرات به سزایی در ایران و مناطق کردنشین داشته باشد. در حقیقت رشد و تاثیرات این سازمان سبب بغض هایی شد که نهایتا در مسیر پرونده در زمان قبل از زندان و حتی در دوران زندان نمود پیدا کرد."



از وی در مورد تلاشهای سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در مورد پرونده آقای کبودوند می پرسم، واز اینکه چرا این تلاشها و فشارهای فعالان حقوق بشر در این خصوص بی نتیجه مانده است؟ آقای قوامی می گوید: "در طول این چند سال همکاران آقای کبودوند در سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، و سایرنهادهای حقوق بشری و رسانه­ای اساسی ترین کاری که در حمایت از ایشان انجام دادند امر اطلاع رسانی و انتشار بیانیه خطاب به شخصیت ها و نهادهای قضای جمهوری اسلامی بوده است."



سخنگوی این سازمان حقوق بشری کرد، می افزاید: "آقای کبودوند چندی پیش در جریان یکی از ملاقات ها از خانواده خواسته بود هیچ گونه درخواستی مبنی بر آزادی، مرخصی و یا حتی انتقال او به بیمارستان رابه مقامات قضایی جهموری اسلامی ارائه ندهند. این واقعیتی که ایشان اشاره کرده اند به این معناست که در واقع هیچ کاری در خصوص پرونده وی از دست سازمان حقوق بشر کردستان و خانواده برنمی آید؛ چراکه مسئولان در این رابطه پاسخ گو نیستند. با این حال ما کماکان امیدوایم همانطور که مسئولان قضایی طی چند روز گذشته با مرخصی و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی موافقت کردند، با آزادی یا مرخصی آقای کبودوند هم موافقت کنند."



اما پریناز حسینی، همسر موسس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، که از مقامات قضایی ایران در خصوص پرونده همسرش، نا امید شده است، در مورد حمایت فعالان حقوق بشر در داخل و خارج از ایران می گوید: "ما از فعالان داخل ایران انتظاری نداریم، چون آنها در داخل ایران برای فعالیت محدود هستند و با توجه به شرایط امنیتی مملکت کسی جرات حمایت از یک زندانی سیاسی به ویژه یک زندانی سیاسی کرد را ندارد. با این حال در تمام این سالها هر یک به گونه ای حمایت خود را از آقای کبودوند اعلام کرده اند. فعالان حقوق بشر خارج از کشور نیز در طول ماه های گذشته با ما تماس گرفته و تاکید کرده اند که پیگیر سرنوشت همسرم هستند."



خانم حسینی سپس خطاب به فعالان می گوید: "آقای کبودوند قبل از آنکه کُرد باشند، یک انسان هستند. انسانی که در طول تمام سالهای قبل از زندان در کنار مردم کردستان به دفاع از سایر زندانیان و فعالان سیاسی و حقوق بشری در سطح ایران پرداختند. تنها خواهش من از فعالان حقوق بشر این است که بدون تبعیض و به عنوان یک زندانی سیاسی، به عنوان یک انسان که آزادی اش سلب شده است، انسانی که در وضعیت وخیمی به سر می برد و نیاز به مداوا دارد، از آقای کبود وند دفاع کنند."



پایگاه اطلاع رسانی این فعال حقوق بشر روز گذشته با ابراز نگرانی از آینده محمد صدیق کبودوند، یادآوری کرده بود که پیش از این نیز افرادی در شرایط مشابه، به دلیل بی توجهی مسئولان درمانگاه در زندان جان سپرده اند.



شاید از این رو باشد که همسر آقای کبودوند، در پایان مصاحبه اش با روز ضمن ابراز نگرانی ازاحتمال "مرگ" آقای کبودوند در زندان، هرگونه اتفاق بعدی و عواقب ناگوار احتمالی برای کبودوند را متوجه مسئولان درمانگاه زندان می داند.

از فرمانده نیروی انتظامی شکایت کرده ایم

خانواده داوود صدری، جوان 26 ساله ای که 25 خرداد سال گذشته بر اثر اصابت گلوله در جریان اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات جان باخت، در مصاحبه با "روز" ضمن تکذیب مطالب منتشر شده در خبرگزاری فارس، اعلام کردند که از فرمانده نیروی انتظامی شکایت کرده اند.




خبرگزاری امنیتی- نظامی فارس روز گذشته مصاحبه ای به نقل از پدر داوود صدری منتشر کرد که براساس آن، علی اکبر صدری، میرحسین موسوی را عامل جان باختن فرزندش دانسته و از او شکایت کرده است.



آقای صدری به "روز" می گوید: "به انها گفتم از فرمانده نیروی انتظامی به دلیل بی کفایتی و بی عرضگی او که باعث کشته شدن پسر من و جوانان دیگر شده است شکایت کرده ام اما به من گفتند اگر این را بنویسیم دشمنان سواستفاده میکنند و من نیز تاکید کردم که اگر این را نمی نویسید هیچ کدام از حرفهای مرا ننویسید. متاسفانه رفتند و بخش هایی از حرف های مرا تغییر داده و منتشر کردند و بخش مربوط به شکایت من ازفرمانده نیروی انتظامی را ننوشتند."



پدر داوود صدری می افزاید: "روزی که برای تحویل پیکر داوود رفتیم از ما تعهد گرفتند و ما نیز نوشتیم که از میرحسین موسوی شکایت داریم. در اصل برای گرفتن پیکر پسرم مجبور شدیم تعهد بدهیم؛ بعد که برای شکایت به دادسرا رفتم گفتند از میرحسین موسوی شکایت کن و بعد گفتند که او برای تجمع و راهپیمایی مجوز نداشته و باعث کشته شدن بچه ها شده است و باید از او شکایت کنی. در گفتگو با خبرنگارخبرگزاری فارس هم که بیشتر درد دل بود، چون به گفته خودشان برای دلجویی به خانه ما آمده بودند، گفتم من شنیده ام آقای موسوی مجوز نداشته و در دادسرا از من خواستند از او شکایت کنم و من شکایت دارم؛ اما تاکید کردم که از فرمانده نیروی انتظامی هم به دلیل بی کفایتی اش شکایت دارم. حالا واقعا متاسف هستم که میرحسین موسوی را نوشته و تحریف هم کرده اند اما فرمانده نیروی انتظامی را که شکایت اصلی من از اوست ننوشته اند."



به آقای صدری می گویم براساس اصل 28 قانون اساسی، نیازی به اخذ مجوز برای راهپیمایی نبوده است و او می گوید: "من از این مسائل آگاهی ندارم و اکنون هم بسیار ناراحت هستم از اینکه سخنان مرا کم و زیاد کرده و حرفهای خودشان را در قالب حرفهای من نوشته اند. مثلا در مورد سمیرا صدری و علی جمالی که از اقوام نزدیک من هستند دروغ نوشته اند. تنها حرفی که من زده ام این بوده که این دو جوان هزینه فعالیت در ستادهای انتخاباتی را پرداخت میکنند. اما رفتند و قصه ساختند."



خبرگزاری فارس به نقل از پدر داوود صدری درباره علی جمالی و سمیرا صدری، دو عضو ادوار تحکیم وحدت نوشته است: "سميرا صدري خواهرزاده بنده است و در دوره دانشجويي در دفتر تحكيم وحدت فعاليت مي‌كرد. ما هميشه او را خديجه خطاب مي‌كرديم كه پس از جريان شهادت پسرم، به اسم شناسنامه وي كه سميرا بود، پي ‌برديم. وي همسر علي جمالي است. علي جمالي در دوران انتخابات رياست جمهوري كه هاشمي رفسنجاني كانديدا بود و انتخاب نشد، در دفتر ستاد انتخابات رفسنجاني فعاليت مي‌كرد. اين جوان وضعيت مالي خوبي ندارد و به خاطر اينكه پس از انتخابات مسئوليت و سمتي بگيرد در ستاد آنها فعاليت مي‌كرد".



علی اکبر صدری توضیح میدهد: "به اسم دلجویی به منزل من می آیند و بارها تاکید کرده ام، خواهش کرده ام دروغ ننویسند. پسرمان که کشته شد دست از سرمان برنمیدارند، هر چیزی که به نفع خودشان است می نویسند و از خون بچه شهید ما سواستفاده میکنند".



از آقای صدری درباره سرانجام شکایتشان می پرسم.می گوید: "به شکایت ما برای معرفی قاتل پسرم که تاکنون پاسخی نداده اند و همچنان می گویند در حال رسیدگی هستند. اما ما پی گیری میکنیم تا روزی که قاتل بچه ام را معرفی کنند".







تکذیبیه نوشتیم



ابوالفضل صدری، برادر داوود صدری نیز به "روز" می گوید که پدر و مادرش از اینکه خبرگزاری فارس وروزنامه جوان متعلق به سپاه هستند اطلاعی نداشتند؛او می گوید: "آنها تحت عنوان دلجویی به خانه ما امدند و دروغ نوشتند.



وی می افزاید: خبرنگار این خبرگزاری به پدرم گفته است که مصاحبه را در روزنامه جوان بخواند. پدر من هم اصلا آدمی سیاسی نیست و کاری هم به سیاست ندارد. ما امروز تکذیبیه نوشته ایم و برای این خبرنگار فرستاده ایم. امیدوارم بخش هایی از حرفهای پدرم را که تحریف کرده اند تصحیح کنند."



آقای صدری در ادامه می گوید: "متاسفانه این اولین بار نیست و سابقه هم دارد. مدام می آیند و می روند و داستان سازی میکنند. هیچ کسی نمی تواند بفهمد پدر و مادر داغدیده من چی می کشند؛ هر کسی دنبال بهره برداری سیاسی به نفع خودش است چه ان طرفی ها و چه این طرفی ها. نمیدانید که چقدر تحت فشار هستیم".



برادر داوود صدری سپس تاکید میکند که خانواده او از طریق قانونی تا معرفی و محاکمه قاتل داوود صدری پی گیری خواهند کرد و اجازه نخواهند داد خون او پایمال شود.







از خانواده های شهدا سواستفاده میکنند



سمیرا صدری، عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم و خواهر زاده علی اکبر صدری است که خبرگزاری فارس به نقل از آقای صدری، مطالبی را نیز درباره او و همسرش، علی جمالی که اکنون در زندان به سر می برد منتشر کرده است.



سمیرا صدری در این زمینه به "روز" می گوید: "دارند از سادگی دایی من سواستفاده میکنند. دایی من می گوید همه مقصر هستند از سپاه و بسیج گرفته تا احمدی نژاد و موسوی و... اما از زبان او میرحسین موسوی را مقصر جلوه میدهند و همه حرفهای او را منتشر نمیکنند. در اصل از وضعیت روحی و روانی به هم ریخته خانواده های شهدا سواستفاده می کنند.



وی می افزاید: خبرنگاری به اسم خانم ملکی میرود خانه دایی من و می گوید برای دلجویی آمده ام. آنها هم درد دل میکنند ولی او از درد دل های آنها این حرفها را درآورده و با حرفهای خود قاطی کرده و به نقل از دایی من منتشر کرده است. این واقعا بی اخلاقی است. من واقعا متاسف ام؛ برای اینکه خوراک تبلیغاتی علیه رهبران جنبش سبز جور کنند، از خانواده های شهدا سواستفاده کنند. از تطمیع و تهدید گرفته تا هر راه دیگری که می توانند وارد می شوند. این خانواده ها هم نگران بچه های دیگرشان هستند و سعی میکنند از انها محافظت کنند و...."



