Saturday, June 12, 2010

سایت خزعلی هک شد

متن کامل مصاحبه پالیزدار
سایت خزعلی هک شد
تا مردم این مصاحبه را نخوانند!



روز 28 اردیبهشت دادگاه تجدید نظر آخرین لایحه وکیل پالیزدار ( هادی ارمغان) را پذیرفت، اما همان روز خبر از صدور رای قطعی دادگاه تجدید نظر دادند!! مستشاردادگاه خیلی تند صحبت کرده بود تا جایی که حال وکیل بد شده و برایش آب می آورند، او که مدافعات متقن خود را ناشنیده می دید، از من خواست تا ترتیب مصاحبه ای را برایش بدهم تا آخرین دفاعش را در محضر ملت انجام دهد، دیدم مصاحبه با رسانه های خارجی که کفر ابلیس است و فقط از ما بهتران مجازند مصاحبه کنند، مصاحبه با نشریات اصلاح طلب هم می تواند محکومیت را تشدید کند، پس با یک روزنامه اصولگرا تماس گرفتم، استقبال کردند، هم زمان من نیزمصاحبه را ضبط کردم، البته خبرنگار سیاست روز متن را برای اصلاح ایمیل کرد و نهایتاً با تاخیر زیاد مجوز چاپ گرفت، روزنامه ناچار شد بخشهایی را ... بگذارد ! حق دارد، ما هر چه می کشیم از این سه نقطه است .....

و اما متن مصاحبه پالیزدار:



سیاست روز: سخنرانی‌های بحث برانگیز شما در دانشگاه‌های مختلف کشور موجب شد تا عباس پالیزدار گمنام به صدر اخبار رسانه‌های داخلی و خارجی تبدیل شود. در آن هنگام خبرنگاران مختلف از جمله خود من برای یافتن پاسخ این سوال که پالیزدار کیست با اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس مانند فاطمه آجرلو نماینده کرج و یا حسن کامران نماینده اصفهان که ریاست کمیته را بر عهده داشت تماس گرفتند.

اما پاسخ‌های این نمایندگان با ادعاهای شما متناقض بود. به عنوان مثال خانم آجرلو به من گفتند که شما چند روز فقط به عنوان مشاور با کمیته همکاری داشتید و یا آقای کامران اساساً آشنایی و همکاری با شما را منکر شد.

اطلاعیه مرکز پژوهش‌های مجلس را نیز حتما به خاطر دارید که در آن احمد توکلی رسما هرگونه همکاری با شما را تکذیب کرد.

سوال نخستم این است که چه زمانی و به چه صورتی و جهت انجام چه کاری با مجلس شورای اسلامی همکاری داشتید و اساس معرف شما به مجلس کدام نماینده بود؟



عباس پالیزدار: به دلیل اینکه مجلس را خانه ملت می‌دانم همواره تلاش کردم که با مجلس و نمایندگان همکاری داشته باشم و این همکاری از مجلس چهارم آغاز شد. اوج این همکاری‌ها به مجلس هفتم بر می‌گردد که با توجه به جو حاکم بر خانه ملت، اشتیاق بیشتری برای همکاری با افراد و تیپ‌های فکری مثل من وجود داشت.

در مجلس هفتم ابتدا برای تحقیق در مورد مشکلات صنعت کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و دکتر حمیدرضا کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم که در نهایت منجر به معرفی من به مرکز پژوهش‌ها برای شناسایی گلوگاه‌های صنعت کشور شد. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهش‌های مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را در این مرکز آغاز کردم که اسناد آن موجود است.



سیاست روز: همکاری شما با کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه چه زمانی و با معرفی کدام نماینده آغاز شد؟



عباس پالیزدار: در سال 83 که بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی از سوی مجلس هفتم جدی گرفته شد به دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم فاطمه آجرلو، حمیدرضا کاتوزیان، زاکانی، محمد دهقان، حسن کامران و خیلی از نمایندگان محترم مجلس که خود را در این امر جدی نشان می‌دادند، جلساتی برگزار کردیم وبرخی از آنها خواستند که راه‌های دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم.

با توجه به تجربه کاری که داشتم، می‌دانستم که سرنخ‌هایی از مفاسد اقتصادی در میان پرونده‌های قوه قضاییه وجود دارد و با جستجو در میان پرونده‌های موجود در دستگاه قضایی، می‌توان به اطلاعات خوبی در این زمینه دست یافت. لذا پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضاییه را به این نمایندگان ارائه دادم.

اگرچه می‌دانستم طی عمر جمهوری اسلامی کسی تحقیق و تفحص از قوه قضاییه را مطرح نکرده است، اما نمایندگان مجلس هفتم که تازه وارد خانه ملت شده بودند، اشتیاقی زیادی برای این کار از خود نشان دادند.

اگر بدبینانه به ماجرا نگاه کنیم باید بگوییم که به دلیل تازه وارد بودن برخی از نمایندگان مجلس هفتم ، آنها هنوز گافی نداده و یا اگر داده بودند این گاف‌ها در اختیار قوه قضاییه نبود و به همین دلیل با شهامت بیشتری انجام این طرح را پیگیری می‌کردند و یا اینکه حداقل اینگونه نشان می‌دادند که به دنبال مبارزه با فساد اقتصادی هستند.

به هر حال تدوین طرح تحقیق و تفحص از قوه قضاییه آغاز شد و در تدوین این طرح به نمایندگان کمک کردم تا اینکه با رای بالایی در صحن علنی به تصویب رسید.

پس از تصویب این طرح مجددا نمایندگانی مانند خانم آجرلو و آقایان دهقان و کامران از من دعوت کرده و خودشان اعلام کردند که هیچ کس حاضر نیست دبیری این مجموعه را برعهده بگیرد. لذا پیشنهاد کردند که من این کار را قبول کنم. ابتدا به دلیل اینکه تخصص من اقتصاد است و از مسائل حقوقی اطلاع چندانی ندارم امتناع کردم. لذا در همان جلسه اعلام کردم که من از کسی ترس و واهمه‌ای ندارم ولی برای این کار مناسب نیستم که اعضای هیات تحقیق و تفحص تاکید کردند اگر یک نفر با شهامت هدایت این مجموعه را برعهده گیرد، ما حقوقدانهایی را به عنوان مشاور به تو معرفی می‌کنیم تا در کنارت باشند.

لازم است این را هم متذکر شود که چندماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدی نژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور آماده شد. در حقیقت من گول آن فضاسازی‌ها را خوردم و مسئولیت این کار را با تقاضای خانم آجرلو و دکتر دهقان پذیرفتم.

البته در جلسه‌ دیگری به خانم آجرلو گفتم، در کارهای قبلی که با معرفی شما با مجلس و مرکز پژوهش‌ها همکاری داشتم، زمانی که مشکلی در کار پیش می‌آمد، پشت ما را خالی می‌کردید. مثلا در طرح شناسایی گلوگاه‌های صنعت کشور که با دکتر توکلی اختلاف پیدا کردم، هیچ حمایتی از من نکردید و حتی پول اجرای آن طرح را نیز شخصا هزینه کردم.

به خانم آجرلو گفتم آنجا پول هزینه کردیم،‌ اما اینجا بحث جان مطرح است و باید حمایت کامل از این کار شود. آجرلو قرآن از کیفش درآورد و با گریه روی قرآن زد و گفت به خاک برادر شهیدم- سردار حاج احمد آجرلو- من و دیگر نمایندگان حامی تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بوده و تا آخر پشت تو هستیم و باید این کار ارزشی که خواسته شهداست انجام شود.



سیاست روز: در آن دوره شایعه‌ای مطرح شد مبنی بر اینکه شما با خانم فاطمه آجرلو نماینده کرج نسبت فامیلی دارید؟ این شایعات صحت دارد؟



عباس پالیزدار: به هیچ عنوان نسبتی با خانم آجرلو ندارم. البته خانواده آجرلو را از زمان جنگ می‌شناسم و در آنجا خیلی از بچه‌های جبهه که با شهید حاج احمد آجرلو فرمانده سپاه کرج ارتباط داشتند، شیفته اخلاق این شهید بودند. حاج احمد فرمانده من هم بود. برادر دیگری هم داشت که او نیز به فیض شهادت نائل گشت. ضمن اینکه خانم آجرلو یک برادر جانباز دیگر هم دارند به نام حاج عباس که در دوران دفاع مقدس در جبهه با ایشان آشنا بودم و البته بعد از جنگ ارتباطم با حاج عباس آجرلو کم شد.

به هر حال خانم آجرلو به روح حاج احمد قسم خورد که ما را تنها نمی‌گذارد. من نیز از آنجایی که تحقیق و تفحص از قوه قضاییه برای شناخت مفسدان اقتصادی را یک کار ارزشی و تلاش برای تحقق آرمان شهدا می‌دانستم این کار را قبول کردم.

پس از آنکه به من حکم دادند به اتفاق خانم آجرلو و محمد دهقان که هم اکنون عضو هیئت رئیسه مجلس نیز هستند، دست روی قرآن گذاشتیم که تا آخر راه را ادامه دهیم و هم قسم شدیم اگر یک روز جلوی ارائه گزارش تحقیق و تفحص گرفته شود، ما مطالب را منتشر کنیم.

حتی خانم آجرلو ادعا می‌کرد اگر نگذارند حرفمان را بزنیم، نتایج کار را در نطق پیش از دستور و یا مصاحبه منتشر خواهد کرد.



سیاست روز: حکم شما تحت چه عنوانی صادر شد؟

عباس پالیزدار: عنوان حکم من دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از قوه قضاییه مستقر در سازمان بازرسی کل کشور است. شخصی به نام آقای بهجوییان نیز دبیر هیئت تحقیق و تفحص بود که در مجلس و در دفتر آقای کامران مستقر بود.

در جلسات مختلفی که برای طراحی شیوه اجرای کار داشتیم، مقرر شد که در ابتدا به گونه‌ای ظاهرسازی کنیم که مثلا هدف ما تحقیق در مورد هزینه‌های مالی قوه قضاییه است. چرا که می‌دانستیم اگر بفهمند ما به دنبال جمع آوری اسناد و مدارک مفسدان اقتصادی هستیم، مانع تراشی خواهند کرد.

این نکته را هم یاد آور شوم که قوه قضاییه در ابتدا همکاری نمی‌کرد و با این استناد که دستگاه قضایی زیر نظر رهبری است و بر اساس اصل تفکیک قوا، مجلس نمی‌تواند از این نهاد تحقیق کنند.

بنابراین تعدادی از نمایندگان دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتند و در همان جلسه ایشان به صورت کتبی موافقتشان را با انجام این کار به رئیس وقت قوه قضاییه اعلام فرمودند.

پس از آن من و همکارانم در سازمان بازرسی کل کشور مستقر شدیم و در ابتدا همکاری خوبی با ما داشته و امکانات لازم از سوی آقای نیازی رئیس وقت سازمان بازرسی در اختیارمان قرار گرفت.

همانطور که گفتم ابتدا به گونه‌ای نشان می‌دادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضاییه هستیم. لذا در جلسات اول مثلا از مسئولان سازمان بازرسی کل کشور سوال می‌کردیم که چقدر بودجه گرفته‌اید و چه طور این پول را هزینه کرده‌اید.و یا اینکه چرا فلان کارمند شما رشته تحصیلی اش ارتباطی با سمتش ندارد. همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه شکسته شود.

یک روز به اتفاق خانم آجرلو و دکتر دهقان با آقای اکبر اسلامی معاون وقت اقتصادی سازمان بازرسی جلسه داشتیم و آرام آرام سوالات اصلی را مطرح کرده و پرسیدم که چرا برخی از این پرونده‌ها راکد مانده و به آنها رسیدگی نمی شود.

در اینجا بود که خواسته و یا ناخواسته مسئولان سازمان بازرسی روند تحقیق و تفحص را به سمتی که ما می‌خواستیم هدایت کردند. در پاسخ سوال ما آقای اسلامی گفت زمانی که مثلا با موردی مثل معدن... مواجه شده و تخلفات را کشف می‌کنیم. یک کار کارشناسی طولانی برای کشف این تخلفات انجام می‌دهیم و پس از طی کردن مراحل مختلف و صرف انرژی زیاد گزارش خود را با تایید رئیس سازمان بازرسی کل کشور به مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی و یا نهادهای ذیربط دیگر ارسال می‌کنیم، در آنجا بدون توجه به تلاش‌ها و زحمات فوق‌العاده نیروهای ما، ناگهان می‌گویند ای بابا این پرونده مربوط به فلان وزیر و فلان وکیل و یا فلان عالم ربانی است و نمی‌توانیم با اینها برخورد کنیم. لذا پرونده به گاو صندوق‌ها رفته و خاک می‌خورد و بعد از 5 سال نیز می گویند که این پرونده دچار مرور زمان شده و قابلیت رسیدگی ندارد.

آقای اسلامی در آن جلسه تاکید کرد در چنین شرایطی دیگر قضات و نیروهای سازمان بازرسی یا انگیزه خود را از دست می‌دهند و یا انگیزه آنها به سمت معامله با متخلفان می‌چرخد. نیروهای ما وقتی می‌بییند بعد از کلی تلاش یک عده دیگری با متخلفان پرونده وارد معامله می‌شوند، پیش خود می‌گویند چرا ما خودمان را زحمت بدهیم و دیگران معامله کنند. پس از اول ما با آنها وارد معامله می‌شویم.

در همان جلسه ما از آقای اسلامی خواستیم که تعدادی از این پرونده‌ها را به گروه تحقیق و تفحص ارائه دهد. در این پرونده‌ها به یک موردی برخوردیم که در آن از پدر زن آقای رئیسی معاون اول قوه قضاییه نام برده شده بود.

