Friday, November 18, 2011

واکنش کودکانه نماینده اتمی ج. اسلامی قطعنامه شورای حکام اتمی شب گذشته به تصویب رسید قطعنامه شورای حکام اتمی، سرانجام شب گذشته، در نشست سازمان انرژی اتمی با ۳۲ رأی موافق در مقابل ۲ رأی مخالف (کوبا و اکوادور) و یک رای ممتنع (اندونزی) تصویب شد. مبنای این قطعنامه جدید آخرین گزارش رئیس سازمان انرژی اتمی است که در آن مستنداتی را درباره نظامی بودن فعالیت های اتمی ایران ارائه داده بود. در قطعنامه ای که شب گذشته تصویب شد از جمهوری اسلامی خواسته شده راه را برای سفر هیأت بلند پایه آژانس انرژی اتمی باز کند و سئوالات آنها درباره فعالیت اتمی خود پاسخ بدهد. سلطانیه نماینده جمهوری اسلامی در آژانس انرژی اتمی، درباره گزارش آژانس و قطعنامه جدید گفت که در رابطه با مسائل اتمی ایران نام افراد مشخصی در گزارش آژانس آمده و منتشر شده که از این پس هر خطری متوجه آنها بشود مسئول آن تدوین کنندگان گزارش و قطعنامه اند. این اظهار نظر سلطانیه به آن می ماند که شبکه های ترور اسرائیل و امریکائی در ایران مستقرند و در انتظار شناخته شدن کارشناسان اتمی و موشکی جمهوری اسلامی و ترور آنها و یا این کارشناسان به خارج سفر می کرده اند و چون اکنون هویت آنها افشاء شده خطر ترور و ربوده شدن آنها را تهدید می کند! سلطانیه این نظر را در یک نشست خبری در وین اعلام کرد و متاسفانه خبرنگاری در محل نبود که از وی بپرسد کارشناسان ارشد موشکی که در انفجار ملارد کشته شدند که نامشان در گزارش و قطعنامه اتمی نبود و پیش از این گزارش و قطعنامه شناسائی شده بودند. آنها را چه کسانی شناسائی کرده و لو داده بودند؟ و آن شبکه های ترور اسرائیل و امریکائی در ایران چگونه قدرتی اند و چگونه سازمانی را توانسته اند برپا کنند که با این دقت اطلاعات کسب می کنند و دست به ترور و انفجار می زنند. جز اینست که آنها در ستون فقرات حکومت جای گرفته اند؟



 
واکنش کودکانه نماینده اتمی ج. اسلامیقطعنامه شورای حکام اتمی
شب گذشته به تصویب رسید
 
 
 
 
قطعنامه شورای حکام اتمی، سرانجام شب گذشته، در نشست سازمان انرژی اتمی  با ۳۲ رأی موافق در مقابل ۲ رأی مخالف (کوبا و اکوادور) و یک رای ممتنع (اندونزی) تصویب شد. مبنای این قطعنامه جدید آخرین گزارش رئیس سازمان انرژی اتمی است که در آن مستنداتی را درباره نظامی بودن فعالیت های اتمی ایران ارائه داده بود.
در قطعنامه ای که شب گذشته تصویب شد از جمهوری اسلامی خواسته شده راه را برای سفر هیأت بلند پایه آژانس انرژی اتمی باز کند و سئوالات آنها درباره فعالیت اتمی خود پاسخ بدهد.
سلطانیه نماینده جمهوری اسلامی در آژانس انرژی اتمی، درباره گزارش آژانس و قطعنامه جدید گفت که در رابطه با مسائل اتمی ایران نام افراد مشخصی در گزارش آژانس آمده و منتشر شده که از این پس هر خطری متوجه آنها بشود مسئول آن تدوین کنندگان گزارش و قطعنامه اند.
این اظهار نظر سلطانیه به آن می ماند که شبکه های ترور اسرائیل و امریکائی در ایران مستقرند و در انتظار شناخته شدن کارشناسان اتمی و موشکی جمهوری اسلامی و ترور آنها و یا این کارشناسان به خارج سفر می کرده اند و چون اکنون هویت آنها افشاء شده خطر ترور و ربوده شدن آنها را تهدید می کند!
سلطانیه این نظر را در یک نشست خبری در وین اعلام کرد و متاسفانه خبرنگاری در محل نبود که از وی بپرسد کارشناسان ارشد موشکی که در انفجار ملارد کشته شدند که نامشان در گزارش و قطعنامه اتمی نبود و پیش از این گزارش و قطعنامه شناسائی شده بودند. آنها را چه کسانی شناسائی کرده و لو داده بودند؟ و آن شبکه های ترور اسرائیل و امریکائی در ایران چگونه قدرتی اند و چگونه سازمانی را توانسته اند برپا کنند که با این دقت اطلاعات کسب می کنند و دست به ترور و انفجار می زنند. جز اینست که آنها در ستون فقرات حکومت جای گرفته اند؟

همه اعتمادهای امنیتی در راس حاکمیت فرو پاشیده 5 روز پس از انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" و اطلاع رسانی فوری سپاه که در حقیقت "ماستمالی" فوری و شتابزده فاجعه بود، اکنون در راس حاکمیت آنچه اهمیت فوری پیدا کرده، یافتن شبکه نفوذی اسرائیل در حساس ترین ارگان های نظامی، اتمی و بیت رهبری است. فعلا در برخی رسانه های داخلی انگشت اتهام را متوجه آخرین سفر احمدی نژاد به واشنگتن و "لو" رفتن نقش و موقعیت فرمانده بسیج خودکفائی سپاه – بزرگترین متخصص موشکی سپاه – کرده اند، اما این تنها بخش اندکی از آن بگیر بگیری است که در حساس ترین نهادها آغاز شده است. بویژه، این که گزارش محرمانه ترین جلسه در بیت رهبری که در آن نه احمدی نژاد و نه هیچیک از مقامات دولتی شرکت نداشته اند، اما اکنون زمزمه اینست که خبر این جلسه به دولت رسیده و از درون دولت خبر به خارج از کشور درز کرده و بموجب همین خبر و اطلاع، طرح انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" هنگام شلیک موشک "بیعت" سازمان داده شد. انفجاری که سپاه ابتدا اعلام کرد 27 قربانی داشته، سپس این 27 نفر را به 17 نفر تقلیل داد و اکنون به 34 نفر رسما اشاره می شود، درحالیکه صحبت در حاشیه محافل حکومتی و مجلس بالای 150 نفر است. یعنی جمع بزرگی از کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی. ضربه از کجا وارد آمد؟ این بزرگترین سئوال درون حکومتی است. حتی گفته می شود که رهبر جمهوری اسلامی در اولین اظهار نظر خود، پس از شنیدن خبر انفجار گفته است: "پس از 30 سال، ما از همانجائی خوردیم که در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری خوردیم و از نظر من این انفجار مهم تر از آن دو انفجار بود!" سپاه و تشکیلات امنیتی آلوده به واردات، عملیات نظامی خارج از کشور و کارهای بانکی و تجاری در داخل و خارج از کشورکه بصورت طبیعی ارتباط های گسترده خارجی را به همراه می آورد و رئیس دولت که معلوم نیست شبکه وابسته به او سرش به کجا وصل است و همچنین بیت همه کاره رهبری که وابستگی به آن کارت عبور از هر مرزی برای هر نوع اقدام غیر قانونی است، شرایطی را فراهم ساخته که انفجار "ملارد" یکی از حوادث بیرون آمده از شکم آنست. هنوز باید در انتظار حوادث بزرگتر بود. بویژه که اوباش و چماقدارانی که خود را نجات دهنده "ولایت" می دانند نیز به آسانی بر سر هر سفره ای که رنگین تر و چرب تر باشد می نشینند. دشوار بتوان تصور کرد که آنها وفاداری شعبان جعفری به شاه را نیز داشته باشند. هم او که قسمش "جقه همایونی" بود و بدنبالش می گفت "من شعبون تاج بخشم". آنها که به "ولایت" و "مقام عظمای ولایت" قسم می خورند نیز خود از بعد از کودتای 22 خرداد خود را "ولایت بخش" میدانند، اما ولایت خودشان در اولویت است نه ولایت آقای خامنه ای. و حوادث هولناک تر از انفجار "ملارد" از همینجا آغاز شد.


