Thursday, October 28, 2010

اگر می توانستم برای شکایت به نجف می رفتم

خانواده حشمت الله طبرزدی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند دادگاه هیچ مستندی برای اتهامات انتسابی به این فعال سیاسی نداشته و حکم صادره برای او غیر قانونی است.




آقای طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به نه سال و نیم حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شده است. این فعال سیاسی در حالی از نه ماه پیش در زندان به سر می برد که دادگاه تجدید نظر هنوز درباره حکم او اظهار نظری نکرده است و سکینه زیبایی، مادر او به "روز" می گوید تاکنون علیرغم همه پی گیری ها، حتی یک روز هم به فرزندش مرخصی نداده اند.



مادر حشمت الله طبرزدی که ساکن شهرگلپایگان است به دلیل بیماری امکان سفر به کرج و ملاقات با فرزندش را که در زندان رجایی شهر است ندارد. او می گوید: "خانواده تاکنون خیلی پی گیری کرده و خودم هم به هر جایی که می توانستم زنگ زده و گفته ام که کمر من شکسته و نمی توانم برای ملاقات بروم، گفته ام که من دو بچه ام شهید نشده اند که امروز بچه دیگرم را به زندان ببرید و مرا در حسرت دیدار او و دل نگران از وضعیت او بگذارید، لااقل بگذارید برای دو روز فقط بیاید و او را ببینم، باز او را به زندان برگردانید اما قبول نکردند.نمیدانم این چه ظلمی است که به ما می کنند."



خانم زیبایی می افزاید: "نه بیت رهبری جوابی میدهد و نه هیچ مسئول دیگری؛اگر کمرم نشکسته بود می رفتم نجف، پیش آقای سیستانی و می پرسیدم که این چه جور مسلمانی است؟ این اسلام است که پسر مرا تنها به این دلیل که حرف حق میزند بگیرند و بعد بگویند که مرخصی میدهیم به شرطی که بگوید اشتباه کرده است. چه اشتباهی؟ حرف حق زدن اشتباه است؟ حشمت اصلا توی تجمعات هم نبوده اما بعد از اینکه بچه های مردم را کشتند نتوانست سکوت کند؛ الان 9 ماه است او را زندانی کرده اند چون گفته آقای خامنه ای نباید اجازه دهد مردم را بکشند."



مادر آقای طبرزدی سپس با اشاره به تماس های تلفنی فرزندش از زندان رجایی شهر می گوید: "حشمت زنگ میزند و مرا دلداری میدهد. می گوید حالش خوب است، اما میدانم که برای آرام کردن من می گوید. من 78 سال دارم، مریض ام، چگونه می توانم به دیدنش بروم؟ یادم که می آید که پسرم را دوماه در سلول انفرادی که مثل سردخانه بود نگهداشته بودند قلبم می گیرد. خیلی اذیت اش کردند؛من هم دستم به جایی نمی رسد.می نشینم دعا میخوانم و قرآن به سر می گیرم و نفرین شان می کنم که الان 15 سال است آرامش ما را گرفته اند، مدام پسرم را می گیرند و آزاد می کنند و باز دوباره به بهانه دیگری می گیرند؛ کسی هم به داد ما نمی رسد. کسی هم به کسی نیست یعنی مملکت چنان به هم ریخته که معلوم نیست کی به کی هست."



خانم زیبایی سپس از مسئولان میخواهد فرزندش را آزاد کنند: "حداقل بگذارید بیاید مرخصی تا بتوانم او را ببینم. من یک مادرم؛ مادری که دو دسته گلش را داد تا مملکتش آزاد باشد؛ تا فرزندان اش و مردم در آرامش باشند. آن دو شهید شدند و این پاداش ماست که بچه دیگرم چون حرف حق میزند در زندان باشد".







9 سال زندان برای نوشتن مقاله



"اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و برهم زدن نظم از طریق شرکت در تجمعات به قصد تخریب اموال عمومی" اتهامات منتسب به آقای طبرزدی است که حکم 9 سال و نیم زندان و 74 ضربه شلاق را به دنبال داشته.



علی طبرزدی، فرزند حشمت الله طبرزدی با اشاره به این اتهامات به "روز" می گوید که هیچ مستند حقوقی برای چنین اتهاماتی وجود نداشته است.



او می گوید: "چند مقاله پدرم و همچنین یکی دو مصاحبه ایشان را به عنوان مستندات حکم گفته اند و هیچ گونه استناد و مدرکی دال بر توهین به رهبری یا اجتماع و تبانی و اتهامات پدرم وجود ندارد. پدرم در مقالات خود و در مصاحبه هایش، رهبری را نقد کرده اما هیچ توهینی نکرده است."



به گفته او آقای طبرزدی، حکم دادگاه را غیر قانونی میداند و هنگام ابلاغ حکم در ذیل حکم نوشته است که از دادگاه امنیتی، انتظار صدور چنین حکمی را داشته و دادگاه را به رسمیت نمی شناسد.



فرزند آقای طبرزدی در این زمینه توضیح میدهد: "پدرم از روز نخست هم گفته بود که صلاحیت دادگاه را قبول ندارد. در جلسه اول دادگاه پدرم یکی از ماموران وزارت اطلاعات حضور یافته و به قاضی گفته بود که اشد مجازات را برای پدرم در نظر بگیرد. در اصل به گفته پدرم دادگاه زیر نظر و تحت نفوذ وزارت اطلاعات برای پدرم حکم داده است. از طرفی من بارها از پدرم شنیده ام که ماموران وزارت اطلاعات پیش از صدور حکم او را بارها به اعدام تهدید کرده بودند."



حشمت الله طبرزدی در نامه سرگشاده ای از مهرانگیز کار، شیرین عبادی، عبدالکریم لاهیجی، محمد مصطفایی و سایر وکلای بین المللی و نهادهای مربوطه و حقوق بشر خواسته است که شکایت رسمی او از آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی را پی گیری کنند.



از علی طبرزدی در همین زمینه می پرسم. او می گوید: "من در جریان این نامه بودم از مدت ها قبل پدرم چنین درخواستی داشت اما دست نگهداشت شاید تغییری حاصل شود اما وقتی دید هیچ تغییری حاصل نشده و اوضاع بدتر هم شده چاره ای ندید جز اینکه درخواست خود را به صورت مکتوب درآورد و به گوش جهانیان برساند. ما نیز از وکلایی که در خارج از کشور هستند و می توانند به شکل قانونی و حقوق بشری این مساله را پی گیری کنند خواهش میکنیم حتما اقدام کنند و پی گیر خواسته هایی باشند که زندانیان از داخل زندان اعلام می کنند. متاسفانه در داخل کشور فضای سرکوب چنان شدید است که نمی توان هیچ کاری کرد."