یک روز ایشان با من تماس گرفتند و خواستند که جلسه‌ای با هم داشته باشیم. به اتفاق خانم آجرلو با ایشان صحبت کردیم که آقای رئیسی گفت: شخصی که در این پرونده از وی نام برده شده، اصلا پدرزن ایشان نیست. از وی مدرک خواستیم که ارائه این مدارک به جلسه بعدی موکول شد که تنها به دیدار ایشان رفتم. آقای رئیسی شناسنامه همسر و پدر همسرشان را ارائه داد و متوجه شدم شخصی که در پرونده از او اسم برده شده، مجتبی علم الهدی است، درحالی که نام پدر زن آقای رئیسی احمد علم الهدی است و بی جهت در پرونده جلوی اسم مجتبی علم الهدی نوشته شده پدر همسر آقای رئیسی.

پس از اینکه متوجه شدم در گزارش پرونده اشتباهی صورت گرفته علی‌رغم اینکه وظیفه‌ای نداشتم برای اصلاح این اشتباه تلاش کردم که خوشبختانه موفق هم شدیم و گزارش آن پرونده اصلاح شد.

همین کار باعث شد که ارتباط من با آقای رئیسی بیشتر و عمیق‌تر شده و در دست‌یابی به حقایق اسناد و مدارک مفاسد اقتصادی کمک بسیاری از ایشان گرفتیم. در همان روزها آقای رئیسی کد 600 پرونده در سازمان بازرسی کل کشور را به من داد که در هر کدام از آنها ردی ازیک دانه درشت وجود داشت.

همچنین در طول کار با شخصی به نام آقای دکتر صادقی که قبلا قائم مقام آقای رئیسی در دبیر خانه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بود آشنا شده و ایشان هم کلاسه 123 پرونده را به من داد که پس از استعلام و دریافت پرونده‌ها متوجه شدیم که مربوط به دانه درشت های اقتصادی است.

پس از دریافت این پرونده‌ها از مجلس خواستم مشاوران حقوقی که قول داده بودند را برای بررسی این پرونده‌ها معرفی کنند. اما هر کسی که می‌آمد، با دیدن نام افراد از همکاری با گروه سرباز می زد. تعداد زیادی از حقوقدان ها برای این کار معرفی شدند که هیچ کدام حاضر به همکاری نشدند.

روزی خانم آجرلو به اتفاق همسر آقای رامین (معاون فعلی وزیر ارشاد) و خواهر آقای دکتر احمدی‌نژاد یعنی خانم پروین احمدی‌نژاد به دفتر ما مستقر در سازمان بازرسی کل کشور آمدند و آقای پیمان عطار از وکلای دادگستری که پسرعمه همسرآقای رامین - خانم صفاوردی - بود را به ما معرفی کردند.

گروه دیگری از حقوقدان‌ها نیز با معرفی خانم آجرلو و آقای دهقان به عنوان مشاور حقوقی به تیم ما پیوستند و کار را شروع کردیم. لازم به ذکر است که تمام افراد گروه به صورت رسمی به امور اداری مجلس معرفی شدیم و پس از تایید حراست با ما قرارداد منعقد کرده و حتی حقوق هم گرفتیم.

عباس پالیزدار: دقیقا. اما هنوز پرونده‌ها را به طور کامل بررسی نکرده بودیم که مسئولان قوه قضاییه از طریق آقای نیازی متوجه منظور ما شد و فهمیدند که شکل کار ما از بررسی بودجه دستگاه قضایی به جمع آوری پرونده‌های مفاسد اقتصادی رسیده است.

از همان موقع مانع تراشی‌ها شروع شد و به ما اعلام کردند که دوره تحقیق و تفحص تمام شده و به همین دلیل باید دفتر کارمان در سازمان بازرسی را تخلیه کنیم. ابتدا حاضر به ترک سازمان بازرسی نبودیم اما اینقدر مانع تراشی کردند که مجبور به ترک آنجا و انتقال پرونده‌ها به مجلس شدیم.

اصل پرونده‌ها در اختیار ما نبود، بلکه از روی آنها کپی کرده بودیم. در ثانی با توافق مجلس و سازمان بازرسی این کار انجام شد. یک روز من، آقایان کامران و دهقان و خانم آجرلو با آقای نیازی و معاون ایشان جلسه‌ای داشتیم و برای این کار توافق کردیم.

البته می‌دانستم انتقال پرونده از سازمان بازرسی مشکلات خاص خود را دارد و زمانی که ما این پرونده ها را بیرون بیاوریم هر اتفاقی ممکن است برای این پرونده‌ها بیافتد. به همین دلیل برای اجرای این توافق تعلل می کردم و پرونده ها را خارج نمی کردم. تا اینکه آقای دهقان با من تماس گرفت و گفت اگر بازهم برای ماندن در سازمان بازرسی کل کشور پافشاری کنی، دیگر همکاری نمی‌کنند و همین پرونده‌ها را نیز از ما می گیرند. به همین دلیل نهایتا پرونده ها را با توافق مجلس و سازمان بازرسی به مجلس منتقل کردیم.

بر اساس این توافق پرونده‌ها را به مجلس آوردیم اما به دلیل انکه مکان مناسبی در اختیار نداشتیم مجبور شدیم با هماهنگی رئیس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه دفتری خارج از مجلس تهیه و در آنجا کار را دنبال کردیم.

به هر حال کار را تا آنجا پیگیری کردیم که منجر به تهیه گزارش تحقیق و تفحص از قوه قضاییه شد و طبق روال گزارش به رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه ارجاع داده شد.

از آنجایی که نام تعدادی از مسئولان قوه قضاییه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آیت الله شاهرودی بودیم که پس از مدتی پاسخی از وی دریافت نکردیم. به همین دلیل خانم آجرلو از من خواست که مجددا از ارتباطم با آقای رئیسی استفاده کرده و وخواهش کنیم که یکبار دیگر گزارش مجلس را شخصا به آقای شاهرودی تحویل دهد. تا آن زمان تصور می کردیم گزارش به دست ایشان نرسیده است.



سیاست روز: این گزارش که تا آن زمان در صحن مجلس قرائت نشده بود؟



عباس پالیزدار: خیر تا اینجای کار گزارش قرائت نشده بود. به همین دلیل تصور می کردیم که گزارش ما شاید به دست آیت الله شاهرودی نرسیده باشد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم از طریق آقای رئیسی به ایشان اطلاع دهیم. اما بعد از مدتی آقای رئیسی از قول رئیس قوه قضاییه نقل کرد که آیت الله شاهرودی گفته است نامه ای که به امضای فاطمه آجرلو باشد را اصلا مطالعه نمی کنم. دلیل این موضوع هم بر می گردد به جلسه ای که برخی نمایندگان از جمله خانم آجرلو با آقای شاهرودی داشتند و مثل اینکه در آن جلسه خانم آجرلو اعتراضاتی به ایشان کرده بود.

درآن زمان خانم آجرلو خواست که گزارش را خودم امضا کنم که از این کار امتناع کرده و گفتم مگر من چه مسئولیتی در مجلس دارم که گزارش نهایی تحقیق و تفحص از یک قوه را امضا کنم؟ مجددا به آقای رئیسی خواهش کردیم و خواستیم که حداقل خود ایشان به عنوان معاون اول قوه قضاییه به مسائل مطرح شده در گزارش رسیدگی و پاسخ دهد که در کمال تعجب گفت من در قوه قضاییه کاره‌ای نیستم. یک معاون تشریفاتی هستم و هیچ اقدامی دراین موارد نمی توانم بکنم.

در همان زمان آقای قائمی‌نسب معاون سازمان بازرسی به من گفت که پالیزدار بیا و بی خیال شو و اینها را جایی منعکس نکن و گزارش نده. اینها خون شهدا را پایمال نکردند که تو اینقدر شلوغش می‌کنی. اتفاق مهمی نیافتاده. من اول تصور کردم ایشان شوخی می‌کند. جواب دادم پایمال کردن خون شهدا یعنی چی ؟

حتی یک روز آقای نیازی به من گفت که این گزارش مجلس چه سودی دارد. ما به عنوان سازمان بازرسی کل کشور بارها این خلاف‌ها را نوشتیم و گفتیم و گزارش هم دادیم، هیچ اتفاق نیافتاد. شما چه کار خاصی می‌خواهیم بکنید که ما نکرده باشیم؟

به اعضای کمیته تحقیق و تفحص مراجعه کرده و گفتم شما قول دادید و دست روی قرآن گذاشتید تا آخر راه باهم باشیم. حالا باید حمایت کرده و گزارش را از مجلس قرائت کنید.

اما آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره کردند و گفتند الان زمان مناسب برای این کار نیست و بیشتر نمایندگان به دنبال‌های کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعا در مجلس قرائت می شود. فقط باید تلاش کنید تا نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رای بیاورند تا کار محکم تر جلو برود.

من بازهم گول خوردم و برای رای آوردن این نمایندگان تلاش کرده و حتی سخنرانی‌هایی در کرج به نفع خانم آجرلو، در اصفهان برای آقای کامران و در تبریز برای خانم شایق انجام دادم.

همان دوره آقای رضاخواه از تهران کاندیدا شده بود که در حمایت از ایشان هم من فعال بودم. یک روز آقای رضاخواه به من گفت که آقای احمدی نژاد از وی خواسته برای رقابت با آقای لاریجانی حوزه انتخابیه خود را به شهرستان قم تغییر دهد و تلاش کند که لاریجانی رای نیاورد. من در قم هم به این دلیل که آقای احمدی نژاد پشت این کار بود در حمایت از رضاخواه سخنرانی کردم.

بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعده‌ای که داده‌اند در مجلس قرار شود. اینبار بهانه‌ دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای اینکار آماده نیست.

گزارش اول 182 صفحه بود که خلاصه‌ای از آن حدود 80 صفحه خدمت مقام معظم رهبری ارسال شد. در این گزارش حداقل نام 50 نفر از دانه درشت ها ذکر شده بود.

خانم آجرلو و آقایان کامران و دهقان و دیگر نمایندگان حاضر در کمیته تحقیق و تفحص مدعی بودند فضای کشور برای قرائت گزارش تحقیق از صحن علنی مناسب نیست و ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود. به همین دلیل از من خواستند که به شهرستان های مختلف رفته و در دانشگاه‌ها در این رابطه سخنرانی کرده و برای قرائت گزارش فضاسازی کنم.

خانم آجرلو در این زمینه هماهنگی‌های لازم را با دانشگاه‌های مختلف انجام داد و ظاهرا یکی از پسرهای آقای احمدی نژاد که ارتباط خوبی با دانشجویان دارد نیز در این زمینه فعال شده بود.

یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.

البته قرار بود که خود ایشان هم در مراسم حضور داشته باشد. حتی قرار شد من ابتدا به کرج رفته و به اتفاق ایشان به همدان برویم. وقتی رسیدم کرج خانم آجرلو گفت شما حرکت کنید و من خودم می‌آیم. حتی در طول راه چندبار با خانم آجرلو تماس گرفتم و گفت که در راه هستم و مثلا دو ساعت دیگر می‌رسم. اما یک دفعه تلفن ایشان از دسترس خارج شد. همان موقع دانشجویان گفتند خانم آجرلو به تو کلک زده و مثل همیشه نمی‌آید. به همین دلیل تنهایی در دانشگاه همدان سخنرانی کردم که اتفاقا فضای بسیار خوبی بود و بچه‌های پای کار انقلابی و سرزنده بودند.

بعد از سخنرانی در همدان با هماهنگی آقای کامران در دانشگاه اصفهان نیز سخنرانی کردم.

چند سخنرانی دیگر هم داشتم تا سخنرانی دانشگاه شیراز. در شیراز دیدم فضا تغییر کرده و یک نوع ترس در بین دانشجویان وجود دارد. می‌گفتند برخی نهادهای امنیتی به دانشجویان گفته اند که اگر پالیزدار تند صحبت کند با شما برخورد می کنیم.

چند وقت بعد مجددا دانشجویان دانشگاه همدان از من دعوت کردند که با توجه به فضای دانشگاه شیراز گفتم تنها نمی آیم و باید همراه من نمایندگان مجلس هم باشند.

دوباره تماس گرفتند و گفتند که خانم شایق و آجرلو هم می آیند. اما همان قصه قبلی تکرار شد. من رفتم کرج که به اتفاق خانم آجرلو به همدان بریم. کلی معطل شدم که ایشان نیامد. آجرلو یک ساعت بعد با شماره دیگری تماس گرفت و گفت تو برو من از مسیر دیگری دارم می‌روم همدان و در راه هستم. به همدان که رسیدم دانشجویان گفتند چند بار با خانم شایق و آجرلو تماس گرفتتند و آنها در راه هستند، اما مانند دفعه قبل هر چه صبر کردیم نیامدند و من مجبور شدم تنهایی سخنرانی کنم.

البته اول نمی‌خواستم سخنرانی کنم تا اینکه تعدادی از دانشجویان فرزند شهید جلوی من را گرفتند و گفتند پدران ما برای همین حرف ها شهید شدند، حالا شما از یک سخنرانی ساده هم خودداری می کنی؟ گفتم من ترس و واهمه‌ای ندارم و مطالب را می‌گویم، اما چرا اینها خودشان را کنار می کشند؟

باید متذکر شوم که در تمام این مدت تصور می‌کردم کار ما با اطلاع مجلس و حتی شخص دکتر احمدی نژاد انجام می شود و هدف هم آماده کردن فضا برای قرائت گزارش تحقیق و تفحص و در نهایت مبارزه با فساد اقتصادی است.

اما بعد از سخنرانی دوم در همدان از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا می‌خواهیم با تو صحبت کنیم.

دو روز قبل از دستگیری، وزارت اطلاعات با من تماس گرفت.

