Wednesday, August 4, 2010

رئیس مجلس قانون انتخابات را هم خودش ابلاغ کرد

دنبال خودداری محمود احمدی نژاد از ابلاغ قانون "تجمیع انتخابات دوره چهارم شوراهای اسلامی با دوره یازدهم ریاست جمهوری"، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی خود راسا این قانون را ابلاغ کرد.او دیروز با ارسال نامه ای به مدیرعامل روزنامه رسمی کشور، به او دستور داد مصوبه مزبور را در این روزنامه منتشر کند.




رئیس مجلس در شرایطی اقدام به ابلاغ این قانون کرد که چند روز پیش از آن با تشبیه دولت احمدی نژاد به "دولت فرومایگان" تهدید کرده بود در صورت ادامه روند سرپیچی دولت از قوانین، مجلس با آن "برخورد قانونی" خواهد کرد.



بر اساس ماده 1 قانون مدنی ایران، مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجه همه پرسی، پس از طی مراحل قانونی به رئیس جمهور ابلاغ می شود. رئیس جمهور باید ظرف مدت پنج روز آنرا امضا و به مجریان ابلاغ نماید و دستور انتشار آنرا صادر کند و روزنامه رسمی کشور نیز موظف است ظرف مدت 72 ساعت پس از ابلاغ آن را منتشر نماید.



در تبصره همین ماده تصریح شده که: "در صورت استنکاف رئیس جمهور از امضا یا ابلاغ در مدت مذکور در این ماده به دستور رئیس مجلس شورای اسلامی روزنامه رسمی موظف است ظرف مدت 72 ساعت مصوبه را چاپ و منتشر نماید."



با وجود این آنچه در متن نامه رئیس مجلس به مدیرعامل روزنامه رسمی جلب توجه می کند، این است که لاریجانی به اشتباه از قانون تجمیع انتخابات دوره "پنجم" شوراهای اسلامی با دوره یازدهم ریاست جمهوری سخن گفته در صورتیکه انتخابات آینده شوراها، انتخابات دوره "چهارم" این نهاد خواهد بود.



خبرگزاری های رسمی کشور و سایت خانه ملت هم بدون توجه به این مسئله، نامه لاریجانی را منتشر کرده اند.



در نامه لاریجانی خطاب به مدیرعامل روزنامه رسمی آمده است: "با توجه به انقضای مهلت مقرر در ماده 1 قانون مدنی و در اجرای مفاد تبصره ماده «1» قانون مذکور، یک نسخه تصویر قانون "اصلاح قانون تجمیع انتخابات دوره پنجم شوراهای اسلامی با دوره یازدهم ریاست جمهوری مصوب 1387" برای درج در روزنامه رسمی ارسال می‌گردد."



این چندمین بار در ماه های اخیر است که به دنبال خودداری احمدی نژاد از ابلاغ قوانین مصوب، لاریجانی خود اقدام به ارسال آنها به روزنامه رسمی برای انتشار می نماید.



در یکی از مهمترین این قوانین، رئیس مجلس روز 29 تیر دستور داد تا قانون اختصاص 2 میلیارد دلار به مترو در روزنامه رسمی منتشر شود.



پیش تر و در پی بروز اختلاف بین دولت و شهرداری تهران بر سر بودجه توسعه مترو، مجلس طرحی تصویب کرده بود که بر اساس آن دولت باید دو میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی برای توسعه مترو در تهران و دیگر شهرها اختصاص دهد.



اما شورای نگهبان این مصوبه مجلس را مغایر قانون اساسی تشخیص داده بود چون بار مالی برای دولت ایجاد می کرد و به همین دلیل این طرح را به مجلس بازگرداند، اما نمایندگان مجلس با تاکید بر نظر قبلی خود آن را برای تعیین تکلیف به مجمع تشخیص مصلحت فرستادند.



مجمع تشخیص مصلحت نظام هم قانون پرداخت دو میلیارد دلار را از محل حساب ذخیره ارزی یا صندوق های دیگر تصویب کرد. امری که با مخالفت دولت روبرو شد و با سرپیچی احمدی نژاد از قانون مصوب، لاریجانی تصمیم گرفت خود دستور ابلاغ آن را بدهد.







امسال انتخاباتی در کار نیست



بر اساس قانون تجمیع انتخابات دوره پنجم شوراهای اسلامی با دوره یازدهم ریاست جمهوری، انتخابات دور بعدی شوراهای اسلامی شهر و روستا همزمان با انتخابات آینده ریاست جمهوری در بهار 1392 برگزار خواهد شد.



پیش از این بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند با توجه به التهاب موجود در جامعه ناشی از پایان نیافتن اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری گذشته، حکومت اسلامی از برگزاری انتخابات شوراها در پاییز پیش رو خودداری خواهد کرد.



احمد سلامتیان، نماینده اسبق مجلس و تحلیلگر سیاسی از جمله این افراد است که در این خصوص به بی بی سی گفته بود: "پس از خرداد ۸۸ موضوع انتخابات در ایران، به یک موضوع امنیتی تبدیل شده است."



به گفته او "مجلس، بخشی از مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان در یک ملاحظه سیاسی مشترک هستند که حداقل در یک یا دو سال آینده انتخاباتی در ایران برگزار نشود."