وی سپس با اشاره به مخالفت با مرخصی پدرش می گوید: "بارها پی گیری کردیم اما هیچ نتیجه ای نداد؛ میدانیم که دست های امنیتی پشت پرده مانع می شوند. ما هم در واقع ناامید شده ایم؛هر چند به خاطر مادربزرگم که مریض است پی گیری میکنیم. اما امید چندانی نداریم که برای حتی یک روز هم که شده به پدرم مرخصی بدهند."



آقای طبرزدی حکم سنگین پدرش را ناعادلانه میداند:" حکم هنوز قطعی نشده و ما منتظر رای دادگاه تجدید نظر هستیم اما با توجه به فضایی که الان وجود دارد امیدی به تخفیف یا شکستن حکم نداریم چون قصدشان از صدور چنین احکامی شکستن زندانی است و اینکه او وادار شود از موضع خود کوتاه بیاید؛ اگر ببینند بر مواضع قبلی خود پافشاری میکند حکم را تایید می کنند."



حشمت الله طبرزدی در زندان رجایی شهر و با احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی و داوود سلیمانی و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی در یک جا نگهداری می شود. فرزندش از رجایی شهر به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی یاد میکند و در پاسخ به سئوالم درباره آخرین وضعیت پدرش می گوید: "ما هر هفته ملاقات داریم یعنی یک هفته خانم ها، مادرم و خواهرانم و یک هفته هم من و برادرانم با پدرم ملاقات میکنیم که 15 دقیقه تا 20 دقیقه زمان این ملاقات ها است. از لحاظ جسمی با شرایطی که از نظر سلامتی و تغذیه وجود دارد، پدرم دچار ضعف جسمی شدید شده است. متاسفانه ضعف بینایی نیز پیدا کرده. از نظر روحی واقعا روحیه بسیار بالایی دارد که از خصوصیات شخصیتی ایشان است. البته ما این روحیه را در زندانیان دیگری هم که با پدرم در یک بند هستند شاهدیم. وقتی متوجه می شوند که اخبار مربوط به آنها منتقل می شود و بازتاب پیدا میکند امیدواری شان چند برابر می شود و ما این مساله را در ملاقات ها به وضوح می بینیم."



حشمت الله طبرزدی در نامه سرگشاده خود اعلام کرده است: "طی 16 سال گذشته بارها و بارها، به صورت غیر قانونی و خود سرانه بازداشت شده ام و به ویژه از 27 خرداد ماه 1378 تا کنون زندانی بوده و تا کنون حدود 11 سال و 8 ماه را در زندان های مختلف گذرانده ام؛ نزدیک به 33 ماه را در سلول های انفرای در بازداشتگاه های امنیتی و زیر شکنجه بوده ام. و پس از گذران این مدت، حال حکم 9 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق را در برابر نگاهم قرار دادند."



از فرزندش در این مورد می پرسم. علی طبرزدی می گوید: "این بار که پدرم را بازداشت کردند در حال گذراندن حکم 10 سال محرومیت اجتماعی بود.ما داریم به این ظلم ها عادت می کنیم، ضمن اینکه افتخار میکنیم که پدرمان در راه احیای حقوق مردم گام برمیدارد و به انسانیت می اندیشد.همین باعث می شود خیلی از ظلم ها را بتوانیم تحمل کنیم."



فرزند حشمت الله طبرزدی می افزاید: "این همه مدت با بازداشت و زندان و حکم های رنگارنگی که برای پدرم صادر کردند می خواستند او را وادار به سکوت کنند. حتی گفته بودند تو سکوت کن و بیرون باش اما پدر من نمی تواند سکوت کند؛ همیشه هم هر اتفاقی می افتد اول از همه می آیند و پدرم را بازداشت می کنند حتی در مواردی که نقش محوری نداشته یا اصلا نقشی نداشته است."



آقای طبرزدی سپس در مورد خواسته هایش از مسئولین می گوید: "تاکنون همه برخوردهایشان غیر قانونی بوده.ما درخواست زیادی نداریم فقط میخواهیم براساس قوانین کشور با پدرم رفتار کنند و در رایی که صادر کرده اند بازنگری کنند. استنادات صدور حکم پدرم اینقدر قابل تامل است که من خواهش میکنم اگر واقعا مدعی این هستند که پیرو امام علی هستند این مستندات را منتشر کنند تا مردم بدانند قضیه چیست."

نامه جبهه مشارکت به هاشمی رفسنجانی

نامه جبهه مشارکت به هاشمی رفسنجانی


کشور درحال فروپاشی است

کمیته حقیقت یاب باید تشکیل شود







پیش از سخنان روز سه شنبه علی خامنه ای در قم و ادعاهائی که در باره رسیدگی به تقلب در انتخابات مطرح کرد، جبهه مشارکت (روز یکشنبه گذشته) با انتشار نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع مصلحت نظام، از وی خواست برای بررسی اوضاع کنونی ایران که به دنبال بحران پس از انتخابات دامنگیر کشور شده یک "کمیته حقیقت یاب" تشکیل دهد.



جبهه مشارکت خطاب به هاشمی نوشت که دیگر در حاکمیت گوش شنوائی وجود ندارد.



این جبهه اهداف و وظائف کمیته حقیقت یاب را اینگونه برشمرد:



انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری



حوادث پس از انتخابات



ناکارآمدی در اداره کشور



تحریم اقتصادی و تهدید نظامی



استقلال قوه قضائیه



برخورد با نهادهای مدنی



حاکمیت نظامیان و نیروهای امنیتی



اوضاع دانشگاه ها



محاکمه عاملان اصلی جنایاتی که علیه مردم معترض به نتیجه انتخابات صورت گرفت در دادگاه های صالحه.







دولت کنونی ناکارآمد است و ریشه این ناکارآمدی عدم مشروعیت قوه مجریه است. آمارهای ارائه شده درباره پیشرفت های کشور و توسعه اقتصادی و اجتماعی از زبان رئیس دولت با واقعیت های موجود جامعه کاملاً در تضاد است و کمتر کسی در کذب این آمارها تردید دارد.



سیستم حاکم بر دستگاه قضایی نیز در تضاد با منافع مردم قرار دارد و باید دست وابستگان به کانون قدرت از این سیستم کوتاه شود.



امروز فقط ادعای ما نیست که بخشی از قوه قضائیه در اختیار نهادهای نظامی و امنیتی قرار گرفته است، بلکه بازجویان وابسته به سپاه و وزارت اطلاعات هم رسما به زندانیان خود اظهار می کنند که قاضی هیچ کاره است و ما به او می گوئیم چه حکمی صادرکند.



