Sunday, September 25, 2016

فساد مالی نهادینه در ساختار دینی ایران و همراهی رسانه‌ها با پدرخوانده‌ها

فساد مالی نهادینه در ساختار دینی ایران

و همراهی رسانه‌ها با پدرخوانده‌ها

تقدس، عاملی است که مانع سوال و بررسی می‌شود. حکومت‌های ایرانی راه مسکوت گذاشتن بررسی و حقیقت‌یابی را به خوبی یافته بودند، خیلی پیش از ماکیاولی. جمهوری اسلامی، تبلور تقدس فاسد است. از اول انقلاب، اصلاح‌طلبان و اصول‌گرا از این تقدس و عدم‌ پاسخگویی همراه آن بهره بسیار برده‌اند، و رسانه‌ها به جای بررسی و پیگیری، به استحکام فساد کمک کرده‌اند.
مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی خوانده‌اند، اما این تنها در شرایط ایده‌آل مفهوم پیدا می‌کند نه در مکان و زمانی که منفعت سیاسی و رسانه‌ای گره خورده باشد. در غرب، هر از گاهی شاهد کارهای مستقل از سیاست رسانه‌ها برای درک واقعیت پشت ماجراها بوده‌ایم و بسیاری از اهالی رسانه، به همین واسطه شغل خود را برگزیده‌اند.
اما در ایران، گروهی ادامه فعالیت سیاسی خود که در دانشگاه یا مراکز دیگر آغاز کرده بودند با مطبوعات ادامه داده‌اند. بررسی کنید چه تعدادی از فعالان دانشجویی دبیران و سردبیران مطبوعات ایران شدند. این فعالان سیاسی، با بخش‌هایی از قدرت در ارتباط می‌مانند و طبیعتاً منافع بخشی از قدرت که به آن وابستگی دارند، با کمک آنها از بررسی و پژوهش و تحقیق مصون می‌ماند.
هر کدام از ما درسال‌های همکاری‌مان با رسانه‌های داخلی، به نحوی با این پدیده آشنا شده‌ایم، اما همه ما حاضر به اعتراف به این بلا نیستیم.
من زمانی این مساله را به خوبی لمس کردم که در سال ۱۳۸۰، طی یادداشت‌هایی به روند سدسازی افراطی و بدون دلیل دولت خاتمی پرداختم و پس از چند شماره انتشار یادداشت‌ها در روزنامه نوروز، سانسور از سوی جماعت مشارکتی که اتفاقاً با سدسازان هم‌حزبی رابطه‌ای تنگاتنگ داشتند، آغاز شد.  این مساله به کناره گرفتن من از روزنامه نوروز انجامید.
جالب اینجا است که حبیب‌الله بی‌طرف، رئیس اسبق آب و نیرو و وزیر نیروی وقت، وفا تابش، محمد نعیمی‌پور، رجبعلی مزروعی و دیگران در دوره‌های مختلف سهم زیادی در ساخت و یا توجیه ساخت سدهای اشتباهی و پرخرج داشته‌اند. سدهایی که عملاً نظارتی بر ساخت‌سان و بر پول‌های رد و بدل شده اعمال نشده است. البته از مشارکت اعضای تحریریه سلام که شرکت‌های مختلفی ثبت کرده بودند، در نوشتن توجیه‌های اجتماعی ساخت این سدها حرف‌هایی به میان آمده است. توجیه‌هایی چند ۱۰ میلیونی، که در زمان خود رقم بسیار بالایی محسوب می‌شده است.
امروز اما، واقعیت‌های جالبی معلوم شده است:

بسیاری از سدسازی‌های اشتباه و پروژه‌های بزرگ انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته است، به ویژه از زمان دولت نخست خاتمی. اما چه کسی استاندار وقت چهار محال بود؟
صفدر حسینی!
صفدر حسینی امروز یکی از متهمان درجه یک فساد دولتی است و بر حسب اتفاق، دخترش نماینده مجلس شورای اسلامی شده و مدارک بازی‌های پولی این دو و داماد خانواده عمومی شده است.
مساله مهم این است که دختر او، که باید ناظر باشد مبارزه کننده با فساد، کاندیدای «لیست امید» بود که مورد تایید سید محمد خاتمی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، حسین فریدون، برادر رئیس جمهوری به عنوان جمع‌کننده پول برای کمپین ریاست جمهوری بعدی روحانی متهم به دخالت در نصب شریک صرافی خود به عنوان رئیس بانک رفاه کارگران شده است؛ کسی که فیش حقوقی‌اش این همه سر و صدا به‌پا کرده است.
مساله مهم این است که چرا موارد مختلف فساد را روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب پی‌گیری نکرده‌اند و باید منتظر ماند که جناح رقیب دولت برای حال‌گیری تحقیق را شروع کرده باشد.
اگر از همان زمان قدرت گرفتن خاتمی، رسانه‌ها تبدیل ناظران مستقل قدرت شده بودند، امروز شاهد چنین فضاحتی نمی‌بودیم. همکاران رسانه‌ای خاتمی با نفوذ خود و انحراف افکار عمومی، فشاد نهادینه شده در دوران هاشمی رفسنجانی را دنبال کردند و گسترش دادند.
فساد همیشه وجود داشته و وجود هم خواهد داشت. فساد مالی شاید کهن‌ترین رقیب فحشا باشد، اما شان فحشا بسیار بیشتر از فساد جماعت ظاهراً اصلاح‌طلب و وابسته به کارگزاران و تیم روحانی و جناح رقیب‌شان است که خود را «دینی» می‌خوانند ولی جایگاه اعتقادات را از فضل به فضله رسانده‌اند.
اما مشکل من با روزنامه‌نگارانی است که خود را طالب اصلاح‌ می‌خوانند اما در محکم‌تر شدن موقعیت فاسدان و تشکیل مافیای قدرتمند مالی شریکند، حتی اگر خود سهمی نبرده باشند. این روزنامه‌نگاران با سکوت در برابر تبعیض اقتصادی و رانت‌خواری و فساد، به اصلاح‌طلبان مشروعیتی غیر واقعی دادند.
بهمن احمدی امویی می‌نویسد: «آبشخور مشترک تمام اصلاح‌طلب‌های دولتی و حکومتی و محافظه‌کارانی که خود را این روزها اصول‌گرا می‌نامند، رانت‌خواری و مال خودسازی مناصب و موقعیت‌ها و امکانات اجتماعی و اقتصادی کشور است . یکی کم و دیگری زیاد. اما در این نقطه باهم مشترک‌اند. ازاین‌رو از هیچ‌کدام از کسانی که به‌نوعی از این رانت برخوردار بوده‌اند، نمی‌توان انتظار کمترین اقدامی جهت کاهش فساد داشت. فسادی که سال‌ها است سیستمی، همه‌گیر و عمومی شده است. از این زاویه دولت روحانی تفاوت معنی‌داری با اصولگرایان ندارد و تنها شکل و ظاهر رفتارش با آن‌ها متفاوت است.»
تاکید دوباره‌ای می‌کنم بر جمله مهم پاراگراف بالا: «هیچ‌کدام از کسانی که به‌نوعی از این رانت برخوردار بوده‌اند، نمی‌توان انتظار کمترین اقدامی جهت کاهش فساد داشت». به عبارتی، بخشی از روسای روزنامه‌نگارانی که از این رانت‌ها برخوردار بوده‌اند، نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند اقدامی برای مقابله با فساد کنند.
اما مشکل دیگر، فساد جامعه دینی است. فسادی که در پناه دین انجام می‌گیرد و نظارتی روی‌اش نیست. چرا؟ چون تقدس مانع پرسش‌گری می‌شود. تقدس، ابزار تحمیق است. ابزار سرکوب است. فساد، کل جمهوری اسلامی را گرفته و تا وقتی نهادهایی با بهره‌گیری از تقدس ناظران مستقل قدرت را ساکت می‌کنند، و فعالان سیاسی را به زندان می‌اندازند، کاری از پیش نخواهد رفت.
اما سوال بعدی از رای‌دهندگان به جماعت فاسد است! رای دهندگان به «لیست امید» آیا اطلاعی از فساد مالی مرتبط با او داشتند؟ چرا رسانه‌ها کار خودشان را نکردند؟ چرا الان ساکت هستند؟ گرچه رطب خورده منع رطب نمی‌کند، اما خوردن رطب از سوی مدیران رسانه‌های ساکت، کافی نیست؟