همه اعتمادهای امنیتی
در راس حاکمیت فرو پاشیده
 
 
 
 
 5 روز پس از انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" و اطلاع رسانی فوری سپاه که در حقیقت "ماستمالی" فوری و شتابزده فاجعه بود، اکنون در راس حاکمیت آنچه اهمیت فوری پیدا کرده، یافتن شبکه نفوذی اسرائیل در حساس ترین ارگان های نظامی، اتمی و بیت رهبری است. فعلا در برخی رسانه های داخلی انگشت اتهام را متوجه آخرین سفر احمدی نژاد به واشنگتن و "لو" رفتن نقش و موقعیت فرمانده بسیج خودکفائی سپاه – بزرگترین متخصص موشکی سپاه – کرده اند، اما این تنها بخش اندکی از آن بگیر بگیری است که در حساس ترین نهادها آغاز شده است. بویژه، این که گزارش محرمانه ترین جلسه در بیت رهبری که در آن نه احمدی نژاد و نه هیچیک از مقامات دولتی شرکت نداشته اند، اما اکنون زمزمه اینست که خبر این جلسه به دولت رسیده و از درون دولت خبر به خارج از کشور درز کرده و بموجب همین خبر و اطلاع، طرح انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" هنگام شلیک موشک "بیعت" سازمان داده شد. انفجاری که سپاه ابتدا اعلام کرد 27 قربانی داشته، سپس این 27 نفر را به 17 نفر تقلیل داد و اکنون به 34 نفر رسما اشاره می شود، درحالیکه صحبت در حاشیه محافل حکومتی و مجلس بالای 150 نفر است. یعنی جمع بزرگی از کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی. ضربه از کجا وارد آمد؟ این بزرگترین سئوال درون حکومتی است. حتی گفته می شود که رهبر جمهوری اسلامی در اولین اظهار نظر خود، پس از شنیدن خبر انفجار گفته است: "پس از 30 سال، ما از همانجائی خوردیم که در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری خوردیم و از نظر من این انفجار مهم تر از آن دو انفجار بود!"
سپاه و تشکیلات امنیتی آلوده به واردات، عملیات نظامی خارج از کشور و کارهای بانکی و تجاری در داخل و خارج از کشورکه بصورت طبیعی ارتباط های گسترده خارجی را به همراه می آورد و رئیس دولت که معلوم نیست شبکه وابسته به او سرش به کجا وصل است و همچنین بیت همه کاره رهبری که وابستگی به آن کارت عبور از هر مرزی برای هر نوع اقدام غیر قانونی است، شرایطی را فراهم ساخته که انفجار "ملارد" یکی از حوادث بیرون آمده از شکم آنست. هنوز باید در انتظار حوادث بزرگتر بود. بویژه که اوباش و چماقدارانی که خود را نجات دهنده "ولایت" می دانند نیز به آسانی بر سر هر سفره ای که رنگین تر و چرب تر باشد می نشینند. دشوار بتوان تصور کرد که آنها وفاداری شعبان جعفری به شاه را نیز داشته باشند. هم او که قسمش "جقه همایونی" بود و بدنبالش می گفت "من شعبون تاج بخشم". آنها که به "ولایت" و "مقام عظمای ولایت" قسم می خورند نیز خود از بعد از کودتای 22 خرداد خود را "ولایت بخش" میدانند، اما ولایت خودشان در اولویت است نه ولایت آقای خامنه ای. و حوادث هولناک تر از انفجار "ملارد" از همینجا آغاز شد.

در 800 کیلومتر مربع در شرق ایران مانور چهار روزه هوائی برای دفاع از تاسیسات اتمی خبرگزاری مهر- مانور دفاع هوائی از تهران بزودی آغاز می شود. این مانور ابتدا از شرق کشور آغاز می شود و هدف از آن دفاع از مراکز حیاتی، حساس و هسته ای کشور اعلام شده است. سامانه‌های موشکی و توپخانه‌ای پدافند هوایی، هواپیماهای شکاری رهگیر نیروی هوایی ارتش؛ یگان‌های پدافند هوایی سایر نیروهای ارتش و سپاه در این مانور اجرای ماموریت می کنند. همچنین پست‌های دیده‌بانی نیروی انتظامی و بسیج شرکت داده می شوند که معلوم نیست اگر دفاع هوائی از تهران هدف است، بسیج روی زمین با مردم چه کار دارد؟ مگر این که طرح مقابله با شورش مردم همزمان با حمله هوائی به ایران نیز در برنامه این مانور باشد. این مانور قرا راست چهار روز متوالی در وسعت ۸۰۰ هزار کیلومتر مربع در نیمه شرقی کشور برگزار شود. جا به جایی یگان‌های واکنش سریع، ایجاد هماهنگی بیشتر بین نیروهای پدافند هوایی ارتش و سپاه با هدف برقراری امنیت دراین مانور انجام می شود.


در 800 کیلومتر مربع در شرق ایرانمانور چهار روزه هوائی
برای دفاع از تاسیسات اتمی
 
 
 
 
خبرگزاری مهر- مانور دفاع هوائی از تهران بزودی آغاز می شود. این مانور ابتدا از شرق کشور آغاز می شود و هدف از آن دفاع از مراکز حیاتی، حساس و هسته ای کشور اعلام شده است.
سامانه‌های موشکی و توپخانه‌ای پدافند هوایی، هواپیماهای شکاری رهگیر نیروی هوایی ارتش؛ یگان‌های پدافند هوایی سایر نیروهای ارتش و سپاه در این مانور اجرای ماموریت می کنند.
همچنین پست‌های دیده‌بانی نیروی انتظامی و بسیج شرکت داده می شوند که معلوم نیست اگر دفاع هوائی از تهران هدف است، بسیج روی زمین با مردم چه کار دارد؟ مگر این که طرح مقابله با شورش مردم همزمان با حمله هوائی به ایران نیز در برنامه این مانور باشد.
 این مانور قرا راست چهار روز متوالی در وسعت ۸۰۰ هزار کیلومتر مربع در نیمه شرقی کشور برگزار شود.
جا به جایی یگان‌های واکنش سریع، ایجاد هماهنگی بیشتر بین نیروهای پدافند هوایی ارتش و سپاه با هدف برقراری امنیت دراین مانور انجام می شود.