زندان ها از اساتید دانشگاه، دانشجویان نخبه، سیاستمداران و روزنامه نگاران برجسته، روحانیان، نویسندگان، هنرمندان، فعالان نهادهای صنفی و مدنی و زنان شریف و پاکدامن و بلند نظر پر شده است. در یکسال گذشته برخوردهای غیرقانونی و ریشه کنی نهادهای صنفی و مدنی در سرلوحه کار دولت قرار گرفته است. مطبوعات را قلع و قمع کرده اند و تعدادی نیمه جان که باقی گذاشته اند جز به دستور یا خودسانسوری چیزی نمی نویسند.



دانشگاهها عرصه تاخت و تاز گروه امنیتی- نظامی است. اخراج دهها استاد برجسته به بهانه بازنشستگی (اجباری) و یا عدم صدور حکم کارگزینی در تبدیل وضعیت استخدامی و جایگزینی آنها با صدها فردی که نوعاً با رانت های شناخته شده، مدارک علمی را در دانشگاه های وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی کسب کرده اند اما فاقد صلاحیت علمی لازم هستند، خدمت به هیچ کس حتی خود حاکمان نیست و بزودی از این اعمال زیانی بزرگ خواهند دید.



دستگیری و اخراج صدها دانشجوی نخبه و محرومیت آنها از ادامه تحصیل به جرم آزاد اندیشی و دگراندیشی در تاریخ دانشگاه های کشور بی سابقه است.



ورشکستگی اقتصادی در کشور نتیجه سیاست هائی است که به تسلط نظامیان بر کشور منجر شده است.

کنار حرم حضرت معصومه نیز

کنار حرم حضرت معصومه نیز


خامنه ای دست از دروغ برنداشت





علی خامنه ای که تلاش وی در شهر قم برای دیدار با روحانیون غیر حکومتی و قانع کردن آنها به حمایت از کودتای 22 خرداد و سیاست نظامی – جنگی وی با ناکامی همراه شده، سرانجام دست از روی زخم خود در دیدار با دانشجویان دستچین شده دانشگاه های قم برداشت و از درد اصلی اش گفت.



خامنه ای گفت: “برخی از افرادی که اکنون از مسیر انقلاب اسلامی (بخوانید مسیر آقای خامنه ای) جدا شده و در خدمت ضد انقلاب هستند،(اشاره به موسوی و مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت) در دوره ای به صورت افراطی انقلابی بودند، اما به عللی گرفتار وضع فعلی شدند. برخی از افراد حقایق را می دانند ولی عزم و تصمیم لازم برای بیان حقایق و دفاع از حق را ندارند. عافیت طلبی، منافع شخصی، لجاجت و شهوات دلایل این افراد برای بیان نکردن حقایق است.( اشاره به رفسنجانی و روحانیونی که حاضر نشدند با وی در قم دیدار کرده، از مردم فاصله گرفته و او را تائید کنند.)»



علی خامنه که ظاهرا برای قانع کردن همان دانشجویانی که به دیدارش برده بودند نیز در تنگنا قرار گرفته بود، یکبار دیگر پرچم “بصیرت” را برافراشت و بعنوان تنها بصیر کشور گفت:



«بصیرت رمز پیشرفت ایران است و “بی بصیرتی” زمینه ساز حوادث سیاسی سال گذشته و وقایع پس از انتخابات بود.عده ای بر اثر بی بصیرتی و به اشتباه، ادعای تقلب را مطرح کردند. طبیعی است که مدعیان این ماجرا باید دلیل می آوردند و پس از ارائه دلیل از راهی که قانون مشخص کرده، مسئله را شکایت و پیگیری می کردند تا پس از بازرسی و بازبینی، حقیقت مشخص شود. اما مدعیان تقلب راه قانونی و مشخص را طی نکردند. حتی تاکید شد که آرای مردم در مقابل چشمان نمایندگان نامزدهای معترض بازبینی شود. اما آنها این شیوه قانونی را قبول نکردند و مشخص شد که از قانون تمرد می کنند.»



آقای خامنه ای که آشکارا در همین جمع در مخمصه قرار گرفته و مجبور شده توضیحاتی در باره کودتای 22 خرداد بدهد، بی کم و کاست دروغ می گوید. ادعاهائی که او می کند بکلی به اساس است و از تصور دور نیست که بزودی آقایان کروبی و موسوی مستندات خود را در پاسخ به این ادعاهای خامنه ای منتشر کنند، چرا که وی خود این ادعا را کرده و پاسخ به این ادعاها بسیار طبیعی و قانونی است.



اما، تنها بعنوان یک قلم و یک نمونه از دروغگوئی خامنه ای، اشاره به آن دیداری می توان کرد که در هفته اول کودتا و پیش از نماز جمعه ای که فرمان سرکوب مردم در آن داده شد، وی با نمایندگان کاندیداهای باصطلاح وی "معترض" داشت. در آن دیدار همسر مهدی کروبی و مرتضی الویری بعنوان دو چهره مشخص حضور داشتند. الویری پس از این دیدار که فیلم آن همچنان در شبکه یوتیوب قرار دارد، شرحی از این دیدار را نوشته و منتشر کرد. او در این گزارش با صراحت نوشت که پس از خوش و بش ها و یادآوری خاطرات گذشته (خوانده شدن خطبه عقد الویری و همسرش توسط خامنه ای) وی دلائل و مستندات تقلب در انتخابات را با خامنه ای در میان گذاشت. خانم فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی که بموجب سلام و تعارف چاپلوسانه خامنه ای با وی، آشنائی آنها با هم سابقه ای طولانی دارد نیز بخش دیگری از مستندات تقلب را ارائه داد، همچنان که حجت الاسلام منتجب نیا که بعنوات عضو ستاد انتخاباتی کروبی و حزب اعتماد ملی در آن جمع حضور داشت. همه آنها از تقلب گفتند و اسناد خود را ارائه دادند، اما خامنه ای علیرغم چهره مظلومانه ای که به بهانه سرماخوردگی به خود گرفته بود، روی جمعه در نماز جمعه تهران حاضر شده و فرمان کشتار مردم معترض را صادر کرد و اندک زمانی پس از انتشار گزارش مرتضی الویری، وی نیز دستگیر و به اوین منتقل شد!



واقعیات اینهاست و دهها و صدها نمونه دیگر. تمامی این مسائل را روحانیونی که دستشان در کودتا نیست و می خواهند حساب خود را جدا از خامنه ای و سیاست ها و رهبری او جدا نگهدارند میدانند و با دروغگوئی و سفسطه او نیز آشنا هستند و به همین دلیل تن به دیدار با وی ندادند و جایگاهی را که با زحمت زیاد و پس از سه دهه، بار دیگر در میان مردم پیدا کرده اند را نخواستند از کف بدهند.



آقای خامنه ای معتقد بود و می گفت و همچنان که دراین سخنرانی نیز گفته، باید گوشت را برای نگهداری میدادند دست گربه! یعنی رسیدگی به تقلب و کودتا را می سپردند به دست شیخ محمد یزدی و شیخ احمد جنتی در شورای نگهبان. یعنی دو تن از آمران و متهمین اصلی تقلب و کودتا!