عدم ابلاغ قانون تجمیع انتخابات شوراها با ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد در شرایطی صورت گرفت که بسیاری از چهره های سرشناس حامی او از این طرح استقبال و آن را برای کشور "ضروری" توصیف کرده بودند.



روح الله حسینیان از نیروهای سابق وزارت اطلاعات و راه یافته فعلی مجلس که از نزدیکان محمود احمدی نژاد به حساب می آید، در فروردین گذشته گفته بود: "ما در 30 سال گذشته هر سال يك انتخابات برگزار كرديم. زماني كه انتخابات نزديك مي‌شود كانديداها و احزاب به رقابت با يكديگر برمي‌خيزند و كشور دچار جدل و مباحثي مي‌شود كه ناآرامي را به دنبال دارد. لذا اگر ما جلوي اين ناآرامي‌ها را بگيريم و آن را به ثبات تبديل كنيم توانسته‌ايم دغدغه‌هاي اجتماعي را به آرامش بدل كنيم كه قطعا مناسب‌تر است."



احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری هم یکی دیگر از حامیان این مسئله بود.



او با بیان اینکه "همه می‌دانیم هر انتخاباتی پس‌لرزه‌هایی دارد" تصریح کرده بود: "اگر قرار باشد هر سال انتخابات برگزار شود این روند به امور اجرایی آسیب می‌رساند. اما با اجرای این طرح، نظام از پس لرزه‌های پس از انتخابات حفظ می‌شود."



سایت رجانیوز که ارگان کمیته ویژه رسانه ای دولت احمدی نژاد به شمار می آید هم با استقبال از این مسئله نوشته بود: "سناريوي انتخاباتي و سياست زده كردن فضاي كشور كه مغاير با رويكرد مورد نظر رهبري در سال همت مضاعف و كار مضاعف است، با تمركز بر رئيس‌جمهور بعدي از سوي برخي رسانه‌ها به‌طور هماهنگ در حال اجرا است."



این سایت سپس به انعکاس سخنان عباس سلیمی نمین، از استراتژیست های جریان حاکم پرداخته و به نقل از او آورده بود: "در انتخابات گذشته شاهد التهابات جدی بودیم که ناشی از خطاهای سیاسی برخی از خواص جامعه بود و متاسفانه هنوز هم تاثیرات سوء این خطاها را در جامعه شاهد هستیم اما امروز با یک مشکل دیگری با عنوان آغاز فعالیت‌های زود هنگام انتخاباتی مواجهیم."



سلیمی نمین افزوده بود: "در هر کشوری برگزاری انتخابات‌ها به دلیل رقابت التهاباتی را به وجود می‌آورد که نیروهای دلسوز جامعه سعی می‌کنند این التهابات را به حداقل ممکن برسانند، ضمن اینکه در رقابت، نقد و چالش سیاسی برای اینکه افراد و احزاب آ‌راء مردم را از آن خود کنند، وجود دارد ولی باید تبعات فعالیت‌های انتخاباتی به حداقل ممکن برسد."



این همه در شرایطی است که پیش از آن مسئولان ارشد جمهوری اسلامی از جمله آیت الله خامنه ای، همواره برگزاری سالی یک انتخابات در ایران را نشانه ای از وجهه مردم سالار حکومت جمهوری اسلامی عنوان می کرده اند.



طبق ماده "2" قانون مدنی ایران، قوانین 15 روز پس انتشار در روزنامه رسمی، در سراسر کشور لازم الاجرا است مگر آنکه درخود قانون، ترتیب خاصی برای موقع اجرا مقرر شده باشد.


گزارش های ضد و نقیض از 'انفجار' در مسیر حرکت احمدی نژاد

بی بی سی : گزارش های ضد و نقیض از شنیده شدن صدای"انفجار" در کنار خودروی حامل خبرنگاران همراه محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در سفر به همدان حکایت دارد.




سایت خبر آنلاین صبح امروز چهارشنبه ۱۳ مرداد (۴ اوت) نوشت که یک "نارنجک دستی" در مسیر کاروان خودروهای حامل رئیس جمهوری ایران و همراهانش که از فرودگاه همدان عازم ورزشگاه قدس این شهر بودند منفجر شده است.



به نوشته این سایت خبری، این انفجار در کنار مینی بوس حامل خبرنگاران همراه آقای احمدی نژاد رخ داده و "شعار و فریاد مرگ بر منافق مردم" را در پی داشته است.



تلویزیون العربیه هم گزارش کرده است که یک نفر به اتهام پرتاب کردن این "نارنجک" دستگیر شده است.



دقایقی پس از انتشار این گزارش ها، خبرگزاری رویترز نوشت که "منبعی در دفتر آقای احمدی نژاد"، وقوع این انفجار را تأیید کرده است.



او گفت که این واقعه در اثر انفجار مواد انفجاری دست ساز رخ داده اما صدمه ای به آقای احمدی نژاد وارد نکرده و او به سخنرانی در ورزشگاه قدس پرداخته است.



در این حال خبرگزاری فرانسه نوشته است که یکی از مسئولان دفتر رسانه ای رئیس جمهوری ایران، "حمله" به کاروان خودروهای همراهان آقای احمدی نژاد را تکذیب کرده و گفته است که صدای "انفجار" شنیده شده ناشی از ترکیدن ترقه بوده است.