خانم صدری که قبل از مصاحبه با "روز" با پدر داوود صدری صحبت کرده بود، می گوید: "دایی ام به شدت ناراحت است.می گوید من داغدار فرزندم هستم و بارها تاکید کرده ام از زبان من دروغ ننویسید اما باز نوشتندو خواهش میکنم دست از سر ما بردارند. بگذارند با درد خود بمانیم."



سمیرا صدری سپس با اشاره به مصاحبه ای که خبرگزاری فارس منتشر کرده می گوید: "کاملا مشخص است که هدف سیاسی بوده و قصد داشتند میرحسین موسوی، مهدی کروبی و هاشمی را در یک مصاحبه تخریب کنند. اصلا این بحث های سیاسی را چرا با دایی من مطرح میکنند؟" او داغدار فرزندش است تحلیل گر سیاسی که نیست. بعد اسم من و همسرم را می آورند که تمام فعالیت های ما را به بحث مالی تقلیل دهند.



پیش از این و همزمان با سالگرد جان باختن داوود صدری، مادر او در مصاحبه با "روز" درباره چگونگی جان باختن فرزندش توضیح داده بود: "داوود در تهران کار می کرد و همیشه با پدرش بر می گشت. آن روز که پدرش آمد پرسیدم داوود کجاست گفت زنگ زده و گفته کار دارد و دیرتر می آید. دل شوره داشتم. تا اینکه خودش زنگ زد. گفت: در آزادی هستم، نگران نباشید خودم ماشین می گیرم و می آیم. حدود ساعت 9 شب بود که تلفن خانه زنگ زد. دوستان داوود بودند گفتند که به موبایل داوود زنگ میزنیم اما کس دیگری جواب میدهد. نگران شدیم زنگ زدیم به موبایل داوود و یک نفر جواب داد و گفت بیایید بیمارستان رسول اکرم. خدا میداند چگونه خود را رساندیم. گفتند اتاق عمل است. رفتیم و مقابل اتاق عمل بودیم که خانمی آمد و به من گفت پسرتان تمام کرد. گفتم چی می گویید شما! یعنی چی که تمام کرد؟ بچه من توی اتاق عمل است هنوز بیرون نیامده و...که گفتند: زیر عمل تمام کرده است. نفهمیدم دیگر چه اتفاقی افتاد جگرم سوخت. آتش گرفتم یک سال است که می سوزد این جگر. در بیمارستان نگذاشتند بچه ام را، حتی جنازه اش را ببینم. پدر داوود 5 روز تمام دنبال جسد پسرم دوید و به این در و آن در زد. پزشکی قانونی هم نداد، خودشان آوردند و دفن کردند. فقط موقع دفن اجازه دادند صورت پسرم را ببینم و دیگر چیزی ندیدم".



خانم صدری افزوده بود: "قاتل بچه من همان کسی است که به او شلیک کرد و با گلوله او را از پا در آورد. من میخواهم او را بیاورند و معرفی کنند. از بنیاد شهید آمدند خانه ما و گفتند برای داوود کارت صادر می کنند. اما اینها بچه مرا برنمی گرداند. قاتلش را بیاورند و معرفی کنند. مقصر کسانی هستند که مردم را بازی دادند. گفتند بیایید رای بدهید. خب اگر نمیخواستید مردم رای بدهند چرا گفتید بیایید ؟چرا همه را بازی دادید.. این همه حرف زدند تبلیغ کردند تا مردم رای بدهند، خب اگر نمی خواستند می رفتند از همان اول اعلام می کردند فلانی رئیس جمهور است و بین خودشان فیصله می دادند و مردم را بازی نمی دادند و کار را به جایی نمی کشاندند که جگر گوشه های ما کشته شوند و..."

به دنبال سخنان غلام‌حسین محسنی‌اژه‌ای، درباره اظهارات عبدالله مومنی، که از شکنجه در زندان سخن گفته بود، عبدالله مومنی با انتشار نامه‌ای سرگشاده سخنان وی را ردکرد. در این زمینه با فاطمه آدینه وند، همسر وی گفت و گویی کرده ایم که در پی می اید.او از جمله گفته: "چیزی از عبدالله نمانده است."

به دنبال سخنان غلام‌حسین محسنی‌اژه‌ای، درباره اظهارات عبدالله مومنی، که از شکنجه در زندان سخن گفته بود، عبدالله مومنی با انتشار نامه‌ای سرگشاده سخنان وی را ردکرد. در این زمینه با فاطمه آدینه وند، همسر وی گفت و گویی کرده ایم که در پی می اید.او از جمله گفته: "چیزی از عبدالله نمانده است."




محسنی‌اژه‌ای هفته گذشته در یک نشست خبری، درباره اظهارات عبدالله مومنی، گفته بود: "اينکه گفته شود قاضي ادعا كرده كه در صورتي كه بازجويان از مومني راضي باشند، او از تخفيف برخوردار خواهد شد، درست است. زيرا در ماده 22 و 25 قانون آمده در صورتي كه مجرمي با قاضي پرونده همكاري كند قاضي اين اختيار را دارد كه براي اين فرد تخفيف يا حتي تعليق مجازات و تبديل مجازات در نظر گرفته بگيرد."



وی همچنین اضافه کرده بود: "در مورد ادعاهاي بازجويان اين فرد نيز بايد گفت ما در بخش بازجويي به بازجويان گفته‌ايم كه بلوفي كه آن‌ها مي‌زنند، بايد بلوفي باشد كه متهم مطلع نشود كه اين ادعاي يك بازجو بلوف است و امكان ندارد يك بازجو به متهم بگويد كه قاضي پرونده تو هيچ‌كاره است و همه اختيارات پرونده تو با من است. هیچ‌کدام از موارد ذکر شده مانند ادعاهای بازجو برای تصمیم‌گیری در پرونده صحیح نیست و به فرض هم که گفته باشد آیا باور کردنی است؟"



در پاسخ به این سخنان مومنی در نامه ای خطاب به اژه ای با اشاره به اینکه نامه‌اش خطاب به رهبر جمهوری‌اسلامی بوده، نه او، نوشته است: "چندی پس از انتشار علنی نامه این‌جانب در حالی که در چند نوبت محتوای این نامه در جلساتی برای برخی مقامات قضایی تشریح کرده بودم؛ در پی پیگیری دادستان تهران، آقای جعفری‌دولت‌آبادی طی نشستی با ایشان در زندان اوین در مورخ هشتم مهر امسال ضمن تشریح مجدد شکنجه و رفتارهای غیرقانونی در جریان بازداشت موقت توسط بازجویان وزارت اطلاعات، شکواییه‌ای مکتوب را علیه کلیه آمران و عاملان این برخوردهای غیرقانونی تنظیم کرده و شکایت خود را با طرح بالاترین مقام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به جریان انداختم. مع‌الوصف از آن‌جا که مجموعه تحت مدیریت وزیر وقت اطلاعات و سخنگوی فعلی قوه‌قضاییه، به ویژه آن دسته از ماموران و کارشناسان شاغل در بندهای ٢۰٩ و ٢۴۰ که نقشی در پرونده اینجانب داشته‌اند، از جمله متشکی‌عنهم پرونده مفتوحه در خصوص شکنجه می‌باشند و به نظر می‌رسد چنان‌چه ایشان به عنوان یکی از اطراف دعوی و یا مطلعان از قضیه دفاعیات و یا توضیحاتی دارند، بایستی آن را در محضر مقام بازپرسی مطرح کنند نه آن‌که از رسانه‌های عمومی و جایگاه سخنگوی قوه‌قضاییه برای طرح و توضیح درخصوص نقاط تاریک کارنامه باندهای اطلاعاتی، امنیتی مداخله‌گر در انتخابات و حوادث پس از آن بهره جویند."



مومنی در نامه خود همچنین با اشاره به شکنجه‌های دوران بازداشت، افزوده: "بار دیگر تایید می‌نمایم که کلیه مطالب مذکور در نامه سرگشاده‌ام درخصوص نحوه شکنجه فیزیکی و روانی وارده بدون سرسوزنی اغراق تشریح شده و تماما منطبق با واقعیت می‌باشد."







تبعات یک نامه



فاطمه آدینه‌وند، همسر عبدالله مومنی، در همین زمینه به "روز" می‌گوید: "نامه جدید عبدالله، در راستای نامه‌های گذشته بوده است. عبدالله پیش از این، با انتشار نامه‌‌ای درباره اتفاقات دوران بازجویی صحبت کرده بود. نامه عبدالله خطاب به مقام رهبری بود. بعد از آن هم واکنش‌هایی به این نامه وجود داشت. خود من هم تلاش کردم که نامه عبدالله را به دست مقامات برسانم. از جمله در دیداری که خانواده زندانیان سیاسی، با آیت‌الله هاشمی داشتند، من نامه عبدالله را دست ایشان دادم."



وی با اشاره به تبعاتی که نامه عبدالله مومنی داشته است، افزود: "بعد از نامه عبدالله، محدودیت‌هایی که برای وی به وجود آمده بود، بیشتر شد. بازجویان در زندان با احضار عبدالله، به او گفته‌اند که تا پایان حکم خود، باید فکر مرخصی را از ذهن خود بیرون کند. دادستانی هم می‌گوید اجازه مرخصی، دست ما نیست. بلکه نهادهای امنیتی باید با مرخصی موافقت کنند که با این وضعیت امیدی به مرخصی عبدالله نیست. چون آن‌ها پیش از این گفته بودند که نامه عبدالله، آبروی نظام را برده است. بارها درخواست داده‌ایم که حداقل برای معالجه بیماری پوستی عبدالله، به او مرخصی دهند. اما خبری نیست."



آدینه‌وند با اشاره به اینکه نامه عبدالله مومنی، تمام حقایق درباره فشارهایی که بر وی وارد شده است، نیست، افزود: "نامه‌ای که عبدالله نوشته بود، همه حقایق درباره وضعیت او نبود. عبدالله در زندان تحت شدیدترین فشارها بوده است. آخرین باری که من قبل از دادگاه عبدالله را دیدم، نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده بود. آن کسی که دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت. هیچ چیزی از عبدالله نمانده است. او هم در نامه خود خیلی مسایل را ننوشته بود. حتی این مسایل را به من هم نگفته بود. من بعضی از فشارهایی که بر عبدالله آمده است را از دوستانش شنیدم."



وی با اشاره به شکایتی که مومنی تنظیم کرده بود، اظهار کرد: "آقای جعفری‌ دولت‌آبادی، دادستان تهران به دادسرای اوین آمده و عبدالله شکایت خود را به او تسلیم کرده بود. به عبدالله گفته بودند که این نامه بررسی می‌شود که البته تا الان خبری از این مساله نیست. تنها آقای اژه‌ای درباره این قضیه اظهارنظر کرده‌اند که جواب سخنان ایشان را هم عبدالله داد. به هر حال من امیدوارم که به نامه عبدالله رسیدگی شود. قبلا هم گفته بودم که عبدالله تحت فشارهای شدیدی بوده که چنین سخنانی در دادگاه گفته؛ هنوز هم روی حرف‌های خودم هستم."