اما قبل از تماس از وزارت اطلاعات یک اتفاقی افتاد که شاید در تحلیل شرایط و علت دستگیری من مهم باشد. ماجرا از این قرار بود که آقای محسن خزعلی یکی از پسر‌های آیت الله خزعلی با من تماس گرفت و پرسید چرا علیه آیت الله خزعلی حرف زده‌ام؟ با تعجب این موضوع را رد کردم. چرا که در سخنرانی‌ها از سلامت اقتصادی ایشان تعریف کرده بودم.

آقای محسن خزعلی گفت که حسین شریعتمداری از کیهان تماس گرفته و اینطور گفته است. همان شب با شریعتمداری و شایانفر تماس گرفتم که شایانفر بدون مقدمه گفت چرا همه مفسدان اقتصادی را معرفی نکردی؟ مثلا چرا از تخلفات آیت الله رضوانی و یا آیت الله موسوی اردبیلی یا بجنوردی حرفی نزدی؟

گفتم من از اینها سند نداشتم و اگر داشتم با کسی تعارف ندارم و می گفتم.

شایانفر گفت سندها را ما در اختیارت می‌گذاریم. گفتم شما خودتان روزنامه دارید چرا سندها را خودتان منتشر نمی کنید؟ جواب داد که شرایط پذیرش حرف های تو در جامعه خوب است. بعد پیشنهاد داد دیگر جایی سخنرانی نکنم و به جای آن بیا با کیهان مصاحبه کن. چون مصاحبه با کیهان در حقیقت تایید خودت می‌شود.

من گفتم حرفی ندارم ولی اگر بیام یکی از خلاف‌هایی که می‌گم ماجرای دویست هکتار زمین کیهان است. که شایانفر گفت پس بعدا خبرت می‌کنیم.

پس از این اتفاق از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا می خواهیم با شما صحبت کنیم. جواب دادم چون رئیس جمهور در جریان ماجرا است بهتر است با ایشان صحبت کنید که گفتند ما با ایشان هماهنگ هستیم و فقط می‌خواهیم با تو صحبت کنیم.

بلافاصله با داووداحمدی نژاد تماس گرفتم و ماجرا را مطرح کردم. حاج داوود گفت مهم نیست برو و با آنها صحبت کن. من هم گفتم حالا که مهم نیست پس جلسه در دفتر شما باشد که قبول کرد. بنابراین جلسه اول در دفتر حاج داوود یعنی در دفتر بازرس ویژه رئیس جمهوری انجام شد.

جلسه دوم در وزارت اطلاعات برگزار شد که چند نفر از مسئولان این وزارتخانه هم حاضر بودند. به من گفتند که ما در مورد تو تحقیق کردیم و همه سوابقت را می دانیم. می‌دانیم نیت خیر داری اما راهی که در پیش گرفتی صحیح نیست و بالاخره می‌سوزی.

به خاطر سوابقت دلمان نیامد حقیقت را به تو نگوییم. حقیقت این است که ما 20 سال قبل از تو اینها رو می‌دانستیم. خیلی‌های دیگر هم می‌دانستند. بنابراین چند توصیه بهت می‌کنیم که اگر انجام ندهی به ضرر خودت تمام می‌شود.

اولین توصیه این بود که دو هفته تلفنم رو خاموش کرده و به هیچ کس جواب ندهم. جایی هم سخنرانی و مصاحبه نکنم. به من گفتند بعد از دو هفته ما خودمان با تو تماس می‌گیریم و در این مدت مواردی را آماده می‌کنیم تا در یک مصاحبه یا سخنرانی مطرح کنی تا التهاب‌ها فروکش کند.

مطمئن شدم بچه‌های اطلاعات نظر خیر دارند و به دنبال همان هدف مقدسی هستند که من دنبالش بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم توصیه های آنها را عمل کنم و به همین دلیل تلفن همراهم را به یکی از دوستان سپردم.

اما فردای آن روز با من تماسی گرفته شد و دوستم تصور کرد از وزارت است و گوشی را به من داد که متوجه شدم آقای مرتضوی دادستان تهران است.

به من گفت چرا این حرف ها را زدی؟ اصلا کی هستی که اینطوری مملکت را به هم ریختی؟ گفتم برای اینکه بفهمید من کی هستم باید بیایید مجلس. چون به دلیل مسائلی که علیه شما در گزارش است باید بیایید مجلس و پاسخگو باشید که دیدم آقای مرتضوی گفت اشکالی نداره هماهنگ کنید من به مجلس می‌آیم.

خوشحال شدم بالاخره بعد از مدتها می‌توانیم یک مسئول در قوه قضاییه را به مجلس آورده و سوالاتمان را مطرح کنیم. با نمایندگان عضو کمیته تماس گرفتم تا هماهنگی‌ این کار را انجام دهم. اما هیچ کس حاضر به انجام این کار نشد. حتی تلفن من رو هم جواب نمی‌دادند. با آجرلو تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرف ها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم یعنی چی؟ مگه قرارمان همین نبود؟ به دهقان هم زنگ زدم. تا گوشی رو برداشت گفت پالیزدار مثل اینکه دلت آب خنک می‌خواد؟ گفتم شما نبودی که نمی‌گفتی 13 سال زندان صدام بودم و از کسی ترس و واهمه ندارم. حالا چرا جا زدید؟

بالاخره مرتضوی زنگ زد و گفت چی شد هماهنگی کردی؟ گفتم نه هنوز. گفت حالا که شما جا ندارید بیایید دفتر من.

مرتضوی خواست مدارکم را هم ببرم چون نمایندگان اعلام کرده‌اند که اصلا کاره‌ای نیستی. همان موقع فهمیدم بین مجلس و قوه قضاییه هماهنگی‌هایی شده است. به هر حال غسل شهادت کردم رفتم دفتر دادستان وقت تهران.

بعد از چند ساعت معطلی بالاخره رفتم اتاق آقای مرتضوی. اول خوب برخورد کرد. گفت مدارکت کجاست. چند ساعتی صحبت کردیم که یواش یواش دو نفر وارد اتاق شدند و دو نفر دیگر هم آمدند و در را بستند.

یک دفعه لحن صحبت مرتضوی عوض شد. داد زد تو کی هستی اینطوری حرف می زنی؟ خیال کردی هر کسی حکم داشت می تونه هر کاری خواست بکنه؟ فعلا برو زندان تا تکلیفت روشن بشه. من را منتقل کردند زندان اوین.

این رو بگم چند روز قبل از بازداشت با کسی که دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس خبرگان از قوه قضاییه بود صحبت کردم که می‌گفت دو ماهی بازداشت بوده است. اما من تصور کردم حالا که مجلس و رییس جمهوری پشت ماجرا هستند، دستگیری من چند روز بیشتر طول نمی کشد.

افرادی که در این ماجرا به عنوان باند پالیزدار دستگیر شدند، 4 نفر از همکاران ما در کمیته بودند و چند نفر هم از اقوامم. مثل برادرم، همسرم، برادر همسرم و باجناقم. راننده من و خیلی های دیگر نیز دستگیر شدند که هدف فشار آوردن به من بود.

اقوام و همکاران من هیچ دخالتی در سخنرانی‌ها و مطالبی که مطرح کردم نداشتند. بسیاری از آنها هم تبرئه شدند. فقط این دستگیری‌ها باعث شد که برادر خودم و برادر همسرم و همچنین باجناقم از کار اخراج شوند و دو خانواده از هم پاشیده شود.

در مجموع 15 ماه که از این مدت 8 ماه و 17 روز انفرادی بودم. ضمن اینکه اکثر دوران حضورم در بند عمومی را در زندان رجایی شهر و در بند مجرمین در انتظار حکم - که برخی اعدامی بودند و بعضی ایدزی‌ - زندان رجایی شهر، بودم.

در این زندان بود که می‌خواستند در خواب با چاقو مرا بزنند و این موارد ضبط و با تایید مسئولان زندان در پرونده ثبت هم شده است.

در دوران زندان یک بار به دلیل تشدید عوارض شیمیایی باقی مانده از دوران دفاع مقدس در بدنم و دو بار هم به دلیل حمله قبلی به بیمارستان منتقل شدم.

قاضی ویژه پرونده موکلم آقای سیامک مدیرخراسانی بودند که برای بسیاری از اتهامات مطرح در کیفرخواست حکم برائت صادر و تنها در چند مورد موکلم را مجرم تشخیص دادند.

ایشان از بابت افشای اسناد سری و محرمانه دولتی 3 سال زندان، از بابت افشای اسناد سری و محرمانه به قصد اخلال در نظم و امنیت عمومی به 4 سال حبس، نشر اکاذیب علیه شکات خصوصی که عبارت بودند از آقایان آیت الله امامی کاشانی، آیت الله ناصر واعظ طبسی، آیت الله محمد یزدی و حمید یزدی، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، حجت الاسلام والمسلمین احمد علم‌الهدی و معاونت بازرسی سپاه پاسداران 6 ماه حبس، استفاده از مدرک تحصیلی فاقد ارزشیابی از سوی وزارت علوم و دریافت حقوق بر اساس این مدرک 1 سال زندان، افترا به مسئولان نظام 6 ماه و بالاخره خیانت در امانت که مربوط به بازنگردادن دو پرونده به سازمان بازرسی کل کشور یک سال زندان برای موکلم صادر شده است.

در اعتراض به این حکم در دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی سیدمحمود تولیت برای هر کدام از موارد فوق مستندات دفاعی کاملی تهیه و در تاریخ 28 اردیبهشت تقدیم دادگاه شده است.

مهمترین اتهام موکلم آقای عباس پالیزدار افشای اسناد محرمانه است که در مجموع برای این اتهام 7 سال زندان در دادگاه بدوی صادر شده است.

اما ما در لایحه دفاعی با استناد به مواد مختلف قانونی اعلام کرده‌ایم که موکلم هیچ سند محرمانه و یا سری را افشا نکرده است.

برای تشریح این موضوع باید به چند اصل کلی اشاره کنم. نخست اینکه قانونگذار تاکید کرده است که گزارشات سازمان بازرسی کل کشور محرمانه است و انتشار آن از ناحیه بازرس به غیر ممنوع و جرم است.

اما قوانین دیگری هم داریم که تاکید دارد اگر موضوع محرمانه‌ای در دادگستری مورد بررسی قرار گیرد، دیگر وصف محرمانه و سری ندارد.

با استناد به این قانون و توجه به این نکته که عباس پالیزدار در سخنرانی‌ها به پرونده‌هایی اشاره داشته که از سوی سازمان بازرسی به نهادهای ذیربط ارائه و به ویژه دادگستری ارائه و در دادگستری به آنها رسیدگی شده است، بنابراین دیگر این پرونده‌ها،‌ اگر در ابتدا هم محرمانه و سری بوده دیگر محرمانه نیست.

از سوی دیگر در تمام پرونده موکلم که چندین جلد است، حتی یک برگ سند محرمانه که آقای پالیزدار آن را افشا کرده باشد، وجود ندارد. اساساً در پرونده موکل من هیچ مستنداتی وجود ندارد، با سئوال بازجو شروع و به گزارش بازجو ختم می شود!

با توجه به اینکه کیفر افشای اسناد محرمانه حداکثر 3 سال و افشای اسناد سری حداکثر 10 سال زندان است، ما قاضی دادگاه یعنی آقای سیامک مدیرخراسانی خواستیم از سازمان بازرسی استعلام کرده تا بدانیم پرونده‌هایی که در اختیار موکلم بوده دارای چه طبقه‌بندی است.

سازمان بازرسی در پاسخ به این استعلام که در پرونده ثبت شده، تاکید کرده است که هیچ یک از پرونده‌های فوق سری نبود. یعنی یا فاقد محرمانه بوده و یا حداکثر محرمانه بوده است که کیفر افشای این اسناد بر فرض آنکه محرمانه هم باشد بین شش ماه تا سه سال زندان است. و با توجه به نداشتن سابقه کیفری باید حداقل مجازات تعیین شود.

همچنین قانون دیگری داریم که در آن تاکید شده است، تنها نخستین شخصی که یک موضوع محرمانه را افشا کند، مجرم است. در زمان بررسی پرونده قاضی ویژه تاکید داشت که آقای پالیزدار نخستین نفری است که این موارد را به صورت علنی مطرح کرده است. اما موکل من مدعی است که پیش از این مطالب فوق بارها بیان و تمام آنها در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده است.

مثال‌های فراونی نیز در این زمینه وجود دارد که به صورت مستند و در قالب لایحه دفاعی به دادگاه تجدید نظر ارائه کرده‌ایم.

به عنوان نمونه در کتاب تلقی فاشیستی از دین و حکومت که 15 بار با مجوز وزارت ارشاد چاپ شده است به تعدادی از مواردی که موکلم در سخنرانی‌ها بیان کرده، اشاره شده است. مانند مطلبی در خصوص بنگاه اقتصادی فاطمیه و یا اینکه در سال 83 سایت پیام نگار مطبی درباره بنیاد اقتصادی کوثر منتشر کرده است.

روزنامه دولتی ایران نیز در تاریخ 29 آذر 85 مقاله‌ای منتشر و به مواردی چون سلطان شکر، فرودگاه پیام، بانک پارسیان و گمرک مهرآباد تهران اشاره می‌کند.

از این دست مستندها که نشان می‌دهد گفته‌های آقای عباس پالیزدار بیش از این بارها در رسانه‌های داخلی و خارجی مانند خبرگزاری فارس و خبرگزاری ایسنا و همچنین رسانه‌های خارجی مانند بی بی سی اعلان شده است.

در نتیجه با استناد به ماده قانونی که می‌گوید اگر یک موضوع محرمانه پیش از این اعلان شده، یعنی از سوی فرد و یا افراد دیگری علنی شده باشد،‌ دیگر محرمانه نیست، نمی‌توان آقای عباس پالیزدار را متهم به افشای اسناد محرمانه کرد.