سایت وابسته به سپاه: انتقال اطلاعات محرمانه از کانال احمدی نژاد به امریکا یکی از سایت ها وابسته به سپاه بنام "دی نیوز"، که ظاهرا هویت خود را وابسته به تظاهرات حکومتی نهم دیماه سال 1388 در برابر جنبش سبز می داند، برای دفاع از سپاه قدس وارد میدان شده که ایکاش نمی شد، زیرا دوستی او دوستی خاله خرسه است. آنچه که این سایت در دفاع از سپاه قدس نوشته در واقع تشکیل یک پرونده اعترافی درباره سپاه قدس است! (تظاهرات حکومتی 9 دیماه همان تظاهراتی است که آیت الله علم الهدا سخنران آن بود و مردم معترض به کودتای 22 خرداد را بزغاله و گوساله خطاب کرد. تظاهراتی که دو هفته پیش رهبر جمهوری اسلامی گله کرد که چرا بیشتر در باره آن تبلیغ نمی شود!) در عین حال، همین سایت، از تماس های احمدی نژاد و باندش با امریکائی ها خبر میدهد و تلویحا، انتقال اطلاعات محرمانه جمهوری اسلامی به امریکائی ها را نیز باند احمدی نژاد می داند. بخوانید: چگونه است که سازمان سیا و ستاد کل ارتش آمریکا پس از دریافت ضربه های گوناگون از سپاه قدس - چه از لحاظ اطلاعاتی – نظامی و چه در بعد ایدئولوژی –فکری- طی این سالهای اخیر، به یک باره شاخک های دشمن شناسی شان به یاد فرزندان برون مرزی انقلاب یعنی سپاه قدس افتاده است. چند دلیل محتمل وجود دارد که به این پرسش مجهول و در نهایت شک برانگیز پاسخ نسبتا قانع کننده ای می دهد: ۱-نیروهای سپاه قدس هیچ گاه به این شدت ماشین جنگی آمریکا و متحدان مستاصل آن را زمین گیر نکرده بودند؛ به طوری که کارشناسان نظامی غرب، جنگ در عراق و افغانستان را مهلک تر از جنگ ویتنام می دانند. (اعتراف به انفجارها در عراق و افغانستان) در تمامی کشورهای منطقه شاگردان غیر حضوری مکتب انقلاب، خاری در چشم بیگانگان حاضر در منطقه بوده اند. 2- اما قابل وثوق و مهمترین دلیل برای حساسیت غیر قابل ملموس بر روی سپاه _خاصه شاخه قدس آن _را باید در سفر هیئت همراه رئیس جمهور _چند تن از اهالی جریان انحرافی و لیدر آن _به نیویورک جست و جو کرد. جو بایدن(معاون اوباما)شاید از روی عمد و یا شاید هم از روی سهو، رسیدن فرکانس هایی از سوی ایران (البته دولت)به سمت طرف آمریکایی را بر ملا می کند. اخبار رسیده از این قرار است که لیدر جریان انحرافی با مشاور اوباما (جوزف بایدن)دیدار می کند و طرف آمریکایی از تمام مشکلات آمریکا در خاورمیانه سخن می گوید و طرف ایرانی نیز تمام مشکلات آمریکا در منطقه خاورمیانه را ناشی از حضور فعالانه سپاه پاسداران _خصوصا شاخه قدس_می داند؛ طرف ایرانی خواستار حمایت آمریکا از او برای انتخابات ریاست جمهوری می شود تا ………. تاثیر این دیدار لیدر جریان انحرافی با معاون اوباما را نیز می توان در گفتار احمدی نژاد در قبال سوریه پس از بازگشت از نیویورک ملاحظه نمود. احمدی نژاد پس از بازگشت به ایران در موضعی شبیه به موضع مسئولان سکولار ترکیه! از بشار اسد (رییس جمهور سوریه)می خواهد که با مخالفان مدارا کند و به اصلاحات مورد تایید مردم ! دست بزند، که این جمله ریاست محترم جمهوری با سیاست رهبری در قبال سوریه دارای تناقض راهبردی می باشد. 3- دلیل و منطق به موازات قرائن و شواهد از قوی بودن احتمال سوم به عنوان دلیل عمده حسایت غیر قابل توجیه غربیها بر روی سپاه قدس حکایت دارد، و قابل پیش بینی نیز بود، زیرا مهمترین ضربات وارد شده به جریان انحرافی تا امروز را، سپاه یک تنه وارد کرده است. شدت این ضربات به جریان انحرافی _که شدت آن تا به کما رفتن این جریان نیز برآورد می شود_می توان دلیل محکمه پسندی برای درز اطلاعات محرمانه این کشور و تحفه بردن آن برای بیگانه باشد.


سایت وابسته به سپاه:انتقال اطلاعات محرمانه
از کانال احمدی نژاد به امریکا
 
 
 
 
یکی از سایت ها وابسته به سپاه بنام "دی نیوز"، که ظاهرا هویت خود را وابسته به تظاهرات حکومتی نهم دیماه سال 1388 در برابر جنبش سبز می داند، برای دفاع از سپاه قدس وارد میدان شده که ایکاش نمی شد، زیرا دوستی او دوستی خاله خرسه است. آنچه که این سایت در دفاع از سپاه قدس نوشته در واقع تشکیل یک پرونده اعترافی درباره سپاه قدس است! (تظاهرات حکومتی 9 دیماه همان تظاهراتی است که آیت الله علم الهدا سخنران آن بود و مردم معترض به کودتای 22 خرداد را بزغاله و گوساله خطاب کرد. تظاهراتی که دو هفته پیش رهبر جمهوری اسلامی گله کرد که چرا بیشتر در باره آن تبلیغ نمی شود!)
در عین حال، همین سایت، از تماس های احمدی نژاد و باندش با امریکائی ها خبر میدهد و تلویحا، انتقال اطلاعات محرمانه جمهوری اسلامی به امریکائی ها را نیز باند احمدی نژاد می داند.
بخوانید:
 چگونه است که سازمان سیا و ستاد کل ارتش آمریکا پس از دریافتضربه های گوناگون از سپاه قدس - چه از لحاظ اطلاعاتی – نظامی و چه در بعد ایدئولوژی –فکری- طی این سالهای اخیر، به یک باره شاخک های دشمن شناسی شان به یاد فرزندان برون مرزی انقلاب یعنی سپاه قدس افتاده است.

چند دلیل محتمل وجود دارد که به این پرسش مجهول و در نهایت شک برانگیز پاسخ نسبتا قانع کننده ای می دهد:

۱-نیروهای سپاه قدس هیچ گاه به این شدت ماشین جنگی آمریکا و متحدان مستاصل آن را زمین گیر نکرده بودند؛ به طوری که کارشناسان نظامی غرب، جنگ در عراق و افغانستان را مهلک تر از جنگ ویتنام می دانند. (اعتراف به انفجارها در عراق و افغانستان)
در تمامی کشورهای منطقه شاگردان غیر حضوری مکتب انقلاب، خاری در چشم بیگانگان حاضر در منطقه بوده اند.
2- اما قابل وثوق و مهمترین دلیل برای حساسیت غیر قابل ملموس بر روی سپاه _خاصه شاخه قدس آن _را باید در سفر هیئت همراه رئیس جمهور _چند تن از اهالی جریان انحرافی و لیدر آن _به نیویورک جست و جو کرد. جو بایدن(معاون اوباما)شاید از روی عمد و یا شاید هم از روی سهو، رسیدن فرکانس هایی از سوی ایران (البته دولت)به سمت طرف آمریکایی را بر ملا می کند. اخبار رسیده از این قرار است که لیدر جریان انحرافی با مشاور اوباما (جوزف بایدن)دیدار می کند و طرف آمریکایی از تمام مشکلات آمریکا در خاورمیانه سخن می گوید و طرف ایرانی نیز تمام مشکلات آمریکا در منطقه خاورمیانه را ناشی از حضور فعالانه سپاه پاسداران _خصوصا شاخه قدس_می داند؛ طرف ایرانی خواستار حمایت آمریکا از او برای انتخابات ریاست جمهوری می شود تا ………. تاثیر این دیدار لیدر جریان انحرافی با معاون اوباما را نیز می توان در گفتار احمدی نژاد در قبال سوریه پس از بازگشت از نیویورک ملاحظه نمود. احمدی نژاد پس از بازگشت به ایران در موضعی شبیه به موضع مسئولان سکولار ترکیه! از بشار اسد (رییس جمهور سوریه)می خواهد که با مخالفان مدارا کند و به اصلاحات مورد تایید مردم ! دست بزند، که این جمله ریاست محترم جمهوری با سیاست رهبری در قبال سوریه دارای تناقض راهبردی می باشد.

3- دلیل و منطق به موازات قرائن و شواهد از قوی بودن احتمال سوم به عنوان دلیل عمده حسایت غیر قابل توجیه غربیها بر روی سپاه قدس حکایت دارد، و قابل پیش بینی نیز بود، زیرا مهمترین ضربات وارد شده به جریان انحرافی تا امروز را، سپاه یک تنه وارد کرده است. شدت این ضربات به جریان انحرافی _که شدت آن تا به کما رفتن این جریان نیز برآورد می شود_می توان دلیل محکمه پسندی برای درز اطلاعات محرمانه این کشور و تحفه بردن آن برای بیگانه باشد.

