Friday, November 18, 2011

همه اعتمادهای امنیتی در راس حاکمیت فرو پاشیده 5 روز پس از انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" و اطلاع رسانی فوری سپاه که در حقیقت "ماستمالی" فوری و شتابزده فاجعه بود، اکنون در راس حاکمیت آنچه اهمیت فوری پیدا کرده، یافتن شبکه نفوذی اسرائیل در حساس ترین ارگان های نظامی، اتمی و بیت رهبری است. فعلا در برخی رسانه های داخلی انگشت اتهام را متوجه آخرین سفر احمدی نژاد به واشنگتن و "لو" رفتن نقش و موقعیت فرمانده بسیج خودکفائی سپاه – بزرگترین متخصص موشکی سپاه – کرده اند، اما این تنها بخش اندکی از آن بگیر بگیری است که در حساس ترین نهادها آغاز شده است. بویژه، این که گزارش محرمانه ترین جلسه در بیت رهبری که در آن نه احمدی نژاد و نه هیچیک از مقامات دولتی شرکت نداشته اند، اما اکنون زمزمه اینست که خبر این جلسه به دولت رسیده و از درون دولت خبر به خارج از کشور درز کرده و بموجب همین خبر و اطلاع، طرح انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" هنگام شلیک موشک "بیعت" سازمان داده شد. انفجاری که سپاه ابتدا اعلام کرد 27 قربانی داشته، سپس این 27 نفر را به 17 نفر تقلیل داد و اکنون به 34 نفر رسما اشاره می شود، درحالیکه صحبت در حاشیه محافل حکومتی و مجلس بالای 150 نفر است. یعنی جمع بزرگی از کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی. ضربه از کجا وارد آمد؟ این بزرگترین سئوال درون حکومتی است. حتی گفته می شود که رهبر جمهوری اسلامی در اولین اظهار نظر خود، پس از شنیدن خبر انفجار گفته است: "پس از 30 سال، ما از همانجائی خوردیم که در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری خوردیم و از نظر من این انفجار مهم تر از آن دو انفجار بود!" سپاه و تشکیلات امنیتی آلوده به واردات، عملیات نظامی خارج از کشور و کارهای بانکی و تجاری در داخل و خارج از کشورکه بصورت طبیعی ارتباط های گسترده خارجی را به همراه می آورد و رئیس دولت که معلوم نیست شبکه وابسته به او سرش به کجا وصل است و همچنین بیت همه کاره رهبری که وابستگی به آن کارت عبور از هر مرزی برای هر نوع اقدام غیر قانونی است، شرایطی را فراهم ساخته که انفجار "ملارد" یکی از حوادث بیرون آمده از شکم آنست. هنوز باید در انتظار حوادث بزرگتر بود. بویژه که اوباش و چماقدارانی که خود را نجات دهنده "ولایت" می دانند نیز به آسانی بر سر هر سفره ای که رنگین تر و چرب تر باشد می نشینند. دشوار بتوان تصور کرد که آنها وفاداری شعبان جعفری به شاه را نیز داشته باشند. هم او که قسمش "جقه همایونی" بود و بدنبالش می گفت "من شعبون تاج بخشم". آنها که به "ولایت" و "مقام عظمای ولایت" قسم می خورند نیز خود از بعد از کودتای 22 خرداد خود را "ولایت بخش" میدانند، اما ولایت خودشان در اولویت است نه ولایت آقای خامنه ای. و حوادث هولناک تر از انفجار "ملارد" از همینجا آغاز شد.


همه اعتمادهای امنیتی
در راس حاکمیت فرو پاشیده
 
 
 
 
 5 روز پس از انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" و اطلاع رسانی فوری سپاه که در حقیقت "ماستمالی" فوری و شتابزده فاجعه بود، اکنون در راس حاکمیت آنچه اهمیت فوری پیدا کرده، یافتن شبکه نفوذی اسرائیل در حساس ترین ارگان های نظامی، اتمی و بیت رهبری است. فعلا در برخی رسانه های داخلی انگشت اتهام را متوجه آخرین سفر احمدی نژاد به واشنگتن و "لو" رفتن نقش و موقعیت فرمانده بسیج خودکفائی سپاه – بزرگترین متخصص موشکی سپاه – کرده اند، اما این تنها بخش اندکی از آن بگیر بگیری است که در حساس ترین نهادها آغاز شده است. بویژه، این که گزارش محرمانه ترین جلسه در بیت رهبری که در آن نه احمدی نژاد و نه هیچیک از مقامات دولتی شرکت نداشته اند، اما اکنون زمزمه اینست که خبر این جلسه به دولت رسیده و از درون دولت خبر به خارج از کشور درز کرده و بموجب همین خبر و اطلاع، طرح انفجار در پایگاه موشکی "ملارد" هنگام شلیک موشک "بیعت" سازمان داده شد. انفجاری که سپاه ابتدا اعلام کرد 27 قربانی داشته، سپس این 27 نفر را به 17 نفر تقلیل داد و اکنون به 34 نفر رسما اشاره می شود، درحالیکه صحبت در حاشیه محافل حکومتی و مجلس بالای 150 نفر است. یعنی جمع بزرگی از کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی. ضربه از کجا وارد آمد؟ این بزرگترین سئوال درون حکومتی است. حتی گفته می شود که رهبر جمهوری اسلامی در اولین اظهار نظر خود، پس از شنیدن خبر انفجار گفته است: "پس از 30 سال، ما از همانجائی خوردیم که در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری خوردیم و از نظر من این انفجار مهم تر از آن دو انفجار بود!"
سپاه و تشکیلات امنیتی آلوده به واردات، عملیات نظامی خارج از کشور و کارهای بانکی و تجاری در داخل و خارج از کشورکه بصورت طبیعی ارتباط های گسترده خارجی را به همراه می آورد و رئیس دولت که معلوم نیست شبکه وابسته به او سرش به کجا وصل است و همچنین بیت همه کاره رهبری که وابستگی به آن کارت عبور از هر مرزی برای هر نوع اقدام غیر قانونی است، شرایطی را فراهم ساخته که انفجار "ملارد" یکی از حوادث بیرون آمده از شکم آنست. هنوز باید در انتظار حوادث بزرگتر بود. بویژه که اوباش و چماقدارانی که خود را نجات دهنده "ولایت" می دانند نیز به آسانی بر سر هر سفره ای که رنگین تر و چرب تر باشد می نشینند. دشوار بتوان تصور کرد که آنها وفاداری شعبان جعفری به شاه را نیز داشته باشند. هم او که قسمش "جقه همایونی" بود و بدنبالش می گفت "من شعبون تاج بخشم". آنها که به "ولایت" و "مقام عظمای ولایت" قسم می خورند نیز خود از بعد از کودتای 22 خرداد خود را "ولایت بخش" میدانند، اما ولایت خودشان در اولویت است نه ولایت آقای خامنه ای. و حوادث هولناک تر از انفجار "ملارد" از همینجا آغاز شد.

No comments:

Post a Comment