در مورد شکایت شاکیان خصوصی که موکلم به 6 ماه حبس محکوم شده است باید بگویم که از اکثر شاکیان از جمله آقایان ناطق نوری ، حمید یزدی وامامی کاشانی از شکایت صرفه نظر کرده‌اند.

در مورد خیانت در امانت و عدم بازگردادن پرونده‌های سازمان بازرسی واقعیت ماجرا این است که دو پرونده در زمان بازگردادن پرونده ها از مجلس به سازمان بازگردانده نمی‌شود. به موکلم شفاها از سوی سازمان بازرسی این موضوع اطلاع داده که آقای پالیزدار در همان روز برای برای بازگردادن پرونده‌ها اقدام می‌کند که فعل دستگیری ایشان محقق می‌شود. ضمن اینکه دو پرونده فوق بلافاصله پس از دستگیری توسط همکاران ایشان به آقای مرتضوی دادستان وقت تهران تحویل داده می‌شود.

تمام این موارد در لایحه دفاعی تقدیمی به دادگاه تجدید نظر با مستندات و شرح کافی بیان شده و امیدوارم پس از مطالعه این لایحه از سوی قاضی محترم ایشان مطمئن شوند که مطالب مطرح شده از سوی آقای پالیزدار محرمانه نبوده و پیش از این بارها و به دفعات اعلان شده است.

همچنین اگر این مطالب دروغ باشد که امیدوارم همه آنها دروغ باشد، تنها باید موکلم به دلیل نشر اکاذیب به شش ماه حبس محکوم شود که ایشان تاکنون 15 ماه حبس را تحمل کرده‌اند.

متاسفانه در این مدت دیدم که اینها فقط شعار مبارزه با مفسدان اقتصاد را سر می‌دهند و هیچ شعوری پشت این شعارها نیست.

در این مدت خیلی چیزها به من ثابت شد. مثلا حرف‌هایی علیه آقای هاشمی و خانواده ایشان مطرح کردم که هیچ سند و مدرکی در اینباره نداشتم. اساسا هیچ پرونده علیه هاشمی در دادگاه‌های ما مطرح نیست.

آقای هاشمی از من شکایت نکرده بود و من تنها برای حلالیت طلبیدن پیش ایشان رفتم. در همان بدو ورود،‌ مرا در آغوش گرفت و پیش از اینکه از ایشان حلالیت بخواهم گفتند برای زندان رفتن شما متاسفم و وقتی از ایشان حلالیت طلبیدم گفتند: من به این چیزها عادت کرده ام. این حرف آقای هاشمی نشان دهنده روح بلند ایشان است. این در حالی است که اگر یک نفر حق داشت علیه من به دلیل نشر اکاذیب اعلام جرم کند کسی نبود جز هاشمی رفسنجانی.

همچنین حرف‌هایی علیه آقای ناطق نوری در مورد پرونده بنیاد نهج‌البلاغه و گرفتن خودروهایی از ایران خودرو گفته بودم.

وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که ایشان تنها یک دوره عضو هیئت امنای بنیاد بوده و هیچ مسئولیت اجرایی هم در بنیاد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشین‌ها نداشته است. یا مطلبی دیگری در مورد آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات یک نفر که هرگز ثابت نشده است گفته بودم که بیان این حرف‌ها پشیمان هستم.

در مورد آقای احمد علم الهدی حرفی نزده بودم. حرف من در مورد مجتبی علم الهدی بود که متاسفانه دستگاه قضایی بدون اینکه متوجه این موضوع شود، شکایت آقای احمد علم الهدی را به جای مجتبی علم الهدی در پرونده قرار داده است.

در اینباره موارد بسیار دیگری هم هست. به عنوان مثال هیچ حرفی در مورد سقوط هواپیمای وزیر راه و یا هواپیمای شهید کاظمی نگفته‌ام. اما روزنامه ها به نقل از من نوشتند و سپاه هم بر اساس این اخبارهای کذب شکایت کرده است.

به هر حال برای برخی‌ رسانه‌ها متاسف هستم که عمدا و یا سهوا مطالبی را به دیگران منتسب و افراد را اینگونه دچار مشکل می کنند.

البته یک اشکال دیگر هم در این میان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص فضایی را فراهم می‌کردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفتگو شود، خیلی از ابهامات برطرف می‌شد. مثل مورد آقای ناطق نوری که اگر پیش از سخنرانی‌ها با ایشان گفتگو می‌کردم، مسائل برای من روشن می‌شد.

مانند پرونده خاک سرخ جزیره هرمز که به دروغ به آیت الله خزعلی آن را منتسب کرده‌ بودند. آیت الله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندین ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتیجه این شد که متوجه شدیم ایشان هیچ رابطه‌ای با این پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است.

(متن ضبط شده از روی سایت دکتر خزعلی را می توانید از اینجا ببینید. این مطلب قبل از هک شدن و یا قفل شدن سایت خزعلی ضبط کرده ایم. و برای محکم کاری متن را هم مستقل در بالا آوردیم تا اگر این صفحه سایت خزعلی نیز هک شد، متن را در اختیار داشته باشید.)

سانسور مطلق انفجار نفت شهر

سانسور مطلق انفجار نفت شهر
در سیمای بی آبروی ج. اسلامی



سلام- چند مدتی است که سیمای بدترکیب جمهوری اسلامی گیر داده به موضوع راه افتادن نفت در دریای مکزیک و ول کن شرکت نفتی انگلیسی BP نیست. فکر کنم بدنبال یک باج و معامله ای اند. الان 2 هفته است که یکی از دکل های ایران در منطقه نفت شهر در حین حفاری منهدم شده و تعداد زیادی هم کشته و زخمی شده اند و هنوز که هنوزه این چاه در حال سوختن با حجم بسیار زیاد فوران گاز است، اما تا الان حتی برای 5 ثانیه هم راجع به این انفجار و آتش و مرگ در همین سیمای بی آبرو خبری پخش نمی شود.

آرایش جنگی علیه مردم

آرایش جنگی علیه مردم
در خیابان های مرکزی تهران


آنچه را می نویسم مشاهدات خودم از تظاهرات امروز(عصر شنبه 22 خرداد) بعد از ظهر است. مرکز تهران تاکنون هرگز چنین آرایش نظامی را به خود ندیده بود. من، وقتی کودتای 28 مرداد شد، یک پسربچه کم سن و سال بودم. پدرم کارگر یکی از کارخانه های تهران بود. صبح 29 مرداد او مرا همراه خود برد به میدان توپخانه و از آنجا رفتیم به میدان بهارستان. آن زمان، این دو مرکز، کانون تظاهرات و درگیری های سیاسی بود. مثل خیابان آزادی و میدان ولیعصر و فاطمی امروز. تانک، کامیون نظامی و حتی پاسبان های اسب سوار را یادم می آید که دراین محدوده مستقر بودند. جیب های ارتشی هم مانور می دادند. مردم کمی در خیابان عبور می کردند و هنوز نمی دانستند چه واقعه ای روی داده است. این اوج حضور خیابانی نیروهای نظامی در کودتای 28 مرداد بود. در قیام 15 خرداد، دیگر پدرم همراهم نبود، بلکه خودم از خیابان مولوی راه افتادم به طرف سرچشمه و خیابان سیروس و خیلی از صحنه های تیراندازی و حمله ارتشی ها به مردم را دیدم، در سال 57 هم خیلی از صحنه های انقلاب را دیدم. از جمله میدان ژاله را که خونین ترین حادثه آن انقلاب بود. اینها را برایتان می نویسم تا بدانید بی سابقه حرف نمی زنم. همه آن صحنه ها را به چشم دیده ام و امروز هم آرایش نظامی را در خیابان های مرکزی تهران دیدم. مقایسه را فراموش کنید. آنچه امروز دیدم یک آرایش جنگی در خیابان ها برای جنگ با مردم بود. با نقاب، بی نقاب، چاقوکش، باطوم بدست، موتور سوار، بنز سوار و انواع نیروها با لباس های متفاوت که یکی از آنها لباس شخصی است.

هر بیننده غیر سیاسی و عادی با دیدن این آرایش نیرو نتیجه ای جز این نمی توانست بگیرد که من گرفتم: حکومت از مردم وحشت دارد. و حکومتی که از مردم خودش وحشت دارد و خود را در محاصره مردم می بیند، فقط فلج نیست، بلکه مرده ایست که مومیائی شده تا زنده دیده شود.

دیروز مردم ابتکاری به خرج دادند که واقعا فقط در یک شرایط انقلابی چنین ابتکاراتی به ذهن یک ملت می رسد. راهپیمائی سکوت قرار بود از میدان امام حسین به طرف میدان آزادی برگزار شود، اما مسیر را مردم برعکس کردند. یعنی از طرف میدان آزادی و حوالی آن جمعیتی که هیچ کلامی از دهانش بیرون نمی آمد به طرف میدان امام حسین به حرکت در آمد.

از حدود ساعت 3 تا 3:30 بعد از ظهر راهپیمایی سكوت از میدان آزادی تا میدان امام حسین( به ویژه از میدان آزادی تا میدان فردوسی) شروع شد که تا ساعت 8:30 تا 9:30 ادامه داشت. من تمام این مدت در همین مسیر و ناظر صحنه های مختلف بودم. در این شب ها، در بعضی محلات تهران مردم دیرهنگام شب بانگ الله اکبر بلند کرده بودند، اما وسط این الله اکبرها هم دراین باره پیامی مبادله نشده بود. دیرهنگامی رفتن مردم به بام خانه ها، به این دلیل بود که تابستان است و هوا خیلی دیر تاریک و مردم صبر می کردند هوا تاریک شود و با استفاده از تاریکی هوا بروند روی بام ها و الله اکبر سر بدهند.

نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج پوست پلنگی مانع ایستادن مردم می شدند و این سیاست و تاکتیک، عملا باعث حرکت دسته جمعی مردم در یک مسیر شد. بعد از مدتی فرماندهان متوجه مسئله شدند، اما تغییر تاکتیک دیگر بی فایده بود، چون می توانست باعث توقف جمع بزرگی از مردم در یک نقطه شود.

خلاصه اینكه تظاهرات به صورت راهپیمایی عمدتا در پیاده روهای دو طرف خیابانهای انقلاب و آزادی بر گزار شد.

شمار جمعیتی که در این مسیر در پیاده روها حرکت می کرد را نمی توانم برایتان بنویسم، اما شک ندارم که دهها هزار نفر بود. بعضی ها ارقام چند صدهزار نفری هم حدس می زدند اما من نمی توانم این رقم را تائید کنم. البته لغو تظاهرات توسط موسوی و كروبی در شمار جمعیت تاثیر داشت.

تقریبا در مدتی که من ناظر و شاهد بودم درگیری قابل ملاحظه ای بین مردم و نیروهای نظامی رخ نداد.

تجمع نیروهای بسیجی و انتظامی در میدان انقلاب، چهار راه ولی عصر، نبش بهبودی- آذربایجان، چهار راه نواب، چهار راه رودكی، روبروی دانشگاه تهران بیشتر از مناطق دیگر بود.

تک عکس : خيابان انقلاب 22 خرداد 89

فیلم : درگيري بسيجي ها با دانشجویان، دانشگاه شریف 22 خرداد



فیلم : درگیری در دانشگاه تهران ۲۲ خرداد

فیلم / تظاهرات 22 خرداد 89 خیابانهای اطراف چهار راه ولی عصر / خانوادهای جانباختگان در بهشت زهرا



فیلم : آرایش نظامی زیر پل کالج و موتو سواران میدان انقلاب 22 خرداد 1389



فیلم / تظاهرات گسترده دانشجویان دانشگاه شريف



درگیری شدید در دانشگاه تهران

ندای سبز آزادی: امروز در حدود ساعت 4 بعد ازظهر، پس از پایان امتحانات، تعدادی در حدود 1000نفر از دانشجویان اقدام به تجمع کردند.
به گزارش ندای سبز آزادی شعارهای دانشجویان در این تجمع یاحسین میرحسین و مرگ بر این دولت مردم فریب سر می دادند. در اقدام تازه و نادر، انتظامات و حراست دانشگاه، با باتوم به جان دانشجویان افتادند و به شدت دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار دادند. این بار حراست و انتظامات دانشگاه به جای باز کردن دربهای دانشگاه برای ورود نیروهای لباس شخصی و بسیجی، خود وارد عمل شدند و با باتوم به دانشجویان حمله ور شدند. آنها اقدام به جدا کردن دانشجویان از تجمع کردند و هرکس را که از جمع جدا می کردند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و به مکان نامعلومی انتقال می دادند. از طرفی ماشین های ون پلیس در بیرون دانشگاه به شدت به چشم می خورد.

طبق خبرهای رسیده در جلوی دانشکده هنر، صدای تیر شنیده شد. که موجب واکنش و عصبانیت شدید دانشجویان شد. وضعیت دانشگاه تهران به شدت ملتهب است. و نگرانی شدیدی بین دانشجویان وجود دارد کع خوابگاهها بار دیگر مورد هجوم نیروهای حراست و لباس شخصی قرار دارد

شلیک گاز اشک آور و ضرب و شتم مردم تهران/ بازداشت دستکم ده شهروند

خبرگزاری هرانا - در اولین سالگرد اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات، مناطق مرکزی شهر تهران به صحنه درگیری بین هزاران تن از معترضین و نیروهای پلیس تبدیل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، از شب گذشته نیروهای سرکوبگر انتظامی و امنیتی به پادگان های اطراف میادین و خیابان های اصلی منتقل شدند و از صبح امروز فضای شهر تهران کاملا امنیتی گزارش شده است.