کدام انسان عاقلی چنین می کند که کروبی و موسوی باید چنین می کردند؟



آن بصیرتی که ایشان دارد و دیگران ندارند، همین بی حیائی در دروغگوئی و مغلطه است. مغلطه از این آشکار تر که وی میلیون ها ایرانی را میکرب و ویروس در قم خطاب کرد و در همان شهر قم و در همین سخنرانی برای دانشجویان گفت:



شرکت ۴۰ میلیون نفر در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران “رفراندوم ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی” بود و اعتراضات “فتنه گری دشمن”!



خامنه ای در بخش دیگری از سخنرانی خود برای دانشجویان قم نیز ادعا کرد:



«وقایع مربوط به کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ و وقایع انتخابات سال ۸۸ هر دو از برنامه ریزی های طولانی مدت “دشمنان.»



حتی اگر اندکی از این ادعا واقعیات داشته باشد، آنگاه باید گریبان بسیج و اوباش حزب الهی و شبکه مداحان و واحد "نوپو" و فدائیان رهبر را بعنوان عاملین دشمن گرفت که به کوی دانشگاه حمله کردند!



روحانیونی که فاصله خود را از خامنه ای درجریان سفر قم حفظ کردند، روز به روز به آن نظر قطعی آیت الله منتظری نزدیک تر می شوند که خامنه ای جائر و ولایتش را باطل اعلام کرد و مردم نیز زیر رگبار گلوله و باطوم فریاد زدند: رهبر ما قاتله، ولایتش باطله!



این درک و شناخت ملی از خامنه ای را با هیچ نمایشی – هراندازه پرهزینه تر و امنیتی تر- نمی توان از بین برد و بسیار دور از ذهن است که او نیز بتواند از راهی که رفته بازگردد.

این سیب (احمدی نژاد)

این سیب (احمدی نژاد)


از آن درخت (خامنه ای)افتاده



سخنرانی وزیر اطلاعات "حيدر مصلحی" در نخستين گردهمايی مشترک مسئولان و هاديان سياسی نيروهای مسلح، از سوی برخی محافل سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی، اعتراف ناآگاهانه و در برخی محافل سخنان آگاهانه و با هدف ناممکن ساختن کنار رفتن خامنه ای از پشت احمدی نژاد و مسنولیت مشترک آن دو در فاجعه حاکم بر کشور ارزیابی شده است. مصلحی گفت:«امروز مسيری که مقام معظم رهبری طراحی کرده‌اند، وضعيت را به گونه‌ای شکل داده است که دولت نهم و دهم بر سر کار می آید.»

گزارش مرتضی الویری از دیدار نمایندگان ستادهای انتخاباتی با علی خامنه ای

گزارش مرتضی الویری از دیدار نمایندگان ستادهای انتخاباتی با علی خامنه ای

این گزارش از روی سایت الویری حذف شده اما در آرشیو راه توده موجود بود

مرتضی الویری

ما گزارش تقلب را خدمت آقا دادیم!







آقاي حقاني ازدفتر مقام رهبري به من تلفن كرد وگفت كه ساعت 6 بعد از ظهر به ملاقات ايشان بروم. في‌الواقع 5 نفرازاعضاي ستاد آقاي كروبي (منتجب نيا، نجفي،خباز، خانم كروبي و من) را براي اين ملاقات دعوت كرده بودند.



پس از ورود به محل ملاقات متوجه شدم كه به غير از ما، از ساير ستادهاي انتخاباتي و شوراي نگهبان، وزارت كشور، دادستاني كل كشور و بازرسي كل كشور نيز افرادي را دعوت كرده‌اند.



اظهارات اوليه آقاي خامنه‌اي



جلسه بي‌نظيري است – رفقاي ديروز و رقيبان امروز همگي جمع شده‌ايم.



اينجوري تنظيم كردم كه هر مجموعه‌اي در دقايقي كوتاه حرف دلش را بزند. هيچ تقيه و ملاحظه‌اي هم نكند. ما در چهار راهي پر ترافيك گرفتار شده‌ايم. در ترافيك هم همه اعصاب‌ها بهم مي‌خورد. اما بايد از آن عبور كنيم. به يك تربيتي شروع كنيم. مي خواهيد به ترتيب سن باشد. از مجموعه آقاي كروبي شروع مي كنيم كه شيخ‌الكانديداها بوده‌اند.



اظهارات من



من چند سال است كه با شما ملاقات نداشته ام. اما ابتدا بايد عرض كنم من همان مرتضي الويري هستم كه قبل از انقلاب شما خطبه عقد مرا خوانديد، با همان اعتقادات به اسلام و با همان عشق به مملكت. اما امروز نگران انشقاق جامعه ايراني هستم. من در صوت رساني راهپيمايي‌هاي ميليوني زمستان 57 با تعدادي از فارغ‌التحصيلان شريف حضور داشته و از بالاي تير چراغ برق جمعيت را نگاه مي كردم و در راهپيمائي سالگردهاي‌ 22 بهمن در اين سه دهه حضور داشته‌ام، اما بايد اعتراف كنم راهپيمائي ديروز از همه وسيع‌تر و بزرگ‌تر بود. اين يك هشداري است كه بايد جدي گرفته شود. معلوم مي شود مردم دغدغه‌اي دارند كه عليرغم همه ناملايمات اين چنين به صحنه مي‌آيند.



اشكالات ما به انتخابات طي نامه‌اي به امضاي آقاي كروبي ديروز به شوراي نگهبان تقديم شده است.اين اشكالات در چهار سرفصل خلاصه مي‌شود.



سر فصل اول عدم صلاحيت فردي احمدي‌نژاد در تطبيق با مفاد اصل 115 قانون اساسي است.



در اينكه ايشان رجل سياسي هستند يا نه ما وارد نمي شويم زيرا سليقه‌ها فرق مي كند. اما در همين اصل آمده كه رئيس جمهور بايد امانت‌دار و با تقوي باشد.



امانت‌داري اقاي احمدي‌نژاد زير سئوال است. زيرا به موجب گزارش ديوان مجاسبات، وي 2000 مورد تخلف مالي در سال 86 داشته و يك ميليارد دلار نيز در سال 85 مفقود است. در مورد تقوي هم بايد گفت كه شرط لازم براي تقوي صداقت و راستگوئي است. اگر فرصت بود مصاديق زيادي از خلاف‌گويي‌هاي آقاي احمدي‌نژاد را در اينجا بيان مي كردم.



فصل دوم، تخلفات پيش از برگزاري انتخابات است.