آدینه‌وند در پایان افزود: "عبدالله و دوستانش، خیر و صلاح مملکت را می‌خواهند. من نمی‌دانم چطور به کسی که برادر شهید است، می‌گویند علیه نظام اقدام کرده است. پس آن‌ها که در زندان شکنجه می‌کنند و زندانیان را کتک می‌زنند چه می‌کنند؟ شکنجه کردن اقدام علیه امنیت ملی است، نه کارهای عبدالله و دوستانش."



گفتنی است عبدالله مومنی، پس از اتمام مرخصی و بازگشت ناگهانی به زندان، با انتشار نامه‌ای از برخوردهایی که با وی در طول دوران بازجویی شده بود، سخن رانده بود. فرو کردن سر در چاه توالت، فحاشی‌های رکیک و ناموسی، فشردن گلو تا سرحد خفگی، ضرب و شتم با دسته جارو و... از جمله این موارد بود.



نامه سرگشاده مومنی که خطاب به رهبر جمهوری‌اسلامی نوشته شده بود، پاسخی نگرفت، گرچه بازتاب گسترده‌ای داشت. پس از آن برخی از زندانیان سیاسی هم‌چون مصطفی تاج‌زاده و محمد نوری‌زاد نیز به تایید سخنان مومنی پرداختند و حتی محمد نوری‌زاد متنی درباره اتفاقات رخ‌داده در هنگام بازجویی برای عبدالله مومنی نوشت.



پس از آن مومنی با تنظیم شکایت نامه‌ای از سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، حیدری‌فر بازپرس دادگاه انقلاب و از متهمان اصلی حوادث بازداشتگاه کهریزک، قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و بازجوهای وزارت اطلاعات از جمله بازجویی به نام سیدعلی صالحی مشهور به "سید" شکایت کرد. مومنی که این شکایت نامه را پس از تنظیم، در دادسرای زندان اوین به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران تحویل داده بود، این افراد را از جمله "شکنجه‌گران اصلی" خود در طول دوران بازداشت‌اش در بند 209 زندان اوین معرفی کرده است.



به دنبال این شکایت مومنی بود که غلام‌حسین محسنی‌اژه‌ای، سخنگوی قوه‌قضاییه در نشست خبری خود سخنان عبدالله مومنی را غیرقابل باور خواند.

بازی جدید رهبری

بازی جدید رهبری

جاسوسي زنی در مراسم مادران عزادار و خانواده هاي جان باختگان

جاسوسي زنی در مراسم مادران عزادار و خانواده هاي جان باختگان


*دستگیری سه جوان در مریوان

جاسوسي زنی در مراسم مادران عزادار و خانواده هاي جان باختگان



كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها : بنا به گزارشات رسيده از خانواده هاي جان باختگان،وزارت اطلاعات يك زن را به درون جلسات و يا تجمعات خانواده ها كه به همراه مادران و.... مراسم يادبود عزيزانشان را برگزار ميكردند،براي خبرچيني گمارده بوده كه اين مزدور با وانمود به همدردي وهمراهي كردن با سايرمادران خودش را نزديك به اين خانواده ها نشان ميداده است.

اين مزدور خودش را بنام خانم نويد معرفي ميكرده است.وي اقدام به جمع آوري اطلاعات از خانواده ها مينمود،از جمله بين مادران جانباختگان و... مجلات اهدايي دانشجويان دانشگاه تهران و يا سي دي هاي مربوط به تصاويري از جانباختگان و يا كليپهايي كه در رابطه با زندگي آنان در اين سي دي ها داشتند،را تحويل گرفته و ديگر ردي از اين زن پيدا نميشود. بعد از مدتي از ناپديد شدن اين مزدور تعدادي از مادران و خانواده هاي جانباختگان ويا نفرات مرتبط با آنان... دستگير ميگردند گفته ميشود،عناصر حكومتي با چنين تشبثاتي ميخواهند در بين خانواده هاي جانباختگان و ساير اقشار همراه انان بذر بي اعتمادي بكارند و از اتحاد و همبستگي سايرين با آنان جلوگيري نمايند. خانواده هاي جانباختگان اتفاقاً در رابطه با توطئه هاي دشمنان خود و فرزندانشان هوشيار ترشده و در اين مسير خللي بر اتحاد و همبستگي آنان ايجاد نخواهد شد.



دستگیری سه جوان در مریوان



آژانس خبری موکریان : براساس اخبار رسیده از مریوان، روز گذشته سه جوان اهل این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. خبرنگار آژانس خبری موکریان، اسامی سه شهروند بازداشتی در مریوان را ابوبکر یگانه، عادل سهرابی و رفیق سهرابی اعلام نمود. گفته می شود موبایل این افراد پس از دستگیری خاموش نشده و از همین طریق خانواده افراد مذکور توانستەاند از دستگیری فرزندان خود آگاه شوند. تاکنون هیچ علت یا عللی برای بازداشت این افراد از طرف مقامات قضایی شهر مریوان اعلام نشده است.

عکس / ورود سگ،قلیان و وسایل موسیقی ممنوع!

۱۶هزار شکایات از دولت به سازمان بازرسی کل کشور/ میزان سلامت اداری معلوم نیست

۱۶هزار شکایات از دولت به سازمان بازرسی کل کشور/ میزان سلامت اداری معلوم نیست


خبر آنلاين : رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه "سالی ۱۶ هزار شکایت از دولت، به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع می شود"، خاطرنشان کرد "در حال حاضر پرونده های زیادی از تخلفات دولت مطرح است و از مدیران دولتی خواسته ایم هر چه زودتر برای شفاف سازی عملکرد خود اقدام کنند."



این مقام مسئول، درباره افزایش میزان شکایات مردم به سازمان بازرسی کل کشور اظهار داشت: "۶۰ تا ٧۰ درصد شکایاتی که از طرف مردم به سازمان می رسد، ارتباطی با ما ندارد. برای همین، شاهد افزایش شکایات در حدود ۱۵ تا ۱۶هزار عنوان شکایت هستیم."



میزان سلامت اداری معلوم نیست

پورمحمدی در مقابل پرسشی که درباره میزان سلامت اداری کشور عنوان شده بود، اظهار داشت: "میزان سلامت اداری در کشور معلوم نیست، چون یک امر کلی است و اندازه گیری دقیقی در سالهای گذشته از میزان تخلفات در دست نداریم." با این حال، وی به دولت هشدار داد حجم قابل توجهی از شکایات مردم به سازمان بازرسی کل کشور و دیوان عدالت اداری را شکایت مردم از دستگاه های دولتی تشکیل می دهد به همین خاطر، روند سلامت اداری باید تحول اساسی کند.



وزیر اسبق کشور در توضیح اینکه چه دستگاه هایی بیشترین شکایات مردم را دارند، تنها به این توضیح اکتفا کرد که: "بیشتر دستگاه ها از دستگاه هایی است که بیشترین خدمات را ارائه می دهند. البته این موضوع، به دلیل این نیست که کار انجام نمی شود، بلکه مسئله را باید به طور نسبی سنجید، ولی می توان مطلقا اظهار کرد دستگاه های پرمراجعه، پر شکایت هستند."

دیدار رییس مجلس با خامنه ای راجع به پیشنهادات کارگروه حل اختلافات

دیدار رییس مجلس با خامنه ای راجع به پیشنهادات کارگروه حل اختلافات


خبر آنلاین : پیشنهادات کارگروه حل اختلاف بین مجلس و دولت که به محوریت شورای نگهبان تشکیل شده بود، همچنان خبر ساز است.



به گزارش خبرآنلاین پس از اینکه عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در خلال نشست خبری خود با خبرنگاران به پیشنهادات کارگروه حل اختلاف بین دولت و مجلس که شورای نگهبان قانون اساسی مجری برگزاری آن بود اشاره کرد، باید موضع گیری های آتی را حدس می زد.



اولین واکنش مجلس به این پیشنهادات که از زبان کدخدایی و به عنوان جمع بندی کارگروه عنوان شد از سوی نمایندگان مجلس بود. چرا که مجلس استدلال های حقوقی خود در خصوص موارد مورد اختلاف که در این کارگروه مورد بحث و بررسی قرار گرفت را منتشر کرد و رسما اعلام کرد که پیشنهاداتی که سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده مورد نظر مجلس نیست.



اما بعد از این اعتراض، علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی به خدمت مقام معظم رهبری رسید تا در خصوص جلسات و بحث هایی که از سوی چهار نماینده مجلس در این کارگروه مطرح شد، توضیحاتی ارائه کند.



بعد از این جلسه تصمیم بر این شد تا چهار نماینده حاضر در جلسات کارگروه، طی نامه ای هم انتقاد خود را به آیت الله جنتی اعلام کنند و هم رسما اعلام شود که بحث های دکتر کدخدایی به عنوان سخنگوی کارگروه نبود بلکه نظرات شخصی وی بود.



خبر «جلسه رییس مجلس با خامنه ای بعد از اعتراض مجلس به اظهارات کدخدایی» را محمدرضا باهنر، یکی از چهار نماینده حاضر در این کارگروه صبح امروز در نشست خبری با رسانه ها عنوان کرد.

ناگفته هایی از پرونده شهلا جاهد از زبان یکی از اولین افسران پرونده

ناگفته هایی از پرونده شهلا جاهد از زبان یکی از اولین افسران پرونده


جرس، مژگان مدرس علوم: کمیته بین المللی وکلای مدافع حقوق بشر با توجه به شبهات متعدد و دلایل و مدارک موجود از رئیس قوه قضاییه خواسته است تا هر چه سریعتر دستور توقف اجرای حکم اعدام شهلا جاهد را که تردیدهای جدی در خصوص صحت و حقانیت آن وجود دارد صادر نماید.

شهلا جاهد متهم است که در مهر ماه سال 1381 لاله سحرخیزان همسر ناصر محمد خانی را به قتل رسانده است. پس از برگزاری چند جلسه محاکمه، وی که پیش از این به قتل سحرخیزان اعتراف کرده بود ، به یکباره عنوان نمود هیچ دخالتی در قتل لاله نداشته است. بعد از صدور حکم قصاص برای شهلا جاهد، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و حکم صادره تایید می شود.



پس از جنجالهای خبری و با گذشت مدتی پرونده به شعبه 1147مجتمع قضایی بعثت ارسال و قاضی دادگاه نیز حکم دادگاه بدوی را مورد تایید قرار داد. در بهمن ماه سال86 بعد از مدتی که پرونده شهلا مسکوت مانده بود، رئیس قوه قضائیه وقت حکم قصاص را نقض کرد و با توجه به ایرادهای شکلی و ماهوی در پرونده دستور داد تحقیقات درباره این قتل از ابتدا و توسط یک قاضی دادگاه بدوی آغاز شود. پس از گذشت 9 سال بار دیگر پرونده جاهد به جریان می افتد و بالاخره حکم قصاص شهلا جاهد توسط رئیس قوه قضائیه فعلی آیت الله لاریجانی در چند روز گذشته امضا شد و به این ترتیب شهلا جاهد در آستانه قصاص قرار گرفته است.



سرگرد ابهریان از افسران ارشد اداره آگاهی تهران و یکی از افسران تحقیق این پرونده، در مراحل اولیه رسیدگی به پرونده قتل لاله سحرخیزان به دلایلی دست یافته بود که نشان از بی گناهی خانم جاهد داشت. اما در همان مراحل اولیه پرونده از سرگرد ابهریان گرفته شد.