درگیری های نیروهای امنیتی با معترضین از ساعت 16:00 در خیابان های وصال، امیر آباد، خیابان آزادی، ایستگاه مترو 15 خرداد، اطراف پل حافظ، ایستگاه مترو دروازه دولت، میدان فردوسی، خیابان جمهوری، میدان ونک، خیابان طالقانی، میدان آرژانتین، دانشگاه تهران و دانشگاه شریف آغاز شده است و تا لحظه تنظیم خبر ادامه دارد.

در درگیری های خیابان وصال به سمت انقلاب ماموران امنیتی اقدام به ضرب و شتم معترضین نمودند و جمعیت را پراکنده کردند؛ همچنین گزارشات رسیده از خیابان آزادی حکایت از تظاهرات های پراکنده در خیابان های اطراف دانشگاه تهران و شریف دارد، در ضد و خورد بین نیروهای امنیتی و لباس شخصی با معترضین دست کم 10 تن بازداشت شدند.

نیروهای انتظامی و لباس شخصی برای پراکنده کردن معترضین اقدام به پرتاب گاز اشک آور در میدان آرژانتین و امیر آباد کرده اند و درگیری ماموران با معترضین در امیر آباد کماکان ادامه دارد.

نیروهای خودسر و بسیجی نیز در خیابان ابوریحان اقدام به ضرب و شتم معترضین کردند و درگیری در این خیابان همچنان ادامه دارد.

در اطراف خیابان طالقانی نیروهای پلیس ضد شورش اقدام به پرتاب گاز اشک آور کرده اند، شاهدان عینی گزارش میدهند که صدای تیراندازی در این منطقه شنیده شده است.

حراست دانشگاه تهران و شریف با همراهی نیروهای امنیتی مستقر در اطراف دانشگاه از ورود دانشجویان، اساتید و کارکنان به داخل دانشگاه ها جلوگیری می کنند.

نیروهای امنیتی مجهز به باتوم، گاز اشک آور و سپر هستند و لحظه به لحظه بر تعداد نیروهای امنیتی در مناطق مختلف افزوده می شود.

«درگیری‌های پراکنده» در حوالی میدان انقلاب تهران در سالگرد انتخابات ۸۸

راديو فردا : از تهران خبر می‌رسد که در سالروز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، درگیری‌های پراکنده‌ای در چند نقطه مرکزی شهر میان معترضان و نیروهای دولتی رخ داده است.

چند شاهد عینی در گفت‌وگو با رادیو فردا تأیید کرده‌اند که شماری از معترضان بدون سر دادن هیچ شعاری در حوالی میدان انقلاب حضور یافته‌اند و با سرکوب نیروهای امنیتی روبه‌رو شده‌اند.

یک شاهد عینی که در حوالی میدان انقلاب حضور داشت به رادیو فردا گفت که مأموران امنیتی و بسیج با مسدود کردن خیابان دانشگاه اقدام به ضرب و شتم گروه‌هایی کرده‌اند که تصمیم به تجمع در این منطقه را داشتند.

بر اساس این گزارش نیروهای بسیج با استفاده از باتوم سعی در پراکندن معترضان و ممانعت از شکل‌گیری هر گونه تجمع در اطرافغ میدان انقلاب دارند.

این شاهد عینی شمار نیروهای حاضر در منطقه میدان انقلاب و خیابان‌های اطراف را بالغ بر پنج هزار نفر تخمین زده و آنها را مرکب از نیروهای بسیج، لباس‌شخصی‌ها و یگان‌های ویژه توصیف کرده‌است.

وی می‌گوید که در خیابان‌های مرکزی تهران حدفاصل میدان امام حسین و میدان آزادی، حضور مأموران امنیتی بر سر خیابان‌های ورودی به این مسیر چشمگیر است.

این شاهد عینی همچنین به استفاده از گاز اشک‌آور با هدف ممانعت از شکل‌گیری تجمع‌های اعتراضی و نیز جلوگیری از حضور مردم در مقابل دانشگاه تهران اشاره کرده است.

یک شاهد عینی دیگر هم از خیابان ۱۲ فروردین در حوالی میدان انقلاب به رادیو فردا گفت که معترضان با هجوم شدید نیروهای بسیج، لباس‌شخصی‌ها و یگان ویژه روبه‌رو شده‌اند.

هر دو شاهد عینی تأیید کرده‌اند که معترضان بدون سر دادن هیچ شعاری در حوالی میدان انقلاب حضور یافته‌اند.

تلاش معترضان برای تجمع در خیابان‌های مرکزی شهر در حالی است که پیشتر میرحسین موسوی و مهدی کروبی با اشاره به بهانه‌جویی‌ها و عدم همراهی وزارت کشور دولت دهم برای صدور مجوز راهپیمایی آرام در روز ۲۲ خرداد، از لغو برنامه قبلی خود برای برگزاری این راهپیمایی با هدف «حفظ جان و مال مردم» خبر داده بودند.

مقام‌های انتظامی و امنیتی، پیش از ۲۲ خرداد هشدار داده بودند که با هر گونه تجمع به گفته آنها «غیرقانونی» در این روز برخورد خواهد شد و در روزهای اخیر نیز تهران شاهد رزمایش ارتقای امنیت بود با هدف سنجش «آمادگی نیروها از جهات سرعت و دقت در مأموریت‌ها» بود.

خبرهای کوتاه 22 خرداد

حراست دانشگاه تهران سعی در پراکنده کردن دانشجویان دارد، بیرون ازدانشگاه بسیجی ها اجازه لحظه ای توقف به مردم را نمیدند.

بیش از پانزده ون ضد شورش در برابر دربهای اصلی جام جم (صدا و سیما) مستقر شده اند.

به گزارش آژانس ايران خبـــر نيروهاي سركوبگر انتظامي بداخل دانشگاه تهران گاز اشك آور شليك كرده اند ولي دانشجويان همچنان در حال شعار دادن و مقاومت هستند.

ميدان آزادي تا سمت دانشگاه شريف قدم به قدم نيروي انتظامي گذاشته شده و اجازه درآوردن موبايل هم نميدهند يكنفر كه موبايل را درآورد نيروي انتظامي وحشيانه به موبايلش يورش برد و موبايل را شكست .
مقابل درب دانشگاه صنعتي شريف، 100 نفر از ماموران ايستاده اند. دانشجويان در حال حاضر مقابل درب د رحال شعار دادن ميباشند . بسيج مانع خروج آنها است .
درگيري بين حراست و دانشجويان شروع شده است و چند نفر از دانشجويان توسط عوامل مزدور بسيجي دستگير شدند , بسيجي ها مشغول فيلمبرداري هستند. دانشجويان در حال تلاش براي خروج از درب شرقي هستند.

mediabloggers.wordpress : گزارشهایی از تجمع دانشجویان و حمله به آنها از سوی گارد ضد شورش رسیده است، یک شاهد عینی دقایقی پیش به آزادی بیان گفت: بسیج نیز از درب شمالی به داخل دانشگاه تهران هجوم آورده و درگیری شدیدی بین دانشجویان و گارد از سمت جنوب و بسیج از سمت شمال در جریان است.

فیلم : دانشگاه صنعتی شریف - شنبه - 22 خرداد 89 ، ساعت 5 عصر

فیلم : آوردن ساندیس خورها با اتوبوس و موتور / تهران،22خرداد

برخورد نیروهای امنیتی با تجمع اعتراضی در مرکز تهران

العربیه . نت : گزارش های اولیه امروز شنبه 12-6-2010 از تهران حاکی است معترضان در اطراف پل حافظ در مرکز تهران شعارهای اعتراضی سردادند.

معترضان در این منطقه نزدیک به مجتمع تجاری علاء الدین شعار" مرگ بر دیکتاتور سردادند " و به تدریج بر تعداد آنها افزوده شد اما با واکنش نیروهای امنیتی مواجه شدند.

با خروج پر تعداد نیروهای امنیتی و ضد شورش از یکی از کوچه های اطراف تجمع به خشونت کشیده شد.

هم اکنون جو کاملا امنیتی در زیر پل حافظ برقرار شده است و نیروهای ضدشورش مردم را متفرق می کنند.

هلیکوپترهای نظامی بر فراز نقاط مرکزی تهران در حال پروازهستند، حضور چشمگیر پلیس و ماموران امنیتی در اطراف میدان انقلاب از اولین ساعات امروز صبح به چشم می خورد.

در میدان امام حسین تهران نیروهای انتظامی با سازماندهی کلانتری ۱۵۶ افسریه چادرهایی را برپا کرده و نیروهای خود را در منطقه مستقرکردند .

نیروهای انتظامی در حال استقرار در طول مسیر اعلام شده برای راهپیمایی هستند زیر پل چوبی حدود ۱۰ ون نیروی انتظامی دیده شد و سر هر کوچه و ورودی و خروجی ماشین های نیروی انتظامی مستقر شده اند.

سرعت اینترنت در تهران به شدت کاهش یافته و ارسال اس ام اس نیز از صبح امروز با اختلال همراه بوده است.

همچنین یگان های ویژه با اتوبوس به میدان انقلاب وخیابان آزادی منتقل شدند و اعتراض اولیه در میدان فردوسی در حال شکل گیری است.

خبرهای کوتاه 22 خرداد

به گزارش خبرنگار آژانس ايران خبـــردر خیابان آزادی مامورین گارد ویژه سپاه با موتورهای قرمز رنگ به صورت گله های 10یا 15موتوره در حال گشت زنی هستند و به هر کس که برای لحظه ای توقف میکند فورا تذکر میدهند و اجازه نمیدهند که كسي درمحل بايستد .

حضور پر رنگ نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه امیرکبیر. پیاده شده چندین یگان سپر بدست در صفوف مرتب و حضور چندین دستگاه ماشین نیروی انتظامی در جلوی در دانشگاه در خیابان ولیعصر همین

آزادی بیان .iran-free.org : برخی از مردم و فعالان سیاسی از طریق شبکه های اجتماعی، دیوار نویسی و اعتراضات شبانه مردم را به تظاهراتی در سالگرد انتخابات که با تقلب آشکار و گسترده در آن محمود احمدی نژاد برنده آن اعلام شد، فراخوانده اند، شهروند- روزنامه نگارانی که با سایت آزادی بیان همکاری دارند لحظه به لحظه اخبار اعتراضات امروز را ارسال می کنند و در همین جا منتشر می شود.

۱۵٫۵۵: گزارشهای تائید نشده از میدان هفت تیر حاکی از شکل گیری تظاهرات در این منطقه دارد.

۱۵٫۵۰: دانشجویان دانشگاه شریف دست به تجمع اعتراضی زده اند.

۱۵٫۳۰: نیروی انتظامی اعلام کرد که مرحله نهایی عملیات اقتدار و امنیت پلیس پایتخت ساعتی قبل با حضور یگان های انتظامی و راهنمایی و رانندگی در تهران آغاز شد. در این مرحله ماموران یگان امداد و یگان ویژه پلیس با استقرار در مناطق مرکزی شهر ضمن برقراری نظم و امنیت، آمادگی خود را در برخورد با برخی ناهنجاری ها محک خواهند زد. پلیس می گوید قرار است در این مرحله از عملیات پلیس آمادگی خود را در برابر هرگونه ناهنجار مورد سنجش قرار گیرد!

۱۵٫۳۰: در حوالی بلوار کشاورز جمعیتی با تعداد متغییر سعی در تجمع دارند.

۱۵٫۲۰: ویدئویی از میدان هفت تیر، کمتر از یک ساعت پیش

۱۴٫۵۵: در خیابان کریمخان نرسیده به پل سمت چپ داخل مدرسه راهنمایی نعمت، نزدیک به سیصد موتورسوار بسیجی با باتوم در حال آماده باش هستند. از سوی دیگر مطابق معمول گارد ضد شورش در ورزشگاه امجدیه مستقر شده است.

۱۴٫۴۵: از پایگاه بسیج در خیابان طالقانی، نبش هتل انقلاب بیش از پنجاه موتورسوار با لباس شخصی به سمت میدان انقلاب حرکت کردند، در این پایگاه نیروهای لباس شخصی و خودروهای ون مستقر شده اند.

۱۴٫۴۰: گزارش های رسیده از میدان انقلاب حاکی است ماموران امنیتی با مراجعه به شرکت ها و ادارات فهرست کارمندان و افراد حاضر را دریافت و به مغازه داران نیز ابلاغ کرده اند از ساعت شانزده باید تعطیل کنند.

۱۴٫۳۰: حرکت پلیس ضد شورش به سمت میدان ونک
شاهدان عینی ۶ اتوبوس سبز با آرم سپاه را دقایقی پیش مشاهده کرده اند که به همراه تعداد کثیری موتور پلیس ضد شورش تعدادی حدود ۶۰ موتور با دو سرنشین از قسمت خط ویژه به سمت میدان ونک حرکت کرده اند بلوار کشاورز و پل کریمخان تهران نیز مملو از نیروهای گارد ضد شورش گزارش شده است تعداد کثیری از نیروهای امنیتی نیز از شب گذشته در صدا و سیما مستقر شده اند.

فیلم / حضور نيروهای امنيتی در تهران؛ 22 خرداد (2 فيلم)



معین و بیژن مرتضوی برای دیدار با مشایی به تهران رفتند

خبرآنلاین : دو خواننده خارج نشین، بیژن مرتضوی و معین در تهران حضور دارند.

به گزارش خبرآنلاین، دو خواننده لس آنجلس نشین، طی هفته های گذشته به تهران آمده اند و دیدار با یک مقام ارشد دولتی را در برنامه دارند.

معین روز چهارشنبه هفته گذشته برای نخستین بار وارد تهران شده است و بیژن مرتضوی نیز ویلایی در شمال کشور دارد.