واکنش فرزند ارشد کروبی به دروغگویی جواد لاریجانی در آمریکا : برای حبس موسوی و کروبی، هیچ حکم یا مستند قانونی ارائه نشده است/ مقام امنیتی گفت دستگاه قضایی در این باره تصمیم‌گیر نیست محمدتقی کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، در یادداشتی به دروغگویی اخیر محمدجواد لاریجانی درباره وضعیت حقوق بشر در کشور و حبس موسوی و کروبی واکنش نشان داد و نوشت: هرگاه بخشی از پرونده های مالی ایشان از سوی رئیس دولت مستقر و یا نزدیکان وی در پاسخ به اتهامات مشابه نسبت به اصحاب دولت مطرح می گردد، آقای لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، مردم معترض و رهبران در بند را مورد نوازش قرار می دهد. به گزارش کلمه ، وی همچنین با نقل دو خاطره از دیدارهای خود با پدرش در حصر، تاکید کرد که نه تنها تاکنون هیچ حکمی غیر از حکم تفتیش منزل به آقای کروبی ارائه نشده تا لااقل ظواهر قانونی درباره بازداشت و حصر خانگی ایشان مراعات شود، بلکه مقام امنیتی حاضر در دیدار کروبی با خانواده، تصریح کرده‌ که انتخاب وکیل و پیگیری مبنای حقوقی این حصر و حبس در دستگاه قضایی نتیجه‌ای نخواهد داشت، چرا که به گفته‌ی آن مقام امنیتی تصمیم در این باره بر عهده دستگاه قضایی نیست. متن کامل این یادداشت که در وبلاگ دکتر محمدتقی کروبی منتشر شده، بدین شرح است: آقای اردشیر لاریجانی در مصاحبه اخیر خود در آمریکا بار دیگر با توسل به دروغ سعی جاهلانه ای در فریب افکار جامعه بین المللی نسبت به وضعیت اسفبار حقوق بشر در کشور نمود. اگر در اظهارات مقام های سیاسی کشور کمی دقت کنیم به این واقعیت می رسیم که دروغ نقطه ثقل گفتمان حاکمان فعلی قرار گرفته است. با وجود ادعای حکومت دینی مبتنی بر شریعت، دروغ این معصیت بزرگ در آموزه های دینی و اخلاقی نه تنها مذموم نیست بلکه بعنوان یک روش حکومتی در ارکان قدرت نهادینه شده است. طالبان قدرت و ثروت بی محابا و بدون توجه به آثار مخرب دروغ بر جامعه و باورهای دینی و اخلاقی مردم به طرق مختلف به این امر مذموم متوسل می گردند. در قرآن کریم دروغ سرچشمه نفاق و دروغگو در ردیف منکران آیات الهی تلقی گردیده است. اما در ارتباط با جناب لاریجانی. هرازگاهی شاهد اهانت های وقیحانه ایشان به دو عزیز در بند کروبی و موسوی، اصلاح طالبان و مردم معترض هستیم که لازم است یک رمز گشائی کوچک از مقاطع اظهار نظر های مشارالیه صورت گیرد. هرگاه بخشی از پرونده های مالی ایشان از سوی رئیس دولت مستقر و یا نزدیکان وی در پاسخ به اتهامات مشابه نسبت به اصحاب دولت مطرح می گردد، آقای لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، مردم معترض و رهبران در بند را مورد نوازش قرار می دهد. اگر معضل ایشان با اهانت به این جریان حل می گردد، بحثی نیست اما حقیقت این است که ماجرای ایشان من را به یاد روایتی انداخت که بر اساس آن مرد عربی روزی در محضر پیامبر رحمت ( ص) جلوس کرد و عرض کرد یا رسوال الله با آنکه نماز مى‏ خوانم ، عمل منافى عفت هم انجام مى‏ دهم و دروغ هم مى‏ گویم! کدام را اول ترک گویم؟ پیامبر رحمت ( ص) فرمودند دروغ. مرد عرب تعهد کرد که دیگر دروغ نگوید اما چندی بعد وسوسه‏ هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد. بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر از من در این باره سؤال کند چه بگویم، اگر بگویم چنین عملى را مرتکب نشده ام، دروغ گفته ام و عهد خود را زیر پا گذاشته ام و اگر راست بگویم پیامبر حد را بر من جارى مى کند. چاره را در کنار گذاشتن دروغ دانست، ‏او دروغ را کنار گذاشت و در عمل به امور خلاف دیگر پشت کرد. آقای لاریجانی هم باید مشکل اصلی اش که موجب شرمندگی او در دنیا و آخرت است را حل کند والا هتاکی به بزرگان و مردم چاره دائمی درد موجود نیست. به قول مولوی: هرکه زر دید سر فرود آورد زر خرد را واله و شیدا کند خاصه مفلس را که خوش رسوا کند از ۹ ماه پیش تاکنون بارها گفته ایم که روش حبس پدر و مهندس موسوی بدعتی تاریخی در نظام حقوقی ایران است. به استثنای حکم تفتیش منزل که در شب یورش ارائه شد، هیچ مستند قانونی دیگری از مقامات ذی صلاح مبنی بر حصر که در عمل حبس است، تاکنون ابلاغ نشده است. ابلاغ از بدیهی نرین مسائل حقوقی است و هرکس که به نحوی با علم حقوق و کارهای قضائی آشنائی دارد، به خوبی می داند که ابلاغ قضائی تا چه میزان مهم و حساس است. در یکی از ملاقات ها پدر تاکید کردند که به آقایان گفته ام من رئیس دو دوره قوه قانونگذاری این کشور بوده ام، شما موظف به ابلاغ حکم، دستور و یا هر مبنای دیگری هستید. خواسته ای که تاکنون حتی به لحاظ شکلی اجابت نشده است. شاید مناسب باشد به خاطره ای در این باب اشاره کنم. در اردیبهشت ماه با حضور یکی از مقامات ارشد امنیتی به ملاقات پدر و مادرم رفتم. در آن روز سخن از روشن شدن مبنای حقوقی حصر و حبس کردم و در آخر پیشنهاد دادم که با انتخاب وکیل این موضوع به لحاظ حقوقی در دستگاه قضائی پیگیری شود. مقام امنیتی حاضر در جلسه که فردی مودب ، شریف و صادق بود به درستی گفتند دستگاه قضائی در این پرونده تصمیم گیر نیست که با انتخاب وکیل بخواهید موضوع را پیگیری کنید. این واقعیت تلخ که دیگران برای دستگاه قضا تصمیم می گیرند نه تنها در قبال رهبران جنبش اتفاق افتاده بلکه فرهیختگان و شجاع دلانی نظیر داوری، مومنی، تاجزاده، سحر خیز، زید آبادی، نسرین ستوده و ده ها فعال شناخته شده سیاسی دیگر را در کنار صد ها جوان بی نام و نشان این کشور در بر گرفته است. یکی از مهم ترین موجبات تامین عدالت اجتماعی و اجرای قانون رسیدگی قضائی علنی، تفهیم اتهام به متهم و سرانجام لزوم ابلاغ احکام قضائی است. امروزه احکام دیکته شده در دادگاه های انقلاب به متهم یا خوانده دعوی یا وکیل او ابلاغ نمی گردد و در بسیاری از موارد، متهم از مورد اتهام یا دلایل حکم بی اطلاع است. چگونه می توان از دستگاهی که در حد یک ماشین امضا تنزل پیدا کرده انتظار تظلم خواهی داشت و چگونه می توان اعتباری برای نمایندگان آن دستگاه قائل بود.