به همین مناسبت "جرس" با سرگرد ابهریان در خصوص زوایای تاریک این پرونده و صدور حکم قصاص برای شهلا جاهد بعد از گذشت نه سال، به گفتگو پرداخته است که در پی می آید:



لطفا در ابتدا خودتان را معرفی نمایید.



من بابک حسنی ابهریان هستم و در نیروی انتظامی با درجه سرهنگی مشغول بودم که به مدت چهار ماه است به خاطر مسائل انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری و همچنین پرونده هایی که رسیدگی می کردم به اتفاق خانواده ام مجبور به ترک کشور شدم.



آقای ابهریان طی روزهای اخیر آقای جعفری دولت آبادی دادستان تهران اعلام کردند که شهلا جاهد در آینده ای نه چندان دور پای چوبه دار می رود. پیش از این هم آقای لاریجانی رئیس قوه قضاییه خبر از قابل اجرا بودن حکم قصاص برای شهلا جاهد را داده بودند. با توجه به اینکه نزدیک به نه سال از ماجرای پرونده خانم جاهد می گذرد و ابهامات زیادی در این پرونده وجود دارد تا جاییکه این ابهامات باعث شد که در مراحل مختلف رسیدگی به این پرونده هفده قاضی حکم قصاص را درست ندانند و زمانیکه این پرونده جهت استیذان نزد آقای شاهرودی رئیس قوه قضاییه وقت ارسال شد ایشان با توجه به همین ابهامات حکم قصاص خانم جاهد را رد کردند و دستور محاکمه دوباره وی را صادر کردند. با توجه به اینکه این پرونده در مراحل اولیه رسیدگی به آن زیر دست شما بوده است اگر لطف کنید و در خصوص ابهامات این پرونده برای ما توضیح بفرمایید.



پرونده شهلا جاهد از پیچیدگی خاصی برخوردار است. این پیچیدگی هم به یکسری ابهاماتی که تاکنون حل نشده برمی گردد. و به استناد این ابهامات است که پرونده اینقدر طول کشیده است. نواقصی در این پرونده قابل بررسی بوده و وکلای پرونده هم بر روی آن تاکید داشتند . خود من هم که به عنوان کسی که در مراحل اولیه تشکیل پرونده یکی از افسران رسیدگی کننده تیم تحقیق بودم بیان داشتم نواقصی که مطرح بوده و هست، موارد قضایی است. این موارد قضایی از جمله اینکه تعداد ضربات چاقو و نحوه ضربات به جسد و عدم پارگی لباس مقتول در هنگام کشف جسد و کشف دوته سیگار در محل وقوع جنایت بوده است که متاسفانه توسط اداره تشخیص هویت جمع آوری نشده بود تا برای انجام آزمایشات یا موارد دیگر آزمایشگاهی ارسال شود که دربازدید مجدد که ما انجام دادیم ته سیگارها را مشاهده کردیم و برای تشخیص هویت فرستادیم. مسئله دیگری هم که جای ایراد دارد گاوصندوق و کشف نشدن جواهرات و طلاجات بوده است. از همه مهمتر اینکه با توجه به اینکه آقایان اظهار می کنند و همچنین اعترافاتی که شهلا جاهد داشته و بعد منکر این اعترافات شده است، عدم کشف آلت قتاله بوده است.



عدم توجه به نظر پزشکی قانونی در خصوص جسد هم مسئله ای بوده است که جزء ابهامات است. با توجه به اینکه ناصر محمدخانی در آن زمان در اردو آلمان بسر می برده است اما آن چیزی که خارج از مسائل قضایی است نحوه رسیدگی به پرونده بوده است که در زمانی که من حضور داشتم مسئله ای که برای من همیشه سوال بوده، این است که چرا در زمان رسیدگی به پرونده با توجه به اینکه افسران با تجربه اداره آگاهی حضور داشتند و جزو وظایف اداره دهم آگاهی مبارزه با قتل رسیدگی به این پرونده بوده و تیم ویژه ای هم تشکیل شده بود اما مسئولین اداره آگاهی از افراد غیرشاغل در اداره آگاهی و از مجموعه حراست سازمان آب در این پرونده استفاده کردند. کاری که در مدت بیست سالی که من خدمت داشتم تعجب آور بود و جالب اینکه مسئول حراست سازمان آب در تمام موارد اعم از دستگیری ها و تحقیقات حضورمستمر داشت و به محل کارش مراجعه نمی کرد یعنی در اداره آگاهی مستقر بود.



دو مورد دیگری هم که در پرونده به آن رسیدگی نشده است و جزو ابهامات بوده سه مورد مزاحمت های شبانه ای بوده که برای منزل این مرحومه پیش آمده که بوسیله پرتاب های سنگریزه به شیشه ایوان بوده است که هیچ بررسی راجع به این مسئله نشد که این مزاحمان چه کسانی بودند و چرا این کارها را انجام می دادند و این هم بر می گردد به یک یا دو ماه قبل از قتل مرحومه سحرخیزان. مسئله دیگر اینکه آقای دولت آبادی اعلام کرده اند که حکم اعدام ایشان بزودی انجام می شود و آقای لاریجانی هم این حکم را تایید کرده آن هم بعد از نه سال، صد در صد جای سوال و شبهه دارد.



همانطور که شما اشاره کردید تعدادی از قضات شریف به استناد دلایل و مدارک موجود در پرونده این اعتقاد را داشتند که خانم جاهد نمی تواند قاتل باشد. براساس همین مسئله هم وکلای پرونده خانم جاهد یعنی خانم نسرین ستوده که هم اکنون در بازداشت هستند و آقای خرمشاهی هر دو تقاضای رفع اتهام از موکلشان کرده اند. حالا موضوع این است که آیا این دلایل و مدارک و اظهار نظر قضات دلیل بر این نیست که بسیاری از اتهامات که در پرونده مطرح شده و خیلی از ابهاماتی که وجود دارد رفع نشده و دلایلی بوده که قضات، وکلا و حتی خود متهم به آن استناد می کنند. و به همین علت آقای شاهرودی دستور توقیف اجرای حکم را داده اند و آن را به شعبات مختلف ارجاع کرده است. اما مسئله ای که جالب است این است که به شعباتی هم که ارجاع شده است از ابتدا بصورت قضایی و حتی استفاده از یک گروه جدید بمنظور انجام تحقیقات پلیسی استفاده نشده است فقط به نظریه پردازی و مباحث قضایی بسنده شده است.





طبق اظهارات شما دلایلی به نفع شهلا جاهد وجود داشته است که در زمان رسیدگی به پرونده به عمد جمع آوری نشده است. می توانید در این خصوص توضیح بیشتری دهید؟





در مورد ته سیگار که خدمتتان عرض کردم و حوله ای که خیس بوده البته نظر بر این بوده که قاتل بعد از اینکه قتل را انجام داده خودش را با آن خشک کرده است. جالب اینکه صحنه محل قتل پاکسازی شده بود یعنی فرشی که خونی بوده را شسته بودند علت را هم اعلام می کنند که اگر محمدخانی برگشت از نظر روحی رویش تاثیر نگذارد در صورتی که این جای سوال است. زمانیکه شما وارد صحنه قتلی می شوید و جرم خاصی اتفاق می افتد نباید صحنه دست بخورد و باید پلمپ شود به علت اینکه نیاز بررسی مجدد قضیه است. از طرف دیگر اکیپ بررسی صحنه جرم ما یک اکیپ تخصصی است و در صحنه حضور پیدا می کندو اثر انگشت برمی دارد و کارهای دیگر، چطور این اداره تشخیص هویت دو ته سیگار را با خودش نمی برد. یا اینکه حتی قاضی اعلام کرد که لکه خونی که روی تشک بوده از دید ما دور مانده است و بعد شهلا به آن اعتراف می کند. خوب این چه بازدید از صحنه ای است؟ این چه چیزی را می رساند؟ در صورتی که عوامل تشخیص هویت و اکیپ بررسی صحنه جرم وظیفه اشان این است که کلیه نقاط مبهم صحنه جرم را بررسی کنند و یقین داشته باشید عوامل اکیپ در صحنه جرم به کارشان خیلی وارد هستند. اینکه ما بگوییم ته سیگار و یا لکه خون دیده نشود و قاضی می گوید شهلا به این اعتراف کرده قاضی می خواهد با این حرف بگوید اعترافات شهلا جاهد درست است و براساس مسائل عاطفی و زور و اجبار نبوده است.



آقای ابهریان شما اخیرا بیان کردید که قصد ماموران امنیتی و اداره آگاهی تهران بر آن بوده که قتل مرحومه خانم سحرخیزان را که توسط دستگاههای امنیتی به وقوع پیوسته را به گردن خانم شهلا جاهد بیاندازند. شما چه دلایلی برای احتمال وقوع جنایت توسط دستگاههای امنیتی دارید؟



همانطور که گفتم اول حضور حراست سازمان آب در این قضیه ابهامات زیادی برای ما بوجود آورد و دوم اینکه مرحوم سحرخیزان پدر مقتول یکی از مقاطعه کاران بنام قطر بوده است و از طرف دیگر بنا به اظهارات خود مرحوم و ناصر محمد خانی مبنی بر اینکه دایی مقتوله در سیستم امنیتی قطر فعالیت داشته و همچنین رفت و آمدهای مشکوک خانم لاله سحرخیزان و اصرار ایشان به ناصر محمدخانی برای اینکه زندگیشان را به قطر انتقال دهند و عنوان این مطلب که خانه را عوض کن و من وحشت دارم از اینکه در خانه هستم، اینها مسائلی است که می توان به مسئله یک حرکت امنیتی سوقش داد که مطرح کردن این مسائل باعث شد که من کلا از پرونده کنار گذاشته شوم. متاسفانه اجازه داده نشد که تحقیقاتی که لازمه اش بود رسیدگی شود. جالب این جاست که در مراحل اول پرونده، پسر خاله متهم بعنوان قاتل معرفی شد و خیلی هم از طرف روزنامه ها و رسانه ها مطرح شد و جریان را سوق دادند به این مسئله که قاتل پسرخاله است که با حضور ما و تحقیقات کامل برائت پسرخاله که مظنون بود صادر شد.



دقیقا بعد از چه مدتی این پرونده از دست شما گرفته شد؟



من حدود یکماه و نیم الی دو ماه بر روی پرونده بودم که بعد عذر مرا خواستند.



به نتایجی هم در این مدت رسیده بودید؟



بله، من با مطرح کردن و اعتراض به این مسئله که چرا سازمان آب در این مسئله دخالت می کند و اینکه باید در رابطه با سوابق خانوادگی مقتوله تحقیقات صورت بگیرد و اینکه محمدخانی چه رابطه ای با دایی و سیستم مجموعه خانوادگی اینها دارد که عذر مرا خواستند. ناگفته نماند یکسری اطلاعات به من هم رسید که می خواستم آنها را مطرح کنم اما بنابدلیل حاشیه ای قادر به مطرح کردن آنها نبودم.



مطرح کردن این اطلاعات برای چه کسانی بد می شد؟



کسانی که می خواستند اطلاعات بدهند می ترسیدند و حاضر نبودند اطلاعات را علنی بدهند.