پیش از این حبیب محبیان، دیگر خواننده مقیم امریکا با خانواده اش به تهران آمد و پس از دیدار با همان مقام دولتی، ضمن سکونت دایم در تهران، درخواست هایی برای مجوز کنسرت و آلبوم نیز ارایه داد.

خبرهای کوتاه؛ 22 خرداد

wordpress : خیابان جمهوری زیر پل حافظ ساعت 14:00 . نزدیک مرکز خرید علاءالدین شعارهای علیه دیکتاتور از سوی یک زن مسن سر داده شد و با همراهی مردم این شعارها افزایش یافت که با خروج پر تعداد نیروهای امنیتی و ضد شورش از یکی از کوچه های اطراف که احتمال میرود در پارکینگ یکی از مجتمع های مسکونی پنهان شده بودند به خشونت کشیده شدولی با دخالت و حضور خشمگین مردم نیروهای ضد شورش نتوانستند کسی را دستگیر کنند و به آن سوی خیابان عقب نشینی کردند. هم اکنون جو کاملا امنیتی در زیر پل حافظ برقرار شده.

.iran-free.org : ساعت ۱۴: هلیکوپترهای نظامی بر فراز نقاط مرکزی شهر در حال پرواز هستند، برخی گزارش ها از اختلال در اینترنت و شبکه موبایل در تهران و کرج حکایت می کند. حضور چشمگیر پلیس و ماموران امنیتی در لباس شخصی در اطراف میدان انقلاب از اولین ساعات امروز صبح به چشم می خورد.

۱۴٫۱۰: استقرار نیروهای انتظامی در میدان امام حسین
از دقایقی پیش در میدان امام حسین تهران نیروهای انتظامی با سازماندهی کلانتری ۱۵۶ افسریه چادر هایی را برپا کرده و نیروهای خود را در منطقه مستقر کردند طبق اظهارات شاهدان حاضر در منطقه نیروهای انتظامی در حال استقرار در طول مسیر اعلام شده برای راهپیمایی هستند زیر پل چوبی حدود ۱۰ ون نیروی انتظامی رویت شده و سر هر کوچه و ورودی و خروجی ماشین های نیروی انتظامی مستقر شده اند هلی کوپتر نیروی انتظامی نیز گشت زنی را آغاز کرده است هر چند هنوز خبری از نیروهای ضد شورش نیست و تا این لحظه نیروهای مستقر از کلانتری مناطق و نیروهای انتظامی گزارش شده اند . سرعت اینترنت به شدت کاهش یافته و ارسال اس ام اس نیز از صبح امروز با اختلال همراه بوده اما از قطع شدن کامل اینترنت و اس ام اس هنوز گزارشی نرسیده است.

فيلم / تهران 22 خرداد؛ 12 ژوئن

فيلم / تهران 22 خرداد؛ 12 ژوئن

پشت پرده یک سوء قصد؛ دکتر معتمدی اطلاعات زیادی در مورد فروش مخابرات به سپاه داشت

جـــرس: با گذشت بیش از یک ماه از سوء قصد نافرجام به جان دکتر سیداحمد معتمدی وزیر ارتباطاتِ دولت محمد خاتمی و از اساتید دانشگاه پلی تکنیک تهران (صنعتی امیرکبیر)، منابع خبری جرس، اطلاعاتی جدید در مورد پشت پرده های این سوء قصد بدست آورده و خاطرنشان ساخته اند "دکتر معتمدی اطلاعات با ارزش و منحصر به فردی از مسئله فروش مخابرات به سپاه در اختیار داشته و در این ارتباط مسائل فنی و اقتصادی دقیقی را اطلاع داشته است."

لازم به ذکر است دکتر معتمدی (استاد دانشکده برق و از اساتید اصلاح طلب) حدود ساعت ۱۱ بامداد روز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه، در محل استراحت اساتید دانشگاه امیرکبیر واقع در طبقه هفتم ساختمان ابوریحانِ آن دانشگاه، توسط فردی لباس شخصی مورد حمله با قمه قرار گرفت و بشدت مجروح شد.

پس از این سوء قصد نیز، به رغم وعده مسئولان (از جمله کامران دانشجو وزیر علوم) برای بررسی دلایل و زوایای این مسئله و همچنین ترور دکتر علی محمدی (استاد فیزیک نظری دانشگاه تهران)، تا کنون هیچ پاسخ رسمی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی در مورد نحوه رسیدگی به این پرونده ها و یا نتایج آن منتشر نشده است.

رسانه های خبری بعد از سوء قصد به جان دکتر معتمدی، گزارش داده بودند که ضارب، بلافاصله در خیابان مجاور دانشگاه امیرکبیر بازداشت می شود و نام وی نیز، جواد قادری اقدم، فرزند احمد، متولد ١٣٣۸ و دارای سوء سابقه کیفری بوده است.

منبع خبری جرس امروز در گزارشی تکمیلی در این زمینه، خاطرنشان نمود نامبرده در سال ۶۵ با استفاده از «سهیه شاهد و ایثارگران»، به رشته برق دانشگاه صنعتی امیرکبیر وارد، و پس از شش سال فارغ التحصیل می شود و وی هم اکنون در سنّ پنجاه سالگی و با درجه سرهنگی، بازنشستۀ صنایع دفاع می باشد.

این گزارش می افزاید: نامبرده در سال ۸١ نیز، تعداد پنج فیش تلفن در کرج خریداری می کند که با مخابرات نیز درگیری هایی پیدا کرده و بدلیل ضرب و جرح بازداشت و در سال ۸۵ به دو سال و یک روز زندان محکوم می شود که در سال ۸۶ بدلیل جانبازی مشمول تخفیف و از زندان آزاد می شود. از آن زمان بدرستی معلوم نیست در فاصله سال ۸۶ تا کنون کجا بوده و به چه امری مشغول بوده است.

منبع خبری فوق الذکر همچنین آورده است " بر خلاف آنچه مقامات امنیتی و رسانه های وابسته یا نزدیک به دولت گزارش داده بودند، نامبرده هیچ سابقه آشنایی و یا برخوردی با دکتر معتمدی نداشته و در طول تحصیل نیز، درسی با وی نگرفته بود و مسئله سوء قصد، به هیچ وجه خصومت شخصی نبوده است."

ضارب: یک وظیفه داشتم که انجام دادم

گزارش واصله به جرس خاطرنشان می کند ضارب در طبقه اساتید در یک محل نسبتاً عمومی با یک قمه بلند به دکتر معتمدی حمله می کند و بعد از وارد آوردن ضربه به پهلوی وی، او را روی زمین می اندازد و روی سینه اش می نشیند و قصد وارد کردن ضربه دوم را داشته که با عکس العمل دکتر معتمدی موفق نمی شود و دکتر معتمدی از دست او می گریزد و به اتاق خود می رود.

ضارب که با خونسردی کامل کار خود را انجام می دهد، می گوید "صبح سوره یاسین خوانده ام و یک وظیفه داشتم که انجام دادم." وی با خونسردی قمه خود را با لباسش پاک می کند و در غلاف قرار می دهد، و به افرادی که به صحنه می رسند می گوید چیزی نیست یک خراش کوچک بود. و از پله ها پائین می آید که نهایتاً در خیابان رشت بدون هیچ مقاومتی دستگیر می شود. وی هنگام دستگیری به نگهبانان پرخاش کرده و می گوید شما نمی توانید مرا بازداشت کنید.

لازم به ذکر است پزشکان معالج دکتر معتمدی پس از شش ساعت عمل جراحی گفته بودند اگر قمه حدود یک میلی متر جلوتر می رفت، یکی از رگهای اصلی را قطع می کرد و مرگ بلافاصله صورت می پذیرفت.

گفتنی است، دکتر احمد معتمدی استاد با سابقه برق دانشگاه امیرکبیر، قریب به بیست سال معاون پژوهشی وزارت علوم و شش سال وزیر مخابرات دولت محمد خاتمی بوده و نقش اساسی در ایجاد زیرساختهای ملّی فناوری کشور داشته است.

شورای‌نگهبان:پاسخ رئیس‌جمهور راداده‌ایم/مواردی که احمدی نژاد به آن معترض شده،قانون است و بایداجراشود

خبر آنلاِن : سخنگوی شورای نگهبان با اعلام ارسال پاسخ نامه‌ رییس‌جمهور به آیت‌الله جنتی از سوی شورای نگهبان، به ارائه توضیحاتی در این خصوص پرداخت و اعلام کرد که طی چند روز آینده متن نامه شورای نگهبان منتشر خواهد شد.

عباسعلی کدخدایی د اظهارکرد:« در پاسخ به نامه رییس‌جمهور شورای نگهبان نامه‌ای را تنظیم و برای رییس‌جمهور ارسال کرد که در این نامه توضیحاتی درخصوص سه مورد مطرح شده ارائه شد.»

اهم اظهارات رییس جمهور را به نقل از ایسنا در ادامه بخوانید.

*
این شورا درخصوص سه مصوبه ا‌یی که در نامه رییس‌جمهور ذکر شده توضیحاتی را بیان کرد،.
*
درخصوص مصوبه‌های الحاق موادی به قانون ساماندهی، حمایت از تولید و عرضه مسکن و پذیرش دانشجو در آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای،‌مراکز تربیت‌معلم و دانشگاه شهید رجایی اعلام کردیم که مصوبات مذکور از نظر شورای نگهبان قانون تلقی شده و لازم‌الاجرا است.»
*
مورد سوم نامه‌ای ازسوی رییس مجلس به رییس جمهور بود که رونوشت ‌آن برای شورا ارسال شد. رییس‌مجلس اشتباه تایپی را مطرح کرده بودند که نظر شورای نگهبان این است که مانند سایر مصوبات برای ما ارسال شده تا شورا اعلام نظر کند.»
*
در نامه شورای نگهبان ذکر شده که اگر دولت نظراتی در مورد مصوبات دارند می‌توانند هنگام طرح در مجلس با نمایندگان در میان گذارند.»
*
چنانچه رییس‌جمهور درباره برخی اصول قانون اساسی بررسی بیشتری را احساس می‌کنند می‌توانند از شورای نگهبان تقاضای تفسیر اصول قانون اساسی را نمایند.»

خبرهای کوتاه (22 خرداد)

اين خبرها از وبلاگها و سايت ها ميباشند:

طبق منبع آگاهي از صبح امروز تمامي خط هاي همراه اول در كرج و حومه قطع شده است.البته مدت كوتاهي وصل شده ولي هم اكنون دوباره قطع گشته است.22 خرداد را سبز ميكنيم

الان (جمعه شب) از خيابان انقلاب اومدم،بيشتر از 20 ماشين نيسان که پر از نيروهاي ضد شورش بودن تو خيابون انقلاب مستقر شدند.

(امروز شنبه) اس ام اس ها در تهران دچار اختلال شده و یکی‌ در میان میره و از دوستانم در شهرستانهای شیراز اصفهان رشت سنندج هم با خبر شدم ۱ ساعتی هیچ اس ام اسی نمیره خطها هم دایم مشغوله.

بی بی سی (سرويس جهانی) : از صبح امروز، شنبه نيروهای امنيتی در خيابانهای تهران حضور گسترده ای پيدا کرده اند. امروز سالگرد انتخابات مورد مشاجره 12 ژونن 2009 ميباشد.

انتشار نکات تازه در مورد خامنه‌ای

بی بی سی : عطاالله مهاجرانی و دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی در روزهای اخیر نکته های تازه ای را در مورد عملکرد و اظهارنظرهای گذشته آیت الله علی خامنه ای فاش کرده اند که نحوه برخورد و نگاه او را به برخی از مهم ترین موضوعات سیاسی و فرهنگی ایران نشان می دهد.

آقای مهاجرانی که از چهره های مخالف دولت ایران و از هوادارن جنبش اعتراضی موسوم به جنبش سبز در خارج از این کشور است، روز جمعه ۲۱ خرداد (۱۱ ژوئن) در اعتراض به فیلمی که تلویزیون ایران اخیرا علیه او پخش کرده بود، یادداشتی در سایت جرس منتشر کرده و در آن آیت الله خامنه ای را مسئول عملکرد سازمان صدا و سیمای ایران خوانده است.

آقای مهاجرانی که در سه سال نخست ریاست جمهوری محمد خاتمی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات خدمت می کرد، در این یادداشت نوشته است که با پیشنهاد خود آیت الله خامنه ای به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شده بود، اما اختلاف او با رهبر ایران از زمانی آغاز شد که آیت الله خامنه ای از او خواست که برخی روزنامه ها، از جمله روزنامه سلام را تعطیل کند، درخواستی که با مقاومت وزیر وقت ارشاد روبرو شد.

به نوشته آقای مهاجرانی، مورد اختلاف بعدی او با آیت الله خامنه ای به ماجرای اهدای جوایز بیست سال ادبیات داستانی باز می گشت که رهبر ایران به وجود نام برخی نویسندگان در فهرست برندگان این جوایز اعتراض کرده و نهایتا مانع از آن شده بود که جایزه "رمان برگزیده بیست سال ادبیات داستانی" به کتاب "مدار صفر درجه" نوشته احمد محمود اهدا شود.

آقای مهاجرانی نوشته است که آیت الله خامنه ای همچنین به رمان "کلیدر" نوشته محمود دولت آبادی "حساس" بوده و در باره نویسندگانی چون سیمین دانشور و منیرو روانی پور ملاحظاتی داشته، اما پس از شنیدن حرف های آقای مهاجرانی از این ملاحظات صرف نظر کرده است.

نویسندگان نزدیک به حکومت ایران و بسیاری از مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی در حال حاضر، نویسندگانی چون آقای دولت آبادی، آقای محمود، خانم دانشور و خانم روانی پور را نویسندگانی سکولار می دانند و به همین دلیل انتشار نوشته های آنها معمولا با مشکل ممیزی رو به رو می شود.