نگاهی به سخنرانی آیت الله دری نجف آبادی "آنان" چه کسانی هستند که در جنایت کهریزک نقش داشتند ؟


 
نگاهی به سخنرانی آیت الله دری نجف آبادی
"آنان" چه کسانی هستند
که در جنایت کهریزک نقش داشتند ؟
 
 
 
 

آیت‌الله دری‌ نجف‌آبادی وزیر اطلاعات اسبق (در دولت اول خاتمی و در اوج قتل های زنجیره ای) و عضو رهبری مجلس خبرگان اخیرا در گردهمایی روحانیون شهرستان خمینی‌شهر پیرامون دو فقره قتل در پرونده قاضی مرتضوی نکات مهمی را مطرح کرده است. از جمله این که در ماجرای کهریزک از کلمه اشاره "آنان" در کنار قاضی مرتضوی نام می برد اما نمی گوید "آنان" کیستند. دری نجف آبادی می گوید:
در سال ٨٨ در قضیه زندان کهریزک صد درصد مخالف بعضی از اعمال و رفتار مسئولان وقت بودم.
در آن زمان به ‌عنوان دادستان کل کشور دستور دادم که انتقال زندانیان صورت نگیرد و حتی دیگران نیز مخالفت خود را در این موضوع اعلام کردند ولی آنان (؟) خودسرانه دست به این حرکت غلط زدند و اکنون بعد از هفت سال اعلام می‌کنند که اشتباه کرده‌اند.
در زمانی که دادستان کل کشور بودم بر اثر غفلت بعضی از افراد، یک خانم(زهرا کاظمی عکاس خبرنگار ایرانی تبار) بر اثر حادثه‌ای فوت و این موضوع موجب قطع رابطه دولت کانادا با ایران شد. گاهی به ‌خاطر اشتباه و کار غلط یک فرد، ٨٠ ‌میلیون نفر جمعیت زیر سؤال می‌روند.
زهرا کاظمی خبرنگار - عکاس ایرانی - کانادایی بود که در خردادماه۱۳۸۲ مقابل زندان اوین بازداشت شد. بنا به گفته سعید مرتضوی، دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران، زهرا کاظمی متهم به عکس‌برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بوده ‌است. زهرا کاظمی در حالی‌ که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، در روز ۲۰ تیر و در زندان جان خود را از دست داد. مقامات وقت دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتا ضربه مغزی ذکر کردند.
محسن آرمین، نماینده مجلس ششم از تریبون مجلس گفت: «به گفته‌ مقامات وزارت اطلاعات این وزارت اعلام می‌کند که بازداشت وی ضرورت ندارد و ایشان را به محل اقامت خود بفرستید و ما در همان‌ جا از او بازجویی می‌کنیم ولی قاضی مرتضوی نمی‌پذیرد. مرتضوی پس از دو روز بازجویی از زهرا کاظمی به ‌دلیل نامعلومی این خبرنگار را به نیروی انتظامی تحویل داده که پس از آن زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی گفته بود که او را به هنگام بازجویی در دادستانی از ناحیه سر مورد ضرب‌ و جرح قرار داده‌اند .
قاضی مرتضوی پس از درگذشت زهرا کاظمی خارج از حیطه‌ مسئولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل رسانه‌های خارجی این وزارت را احضار و از او می‌خواهد در مصاحبه‌ای فوت او را به علت سکته مغزی اعلام کند. او پس از مصاحبه مدیرکل مذکور، چند بار با خبرگزاری تماس می‌گیرد تا خبر فوت را به‌ سرعت اعلام کند.
فاطمه راکعی، یکی دیگر از نمایندگان مجلس ششم، نیز به رسانه‌ها گفته بود شخص قاضی مرتضوی در تماسی با محمدحسین خوشوقت، معاون رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد، او را به دادستانی فراخوانده و از او خواسته است نامه تایپ‌شده‌ای را مبنی بر این که «علت مرگ زهرا کاظمی سکته مغزی بوده است» امضا کند. سعید مرتضوی در پاسخ به گزارش تحقیق‌ و تفحص مجلس ششم، جوابیه‌ای به مجلس ارسال کرد و نوشت: «مصاحبه، خواست خود آقای خوشوقت بوده که برای دریافت اطلاعات و سوابق «زهرا کاظمی» و این که مطمئن شود وزارت اطلاعات او را تأیید نکرده بوده، به دادسرا مراجعه کرده ‌است.
این پاسخ با واکنش خوشوقت روبه‌رو ‌شد و درجوابیه‌ای برای مجلس پاسخ مرتضوی را داد. او نوشت: «دادستان تهران به گونه‌ای شگفت‌آور درخواست کرد آنچه او می‌گوید، بنویسم.»