با توجه به تمام ابهاماتی که ذکر کردید نظر شما در خصوص این پرونده چیست؟



اول باید عرض کنم که من با خانواده سحرخیزان احساس همدردی می کنم و بخاطر این ماجرایی که برایشان پیش آمده متاسف هستم. و خودشان هم شاهد بودند که من تمام تلاشم را می کردم که هرچه سریعتر این قضیه روشن شود. اما بحثی که این جا مطرح است این است که از خانواده سحرخیزان بخواهم که اعدام کردن شهلا جاهد با توجه به اینکه در دست قوه قضاییه است کاری ندارد. چه امروز چه فردا و چه پس فردا، اما ابهامات موجود در پرونده را باید مدنظر داشته باشند و حتی از خودشان این سوال را کنند که چرا بعد از نه سال هنوز تصمیم قطعی برای این خانم گرفته نشده است؟ اگر ما استناد را بگذاریم به حساب این خانم و وجود دلایل و مدارک کافی و محکم برای صدور حکم، دیگر نیازی نبود که نه سال این قضیه طول بکشد. بنابراین ابهامات وجود دارد و باید این ابهامات برطرف شود. اگر شهلا جاهد اعدام شود و چند صباح بعد مشخص شود شهلا جاهد همدستی داشته یا بی گناه در قضیه بوده و تشکیلات و مجموعه دیگری این کار را کردند، با اعدام شهلا آیا دیگر می شود برای او کاری انجام داد؟



من معتقدم و فکر می کنم خیلی ها هم با من هم عقیده هستند که یک هیئت رسیدگی کننده "مستقل" و یک تیم مجرب "مستقل" روی پرونده کار کند، خیلی از مسائل روشن خواهد شد. رسانه ها نقش خیلی مهمی دارند رسانه ها باید در این زمینه اطلاع رسانی کنند. ببینید خانواده مرحومه الان گوششان به دهن قوه قضاییه و نیروی انتظامی است و نمی توانند دخالتی در پرونده داشته باشند و می گویند نتیجه هر چه هست قوه قضاییه به ما اعلام می کند. اما نحوه رسیدگی به پرونده، دلایل محکم برای اثبات قضیه، عدم وجود شک و شبهه در قضیه برای خانواده سحرخیزان قابل درک نیست زیرا عزادار هستند. اما اینکه چند تا قاضی گفتند کار این خانم هست و چند قاضی دیگر گفتند کار این خانم نیست. و در نهایت به رئیس قوه قضاییه واگذار کنند که رئیس قوه قضاییه قبلی دستور توقیف داده اما رئیس قوه فعلی دستور اعدام داده است. یعنی در اصل یک حکمی است که از طرف یک شخص صادر شده و اختلاف نظر آقایان را بررسی کرده و گفته نظر من هم این است اعدامش کنید. این مسئله اساسا "وجهه" سیستم قضایی کشور را زیر سوال می برد.



آقای ابهریان حالا از یک زاویه دیگر به قضیه نگاه کنیم. با توجه به اینکه این ماجرا بسیار مورد توجه افکار عمومی قرار دارد و این پرونده با گذشت نه سال همچنان باز است یعنی دربرهه زمانی خاصی برجسته و تیتر اول خبرها می شده است و در مقطع زمانی دیگر مسکوت باقی می مانده است. حال به نظر شما آیا پرداختن به این پرونده به فضای سیاسی کشور مرتبط است؟ یعنی زمانی که مسئولین می خواهند افکار عمومی کشور را از مسائل اصلی کشور منحرف کنند یا قدرت نمایی انجام دهند دوباره به این ماجرا می پردازند و آنرا برجسته می کنند، نظرتان در این خصوص چیست؟



دقیقا من هم همین اعتقاد را دارم. ببینید الان کمپینی که علیه اعدام خانم آشتیانی راه افتاده و فشارهای بین المللی را برای جمهوری اسلامی فراهم کرده است. شکی در این قضیه نیست که این مسئله می تواند ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران داشته باشد و یک قدرت نمایی حکومت باشد. ببینید از نظر افکار عمومی مسئله خانم آشتیانی به مراتب جا افتاده و مردم متوجه هستند که چه جریاناتی دارد پیش می آید. اما حکومت برای اینکه اعلام کند که ترسی از جوامع بین المللی حقوق بشری ندارد و نشان دهد که قدرت اجرای حکم را دارد ماجرای حکم اعدام شهلا جاهد را در این برهه از زمان مطرح کرده است. مخصوصا با توجه به جو سیاسی موجود کشور و دستگیری های متعدد فعالین سیاسی، می تواند یک مانوری باشد برای اینکه افکار عمومی را به این مسئله جلب کند و مسائل دیگر را که می تواند همین مسائل سیاسی بپوشاند و می تواند خیلی از مسائلی را که افراد اتاق فکر سیاست غلط حکومت برنامه ریزی می کنند را پیاده کند. اما نباید این مسئله باعث شود که جان یک انسان بازیچه این اهداف قرار بگیرد.



آیا ناگفته ای مانده که بخواهید در پایان به آن اشاره کنید؟



من در ابتدا از شما تشکر می کنم و تشکر خاص و ویژه ای دارم از آقای مصطفایی و بخصوص کمیته بین المللی وکلای حقوق بشر که نهایت همکاری را انجام دادند. من زمانیکه انتخابات سال گذشته و حوادث بعد از آن پیش آمد، البته می توانم بگویم انتخابات سراسر تقلب و مسائلی که در بعضی از پرونده ها که من عهده دارش بودم باعث شد که من و خانواده ام از کشور به ناچار خارج شویم. اما در مورد این قضیه شهلا جاهد من با یکی دو نفر صحبت کردم اما متاسفانه جواب ندادند اما سرعت عمل و حسن نیت این کمیته و خصوصا آقای مصطفایی باعث شد که این مسئله از کسی که در جریان کار بوده و اطلاعاتی در این رابطه دارد پنهان نماند و مطرح شود. و مطلب دیگر اینکه از کلیه کسانی که در کمپین های مبارزه با اعدام و مبارزه با نقض حقوق بشر درسراسر اروپا و آمریکا و سایر کشورها مبارزه می کنند می خواهم که نهایت تلاش خودشان را انجام دهند که فشار بیاورند که بی گناهی بدون دلیل و مدارک به اعدام محکوم نشود.



با تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.

فراخوان جمعی از فعالین دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر: " تاکنون ایستادگی کرده ایم، از این پس نیزخواهیم ایستاد"

فراخوان جمعی از فعالین دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر: " تاکنون ایستادگی کرده ایم، از این پس نیزخواهیم ایستاد"


جمعی از فعالین دانشجویی فراخوانی را به منظور برگزاری مراسم روز دانشجو صادر کرده اند.

به گزارش دانشجونیوز این دانشجویان در فراخوان خود ضمن تاکید بر اهمیت برگزاری مراسمات اعتراضی در این روز آورده اند: " برما دانشجویان آزادی خواه است که در روز 16 آذر سکوت نکنیم و به انحا مختلف اعتراض خود را به استبداد نشان دهیم. بر مبارزین دانشجویی است که با توجه شرایط دانشگاه محل تحصیل خود برنامه های مستقل اعتراضی برگزار کنند. در حال حاضر تجویز یک شکل از حرکت های اعتراضی برای دانشگاه های مختلف با شرایط متفاوت نمی تواند نتیجه یکسانی داشته باشد. فعالین دانشجویی در دانشگاه محل تحصیل خود می بایست با در نظرگرفتن امکانات و محدودیت ها، ایده های جدید برای گرامی داشت روز دانشجو بپرورانند. برپایی تجمع و تحصن اعتراضی موثرترین راه برای تزریق روحیه مبارزه طلبی به شریان جنبش دانشجویی است. در صورت عدم امکان برگزاری تجمع، حرکات اعتراضی همه گیرتر و کم هزینه تر چون تعطیلی کلاس های درس و حتی تعطیلی دانشگاه و نیز شعار نویسی و پخش شب نامه های اعتراضی می تواند توسط فعالین دانشجویی در دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد."



در بخش ديگری از اين بیانيه آمده است : هنوز هم زخم ددمنشی شان در حمله به کوی دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه آزاد مشهد و ... جان و روح مان را می آزارد.

با این خیال باطل که روح آزادگی در دانشگاه ها خشک خواهد شد، ده هاتن از جوانان و دانشجویان را در مقابل دانشگاه به گلوله بستند، صدها دانشجو را راهی زندان کردند و شکنجه گران را مزد مزید دادند تا اعتراف ناروا و مضحک اخذ کنند، هزاران دانشجو از تحصیل در دانشگاه محروم شدند تا فرمایش پیامبر اسلام(ص) که گفتند "طلب العلم فریضة علی كل مسلم" در نظام جمهوری اسلامی به معنای کامل خویش تحقق یابد. اما ما با وجود این همه بدکاریها تاکنون ایستادگی کرده ایم. از این پس نیزخواهیم ایستاد.

مسئول روابط عمومي سپاه : هواپيماربايي اخير با هدف تحت الشعاع قرار دادن سفر حریری به تهران صورت گرفت!

مسئول روابط عمومي سپاه : هواپيماربايي اخير با هدف تحت الشعاع قرار دادن سفر حریری به تهران صورت گرفت!


مسئول روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با اشاره به سفر سعدحريري نخست وزير لبنان به كشورمان گفت: هواپيماربايي اخير با هدف تحت الشعاع قرار دادن اين سفر صورت گرفت.



سردار رمضان شريف مسئول روابط عمومي سپاه پاسداران در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، با اشاره به موضوع هواپيماربايي اخير با تأكيد بر اينكه امروزه ديگر موضوع هواپيماربايي در دنيا يك موضوع نامطلوب و ناكارآمد محسوب مي‌شود، گفت:‌ از آنجايي كه اين اقدام يك عمل تروريستي مشهود است كمتر كسي اين ريسك را مي‌پذيرد كه دست به چنين اقدامي بزند مگر آنكه منافع بزرگي را مدنظر داشته باشد.



وي گفت : به دنبال سفر رئيس جمهور به لبنان، رژيم صهيونيستي كه قصد داشت ترور رفيق حريري نخست‌وزير اسبق لبنان را برگردن حزب الله لبنان بيندازد، پس از اين سفر و با افشاگري‌هاي حزب‌الله لبنان ناكام ماند و به همين دليل قصد داشت تا با استفاده از عوامل مزدور خود در جريان ماجراي هواپيماربايي اخير، يك فضاسازي رسانه‌اي عليه كشورمان ايجاد كند.



در همين رابطه :

اطلاعيه سپاه : هواپیماربای ایرباس "ضد انقلاب" بود

ایران اير : هواپیماربای ایرباس مشكل روانی داشت و آرام شد

صدور قرار مجرمیت براي 20 متهم حوادث كوي دانشگاه

صدور قرار مجرمیت براي 20 متهم حوادث كوي دانشگاه


جرس: پس از اعلام خبر احضار ۳۰ نفر در رابطه با پرونده کوی دانشگاه و صدور قرار مجرمیت برای چند تن از آنان، امروز یک مقام مسئول در سازمان قضایی نیروی مسلح اعالم کرد که براي 20 متهم ديگر حوادث كوي دانشگاه تهران قرار مجرميت صادر شده است.



به گزارش ایسنا، این مسئول قضایی در حاشيه‌ نمايشگاه دستاوردهاي قوه قضاييه در مجلس درباره‌ پرونده حوادث كوي دانشگاه گفت: تاكنون حدود 10 جلسه از محاكمه 27 متهم پرونده حوادث كوي دانشگاه برگزار شده كه در اين جلسات شكات و تمامي متهمان حضور داشتند.