واکنش فرزند ارشد کروبی به دروغگویی جواد لاریجانی در آمریکا :
برای حبس موسوی و کروبی، هیچ حکم یا مستند قانونی ارائه نشده است/ مقام امنیتی گفت دستگاه قضایی در این باره تصمیم‌گیر نیست


محمدتقی کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، در یادداشتی به دروغگویی اخیر محمدجواد لاریجانی درباره وضعیت حقوق بشر در کشور و حبس موسوی و کروبی واکنش نشان داد و نوشت: هرگاه بخشی از پرونده های مالی ایشان از سوی رئیس دولت مستقر و یا نزدیکان وی در پاسخ به اتهامات مشابه نسبت به اصحاب دولت مطرح می گردد، آقای لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، مردم معترض و رهبران در بند را مورد نوازش قرار می دهد.
به گزارش کلمه ، وی همچنین با نقل دو خاطره از دیدارهای خود با پدرش در حصر، تاکید کرد که نه تنها تاکنون هیچ حکمی غیر از حکم تفتیش منزل به آقای کروبی ارائه نشده تا لااقل ظواهر قانونی درباره بازداشت و حصر خانگی ایشان مراعات شود، بلکه مقام امنیتی حاضر در دیدار کروبی با خانواده، تصریح کرده‌ که انتخاب وکیل و پیگیری مبنای حقوقی این حصر و حبس در دستگاه قضایی نتیجه‌ای نخواهد داشت، چرا که به گفته‌ی آن مقام امنیتی تصمیم در این باره بر عهده دستگاه قضایی نیست.
متن کامل این یادداشت که در وبلاگ دکتر محمدتقی کروبی منتشر شده، بدین شرح است:

آقای اردشیر لاریجانی در مصاحبه اخیر خود در آمریکا بار دیگر با توسل به دروغ سعی جاهلانه ای در فریب افکار جامعه بین المللی نسبت به وضعیت اسفبار حقوق بشر در کشور نمود. اگر در اظهارات مقام های سیاسی کشور کمی دقت کنیم به این واقعیت می رسیم که دروغ نقطه ثقل گفتمان حاکمان فعلی قرار گرفته است. با وجود ادعای حکومت دینی مبتنی بر شریعت، دروغ این معصیت بزرگ در آموزه های دینی و اخلاقی نه تنها مذموم نیست بلکه بعنوان یک روش حکومتی در ارکان قدرت نهادینه شده است. طالبان قدرت و ثروت بی محابا و بدون توجه به آثار مخرب دروغ بر جامعه و باورهای دینی و اخلاقی مردم به طرق مختلف به این امر مذموم متوسل می گردند. در قرآن کریم دروغ سرچشمه نفاق و دروغگو در ردیف منکران آیات الهی تلقی گردیده است.

اما در ارتباط با جناب لاریجانی. هرازگاهی شاهد اهانت های وقیحانه ایشان به دو عزیز در بند کروبی و موسوی، اصلاح طالبان و مردم معترض هستیم که لازم است یک رمز گشائی کوچک از مقاطع اظهار نظر های مشارالیه صورت گیرد.هرگاه بخشی از پرونده های مالی ایشان از سوی رئیس دولت مستقر و یا نزدیکان وی در پاسخ به اتهامات مشابه نسبت به اصحاب دولت مطرح می گردد، آقای لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، مردم معترض و رهبران در بند را مورد نوازش قرار می دهد. اگر معضل ایشان با اهانت به این جریان حل می گردد، بحثی نیست اما حقیقت این است که ماجرای ایشان من را به یاد روایتی انداخت که بر اساس آن مرد عربی روزی در محضر پیامبر رحمت ( ص) جلوس کرد و عرض کرد یا رسوال الله با آنکه نماز مى‏ خوانم ، عمل منافى عفت هم انجام مى‏ دهم و دروغ هم مى‏ گویم! کدام را اول ترک گویم؟ پیامبر رحمت ( ص) فرمودند دروغ. مرد عرب تعهد کرد که دیگر دروغ نگوید اما چندی بعد وسوسه‏ هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد. بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر از من در این باره سؤال کند چه بگویم، اگر بگویم چنین عملى را مرتکب نشده ام، دروغ گفته ام و عهد خود را زیر پا گذاشته ام و اگر راست بگویم پیامبر حد را بر من جارى مى کند. چاره را در کنار گذاشتن دروغ دانست، ‏او دروغ را کنار گذاشت و در عمل به امور خلاف دیگر پشت کرد. آقای لاریجانی هم باید مشکل اصلی اش که موجب شرمندگی او در دنیا و آخرت است را حل کند والا هتاکی به بزرگان و مردم چاره دائمی درد موجود نیست. به قول مولوی: هرکه زر دید سر فرود آورد
زر خرد را واله و شیدا کند
خاصه مفلس را که خوش رسوا کند
از ۹ ماه پیش تاکنون بارها گفته ایم که روش حبس پدر و مهندس موسوی بدعتی تاریخی در نظام حقوقی ایران است. به استثنای حکم تفتیش منزل که در شب یورش ارائه شد، هیچ مستند قانونی دیگری از مقامات ذی صلاح مبنی بر حصر که در عمل حبس است، تاکنون ابلاغ نشده است. ابلاغ از بدیهی نرین مسائل حقوقی است و هرکس که به نحوی با علم حقوق و کارهای قضائی آشنائی دارد، به خوبی می داند که ابلاغ قضائی تا چه میزان مهم و حساس است. در یکی از ملاقات ها پدر تاکید کردند که به آقایان گفته ام من رئیس دو دوره قوه قانونگذاری این کشور بوده ام، شما موظف به ابلاغ حکم، دستور و یا هر مبنای دیگری هستید. خواسته ای که تاکنون حتی به لحاظ شکلی اجابت نشده است.
شاید مناسب باشد به خاطره ای در این باب اشاره کنم. در اردیبهشت ماه با حضور یکی از مقامات ارشد امنیتی به ملاقات پدر و مادرم رفتم. در آن روز سخن از روشن شدن مبنای حقوقی حصر و حبس کردم و در آخر پیشنهاد دادم که با انتخاب وکیل این موضوع به لحاظ حقوقی در دستگاه قضائی پیگیری شود. مقام امنیتی حاضر در جلسه که فردی مودب ، شریف و صادق بود به درستی گفتند دستگاه قضائی در این پرونده تصمیم گیر نیست که با انتخاب وکیل بخواهید موضوع را پیگیری کنید. این واقعیت تلخ که دیگران برای دستگاه قضا تصمیم می گیرند نه تنها در قبال رهبران جنبش اتفاق افتاده بلکه فرهیختگان و شجاع دلانی نظیر داوری، مومنی، تاجزاده، سحر خیز، زید آبادی، نسرین ستوده و ده ها فعال شناخته شده سیاسی دیگر را در کنار صد ها جوان بی نام و نشان این کشور در بر گرفته است. یکی از مهم ترین موجبات تامین عدالت اجتماعی و اجرای قانون رسیدگی قضائی علنی، تفهیم اتهام به متهم و سرانجام لزوم ابلاغ احکام قضائی است. امروزه احکام دیکته شده در دادگاه های انقلاب به متهم یا خوانده دعوی یا وکیل او ابلاغ نمی گردد و در بسیاری از موارد، متهم از مورد اتهام یا دلایل حکم بی اطلاع است. چگونه می توان از دستگاهی که در حد یک ماشین امضا تنزل پیدا کرده انتظار تظلم خواهی داشت و چگونه می توان اعتباری برای نمایندگان آن دستگاه قائل بود.