فیلم / گزارش تکان دهنده از غم انگیزترین مدارس ایران

فیلم / گزارش تکان دهنده از غم انگیزترین مدارس ایران 

از دروازه مدرسه ای که دختر بچه دانش آموز را ساعتی قبل از تهیه این گزارش کشته بود تا نشستن روی سنگ های داغی که نامشان کلاس است... اینجا نه آب دارند، نه برق و نه حتی دستشویی: فاجعه در فاجعه در فاجعه!




سفارتخانه 12 میلیون دلاری ایران در واشنگتن خاک می‌خورد، آمریکا علف‌ها را هرس می‌کند + عکس

سفارتخانه 12 میلیون دلاری ایران در واشنگتن خاک می‌خورد، آمریکا علف‌ها را هرس می‌کند + عکس


به گزارش ایلنا به نقل از نیویورک تایمز، ملک ۱۲ میلیون دلاری سفارت ایران در واشنگتن که روزی میزبان الیزابت تیلور (بازیگر هالیود) و ریچارد نیکسون (رییس جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا) بوده، در حال حاضر خاک می‌خورد.
کنسولگری ایران مدت‌هاست که به عنوان دفتر یکی از دلال‌های تابلوهای نقاشی‌های قدیمی تغییر کاربری داده است. خانه ویلایی هفت اتاق خوابه‌ای که دیپلمات‌های ایرانی از آن برای مواقع تفریح استفاده می‌کردند امروز محل اقامت یک خانواده پنج نفره است.
این املاک به علاوه هفت ملک دیگر در سراسر آمریکا در جمع چیزی حدود ۵۰ میلیون دلار ارزش دارد که همگی همچنان به جمهوری اسلامی ایران تعلق دارند. اما نزدیک به ۴۰ سال است که وظیفه نگهداری و اجاره دادن این املاک به وزارت امور خارجه آمریکا سپرده شده است.
در نتیجه قطع روابط دیپماتیک ایران و آمریکا در سال ۱۹۷۹ در پی بحران گروگانگیری، دارایی‌های ایران در ایالات متحده همچنان در برزخ باقی مانده و تغییر چندانی در چشم‌انداز آن به وجود نیامده است.
به گفته کریم سجادپور در بنیاد صلح بین‌الملل کارنگی گفت‌وگوهایی بین ایران و آمریکا در جریان است اما رنجش سالیان گذشته هنوز مرتفع نشده است.
درصدر دارایی‌های ایران در آمریکا محل ساختمان سفارت ایران قرار دارد. این محل میهمانی‌های بی‌حساب و کتاب و اسراف‌های اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران در آمریکا در دهه ۱۹۷۰ بوده است.
زاهدی در مصاحبه‌ای با یک رسانه سوییسی با به طراحی سفارتخانه در دهه ۱۹۶۰ توسط معماران ایرانی و آمریکایی به عنوان ترکیبی از معماری اصیل ایرانی و مدرن اشاره کرده و گفته بود که قلب من هنوز آنجاست. این سفارتخانه مانند بچه من بود. شب و روز می‌جنگیدم تا بودجه ساخت این سفارتخانه را تامین کنم.
دفتر نمایندگی‌های خارجی در وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۶۱ به ساز و کار کنوانسیون وین مبنی بر ادامه روابط بین ملت‌ها حتی درصورت قطع روابط دیپلماتیک بین دولت‌ها پیوست و به همین خاط مسئول املاک و مستغلات ایران از زمان قطع روابط فی‌مابین است.