فیلم : احمدی‌نژاد امروز در همدان : انگلیس جزیزه کوچولویی است در غرب آفریقا

حمدی‌نژاد امروز در جمع افرادی که به استقبال او در همدان آمده بودند گفت:« شما ببینید این کشور انگلیس یک جزیره کوچولو در غرب آفریقا اینها کشتی درست کردند، سلاح درست کردند حمله کردند به کشور هندوستان که وسعت او ده‌ها برابر انگلستان است جمعیت او ده‌ها برابر انگلیس است، او را تحت سلطه خودشان درآوردند.»




محمد مصطفایی از کمیساریای عالی سازمان ملل در ترکیه درخواست پناهندگی کرد

رادیو فردا : کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد می‌گوید محمد مصطفایی، وکیل دادگستری که پس از بازداشت نزدیکانش اعلام کرده بود خود را به دستگاه قضائی معرفی نخواهد کرد، از این سازمان در ترکیه تقاضای پناهندگی کرده است.




متین چوراب‌آتر، سخنگوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در ترکیه، روز چهارشنبه، ۱۳ مردادماه، در گفت‌وگو با رادیوفردا اعلام کرد که به نام فردی به نام محمد مصطفایی در دفتر امور پناهندگان این سازمان در ترکیه پرونده درخواست پناهندگی باز شده است.



همچنین به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده است که در حال بررسی پرونده محمد مصطفایی است و راه‌های درخواست پناهندگی برای آقای مصطفایی باز است.



این خبرگزاری به نقل از یک روزنامه چاپ ترکیه می‌نویسد که آقای مصطفایی پس از ورود به ترکیه به دلیل برخی مشکلاتی «که به پاسپورت وی مربوط می‌شد» بازداشت شده است.



محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، روز شنبه،‌۲ مردادماه، برای ارائه پاره‌ای از توضیحات به زندان اوین مراجعه و پس از بازجویی زندان را ترک کرد، اما پس از خروج وی، مقامات زندان بار دیگر با وی تماس گرفته و وی را برای بار دوم به زندان احضار کردند.



پس از آن که محمد مصطفایی برای بار دوم به زندان مراجعه نکرد، مأموران امنیتی همسر و برادر همسر محمد مصطفایی را به اتهام مخفی کردن آقای مصطفایی بازداشت کرده و آزادی آن‌ها را منوط به مراجعه آقای مصطفایی به شعبه دوم دادسرای شهید مقدس در زندان اوین کردند.



پس از این بازداشت، آقای مصطفایی در نامه‌ سرگشاده‌ای به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران،‌از وی و قوه قضائیه خواست تا به «گروگان‌گیری» نزدیکانش پایان دهند.



وی در این نامه می‌نویسد که پس از شنیدن خبر بازداشت نزدیکانش قصد مراجعه به زندان اوین را داشته است، اما «طاقت این قدر بی‌قانونی و نقض حقوق اولیه‌ای را که یک انسان می‌تواند داشته باشد» را نداشته و برای همین ترجیح داده خود را معرفی نکند.



محمد مصطفایی وکالت شماری از پرونده‌هایی را برعهده داشته است که متهمان آنها به اعدام یا سنگسار محکوم شده بودند. پرونده بهنود شجاعی و سکینه محمدی آشتیانی که کمپینی بین‌المللی را به دنبال داشت از جمله این پرونده‌هاست.

نامه تکان دهنده حمزه کرمی به خامنه ای

جرس: به دنبال انتشار گزارش تکان دهنده جرس درباره حمزه کرمی در همین ستون با عنوان "اعتراف گیری بعد از 20 بار فروکردن سر یک زندانی سیاسی در توالت فرنگی"اطلاعات جدیدی درباره این زندانی سیاسی به خبرنگار جرس در تهران رسید. حمزه کرمی بعد از چهارده ماه زندان به دلیل شدت شکنجه، هم اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان طالقانی تهران در حال اغماست.




حمزه کرمی طی نامه ای خصوصی پنج صفحه ای به مقام رهبری شرح شکنجه هائی را که در طول هفتاد روز زندان انفرادی و ده ماه بعد از آن بر وی وارد آمده است نوشته است. وی موفق می شود این نامه - که یکی از اسناد تاریخی حقوق بشر در دوران زمامداری آقای خامنه ای است - را به دست هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری برساند. از آنجا که او سالها مدیرکل سیاسی دفتر هاشمی در زمان ریاست جمهوری وی بوده است، هاشمی با خواندن نامه وی به گریه می افتد.



یکی از اموری که بازجویان از کرمی می خواستند اعتراف بگیرند، اقرار به روابط نامشروع با یکی از بستگان طراز اول رهبران جنبش سبز و دو نفر از بستگان طراز اول یکی از مقامات عالیه بی بصیرت بوده است. کرمی بارها امتناع می کند، تا اینکه در بار بیستمی که سر او را در توالت فرنگی پر از نجاست فرو می کنند و با احساس خفگی به اعتراف به خواست بازجویان تن می دهد و آنچه را می خواستند می نویسد و امضا می کند. از دیگر موارد اعتراف تحت شکنجه کرمی اختلاس و فساد مالی مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی بوده است.