يكي از آنها توزيع هزاران ميليارد تومان پول به صورت نقدي و كالائي بين مردم از منابع عمومي است. از توزيع سيب‌زميني مجاني گرفته تا واگذاري‌ 6 ميليون سهام عدالت و تا پرداخت علي‌الحساب اضافه حقوق در حاليكه اسناد آن هنوز آماده نشده است. طبق گزارش‌هاي موجود 80 درصد اعتبار ساليانه سازمان تامين اجتماعي و كميته امداد تخصيص داده شده و در ميانه سال بايستي براي تامين اعتبار اصلاحيه به مجلس بفرستد. دومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات استفاده تبليغاتي از روزنامه‌هائي است كه از يارانه‌ دولتي استفاده مي‌كنند مانند كيهان، ايران و جام جم و……



سومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات، تبليغات يك سويه رسانه ملي به نفع آقاي احمدي‌نژاد در جهت تخريب بقيه است كه از چند ماه پيش آغاز شد. صدا و سيما به اين نيز بسنده نكرد و در آخرين ساعات آزادي تبليغات، بيست دقيقه بطور اختصاصي در اختيار آقاي احمدي نژاد قرار داد و براي خالي نبودن عريضه 76 ثانيه نيز به آقاي كروبي مرحمت كردند كه به عنوان اعتراض از آن استفاده نكرديم.



فصل سوم مربوط به تخلفات روز انتخابات است.



تخلفات روز انتخابات به طورخلاصه به اين شرح است:



1-سيستم پيامك وSMS را كه وسيله ارتباطي ما با نمايندگان نامزد بر روي صندوق‌هاي راي بود قطع كردند.



2-براي بسياري از كسانيكه به عنوان ناظر معرفي كرديم كارت صادر نكردند.



3-بسياري از ناظرين ما اجازه نيافتند كه موقع پلمب كردن صندوق حاضر باشد.



4-در بسياري از صندوق‌ها گفتند تعرفه تمام شده در حاليكه چند ميليون تعرفه اضافه چاپ كرده بودند.



5-در حاليكه در بسياري از صندوقها جمعيت براي راي دادن صف كشيده بودند، درب حوزه را بستند در حاليكه در سالهاي قبل بعضاً تا ساعت يك نيمه شب نيز راي‌ مردم اخذ شد.



فصل چهارم تخلفات مربوط به نحوه اعلان نتايج انتخاباتي است.



طبق روال قانوني بايستي ابتدا نتايج هر صندوق در فرم‌هاي موسوم به 22 درج و امضا شود. سپس در فرمانداري اين فرم‌هاي 22 در فرمي موسوم به 28 تجميع و به وزارت كشور ارسال مي‌گردد. وزارت كشور بدون توجه به اين مراحل به صورت مستقيم شروع به اعلان نتايج نمود كه بسيار مشكوك است. به نظر مي آيد نتايج اعلان شده اصلا ربطي به فرم‌هاي 22 و 28 و تجميع صندوق‌ها ندارد، بلكه طبق طرح از پيش تنظيم شده قرار بوده است كه آقاي احمدي‌نژاد قدري بيشتر از 24 ميليون كه راي آقاي خاتمي بوده راي بياورد. قرار بوده است آقاي كروبي كه قدري زبان‌درازي كرده و بحث اصلاح قانون اساسي و حقوق شهروندي را مطرح كرده بيش از 300 هزار راي نياورد. اما بنا به دلايل چهارگانه فوق انتخابات را كاملاً مخدوش مي دانيم.



سخنان دكتر بهشتي (به نمايندگي از گروه ميرحسين موسوی)



نكته اساسي اين است كه نبايد بگذاريم جمهوريت نظام مخدوش شود. برخوردهاي هتاكانه و پرده‌دري هايي كه در اين انتخابات صورت گرفت فضاي مسمومي و پرداخته كه ساخته را بر جامعه حاكم كرد. در فضاي مسمومي دروغ و نيرنگ است نمي‌توان انتظار انتخابات سالم داشت. با اين وضعيت جمهوريت نظام قرباني شده است. احياي جمهوريت ايجاب مي‌كند كه اين انتخابات ابطال شود. متأسفانه هفت نفر از اعضاي شوراي نگهبان از نامزد حاكم حمايت كردند و لذا اين شورا نمي‌تواند مرجعي بي طرف براي رسيدگي به شكايات باشد.



اظهارات آقاي دكتر دانش جعفري (نماينده گروه محسن رضايي)



ضمن تأئيد اشكالاتي كه نمايندگان آقاي كروبي و موسوي بيان كردند، اضافه مي‌كنيم استفاده از منابع دولتي توسط نامزد حاكم بسيار فراگير و گسترده بوده است. به عنوان مثال 5 ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزي در تابستان سال گذشته براي جبران خسارات خشكسالي تصويب شد. دولت از توزيع اين اعتبار به روستائيان و خسارت ديدگان امتناع كرد، با آنكه لايحه را با قيد دوفوريت به مجلس داده بودند. نهايتاً اين اعتبار در آستانه برگزاري انتخابات توزيع شد. رفت و آمد آقاي رئيس جمهور با هواپيماي دولتي براي تبليغات انتخاباتي امكان ويژه آقاي احمدي نژاد بود كه در اختيار سايرين نبود. تعدادي از وزرا كه حق نداشتند با اين عنوان تبليغات انتخاباتي كنند در حد وسيعي به استانهاي مختلف رفتند و براي آقاي احمدي نژاد تبليغ كردند. در اصفهان يكي از اعضاي شوراي نگهبان به نفع آقاي احمدي نژاد سخنراني كرد.



مداخله نيروهاي مسلح و بسيج به نفع يكي از نامزدها بر خلاف نظرات امام يكي ديگر از خلافكاري هاي انتخابات اخير است .



آقاي خامنه اي به شوخي و لبخند : منظورتان حمايت آن ها از نامزدي كه سابقه نظامي داشته ؟



- خير . حمايت گسترده از نامزد حاكم . سخنان حضرتعالي در كردستان هم به زعم بسياري ، حمايت از آقاي احمدي نژاد تفسير شد. اشكالات فراواني بر اين انتخابات مترتب مي‌دانيم و براي برون رفت از وضعيت فعلي هم پيشنهادي داريم كه اگر بفرمائيد تقديم مي‌كنيم.



اظهارات آقاي هاشمي ثمره (به نمايندگي از گروه آقاي احمدي نژاد)



پس از خواندن دعاي فرج – اين پيروزي را به حضرتعالي تبريك مي‌گوئيم. اين واقعه لبيك بود به پيام حضرتعالي- موضع‌گيري دوستان و دشمنان نشان مي‌دهد كه واقع روز 22 خرداد چقدر مهم است.