وي ادامه داد: در جلسه اول دادگاه نماينده‌ حقوقي وزارت علوم و نماينده حقوقي دانشگاه تهران و وكلاي شاكيان شكايت خود را مطرح كردند.



اين مسوول قضايي همچنين گفت: اخيرا قرار مجرميت درخصوص 20 متهم ديگر پرونده صادر شده كه در صورت تاييد، پرونده اين افراد به زودي با صدور كيفرخواست به دادگاه ارسال مي‌شود.



اين درحالي است كه پيش از اين رييس قوه قضاييه با انتقاد از عدم همكاري برخي نيرو‌هاي امنيتي در پرونده‌ي كوي دانشگاه از احضار بيش از 30 نفر در اين‌باره خبر داده بود.



صادق آملي لاريجاني در همايش پيام ماندگار به مناسبت سالروز تاسيس بسيج دانشجويي در رابطه با رسيدگي به پرونده كوي دانشگاه اظهار كرده بود: متاسفانه در پرونده كوي دانشگاه نيروهاي امنيتي هيچ كمكي به ما نكردند و اشاره‌ايي مبني بر اينكه هيچ كمكي ارائه نشده، به ما نبود، بلكه به نيروهاي امنيتي بود و در جلسه‌اي اين موضوع را خدمت مقام معظم رهبري مطرح كردم.



وي با بيان اينكه اقدامات ما براساس اطلاعاتي بود كه از ساير طريق به دست آورديم، اعلام كرد: در رابطه با اين پرونده بيش از 30 و چند نفر احضار شدند و براي برخي از آنها كيفرخواست قطعي صادر كرديم. اين پرونده بايد به صورت دقيق مورد رسيدگي شود از ما انتظار تعجيل نداشته باشيد زيرا ما براساس قانون فعاليت مي‌كنيم و نمي‌توانيم براساس اتهام كار كنيم. اميدواريم اين پرونده به صورت خوبي به انتها برسد.

پیش از این و در پی احضار تعدادی از دانشجویان توسط دادسرای انتظامي نیروهای مسلح به اتهام "مشارکت" در حوادث کوی دانشگاه تهران، بیم آن می‌رود که به جای متهمان اصلی، دانشجویان مجرم این حوادث اعلام شوند.

معاون امور عمرانی استانداری تهران : قانون هدفمند کردن یارانه ها به کاهش آلودگی هوای تهران کمک ميکند!

معاون امور عمرانی استانداری تهران : قانون هدفمند کردن یارانه ها به کاهش آلودگی هوای تهران کمک ميکند!


خبر آنلاين : معاون امور عمرانی استانداری تهران گفت: قانون هدفمند کردن یارانه ها از نظر کمیته کاهش آلودگی هوای تهران یکی از اقدام های بسیار اساسی در کنترل آلودگی در شهر تهران است.

تا اطلاع ثانوی زنگ ورزش مدارس لغو می شود تا دانش اموزان بر اثر آلودگی هوا دچار بیماری نشوند.



کارمندانی که امکان انجام کارشان در خانه وجود دارد با هماهنگی مدیران خود می توانند در خانه بمانند.



محمد رضا محمودی معاون عمرانی استاندار در گفت وگو با خبرآن لاین با بیان این مطلب افزود: در جلسه اضطراری که در کارگروه کاهش آلودگی هوا برگزار شد بحث دور کاری مطرح و اعلام شد کارمندانی که مجبورند هر روز فاصله زیادی را از خانه تا محل کار و برعکس طی کنند با موافقت مدیر خود در خانه کار خود را انجام دهند.



وی با بیان اینکه فردا تعطیل نیست گفت: همچنین قرار شد تا اطلاع ثانوی زنگ ورزش مدارس لغو شود تا دانش اموزان بر اثر آلودگی هوا دچار بیماری نشوند.



محمودی با بیان اینکه همچنان اداره های دولتی یک ساعت زودتر از هیشه تعطیل می شوند اظهار داشت: از شنبه تا اطلاع ثانوی تنها خودروهایی می‌توانند وارد محدوده طرح زوج و فرد شوند که آرم طرح ترافیک داشته باشند، بدین معنا که محدوده طرح ترافیک تا محدوده زوج و فرد گسترش پیدا کرده است.



وی گفت: برای خروج از وضعیت آلودگی هوای تهران یکی از راهکارها تعطیل کردن بود که این مهم به اقتصاد کشور ضربه زیادی وارد می کند بنابراین خود مردم باید به مسئولان کمک کنند تا از الودگی هوا کاسته شود.



وی ادامه داد: همچنین اگر برای گرم نگه داشتن خانه ها و ادارات از وسایل برقی استفاده شود در کاهش آلودگی هوای تهران موثر خواهد بود! (پس شعار صرفه جویی در استفاده از برق و جریمه شدن مشترکان پرمصرف چه ميشود!)

دادگاه نسرین ستوده در حضور نمایندگانی از کانون وکلای مرکز و اتحادیه سراسری کانون های وکلا برگزار شد

دادگاه نسرین ستوده در حضور نمایندگانی از کانون وکلای مرکز و اتحادیه سراسری کانون های وکلا برگزار شد


مدرسه فمینیستی: امروز 7 آذرماه دومین جلسه رسیدگی به پرونده نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان برگزار شد.



این جلسه دادگاه که ساعت ها به طول انجامید، در حقیقت آخرین جلسه رسیدگی به پرونده نسرین ستوده بود که در آن 4 تن از وکلای نسرین ستوده به دفاع از وی پرداختند.



در این جلسه علاوه بر رضا خندان، همسر نسرین ستوده، آقای جندقی، رئیس کانون وکلای مرکز به همراه یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره کانون وکلا و نیز بهمن کشاورز، رئیس اتحادیه سراسری کانون های وکلا نیز حضور داشتند.



قاضی پیرعباسی، قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب که صدور حکم این پرونده را برعهده دارد گفت که تا هفته آینده نظرش را در مورد تبدیل قرار بازداشت نسرین ستوده اعلام خواهد کرد. در اولین دادگاه نسرین ستوده، قاضی پیرعباسی از تبدیل قرار بازداشت وی خودداری کرد، حال با توجه به اتمام رسیدگی به پرونده نسرین ستوده، قرار است تا هفته آینده قاضی مجددا نظرش را در این مورد اعلام کند.



لازم به یادآوری است که نسرین ستوده، برنده جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا، از روز 13 شهریور ماه در زندان اوین در بازداشت است. و اولین جلسه رسیدگی به پرونده اش در روز 24 آبان ماه برگزار شد. اتهام وی اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر است.

4شنبه و 5شنبه ادارات دولتی ومدارس در تهران، شهرری و شمیرانات تعطیل است!

4شنبه و 5شنبه ادارات دولتی ومدارس در تهران، شهرری و شمیرانات تعطیل است!


هیئت وزیران با تصمیمات کمیته اظطرار مواقع آلودگی هوای تهران موافقت کرد.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، هیئت وزیران با تصمیمات کمیته اظطرار مواقع آلودگی هوای تهران موافقت کرد.



بر اساس تصمیم هیئت وزیران چهارشنبه و پنج شنبه ادارات دولتی و مدارس در شهر تهران، شهر ری و شمیرانات تعطیل است.

تشکيل نخستين "قرارگاه جنگ نرم"

تشکيل نخستين "قرارگاه جنگ نرم"


معاون سياسي امنيتي استاندار اصفهان از تشکيل قرارگاه جنگ نرم در اصفهان خبر داد و گفت: اين قرارگاه براي نخستين بار در کشور تشکيل شده است.



"محمدمهدي اسماعيلي" به ایسنا اظهار داشت: اگر دانشجويان بخواهند به وظايف خود عمل کنند بايد دريافت واقع‌بينانه از جنگ نرم داشته باشند و با شناخت دقيق موضوع وارد اين جنگ شوند.



وي با بيان اينکه شناخت راه‌هاي نفوذ دشمن، ضروري است، افزود: دانشگاه‌ها يکي از مراکز سرمايه‌گذاري و نفوذ دشمن است و ما وظيفه داريم در خود دانشگاه پادزهر را ايجاد کنيم.



معاون سياسي امنيتي استاندار اصفهان اظهار داشت: هدف اين قرارگاه ايجاد مديرت جامع فرهنگي در استان است و از کارهاي پراکنده که موجب هدررفتن نيرو مي‌شود، جلوگيري مي‌کند.



وي تشکيل گروه‌هاي مختلف و زيرساخت‌ها را از جمله فعاليت‌هاي انجام شده در اين قرارگاه عنوان کرد.

ایوب قنبر پوریان زندانی گمنام حوادث انتخابات،چند بار خودکشی در ماههای اخیر

ایوب قنبر پوریان زندانی گمنام حوادث انتخابات،چند بار خودکشی در ماههای اخیر


کلمه :ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان گمنام حوادث پس از انتخابات، اقدام به خودکشی کرد . این زندانی این بار با کمک هم بندانش و مراجعه سریع به بیمارستان از مرگ حتمی نجات یافت . این اولین بار نیست که این زندانی در زندان اوین اقدام به خودکشی می کند .وی در ماههای اخیر چندین بار دست به خودکشی زده که هر بار با تلاش هم بندان و پزشکان اوین از مرگ حتمی نجات یافته است.



سایت کلمه در چند ماه گذشته، بارها از شرایط بسیار نامناسب جسمی و روحی این زندانی خبر داده بود اما مشخص نیست که مسوولان قضایی چرا بر تدوام نگهداری چنین زندانی ای اصرار می ورزند .



جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ تاکنون چندین نامه به مسوولان قضایی نوشته و با توجه به وضع وخیم ایوب قنبرپوریان، خواستار آزادی هرچه سریع تر وی شده اند.آنها در نامه های خود تاکید کرده اند که ایوب از نظر جسمی و روحی به شدت بیمار شده است و هرچند هم بندانش تمام سعی خود را برای محافظت از وی به کار گرفته اند اما مراقبت از وی در ماههای اخیر خیلی دشوار شده و مسوولیت هرگونه اتفاقی که برای وی بیفتد با مسوولان قوه قضاییه ایران است. آنها همچنین پرسیده اند او چگونه با چنین شرایطی قادر است امنیت ملی یک نظام را تهدید کند که از آزادی اش ممانعت می کنید؟



ایوب قنبرپوریان ، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوهدشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در یکی از تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است .



وضعیت جسمانی و روحی او در این یک سال اخیر بسیار نامناسب بوده است اما با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او هر بار مخالفت کرده اند . همچنین نام او در میان زندانیان بند ۳۵۰که چند روز پیش آزاد شدند دیده نشد. با اینکه زندانیان این بند بیش از هر کس دیگری با توجه به شرایط روحی و جسمی ایوب انتظار آزادی اش را داشتند،این اتفاق نیفتاد. وضعیت روحی ایوب بعد از دیدن آزادی هم بندانش بسیار بدتر شده است .مسوولان زندان در ماههای اخیر بارها به ایوب وعده آزادی سریع را داده اند که با عدم تحقق اش، شرایط روحی وی بدتر شده است.وعده هایی که به نظر می رسد برای آزار روحی و روانی این زندانی عنوان می شود.



او که بیش از یک سال است زندانی است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به خاطر مشکلات شدید مالی به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند. قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماه های گذشته ،خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند.



او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد ه است .



وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.