هاشمی رفسنجانی نامه را شخصا نزد آقای خامنه ای می برد و به او می گوید این نامه را به دفتر شما ندادم، مبادا در پیچ و خم نامه های اداری فراموش شود، می خواهم شخصا برایتان بخوانم تا مبادا اگر به دستتان بدهم فراموشش کنید یا بدست یکی از کارگزاران بیت بدهید و به سرنوشت دیگر نامه ها دچار شود. وی تمام مفاد نامه پنج صفحه ای حمزه کرمی را برای رهبر جمهوری اسلامی می خواند و بعد از آقای خامنه ای می پرسد باز هم می گوئید اعترافهای یک سال اخیر زیر شکنجه اخذ نشده است!؟



آقای خامنه ای می گوید نامه را به من بدهید یکی را می گذارم رسیدگی کند. هاشمی رفسنجانی می گوید با عرض معذرت من به نمایندگان شما اعتماد ندارم، اجازه دهید من هم یک نفر نماینده تعیین کنم تا پابپای نماینده شما مسئله را دنبال کند و تحقیقات خود را سریعا در اختیار من بگذارد. اگر مباحث مطروحه در این نامه بررسی شود پرده از بسیاری از امور دیگر بعد از انتخابات برخواهد داشت. آقای خامنه ای قول می دهد که نماینده وی با کمال بی طرفی به ادعاهای کرمی رسیدگی کند و عملا پیشنهاد هاشمی رفسنجانی را نمی پذیرد.



آقای خامنه ای رسیدگی به شکایت حمزه کرمی را به غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات می سپارد. محسنی اژه ای در جریان رسیدگی شکایات کرمی چند بار وی را احضار کرده جزئیات شکنجه ها را از وی جویا می شود، نام بازجویان را می پرسد و قول می دهد که با خاطیان برخورد کند. گزارش نهائی محسنی اژه ای هنوز تنظیم نشده بود که حمزه کرمی به دلیل شدت شکنجه و تألمات بعدی ناشی از آنها به حالت اغما فرو رفته به سی سی یو منتقل می شود.



منبعی که خبر فوق را در اختیار خبرنگار جرس در تهران قرار داد تصریح کرد اگر چه با افشای این مسئله چه بسا فشار بر حمزه کرمی و آقای هاشمی رفسنجانی افزایش یابد و با اینکه اطمینان دارم هیچیک از این دو نفر راضی به علنی شدن مسئله نیستند، اما اهمیت فراوان مفاد این گزارش و تاثیری که در سرنوشت بسیاری زندانیان گمنام سیاسی دارد مرا به افشای این مسئله وادار می کند. جرس بعد از تحقیق صحت کامل این گزارش از چند منبع متفاوت اقدام به انتشار آن می کند.

در اوین و از جمع زندانیان جنبش سبز

در اوین و از جمع زندانیان جنبش سبز

آن زندانی که سرش را

درتوالت کردند، فرمانده سپاه بوده





میرحسین موسوی در سخنان 11 مرداد 89 خود با جمعی از ایثارگران گفت: آیا اسلام قبول می کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟"



جرس: منابع آگاه نام این زندانی سیاسی را حمزه کرمی اعلام کرده اند. وی از فرماندهان سپاه در دوران جنگ بوده و آخرین سمتش در سپاه رئیس ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان تهران بوده است. کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولت‌های اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بوده است. وی در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مسئول ستاد مطبوعاتی هاشمی رفسنجانی بود و در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مدیریت وبسایت جمهوریت را بر عهده داشت و در ستاد میرحسین موسوی فعالیت داشت.



حمزه کرمی در جریان حوادث بعد از انتخابات دستگیر شد. بیش از هفتاد روز در سلول انفرادی بوده و بدون وکیل در سوم شهریور ماه 88 در دادگاه محاکمه شد. کرمی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ۱۶ سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد. وی با ارائه لایحه تجدید نظرخواهی، تمامی اعترافات خود را در بازجویی ها و دادگاه اولیه تکذیب و اظهار کرده است که تمامی این اعترافات تحت فشارهای شدید از او اخذ شده و فاقد هرگونه ارزش حقوقی و اخلاقی است. شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران، حمزه کرمی را به ۱۱ سال حبس قطعی و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد.



حمزه کرمی که در24 اریبهشت ماه 89 با تودیع وثیقه سنگین دو میلیارد تومانی به طور موقت از زندان اوین آزاد شده بود، 29 اردیبهشت به اوین بازگردانده شد. ماموران امنیتی از وی خواسته بودند که علیه هاشمی رفسنجانی مصاحبه تلویزیونی کند اما وی این درخواست را رد کرد و به همین دلیل با تمدید مرخصی پنج روزه وی موافقت نشد و به زندان بازگردانده شد.



کرمی در اوایل مرداد جاری در حالی که برای دومین بار به مرخصی پنج روزه آمده بود در اثر حمله قلبی در بخش سی سی یو بیمارستان طالقانی تهران بستری شد. دکتر هادی منافی وزیر اسبق بهداشت ودرمان به نمایندگی از هاشمی رفسنجانی یکشنبه سوم مردادماه از وی عیادت کرد. یکی از بستگان وی اعلام کرد که وی در حالت نیمه هوشیار قرار دارد و پزشکان او را ممنوع الملاقات کرده اند.