SUNDAY, OCTOBER 23, 2011 فن عاري حاكموا الموديلز العراة الذين عملوا في كلية الفنون الجميلة حتي أوائل السبعينات و اخفوا كتب الفن و كسروا التماثيل العارية الأثرية, ثم اخلعوا ملابسكم و انظروا إلي أنفسكم في المرآة و احرقوا أجسادكم التي تحتقروها لتتخلصوا من عقدكم الجنسية إلي الأبد قبل أن توجهوا لي إهاناتكم العنصرية أو تنكروا حريتي في التعبير Kevin Ducret By: Fady Morris Alexandria, Egypt مسابقة عري فنّي By: Cheb Makhlouf Hanane Zemali: "I Undress Against Machismo" Posted by Aliaa Magda Elmahdy at 12:30 PM 440 comments Email This BlogThis! Share to Twitter Share to Facebook Links to this post Home


SUNDAY, OCTOBER 23, 2011

فن عاري




حاكموا الموديلز العراة الذين عملوا في كلية الفنون الجميلة حتي أوائل السبعينات و اخفوا كتب الفن و كسروا التماثيل العارية الأثرية, ثم اخلعوا ملابسكم و انظروا إلي أنفسكم في المرآة و احرقوا أجسادكم التي تحتقروها لتتخلصوا من عقدكم الجنسية إلي الأبد قبل أن توجهوا لي إهاناتكم العنصرية أو تنكروا حريتي في التعبير

Kevin Ducret

By: Fady Morris
Alexandria, Egypt











By: Cheb Makhlouf



من یکی که دچار تحول شدید شدم! از قدیم گفته اند دو صد گفته چو نیم کردار نیست. نه جان شما. هیچ کس نمی تواند جلوی مرا بگیرد. چی فکر کردید. درست است که نام ام سخن است اما مردِ عمل ام نه سخن. بله؟! جان؟! چرا این طور یک دفعه آتیشی شدم؟ اوه، بله، از بس هیجان زده هستم یادم رفت اول مقدمه را بگویم بعد نتیجه بگیرم و همان اول کار رفتم سراغ نتیجه. عرض کنم حضور منورتان که در خبرها آمده بود و جزو خبرهای داغ بالاترین با شونصد هزار کلیک هم بود که علیامخدره ای به نام علياء ماجدة المهدی که از قضا وب لاگ نویس است و باز هم از قضا مثل ما مدرن‌اندیش و تحجرستیز است برای اعتراض به تحجر، لخت و عور جلوی دوربین قرار گرفته و عکس هایش را در وب لاگ اش منتشر کرده است. چشم تان روز بد نبیند، اول زن و بچه را از اتاق بیرون کردیم بعد رفتیم سراغ وب لاگ این ماجده خانم، که چه‌ها دیدیم بماند. نه که وب لاگ نویس هستیم، آن چیز هایی را که علی القاعده باید ببینیم ندیدیم اما کنتور وب لاگ ایشان را دیدیم که ثانیه ای سه چهار بیننده به آن اضافه می شد. الله اکبر! یعنی این همه وب لاگ خوان در جهان هست که منتظر چنین اعتراض هایی هستند و اگر ما هم این طوری اعتراض کنیم این جوری بیننده خواهیم داشت؟ به این نتیجه رسیدم که حکماً همین طور است و این همه زور زدن ما و جفت و جور کردن هزاران کلمه و بالا و پایین کردن هزاران مفهوم برای انتقال یک فکر نو، یک ایده ی نو، یک تصویر نو همه اش کشک است و خیلی همت کنیم و جان بِکَنیم تعداد بازدید کننده مان می شود صد تا، دویست تا. ای خاک بر سر ما که حاصل تلاش ضد تحجرمان این قدر است آن وقت مبارز ضد تحجری مثل ماجده خانم با چند تا عکس این تعداد بیننده و هوادار دارد. چه کنیم چه نکنیم، مگر ما چه کم داریم، خب ما هم لخت می شویم و این جوری علیه تحجر مبارزه می کنیم. جنبش آزادی خواهی راه می اندازیم چه جنبشی! تو دهن حاکمان متحجر می زنیم چه زدنی! فقط یک اِشکال خیلی کوچک وجود دارد که پیش از آن‌که لخت شویم و خودمان را در معرض دیدِ عمومی قرار دهیم با شما در میان می گذاریم بل که راهنمایی یی چیزی کنید. ماجده خانم البته زیبا و ظریف و خوش هیکل اند. این بنده ی حقیر، چیزی شبیه به گوریل با یک خروار مو و سبیل و متفرقه‌جات هستم. آیا اعتراض من هم مسموع جهانیان خواهد شد؟ آیا لخت شدن من هم موجب طراوت و نشاط جنبش آزادی خواهی خواهد شد؟ یک نکته ی دیگر که مرا به فکر فرو برد و غرق در تفکر کرد این بود که حالا من با هیکل قناس و شکم گنده هیچ، بانوان محترم، بخصوص بانوان محترم فمینیستی که عمل ماجده خانم را انقلابی بی نظیر می خوانند، حاضرند چنین کنند؟ آیا ایشان به نتیجه ی عمل‌کردشان به اندازه ی نتیجه ی عمل‌کرد ماجده خانم اطمینان دارند؟ اگر آری چرا لخت نمی شوند، و اگر نه چرا برای ماجده خانم هورا می کشند؟ اصلا بانوان به کنار؛ رسانه هایی که این عمل انقلابی را انعکاس داده اند چرا همه شان عکس های نیم تنه و سانسور شده از ماجده خانم منتشر کرده اند؟ مگر او کار بدی کرده است که عکس هایش به طور کامل چاپ نمی شود؟ اگر کار بد کرده است، چرا می گویند کار خوب کرده است، و اگر کار خوب کرده است چرا حاصل کار او را تمام و کمال منتشر نمی کنند؟... خیلی ببخشید، خیلی ببخشید، خیلی ببخشید، ما که روی‌مان نمی شود لخت شویم. فکر می کنم من هنوز جزو آدم های متحجر باشم و عقل ام به آزادی به آن مفهومی که ماجده خانم فهمیده اند نرسیده باشد. من شرمنده، شرمنده، شرمنده که اول اش می خواستم با لخت شدن خودم از عمل این خانم حمایت به عمل آورم و مقاله ای در ستایش ایشان و عمل شجاعانه شان بنویسم اما بعد با مقایسه تن و بدن خودم با تن و بدن ایشان از این کار پشیمان شدم و ترجیح می دهم به همین نوشتن بی سر و صدا و کم‌خواننده‌ام ادامه بدهم که کاچی به از هیچی است و اگر لخت نمی شویم لااقل نق و نوقی می کنیم. باز هم شرمنده که لخت مرا ندیدید. مطمئن باشید سرتان کلاه نرفته است و خدا بهتان رحم کرده است! ارسال به