آیت الله خامنه ای از نخستین سال های رهبری اش، نسبت به وجود "تهاجم فرهنگی" علیه جمهوری اسلامی ایران هشدار می داد و از عملکرد دستگاه های فرهنگی ایران در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی ناراضی بود.

در یادداشت آقای مهاجرانی آمده است: "هیچ گاه نگاه بهت زده و غم آلود احمد محمود را از یاد نمی برم؛ همه هیأت داوران می دانستند که مدار صفر درجه، ستاره جشنواره ادبیات داستانی است".

به نوشته او، آیت الله خامنه ای این رمان را "ضد جنگ" می دانسته و به همین دلیل بر مخالفت خود با اعطای جایزه به آن پافشاری کرده است.

دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری ایران هم روز چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ در پاسخ به یادداشت یکی از روزنامه های هوادار دولت، نکته های تازه ای در مورد سخنان و کارهای آیت الله خامنه ای فاش کرده بود.

بر این اساس، رهبر ایران در پائیز سال ۱۳۸۵ تلویحا به آقای هاشمی رفسنجانی تکلیف کرده که برای انتخابات دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری نامزد شود، اما آقای هاشمی رفسنجانی نامزدی خود را به "عدم دخالت نهادهای غیر مسئول در انتخابات" مشروط دانسته بود.

دفتر آقای هاشمی رفسنجانی می نویسد که آیت الله خامنه ای در پاسخ به این درخواست گفته بود: "این شرایط را فراهم می کنم".

آقای هاشمی رفسنجانی یک سال پیش از آن تاریخ و در پی شکست از محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، از "دخالت نامشروع در انتخابات بصورت سازماندهی شده و با استفاده از امکانات نظام" شکایت کرده بود.

در آن زمان مهدی کروبی، رقیب دیگر آقای احمدی نژاد با صراحت بیشتری از دخالت "نیروهای سپاه و بسیج" در انتخابات سخن گفته بود.

دفتر آقای هاشمی رفسنجانی در یادداشت اخیر خود، در اشاره به دوره ششم انتخابات مجلس شورای اسلامی در زمستان سال ۱۳۷۸ نیز به نمونه دیگری از اختلافات انتخاباتی اشاره می کند.

در یادداشت این دفتر خطاب به نویسنده روزنامه وطن امروز آمده است: "مگر نمی دانید که با شمارش تنها ۲۰ درصد صندوق های حوزه انتخابیه تهران، که توسط شورای نگهبان انجام می گرفت، آیت الله هاشمی رفسنجانی از رتبه سی ام به نوزدهم رسید؟ مگر نمی دانید که وقتی آن آبروریزی داشت اساس انتخابات را زیر سئوال می برد، رهبر معظم انقلاب دستور توقف بازشماری را صادر فرمودند"؟

این در حالی است که آیت الله خامنه ای پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ گفت که همواره به مسئولان برگزاری انتخابات، از هر جناحی که بودند اعتماد کرده است.

منتقدان رهبر جمهوری اسلامی می گویند که او بیش از اندازه در جزئیات کارهای اجرایی دخالت می کند، اما هواداران او این روحیه را ناشی از دقت نظر و حساسیت او به مسائل فرهنگی و سیاسی می دانند.

گزارش وضعیت شهر تهران تا ساعت 11:30 صبح

: تا اين لحظه عبور و مرور در خيابان هاي تهران عادي است، تنها ارگان نظامي كه در خيايان ها به شكل سازماني استقرار دارد پليس راهنمايي و رانندگي است. به نظر مي رسد دليل اينكه نيروي انتظامي تا اين لحظه در خيايان ها مستقر نشده است تجربه گذشته اين نيرو است. در سركوب تظاهرات گذشته نيروهاي پليس ضد شورش از ساعات اوليه صبح در معابر عمومي مستقر مي شد و تا شب ماموريت آنها ادامه داشت كه ساعت طولاني ماموريت و همينطور سنگيني ادوات نظامي از توان و كارايي نيروها مي كاست. اما درتمرين و مانور يك هفته گذشته پليس كه به بهانه طرح عفاف برگزار شد از طرف فرماندهان انتظامي اعلام شد كه نيروهاي آنها توان استقرار در عرض 20 دقيقه را درتمام نقاط شهر دارند.

به گفته شاهدان عيني چند محلي كه رفت و آمد لباس شخصي ها امروز نيز مانند سنوات گذشته در آنها ديده شد به شرح زير است:

- پاركينگ متروكه واقع در تقاطع خيابان انقلاب و جمالزاده

-سفارت سابق امريكا /سازمان بسيج دانش آموزي كه بود و مرور در اين محل از درب كنارباشگاه ورزش هاي رزمي- عبور و مرور لباس شخصي ها از درب بالاتر از ورودي ايستگاه مترو طالقاني انجام مي شود

- مسجد امام حسين واقع در نبش ميدان امام حسين

- پايگاه بسيج مقداد خيابان ازادي كه بيشترين تجمع بسيج و لباس شخصي ها در اين منطقه گزارش شده است

- گشت هاي پراكنده بسيج نيز حوالي دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه شريف ديده شده است

همينطور تعداد پرسنل حراست دانشگاه تهران امروز به شدت افزايش داشته

خلاصه مصاحبه با همسر- خانم مجردی- محسن میردامادی دبیرکل زندانی جبهه مشارکت:

خلاصه مصاحبه با همسر- خانم مجردی- محسن میردامادی دبیرکل زندانی جبهه مشارکت:
نقشه برخورد قهرآمیز
با مشارکتی ها و انقلاب اسلامی ها


روشن بود كه عده ای سالها به دنبال فرصتی بودند تا با جبهه مشاركت و اصلاح طلبان برخورد قهرآمیز كنند. حتی در گفتگوهای داخل زندان هم به بعضی گفته بودند كه ما سالها است با شما هستیم و كوچكترین حركات شما زیر نظر بوده است. به هر حال شرایط بعد از انتخابات این فرصت را برایشان فراهم كرد.

فكر می كنم اینكه بعد از مدتها همه دوستان اصلاح طلب در مهمانی عروسی پسرم شركت كردند و شائبه اینكه میان سران اصلاحات اختلاف جدی وجود دارد با این اتفاق بكلی از میان رفت، بعضی آقایان را عصبانی كرد.

نباید نقش آگاهی و هوشیاری مردم را از نظر دور داشت. خیلی ها باور نمی کردند نسل سومی که برخی نسبت به بی توجهی آنها به مسایل سیاسی کشور انتقاد می کردند به میدان بیاید و فریاد بزند «رأی ما یك كلام، نخست وزیر امام» و بعد از اعلام نتایج مغشوش انتخابات هم تا این حد قاطع و تمام قد روی خواسته مشروع خود پافشاری كند. این نسل خودش به میدان آمد و از جوانی و زندگی اش هزینه کرد، همه خطرات را به جان خرید و متأسفانه حکومت گران با نادیده گرفتن این مسائل یک فرصت طلایی و تاریخی برای جلب حمایت مردمی و خصوصاً این نسل را از دست دادند. حمایت این نسل می توانست خون جدیدی در رگهای نظام جاری كند.

خانم سارا توسلی یکی از دلایل محکومیتش در دادگاه، حضور در منزل شهید موسوی - خواهر زاده مهندس موسوی - و تسلیت به خانواده ایشان بود درحالیکه در همان شب اول حادثه، یک پیك ویژه هم از بیت رهبری برای تسلیت گویی در منزل ایشان به سر می برد.

یكنفر مثل آقای نوری زاد به دلیل جسارت در گفتار در زندان تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و کسانی نظیر زید آبادی، بداغی، محمودیان، سحرخیز به زندانی در کنار قاتلین و معتادین منتقل شده اند. کسی هم نیست پاسخ دهد کدام یک از این حرکات بر مبنای قانون اساسی است؟

اتفاقات دردناك و فاجعه باری که در کهریزک افتاد، حمله به کوی دانشگاه، رخدادهای سی ام تیر، وقایع روز عاشورا، همه این موارد نشان از بی تدبیری کسانی دارد که فکر می کردند با خشونت می شود جامعه را کنترل کرد. دیدیم که از طرفداران امام و انقلاب و حتی مردمی که به هواداری از آنها به میدان آمده بودند، چه انتقام سختی هم گرفته شد اما مردم مصمم تر شدند. امروز بیشتر از گذشته نسبت به سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورشان حساس شده اند و از حکومت، اصلاح امور را قدرتمند تر از گذشته طلب می کنند. همبستگی بوجود آمده بین اقشار مختلف مردم را شاید بتوان نظیری برای همبستگی روزهای اول انقلاب دانست.

این همدلی و همبستگی مهم تاریخی که این روزها در میان ملت ایران به وجود آمده اتفاق نمی افتاد مگر به برکت تحمل زندان ها توسط افراد معتقد. همسر من در این مدت همیشه می گفت «با وجود سختی سلول انفرادی و شرایط دشوار زندان، آنچه به ما گذشت در مقایسه با آنچه بر مردم گذشت هیچ بود» و من هم باور دارم بسیاری افراد که در زندان هم نیستند روزهای دشواری را در این یکسال پشت سر گذاشته اند و هزینه های سنگینی پرداخت کرده اند.

وقتی فکر می کنم برخی از جوان های کشور در زندان زیر شکنجه جان دادند و خانواده های آنان برای همیشه چشم به راه بچه هایشان ماندند قلبم آتش می گیرد. وقتی تصور می کنم برخی از جوان های کشور در جریان یک اعتراض ساده به انتخابات جان خود را از دست دادند با خودم می گویم شاید دفعه اول شان بود که به خیابان می آمدند و دیگر هم به خانه برنگشتند. متأسفانه نامردمی ها ادامه دارد و حتی بعد از مرگ جوانان باز هم داستان پردازی می کنند؛ مثل قصه ای که برای کشته شدن ندا آقا سلطان سر هم کردند و به جای جبران اشتباهاتشان، به دروغ پردازی ادامه دادند تا دامن خود را از ننگ آن بشویند و آنرا به عوامل خارجی نسبت بدهند.

متأسفانه راهپیمایی پرشكوه و عظیم سکوت مردم در 25 خرداد 88 با بی تدبیری و خشونت مأموران مواجه شد. مردم با یک درد مشترک علیرغم اطلاع رسانی در شرایط زمانی محدود، یک راهپیمایی بی نظیر را شکل دادند ولی این حضور فوق العاده و مطالبه مردم چنان نادیده گرفته شد که حتی برخی از افراد منصف در طیف مخالف این جریانات هم صدای اعتراضشان بلند شد.

در سیاست خارجی با رفتاری كه دولت حاكم در پیش گرفته بود، پیش بینی این روزها می شد و اگر به توصیه های راهبردی اصلاح طلبان در زمینه سیاست خارجی كمی توجه شده بود، این روزها در عرصه های خارجی كمتر در تنگنا بودیم.

به نظر می رسد برای رخ ندادن اعتراضات به چنین دستاوردهای درخشانی (!) لازم دیدند فضای داخلی را روز به روز تنگ تر کنند.

به بهانه حفظ امینت و نظام، تمامی این خطاها از خشونت سیاسی و هتک حقوق شهروندان گرفته تا بی برنامگی اقتصادی چنان وضعیتی بر سر كشور آورده که فریاد برخی اصولگرایان منصف تر را هم بلند کرده است.

شوهرم خودش را برای زندان آماده کرده بود و امروز هم در اندرزگاه هفت اوین، در یک اتاق بیست و چهار متری که بیست نفر در آن زندانی هستند روزگار می گذراند. من بیشتر نگران وضعیت زنان زندانی و زندانیان جوانی هستم كه ممكن است روزهای سخت زندان اثر بد و جبران ناپذیری در زندگی آینده آنها بگذارد.

(برگرفته و خلاصه شده از سایت جرس)

مصاحبه با عباس پالیزدار

مصاحبه با عباس پالیزدار
مقام معظم، 80 صفحه گزارش
مفاسد اقتصادی گذاشته زیرتشکچه اش


عباس پالیزدار، از جمله قربانیان ساده اندیشی است که 5 سال پیش فریب حرف های احمدی نژاد را خورد و برای کشف مفاسد اقتصادی آستین ها را بالا زد. از جانبازان جنگ ایران و عراق است، اما بعد از آن که انگشتش را کرد در لانه زنبور مفاسد اقتصادی، مافیائی که برای نخستین بار، میرحسین موسوی نیز در مصاحبه مشترک با مهدی کروبی به آن اشاره کرده، پالیزدار را مچاله کرد. هنوز تیرخلاص را به پیشانی اش شلیک نکرده، اما خودش هم میداند که برای این شلیک خشاب گذاری کرده اند. این مافیا نه جنگ می شناسد و نه اسلام، نه جبهه و نه شهادت، نه برایش مردم مهم اند و نه عاقبت. غارت در این دنیا هدف این مافیاست، عاقبت را هم با همه تظاهری که به اسلام پناهی می کند بعید است که اساسا قبول داشته باشد. شاید فکر می کند هرچه بیشتر غارت کند؛ جاده را برای ظهور امام زمان هموار تر می کند!

سایت دکتر خزعلی آخرین مصاحبه پالیزدار را که هیچ روزنامه ای حاضر به انتشار آن نشده منتشر کرده است. نکات خبری این مصاحبه را استخراج کرده ایم و مشروح آن را می توانید در سایت خزعلی – از اینجا- بخوانید. البته مشروح این مصاحبه را ذخیره نیز کرده که در صورت هک کردن سایت خزعلی خود مستقلا آن را منتشر کنیم!