حمزه کرمی که به خاطر شکنجه های زیاد دچار بیماری های گوناگون شده گفته است: مرا انواع شکنجه کردند. از جمله بیش از بیست بار سرم را در کاسه توالت فرنگی پر از کثافت کردند و می خواستند که آنچه را آنها می گویند اعتراف کنم! هرگاه فریاد "یا زهرا" سر می دادم، به آن حضرت جسارت می کردند! وقتی می گفتم: "یا الله"، می گفتند: خدایت امروز ماییم که هرکاری بخواهیم با تو می کنیم!

تاریخی ترین رخنه

تاریخی ترین رخنه


در صفوف نظام ج. اسلامی





شیخ محمود حلبی بنیانگذار آن "تفکر امام زمانی" است که احمدی نژاد، رحیم مشائی، مصباح یزدی، احمد جنتی، خزعلی و ... بر جمهوری اسلامی حاکم کرده اند. مشهد را میتوان زادگاه حجتیه دانست زیرا شیخ محمد حلبی در آنجا منبر می رفت و در همانجا انجمن حجتیه را پایه ریزی کرد. بعدها آقای خامنه ای نیز که در مشهد ساکن شده بود به حجتیه وصل شد و بعنوان یکی از روحانیون روشنفکر متمایل به افکار حجتیه، کتاب "سید قطب" که نویسنده اش از پایه گذار تئوریک اخوان المسلمین است را از عربی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. پس از انقلاب تا چند ماه این کتاب در کتابفروشی های تهران یافت می شد، اما پس از آن ناگهان ناپدید شد. در این کتاب همان افکاری تئوریزه می شود که بعدها انجمن حجتیه از اصول اولیه - منهای انتظار امام زمان- آن تقلید کرد. آن کتاب برای اهل تسنن نوشته شده بود و حجتیه شاخه تشیع اخوان المسلمین با نام "حجیته" درایران شد.



روزی که آیت الله خمینی به شورای نگهبان و با اشاره به افکار آیت الله خزعلی و آیت الله جنتی که عضو این شورا بودند نوشت :" اگر آنها – حجتیه- مسلط شوند، جمهوری اسلامی را به باد خواهند داد"، این هشدار جدی گرفته نشد و خود او نیز چنان پیر و ناتوان شده بود که حتی در دو سال آخر حیات، بیت و دفترش نیز آلوده به نفوذی های حجتیه شده بود. همان ها توانستند احمد خمینی را به آلت دست خود تبدیل کنند و بعد هم در قتل های زنجیره ای کلک خود او را هم بکنند.



امروز تقریبا آنهائی که آیت الله خمینی نسبت به تسلط آنها بر جمهوری اسلامی هشدار داده بود، بر جمهوری اسلامی مسلط شده اند. درعالی ترین سطوح سپاه و بسیج و شورای نگهبان و شورای ائمه جمعه و ... آقای خامنه ای نیز بلند گو و مجری آنهاست. نامه سرلشگر فیروزآبادی به امام زمان را که پس از به خون کشیدن تظاهرات مردم نوشت یک تابلوی تمام نمای سلطه حجتیه و افکار حجتیه بر سطوح عالی نظامی است. چند گام دیگر به جلو، به نتیجه نهائی هشدار آیت الله خمینی خواهیم رسید. یعنی برباد رفتن نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه ایران و و انقلاب 57 آن!















هیچکس نمی گوید "حجتیه" در سالهای بعد از انقلاب و بویژه سالهای پس از آیت الله خمینی چه ساختاری داشته و یا پیدا کرده است. این انجمن زیر فشار آیت الله خمینی خود را منحل اعلام کرد و برخی وزرای کابینه های اول انقلاب که مستقیما وابسته به این انجمن بودند، - مانند علی اکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش- از کنار گذاشته شدند. اما این انجمن نه تنها منحل نشد و کادرهای قدیمی اش – مانند علی اکبر پرورش، سید حسین سجادی و سید حسن افتخار زاده سبزواری- نه تنها کناره گیری سیاسی نکردند، بلکه ساختار جدید انجمن حجتیه را مانند یک "لژ" سازمان دادند. سازمان های موازی با اسامی مختلف درست کردند. از جمله "بنیاد غدیر" و یا "موسسه افکار آیت الله خمینی" که در واقع موسسه افکار حجتیه است اما این نام را برای آن انتخاب کردند تا حساسیت ایجاد نکند. اولی را آیت الله خزعلی بنیانگذاری کرد و دومی را آیت الله مصباح. فراموش نکنیم که آیت الله احمد جنتی نیز از کادرهای قدیمی همین انجمن است که شورای نگهبان را به یکی از سازمان های وابسته به لژ مخفی حجتیه تبدیل کرد. این انجمن در ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی به گفته آیت الله خزعلی در دیدار با آیت الله خمینی 30 هزار عضو و کادر داشت. می توان حدس زد که طی 32 سال این شمار اعضا و کادر تا چه شماری رشد کرده است. حداقل، شورای نگهبان و شخص جنتی 300 هزار کادر و عضو بعنوان شبکه نظارت انتخاباتی درست کرده که شاخه ای از تشکیلات مخفی حجتیه است. آنها در سپاه و بسیج نفوذ عمیق کردند و امروز منتظر فرصت برای یک قتل عام سیاسی و حاکمیت بلامنازع اند.