ف.م.سخن لخت می شود!
من یکی که دچار تحول شدید شدم! از قدیم گفته اند دو صد گفته چو نیم کردار نیست. نه جان شما. هیچ کس نمی تواند جلوی مرا بگیرد. چی فکر کردید. درست است که نام ام سخن است اما مردِ عمل ام نه سخن. بله؟! جان؟! چرا این طور یک دفعه آتیشی شدم؟ اوه، بله، از بس هیجان زده هستم یادم رفت اول مقدمه را بگویم بعد نتیجه بگیرم و همان اول کار رفتم سراغ نتیجه.
عرض کنم حضور منورتان که در خبرها آمده بود و جزو خبرهای داغ بالاترین با شونصد هزار کلیک هم بود که علیامخدره ای به نام علياء ماجدة المهدی که از قضا وب لاگ نویس است و باز هم از قضا مثل ما مدرن‌اندیش و تحجرستیز است برای اعتراض به تحجر، لخت و عور جلوی دوربین قرار گرفته و عکس هایش را در وب لاگ اش منتشر کرده است.
چشم تان روز بد نبیند، اول زن و بچه را از اتاق بیرون کردیم بعد رفتیم سراغ وب لاگ این ماجده خانم، که چه‌ها دیدیم بماند. نه که وب لاگ نویس هستیم، آن چیز هایی را که علی القاعده باید ببینیم ندیدیم اما کنتور وب لاگ ایشان را دیدیم که ثانیه ای سه چهار بیننده به آن اضافه می شد. الله اکبر! یعنی این همه وب لاگ خوان در جهان هست که منتظر چنین اعتراض هایی هستند و اگر ما هم این طوری اعتراض کنیم این جوری بیننده خواهیم داشت؟
به این نتیجه رسیدم که حکماً همین طور است و این همه زور زدن ما و جفت و جور کردن هزاران کلمه و بالا و پایین کردن هزاران مفهوم برای انتقال یک فکر نو، یک ایده ی نو، یک تصویر نو همه اش کشک است و خیلی همت کنیم و جان بِکَنیم تعداد بازدید کننده مان می شود صد تا، دویست تا. ای خاک بر سر ما که حاصل تلاش ضد تحجرمان این قدر است آن وقت مبارز ضد تحجری مثل ماجده خانم با چند تا عکس این تعداد بیننده و هوادار دارد.
چه کنیم چه نکنیم، مگر ما چه کم داریم، خب ما هم لخت می شویم و این جوری علیه تحجر مبارزه می کنیم. جنبش آزادی خواهی راه می اندازیم چه جنبشی! تو دهن حاکمان متحجر می زنیم چه زدنی!
فقط یک اِشکال خیلی کوچک وجود دارد که پیش از آن‌که لخت شویم و خودمان را در معرض دیدِ عمومی قرار دهیم با شما در میان می گذاریم بل که راهنمایی یی چیزی کنید. ماجده خانم البته زیبا و ظریف و خوش هیکل اند. این بنده ی حقیر، چیزی شبیه به گوریل با یک خروار مو و سبیل و متفرقه‌جات هستم. آیا اعتراض من هم مسموع جهانیان خواهد شد؟ آیا لخت شدن من هم موجب طراوت و نشاط جنبش آزادی خواهی خواهد شد؟
یک نکته ی دیگر که مرا به فکر فرو برد و غرق در تفکر کرد این بود که حالا من با هیکل قناس و شکم گنده هیچ، بانوان محترم، بخصوص بانوان محترم فمینیستی که عمل ماجده خانم را انقلابی بی نظیر می خوانند، حاضرند چنین کنند؟ آیا ایشان به نتیجه ی عمل‌کردشان به اندازه ی نتیجه ی عمل‌کرد ماجده خانم اطمینان دارند؟ اگر آری چرا لخت نمی شوند، و اگر نه چرا برای ماجده خانم هورا می کشند؟ اصلا بانوان به کنار؛ رسانه هایی که این عمل انقلابی را انعکاس داده اند چرا همه شان عکس های نیم تنه و سانسور شده از ماجده خانم منتشر کرده اند؟ مگر او کار بدی کرده است که عکس هایش به طور کامل چاپ نمی شود؟ اگر کار بد کرده است، چرا می گویند کار خوب کرده است، و اگر کار خوب کرده است چرا حاصل کار او را تمام و کمال منتشر نمی کنند؟...
خیلی ببخشید، خیلی ببخشید، خیلی ببخشید، ما که روی‌مان نمی شود لخت شویم. فکر می کنم من هنوز جزو آدم های متحجر باشم و عقل ام به آزادی به آن مفهومی که ماجده خانم فهمیده اند نرسیده باشد. من شرمنده، شرمنده، شرمنده که اول اش می خواستم با لخت شدن خودم از عمل این خانم حمایت به عمل آورم و مقاله ای در ستایش ایشان و عمل شجاعانه شان بنویسم اما بعد با مقایسه تن و بدن خودم با تن و بدن ایشان از این کار پشیمان شدم و ترجیح می دهم به همین نوشتن بی سر و صدا و کم‌خواننده‌ام ادامه بدهم که کاچی به از هیچی است و اگر لخت نمی شویم لااقل نق و نوقی می کنیم. باز هم شرمنده که لخت مرا ندیدید. مطمئن باشید سرتان کلاه نرفته است و خدا بهتان رحم کرده است!

پارلمان اروپا: شرکت‌ها از فروش فناوری‌های سانسور به ایران بپرهیزند پارلمان اروپا، استراسبورگ ۱۳۹۰/۰۸/۲۷ پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای از شرکت‌های اروپایی خواست تا از فروش فناوری‌ها و خدماتی که می‌توانند از سوی مقامات جمهوری اسلامی به منظور سانسور اطلاعات و نظارت بر شهروندان مورد استفاده قرار گیرند، خودداری کنند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، پارلمان اروپا با صدور این قطعنامه که روز پنج‌شنبه با رأی اکثریت به تصویب رسید، نسبت به استفاده از فناوری‌های سانسور و فیلترینگ از سوی جمهوری اسلامی برای نظارت بر اطلاعات و کنترل گردش اطلاعات و همچنین ردیابی شهروندان و به ویژه مدافعان حقوق بشر‌ در ایران ابراز نگرانی کرد. در این قطعنامه از شرکت‌های اروپایی خواسته شده است تا به «مسئولیت‌های اجتماعی» خود پای‌بند بوده و کالا‌ها، فناوری‌ها و خدماتی را که «می‌توانند حقوق شهروندی و سیاسی ایرانیان را در معرض خطر قرار دهند» در اختیار جمهوری اسلامی قرار ندهند. پارلمان اروپا در این زمینه به طور ویژه به شرکت نرم‌افزاری بریتانیایی «کریِیتیویتی سافت‌وِر» (Creativity Software)، اشاره کرده است که آن‌گونه که این قطعنامه عنوان کرده است، فناوری مربوط به مکان‌یابی را در اختیار شرکت ایرانی ایرانسل قرار داده است. با این‌حال این شرکت بریتانیایی تأکید کرده است که این فناوری که در اختیار ایرانسل قرار دارد برای موارد شهروندی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به گفته این شرکت به عنوان مثال به والدین این امکان را می‌دهد تا در هر زمانی از محل حضور فرزندان‌شان آگاه شوند. این شرکت همچنین در بیانیه‌ای که هفته گذشته صادر کرد، اظهار کرد که این فناوری را تنها در اختیار ایرانسل قرار داده و هیچ شرکت یا سازمان ایرانی دیگری از این خدمات شرکت «کریِیتیویتی سافتوِر» بهره نمی‌برد. به دنبال سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی تعدادی از شرکت‌های اروپایی نظیر نوکیا-‌زیمنس و اریکسون را به ارائه خدمات کنترل مکالمات تلفنی به جمهوری اسلامی متهم کردند. خبرگزاری بلومبرگ نیز آذرماه سال گذشته اعلام کرد که نوکیا- زیمنس و اریکسون به همراه کریِیتیویتی سافوِر و کمپانی «اَداپتیو موبایل کیوریتی» که در ایرلند مستقر است، دستگاه‌ها و نرم‌افزار‌هایی به ایران فروخته‌اند که بیش از هرچیز می‌توانند از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گیرند. نمایندگان پارلمان اروپا روز پنج‌شنبه اما با صدور قطعنامه‌ای از شرکت‌های اروپایی خواستند تا از فروش نرم‌افزارهای قابل استفاده در امر سانسور و کنترل شهروندان به جمهوری اسلامی خودداری کنند. این پارلمان همچنین در قطعنامه خود تأکید کرد که وضعیت حقوق بشر در ایران «رو به وخامت» گذاشته است و در این زمینه به افزایش تعداد زندانیان سیاسی و شمار بالای اعدام‌ها،‌ به ویژه اعدام نوجوانان در ایران اشاره کرد. پارلمان اروپا ضمن محکوم کردن اعمال شکنجه، دادگاه‌های ناعادلانه و وثیقه‌های سنگین، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران شد.


پارلمان اروپا: شرکت‌ها از فروش فناوری‌های سانسور به ایران بپرهیزند

پارلمان اروپا، استراسبورگ
۱۳۹۰/۰۸/۲۷
پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای از شرکت‌های اروپایی خواست تا از فروش فناوری‌ها و خدماتی که می‌توانند از سوی مقامات جمهوری اسلامی به منظور سانسور اطلاعات و نظارت بر شهروندان مورد استفاده قرار گیرند، خودداری کنند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، پارلمان اروپا با صدور این قطعنامه که روز پنج‌شنبه با رأی اکثریت به تصویب رسید، نسبت به استفاده از فناوری‌های سانسور و فیلترینگ از سوی جمهوری اسلامی برای نظارت بر اطلاعات و کنترل گردش اطلاعات و همچنین ردیابی شهروندان و به ویژه مدافعان حقوق بشر‌ در ایران ابراز نگرانی کرد.

در این قطعنامه از شرکت‌های اروپایی خواسته شده است تا به «مسئولیت‌های اجتماعی» خود پای‌بند بوده و کالا‌ها، فناوری‌ها و خدماتی را که «می‌توانند حقوق شهروندی و سیاسی ایرانیان را در معرض خطر قرار دهند» در اختیار جمهوری اسلامی قرار ندهند.