اما آن نکات خبری:



آقای اسلامی معاون وقت اقتصادی سازمان بازرسی گفت:

زمانی که مثلا با موردی مثل معدن... مواجه شده و تخلفات را کشف می‌کنیم. یک کار کارشناسی طولانی برای کشف این تخلفات انجام می‌دهیم و پس از طی کردن مراحل مختلف و صرف انرژی زیاد گزارش خود را با تایید رئیس سازمان بازرسی کل کشور به مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی و یا نهادهای ذیربط دیگر ارسال می‌کنیم، در آنجا بدون توجه به تلاش‌ها و زحمات فوق‌العاده نیروهای ما، ناگهان می‌گویند ای بابا این پرونده مربوط به فلان وزیر و فلان وکیل و یا فلان عالم ربانی است و نمی‌توانیم با اینها برخورد کنیم. لذا پرونده به گاو صندوق‌ها رفته و خاک می‌خورد و بعد از 5 سال نیز می گویند که این پرونده دچار مرور زمان شده و قابلیت رسیدگی ندارد.

آقای اسلامی در آن جلسه تاکید کرد در چنین شرایطی دیگر قضات و نیروهای سازمان بازرسی یا انگیزه خود را از دست می‌دهند و یا انگیزه آنها به سمت معامله با متخلفان می‌چرخد. نیروهای ما وقتی می‌بییند بعد از کلی تلاش یک عده دیگری با متخلفان پرونده وارد معامله می‌شوند، پیش خود می‌گویند چرا ما خودمان را زحمت بدهیم و دیگران معامله کنند. پس از اول ما با آنها وارد معامله می‌شویم.

در پرونده‌ها به یک موردی برخوردیم که در آن از پدر زن آقای رئیسی معاون اول قوه قضاییه نام برده شده بود.

یک روز ایشان با من تماس گرفتند و خواستند که جلسه‌ای با هم داشته باشیم. به اتفاق خانم آجرلو با ایشان صحبت کردیم که آقای رئیسی گفت: شخصی که در این پرونده از وی نام برده شده، اصلا پدرزن ایشان نیست. از وی مدرک خواستیم که ارائه این مدارک به جلسه بعدی موکول شد که تنها به دیدار ایشان رفتم. آقای رئیسی شناسنامه همسر و پدر همسرشان را ارائه داد و متوجه شدم شخصی که در پرونده از او اسم برده شده، مجتبی علم الهدی است، درحالی که نام پدر زن آقای رئیسی احمد علم الهدی است.

همین کار باعث شد که ارتباط من با آقای رئیسی بیشتر و عمیق‌تر شده و در دست‌یابی به حقایق اسناد و مدارک مفاسد اقتصادی کمک بسیاری از ایشان گرفتیم. در همان روزها آقای رئیسی کُد 600 پرونده در سازمان بازرسی کل کشور را به من داد که در هر کدام از آنها ردی ازیک دانه درشت وجود داشت.

همچنین در طول کار با شخصی به نام آقای دکتر صادقی که قبلا قائم مقام آقای رئیسی در دبیر خانه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بود آشنا شده و ایشان هم کلاسه 123 پرونده را به من داد که پس از استعلام و دریافت پرونده‌ها متوجه شدیم که مربوط به دانه درشت های اقتصادی است.

پس از دریافت این پرونده‌ها از مجلس خواستم مشاوران حقوقی که قول داده بودند را برای بررسی این پرونده‌ها معرفی کنند. اما هر کسی که می‌آمد، با دیدن نام افراد از همکاری با گروه سرباز می زد. تعداد زیادی از حقوقدان ها برای این کار معرفی شدند که هیچ کدام حاضر به همکاری نشدند.

یک روز آقای نیازی به من گفت که این گزارش مجلس چه سودی دارد. ما به عنوان سازمان بازرسی کل کشور بارها این خلاف‌ها را نوشتیم و گفتیم و گزارش هم دادیم، هیچ اتفاق نیافتاد. شما چه کار خاصی می‌خواهیم بکنید که ما نکرده باشیم؟

یک روز آقای رضاخواه به من گفت که آقای احمدی نژاد از وی خواسته برای رقابت با آقای لاریجانی حوزه انتخابیه خود را به شهرستان قم تغییر دهد و تلاش کند که لاریجانی رای نیاورد.

گزارش اول 182 صفحه بود که خلاصه‌ای از آن حدود 80 صفحه خدمت مقام معظم رهبری ارسال شد. در این گزارش حداقل نام 50 نفر از دانه درشت ها ذکر شده بود.

خانم آجرلو و آقایان کامران و دهقان و دیگر نمایندگان حاضر در کمیته تحقیق و تفحص مدعی بودند فضای کشور برای قرائت گزارش تحقیق از صحن علنی مناسب نیست و ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود. به همین دلیل از من خواستند که به شهرستان های مختلف رفته و در دانشگاه‌ها در این رابطه سخنرانی کرده و برای قرائت گزارش فضاسازی کنم.

خانم آجرلو در این زمینه هماهنگی‌های لازم را با دانشگاه‌های مختلف انجام داد و ظاهرا یکی از پسرهای آقای احمدی نژاد که ارتباط خوبی با دانشجویان دارد نیز در این زمینه فعال شده بود.

یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.

البته قرار بود که خود ایشان هم در مراسم حضور داشته باشد. حتی قرار شد من ابتدا به کرج رفته و به اتفاق ایشان به همدان برویم. وقتی رسیدم کرج خانم آجرلو گفت شما حرکت کنید و من خودم می‌آیم. حتی در طول راه چندبار با خانم آجرلو تماس گرفتم و گفت که در راه هستم و مثلا دو ساعت دیگر می‌رسم. اما یک دفعه تلفن ایشان از دسترس خارج شد. همان موقع دانشجویان گفتند خانم آجرلو به تو کلک زده و مثل همیشه نمی‌آید. به همین دلیل تنهایی در دانشگاه همدان سخنرانی کردم که اتفاقا فضای بسیار خوبی بود و بچه‌های پای کار انقلابی و سرزنده بودند.

بعد از سخنرانی در همدان با هماهنگی آقای کامران در دانشگاه اصفهان نیز سخنرانی کردم.

چند سخنرانی دیگر هم داشتم تا سخنرانی دانشگاه شیراز. در شیراز دیدم فضا تغییر کرده و یک نوع ترس در بین دانشجویان وجود دارد. می‌گفتند برخی نهادهای امنیتی به دانشجویان گفته اند که اگر پالیزدار تند صحبت کند با شما برخورد می کنیم.

چند وقت بعد مجددا دانشجویان دانشگاه همدان از من دعوت کردند که با توجه به فضای دانشگاه شیراز گفتم تنها نمی آیم و باید همراه من نمایندگان مجلس هم باشند.

دوباره تماس گرفتند و گفتند که خانم شایق و آجرلو هم می آیند. اما همان قصه قبلی تکرار شد. من رفتم کرج که به اتفاق خانم آجرلو به همدان بریم. کلی معطل شدم که ایشان نیامد. آجرلو یک ساعت بعد با شماره دیگری تماس گرفت و گفت تو برو من از مسیر دیگری دارم می‌روم همدان و در راه هستم. به همدان که رسیدم دانشجویان گفتند چند بار با خانم شایق و آجرلو تماس گرفتتند و آنها در راه هستند، اما مانند دفعه قبل هر چه صبر کردیم نیامدند و من مجبور شدم تنهایی سخنرانی کنم.

البته اول نمی‌خواستم سخنرانی کنم تا اینکه تعدادی از دانشجویان فرزند شهید جلوی من را گرفتند و گفتند پدران ما برای همین حرف ها شهید شدند، حالا شما از یک سخنرانی ساده هم خودداری می کنی؟ گفتم من ترس و واهمه‌ای ندارم و مطالب را می‌گویم، اما چرا اینها خودشان را کنار می کشند؟

باید متذکر شوم که در تمام این مدت تصور می‌کردم کار ما با اطلاع مجلس و حتی شخص دکتر احمدی نژاد انجام می شود و هدف هم آماده کردن فضا برای قرائت گزارش تحقیق و تفحص و در نهایت مبارزه با فساد اقتصادی است.

اما بعد از سخنرانی دوم در همدان از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا می‌خواهیم با تو صحبت کنیم.

دو روز قبل از دستگیری، وزارت اطلاعات با من تماس گرفت.

اما قبل از تماس از وزارت اطلاعات یک اتفاقی افتاد که شاید در تحلیل شرایط و علت دستگیری من مهم باشد. ماجرا از این قرار بود که آقای محسن خزعلی یکی از پسر‌های آیت الله خزعلی با من تماس گرفت و پرسید چرا علیه آیت الله خزعلی حرف زده‌ام؟ با تعجب این موضوع را رد کردم. چرا که در سخنرانی‌ها از سلامت اقتصادی ایشان تعریف کرده بودم.

آقای محسن خزعلی گفت که حسین شریعتمداری از کیهان تماس گرفته و اینطور گفته است. همان شب با شریعتمداری و شایانفر تماس گرفتم که شایانفر بدون مقدمه گفت چرا همه مفسدان اقتصادی را معرفی نکردی؟ مثلا چرا از تخلفات آیت الله رضوانی و یا آیت الله موسوی اردبیلی یا بجنوردی حرفی نزدی؟

گفتم من از اینها سند نداشتم و اگر داشتم با کسی تعارف ندارم و می گفتم.

شایانفر گفت سندها را ما در اختیارت می‌گذاریم. گفتم شما خودتان روزنامه دارید چرا سندها را خودتان منتشر نمی کنید؟ جواب داد که شرایط پذیرش حرف های تو در جامعه خوب است. بعد پیشنهاد داد دیگر جایی سخنرانی نکنم و به جای آن بیا با کیهان مصاحبه کن. چون مصاحبه با کیهان در حقیقت تایید خودت می‌شود.

من گفتم حرفی ندارم ولی اگر بیام یکی از خلاف‌هایی که می‌گم ماجرای دویست هکتار زمین کیهان است. که شایانفر گفت پس بعدا خبرت می‌کنیم.

در وزارت اطلاعات به من گفتند که ما 20 سال قبل از تو اینها رو می‌دانستیم. خیلی‌های دیگر هم می‌دانستند. بنابراین چند توصیه بهت می‌کنیم که اگر انجام ندهی به ضرر خودت تمام می‌شود.

مرتضوی دادستان تهران به من گفت چرا این حرف ها را زدی؟ اصلا کی هستی که اینطوری مملکت را به هم ریختی؟ گفتم برای اینکه بفهمید من کی هستم باید بیایید مجلس. چون به دلیل مسائلی که علیه شما در گزارش است باید بیایید مجلس و پاسخگو باشید که دیدم آقای مرتضوی گفت اشکالی نداره هماهنگ کنید من به مجلس می‌آیم.

با نمایندگان عضو کمیته تماس گرفتم تا هماهنگی‌ این کار را انجام دهم. اما هیچ کس حاضر به انجام این کار نشد. حتی تلفن من رو هم جواب نمی‌دادند.

بالاخره مرتضوی زنگ زد و گفت چی شد هماهنگی کردی؟ گفتم نه هنوز. گفت حالا که شما جا ندارید بیایید دفتر من. رفتم اتاق آقای مرتضوی. اول خوب برخورد کرد. گفت مدارکت کجاست. چند ساعتی صحبت کردیم که یواش یواش دو نفر وارد اتاق شدند و دو نفر دیگر هم آمدند و در را بستند.

یک دفعه لحن صحبت مرتضوی عوض شد. داد زد تو کی هستی اینطوری حرف می زنی؟ خیال کردی هر کسی حکم داشت می تونه هر کاری خواست بکنه؟ فعلا برو زندان تا تکلیفت روشن بشه. من را منتقل کردند زندان اوین.

در دوران زندان یک بار به دلیل تشدید عوارض شیمیایی باقی مانده از دوران دفاع مقدس در بدنم و دو بار هم به دلیل حمله قلبی به بیمارستان منتقل شدم.

زهرا رهنورد:

حکومت کنونی در پی
براندازی جمهوری اسلامی است!



بمناسبت سالگرد انتخابات 22 خرداد مصاحبه ای از زهرا رهنورد نیز در سایت کلمه منتشر شد که نکات گرهی آن را می خوانید:

امروز مطالبات مردم ایران آزاد ی، دموکراسی ، قانون گرایی و انتخابات آزاد است. این خواسته ها بسیار گسترده تر از اعتراضات اولیه است. پس طبیعی است وقتی مردم ما در چنین شرایط سختی به سر می برند، من و موسوی و کروبی وآقای خاتمی و خانواده های ما، هر یک زیر ضربات فیزیکی یا اتهامات و شوک هایی متعدد قرار بگیریم .

جنبش سبز ایران در پی سعادت و رفاه مردم است . این در حالی است که حاکمیت فعلی روز به روز بیشتر از گذشته موجب فقر و مکنت مردم و تهدید آزادی های اساسی شده است.

همه مایلند گره مشکلات فعلی را باز کنند، اما حاکمیت در پی خشونت است . در پی سرکوب و دستگیری مردم و معترضین است. گویا نمی خواهند مشکلات را حل کنند. فکر می کنم حاکمیت فعلی با عملکرد بدی که دارد در پی براندازی جمهوری اسلامی است . چیزی که نه مردم و نه کروبی و موسوی و من به دنبال آن هستیم .

دولت از مسئله هسته ای سوء استفاده می کند . در ظاهر شعارهای تند می دهد و در باطن سازش می کند و به دنبال معامله با دولت های دیگر است. آن هم به دلیل عدم مشروعیتی که دارد . بنابراین تلاش می کند اگر در ایران نا مشروع است، در سطح بین المللی با دادن امتیازاتی به دولت های مختلف، برای خود مشروعیت کسب کند. اما تا ملتی با دولت خود هماهنگ نباشد، آن دولت در هیچ کجای جهان وجهه ای نخواهد داشت .