شیخ محمود حلبی(محمود ذاکر زاده تولائی) بنیانگذار انجمن حجتیه که خطیبی توانا بود و بیش از یک دهه در جمهوری اسلامی همچنان پیشنماز یکی از مساجد جنوب شهر تهران بود و اعتبار خود را نزد مریدانش مانند "قطب" حفظ کرد، در اواخر دهه 1376 و در سن 80 سالگی در گذشته و در ابن بابویه تهران به خاک سپرده شد. او تا کودتای 28 مرداد در مشهد بالای منبر می رفت و پس از آن ناپدید شد تا آن که درتهران سروکله اش پیدا شد و انجمن حجتیه را با موافقت دربار شاهنشاهی پایه گذاری کرد. انحراف از مبارزه با دربار شاهنشاهی و تمرکز روی قشریت مذهبی و تائید ادامه رژیم شاه با این توجیه که این رژیم و فساد آن جاده را برای ظهور امام زمان هموار می کند، هدف این انجمن بود.(در سالهای اخیر بسیاری از سخنرانی های او را جمع آوری کرده و در یک سایت اینترنتی قرار داده اند. شما دراین سخنرانی ها، به آسانی احمدی نژاد و مصباح یزدی را می یابید. سایت مذکور را از اینجا ببینید!)



او بنیانگذار آن "تفکر امام زمانی" است که احمدی نژاد، رحیم مشائی، مصباح یزدی، احمد جنتی، خزعلی و ... بر جمهوری اسلامی حاکم کرده اند. مشهد را میتوان زادگاه حجتیه دانست زیرا شیخ محمد حلبی در آنجا منبر می رفت و در همانجا انجمن حجتیه را پایه ریزی کرد. بعدها آقای خامنه ای نیز که در مشهد ساکن شده بود به حجتیه وصل شد و بعنوان یکی از روحانیون روشنفکر متمایل به افکار حجتیه، کتاب "سید قطب" که نویسنده اش پایه گذار اخوان المسلمین است را از عربی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. پس از انقلاب تا چند ماه این کتاب در کتابفروشی های تهران یافت می شد، اما پس از آن ناگهان ناپدید شد. در این کتاب بنیانگذار اخوان المسلمین "امین الحسینی" که در جنگ دوم متحد هیتلر نیز شد، همان افکاری را تئوریزه کرده که بعدها انجمن حجتیه از آن تقلید کرد. آن کتاب برای اهل تسنن نوشته شده بود و حجتیه شاخه تشیع اخوان المسلمین با نام "حجیته" درایران شد.



روزی که آیت الله خمینی به شورای نگهبان و با اشاره به افکار آیت الله خزعلی و آیت الله جنتی که عضو این شورا بودند نوشت :" اگر آنها – حجتیه- مسلط شوند، جمهوری اسلامی را به باد خواهند داد"، این هشدار جدی گرفته نشد و خود او نیز چنان پیر و ناتوان شده بود که حتی در دو سال آخر حیات، بیت و دفترش نیز آلوده به نفوذی های حجتیه شده بود. همان ها توانستند احمد خمینی را به آلت دست خود تبدیل کنند و بعد هم در قتل های زنجیره ای کلک خود او را هم بکنند.



امروز تقریبا آنهائی که آیت الله خمینی نسبت به تسلط آنها بر جمهوری اسلامی هشدار داده بود، بر جمهوری اسلامی مسلط شده اند. درعالی ترین سطوح سپاه و بسیج و شورای نگهبان و شورای ائمه جمعه و ... آقای خامنه ای نیز بلند گو و مجری آنهاست. چند گام دیگر به جلو، به نتیجه نهائی هشدار آیت الله خمینی خواهیم رسید. یعنی برباد رفتن نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه ایران و و انقلاب 57 آن!







گروه فرقان که درهمان ابتدای جمهوری اسلامی آیت الله مطهری- جانشین بی تردید آیت الله خمینی- را ترور کرد، از شکم انجمن حجتیه بیرون آمده بود و رهبر روحانی آن "میلانی"، برای به گور بردن اطلاعاتش، در زندان جمهوری اسلامی همان سرنوشتی را پیدا کرد که سعید امامی پیدا کرد. در انفجار حزب جمهوری اسلامی، دومین جانشین احتمالی آیت الله خمینی – آیت الله بهشتی- کشته شد و درگام بعدی آیت الله منتظری حذف شد.



در تمام ترورهای مافیائی، قتل های زنجیره ای و حتی قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 تا کودتای 22 خرداد، و خلاصه در تمام حوادث 31 سال اخیر، ردپای سازمان های مخفی این انجمن و یا گرایش های نزدیک به آن را باید پی گرفت. حتی در انفجارها و ترورهائی که بدست مجاهدین خلق اما با نفوذ و هدایت همین انجمن صورت گرفت و میدان را برای روحانیون و کادرهای غیر روحانی وابسته به این انجمن خالی کرد.