22 خرداد موجب احياي دوباره جمهوريت و اسلاميت نظام شد. جمهوريت از اين نظر كه 84% مردم در اين انتخابات شركت كردند كه در نوع خود بي‌نظير است. اسلاميت از نظر توجه به پيام حضرتعالي. حرف‌هايي كه نمايندگان نامزدها زدند بيشتر بهانه‌جويي است. آيا اعلان پيروزي موسوي در پايان انتخابات روز جمعه توسط آقاي موسوي كار درستي بود؟



اظهارات كوتاه آقاي خامنه‌اي



مطالب و اشكالاتي كه بقيه گفتند بيان همان مطالبي است كه آقاي الويري دسته‌بندي شده گفتند. شوراي نگهبان مي‌گويد برخي از اين اشكالات متوجه آنها نيست. راجع به سخنراني كردستان – من در كردستان حرفهاي هميشگي خود را زدم – آقاي كروبي گفت من رفتم ايلام گفتم اينهايي كه خامنه‌اي مي‌گويد (ويژگيهاي آقاي رئيس جمهور) اين من هستم. پس هر كسي مي‌تواند مطالب من را به خودش تطبيق دهد.



اظهارات آقاي دانشجو ( به نمايندگي از گروه وزارت كشور)



من درمورد مطالبي كه نمايندگان نامزدها گفتند و اتهاماتي كه زدند ابراز نظر نمي‌كنم و آن را به خدا واگذار مي‌كنم.اجازه مي‌خواهم گزارش از روند انتخابات از چهار پنج ماه پيش تا كنون را به استحضار برسانم. (آقاي دانشجو متني چند صفحه‌اي را كه قبلاً نوشته بود قرائت كرد.) آقاي دانشجو در گزارش خود گفت كه تعداد ناظرين نامزدها در تهران و كل كشور به شرح زير بوده است:



تهران كل كشور



آقاي احمدي نژاد 2712 33058



آقاي موسوي 2915 40000



آقاي رضايي 348 5421



آقاي كروبي 599 13506



آقاي دانشجو گفت كه تا كنون هيچ شكايتي به ستاد انتخابات وزارت كشور تا اين تاريخ نرسيده است. (لازم به ذكر است كه در روز برگزاري انتخابات ده‌ها شكايت از ستاد انتخاباتي كروبي به ستاد انتخابات وزارت كشور ارسال شد.)



اظهارات آقاي كدخدايي (به نمايندگي از گروه شوراي نگهبان)



شوراي نگهبان علاوه بر وظايفي نظارتي كه از قبل انجام ميداده دو اقدام جديد را نيز در دستور كار خود قرار داد. يكي اينكه بر روي تعرفه‌ها علاوه بر مهر ستاد انتخابات، مهر نظارت را هم در آن پيش‌بيني كرديم. دوم اينكه درخواست كرديم نمايندگان نامزدها در محلي كه در شوراي نگهبان پيش‌بيني كرديم حاضر باشند و در جريان گزارش‌هاي دريافتي در روز انتخابات قرار بگيرند.



بسياري از اشكالاتي كه آقايان براي انتخابات مطرح كردند كلي است كه شوراي نگهبان نمي‌تواند رسيدگي كند. اما ما با بررسي شكايت‌ها را شروع كرديم.



اظهارات كوتاه من



حاج آقا اگر اجازه بفرمائيد قبل از اينكه جنابعالي مطالب خود را بيان كنيد اجازه دهيد هر يك از نامزدها در حد سي ثانيه يا يك دقيقه پيشنهاد خود را براي برون‌رفت از وضعيت فعلي بيان نمايند.



اظهارات آقاي خامنه‌اي



-آن را بگذاريد براي وقت اضافي



مطالبي كه آقاي خامنه‌اي فرمودند بطور مشروح در رسانه ها منتشر شد ااما برخي نكات مهم آن به اين شرح است:



- انتخابات هميشه مظهر وحدت ملت و عزت ملي بوده.



- بايد سعي كنيم انتخابات موجب انشقاق نشود.



- براي من شب‌هاي انتخابات بسيار جالب بود كه طرفداران نامزدها در خيابان ها جمع مي‌شدند بدون اينكه بين آنها درگيري باشد.



- بايد اطمينان كامل براي همه حاصل شود.



- من شخصاً در همه انتخابات‌هاي گذشته به مسئولين اعتماد كردم در حاليكه مي‌دانيد از سلايق مختلف بودند. اما اين اعتماد موجب نمي‌شود كه شبهه تعقيب نشود.



- هر طرفي بايد ملاحظاتي بكند. همه بايد حلم داشته باشيم.



- حساب تشنج‌ها بايد از نامزدها جدا شود. اگر كس ديگري هم رأي مي‌آورد همين بساط بود.



- همه تكليف داريم از هويت اين ملت دفاع كنيم.



* * *



در اين جا آقاي خامنه‌اي فرمودند كه از اين به بعد جلسه غير رسمي و خصوصي است. دوربين ها و ضبط را جمع كنيد.



در اين بخش از برنامه كه قرار بود طبق پيشنهاد من، فرصت يك دقيقه‌اي به نامزدها داده شود، آقاي خامنه‌اي ضمن اشاراتي به مسائل قبل از انقلاب و اينكه ايشان با مرحوم آيت ا… طالقاني خطبه عقد مرا خوانده‌اند و اينكه ميزان مهريه (يك كلام ا… مجيد) در آن زمان خيلي ارزشمند بود و…… از من خواستند كه در حد يك دقيقه پيشنهاد خود را بيان كنم.



اظهارات من



به هر حال از ناحيه جمع كثيري از مردم اين انتخابات مخدوش است و بايد ابطال شود. قبول است كه شوراي نگهبان مرجع رسيدگي به شكايات است. اما مي‌دانيد كه اولاً شوراي نگهبان خود را مسئول و متولي برخي از شكايات نمي‌داند. ثانياً شوراي نگهبان به دليل جانبداري اعضايش از يك نامزد نمي‌تواند در جايگاه داور قرار گيرد. بدون ترديد مشكلي كه امروز با آن مواجه هستيم بدتر از بحران 14 اسفند 59 است. در آن موقع اگرچه قانوناً مي‌بايستي پرونده 14 اسفند به قوه قضائيه ارجاع داده مي‌شد اما امام اين كار را نكرد، زيرا مرحوم بهشتي خودش يك‌طرف قضيه بود. لذا مرحوم امام يك كميته سه نفره را براي حل و فصل موضوع تعيين كرد. پيشنهاد بنده اينست كه جنابعالي، يا يك حكميت حقيقت ياب كه مورد قبول طرفين باشد تعيين كنيد و يا موضوع را به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع دهيد. اين كار كاملاً قانوني است زيرا رهبر مي‌تواند طبق اصل 110 قانون اساسي يك موضوع را كه معضل نظام باشد به مجمع تشخيص ارجاع دهد.