پارلمان اروپا در این زمینه به طور ویژه به شرکت نرم‌افزاری بریتانیایی «کریِیتیویتی سافت‌وِر» (Creativity Software)، اشاره کرده است که آن‌گونه که این قطعنامه عنوان کرده است، فناوری مربوط به مکان‌یابی را در اختیار شرکت ایرانی ایرانسل قرار داده است.

با این‌حال این شرکت بریتانیایی تأکید کرده است که این فناوری که در اختیار ایرانسل قرار دارد برای موارد شهروندی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به گفته این شرکت به عنوان مثال به والدین این امکان را می‌دهد تا در هر زمانی از محل حضور فرزندان‌شان آگاه شوند.

این شرکت همچنین در بیانیه‌ای که هفته گذشته صادر کرد، اظهار کرد که این فناوری را تنها در اختیار ایرانسل قرار داده و هیچ شرکت یا سازمان ایرانی دیگری از این خدمات شرکت «کریِیتیویتی سافتوِر» بهره نمی‌برد.

به دنبال سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی تعدادی از شرکت‌های اروپایی نظیر نوکیا-‌زیمنس و اریکسون را به ارائه خدمات کنترل مکالمات تلفنی به جمهوری اسلامی متهم کردند.

خبرگزاری بلومبرگ نیز آذرماه سال گذشته اعلام کرد که نوکیا- زیمنس و اریکسون به همراه کریِیتیویتی سافوِر و کمپانی «اَداپتیو موبایل کیوریتی» که در ایرلند مستقر است، دستگاه‌ها و نرم‌افزار‌هایی به ایران فروخته‌اند که بیش از هرچیز می‌توانند از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گیرند.

نمایندگان پارلمان اروپا روز پنج‌شنبه اما با صدور قطعنامه‌ای از شرکت‌های اروپایی خواستند تا از فروش نرم‌افزارهای قابل استفاده در امر سانسور و کنترل شهروندان به جمهوری اسلامی خودداری کنند.

این پارلمان همچنین در قطعنامه خود تأکید کرد که وضعیت حقوق بشر در ایران «رو به وخامت» گذاشته است و در این زمینه به افزایش تعداد زندانیان سیاسی و شمار بالای اعدام‌ها،‌ به ویژه اعدام نوجوانان در ایران اشاره کرد.

پارلمان اروپا ضمن محکوم کردن اعمال شکنجه، دادگاه‌های ناعادلانه و وثیقه‌های سنگین، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران شد.

نام وزیر خارجه ایران به فهرست تحریم‌های سوئیس اضافه شد علی‌اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۰۸/۲۷ دولت سوئیس روز جمعه اعلام کرد که در گامی دیگر برای تشدید تحریم‌های خود علیه جمهوری اسلامی نام ۱۱۶ نفر از جمله علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، را به لیست سیاه افراد حقیقی و حقوقی تحت تحریم سفری و تجاری افزوده است. به این ترتیب با اعمال این تحریم تازه، رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی اجازه سفر به کشور سوئیس را نخواهد داشت. به گزارش خبرگزاری فرانسه به نقل از دفتر دولتی امور اقتصادی سوئیس، از این ۱۱۶ فرد حقوقی و حقیقی ۱۱۱ شرکت هستند و پنج نفر از مقامات سازمان انرژی اتمی ایران که علی‌اکبر صالحی نیز پیشتر ریاست آن را بر عهده داشت. دولت سوئیس پیشتر در دی‌ماه سال ۱۳۸۹ نیز از افزایش تحریم‌هایش علیه جمهوری اسلامی ایران برای یک‌دست شدن این تحریم‌ها با تحریم‌هایی که اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال کرده خبر داده بود. بر اساس بیانیه‌ای که دولت سوئیس سال گذشته در این زمینه منتشر کرد، شرکت‌های سوئیسی اجازه فروش یا تحویل کالاهایی به ایران که ممکن است کاربرد نظامی نیز داشته ‌باشند را ندارند. برپایه این مقررات جدید، ممنوعیت صادرات مواد سنگین نظامی که تاکنون در سوئیس برای ایران اعمال می‌شده از این پس شامل تمامی انواع کالاهای نظامی خواهد شد. بر اساس این تحریم‌ها، هر گونه انتقال پول بین دو کشور ایران و سوئیس در صورتی که مبلغ آن از ده هزار فرانک سوئیس یا حدود هشت هزار یورو فراتر رود باید به دولت این کشور گزارش شود. با احتساب افرادی که به فهرست تحریمی‌ها اضافه می‌شوند، به گزارش خبرگزاری فرانسه، تحریم‌های حکومت سوئیس علیه جمهوری اسلامی در حال حاضر ۲۵۰ فرد حقیقی و حقوقی را شامل می‌شود. تحریم‌های تازه کشور سوئیس علیه عده‌ای از مقامات جمهوری اسلامی تنها یک هفته پس از انتشار تازه‌ترین و شدیداللحن‌ترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از فعالیت‌های هسته ای ایران اعلام شده است. یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس، در تازه‌ترین و مفصل‌ترین گزارش خود از فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی آورده است که ایران روی طراحی بمب اتمی کار کرده و هنوز هم «ممکن است» در حال انجام چنین تحقیقاتی باشد؛ جمهوری اسلامی مفاد این گزارش را تکذیب کرده است.


نام وزیر خارجه ایران به فهرست تحریم‌های سوئیس اضافه شد

علی‌اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی
۱۳۹۰/۰۸/۲۷
دولت سوئیس روز جمعه اعلام کرد که در گامی دیگر برای تشدید تحریم‌های خود علیه جمهوری اسلامی نام ۱۱۶ نفر از جمله علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، را به لیست سیاه افراد حقیقی و حقوقی تحت تحریم سفری و تجاری افزوده است.

به این ترتیب با اعمال این تحریم تازه، رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی اجازه سفر به کشور سوئیس را نخواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری فرانسه به نقل از دفتر دولتی امور اقتصادی سوئیس، از این ۱۱۶ فرد حقوقی و حقیقی ۱۱۱ شرکت هستند و پنج نفر از مقامات سازمان انرژی اتمی ایران که علی‌اکبر صالحی نیز پیشتر ریاست آن را بر عهده داشت.

دولت سوئیس پیشتر در دی‌ماه سال ۱۳۸۹ نیز از افزایش تحریم‌هایش علیه جمهوری اسلامی ایران برای یک‌دست شدن این تحریم‌ها با تحریم‌هایی که اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال کرده خبر داده بود.

بر اساس بیانیه‌ای که دولت سوئیس سال گذشته در این زمینه منتشر کرد، شرکت‌های سوئیسی اجازه فروش یا تحویل کالاهایی به ایران که ممکن است کاربرد نظامی نیز داشته ‌باشند را ندارند. برپایه این مقررات جدید، ممنوعیت صادرات مواد سنگین نظامی که تاکنون در سوئیس برای ایران اعمال می‌شده از این پس شامل تمامی انواع کالاهای نظامی خواهد شد.

بر اساس این تحریم‌ها، هر گونه انتقال پول بین دو کشور ایران و سوئیس در صورتی که مبلغ آن از ده هزار فرانک سوئیس یا حدود هشت هزار یورو فراتر رود باید به دولت این کشور گزارش شود.

با احتساب افرادی که به فهرست تحریمی‌ها اضافه می‌شوند، به گزارش خبرگزاری فرانسه، تحریم‌های حکومت سوئیس علیه جمهوری اسلامی در حال حاضر ۲۵۰ فرد حقیقی و حقوقی را شامل می‌شود.

تحریم‌های تازه کشور سوئیس علیه عده‌ای از مقامات جمهوری اسلامی تنها یک هفته پس از انتشار تازه‌ترین و شدیداللحن‌ترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از فعالیت‌های هسته ای ایران اعلام شده است.

یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس، در تازه‌ترین و مفصل‌ترین گزارش خود از فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی آورده است که ایران روی طراحی بمب اتمی کار کرده و هنوز هم «ممکن است» در حال انجام چنین تحقیقاتی باشد؛ جمهوری اسلامی مفاد این گزارش را تکذیب کرده است.