دراین 30 سال آنها کادر به خارج اعزام کردند تا تحصیلات عالیه کرده و برای اشغال پست های وزارت و وکلالت به ایران باز گردند. امثال محمدعلی رامین، که مبتکر هولوکاست شد و اکنون در وزارت ارشاد اسلامی تیغ به گلوی مطبوعات بی جان جمهوری اسلامی می کشد و یا کامران دانشجو وزیر علوم و دهها و صدها کادر علنی شده و مخفی از جمله همین دوره دیده ها و تحصیل کرده های حجتیه در سالهای تربیت کادر برای قبضه جمهوری اسلامی اند. انجمن از جنگ و جبهه فاصله گرفت و در داخل و خارج کادر سازی کرد و پس از جنگ مدعی جنگ شد و عمیقا در سپاه نفوذ کرد و دفاتر نمایندگی رهبر و ستادهای ایدئولوژیک و کادر مدرسین و استادان دانشگاه امام حسین سپاه را قبضه کرد. دکتر "عباسی" معروف از جمله تربیت شدگان همین کادر مدرسین و استادان دانشگاه سپاه است که حالا خود نیز در آنجا تدریس می کند.



این که محافل یهودی تباران درون حاکمیت جمهوری اسلامی چه پیوند و ارتباطی با سازمان های مخفی انجمن حجتیه دارند، نکاتی است که تاریخ و یا حوادث تکاندهنده و زیر و رو کننده در ایران و در جمهوری اسلامی روشن خواهد کرد. همچنان که پیوندهای اخوان المسلمین با نهادهای پنهان جهانی سرانجام فاش خواهد شد و یا نقشی که حماس در متلاشی کردن سازمان آزادیبخش فلسطین توانست بازی کند و هنوز نقش های دیگری را برعهده دارد که آینده نشان خواهد داد.







مناسبات درونی حجتیه، مناسبات حزبی و کارگزارانی و جبهه مشارکتی و از این حرف های مدرن و حزبی نیست. وقتی قاضی و بازجو شدی و در پست های کلیدی نظامی و قضائی و اقتصادی و شورای نگهبان قرار گرفتی باید تابع تصمیم "لژ" باشی. انسجام درونی آن را با همین انسجام خدشه ناپذیر اگر حفظ نکرده بودند، امروز رهبری و دولت و قوه قضائیه و نیروی نظامی و حاکمیت جمهوری اسلامی را به چنگ نیآورده بودند.







در هفته های اول پیروزی انقلاب، آیت الله خزعلی به نیابت از شیخ محمود حلبی – رهبر و بنیانگذار حجتیه- که آیت الله خمینی حاضر نبود سایه اش را هم ببیند، چه رسد به خودش، رفت نزد آقای خمینی و پیام حلبی را به ایشان داد. آن پیام این بود که حجتیه 30 هزار کادر دارد که می تواند آن را در خدمت جمهوری اسلامی قرار دهد. آقای خمینی فورا این پیشنهاد را رد کرد و گفت که انقلاب احتیاجی به این کادرها ندارد. مدتی بعد هم که اختلاف بر سر احکام اولیه و حکم حکومتی بالا گرفته بود و شورای نگهبان چوب لای چرخ مجلس خط امامی و دولت میرحسین موسوی گذاشت و آقای خامنه ای بعنوان رئیس جمهور جلودار ماجرا شد، آقای خمینی نامه ای کوتاه برای این شورا که در آن احمد جنتی و آیت الله خزعلی حضور داشتند نوشت و این جمله تاریخی را در آن گنجاند: "مواظب باشید، اینها- حجتیه- اگر مسلط شوند همه چیز را برباد خواهند داد".



آن مناسبات درونی و مافیائی "حجتیه"، بی سر و صدا به کار خود ادامه داد و نفوذ خزنده را سازمان داد. روحانی برای آینده تربیت کرد، این روحانیون را دراختیار علی خامنه ای گذاشت تا در سپاه و بسیج و نمایندگی های رهبری در ارگان های مختلف و نماز جمعه ها به خدمت بگیرد. پسران خامنه ای را زیر پر و بال گرفت و عمامه بر سرشان گذاشت و آنها را تابع خود کرد با آینده. حجتیه در تمام ارگان ها، شروع به جلب و جذب و تربیت کرد. فرماندهان سپاه را زیر پر و بال خود گرفت و آنهائی را که به راه نمی آمدند تصفیه کرد. همین کار را با نیروی انتظامی و بسیج کرد. همین است که حالا وقتی فرماندهان هر سه نیرو دهان باز می کنند، گوئی یک نوار ضبط صوت را باز کرده اند. از دهان همه آنها یک صدا بیرون می آید. همه مثل هم فکر می کنند و مثل هم سخن می گویند! قطب نما، همان "لژ" پنهانی است که چند تنی از آنها شناخته شده اند و بقیه مخفی. امثال مصباح یزدی به روز و رو به آینده اند و امثال آیت الله خزعلی به دیروز است و رو به پایان، اما مناسبات مافیائی درون این لژ، مستحکم تر از لژفراماسونی عمل می کند، چنان که امثال آیت الله خزعلی تا زنده است، حتی می توان از رانت او بهره گرفت و به نفع جنبش سبز قلم زد. یعنی همان کاری که دکتر خزعلی می کند و دستش درد نکند! لابد چون فردا شود، فکر فردا کند!