پیشنهاد یک نماینده حامی دولت: تجهیز بسیج خواهران برای مقابله با فارسی‌وان

خبر آنلاین : یکی از نمایندگان زن مجلس ادعا کرد که با تقویت بسیج خواهران می‎توان به مقابله با تبلیغات بی‌بندوباری در فارسی‌وان و اظهارات هیلاری کلینتون پرداخت.




زهره الهیان نماینده تهران، در جلسه امروز مجلس با اظهار اینکه بسیج خواهران با ظرفیت ۵ میلیون نفری، ۱۸ هزار شبکه زنان را مدیریت می‎کند، افزود: با تقویت این شبکه، بسیج خواهران توانایی مقابله با فارسی‌وان و تبلیغات مفتضح آن را با ارائه مشاوره‎های فرهنگی برای ازدواج و توانمندسازی زنان دارد.



وی از آخرین صحبت هیلاری کلینتون مبنی‌بر ارائه آموزش برای مشارکت اجتماعی زنان مسلمان یاد کرد و افزود: برای مقابله با مواضع آمریکا باید بسیج زنان را تقویت کنیم تا با توسعه فرهنگ عفاف و حجاب و تقویت بنیاد خانواده، با برنامه‎های غرب مخالفت کنیم.



این پیشنهاد با فریاد چهار – چهار نمایندگان که نشانه موافقت است، همراه شد ولی علی لاریجانی با خنده در واکنش به سخنان این نماینده حامی دولت، گفت: این چهار – چهار گفتن از روی ترس است، چون مربوط به خانم‌هاست!

فیلم / فیلم ویدیویی امیرحسین شیرانی کارمند اتمی ربوده شده توسط جندالله

فیلم / فیلم ویدیویی امیرحسین شیرانی کارمند اتمی ربوده شده توسط جندالله


وی مدعی وجود یک کارگاه اتمی در نزديکی اصفهان شد

(توضیح : جمهوری اسلامی مدعی شده است امیر حسین شیرانی چند سال قبل فقط به عنوان راننده در یکی از شرکت های مرتبط با سازمان انرژی اتمی کار کرده است. نه ادعاهایی حسین شيرانی و نه ادعاهای جمهوری اسلامی از سوی منبع ديگری تائيد نشده است. )



العربية : امیرحسین شیرانی کارمند یکی از مراکز اتمی ایران که توسط جندالله در اصفهان ربوده شده بود دریک فیلم ویدیویی که روز شنبه 27 – 11 – 2010 از تلویزیون العربیه پخش شد ، تاکید کرد در یک کارگاه اتمی سری در اصفهان فعالیت می کرد. جندالله در اکتوبرگذشته اعلام کرده بود امیرحسین شیرانی را در اصفهان ربوده و به سیستان وبلوچستان منتقل کرده است.



شیرانی در فیلم ویدیویی که توسط جندالله برای العربیه فرستاده شد با لباس محلی بلوچی ظاهرشد و نشانی کارگاه اتمی و مسئولان وبرخی از کارشناسان شاغل در آن را فاش کرد.



او اعلام کرد (مدعی شد) دارای مدرک کارشناسی است و به واسطه یکی از اقوام خود به نام احمد سلطانی که رئیس یک کارگاه اتمی سری بود به مدت سه سال در تاسیسات فعالیت داشت.



وی افزود " در مدتی که در کارگاه مشغول به کار بودم متوجه شدم کارگاه برای غنی سازی اورانیوم که در ساخت سلاح اتمی کاربرد دارد فعالیت می کند."



آقای شیرانی تاکید کرد به دلیل آشنایی با احمد سلطانی رئیس کارگاه در اغلب جلساتی که در کارگاه تشکیل می شد شرکت داشته است.



بر اساس اعترافات او مسئولان پروژه می گفتند " چون دشمنان ما مثل آمریکا و اسرائیل دارای سلاح هسته ای و بمب اتمی هستند ما نیز باید به این بمب دسترسی پیدا کنیم."



کارشناس برنامه اتمی تاکید کرد مسئولان از اینکه کشورهمسایه ایران یعنی پاکستان به سلاح اتمی دست یافته بنابراین ایران باید به این بمب دست پیدا کند و نباید جایگاه آن کمتر از پاکستان باشد.

مسئولان مرکز اتمی

امیرحسین شیرانی در اعترفات خود اعلام کرد کارگاه اتمی در 15 کیلومتری جنوب شرق اصفهان و مقابل روستایی به نام " بران شمالی " قرار دارد.



وی گفت :" مهندس آقازاده با نام مستعارحاجی بازرس کل و سرپرست کل کارگاه بود و هفته ای یک بار از تهران برای بازدید از کارگاه به اصفهان می آمد."



او افزود " احمد سلطانی مدیرکل ورئیس کارگاه بود و برخی از کارشناسان آن نیز علی فرهمند معروف به " آقا سید " ، محمد توکلی ، مهندس قنبریان ، مهندس قاسمی و مهندس عادلی نام داشتند."



امیرحسین شیرانی در این فیلم ویدیویی مناطق محل سکونت برخی از این افراد در اصفهان را نیز فاش کرد.



به گفته او " گارگاه به صورت شبانه روزی در3 شیفت فعالیت می کرد و در هر شیفت حدود 50 نفر کار می کردند."



او همچنین تاکید کرد نمایندگانی از بیت رهبری ، نهاد ریاست جمهوری ، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به کارگاه رفت و آمد داشتند.



امیرحسین شیرانی تاکید کرد در مدتی که در کارگاه مشغول به کار بود هیچ نشانه ای از فعالیت صلح آمیزی که مسئولان برنامه اتمی ایران اعلام می کنند ، ندیده است و هدف آنها ساخت بمب اتمی بود.

نگاهی به پیام هاشمی رفسنجانی بمناسبت سالروز بسیج

نگاهی به پیام هاشمی رفسنجانی بمناسبت سالروز بسیج

بسیج قرار بود مردمی باشد

نه گمراه و آلوده دام و دانه!







هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع مصلحت نظام، بمناسبت سالروز تاسیس بسیج، نکاتی را درباره هویت بسیج مطرح کرد که هشداری است نسبت به وضع کنونی بسیج و اعتبار فروریخته آن در جریان کودتای 22 خرداد و حوادث غیر مردمی و سرکوبگرانه پس از آن که بسیج در آن نقش داشته است.



هاشمی از جمله، با اشاره به فرمان آیت الله خمینی برای تاسیس بسیج گفت:



آن پیر فرزانه هر وقت می‌خواستند، اهمیت بسیج را بر کلام نافذ خویش جاری نمایند، از آن به عنوان «نیروی مردمی» یاد می‌کردند و این نشان از طبیعت ذاتی و اکتسابی بسیجیان است.



نباید بگذاریم این توانمندی بالقوه در هیاهوهای سیاست زدگی، دچار تندروی‌ها شود که به قول مولای مظلومان در هر دو صورت دچار ضلالت و گمراهی خواهند شد. بسیج باید مانند مؤسس خویش(آیت الله خمینی)، پرچمدار اعتدال در امور فرهنگی و اجتماعی باشد تا برای جوانان همه نسل‌ها، همچنان مدرسه عشق بماند. بسیج باید مانند خیل اعضای شهیدش، چنان مردمی باشد که در چشم همه گرو‌هها، با هر سلیقه سیاسی، مکرم، محترم و معزز باشد.



بسیج باید آن‌گونه باشد که به‌جای تشکیل پایگاه‌های خویش در مساجد، خود مسجدی برای جذب جوانانی باشد.



اینجانب به عنوان کسی که در طول سال‌های مبارزه با جوانان عضو بسیج غیرمتشکل در مساجد، تکایا، مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‌ها و جامعه و در طول 8 سال دفاع مقدس با جوانان عضو تشکیلات بسیج افتخار همسنگری داشته‌ام، اطمینان دارم هیچ دام و دانه‌ای نباید بتواند افتخارات این پرنده‌های بلندپرواز را در قلوب آسمانی مردم مخدوش نماید.

نگاهی به سخنرانی خاتمی

نگاهی به سخنرانی خاتمی

مدح حضرت علی

"ذم" علی خامنه ای می شود!







محمد خاتمی، در مراسمی که بمناسبت عیدغدیر، در دفتر وی و با حضور جمعی از مدیران سابق و کنار گذاشته شده در دوران احمدی نژاد تشکیل شده بود، بی آن که از علی خامنه ای نام ببرد، خصلت هائی از حضرت علی را برشمرد که در تناقض با خصلت های علی خامنه ای است. سخنان او در مدح حضرت علی، عملا در ذم علی خامنه ای بود. حتی اگر او چنین قصدی نداشت، هرکس این سخنرانی را شنیده و یا خوانده باشد، جز این برداشت نمی کند. او گفت:



در پاریس وقتی از امام پرسیدند که «جمهوری» چیست؟ فرمودند آنچه در دنیا هست؛ یعنی پایه حکومت رای و رضایت مردم است و حکومت در مقابل آنان مسئول است و هیچ قدرتی نیست که مسئول و پاسخگو نباشد. لوازم این جمهوریت هم آزادی اندیشه و بیان است؛ سپس وقتی سوال می کردند که حکومت اسلامی به چه معنی است؟ گفتند در این حکومت که مردم پایه آن هستند، ارزشهای اسلامی باید پیاده شود و نمونه آن را حکومت حضرت علی(ع) معرفی کردند.



در مورد علی (ع) آنقدر غلو شد که گاهی به او مرتبه ربوبیت و خدایی دادند و گاه چنان به او تاختند که کافر، منحرف و فاسق معرفی کردند. جالب این است که او در مقام قدرت، با متملقان، گزافه گویان و کسانی که تمجیدهای بیجا می کردند و او را با گزافه می ستودند و حتی با کسانیکه به او نسبت الوهیت دادند برخورد خشن جانی کرد، اما در مقابل کسانی که به او ناسزا می گفتند و اعتراض می کرند با خوشرویی و مدارا رفتار می کرد.



خوارج به مسجد کوفه می آمدند و به صراحت می گفتند ایشان کافر است و یکی از آنها می گفت، «خدا او را بکشد که چه انسان هوشمند و دانایی است»! یا حتی ایشان را کافر می نامیدند و یا برای ابراز مخالفت و اینکه بگویند علی(ع) عادل نیست، پشت سر او نماز نمی خواندند و هنگام نماز او در کنار مسجد نماز برپا می کردند. اما وقتی که اصحاب می خواستند با آن گروه برخورد کنند، به شدت جلوگیری می کرد و حتی حقوقشان را از بیت المال قطع نکرد.



وقتی طلحه و زبیر از علی(ع) اجازه گرفتند که به حج بروند، با وجود اینکه حضرت می دانستند و گفته بودند که اینها برای "فتنه" می روند، به ایشان گفته شد که با آنها برخورد کنید؛ اما علی(ع) فرمود (نقل به مضمون): خیر! اینها کاری نکرده اند و نباید قبل از جنایت قصاص کرد.



علی(ع) با ستایش گران، تمجیدکنندگان و غلوکنندگان با شدت برخورد می کرد و با معترضان و منتقدان با مدارا روبرو می شد و حق مردم را در حکومت می شناخت. امیرالمومنین نسبت به قدرت و حکومت دو کار عمده انجام داد؛ یکی خطاب به امیران و حکمرانان است که به آنان توصیه می کردند مردم را طعمه خود نکنید و به آنان ستم نکنید؛ مانند درندگان درنده خو در هم ندرید و حقشان را رعایت کنید، زیرا مردم یا برادران و خواهران دینی شما هستند یا همنوعان و همسانان شما در آفرینش و در کمال مدارا و محبت و احترام رفتار کنید.