اظهارات زنگنه



حاج آقا بحث ما روي 40 ميليون رأي نيست. قبول داريم كه 40 ميليون رأي موجب افتخار است. ما نمي‌خواهيم اين افتخار را ناديده بگيريم. بلكه بحث ما اين است كه آراء بكلي جابجا شده است. شما مي‌گوئيد شوراي نگهبان بررسي كند. مگر شوراي نگهباني كه هفت نفر از آنها از آقاي احمدي نژاد حمايت كردند مي‌تواند يك مرجع قابل قبول باشد و مردم به آنها اعتماد كنند.



اظهارات آقاي خامنه‌اي



در اينجا آقاي خامنه‌اي صحبت زنگنه را قطع كردند و گفتند شما احساساتي هستيد. قبلاً هم همين‌طور بوديد و وقتي احساساتي مي‌شديد اشك توي چشمتان جمع مي‌شد و ..



مگر وقتي خاتمي با 20 ميليون رأي پيروز شد مردم عصباني نبودند. مسئولي آمد و گفت انتخابات را ابطال كنيد – من به او تشر زدم كه هنوز از من گله‌مند است.



- امكان تقلب نيم درصد هم وجود ندارد. مگر مي‌شود ده ميليون رأي را جابجا كرد.



- اگر در اين مملكت به آقاي مؤمن و آقاي جنتي اعتماد نكنيد به هيچكس نمي‌توانيد اعتماد كنيد بنابراين به عهده آنهاست شكايات را بررسي كنند.



- شما بدانيد صد درصد من ابطال را رد مي‌كنم. ابطال يعني زدن توي دهن مردم.



- مسأله مرجع هم، اينجا مرجع قانوني وجود دارد. چه معني دارد يك كميته يا مرجع ديگري تعيين كنيم. حتي اگر لازم شد صندوق‌هايي را بازشماري كنند. اما من مطمئن هستم كه نتايج عوض نخواهد شد. به آقاي موسوي گفتم مجراي قانوني شوراي نگهبان است. ايشان هم قبول كردند.



اظهارات آقاي عباس آخوندي



در انتخابات سال 76 وقتي حدود ساعت 10 عصر جمعه معلوم شد كه اقاي خاتمي رأي آورده من به آقاي ناطق پيشنهاد دادم تبريك براي آقاي خاتمي را هرچه سريعتر بفرستد. اين كار ساعت ده صبح شنبه انجام شد و جامعه آرام گرفت. اين كار در آن موقع امكان پذير بود، چون وجدان جامعه پذيرفته بود كه آقاي خاتمي رأي آورده است. اما امروز وجدان جامعه چنين چيزي را نمي‌پذيرد.



دراينجا نماينده آقاي محسن رضايي مي‌خواست صحبت كند كه آقاي خامنه‌اي گفت خسته شده است و جلسه پايان يافت.

نامه آیت‌الله محقق داماد به هاشمی شاهرودی

نامه آیت‌الله محقق داماد به هاشمی شاهرودی


ستمی که بر مردم می کنند



مغز استخوان را می سوزاند



کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقته توصیه به بی‌رحمی شوند و به «گرفتن اعتراف!» (اشاره به احمد جنتی و سخنان وی در نماز جمعه است- پیک نت) مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است، مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌کردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی! از تلویزیون پخش نشود.













آیت الله مصطفی محقّق داماد، رئیس اسبق سازمان بازرسی کل کشور و استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه در حوزه علمیه قم نامه سرگشاده ای خطاب به آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه نوشته است.



محقق داماد از جمله روحانیونی است که در دوران علی خامنه ای از قوه قضائیه با اعتراضی که خود در نامه اش اشاره به آن می کند کناره گرفت. دروانی که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود و اتفاقا در نامه خویش به این دوره و دوران نیز اشاره ای تلخ می کند. یعنی صاحب منصبی که اکنون خود در چنبره بی قانونی اسیر شده است! در بخش دیگری از این نامه، آیت الله محقق اشاره به یکی از مراجع حاضر می کند که از راه دوره صحنه گردانی کودتاچی ها تحت عنوان محاکمه را از طریق تلویزیون دیده است. متاسفانه وی نام این مرجع را ذکر نکرده اما می توان با اشاره به "راه دور" حدس زد این راه دور نجف است و آن که چنین با تاسف از نمایش دادگاه یاد می کند احتمالا آیت الله سیستانی باید باشد. (باز هم با قید استنباط ما- پیک نت)



آیت الله محقق داماد، نوه آیت الله بزرگ "محقق داماد" است که از بنیانگذاران حوزه علمیه قم به حساب می آید.





حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی



ریاست محترم قوه قضائیه ‏



با سلام و تحیات



به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:‏



حضرت آیت الله



به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏



به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟



معتقدم این نظامنامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.



معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.



جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏



تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد. ‏



توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شوید که توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.



سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.



چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌ طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:



ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)



مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌کنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه این‌ها از اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!»



تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد.





اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گردد که مرگ بهتر از آن زندگی است.



ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌کنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.



حضرت آیت الله



حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته انجام داده‌اید که انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ضابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.



حضرت آیت الله!



مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای وثاقت قضایی وجود دارند.



شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید.



شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید.



شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!» (اشاره به احمد جنتی و سخنان وی در نماز جمعه است- پیک نت) مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند- شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟



به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبود که قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌کردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.



از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌کردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی! از تلویزیون پخش نشود.



عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد.



از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید.



عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم:



به قد و چهره هرآنکو که ماه مجلس شد



جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد





سید مصطفی محقق داماد



11مرداد88





سخنرانی هادی غفاری

سخنرانی هادی غفاری




طرفدار مهدی کروبی درانتخابات



آقای خامنه ای!



شما آبروئی برای روحانیت نگذاشتید



آقای خمینی به ما نگفت اما به شما گفت که ولایت فقیه را نفهمیده اید. بفرمائید بیایند بنده را هم بگیرند!

مصاحبه با آیت الله موسوی تبریزی

مصاحبه با آیت الله موسوی تبریزی




دادستان کل انقلاب در زمان آقای خمینی



رهبر حرف خودش را می زند



من از قانون سخن می گویم!



در تبريزهم موقع انقلاب وقتی مردم بيرون آمدند، شاه، آموزگار و مجلس او گفتند كه اينها از آن طرف مرز آمده اند و اغتشاشگرند. كدام اغتشاش؟ مردم مى آيند حق خود را درخواست مى كنند. آيا اين اغتشاش است؟ راهپيمايى ساده اى كه حتى شعار هم نمى دهند، اغتشاش است يا آنها كه مردم را مى زنند، اغتشاش است؟ رژيم شاه هم به خاطر اينكه همين حرف ها را مى زد طاغوتى بود، اگر اين حرف ها را نمى زد و حق مردم را مى داد كه طاغوت نبود. فرقى نمى كند هر كس حق مردم را بخورد، طاغوت است.