اعتراض های پشت پرده

اعتراض های پشت پرده


اعتراض به قتل عام 67

از دلائل استعفای موسوی بوده؟





سایت خبری "خبرنگاران سبز" با امضای "حامد مفیدی" مقاله ای درباره میرحسین موسوی و قتل عام 67 منتشر کرده است. دراین مقاله به چند نکته قابل توجه خبری اشاره شده است ما این چند نکته را باز انتشار می دهیم (در صورت تمایل میتوانید به این سایت در بخش سایت ها، صفحه پیوندهای پیک نت مراجعه کنید.)







حامد مفیدی می نویسد:



وقایع 67 در دستگاه قضایی وقت و بیت رهبری وقت کشور صورت گرفت .تنها ارتباط این وقایع با دستگاه اجرایی، مرتبط بودن ری شهری وزیر اطلاعات وقت است. اما چنانکه از استعفانامه موسوی بر می‌آید احتمال اینکه وی همچون مذاکرات پنهانی با آمریکا از این جریان نیز بی‌خبر نگاه داشته شده باشد هست.



وقایع 67 و اعدامها در شرایطی صورت گرفت که افراد معدودی در داخل رژیم از این مسأله آگاه بودند. در خاطرات آیت‌الله منتظری آمده که حتی آقای خامنه‌ای از این وقایع اظهار بی اطلاعی کرده است و همچنین تاکنون سندی مبنی بر اطلاع میرحسین موسوی از این روند وجود نداشته است که اگر وجود می‌داشت احتمالا تاکنون توسط نظام و برای ترور شخصیت او بار‌ها افشاء شده بود. نمونه آن، نامه او در مورد عکس‌های آیت‌الله منتظری است که فوراً بر روی خروجی رجانیوز قرار گرفت. شاید اظهار موسوی که این قضیه در اختیار قوه قضاییه بود نیز در همین راستا قابل تامل باشد.



این اعدام‌ها با چراغ خاموش صورت گرفت. آیت الله منتظری در خاطرات خود می‌نویسد که برای او کسی در این زمینه خبر آورد. به هر حال این احتمال هست که اعتراض های پشت پرده و محرمانه یکی از دلایل استعفای موسوی بوده است.



به نظر می‌رسد با توجه به اینکه نظام اکنون در مخالفت و دشمنی با میرحسین موسوی قرار دارد و وی دسترسی به مدارک محرمانه دوران نخست‌ وزیری‌اش ندارد (اگر آن‌ها را از بین نبرده باشند) وی شاید نتواند کلا با دلیل و مدرک سخن بگوید، زیرا این تبعات حقوقی هم برای او و هم برای نزدیکان او خواهد داشت. از سویی نیز به دلیل ملاحظاتی (گاهی اخلاقی و گاهی سیاسی) وی اگاهانه از برملا کردن همه چیز در زمانه‌ای که تمام قدرت تحریف و دروغ و جنگ روانی در اختیار نظام و کودتاگران است پرهیز می‌کند.



حامد مفیدی

معاون استانداری بوشهر مدعی شد که این یک مانور بوده!

معاون استانداری بوشهر مدعی شد که این یک مانور بوده!


سقوط 3 هواپیمای بی سرنشین

در نیروگاه بوشهر اعلام شد







پس از دو روز دلهره و وحشت در بوشهر، سرانجام معاون سیاسی- امنیتی استانداری بوشهر بنام "محمد حسین شنبدی" خبر ورود سه هواپیمای بدون سرنشین به محوطه نیروگاه اتمی بوشهر را تائید کرد، اما اعلام داشت که این هواپیماها خودی بودند و در جریان یک مانور نظامی، آنها را به داخل نیروگاه هدایت کرده و سپس با شلیک پدافند هوائی سرنگون کردند.



این مقام استانداری بوشهر به خبرگزاری "خلیج" گفت:



از طرف ستاد كل نیروهای مسلح مانوری برای سنجش آمادگی سکوهای پدافندهوائی اطراف نیروگاه بوشهر در نظر گرفته شده بود که انجام شد. برای این مانور یک گروه ویژه از ستاد کل نیروهای مسلح به بوشهر اعزام شده بود.



دراین مانور، اصل بر غافلگیری گذاشته بود و حتی امیر صلاحیان فرمانده پدافند هوایی بوشهر نیز از انجام چنین مانوری بی اطلاع بود. البته به نظر ما بهتر بود برخی از مسئولان استان از انجام چنین مانوری اطلاع داشتند تا جلوی برخی نگرانی های مردم گرفته شود .



براساس بررسی‌های انجام شده، صدای تیراندازی و فعالیت پدافندهای اطراف نیروگاه بوشهر به دلیل مانور غافلگیر كننده این تیم ستاد نیروهای مسلح بوده كه در دو مرحله انجام شد.



( در گفته های معاون امنیتی استانداری مشخص نیست که این چگونه مانوری بوده که فرمانده پدافند هوائی بوشهر از آن بی اطلاع بوده، اما همان واحد پدافند به هواپیماها شلیک کرده است؟!



حتی اگر فرض مانور پذیرفته شود، این مانور نشان میدهد که مسئله حمله نظامی به تاسیسات اتمی و نظامی ایران، بر خلاف ادعاهای علی خامنه ای و احمدی نژاد و فرمانده سپاه مبنی بر بی جراتی امریکا برای حمله به ایران، خود چنان منتظر این حمله اند، که از هم اکنون مانور دفاع در برابر حمله را شروع کرده اند.)