این دفتر تعمیر، حفظ امنیت و محوطه‌سازی‌ها شامل کوتاه کردن چمن‌ها و استخدام بنگاه‌ها برای قرار دادن این املاک در لیست اجاره را برعهده دارد ۶ تا از این ده ملک هم‌اکنون تحت اجاره‌اند.
سم و ربرگ سخنگوهای وزارت امور خارجه گفته که این دفتر تلاش کرده تا این املاک را باتوجه به نرخ بازار اجاره بدهد و از عایدات این اجاره‌ها برای هزینه‌های نگهداری آنها استفاده کند.
براساس ارزیابی‌های مالیاتی دست‌کم هشت تا از ده ملک ایران ارزشی بیش از ۱ میلیون دلار دارد و در صورتی که اینها وارد بازار آزاد شوند ارزشی بیش از این نیز خواهند داشت. حتی اگر ایران می‌خواست هم روشن نبود آیا می‌تواند این املاک را بدون وجود روابط دیپلماتیک بفروشد یا نه.
تصویر زیر سفارتخانه ایران در واشنگتن است.
24embassy2-sub-master675
در کنار سفارت سابق ایران «خانه گرجستان» قرار دارد که با ۴۴ اتاق ارزشی معادل ۱۰ میلیون دلار را به خود اختصاص داده و هم‌اکنون خالی است. اینجا محل اقامت زاهدی بوده است.
دفتر سابق وابسته علمی و نظامی ایران نیز در سال ۱۹۹۰ به سفیر رومانی به قیمتی که قابل انتشار نیست اجاره داده شده است.
در ویلای بتزدای مرینلند، خانواده ۵ نفره یک دیپلمات سابق آلمان زندگی می‌کنند. این خانه با دو کافه و یک استخر بهطور کامل به این خانواده داده شده است. بنگاه املاک محلی در سال ۲۰۱۵ این خانه را با ارزش ماهانه ۵۵۰۰ دلار در لیست اجاره قرار داده بود.
ریچارد فین، متخصص آثار نقاشی‌های قدیمی و نوگرایان اروپایی دفتر مرکزی‌اش را سال ۲۰۰۲ در محل کنسولگری سابق ایران در نیویورک در خیابان ۶۹ بین مدیسون و خیابان پارک بنا کرد. آقای فین مانند باقی اجاره‌نشین‌ها از ترسش برای عصبانی کردن صاحبخانه‌اش گفته است.
تصویر زیر یکی از املاک ایران در آمریکاست که به کنسول ایران در این کشور قبل از انقلاب تعلق داشته است.
املاک ایران در آمریکا
در سانفرانسیسکو خانه‌ای به ابعاد ۸۷۰۰ فوت مربع وجود دارد که ارزش آن بیش از ۱۰ میلیون دلار ارزیابی شده است.
در واشنگتن ساختمان سفارت سابق برای عروسی‌ها و دیگر مراسم اجاره داده می‌شد اما امروز پنجره‌های آن با پرده پوشانده شده است.
زاهدی که در مراسم‌هایش خاویار ایرانی و شراب‌های گرانقیمت سرو می‌کرد و هزینه این میهمانی‌ها ده‌ها هزار دلار بود گفته که این مراسم‌ها به تحکیم روابطش با واشنگتن کمک می‌کرد.

سجادپور گفته که زاهدی و اخلاف او به سیاست‌مداران آمریکایی و بانکداران و سوپراستارهای آمریکا بسیار نزدیک بودند. اما بعد از ۱۹۷۹ این نفوذ بی‌حد و حصر ایران در واشنگتن به سمت و سوی دیگری کشیده شد.