آیت الله موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در زمان آیت الله خمینی و نخست وزیری موسوی که اکنون دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دبیرکل خانه احزاب است و در انتخابات از موسوی حمایت کرده بود، در مصاحبه ای با "جوان" که نشریه ای وابسته به جناح کودتاست مصاحبه کرده و به سئوالات حکومتی و تحریک آمیز این نشریه پاسخ داد. این مصاحبه روز گذشته منتشر شد.



- آقاى موسوى تبريزى آيا افراد و گروه ها مى توانند مطالبات خود را از طريق غيرقانونى پيگيرى كنند؟



من اولاً بايد بدانم منظور شما از خلاف قانون چيست، بعداً پاسخ مى گويم.



- آقاى موسوى ادعايى دارند كه آن را با برگزارى راهپيمايى و تجمع هواداران پيگيرى مى كنند كه منجر به اغتشاش مى شود آيا اين موضوع را تاييد مى كنيد؟



هيچ كس اغتشاش را تاييد نمى كند آن وقت من تاييد كنم؟ كدام اغتشاش؟ مردم مى آيند حق خود را درخواست مى كنند آيا اين اغتشاش است؟ راهپيمايى ساده اى كه حتى شعار هم نمى دهند، اغتشاش است يا آنها كه مردم را مى زنند، اغتشاش است؟



- الان به هر حال رهبرى، روز جمعه خواستار متوقف شدن تجمعات شدند؟



من كارى به آنها ندارم. از من فقط قانون را بپرسيد، رهبر هر چه گفته خودش مى داند، من قانون را مى گويم.



- پس شما بيانيه اخير آقاى موسوى را تاييد مى كنيد؟



بله تاييد مى كنم، براى اينكه مردم بايد حقشان را بگيرند. اين انقلاب هم از همين حرف ها درآمده، شاه هم به اينها مى گفت اغتشاشگر. من جريان ۲۹ بهمن تبريز را مى دانم، جريان ۱۹ دى قم را نيز من ايجاد كردم! وقتى در تبريز مردم بيرون آمدند، شاه، آموزگار و مجلس او گفتند كه اينها از آن طرف مرز آمده اند اينها اغتشاشگرند.



- شما خود يك مبارز انقلاب هستيد، رژيم طاغوت را نمى توان با نظام اسلامى مقايسه كرد؟



قطعاً مى شود، رژيم طاغوت مگر آدم نبود؟ رژيم شاه به خاطر اينكه همين حرف ها را مى زد طاغوتى بود، اگر اين حرف ها را نمى زد و حق مردم را مى داد كه طاغوت نبود. فرقى نمى كند هر كس حق مردم را بخورد، طاغوت است.



- خب چرا از راه قانونى مطالبه خود را پيگيرى نمى كنند؟



قانون همين است (!)، مردم مى آيند تظاهرات مى كنند و حق خود را مى گيرند. شوراى نگهبان بى طرف نيست، بايد يك افراد بى طرفى را بگذارند تا موضوع را بررسى كنند.



- بر فرض ادعاى شما كه مى گوييد شوراى نگهبان بى طرف نيست درست باشد. اما اين شورا اعلام كرده كه حاضر به بازشمارى آرا در حضور نمايندگان نامزدهاست؟



همين مقدارى كه من صحبت كردم، اينها را در روزنامه مى نويسيد يا فقط با من بحث مى كنيد؟

- بله مى نويسم.



من مى گويم وقتى شوراى نگهبان از چند ماه پيش بى طرفى خود را نقض كرده، آيا مى تواند حكم باشد؟ امكان ندارد. آن وقت چه كسى حكم مى شود، نماينده نامزدها يا شوراى نگهبان. همين حرف ها را با حضور افراد بى طرف بررسى كنيد و يكى از آنها هم شوراى نگهبان باشد. وقتى شوراى نگهبان برخلاف نص صريح قانون اعلام مى كند كه بازرسى كل كشور نمى تواند در رابطه با انتخابات نظارت كند، چه انتظارى است؟



- آقاى موسوى تبريزى در كدام قانون آمده است كه بازرسى كل كشور مى تواند ناظر انتخابات باشد؟



هم در قانون اساسى و هم درقانون بازرسى كل كشور كه ما خودمان آن را تصويب كرديم. بازرسى كل كشور مى تواند در تمام امور حتى در نهادها و وزارتخانه ها بازرسى كند كه يكى از آن وزارتخانه ها، وزارت كشور است. وزارت كشور كارش اجراى انتخابات است. بازرس مى خواهد بر اجراى انتخابات نظارت كند كه چطور انجام مى شود و هميشه هم بوده است.



اما شوراى نگهبان برخلاف حق و قانون مى گويد بازرسى كل كشور نمى تواند نظارت كند و وزارت كشور هم مى گويد كه ما اطلاعات به بازرسى نمى دهيم. مگر سفارت انگليس است كه اطلاعات نمى دهند.



- سازمان بازرسى در تخلفات ادارى وزارتخانه مى تواند دخالت كند اما ما در قانون انتخابات جايگاهى براى نظارت بازرسى كل كشور نداريم؟



انتخابات و اجرا كردن، كار وزارت كشور است. بازرسى مى خواهد ببيند، تخلف دارد يا خير؟ من حاضرم با تمام اعضاى شوراى نگهبان مناظره علمى و حقوقى كنم و به آنها بگويم كه سازمان بازرسى مى تواند نظارت كند.



- حاج آقا ما قانون داريم، در قانون انتخابات چيزى به نام بازرسى كل كشور وجود ندارد.



قانون همين است (!) قانون انتخابات مى گويد، نظارت بر انتخابات بر عهده شوراى نگهبان است. آنها هم مى گويند بازرسى در همه جا مى تواند، نظارت كند.



- پس جنابعالى اقدامات و بيانيه آقاى ميرحسين را تاييد مى كنيد؟



بله تاييد مى كنم براى اينكه از حق دفاع مى كند. از حقوق مردم دفاع مى كند. اقدامات آقاى موسوى تا حالا حقوقى و قانونى بوده وقتى مى گويد به شوراى نگهبان اطمينان ندارم خيلى از مردم اين عقيده را دارند!



- اما شوراى نگهبان براى بازشمارى آرا با حضور نمايندگان كانديداها اعلام آمادگى كرده است؟



بله گفته اند از هر ده صندوق يك صندوق را بازشمارى مى كنيم. اكنون در حوزه شهررى ۲۰۱ درصد راى دارد. محسن رضايى نيز در شبكه دو اعلام كرد در ۱۷۰ حوزه، حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ درصد راى داشته ايم.



- به هر حال ما شهرهاى مهمانپذير نيز داريم.



از اين خلاف ها ما هم شنيده ايم؛ مهمانپذير نداريم (!) چطور تا حالا در طول تاريخ انقلاب اينها مهمانپذير نبودند (!) حالا شدند؟