ایشان همچنین به مالک اشتر سفارش می‌کنند که مبادا دچار کبر شود و می‌فرمایند بدان که اگر تو حاکمی بر تو حاکمی هست و بالاتر از تو و ما، خدای بزرگ است؛ عظمت خدا را در نظر بگیر و در مقابل مردم تواضع کن. ایشان توصیه فراوانی می‌کردند که قدرت تاس لغزنده‌ای است که ممکن است انسانها را با کبر و غرور به زیر بکشد و با دعوت قدرتمندان به ذکر خداوند و با بیان اینکه قدرت امانتی برای خدمت به مردم است، قدرتمندان را از اینکه قدرت آنها را فاسد کند بازمی داشت.

تلاش علی(ع) از طرف دیگر به دلیر کردن مردم بود تا خود را در مقابل قدرت نبازند، از حق اعتراض و انتقاد دست برندارند و با حقوق خود آشنا شوند؛ تا جایی که می‌فرمایند، « جامعه ای که ضعیف در آن حق خود را بدون لکنت زبان از قوی نگیرد، مقدس نیست » . یعنی نه تنها اعتراض، انتقاد و بیان اندیشه نباید هزینه ای داشته باشد، بلکه مردم دربیان مطالب خود هم نباید دچار لکنت شوند.

امیرالمونین با این حرکت دو لایه سعی داشت که قدرت را در خدمت مردم معرفی کند که باید سبب رشد و پیشرفت و نه تحقیر آنان شود. امروز هم می‌گوییم جمهوری اسلامی باید تامین کننده و نگاهبان حقوق و حرمت مردم باشد و ارزش هایی که در کلام و عمل امیرالمومنان علی (ع) تجلی داشت بر آن حاکم گردد و ما این راه را ادمه می دهیم و از خدا می خواهیم دلمان را به حقیقتی که امام علی (ع) مظهرکامل آن بود روشن کند و توفیق تدوام راه آن بزرگوار را عنایت فرماید.

کودتا، سانسور، دروغ، سرکوب و شکنجه

کودتا، سانسور، دروغ، سرکوب و شکنجه


کشتی استوار نظام

ساحل نجات را گم کرده!

علی خامنه ای، رهبر فروتن، قانونمدار، گریزان از جاه طلبی و قدرت خواهی،

در نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد:

کشتی استوار نظام به پیش می رود







تاج زاده در ملاقات کوتاه و غیر حضوری این هفته: من توجه مردم را به درخواست تحقیق و تفحص زندانیان بند 2 الف از مجلس جلب می کنم که بمنظور روشن شدن همه آن چه در زندان برما گذشت انجام شد و نیز شکایتی که خودم از قرارگاه ثارالله سپاه به دلیل ضرب و شتم و فحاشی و تهدید و روش های غیرقانونی در بازجویی ها دارم. روز چهل و ششم بازداشتم که هیأتی از طرف آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه وقت و آن هم براثر فشارهای بیرونی بر این قوه برای پاسخگویی به منظور سرکشی به وضعیت ما به زندان آمد، موارد فحاشی و ضرب و شتم و غیره را گزارش دادم. همچنین روز شصتم هم در دیداری که آقای بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس باز هم براثر فشار خانواده ام برای پاسخگویی در مورد وضعیت من در اتاق آقای مرتضوی صورت گرفت، برخلاف میل دادستان وقت و در حضور او گزارش دادم که سه جلسه مورد ضرب و شتم و توهین و فحاشی قرار گرفته ام. و نیز با توجه به این که اطلاع دارم علاوه بر من آقایان صفایی فراهانی، سلیمانی، عرب سرخی، زیدآبادی، سحرخیز، حمزه کرمی، عبدالله مؤمنی، مهدی محمودیان و دیگر عزیزان مورد شکنجه و آزار واقع شده اند، متعجبانه می خواهم بدانم آقای اژه ای برچه مبنایی همه این موارد را تکذیب کرده است.



مسئولیت آقای اژه ای «دادستانی» است در حالی که خود «متهم» است زیرا اولاً آقای مرتضوی را که متهم ردیف اول جنایت کهریزک و شهادت دست کم ۴ نفر از جوانان پاک این مرزوبوم است و هم چنین متهم ردیف اول پرونده قتل دکتر زهرا کاظمی است، برای معاونت خود انتخاب کرده است و ثانیا او خود پس از انتخابات و در زمام وقوع اقدامات غیرقانونی در زندان ها، مدتی وزیر اطلاعات بوده و بسیاری از شکنجه ها در زمان وزارت ایشان رخ داده است. باید معلوم شود که کدام شکنجه ها در بند ۲۰۹ که در اختیار وزارت اطلاعات است، در زمان وزارت آقای اژه ای و کدام شکنجه ها در زمان مسئولیت آقای احمدی نژاد و سرپرستی اش بر این وزارت خانه انجام شده است؟







مصطفی تاج زاده، در ملاقات غیر حضوری خویش که این هفته انجام شد، به اظهارات محسنی اژه ای دادستان کل جمهوری اسلامی پاسخ داد. اژه ای در آخرین مصاحبه خبری خود منکر هر نوع شکنجه در زندان شد و همچنین میرحسین موسوی به به دلیل انتشار آخرین اطلاعیه اش بمناسبت 16 آذر تهدید به سنگین تر شدن پرونده وی کرد.



تاج زاده گفت:



من توجه مردم را به درخواست تحقیق و تفحص زندانیان بند 2 الف از مجلس جلب می کنم که بمنظور روشن شدن همه آن چه در زندان برما گذشت انجام شد و نیز شکایتی که خودم از قرارگاه ثارالله سپاه به دلیل ضرب و شتم و فحاشی و تهدید و روش های غیرقانونی در بازجویی ها دارم و امیدوارم قوه قضائیه حتی اگر قصد رسیدگی ندارد، با مخالفت ملاقات وکیل با من، مانع انجام مراحل رسمی این شکایت نشود.



روز چهل و ششم بازداشتم که هیأتی از طرف آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه وقت و آن هم براثر فشارهای بیرونی بر این قوه برای پاسخگویی به منظور سرکشی به وضعیت ما به زندان آمد، موارد فحاشی و ضرب و شتم و غیره را گزارش دادم. همچنین روز شصتم هم در دیداری که آقای بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس باز هم براثر فشار خانواده ام برای پاسخگویی در مورد وضعیت من در اتاق آقای مرتضوی صورت گرفت، برخلاف میل دادستان وقت و در حضور او گزارش دادم که سه جلسه مورد ضرب و شتم و توهین و فحاشی قرار گرفته ام. و نیز با توجه به این که اطلاع دارم علاوه بر من آقایان صفایی فراهانی، سلیمانی، عرب سرخی، زیدآبادی، سحرخیز، حمزه کرمی، عبدالله مؤمنی، مهدی محمودیان و دیگر عزیزان مورد شکنجه و آزار واقع شده اند، متعجبانه می خواهم بدانم آقای اژه ای برچه مبنایی همه این موارد را تکذیب کرده است و اساساً مصادیق شکنجه از نظر ایشان چیست؟ البته مسئولیت آقای اژه ای «دادستانی» است در حالی که خود «متهم» است زیرا اولاً آقای مرتضوی را که متهم ردیف اول جنایت کهریزک و شهادت دست کم ۴ نفر از جوانان پاک این مرزوبوم است و هم چنین متهم ردیف اول پرونده دکتر زهرا کاظمی است، برای معاونت خود انتخاب کرده است و ثانیا او خود پس از انتخابات و در زمام وقوع اقدامات غیرقانونی در زندان ها، مدتی وزیر اطلاعات بوده و بسیاری از شکنجه ها در زمان وزارت ایشان رخ داده است. باید معلوم شود که کدام شکنجه ها در بند ۲۰۹ که در اختیار وزارت اطلاعات است، در زمان وزارت آقای اژه ای و کدام شکنجه ها در زمان مسئولیت آقای احمدی نژاد و سرپرستی اش بر این وزارت خانه انجام شده است؟



ضمنا در روزنامه ها خواندم که آقای اژه ای صدور بیانیه مهندس موسوی را به مناسبت ۱۶ آذر، که هیچ روزنامه ای هم جرأت منتشر کردن آن را نداشته و متأسفانه از مفاد آن بی اطلاعم، جرم خوانده است! با این ادعاها آقایان مافی الضمیر خود را همراه با ترسی عمیق آشکار می کنند و نشان می دهند که اساساً افسانه انقلاب مخملی و انتخابات مسئله نیست بلکه مسئله اصلی تصمیم جناح حاکم برای سرکوب هرگونه نظر مخالف و هرگونه اعتراض و انتقاد و در نتیجه استقرار تک صدایی در جامعه است.

تاجزاده تاکید کرد: آقای اژه ای به جای مجرم خواندن فرزندان صادق امام و دلسوزان واقعی کشور باید هرچه سریع تر توضیح دهد که چرا به شکایت ۷ نفر از قربانیان بگیر و ببندهای فله ای رسیدگی نمی شود و بهتر است ایشان برای رعایت ظاهر هم که شده هرچه زودتر اقدام به تشکیل دادگاه رسیدگی به شکایت ما بنماید.

فیلم اعترافات یک کارمند اتمی ایران

فیلم اعترافات یک کارمند اتمی ایران
مرکز اتمی اصفهان روی

تولید کلاهک اتمی متمرکز است

فیلم اعترافات یک کارمند اتمی ایران


مرکز اتمی اصفهان روی

تولید کلاهک اتمی متمرکز است





تلویزیون العربیه، فیلم اعترافات یکی از کارمندان ربوده شده مرکز اتمی جمهوری اسلامی در اصفهان را پخش کرد که وی در آن مدعی شد "در این مرکزاتمی، روی تولید کلاهک اتمی کار می شده است."



این فرد امیرحسین شیرانی خود را معرفی کرد و مدعی شد که در اصفهان ربوده شده و از طریق زاهدان از ایران خارج شده است. وی ربایندگان خود را گروه "جندالله" معرفی کرد که رهبر آن سال گذشته از پاکستان به ایران آورده شده و مقامات امنیتی مدعی شدن که وی را پس از اعتراف گیری اعدام کرده اند.



در فیلم اعترافاتی که العربیه پخش کرد، شیرانی درحالیکه لباس بلوچی به تن داشت، پس از اعلام نام تعدادی از کارمندان مرکز اتمی اصفهان گفت که مدرک کارشناسی دارد و توسط یکی از اقوام خود بنام احمد سلطانی به رئیس مرکز اتمی اصفهان معرفی و تضمین امنیتی شده و سپس در این مرکز بمدت سه سال کار کرده و در اغلب جلساتی که در این مرکز تشکیل می شده شرکت داشته است.



او گفت که دراین جلسات، کارشناسان ارشد، بعنوان دلیل و ضرورت تولید سلاح اتمی در جمهوری اسلامی می گفتند " آمریکا و اسرائیل و دیگردشمنان ما بمب اتمی دارند و به همین دلیل ما نیز باید درجهت دستیابی به بمپ اتمی تلاش کنیم. حتی پاکستان بمب اتمی دارد، چرا جمهوری اسلامی نباید داشته باشد؟"